۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فرا گرفت' به 'فراگرفت') |
جز (جایگزینی متن - 'فعالیت ها' به 'فعالیتها') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
وی در سال 1325 ق / 1907م در شهر قیدون در دوعن حضرموت به دنیا آمد و در محیطی پر از علم و درستی به سرپرستی مادرش صفیه بنت طاهر بن عمرالحداد پرورش یافت که او را به بند علم شریف در قیدون پیوند زد. او علم خود را از دو استادش عبدالله و علوی دو پسران طاهر بن عبدالله الحداد که عموهایش بودند فراگرفت. حبیب علوی بن طاهر الحداد احمد المشهور را به همراه خود به سفر می برد. در یکی از سفرها او را به تریم برد و در آنجا از دانشمندانی چون حبیب عبدالله بن عمرالشاطری و حبیب عبدالباری بن شیخ عیدروس استفاده کرد. در سال 1341 هجری قمری در حالی که کمتر از بیست سال سن داشت به جاوه اندونزی سفر کرد. در آنجا از جمعی از علمای علوی و برخی اساتید دیگر کسب علم نمود. او چندان دوام نیاورد و به قیدون بازگشت و از استادش شیخ عبدالله بن طاهر الحداد خواست که در رباط تدریس کند. او تفسیر و حدیث و فقه و اصول و عرفان و علم و تاریخ عرب را درس داد و متون فراوانی را حفظ کرد. در سنین پایین محضر حبیب احمد بن حسن نقیب العطاس درک کرد و از او اجازه نقل روایت گرفت. حبیب عمر بن احمد بن سمیط آخرین استاد او بود که آن را به طور کامل از او کسب علم کرد. | وی در سال 1325 ق / 1907م در شهر قیدون در دوعن حضرموت به دنیا آمد و در محیطی پر از علم و درستی به سرپرستی مادرش صفیه بنت طاهر بن عمرالحداد پرورش یافت که او را به بند علم شریف در قیدون پیوند زد. او علم خود را از دو استادش عبدالله و علوی دو پسران طاهر بن عبدالله الحداد که عموهایش بودند فراگرفت. حبیب علوی بن طاهر الحداد احمد المشهور را به همراه خود به سفر می برد. در یکی از سفرها او را به تریم برد و در آنجا از دانشمندانی چون حبیب عبدالله بن عمرالشاطری و حبیب عبدالباری بن شیخ عیدروس استفاده کرد. در سال 1341 هجری قمری در حالی که کمتر از بیست سال سن داشت به جاوه اندونزی سفر کرد. در آنجا از جمعی از علمای علوی و برخی اساتید دیگر کسب علم نمود. او چندان دوام نیاورد و به قیدون بازگشت و از استادش شیخ عبدالله بن طاهر الحداد خواست که در رباط تدریس کند. او تفسیر و حدیث و فقه و اصول و عرفان و علم و تاریخ عرب را درس داد و متون فراوانی را حفظ کرد. در سنین پایین محضر حبیب احمد بن حسن نقیب العطاس درک کرد و از او اجازه نقل روایت گرفت. حبیب عمر بن احمد بن سمیط آخرین استاد او بود که آن را به طور کامل از او کسب علم کرد. | ||
دوران پس از بازگشت او از اندونزی به زادگاهش قیدون، پر از | دوران پس از بازگشت او از اندونزی به زادگاهش قیدون، پر از فعالیتهای علمی، ادبی و اجتماعی، تحصیل، تدریس و گردآوری بود تا اینکه آثار او در انتشارات لواء الدعوة نشر یافت. پس از آن به آفریقا به ویژه بخش شرقی آن از موگادیشو تا کنگو که چندین قرن از نظر تبلیغ دین اسلام مورد غفلت واقع بود، رفت. <ref>"أحمد مشهور بن طه بن علی الحداد". معجم البابطین لشعراء العربیة فی القرنین التاسع عشر والعشرین. مؤرشف من الأصل فی 2 مایو 2020.</ref> | ||
=سفرهای تبلیغی= | =سفرهای تبلیغی= | ||
حبیب احمد معروف در سال 1347 هجری قمری / 1929 هجری قمری به شرق آفریقا نقل مکان کرد و وارد زنگبار شد و با استقبال اهل آنجا مواجه شد و در ماه رمضان درس و شرح قرآن کریم را برای آنها برپا کرد. در جزیره لامو با حبیب صالح بن علوی جمل اللیل دیدار کرد حبیب احمد مشهور وقتی متوجه شد که این سرزمین ها در شرق آفریقا، به جز تعداد اندکی از آنها خالی از واعظ و مبلغ است، تصمیم گرفت در آن سرزمین ساکن شود تا مبلغ دین اسلام باشد. مدتی در شهر مومباسا ماند، سپس به اوگاندا نقل مکان کرد و مدت هشت سال در کامپالا، پایتخت آن، برای تبلیغ اقامت گزید و در این مدت به مناطق مجاور رفت و آمد میکرد. در طول اقامت خود در اوگاندا توانست با نفوذ معنوی خود، بر دل بسیاری از مردم اثر بگذارد و بسیاری از عادات نادرست را که در بین مسلمانان آن مناطق به دلیل جهل و کمبود واعظ جا افتاده بود، از بین ببرد. از جمله آن عادات غلط، اختلاط زنان و مردان، عدم پایبندی زنان مسلمان به حجاب و سلب حق ارث دختران بود. با سکولارها و کمونیست هایی که در مدارسی که دولت های استعماری تأسیس کرده بودند، به فرزندان مسلمانان تدریس میکردند، مقابله کرد. او همچنین به شدت با قادیانیان مقابله کرد و توانست عده ای از آنان را مسلمان کند. | حبیب احمد معروف در سال 1347 هجری قمری / 1929 هجری قمری به شرق آفریقا نقل مکان کرد و وارد زنگبار شد و با استقبال اهل آنجا مواجه شد و در ماه رمضان درس و شرح قرآن کریم را برای آنها برپا کرد. در جزیره لامو با حبیب صالح بن علوی جمل اللیل دیدار کرد حبیب احمد مشهور وقتی متوجه شد که این سرزمین ها در شرق آفریقا، به جز تعداد اندکی از آنها خالی از واعظ و مبلغ است، تصمیم گرفت در آن سرزمین ساکن شود تا مبلغ دین اسلام باشد. مدتی در شهر مومباسا ماند، سپس به اوگاندا نقل مکان کرد و مدت هشت سال در کامپالا، پایتخت آن، برای تبلیغ اقامت گزید و در این مدت به مناطق مجاور رفت و آمد میکرد. در طول اقامت خود در اوگاندا توانست با نفوذ معنوی خود، بر دل بسیاری از مردم اثر بگذارد و بسیاری از عادات نادرست را که در بین مسلمانان آن مناطق به دلیل جهل و کمبود واعظ جا افتاده بود، از بین ببرد. از جمله آن عادات غلط، اختلاط زنان و مردان، عدم پایبندی زنان مسلمان به حجاب و سلب حق ارث دختران بود. با سکولارها و کمونیست هایی که در مدارسی که دولت های استعماری تأسیس کرده بودند، به فرزندان مسلمانان تدریس میکردند، مقابله کرد. او همچنین به شدت با قادیانیان مقابله کرد و توانست عده ای از آنان را مسلمان کند. | ||
قدردانی و احترام متقابل بین او و عیدی امین، رئیس جمهور و حمایت معنوی او، تأثیر زیادی در تبلیغ دینی او در اوگاندا داشت. پس از آن حمایت های شاه بدر بن نوح الموثر نقش به سزایی در زمینه | قدردانی و احترام متقابل بین او و عیدی امین، رئیس جمهور و حمایت معنوی او، تأثیر زیادی در تبلیغ دینی او در اوگاندا داشت. پس از آن حمایت های شاه بدر بن نوح الموثر نقش به سزایی در زمینه فعالیتهای علمی، فرهنگی و اجتماعی حبیب احمد مشهور داشت. | ||
او منبر مسجد ناکاسیرو پایتخت را به عنوان نقطه شروع دیگری برای راهنمایی و مشاوره و دعوت به اخلاق و آداب اسلامی برگرفت. قبل از آن، مدتی در شهر أروا نزد دوستش، واعظ سعید بن عبدالله البیض، ماند و در طی آن، سنگ بنای مسجد ریاض و مدرسه زندگی اسلام و دو مسجد در منطقه آرینگا در غرب رود نیل را گذاشت. و بسیاری از ساکنان این منطقه به دستان او مسلمان شدند. در سال 1966 میلادی در شهر آرینگه، مسجد التقوی و مدرسه اسلامی النور افتتاح شد و به دلیل کثرت مردمی که در این منطقه به اسلام گرویدند، برخی آن را ولایت مسلمانان نامیدند. او در مسجد خود، بناکاسیرو، به طور منظم دروس دینی برگزار میکرد و خطبه های مذهبی که هر روز بعد از نماز ظهر ایراد میکرد، با ترجمه شیخ عبدالله کامو لیغیبا به زبان محلی ترجمه می شد. وی کتابخانه اسلامی کامپالا را تاسیس کرد و مسلمانان دوستدار علم و دانش را بهره مند ساخت. مساجد و مدارس زیادی به سرپرستی حبیب احمد مشهور تأسیس شده است. او با سعید البیض سفرهای زیادی به قصد ساخت مسجد داشته است. اولین سفری که انجام دادند در سال 1949 - 1950 میلادی به اوگاندا کنیا کوسومو و اطراف آن بود که شیخ عبدالله بارعیده و شیخ الامین او را همراهی میکرد. او به همراه سعید البیض به مرز شرقی-جنوبی کنگو رفت و به جنوب سودان، جوبا و وائو رسیدند. در آنجا برای دیدار و ارتباط با مردم بومی وارد برخی از جنگلهای آنجا شدند. | او منبر مسجد ناکاسیرو پایتخت را به عنوان نقطه شروع دیگری برای راهنمایی و مشاوره و دعوت به اخلاق و آداب اسلامی برگرفت. قبل از آن، مدتی در شهر أروا نزد دوستش، واعظ سعید بن عبدالله البیض، ماند و در طی آن، سنگ بنای مسجد ریاض و مدرسه زندگی اسلام و دو مسجد در منطقه آرینگا در غرب رود نیل را گذاشت. و بسیاری از ساکنان این منطقه به دستان او مسلمان شدند. در سال 1966 میلادی در شهر آرینگه، مسجد التقوی و مدرسه اسلامی النور افتتاح شد و به دلیل کثرت مردمی که در این منطقه به اسلام گرویدند، برخی آن را ولایت مسلمانان نامیدند. او در مسجد خود، بناکاسیرو، به طور منظم دروس دینی برگزار میکرد و خطبه های مذهبی که هر روز بعد از نماز ظهر ایراد میکرد، با ترجمه شیخ عبدالله کامو لیغیبا به زبان محلی ترجمه می شد. وی کتابخانه اسلامی کامپالا را تاسیس کرد و مسلمانان دوستدار علم و دانش را بهره مند ساخت. مساجد و مدارس زیادی به سرپرستی حبیب احمد مشهور تأسیس شده است. او با سعید البیض سفرهای زیادی به قصد ساخت مسجد داشته است. اولین سفری که انجام دادند در سال 1949 - 1950 میلادی به اوگاندا کنیا کوسومو و اطراف آن بود که شیخ عبدالله بارعیده و شیخ الامین او را همراهی میکرد. او به همراه سعید البیض به مرز شرقی-جنوبی کنگو رفت و به جنوب سودان، جوبا و وائو رسیدند. در آنجا برای دیدار و ارتباط با مردم بومی وارد برخی از جنگلهای آنجا شدند. |