سجده بر زمین و استفاده از مهر (مقاله): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'مىدانند' به 'میدانند') |
جز (جایگزینی متن - 'مىکردند' به 'میکردند') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
====6- عمر بن عبدالعزیز==== | ====6- عمر بن عبدالعزیز==== | ||
در نقل دیگرى در کتاب فتح البارى (شرح صحیح بخارى) آمده است: «کان عمر بن عبدالعزیز لا یکتفى بالخمرة بل یضع علیها التراب و یسجد علیه؛ عمر بن عبدالعزیز قناعت به سجده بر حصیر نمىکرد بلکه مقدارى خاک بر آن مىگذارد و بر آن سجده مىکرد». <ref>فتح البارى، جلد 1، صفحه 410.</ref> | در نقل دیگرى در کتاب فتح البارى (شرح صحیح بخارى) آمده است: «کان عمر بن عبدالعزیز لا یکتفى بالخمرة بل یضع علیها التراب و یسجد علیه؛ عمر بن عبدالعزیز قناعت به سجده بر حصیر نمىکرد بلکه مقدارى خاک بر آن مىگذارد و بر آن سجده مىکرد». <ref>فتح البارى، جلد 1، صفحه 410.</ref> | ||
از مجموع این اخبار مىفهمیم که سیره اصحاب و تابعین، در قرون نخستین این بوده است که بر زمین یعنى خاک و سنگ و شن و مانند آن سجده | از مجموع این اخبار مىفهمیم که سیره اصحاب و تابعین، در قرون نخستین این بوده است که بر زمین یعنى خاک و سنگ و شن و مانند آن سجده میکردند. | ||
===روایتى از امامان اهلبیت (علیهمالسلام)=== | ===روایتى از امامان اهلبیت (علیهمالسلام)=== | ||
نسخهٔ ۲۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۰۵
انسان در حال سجده از هر حال دیگر به خدا نزدیکتر است. سجدههای طولانی برای خدا روح و جان انسان را پرورش میدهد و بارزترین نشانه های عبودیت و خضوع در پیشگاه پروردگار است. به همین دلیل در هر رکعت نماز دستور دو سجده داده شده است و سجده شکر و سجده های واجب و مستحب تلاوت قرآن نیز از مهمترین مصادیق سجده اند. سجده هم امر مهمی است و هم دارای شرایط و آدابی که یکی از شرایط آن چیزی است که می توان برای و بر آن سجده کرد، در داسلام سجده جز برای خدا جایز نیست، اما سجده بر چه چیزی درست و بر چه چیزی نادرست است؟
سجده بر زمین و استفاده از مهر
اهمیت سجده
در حدیث آمده که هیچ کار انسان برای شیطان ناراحتکنندهتر از سجده نیست، و در حدیثی دیگر پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) به یکى از یاران خود فرمود: «وَ إِذَا أرَدْتَ أنْ یَحْشُرَکَ اللهُ مَعِى یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأطِلِ السُّجُودَ بَیْنَ یَدَىِ اللهِ الوَاحِدِ الْقَهّارِ»اگر مىخواهى در قیامت با من محشور شوى براى خداوند قهّار سجدههاى طولانى بجا آور [۱]
سجود مختص خداست
جمله (لَهُ یَسْجُدُونَ) [۲] و همچنین تعبیر (وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) [۳] با توجه به مقدّم شدن «للّه» در جمله مزبور، آیه دلالت بر حصر دارد یعنى همه و همه در آسمان و زمین فقط براى خدا سجده مىکنند! جالبتوجه اینکه در کتاب «وسائل الشیعة» در ابواب سجده نماز، بابى تحت عنوان «عدم جواز السجود لغیر الله» ذکر شده و در آن هفت حدیث از پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و امامان معصوم نقل شده است که سجده براى غیر خدا جایز نیست. [۴]از این سخن در بحثهاى آینده نتیجهگیرى میکنیم.
سجده شرایط و آدابی دارد که یکی از آنها چیزی است که میتوان بر آن سجده کرد
فقهاى اهلسنت عموماً معتقد به جواز سجده بر همه چیز هستند البتّه گروهى از آنان سجده بر آستین لباس یا گوشه عمامه و مانند آن را استثنا کرده و جایز ندانسته اند.
پیروان مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) متّفقاً بر این عقیده هستند که تنها بر دو چیز می توان سجده کرد: زمین و آنچه از زمین مىروید، بهشرط آن که خوردنى و پوشیدنى نباشد مانند برگ و چوب درختان و حصیر و بوریا و امثال آنها.
پیروان اهلبیت (علیهمالسلام) به استناد روایاتى که از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) و ائمّه اهلبیت (علیهمالسلام) و عمل صحابه نقل شده، بر این عقیده اصرار دارند، لذا در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) ترجیح مىدهند روى فرشها سجده نکنند بلکه روى سنگها سجده کنند و گاه حصیرى همراه خود مىآورند و روى حصیر سجده مىکنند.
در مساجد ایران و عراق و کشورهاى شیعهنشین که تمام مساجد مفروش است، قطعه خاکى را به نام «مهر نماز» درست کرده و آن را روى فرش گذارده و بر آن سجده مىکنند تا پیشانى که اشرف اعضاى انسان است، در پیشگاه خداوند به خاک ساییده شود و نهایت تواضع در پیشگاه خدا به عمل آید. گاه این قطعه خاک را از تربت شهیدان انتخاب مىکنند که یادآور جانفشانىهاى آنها در راه خدا باشد و حضور قلب بیشترى در نماز حاصل کنند، و تربت شهیدان کربلا را بر دیگران ترجیح مىدهند، ولى نه همیشه مقیّد به تربت هستند و نه خاک، بلکه همانطور که گفته شد بر سنگهاى کف مساجد- مانند مسجد الحرام و مسجد النبى (صلیالله علیه و آله)- به راحتى سجده مىکنند. (دقّت کنید)[۵]
احادیث و سیره پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله)
الف) حدیث معروف نبوى در مورد سجده بر زمین
این حدیث را شیعه و اهل سنّت از پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) نقل کردهاند که فرمود:
«جُعِلَتْ لِىَ الأرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً؛ زمین براى من محلّ سجده و طهارت (تیمّم) قرار داده شده است».[۶]
بعضى گمان کردهاند معناى حدیث آن است که سراسر روى زمین محلّ عبادت پروردگار است و انجام عبادات، مخصوص محلّ معیّنى نیست، آن گونه که یهود و نصارى گمان مىکردهاند که عبادت حتماً باید در کلیسا و معابد خاص انجام گردد، ولى این تفسیر با کمى دقّت با معناى واقعى حدیث سازگار نیست، زیرا پیامبر فرمود: «زمین هم طهور است و هم مسجد» و مىدانیم آنچه طهور است و با آن مىتوان تیمّم کرد، خاک و سنگ زمین است، بنابراین سجدهگاه نیز باید همان خاک و سنگ باشد.
اگر پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) مىخواست آن معنا را که جمعى از فقهاى اهلسنت از حدیث استفاده کردهاند، بیان کند باید بگوید: «جعلت لى الارض مسجداً و ترابها طهوراً؛ سرتاسر زمین براى من مسجد است و خاک آن وسیله طهارت و تیمم» ولى چنین نفرمود.
بنابراین شکّى نیست که مسجد در اینجا به معناى سجدهگاه است و سجدهگاه باید همان چیزى باشد که بتوان بر آن تیمّم کرد. پس اگر شیعیان مقیّد هستند بر زمین سجده کنند و سجده بر فرش و مانند آن را مجاز نمیدانند، کار خطایى نکردهاند، چون به دستور رسولالله (صلیالله علیه و آله) عمل مىکنند.
ب) سیره پیامبر
(صلیالله علیه و آله) از روایات متعدّدى استفاده مىشود که پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) نیز بر زمین سجده مىکرد، نه بر فرش، لباس و مانند آن.
در حدیثى از أبو هریره مىخوانیم که مىگوید: «سجد رسول الله فى یوم مطیر حتّى أنّى لانظر إلى أثر ذلک فى جبهته و ارنبته؛ رسول خدا را در یک روز بارانى دیدم که بر زمین سجده مىکرد و اثر آن بر پیشانى و بینى او نمایان بود». [۷]اگر سجده بر فرش و پارچه جایز بود، لزومى نداشت آن حضرت در روز بارانى بر زمین سجده کند.
عایشه نیز مىگوید: «ما رأیت رسول الله متقیاً وجهه بشىء؛ من هرگز ندیدم پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) (به هنگام سجده) پیشانى خود را به چیزى بپوشاند». [۸]
ابن حجر در شرح این حدیث مىگوید: این حدیث اشاره به این است که اصل در سجده این است که پیشانى به زمین برسد ولى در موقع عدم توانایى واجب نیست. [۹]
در روایت دیگرى از میمونه (همسر دیگر رسول خدا) آمده است: «و رسولالله یصلى على الخُمرة فیسجد؛ پیامبر بر قطعه حصیرى نماز مىخواند و سجده مىکرد». [۱۰]
بدیهى است مفهوم حدیث این است که پیامبر بر همان سجّاده حصیرى سجده مىکرد. روایات متعدّدى در منابع معروف اهل سنّت آمده است که پیامبر بر «خمره» نماز مىخواند، (خُمره حصیر کوچک یا سجّادهاى است که از برگ درخت نخل مىبافتند).
سیره صحابه
1- جابر بن عبدالله انصارى
مىگوید: «کنت اصلّى مع النبى (صلیالله علیه و آله) الظهر فآخذ قبضة من الحصى فاجعلها فى کفّى ثم احولها إلى الکف الأخرى حتّى تبرد ثمّ اضعها لجبینى حتّى اسجد علیها من شدّة الحرّ؛ من با پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) نماز ظهر مىخواندم، مقدارى از سنگریزهها را در یک کف دست مىگرفتم و آن را از این دست به آن دست مىکردم تا خنک شود و بر آن سجده کنم، این کار به خاطر شدّت گرما بود». [۱۱] این حدیث به خوبى نشان مىدهد که اصحاب پیامبر (صلیالله علیه و آله) مقیّد بودند بر زمین سجده کنند، حتّى براى موقع گرما چاره مىاندیشیدند. اگر سجده بر زمین لازم نبود این کار پرزحمت لزومى نداشت.
2- برخی اصحاب به شهادت انس بن مالک
انس بن مالک مىگوید: «کنّا مع رسول الله (صلیالله علیه و آله) فى شدّة الحرّ فیأخذ أحدنا الحصباء فى یده فإذا برد وضعه و سجد علیه؛ ما در شدّت گرما در خدمت رسول خدا (صلیالله علیه و آله) بودیم بعضى از ما سنگریزه را در دستش مىگرفت تا خنک شود سپس آن را بر زمین مىنهاد و بر آن سجده مىکرد».[۱۲] این تعبیر نیز نشان مىدهد که این کار در بین اصحاب رایج بوده است.
3- ابن مسعود
أبو عبیده نقل میکند «أنّ ابن مسعود لا یسجد- أو قال لا یصلّى- إلّا على الأرض؛ عبدالله بن مسعود نماز نمىخواند یا گفت: سجده نمىکرد، مگر بر زمین». [۱۳]اگر منظور از زمین، فرش باشد احتیاج به گفتن ندارد، بنابراین زمین به همان معناى خاک، سنگ، شن و مانند اینهاست.
4- در حالات مسروق بن اجدع
از یاران ابن مسعود آمده است: «کان لا یرخص فى السجود على غیر الأرض حتّى فى السفینة و کان یحمل فى السفینة شیئاً یسجد علیه؛ او اجازه نمىداد بر غیر زمین سجده کنند، حتّى هنگامى که به کشتى سوار مىشد، چیزى با خود به کشتى مىبرد و بر آن سجده مىکرد».[۱۴]
5- على بن عبدالله بن عبّاس
على بن عبدالله بن عبّاس به «رزین» نوشت: «ابعث إلىّ بلوح من أحجار المروة علیه اسجد؛ قطعه صافى از سنگهاى «مروه» براى من بفرست تا بر آن سجده کنم». [۱۵]
6- عمر بن عبدالعزیز
در نقل دیگرى در کتاب فتح البارى (شرح صحیح بخارى) آمده است: «کان عمر بن عبدالعزیز لا یکتفى بالخمرة بل یضع علیها التراب و یسجد علیه؛ عمر بن عبدالعزیز قناعت به سجده بر حصیر نمىکرد بلکه مقدارى خاک بر آن مىگذارد و بر آن سجده مىکرد». [۱۶] از مجموع این اخبار مىفهمیم که سیره اصحاب و تابعین، در قرون نخستین این بوده است که بر زمین یعنى خاک و سنگ و شن و مانند آن سجده میکردند.
روایتى از امامان اهلبیت (علیهمالسلام)
حدیث امام صادق (علیهالسلام): هشام بن حکم که از یاران دانشمند آن حضرت است سؤال کرد، بر چه چیز مىتوان سجده کرد و بر چه چیز نمىتوان سجده کرد؟ امام فرمود: «السُّجُودُ لَا یَجُوزُ إِلَّا عَلَى الأرْضِ أَوْ مَا أنْبَتَتْ الأرْضُ إِلَّا مَا أُکِلَ أوْ لُبِسَ؛ سجود جایز نیست مگر بر زمین یا چیزى که از زمین مىروید، مگر خوردنىها و پوشیدنىها».هشام مىگوید: گفتم فدایت شوم حکمت آن چیست؟
فرمود: «لَانَّ السُّجُودَ هُوَ الْخُضُوعُ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یَنْبَغِى أنْ یَکُونَ عَلَى مَا یُؤْکَلُ وَ یُلْبَسُ لَانَّ أبْنَاءَ الدُّنْیَا عَبِیدُ مَا یَأْکُلُونَ وَ یَلْبَسُونَ وَ السَّاجِدُ فِى سُجُودِهِ فِى عِبَادَةِ اللهِ فَلَا یَنْبَغِى أنْ یَضَعَ جَبْهَتَهُ فِى سُجُودِهِ عَلَى مَعْبُودِ أبْنَاءِ الدُّنْیَا الَّذِینَ اغْتَرُّوا بِغُرُورِهَا ؛ زیرا سجود خضوع براى خداوند متعال است و سزاوار نیست بر خوردنىها و پوشیدنىها سجده کرد، زیرا دنیاپرستان بنده خوردنىها و پوشیدنىها مىباشند و کسى که سجده میکند در حال سجود مشغول عبادت خداست. بنابراین سزاوار نیست پیشانى را در سجدهاش بر چیزى بگذارد که معبود دنیاپرستانى است که فریفته زرق و برق دنیا هستند.
سپس امام افزود:«وَ السُّجُودُ عَلَى الأرْضِ أَفْضَلُ لَانَّهُ أبْلَغُ لِلتَّوَاضُعِ وَ الْخُضُوعِ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَ؛ سجده بر زمین افضل است، چرا که تواضع و خضوع در برابر خدا را بهتر نشان مىدهد».[۱۷]
منابع
مکارم شیرازى، ناصر، شیعه پاسخ مى گوید، 1جلد، مدرسة الإمام علی بن أبیطالب علیه السلام - قم - ایران، چاپ: 8.
پی نویس:
- ↑ (سفینة البحار، مادّه سجود.)
- ↑ (در آیه 206 اعراف)
- ↑ (رعد، آیه 15.)
- ↑ (وسائل الشیعة، جلد 4، صفحه 984.)
- ↑ مکارم شیرازى، ناصر، شیعه پاسخ مى گوید، 1جلد، مدرسة الإمام علی بن أبیطالب علیه السلام - قم - ایران، چاپ: 8.
- ↑ صحیح بخارى، جلد 1، صفحه 91 و سنن بیهقى، جلد 2، صفحه 433( در کتب بسیار دیگرى نیز این حدیث نقل شده است).
- ↑ مجمع الزوائد، جلد 2، صفحه 126.
- ↑ مصنف ابن ابى شیبه، جلد 1، صفحه 397.
- ↑ فتح البارى، جلد 1، صفحه 404.
- ↑ مسند احمد، جلد 6، صفحه 331.
- ↑ مسند احمد، جلد 3، صفحه 327؛ سنن بیهقى، جلد 1، صفحه 439.
- ↑ السنن الکبرى بیهقى، جلد 2، صفحه 106.
- ↑ مصنف ابن أبی شیبه، جلد 1، صفحه 397.
- ↑ طبقات الکبرى، ابن سعد، جلد 6، صفحه 53.
- ↑ اخبار مکّه ازرقى، جلد 2، صفحه 151.
- ↑ فتح البارى، جلد 1، صفحه 410.
- ↑ علل الشرایع، جلد 2، صفحه 341.