۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فرا گرفت' به 'فراگرفت') |
جز (جایگزینی متن - '.او' به '. او') |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
ابوالفیض (ابوالفیاض) ثوبان بن ابراهیم ذوالنون مصری صوفی رخمیمی (اخمیمی) نوبی؛ درباره نام و نسب و کنیه او اختلاف وجود دارد. نامش را فیض بن احمد، فیض بن ابراهیم و ذوالنون بن ابراهیم ذکر کردهاند. | ابوالفیض (ابوالفیاض) ثوبان بن ابراهیم ذوالنون مصری صوفی رخمیمی (اخمیمی) نوبی؛ درباره نام و نسب و کنیه او اختلاف وجود دارد. نامش را فیض بن احمد، فیض بن ابراهیم و ذوالنون بن ابراهیم ذکر کردهاند. | ||
وی در اواخر حکومت منصور (خلافت ۱۳۶-۱۵۸ هـ) متولد شد<ref>ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۵۳۲</ref>.او اصالتاً از اهالی نوبه، قریهای واقع در [[مصر]] که اخمیم به آن گفته میشد، بود و در مصر سکونت داشت<ref>سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱، ص۱۳۶</ref>.خطیب بغدادی او را فردی زاهد، حکیمی فصیح و شیخ دیار مصر معرفی کرده است<ref>ذهبی، محمد بن احمد، العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۳۵۰</ref>. | وی در اواخر حکومت منصور (خلافت ۱۳۶-۱۵۸ هـ) متولد شد<ref>ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۵۳۲</ref>. او اصالتاً از اهالی نوبه، قریهای واقع در [[مصر]] که اخمیم به آن گفته میشد، بود و در مصر سکونت داشت<ref>سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱، ص۱۳۶</ref>.خطیب بغدادی او را فردی زاهد، حکیمی فصیح و شیخ دیار مصر معرفی کرده است<ref>ذهبی، محمد بن احمد، العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۳۵۰</ref>. | ||
وی اولین کسی بود که در مصر درباره احوال و مقامات اولیای خدا و منزلت [[صوفیه]] سخن گفت، لذا علمای مصر او را مجبور کردند آنجا را ترک کند و به او تهمت زندیق زدند. متوکل (خلافت ۲۳۲-۲۴۷ هـ) متوجه او شد و از او دعوت کرد تا به [[سامرا]] بیاید و او در سامرا پس از گفتوگویی که با [[متوکل]] داشت، مورد علاقه متوکل قرار گرفت<ref>ابنعماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۳، ص۲۰۷</ref>.وی مدتی را در سامرا ماند و سپس راهی [[بغداد]] شد و در آنجا سکونت گزید و پس از مدتی طولانی که در بغداد بود، به مصر مراجعت کرد<ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۹۳</ref>. | وی اولین کسی بود که در مصر درباره احوال و مقامات اولیای خدا و منزلت [[صوفیه]] سخن گفت، لذا علمای مصر او را مجبور کردند آنجا را ترک کند و به او تهمت زندیق زدند. متوکل (خلافت ۲۳۲-۲۴۷ هـ) متوجه او شد و از او دعوت کرد تا به [[سامرا]] بیاید و او در سامرا پس از گفتوگویی که با [[متوکل]] داشت، مورد علاقه متوکل قرار گرفت<ref>ابنعماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۳، ص۲۰۷</ref>.وی مدتی را در سامرا ماند و سپس راهی [[بغداد]] شد و در آنجا سکونت گزید و پس از مدتی طولانی که در بغداد بود، به مصر مراجعت کرد<ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۹۳</ref>. | ||
ابوالفیض در سفری سیاحتی نیز به [[شام]] رفت و از برخی مناطق آنجا از جمله دمشق دیدن نمود و با ابنسید حمدویه دیدار نمود<ref>ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۷، ص۳۹۸</ref>. | ابوالفیض در سفری سیاحتی نیز به [[شام]] رفت و از برخی مناطق آنجا از جمله دمشق دیدن نمود و با ابنسید حمدویه دیدار نمود<ref>ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۷، ص۳۹۸</ref>. |