۸۷٬۸۹۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میدهد' به 'میدهد') |
جز (جایگزینی متن - 'شاخه ها' به 'شاخهها') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
کمونیسم هدف اصلی اش لغو مالکیت خصوصی بر ابزار کار است با عنوان مالکیت اجتماعی ابزار کار و می کوشد تا با مالکیت مشترک و در غیاب مالکیت خصوصی یک سازمان اجتماعی فاقد طبقه های اجتماعی را ترسیم کند. حامیان کمونیسم، کمونیسم را مرحله بالای سوسیالیسم می دانند. | کمونیسم هدف اصلی اش لغو مالکیت خصوصی بر ابزار کار است با عنوان مالکیت اجتماعی ابزار کار و می کوشد تا با مالکیت مشترک و در غیاب مالکیت خصوصی یک سازمان اجتماعی فاقد طبقه های اجتماعی را ترسیم کند. حامیان کمونیسم، کمونیسم را مرحله بالای سوسیالیسم می دانند. | ||
سوسیالیسم در واقع دوران گذاری از سرمایه داری به کمونیسم است. از | سوسیالیسم در واقع دوران گذاری از سرمایه داری به کمونیسم است. از شاخههای کمونیسم می توان به کمونیسم اسلامی( حزب توده ایران)، کمونیست [[مسیحی]]( فیدل کاسترو در کوبا) یا کمونیسم [[عربی]]( صدام حسین) اشاره کرد. در برخی کشورها مانند شوروی، چین و کوبا، احزاب کمونیست موفق شدند قدرت دولتی را از طریق انقلاب و جنگ چریکی به دست بیاوردند. | ||
کمونیسم یک ساختار اجتماعی- اقتصادی است که تاسیس یک جامعهٔ بدون طبقه، بدون دولت( هیئت حاکمه) بر اساس مالکیت اشتراکی بر ابزار تولید را ترویج می کند. معمولاً کمونیسم بعنوان شاخه ای از جنبشی بزرگتر به نام سوسیالیسم مطرح می شود که خط مشی جنبش های سیاسی و روشن فکری گوناگونی است که خاستگاه خود را به آثار مارکس بر می گردانند. مخالفان می گویند که کمونیسم یک ایدئولوژی است در حالی که مروجان کاملاً برعکس می گویند که تنها نظام سیاسیِ بدون ایدئولوژی است، چراکه نتیجه منطقی ماتریالیسم تاریخی و انقلاب پرولتاریا است. عدالت مکتب کمونیسم و مارکسیسم، نقطه مقابل آزادی، ایمان و حق است. | کمونیسم یک ساختار اجتماعی- اقتصادی است که تاسیس یک جامعهٔ بدون طبقه، بدون دولت( هیئت حاکمه) بر اساس مالکیت اشتراکی بر ابزار تولید را ترویج می کند. معمولاً کمونیسم بعنوان شاخه ای از جنبشی بزرگتر به نام سوسیالیسم مطرح می شود که خط مشی جنبش های سیاسی و روشن فکری گوناگونی است که خاستگاه خود را به آثار مارکس بر می گردانند. مخالفان می گویند که کمونیسم یک ایدئولوژی است در حالی که مروجان کاملاً برعکس می گویند که تنها نظام سیاسیِ بدون ایدئولوژی است، چراکه نتیجه منطقی ماتریالیسم تاریخی و انقلاب پرولتاریا است. عدالت مکتب کمونیسم و مارکسیسم، نقطه مقابل آزادی، ایمان و حق است. |