محسن بن جعفر ابو نمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک')
جز (جایگزینی متن - 'شده اند' به 'شده‌اند')
خط ۸۵: خط ۸۵:


=تالیفات=
=تالیفات=
او کتابخانه بزرگی به جا گذاشت و سخاوتمندانه برای آن هزینه می کرد. به گفته شاگردان و آشنایانش بزرگترین کتابخانه خصوصی در منطقه حضرمی بوده است.<ref>القضمانی, محمد یاسر (2014). السادة آل باعلوی وغیض من فیض أقوالهم الشریفة وأحوالهم المنیفة. دمشق، سوریا: دار نور الصباح. صفحة 73.</ref> نوشتن را از ۱۷ سالگی آغاز کرد و مانند سید ابوبکر بن عبدالرحمن بن شهاب و سید محمد بن احمد الشاطری از نویسندگانی  شمرده می شود که زیر 20 سال شروع به تالیف و نگارش کرده اند. آثار او در علوم مختلف حقوقی و زبانی به بیش از ۱۶۰ عنوان رسیده ولی به ندرت چاپ شده اند عناوین آن ها به شرح زیر است:<ref>"ذکر مؤلفات علَّامة ساحل حضرموت: محسن بن جعفر أبی نمی". ملتقى أهل التفسیر. مؤرشف من الأصل فی 30 دیسمبر 2018.</ref>
او کتابخانه بزرگی به جا گذاشت و سخاوتمندانه برای آن هزینه می کرد. به گفته شاگردان و آشنایانش بزرگترین کتابخانه خصوصی در منطقه حضرمی بوده است.<ref>القضمانی, محمد یاسر (2014). السادة آل باعلوی وغیض من فیض أقوالهم الشریفة وأحوالهم المنیفة. دمشق، سوریا: دار نور الصباح. صفحة 73.</ref> نوشتن را از ۱۷ سالگی آغاز کرد و مانند سید ابوبکر بن عبدالرحمن بن شهاب و سید محمد بن احمد الشاطری از نویسندگانی  شمرده می شود که زیر 20 سال شروع به تالیف و نگارش کرده اند. آثار او در علوم مختلف حقوقی و زبانی به بیش از ۱۶۰ عنوان رسیده ولی به ندرت چاپ شده‌اند عناوین آن ها به شرح زیر است:<ref>"ذکر مؤلفات علَّامة ساحل حضرموت: محسن بن جعفر أبی نمی". ملتقى أهل التفسیر. مؤرشف من الأصل فی 30 دیسمبر 2018.</ref>


«إبانة المعمّى على نظم السجاعی فی أحکام لمّا»
«إبانة المعمّى على نظم السجاعی فی أحکام لمّا»

نسخهٔ ‏۱۶ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۱۹

محسن بن جعفر ابونُمیّ (۱۳۰۶ تا ۱۳۷۹ه.ق)، قاضی و حقوقدان، استاد مرکز علمی بن سلم و مؤسسه دینی غیل باوزیر و صاحب بزرگترین کتابخانه در حضرموت است. او بیش از ۱۰۰ کتاب در علوم مختلف نوشته است. بسیاری از دانشجویان علوم از قوه قضائیه در حضرموت تحت حکومت القعیطیه در ساحل حضرمی با استفاده از علم و درس او فارغ التحصیل شدند.[۱]

آل ابی نُمیّ

(بضم نون وفتح میم وتشدید یاء، تصغیر نامی)، آن ها دودمان ابو نُمیّ بن عبدالله بن شیخ بن علی المندرج بن عبدالله وطب بن محمد المنفر بن عبدالله بن محمد بن عبدالله باعلوی هستند، و شاخه دیگری از خاندان ابونمی از نسل علی بن عمر فدعق بن عبدالله وطب وجود دارد و به نظر می رسد که بین آن ها و شاخه اول ازدواجی وجود داشته است که عنوان خاندان ابونمی با مادرشان است و به «ابو نمی» شناخته می شوند آنها پسر عموهای شاخه اول هستند و هر دو گروه به عبدالله وطب می رسند. در میان اشراف مکه نسل محمد ابو نمی از نوادگان شریف هستند و نیز ممکن است ازدواج و اتصالی بین این قبایل وجود داشته باشد که یکی از دلایلی است که این نام یا کنیه از باب تبرک و یادآوری آن ارتباط میان اشراف حجاز و سادات بنی علوی به این گروه داده شده باشد.[۲]

نسب

محسن بن جعفر بن علوی بن حسین بن عمر بن أحمد بن علوی بن أحمد بن شیخ بن أبی‌بکر بن علی بن عمر فدعق بن عبدالله وطب بن محمد المنفر بن عبدالله بن محمد بن عبدالله باعلوی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد‌الباقر بن علی زین‌العابدین بن الحسین بن امام علی بن أبی‌طالب، و امام علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است.[۳]

او سی و چهارمین نوه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است.

تولد و تربیت

او در شهر غیل باوزیر در حضرموت در شب ۱۲ پنج شنبه زبیع الاول سال ۱۳۰۶ه.ق مطابق با سال 1887 میلادی به دنیا آمد. گفته شده است که با توجه به سن پسر بزرگش به احتمال قبل از سال ۱۳۰۰ه.ق متولد شده باشد. او در همان شهر در حالت عبادت خداوند، ادب و اخلاق بزرگ شد و در تعدادی از مکتب های قرآن برای یادگیری خواندن قرآن و یادگیری خوشنویسی آموزش دید. هنگامی که شیخ محمد بن عمر بن سلم العقیلی (از نسل عقیل بن ابی‌طالب) به غیل باوزیر آمد و مؤسسه خود را در سال ۱۳۲۰ ه.ق تأسیس کرد که یکی از اولین هایی بود که در آن ثبت نام کرد و در آن زمان چهارده ساله بود و با فارغ التحصیلی کاملاً به او وابسته بود و علم زیادی از او آموخت.

ورود شیخ محمد بن عمر بن عوض بن بکران بن سلم (متوفی در سال ۱۳۲۹ه.ق) به شهر غیل اولین نقطه عطف کیفی در زندگی او بود. رابطه علمی بین این جوان و استادش شیخ تباشیر النبوغ المبکر، آنجا بروز کرد که دانش آموز هفده ساله رساله هایی در علوم مختلفی که از استادش می آموخت می نوشت. اولین آن رساله های علمی «الغصن المورق فی شرح السلم المتورق فی علم المنطق» بود که در سال ۱۳۲۲ه.ق تکمیل شد. پس از آن در بهار سال ۱۳۲۸ه.ق «مطلع المرید إلى نظم جوهرة التوحید» را نوشت. او در همان سال شروع به نوشتن رساله «الشرق والسیادة فی إعراب کلمة الشهادة» نمود.

اساتید

برخی از بزرگانی که از ایشان کسب علم نموده است عبارتند از:

پدرش جعفر بن علوی أبو نمی

محمد بن عمر بن سلم

أبوبکر بن عبدالرحمن بن شهاب الدین

عبدالرحمن بن أحمد باشیخ

أحمد بن حسن العطاس

عبدالله بن عمر الشاطری

محمد علی بن حسین المالکی

عمر بن حمدان المحرسی

حسن بن محمد المشاط

عبدالرحمن بن عبیدالله السقاف

شاگردان

بسیاری از دانش پژوهان فرهیخته از شاگردان استاد محسن بن جعفر بوده اند. از جمله کسانی که در دوره آموزشی تخصصی احکام و آداب قوه قضائیه شرکت کردند و امور قوه قضاییه و حل و فصل اختلافات مردم را در دست گرفتند. برخی از ایشان عبارتند از:

عبدالله بن محفوظ الحداد

محمد رشاد بن أحمد البیتی

علی بن محمد مدیحج

حسین بن محمد مدیحج

سعید بن محمد برعیة

أحمد عبدالله بن سلوم

عبدالله بن علی بامخرمة

محمد بن سالم الحدادی

عبدالقادر بن محمد العماری

محمد بن عوض بن طاهر باوزیر

محفوظ بن سعید المصلی

سعید بن عوض باوزیر

سعید بن عبدالصمد باوزیر

عبدالله سالم باوزیر

عبدالله بن أحمد الناخبی

سعید بن علی بامخرمة

تعداد بی شماری دیگر از دانشجویان علوم دینی وجود دارند که دانش آموخته مرکز علمی ابن سلم هستند و از محضر و کسب علم کرده اند و از شخصیت های برتر علوم مختلف هستند.

مسئولیت ها

از شعبان ۱۳۳۴ه.ق تا سال ۱۳۴۴ه.ق ابو نامی به عنوان قاضی شهر غیل باوزیر مشغول بود و سپس به المکلا پایتخت حکومت القعیطیة نقل مکان کرد و تا پایان سال ۱۳۵۰ه.ق به عنوان قاضی در آنجا خدمت کرد و در این سال برای انجام حج به خانه خدا رفت و سپس در اوایل سال ۱۳۵۱ه.ق به مرکز علمی غیل بازگشت تا در آنجا به عنوان استاد مشغول شود. پیشرفت کیفی کارش در سال ۱۳۵۳ه.ق بود که به عنوان عضو شورای سه نفره قضایی شریعت که متشکل از او، شیخ عبدالله بن عوض بکر و شیخ عوض بن سالم بلقدی بود منصوب شد و به موکلا نقل مکان کرد. پس از آن در اوایل سال ۱۳۵۶ه.ق به غیل بازگشت و به عنوان قاضی خدمت کرد و در همان سال برای تدریس عمومی در مسجد سلطان عمر به المکلا نقل مکان کرد.

حدود سال ۱۳۵۷ه.ق به عنوان رئیس آموزش و پرورش در رباط به الغیل بازگشت و پس از افتتاح مؤسسه دینی در غیل به عنوان معلم و مدیر مرکز علمی به آنجا رفت و در سال ۱۳۷۴ به عنوان سرپرست یک مؤسسه دینی خدمت کرد تا اینکه در سال آخر عمر به دلیل بیماری زمین گیر شد. او صاحب مدرسه ای در شهر المکلا بود که اکنون به بسکة یعقوب معروف است.

فعالیت ها

او روش های تالیف و تصنیف مختلفی از جمله منظومه نویسی، نثر نگاری، جدول نویسی داشته است. نوشته های نثر او شامل شرح و حاشیه بر برخی کتب و نیز رساله ای مستقل است. او از روش پرسش و پاسخ برای تسهیل فهم مطالب علمی استفاده می کرد. نمونه ای از این آثار عبارتند از: «الجامع الشریف لغالب قواعد علم التصریف»، و«تسهیل المسیر إلى علم التفسیر»، و«الملح فی علم المصطلح»، و«عجالة الطالب وهدایة الراغب فی علم المنطق».

او همچنین از شعر برای ارائه مطالب علمی، بهره می برد؛ از جمله ارایه یک منظومه شعری برای احکام نکاح، در 300 بیت به نام «غرة الصباح فی أحکام النکاح»، و سپس آن را به عنوان «نشر الأفراح» و سپس آن را در 100 بیت خلاصه کرد و آن را «زهرة الأقاح فی أحکام النکاح» نامید، و سپس آن خلاصه را شرح داد و آن شرح را «العرف التفاح من ریاض زهرة الأقاح فی النکاح» نامید. از ساخته های او جدول های درختواره ای است که یک روش نادر طبقه بندی برای مطالب پیچیده است. از جمله می توان به احکام عبادات در هشت جزوه، احکام معاملات در هشت جزوه و همچنین ۹ جزوه در دستور زبان عربی اشاره کرد.

تالیفات

او کتابخانه بزرگی به جا گذاشت و سخاوتمندانه برای آن هزینه می کرد. به گفته شاگردان و آشنایانش بزرگترین کتابخانه خصوصی در منطقه حضرمی بوده است.[۴] نوشتن را از ۱۷ سالگی آغاز کرد و مانند سید ابوبکر بن عبدالرحمن بن شهاب و سید محمد بن احمد الشاطری از نویسندگانی شمرده می شود که زیر 20 سال شروع به تالیف و نگارش کرده اند. آثار او در علوم مختلف حقوقی و زبانی به بیش از ۱۶۰ عنوان رسیده ولی به ندرت چاپ شده‌اند عناوین آن ها به شرح زیر است:[۵]

«إبانة المعمّى على نظم السجاعی فی أحکام لمّا»

«إتحاف الأمیر بما یتعلق بحدیث البشیر النذیر»

«إتحاف الظراف بنیة الاغتراف»

«إتحاف النبیه بإیضاح التشبیه»

«الأجوبة المرضیة على أسئلة خطبة الألفیة»

«الاختصار بالحصر على المقولات العشر»

«اختصار العبارة على منظومة الاستعارة» أو «إهداء البشارة لقراء منظومة الاستعارة»

«إدخال السرور على طالب أحکام الظرف والجار والمجرور»

«الاستطابة بنشر أقوال ساعة الإجابة»

«الإشراق من ضیاءالاشتقاق» أو «الإشراق فی علم الاشتقاق»

«إضاءة البدرین فیما تکسر فیه (إن) وما تفتح، وجواز الوجهین»

«إعطاء النفس مناها فی إعراب (فإذا هو هی إیاها)»

«الإعلام بإعراب أسماء الشرط والاستفهام»

«إفادة الصبیان بمعانی منظومة ابن جمعان»

«إفادة النقلة ببعض أحکام البسملة»

«إقامة البرهان فی رد اعتراض محمد بن أحمد الصبان»

«إقامة الدلیل فی صفات الجلیل»

«إقرار العین ببعض حقوق الزوجین»

«أقسام لو»

«الأقوال الموجهة فی أحکام الصفة المشبهة»

«الإلجام لمن زاغ فی فتواه عن نصوص الأئمة الأعلام»

«أنس الإخوان بالتطلع على وفیات الأعیان»

«انشراح البال شرح منظومة لامیة الأفعال»

«الإنهاض فی رد الاعتراض»

«إیصال النفع إلى طالب أحکام الفرع»

«إیضاح الإغراب فی مباحث الإعراب»

«إیضاح المفهوم فی أن تصدیق القاضی لا یجب به الصوم على العموم»

«إیضاح المقال فی حکم نقل زکاة المال»

«بحث فی صلاة رکعتین قبل الجمعة»

«بدر الدجنة شرح منظومة العلامة ابن الشحنة» فی علم البیان

«بذل المجهود فی شرح نظم المقصود»

«البر والإحسان بشرح أبیات ما یغتفر للموافق من الأرکان»

«بزوغ الهلال بنقض ما حکم به لابنی بلال» أو «رد على اعتراض السید محسن بن عبدالله السقاف فی قضیة بلال»

«البشارة بأحکام المجاز والاستعارة»

«بشرى المکروب بغایة المطلوب»

«بغیة الرائد فی حکم توسیع المساجد»

«بهجة الإخوان شرح هدایة الصبیان»

«بهجة الناظر فی حکم رفع أفعل التفضیل للظاهر»

«البیان شرح نظم ما یغتفر للموافق من الأرکان»

«التبشیر بحل منظومة الزمزمی فی التفسیر»

«التبیین شرح أبیات مهذب الدین»

«تجنب الحیف فی الکلام مع المجیب وصاحب السیف فی ثبوت رمضان 1345 هـ»

«تحصیل المنافع فی بیان السبب والشرط والمانع»

«تراجم مشاهیر الشافعیة»

«ترویح الجنان بتفسیر آخر آیة من سورة آل عمران»

«تسهیل الدعاوى فی رفع الشکاوى» (مطبوع)

«تسهیل المسیر إلى علم التفسیر» أو «تیسیر المسیر إلى علم التفسیر»

«التصریف المنظوم لـ(غزوا) المبنی للمجهول والمعلوم»

«تنبیه الخلان بثبوت رمضان بالجمعة 1345 هـ»

«تنبیه الوسنان فی ما قرئ بالتثلیث من حروف القرآن»

«تیسیر الأسباب لمطالعة موصل الطلاب إلى قواعد الإعراب» أو «سلوة الأسباب»

«الجامع الشریف فی فن التصریف»

«جلب التقریبات فی الجمع بین الورقات وتسهیل الطرقات»

«جمع الفوائد فی حروف الزوائد»

«الجوهر الفرد فی أقسام العقد»

«جواب سؤال فی حکم صلاة الإمام المعید»

«الجوهر الشفاف على ثلاثة أبیات ظراف»

حاشیة على «البهجة المرضیة على ألفیة ابن مالک»

حاشیة على «العوائد على جمع الفوائد»

«حسن المنظر فی حقیقة اسم المصدر»

«الحل البهی لعبارة الفاکهی عند قوله: "ولو أن ما أسعى لأدنى معیشة"»

«الحلاوة القندیة على متن السمرقندیة»

«خلاصة الأقوال فی حقائق الاستقبال»

«الخلاصة النقیة على متن البیقونیة»

«الدلالة الجلیة فی القواعد الفقهیة» (منظومة) أو «نفحة الأزهار فی قواعد الأخیار»

«دوائر فی أصول الفقه»

«دوائر فی المبتدأ والخبر»

«دوائر فی المعرب والمبنی»

«دوائر فی المواریث»

«الرد بالوجه الجمیل على معترض ابن فضیل وباعقیل»

«الردع بکلا على قاضی المکلا سنة 1329 هـ»

«رد على بابحیر»

«رد على بامخرمة فی مسألة الطلاق»

«رد على الشیخ أحمد بن عوض المصلی فی قضیة باصالح وبریوم والذی نزل فیه القاضی المصلی»

«رد على العماری فی مسألة بیع مال الغائب عهدة» أو «الوجوه المسفرة للقاری عما وقع فی حکم العماری»

«رسالة فی حکم ترک القنوت والتشهد»

«رسالة فیما قرئ بالتثلیث من القرآن»

«رشف اللما على أبیات السجاعی فی (لاسیما)»

«الریاضة حاشیة العین الفیاضة فی مسائل الاستحاضة»

«ریحانة الإخوان فی صفات الواحد المنان»

«زهرة الأقاح فی أحکام النکاح»

«الزهرة الوضیة على الرحبیة»

«سبیل التعلم شرح منبع التفهم لأسباب التیمم» أو «سبیل التفهم فی التیمم فی شرح أبیات الصور التی یجب فیها القضاء والتی لا یجب»

«سلم الصغیر»

«سمیر السفر وأنیس الحضر»

«سین جیم فی النکاح»

«الشذرات فی أوقات الصلوات»

«شرح منظومة الدمنهوری فی بحور شعر العرب»

«الشرف والسیادة فی إعراب کلمة الشهادة»

«شم الأنوف فی معانی الحروف»

«الضوابط الموجهة فی أحکام الصفة المشبهة»

«طراز الامتیاز فی أبیات الألغاز ومنثورها»

«طریف القول وتالده فی ما اعترض به بدر الدین ابن مالک على والده فی شرح الألفیة»

«عجالة الطالب وهدایة الراغب إلى علم المنطق»

«عرف الکادی فی شرح أبیات العلامة المرادی المعمولة فی المسائل التی یُخص بها عطف البیان دون البدل»

«العرف النفاح على زهرة الأقاح» أو «العرف النفاح من ریاض زهرة الأقاح فی النکاح»

«عقد النظام على عقیدة العوام»

«عقلة العجلان»

«العقود الجوهریة فی امتداح العصابة الرباطیة وشیخهم ذی النفس الزکیة»

«عقیدة الدلیل فی صفات ربنا الجلیل»

«العنایة بإظهار القول وإبرازه فی شرح الأبیات المعمولة فی وجوب استتار الضمیر وجوازه»

«العین الفیاضة شرح نظم مسائل الاستحاضة»

«غرة الصباح فی أحکام النکاح»

«الغصن المورق فی شرح السلم المنورق»

«فتاوى»

«فتاوى باشیخ»

«فتح البصیر على أبیات العلامة الأمیر المعمولة فی شرح المذکر السالم»

«فتح السلام على عقیدة العوام»

«فوائد الدراسة فی إیضاح ما أبهم على منتقد حکم مرواسة»

«الفوائد فی حروف الزوائد»

«فوح العبیر بحل منظومة التفسیر»

«الفوز والظفر بمعرفة تعدد المبتدأ والخبر»

«القانون الجنائی للسلطة القعیطیة»

«القانون الشرعی»

«القدح المعلى من أحکام کلا»

«قطف الثمر فی حکم الممر»

«القصد والمنى على أبیات أسباب البنا»

«القلائد لحروف الزوائد» (منظومة)

«قلادة النحر على منظومة المقولات العشر»

«القول المنتخب فی إعراب المرکب»

«کأس السلاف فی أحکام الاستخلاف» (منظومة)

«کؤوس الشراب على مفتاح الإعراب»

«الکوکب الزاهر فی مولد النبی الطاهر»

«الکوکب المنیر فی أحکام الضمیر»

«اللؤلؤ المنظوم فی إفادة تقدم المسند إلیه التخصیص وعموم السلب وسلب العموم»

«المباحث المرضیة فی مسألة حذف الخبر قبل حال لا یصلح للخبریة»

«مجموعة القضاء الشرعی الجامعة لغالب کل شرط مرعی» (مطبوع)

«مرقاة القصر شرح المقولات العشر»

«المسائل المختارة لمحاکم حضرموت»

«مشکاة الضوء فی بیان أقسام لو»

«مصباح الناهض إلى مسائل ملقبات الفرائض» (مطبوع)

«مطلع المرید شرح جوهرة التوحید»

«مفتاح المقفول على سلم الأصول فی علم الأصول»

«مقامة فی الفرق بین الحمار الأبیض ورکوبه، والحمار الأسود ورکوبه»

«الملح فی فن المصطلح»

«منبع التفهم لأسباب التیمم» أو «منظومة فی صور التیمم التی تجب فیها القضاء والتی لا تجب»

«المنح على الملح»

«المنظومة البیقونیة مع زوائدها البهیة»

«المنظومة الزهیة إلى عصبة الرباطیة»

«منظومة فی الأشیاء المبهمة»

«منظومة فی الحساب والجبر»

«منظومة فی الدعاوى»

«منظومة فی ما تصح الدعوى فیه بالمجهول»

«منظومة ما یغتفر للموافق من الأرکان»

«منظومة مختصرة فی علوم الحدیث»

«منظومة النجاح»

«منظومة یوصی فیها طلاب القضاء ویجیزهم»

«نتائج الأفکار الوقادة فی الرد على صاحب سلسبیل الإرشاد والإفادة»

«النزهة البهیة فی شرح البیقونیة»

«نشر الأفراح شرح غرة الصباح فی أحکام النکاح»

«نظم أوزان الصفة المشبهة المأخوذة من مضموم العین»

«نظم سؤال وجواب فی حکم من أفطر فی رمضان وتعذر علیه القضاء»

«نظم شروط الاقتداء»

«نظم مشایخ شیخه العلامة ابن سلم»

«نفح البشام من أحکام اجتماع المأموم مع الإمام»

«النفحة الزکیة على نظم البیقونیة»

«النقول الراجحة على منظومة لحن الفاتحة»

«نیل الأمنیات من أحکام المبنیات»

«نیل الوصل من أحکام الوصل»

«هدایة القاری إلى أحکام الماء الجاری»

«هدایة القصاد لما فی حکم آل کساد من الانتقاد»

«هدایة المتبصر إلى حکم المتحجر للأرض الموات»

«الوشی المحبَّر فی الإعراب المقدَّر»

«وصیة لتلامیذ القضاء» (منظومة)

وفات

وی بعد از ظهر چهارشنبه ۲۰ شبان در ۱۳۷۹ه.ق در ۱۷ فوریه ۱۹۶۰ در شهر غیل باوزیر درگذشت و صبح روز پنجشنبه در کنار استادش محمد بن عمر بن سلم دفن شد.

پانویس

  1. العیدروس, زین بن محمد (2016). مجلة الأندلس "فتح المغیث بشرح أنواع الحدیث" (PDF). 15. صنعاء، الیمن: جامعة الأندلس. صفحة 259. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 5 فبرایر 2018.
  2. الشاطری, محمد بن أحمد (1406 هـ). المعجم اللطیف. جدة، المملکة العربیة السعودیة: عالم المعرفة. صفحة 181.
  3. بلفقیه, علوی بن محمد (1994). من أعقاب البضعة المحمدیة الطاهرة. الجزء الثالث. تریم، حضرموت: دار المهاجر. صفحة 494.
  4. القضمانی, محمد یاسر (2014). السادة آل باعلوی وغیض من فیض أقوالهم الشریفة وأحوالهم المنیفة. دمشق، سوریا: دار نور الصباح. صفحة 73.
  5. "ذکر مؤلفات علَّامة ساحل حضرموت: محسن بن جعفر أبی نمی". ملتقى أهل التفسیر. مؤرشف من الأصل فی 30 دیسمبر 2018.