صدقه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'فرا گرفت' به 'فراگرفت'
جز (جایگزینی متن - 'می گردد' به 'می‌گردد')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'فرا گرفت' به 'فراگرفت')
خط ۱۹۴: خط ۱۹۴:
ابوحمزه ثمالی گوید: روز جمعه‌ای با علی بن الحسین (علیهما‌السّلام) نماز صبح کرده، پس از فراغ از نماز و تسبیح، از مسجد بیرون آمد، من هم با او بودم، ‌کنیز خود را بنام «سکینه» طلبید، فرمود: مبادا سائلی را که در خانه آید، رد سازید، مگر آنکه به او غذا دهید؛ زیرا امروز روز جمعه است.
ابوحمزه ثمالی گوید: روز جمعه‌ای با علی بن الحسین (علیهما‌السّلام) نماز صبح کرده، پس از فراغ از نماز و تسبیح، از مسجد بیرون آمد، من هم با او بودم، ‌کنیز خود را بنام «سکینه» طلبید، فرمود: مبادا سائلی را که در خانه آید، رد سازید، مگر آنکه به او غذا دهید؛ زیرا امروز روز جمعه است.


به حضرت گفتم: چنین نیست که هر که سؤال کند مستحق باشد؟ حضرت فرمود: ‌ای ثابت! (نام ابوحمزه ثمالی است.) می‌ترسم بعضی از آن‌ها مستحق باشد به او چیزی نخورانیده، ردش کنیم، پس بما اهل بیت آنچه را که بر یعقوب و آلش نازل شد فرود آید، آن‌ها را غذا دهید! آن‌ها را غذا دهید! بدرستی که یعقوب هر روز گوسفندی را می‌کشت، سپس از آن تصدق داده و خود و عیالش از آن می‌خوردند. شب جمعه‌ای در وقت افطار سائل عبوری، مؤمن، روزه‌دار، غریب و مستحقی که در نزد خدا منزلتی داشت، به در خانه اش آمد، صدا زد: از زیادی غذای خود به من سائل عبوری غریب گرسنه بدهید! و مکرر همین خواهش را نموده گفتار او را می‌شنیدند ولی چون نمی‌شناختند، حرف او را تصدیق ننمودند. چون مایوس شد و شب او را فرا گرفت، گریان برگشت و شکایت گرسنگی خود را به خدای بزرگ نمود شب را به گرسنگی گذرانید و فردا را هم روزه گرفت، گرسنه و شکیبا و ثناگوی خدای بزرگ، و در آن شب یعقوب و آلش سیر خوابیدند و صبح کردند در حالی که از غذای آن‌ها زیاده آمده بود.
به حضرت گفتم: چنین نیست که هر که سؤال کند مستحق باشد؟ حضرت فرمود: ‌ای ثابت! (نام ابوحمزه ثمالی است.) می‌ترسم بعضی از آن‌ها مستحق باشد به او چیزی نخورانیده، ردش کنیم، پس بما اهل بیت آنچه را که بر یعقوب و آلش نازل شد فرود آید، آن‌ها را غذا دهید! آن‌ها را غذا دهید! بدرستی که یعقوب هر روز گوسفندی را می‌کشت، سپس از آن تصدق داده و خود و عیالش از آن می‌خوردند. شب جمعه‌ای در وقت افطار سائل عبوری، مؤمن، روزه‌دار، غریب و مستحقی که در نزد خدا منزلتی داشت، به در خانه اش آمد، صدا زد: از زیادی غذای خود به من سائل عبوری غریب گرسنه بدهید! و مکرر همین خواهش را نموده گفتار او را می‌شنیدند ولی چون نمی‌شناختند، حرف او را تصدیق ننمودند. چون مایوس شد و شب او را فراگرفت، گریان برگشت و شکایت گرسنگی خود را به خدای بزرگ نمود شب را به گرسنگی گذرانید و فردا را هم روزه گرفت، گرسنه و شکیبا و ثناگوی خدای بزرگ، و در آن شب یعقوب و آلش سیر خوابیدند و صبح کردند در حالی که از غذای آن‌ها زیاده آمده بود.


حضرت فرمود: خداوند بزرگ به او وحی فرمود: ‌ای یعقوب! بنده مرا خوار ساختی، بنحوی که مستحق غضب من گردیدی و مستوجب ادب من و فرود آمدن عقوبت من بر تو و بر فرزندانت. ‌ای یعقوب! بدرستی که محبوب‌ترین پیمبرانم به سوی من و گرامی‌ترین آن‌ها نزد من کسی است که بیچارگان بندگانم را رحم کند و آنان را به خود نزدیک نموده، غذایشان دهد و پشتیبان و پناهگاه آن‌ها باشد.
حضرت فرمود: خداوند بزرگ به او وحی فرمود: ‌ای یعقوب! بنده مرا خوار ساختی، بنحوی که مستحق غضب من گردیدی و مستوجب ادب من و فرود آمدن عقوبت من بر تو و بر فرزندانت. ‌ای یعقوب! بدرستی که محبوب‌ترین پیمبرانم به سوی من و گرامی‌ترین آن‌ها نزد من کسی است که بیچارگان بندگانم را رحم کند و آنان را به خود نزدیک نموده، غذایشان دهد و پشتیبان و پناهگاه آن‌ها باشد.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۸

ویرایش