۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می آید' به 'میآید') |
جز (جایگزینی متن - 'نمی توان' به 'نمیتوان') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
= جهانی بودن اسلام و مذهب گرایی = | = جهانی بودن اسلام و مذهب گرایی = | ||
اسلام، دینی جهانی است و [[امت اسلام]]، از مظاهر جهانی بودن اسلام است. اما تمرکز و تأکید براختلافات مذهبی و مرتب کردن آثاری بر آن، رهاوردهای جهانی بودن اسلام ر ا از بین می برد و آن را به دایره هایی فروبسته تبدیل می کند که قدرت عمومیت و فراگیری را ندارد و | اسلام، دینی جهانی است و [[امت اسلام]]، از مظاهر جهانی بودن اسلام است. اما تمرکز و تأکید براختلافات مذهبی و مرتب کردن آثاری بر آن، رهاوردهای جهانی بودن اسلام ر ا از بین می برد و آن را به دایره هایی فروبسته تبدیل می کند که قدرت عمومیت و فراگیری را ندارد و نمیتواند گفتمانی جهانی را تأسیس کند.<br> | ||
اگر خواهان عملی شدن و کار آمدی اصل عمومیت و جهانی بودن اسلام هستیم، باید از هرگونه اقدامی که موجب پراکندگی و فرقه گرایی می شود، پرهیز کنیم، زیرا وجود و وحدت امت اسلام، حقیقتی عقیدتی، تشریعی و تاریخی است و در این نکته مطلقاً جای بحثی نیست و این که امت اسلام به رغم تنوع نژادی و زبانی و مذهبی، باید در قالب وحدت و واحدی سازمان بیابند، امری است که باید به رسمیت شناخته شود و آثار این وحدت در همه روابط مسلمانان و اشتراک منافع آنان و صف بندی اشان درمقابل بیگانگان باید دیده شود.<br> | اگر خواهان عملی شدن و کار آمدی اصل عمومیت و جهانی بودن اسلام هستیم، باید از هرگونه اقدامی که موجب پراکندگی و فرقه گرایی می شود، پرهیز کنیم، زیرا وجود و وحدت امت اسلام، حقیقتی عقیدتی، تشریعی و تاریخی است و در این نکته مطلقاً جای بحثی نیست و این که امت اسلام به رغم تنوع نژادی و زبانی و مذهبی، باید در قالب وحدت و واحدی سازمان بیابند، امری است که باید به رسمیت شناخته شود و آثار این وحدت در همه روابط مسلمانان و اشتراک منافع آنان و صف بندی اشان درمقابل بیگانگان باید دیده شود.<br> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
از این رو، تنوع مذهبی که عامل تقسیم شدن است باید در متن وحدت قرار گیرد و این تنوع و اختلاف و تفاوت، چندان به حال خود رها نشود که موجب اختلال در وحدت عقیدتی و تشریعی امت اسلام شود. مسائل اختلافی میان مذاهب اسلامی هم باید در دایره های علمی تنگ و تخصصی مورد بحث قرار گیرد و تبدیل به موضوع سخن روز کوچه و بازار نشود.<br> | از این رو، تنوع مذهبی که عامل تقسیم شدن است باید در متن وحدت قرار گیرد و این تنوع و اختلاف و تفاوت، چندان به حال خود رها نشود که موجب اختلال در وحدت عقیدتی و تشریعی امت اسلام شود. مسائل اختلافی میان مذاهب اسلامی هم باید در دایره های علمی تنگ و تخصصی مورد بحث قرار گیرد و تبدیل به موضوع سخن روز کوچه و بازار نشود.<br> | ||
از امور اساسی ای که در مسأله وحدت و تقریب مذاهب اسلامی باید مورد توجه قرار گیرد این است که این رویکردهای فقهی وکلامی متنوع درهمه گوشه وکنار جهان و ملل اسلامی وجود دارد و کمتر می توان جامعه اسلامی ای را یافت که خالی از تنوع مذهبی باشد و پیشتر اشاره کردیم که تعدد مذاهب در اسلام، امری طبیعی است و | از امور اساسی ای که در مسأله وحدت و تقریب مذاهب اسلامی باید مورد توجه قرار گیرد این است که این رویکردهای فقهی وکلامی متنوع درهمه گوشه وکنار جهان و ملل اسلامی وجود دارد و کمتر می توان جامعه اسلامی ای را یافت که خالی از تنوع مذهبی باشد و پیشتر اشاره کردیم که تعدد مذاهب در اسلام، امری طبیعی است و نمیتوان با تصمیمی سیاسی، یک مذهب را بر مردم تحمیل کرد. بسیاری از حاکمان و سلطه یافته گان بر جوامع اسلامی کوشیدند تا یکپارچگی مذهبی پدید آورند ولی کامیاب نشدند و کارشان به فجایعی منتهی شد. در دوره ای معتزله کوشیدند تا نگره کلامی خود را بر همگان تحمیل کنند و پس از آنان رقیبشان ، یعنی اهل حدیث سلفی در عهد عباسی- از زمان متوکل- کوشیدند تا عقاید خود را تحمیل کنند و این اوضاع به نزاع ناگواری منجر شد که در تاریخ مشهود است.<br> | ||
تلاش برای یکپارچه سازی مذهبی نیز همواره به شکست انجامیده است. چنان که در عهد فاطمی درمصر، تلاش شد تا مذاهب اسلامی دیگر در مذهب فاطمیان ( اسماعیلیه) منحل شود ولی با شکست مواجه شد. سپس ایوبیان آمدند و سعی کردند مذهب خود را بر همگان تحمیل کنند ولی موفق نشدند. برخی مذاهب مانند شیعه امامیه همیشه در معرض فشار و آزار بودند. | تلاش برای یکپارچه سازی مذهبی نیز همواره به شکست انجامیده است. چنان که در عهد فاطمی درمصر، تلاش شد تا مذاهب اسلامی دیگر در مذهب فاطمیان ( اسماعیلیه) منحل شود ولی با شکست مواجه شد. سپس ایوبیان آمدند و سعی کردند مذهب خود را بر همگان تحمیل کنند ولی موفق نشدند. برخی مذاهب مانند شیعه امامیه همیشه در معرض فشار و آزار بودند. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
با ملاحظه مقتضیات عقائد شیعه امامیه در می یابیم که شیعه، اهل جماعت است، زیرا معتقد به عدم جواز تفرقه مسلمانان است و درمسأله وحدت، موضعی قطعی وقاطع و بی ابهام دارد. شیعه معتقد است اقدام و سخنی که به فتنه میان مسلمانان بینجامد، حرام است و شیوه اهل بیت علیهم السلام نیز در زمانی که آتش فتنه ها و جنگ های داخلی زبانه می کشید، مبتنی بر اجتناب از جنگ های داخلی و یاری ندادن به طرف های درگیر و درعین حال عدم همکاری با قدرت حاکم بوده است. اما این موضع نسبت به فتنه ها و قدرت حاکم به انزوا و اعتزال از امامت و بی اعتنایی نسبت به وحدت امت نمی انجامید، بلکه مبتنی بر پیوست و ادغام کامل با امت و پرهیز از تفرقه بود.<br> | با ملاحظه مقتضیات عقائد شیعه امامیه در می یابیم که شیعه، اهل جماعت است، زیرا معتقد به عدم جواز تفرقه مسلمانان است و درمسأله وحدت، موضعی قطعی وقاطع و بی ابهام دارد. شیعه معتقد است اقدام و سخنی که به فتنه میان مسلمانان بینجامد، حرام است و شیوه اهل بیت علیهم السلام نیز در زمانی که آتش فتنه ها و جنگ های داخلی زبانه می کشید، مبتنی بر اجتناب از جنگ های داخلی و یاری ندادن به طرف های درگیر و درعین حال عدم همکاری با قدرت حاکم بوده است. اما این موضع نسبت به فتنه ها و قدرت حاکم به انزوا و اعتزال از امامت و بی اعتنایی نسبت به وحدت امت نمی انجامید، بلکه مبتنی بر پیوست و ادغام کامل با امت و پرهیز از تفرقه بود.<br> | ||
بنابراین | بنابراین نمیتوان گفت که شیعه در تأکید برحفظ جماعت از اهل سنت عقب تر است. نکته دیگری که دراین جا لازم است بدان اشاره کنم این است که نامگذاری « اهل سنت» بر پیروان مذاهب چهارگانه حنفی و شافعی و مالکی و حنبلی فقط به معنای "اهل سنت پیامبر" نیست؛ بلکه معنای وسیع سنت، مراد است که شامل تمام گذشته می شود. یعنی آنان نماینده خط فکری ای هستند که تمام گذشته و میراث را محترم می شمارند و شاید همین امر سبب شده تا آنان آرای صحابه و تابعان را هم حجت بشمرند.<br> | ||
موضع شیعه در باره مسلمانی یک فرد، آن است که هرکس شهادتین را بر زبان جاری کند مسلمان است و ایمان هم دارای مراتب کمال و کاستی است. اهل سنت هم همین عقیده را دارند و از این رو احکام اسلام را بر تـمـام اهـل قبـله _ تـا زمانی که اقدام خلاف مقتضای اعتراف علنی به شهادتین از آنان سر نزند- جاری میدانند. | موضع شیعه در باره مسلمانی یک فرد، آن است که هرکس شهادتین را بر زبان جاری کند مسلمان است و ایمان هم دارای مراتب کمال و کاستی است. اهل سنت هم همین عقیده را دارند و از این رو احکام اسلام را بر تـمـام اهـل قبـله _ تـا زمانی که اقدام خلاف مقتضای اعتراف علنی به شهادتین از آنان سر نزند- جاری میدانند. |