تقریب، استراتژی یا تاکتیک؟ (مقاله): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'می رود' به 'میرود') |
جز (جایگزینی متن - 'نشان دهنده' به 'نشاندهنده') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
توجه به آموزه های دینی نشان میدهد که تقریب بین پیروان مذاهب به عنوان مقدمه ای برای وحدت اسلامی، مطلوبیت ذاتی دارد و تابع مصلحت و شرایط و به قول معروف تاکتیک نیست که اگر این گونه نگریسته شود ای بسا اهدافی که برای تقریب انتظار میرود حاصل نمیگردد. | توجه به آموزه های دینی نشان میدهد که تقریب بین پیروان مذاهب به عنوان مقدمه ای برای وحدت اسلامی، مطلوبیت ذاتی دارد و تابع مصلحت و شرایط و به قول معروف تاکتیک نیست که اگر این گونه نگریسته شود ای بسا اهدافی که برای تقریب انتظار میرود حاصل نمیگردد. | ||
آیات و روایاتی که بر لزوم وحدت در پیکره ی جامعه ی اسلامی دلالت می کند و همچنین آموزه هایی که ترغیب بر ایجاد و حفظ حس اخوّت بین مسلمانان می کند همگی | آیات و روایاتی که بر لزوم وحدت در پیکره ی جامعه ی اسلامی دلالت می کند و همچنین آموزه هایی که ترغیب بر ایجاد و حفظ حس اخوّت بین مسلمانان می کند همگی نشاندهنده مطلوبیت ذاتی این امر و کاشف از یک دستور اصیل اجتماعی و دینی و یک استراتژی مهم است. | ||
دستور اسلام این است که پیروانش خود را اعضای یک پیکر بدانند چنانکه از رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله»روایت شده است: | دستور اسلام این است که پیروانش خود را اعضای یک پیکر بدانند چنانکه از رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله»روایت شده است: |
نسخهٔ ۱۹ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۵۷
تقریب، استراتژی یا تاکتیک؟
مقصود از استراتژی یا راهبرد، سیاست ثابتی است که تابع مصلحت و متغیرها نیست بلکه راهبردی است که ریشه در اصول ثابت دارد و در مقابل مفهوم استراتژی، مفهوم تاکتیک قرار دارد که مقصود از آن، روشهایی برای اجرای این راهبرد است که گاهی بر اساس مصلحت تغییر می کند.
سوال این است که آیا سیاست تقریب مذاهب یک تاکتیک است به این معنا که برای وحدت امّت اسلامی در شرایطی که خطر دشمنان اسلام، به عنوان تهدیدی برای جامعه اسلامی محسوب می شود مصلحت اقتضاء می کند که حتی اگر پیروان برخی مذاهب حکم به کفر یکدیگر میکنند، در این شرایط موقتاً در کنار هم متّحد باشند اگرچه در دل بغض یکدیگر را می پرورانند! یا اینکه تقریب یک راهبرد ثابت است که مطلوبیت ذاتی دارد و مصلحتی و موقتی نیست؟
توجه به آموزه های دینی نشان میدهد که تقریب بین پیروان مذاهب به عنوان مقدمه ای برای وحدت اسلامی، مطلوبیت ذاتی دارد و تابع مصلحت و شرایط و به قول معروف تاکتیک نیست که اگر این گونه نگریسته شود ای بسا اهدافی که برای تقریب انتظار میرود حاصل نمیگردد.
آیات و روایاتی که بر لزوم وحدت در پیکره ی جامعه ی اسلامی دلالت می کند و همچنین آموزه هایی که ترغیب بر ایجاد و حفظ حس اخوّت بین مسلمانان می کند همگی نشاندهنده مطلوبیت ذاتی این امر و کاشف از یک دستور اصیل اجتماعی و دینی و یک استراتژی مهم است.
دستور اسلام این است که پیروانش خود را اعضای یک پیکر بدانند چنانکه از رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله»روایت شده است: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِ فِی تَوَادِّهِمْ وَ تَرَاحُمِهِمْ کَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَکَى بَعْضُهُ تَدَاعَى سَائِرُهُ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمَّى»[۱]؛ مثل مؤمنین در دوستی و همدردی مثل پیکری است که هرگاه عضوی از آن به درد آید سایر اعضاء نیز با تب و سردرد همدردی کنند. طبعاً لازمه چنین تعبیراتی این است که افراد جامعه اسلامی باید از غم یکدیگر غمگین و با شادی یکدیگر شاد شوند و این حس یکی بودن در بین آنها باید وجود داشته باشد.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«إِنَّ هٰذِهِ أُمَّتُکُم أُمَّةً واحِدَةً وَأَنا رَبُّکُم فَاعبُدونِ»[۲] ؛ و این امّت شما امّت واحدى است و من پروردگار شما هستم پس از مخالفت فرمان من بپرهیزید.
تعبیر به واحد بودن امت در قرآن نیز همان معنای پیکر واحد در روایت نبوی را تداعی می کند. علاوه بر آن خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»[۳]؛همانا مؤمنین با هم برادر هستند پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهید و تقواى الهى پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید. تعبیر به اخوّت در قرآن کریم وآموزه های اسلام نشان از عمق این همدلی دارد که می بایست همدلی برادرانه و واقعی و نه تصنّعی و موقّتی باشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت اللّه خامنهای «مد ظلّه العالی» به عنوان یکی از پرچمداران وحدت اسلامی و تقریب مذاهب در عصر حاضر در این باره می فرمایند:
«من از قدیم این اعتقاد و تفکر را داشتم و دارم و آن را یک مسألهی استراتژیک میدانم - یک مسألهی تاکتیکی و مصلحتی هم نیست که حالا بگوییم مصلحت ما ایجاب میکند که با مسلمین غیر شیعه ارتباطات داشته باشیم - مسلمانان بتدریج این اختلافات مذهبی و طایفهای را کم کنند و از بین ببرند؛ چون در خدمت دشمنان است. ما با این انگیزهی صحیح، مسألهی وحدت مسلمین را در جمهوری اسلامی، یک مسألهی اساسی قرار دادهایم.»[۴]