جنبش امل: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۶۰۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ آوریل ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۰: خط ۷۰:
هنگام تحصن خبر درگیری­ های جدید در­منطقه بقاع در شهرك «قاع» به امام رسید. وی برای متوقف كردن درگیری تلاش كرد، و از طریق رادیو و تلویزیون پیامی برای توقف خونریزی ارسال داشت، اما نتیجه ای در­­برنداشت. از این رو، ناچار شد بی درنگ به منطقه عزیمت كند، و از احمد اسماعیل بخواهد تا نماینده منطقه، دكتر البیر منصور، را فرا خواند. آنگاه به همراه وی با یك اتومبیل به قاع رفت و در آنجا حمله كنندگان را مخاطب قرار داد، و گفت: هركس به خانه ای در این روستا تجاوز كند، گویی به خانه من تجاوز كرده است ... وی در همان روز میان این روستا و همسایگانش آشتی برقرار كرد، با این شرط كه اعمال تجاوزكارانه «فالانژها» برضد اهالی منطقه متوقف شود.
هنگام تحصن خبر درگیری­ های جدید در­منطقه بقاع در شهرك «قاع» به امام رسید. وی برای متوقف كردن درگیری تلاش كرد، و از طریق رادیو و تلویزیون پیامی برای توقف خونریزی ارسال داشت، اما نتیجه ای در­­برنداشت. از این رو، ناچار شد بی درنگ به منطقه عزیمت كند، و از احمد اسماعیل بخواهد تا نماینده منطقه، دكتر البیر منصور، را فرا خواند. آنگاه به همراه وی با یك اتومبیل به قاع رفت و در آنجا حمله كنندگان را مخاطب قرار داد، و گفت: هركس به خانه ای در این روستا تجاوز كند، گویی به خانه من تجاوز كرده است ... وی در همان روز میان این روستا و همسایگانش آشتی برقرار كرد، با این شرط كه اعمال تجاوزكارانه «فالانژها» برضد اهالی منطقه متوقف شود.
از این رو، شیخ پیرجمیل به وجود جنبش مسلحانه امل اعتراض كرد، و وجود آن را منافی اصول اعلام شده از سوی امام صدر و عملاً مشاركت در جنگ داخلی دانست. آیا وجود جنبش آنگونه كه فالانژها شایع كرده بودند، یك اشتباه بود، یا هماهنگ با طرح­های تئوریك و سیاسی امام؟
از این رو، شیخ پیرجمیل به وجود جنبش مسلحانه امل اعتراض كرد، و وجود آن را منافی اصول اعلام شده از سوی امام صدر و عملاً مشاركت در جنگ داخلی دانست. آیا وجود جنبش آنگونه كه فالانژها شایع كرده بودند، یك اشتباه بود، یا هماهنگ با طرح­های تئوریك و سیاسی امام؟
=شنبه سیاه=
جنبش امل پس از پنج ماه از تأسیسش، در 16/9/1975 با یك چالش مستقیم در قلب [[بیروت]] روبرو شد. ماجرا این بود كه به دستور بشیر جمیل، نایب رئیس شبه نظامیان فالانژ، گروه­ های مسلح بندرگاه و بازارهای تجاری بیروت را به تصرف خود درآوردند، و به كشتار شهروندان پرداختند. در این كشتار بیرحمانه 300 تن شهید و بیش از 1000 تن زخمی شدند. جو وحشت و رعب آنچنان بر كشور مستولی شد، كه جنگ ناپیوسته به جنگ جنون آمیزی بدل گشت، و از همان روز گروگانگیری، انداختن اجساد زیر پل­ ها، و حتی مثله كردن اجساد و دیگر اعمال وحشیانه آغاز شد، كه آدمی از بازگو كردن آن شرم دارد.
كشتار شنبه سیاه یك پیام و نامه سرگشاده برای امام صدر بود. چرا كه معلوم شد، بیشتر شهدا و معلولان و مجروحان از محرومان بودند. آنان كارگران بندر و باربران بازارهای تجاری و بعضی از پیشه وران جزء بودند.
تأثر امام موسی صدر از این جنایت فالانژها به حدی بود كه روز شنبه سیاه را پایان خط گفتگو با حزب فالانژ دانست. وی پس از آگاهی از خبر كشتار فالانژها، به نزدیكان خویش می گوید: اگر اكنون یك میلیون تفنگ داشتیم، دارای یك میلیون رزمنده می شدیم. بدین ترتیب، امل، ناخواسته از طرف­های درگیر در جنگ داخلی شد. زیرا در این جنگ به دفاع از محرومان تمام لبنان برخاست. مخصوصاً پس از اینكه مقاصد فالانژها مبنی بر تسلط بر كشور از طریق جنگ فرقه ای فاش شد. فالانژها برای پاكسازی مناطق تحت سیطره خود [[مسلمانان]] را ــ كه اغلب شیعه بودند ــ از آن مناطق اخراج كردند. این هم پیام دیگری برای امام موسی صدر بود كه او را برآن داشت تا بیش از پیش درصدد یكپارچگی لبنان باشد، و بیش از همه به فكر حمل اسلحه برای دفاع از اصلی كه بدان ایمان داشت بیفتد.


=منبع=
=منبع=
confirmed، مدیران
۳۴٬۰۱۰

ویرایش