۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می گردد' به 'میگردد') |
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'مینویسد') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
=ادب نسبت به ساحت ائمه (ع)= | =ادب نسبت به ساحت ائمه (ع)= | ||
«شیخ محمّد شریف رازی» در کتاب خود، پیرامون ادب حضرت عبدالعظیم نسبت به ساحت ائمه معصومین (ع) چنین | «شیخ محمّد شریف رازی» در کتاب خود، پیرامون ادب حضرت عبدالعظیم نسبت به ساحت ائمه معصومین (ع) چنین مینویسد: | ||
«رفتار و عادت کریمانه حضرت عبدالعظیم (ع) این بود که هر وقت وارد مجلس [[امام جواد|حضرت امام جواد (ع)]] یا امام هادی (ع) می شد، با کمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع، در حالی که دست های خود را از ردا بیرون آورده بود، با کمال ادب به محضر آن امامان سلام عرض می کرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیک خود می خواند و در کنار خویش می نشاند؛ به حدّی که زانوی مبارکش به زانوی مقدّس امام می چسبید و امام، کاملا از احوال او سؤال می کرد که این موجب حسرت و غبطه ی دیگران می شد.» | «رفتار و عادت کریمانه حضرت عبدالعظیم (ع) این بود که هر وقت وارد مجلس [[امام جواد|حضرت امام جواد (ع)]] یا امام هادی (ع) می شد، با کمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع، در حالی که دست های خود را از ردا بیرون آورده بود، با کمال ادب به محضر آن امامان سلام عرض می کرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیک خود می خواند و در کنار خویش می نشاند؛ به حدّی که زانوی مبارکش به زانوی مقدّس امام می چسبید و امام، کاملا از احوال او سؤال می کرد که این موجب حسرت و غبطه ی دیگران می شد.» | ||
[[محمّد شریف رازی]] در ادامه | [[محمّد شریف رازی]] در ادامه مینویسد: | ||
«یکی از جنبه های احترام و تعظیم های امام جواد (ع) و امام هادی (ع) به جناب عبدالعظیم حسنی این بود که هیچ وقت اورا به نام نمی خواندند و پیوسته حضرتش را با کنیه اش -که «ابوالقاسم» بود- خطاب می نمودند و علمای ادب می گویند که کنیه برای تعظیم و تکریم و احترام، وضع شده است؛ <ref> زندگانی حضرت عبدالعظیم (ع)، ص 30</ref> لذا به خوبی فهمیده می شود که حضرات ائمه معصومین (ع) تا چه حدّی برای جناب عبدالعظیم، احترام قائل بوده اند و اینها چیزی جز این نیست که تقوا، ورع و علم توأم با عمل عبدالعظیم، باعث شده است که محبوبیت خاصی نزد امامان معصوم بیابد.» | «یکی از جنبه های احترام و تعظیم های امام جواد (ع) و امام هادی (ع) به جناب عبدالعظیم حسنی این بود که هیچ وقت اورا به نام نمی خواندند و پیوسته حضرتش را با کنیه اش -که «ابوالقاسم» بود- خطاب می نمودند و علمای ادب می گویند که کنیه برای تعظیم و تکریم و احترام، وضع شده است؛ <ref> زندگانی حضرت عبدالعظیم (ع)، ص 30</ref> لذا به خوبی فهمیده می شود که حضرات ائمه معصومین (ع) تا چه حدّی برای جناب عبدالعظیم، احترام قائل بوده اند و اینها چیزی جز این نیست که تقوا، ورع و علم توأم با عمل عبدالعظیم، باعث شده است که محبوبیت خاصی نزد امامان معصوم بیابد.» | ||
=مقام و منزلت عبدالعظیم از زبان معصومین (ع)= | =مقام و منزلت عبدالعظیم از زبان معصومین (ع)= | ||
[[شیخ صدوق]] در کتاب «کمال الدین» | [[شیخ صدوق]] در کتاب «کمال الدین» مینویسد: | ||
«وقتی که حضرت عبدالعظیم (ع) خدمت امام هادی (ع) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقیقی ما هستی.» <ref> اختران فروزان ری، ص 37</ref> | «وقتی که حضرت عبدالعظیم (ع) خدمت امام هادی (ع) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقیقی ما هستی.» <ref> اختران فروزان ری، ص 37</ref> | ||
و نیز مؤلف کتاب «جنةالنعیم» می گوید: «شخصی به نام ابا حماد رازی -از شیعیان و موالیان شهر ری- با وجود مشکلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت علی النقی (ع) رسید و مسائلی را پرسید. امام، ضمن پاسخ به مسائل او، فرمود: | و نیز مؤلف کتاب «جنةالنعیم» می گوید: «شخصی به نام ابا حماد رازی -از شیعیان و موالیان شهر ری- با وجود مشکلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت علی النقی (ع) رسید و مسائلی را پرسید. امام، ضمن پاسخ به مسائل او، فرمود: | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
سیّد جلیل القدر، حضرت عبدالعظیم حسنی، در میان فرزندان [[ائمه|ائمه ی هدی (ع)]] از مقام و منزلت والایی برخوردار است که غالب دانشمندان و نوابغ عالم اسلام، هر کدام به نوبه ی خود، باعباراتی بدیع و بیاناتی لطیف، او را ستایش کرده اند؛ که بیان برخی از آنها در این جا جالب توجه بوده، موجب معرفت بیشتر به آن حضرت میگردد: | سیّد جلیل القدر، حضرت عبدالعظیم حسنی، در میان فرزندان [[ائمه|ائمه ی هدی (ع)]] از مقام و منزلت والایی برخوردار است که غالب دانشمندان و نوابغ عالم اسلام، هر کدام به نوبه ی خود، باعباراتی بدیع و بیاناتی لطیف، او را ستایش کرده اند؛ که بیان برخی از آنها در این جا جالب توجه بوده، موجب معرفت بیشتر به آن حضرت میگردد: | ||
شیخ صدوق | شیخ صدوق مینویسد: «حضرت عبدالعظیم (ع)» شخصی [[خدا پرست]]، پارسا و پسندیده خدا و [[رسول خدا (ص)]] و مردم بوده است.» <ref>من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 80</ref> | ||
[[صاحب بن عباد]] (که یکی از علمای [[اهل تسنن]] و وزیر فخرالدوله بوده است) می گوید: «عبدالعظیم حسنی (ع) مردی با ورع، پارسا و پرهیزگار و دیندار و خدا پرست، معروف به امانت داری و دارای صداقت لهجه، دانای به امور دین و گویای [[توحید]]، و [[عدل]] بسیار بود. در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و [[تقوا]]، بعد از امام زمانش، برتمام معاصران خویش برتری داشته، هیچ کس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعیّت و [[تقلید]] از حضرات ائمه (ع) می نمود و در اولاد و احفاد حضرت [[امام حسن مجتبی (ع)]] کسی به قدر مرتبه و مقام او نرسیده است.» <ref> امام زادگان ری، جلد 1، ص 74</ref> | [[صاحب بن عباد]] (که یکی از علمای [[اهل تسنن]] و وزیر فخرالدوله بوده است) می گوید: «عبدالعظیم حسنی (ع) مردی با ورع، پارسا و پرهیزگار و دیندار و خدا پرست، معروف به امانت داری و دارای صداقت لهجه، دانای به امور دین و گویای [[توحید]]، و [[عدل]] بسیار بود. در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و [[تقوا]]، بعد از امام زمانش، برتمام معاصران خویش برتری داشته، هیچ کس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعیّت و [[تقلید]] از حضرات ائمه (ع) می نمود و در اولاد و احفاد حضرت [[امام حسن مجتبی (ع)]] کسی به قدر مرتبه و مقام او نرسیده است.» <ref> امام زادگان ری، جلد 1، ص 74</ref> |