محمد حسین غروی اصفهانی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'می خواهد' به 'میخواهد') |
جز (جایگزینی متن - 'می رفت' به 'میرفت') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
محمد حسین هر گاه فرصت را مناسب می دید، آرزوی خود را با پدر در میان می نهاد و با اصرار از او می خواست که رضایت دهد تا وارد حوزه معارف اسلامی شود. اما پدر که پسری جز او نداشت ، راضی به این کار نمی شد. | محمد حسین هر گاه فرصت را مناسب می دید، آرزوی خود را با پدر در میان می نهاد و با اصرار از او می خواست که رضایت دهد تا وارد حوزه معارف اسلامی شود. اما پدر که پسری جز او نداشت ، راضی به این کار نمی شد. | ||
اما هر چه زمان پیشتر | اما هر چه زمان پیشتر میرفت اشتیاق محمد حسین به تحصیل [[علوم اسلامی]] بیشتر می شد و پدر خود را بیشتر از پیش پیرتر احساس می کرد و با جدیت از پسر می خواست که فن تجارت را یاد گیرد و فکر [[طلبه]] شدن را از سر بیرون کند. چیزی که این مشکل را از سر راه جوان کمال جوی [[کاظمین]] برداشت تنها یک توسل به حضرت باب الحوائج [[امام موسی کاظم (ع)]] بود. | ||
او خود می گوید: | او خود می گوید: |
نسخهٔ ۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۵
نام | محمد حسین غروی اصفهانی |
---|---|
نام دیگر | کمپانی • اصفهانی کمپانی • محمدحسین کمپانی اصفهانی • محمدحسین غروی اصفهانی • محمدحسین محقق اصفهانی • شیخ محمدحسین غروی اصفهانی |
تخلص | مفتقر |
متولد | ۲ محرم ۱۲۹۶ق |
زادگاه | کاظمین |
محل زندگی | نجف |
نام پدر | حاج محمّد حسن (معین التجار) |
پیشه | مرجع تقلید |
اساتید | آخوند خراسانی • شیخ حسن تویسرکانى • آیتالله سید محمد طباطبائى فشارکى • حاج آقا رضا همدانى |
شاگردان | ابوالقاسم خوئی • علامه طباطبائی • محمدرضا مظفر • سید محمد حجت کوه کمره ای • محمدتقی بهجت |
آثار | نهایة الدرایة • الاصول علی النهج الحدیث • حاشیة المکاسب • تحفة الحکیم • دیوان |
رحلت | 1320 ش یا 1361 ق یا 1942 م |
آرامگاه | حرم علی ابن ابیطالب • شهر نجف |
آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی (۱۳۶۱-۱۲۹۶ ق) معروف به کمپانی، از عرفا و علمای بزرگ شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان آخوند خراسانی بود. مکتب علامه غروی را چه در علم اصول و فقه و چه در حکمت و فلسفه باید از مکتب های بسیار پربرکت شیعه به حساب آورد. عالمان بزرگی چون علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از شاگردان بودند هستند.
تولد
اقبال خوش معین التجار، بیش از همه آنگاه به اوج رسید که از لطف خدا، او صاحب پسری سالم و کامل گشت . روز دوم محرم سال 1296 ق . آسمان کاظمین هم مانند دیگر شهرهای مسلمان نشین ، بوی کربلا و عطر عشق و عاشورا می داد. همزمانی این تولد مبارک با ماه حماسه های همیشه جاوید حسینی ، سبب شد که کودک کاظمین و مولود محرم ((محمد حسین )) نامیده شود.
حدیث اشتیاق
حاج محمد حسن معین التجار تنها همان یک پسر را داشت و دلخوش بود که وی می تواند پس از مرگش راه او را در جهان تجارت دنبال کند. اما پسرش محمد حسین در سر سودایی دیگر و فکری فراتر از فکر پدر داشت . جوان پر جنب و جوش کاظمین تنها آرزویش این بود که پدرش اجازه دهد تا راه کمال طلبی و دانشجویی پیش گیرد.
محمد حسین هر گاه فرصت را مناسب می دید، آرزوی خود را با پدر در میان می نهاد و با اصرار از او می خواست که رضایت دهد تا وارد حوزه معارف اسلامی شود. اما پدر که پسری جز او نداشت ، راضی به این کار نمی شد. اما هر چه زمان پیشتر میرفت اشتیاق محمد حسین به تحصیل علوم اسلامی بیشتر می شد و پدر خود را بیشتر از پیش پیرتر احساس می کرد و با جدیت از پسر می خواست که فن تجارت را یاد گیرد و فکر طلبه شدن را از سر بیرون کند. چیزی که این مشکل را از سر راه جوان کمال جوی کاظمین برداشت تنها یک توسل به حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم (ع) بود.
او خود می گوید: ((آن روز هم مثل هر روز با پدرم در نماز جماعتی که عصرها در صحن مطهر کاظمین برپا می شد شرکت جسته بودم . نماز تمام شده بود اما صفوف نمازگزاران هنوز به هم نخورده بود. من در حالی که زانوی غم در بغل گرفته بودم ، با فاصله اندکی پدرم را می پاییدم که دیدم با یکی از تجار بغداد گرم صحبت است . همچنانکه نشسته بودم داشتم در آتش اشتیاق می سوختم . چشمم در گنبد زیبای امام کاظم (ع) بود که ... عنان از کف هر صاحب دلی می ربود. در این حال از دلم گذشت که ای باب الحوائج ، ای موسی بن جعفر، تو عبد صالح و از بندگان برگزیده خدایی و در پیش حضرت حق آبروداری ، تو را چه می شد اگر از خدا می خواستی دل پدرم را به من نزدیکتر می کرد تا با تصمیم من - که چیزی جز تحصیل علم و کمال در مکتب شما نیست - راضی می شد... در همین اندیشه ها بودم که دیدم پدرم صدایم می کند: محمد حسین ! محمد حسین ، پسرم ! اگر هنوز هم آرزومندی که به حوزه بروی تا دروس اسلامی بخوانی برو! از طرف من خاطرت جمع باشد، ناراحت نمی شوم ... اگر دلت میخواهد به نجف اشرف بروی برو! از آن روز زندگانی محقق غروی آغازی دیگر داشت که خشنودی پدر را نیز همراه داشت با خیالی آسوده راه نجف اشرف در پیش گرفت تا روح تشنه اش را از چشمه های جوشان علم و حکمت و عرفان علوی سیراب سازد.
اساتید
کودک کاظمین هنوز در فصل بهاران زندگی بود. تازه در باغ خرم حیات ، نونهالی سرسبز بود که توانست هنر ظریف خط و خوشنویسی را - آن هم در انواع گوناگون آن - یاد گیرد. از آنجا که آن روزها هم چون روزگاران گذشته ، صنعت خط از هنرهای بدیع و چشمگیر بود، مهارت محمد حسین ، آن هم در دوران کودکی وی را در میان آشنایان زبانزد ساخت . پدر هم که به استعداد درخشان فرزندش پی برده بود، با تمام توان وسایل تحصیل و ترقی او را در حوزه علمیه نجف فراهم ساخت تا این استعداد زلال و جوشان هر چه بهتر و بیشتر شکوفا گردد.
محمد حسین در دهه دوم زندگی (در سال 1314 یا1315 ق ) بود که پا به حوزه بزرگ نجف نهاد و چیزی نگذشت که مراحل کمال را در دروس مقدماتی یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و بزودی در حلقه درس بزرگترین اساتید حوزه آن روز شرکت جست . استادان او در مرحله سطح و خارج ، به ترتیبی که در تاریخ و کتابهای تراجم نوشته اند، عبارت بودند از:
1. شیخ حسن تویسرکانی (متوفای 1320 ق .) محمد حسین غروی ، پیش از همه ، پله های نخست ترقی و تعالی را به پیروی از او پیمود، درس تلاش و تقوا را از او یاد گرفت و بیست و چهار بهار از عمرش می گذشت که استادش تویسرکانی رحلت کرد.
2. آیة الله سید محمد طباطبایی فشارکی (1253 - 1316 ق .) محقق غروی نتوانست بیش از دو سال از محضر پرفیض این استاد خلیق و بزرگوار بهره مند گردد. آیة الله فشارکی تا سال 1312 ق . در سامرا سکونت داشت .
3. حاج آقا رضا همدانی (1250 - 1322 ق .) حضور در درس و بحث آیة الله همدانی که بیشتر با اثر بزرگش کتاب مصباح الفقیه شناخته می شود، چندان طولی نکشید و محقق غروی بیست و ششمین سال از زندگانی را سپری می ساخت که این استاد بزرگوارش هم به دیار باقی شتافت .
4. آیة الله آخوند خراسانی (1255 - 1329 ق .) آقا محمد حسین جوانی بیست ساله بود که به حوزه درس آخوند خراسانی راه یافت و تا آخر عمر آخوند، که سیزده سال پس از آن به درازا کشید به طور مرتب در حلقه درس اصول آخوند شرکت جست و در همین سالها بود که بیشترین بخش از شرحش بر کفایة الاصول را نگاشت . او از شاگردان طراز اول آخوند بود و تا ایشان زنده بود به احترام او از تدریس مستقل و متشکل اجتناب می کرد و روزی که آخوند در گذشت آقا محمد حسین مردی بزرگ سرشناس شده بود و در حالی که تنها سی و سه سال از عمرش می گذشت پس از وفات آخوند در جای وی نشست و از مدرسان بنام و پرآوازه نجف گشت .
محقق غروی در نزد این چهار استاد بزرگوارش بیشتر علم فقه و اصول خواند. اما استادان وی در حکمت و فلسفه عبارتنداز:
5. حکیم محمد باقر اصطهباناتی شیرازی (متوفای 1326 ق .) حکیم اصطهباناتی تنها تا سال 1319 ق . در نجف بود و آقا محمد حسین در حدود چهار یا پنج سال از محضر این استاد فرزانه ، استفاده کرده است .
6. شیخ احمد شیرازی (متوفای 1322 ق .)
برخی از آثار و تالیفات
مهمترین امتیازی که در آثار وی دیده میشود، استدلالی و ابتکاریبودن آنهاست که حکایت از ژرفنگری و دقتنظر او دارد.
اصول
- الاجتهاد و التقلید و العداله
- الاصول علی النهج الحدیث
- الطلب و الاراده عند الامامیه و المعتزله و الاشاعره. این سه کتاب در یک مجلد بزرگ با نام «بحوث فی الاصول» چاپ شده است.
- نهایةالدرایه فی شرح الکفایه در چهار جلد که از مهمترین آثار او در اصول فقه و در شرح کفایةالاصول آخوند خراسانی است. تلاش وی برای تغییر در بابهای علم اصول با مرگ او ناتمام ماند.
فقه
- کتاب الاجاره و الجماعه و المسافر
- حاشیه کتاب المکاسب: معروفترین اثر فقهی وی است که پس از گذشت دو سال از وفاتش، در دو جلد بزرگ به قطع رحلی منتشر شد.
- حاشیه بر کتاب الطهاره شیخ اعظم انصاری
- سه منظومه دربارۀ اعتکاف، روزه و نماز جماعت
- الوسیله توضیح المسائل به زبان عربی
- ذخیره العباد؛ توضیح المسائل فارسی
فلسفه و حکمت
- تحفةالحکیم: منظومهای است حدود هزار بیت به عربی در فلسفه و به سبک منظومة ملاهادی سبزواری در حکمت متعالیه. میرزا مهدی آشتیانی تا مبحث وجود ذهنی و محمدباقر ساعدی بر همة آن شرح نوشته است.
- رسالة فی اثبات المعاد الجسمانی
- حاشیه بر اسفار ملاصدرا
شاگردان
وی شاگردان بسیاری در زمینههای مختلف تربیت کرد که هرکدام استادی برای خویش شدند. چند تن از شاگردان برگزیده و خصوصی عرفان ایشان که مدتی طولانی در درس عرفان وی حضور داشتند، عبارتاند از: علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، سیدمحمدهادی میلانی، سیدابوالقاسم خویی، میرزا یوسف ایروانی، امام زنجانی واعتماد رشتی.
وفات
وی سرانجام در پنجم ذیحجة ۱۳۶۱ ق. (۲۳ آذر ۱۳۲۱ ش) یک هفته پس از وفات آقاضیاء عراقی، در نجف از دنیا رفت و در حرم امام علی (ع) به خاک سپرده شد