confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
!نام | !نام | ||
!زهد | !زهد | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
خط ۳۳: | خط ۱۸: | ||
'''زهد'''، یکی از بارزترین محسنات اخلاقی است و هرکس این صفت را دارا باشد زاهد میگویند. زهد بی رغبتی و دل نبستن به دنیا است. کسی که به [[خدا]] [[ایمان]] آورده و دل در گرو سرای آخرت و جهان پایدار دارد، متاع دنیا را امانتی می داند که خدای بزرگ جهت آزمودنش در اختیار وی قرار داده است؛ لذا دیگر فریب دنیا را نمی خورد و از داشتن آن مسرور و از رفتن آن محزون نمی گردد. نیازمند نبودن، صبرکردن در مقابل [[حرام]]، آسان شدن گرفتاری ها و مشتاق بودن به سرای ابدی، از ثمرات زهد است. | '''زهد'''، یکی از بارزترین محسنات اخلاقی است و هرکس این صفت را دارا باشد زاهد میگویند. زهد بی رغبتی و دل نبستن به دنیا است. کسی که به [[خدا]] [[ایمان]] آورده و دل در گرو سرای آخرت و جهان پایدار دارد، متاع دنیا را امانتی می داند که خدای بزرگ جهت آزمودنش در اختیار وی قرار داده است؛ لذا دیگر فریب دنیا را نمی خورد و از داشتن آن مسرور و از رفتن آن محزون نمی گردد. نیازمند نبودن، صبرکردن در مقابل [[حرام]]، آسان شدن گرفتاری ها و مشتاق بودن به سرای ابدی، از ثمرات زهد است. | ||
=مفهوم و ماهیت زهد= | |||
از نظر ارباب لغت زهد ورزیدن نسبت به یک چیز به مفهوم اعراض از آن شی و به مقدار اندکی از آن رضایت دادن است<ref> ر.ک: راغب اصفانی: مفردات الفاظ القرآن، ص 384؛ ابن منظور: لسان العرب، ج 3، ص 196 و 197. </ref>. در فرهنگ عالمان [[اخلاق]] «زهد» عبارت است از اعراض قلبی و عملی از دنیا، مگر به مقداری که آدمی بدان نیاز ضروری دارد. | |||
به عبارت دیگر زهد یعنی روی گردانیدن از دنیا برای آخرت و از غیر [[خداوند]] دل بریدن. از این تعریف برمی آید که اولاً، زهد نسبت به کسی صادق است که امکان تحصیل دنیا و برخورداری از آن را داشته باشد. ثانیاً، روی برتافتن او از دنیا به دلیل پستی و حقارت دنیا نسبت به آخرت باشد. هرگاه ترک دنیا به دلیل عدم امکان تحصیل آن ویا به هدفی غیر از رضایت خداوند و تحصیل آخرت باشد ـ مانند جلب رضایت و محبت مردم و یا به علت فرار از سختی و مشقت تحصیل آن ـ به آن «زهد» گفته نمی شود<ref> ر.ک: نراقی، محمدمهدی: جامع السّعادات، ج 2، ص 55 و 56. </ref>. | |||
=منبع= | =منبع= |