یزیدیه (غلاة): تفاوت میان نسخهها
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) جز (Mohsenmadani صفحهٔ یزیدیه( از فرق غلاة) را به یزیدیه (از فرق غلاة) منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==پراکندگی جغرافیایی== | ==پراکندگی جغرافیایی== | ||
این فرقه در نقاط مختلف حضور دارند. برخی از آنها که غالبا چادر نشین هستند، در كردستان ايران و عراق زندگى | این فرقه در نقاط مختلف حضور دارند. برخی از آنها که غالبا چادر نشین هستند، در كردستان ايران و عراق زندگى میكنند و برخی دیگر در ناحيه مغرب موصل در سنجار سکونت دارند و تعدادی هم در ديار بكر، حلب، ارمنستان و اطراف تفليس بسر میبرند و جمعیت آنها به حدود صد هزار نفر میرسد. | ||
==وجه تسمیه== | ==وجه تسمیه== | ||
در وجه تسميه ايشان آرای مختلفی بیان شده است. برخى آنان را منسوب به [[يزيد بن معاويه]] دانستند و برخى به يزيد بن ابى انيسه خارجى. ولى در واقع دين ايشان قديمی است به طوری که | در وجه تسميه ايشان آرای مختلفی بیان شده است. برخى آنان را منسوب به [[يزيد بن معاويه]] دانستند و برخى به يزيد بن ابى انيسه خارجى. ولى در واقع دين ايشان قديمی است به طوری که پيش از ظهور [[اسلام]] وجود داشته و تحت تأثير اديان [[زرتشتى]] و [[مانوى]] قرار گرفته است. بنابراین، یزیدیه ظاهرا میبایستی منسوب به «ايزد يا يزته زرتشتى» باشند. | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
یزیدیه تحت تأثير عقايد مهرپرستى و [[مذهب يهود]] بخصوص [[نصارا]] و فرقه اى از آن به نام [[نسطورى]] واقع گشتند و پس از اسلام نيز تحت تاثیر افکار صوفیان بودند. ثنويت زردشتى نيز از عقايد بنيادى ايشان بود. يكى از مشايخ تصوفى آنان بعد از اسلام، شيخ عدى بن مسافر اموى بوده كه عوام يزيديه او را شيخ عادى | یزیدیه تحت تأثير عقايد مهرپرستى و [[مذهب يهود]] بخصوص [[نصارا]] و فرقه اى از آن به نام [[نسطورى]] واقع گشتند و پس از اسلام نيز تحت تاثیر افکار صوفیان بودند. ثنويت زردشتى نيز از عقايد بنيادى ايشان بود. يكى از مشايخ تصوفى آنان بعد از اسلام، شيخ عدى بن مسافر اموى بوده كه عوام يزيديه او را شيخ عادى مینامیدند و به دست وی مسلمان شدند. آنها پس از پذيرفتن اسلام، عقايد موروثى را كه از اجداد خود سينه به سينه نقل كرده بودند ظاهر نموده و به اصل [[مجوسى]] خود بازگشتند و كم كم معتقد به امامت يزيد و سپس به الوهيت او شده و خدايان ديگرى را با او شريك كردند، زيرا ايشان در اصل يزتى بودند و روى همین تشابه اسمى، يزيد بن معاويه را از قديسان خود شمردند. نخستين دانشمندى كه توجه محققان را به اين طايفه معطوف داشت احمد تيمور ياشا (1288- 1348 ه.ق) دانشمند مصرى بود كه در تاريخ مربوط به آن قوم، كتابى به نام «اليزيديه و منشأ نحلتهم» نوشت. وى میگويد: اين طايفه به هيچ وجه نامى در تاريخ نداشتند و اولين بار كه نام شان تاريخى شد، در قرن ششم هجرى قمری هنگامى بود كه شيخ عدى بن مسافر اموى به ميان ايشان رفت و آنان را به اسلام دعوت كرد و طريقه اى به نام «عدويه» در بين آن قوم به وجود آورد. | ||
==شرح حال شیخ عدی== | ==شرح حال شیخ عدی== | ||
مورّخان | مورّخان متفقاند كه شيخ عدى مردى صالح و باتقوا بود و برخى نسب او را به [[مروان بن حكم]] میرسانند و در امويت او اتفاق دارند. | ||
عنوان رسمى و مذهبى او چنين است: | عنوان رسمى و مذهبى او چنين است: شرفالدين ابوالفضائل عدى بن مسافر بن اسماعيل بن موسى بن مروان بن حسن بن مروان. | ||
اين مرد در قريه بيتقاراز بلوك بعلبك در [[سوريه]] به دنيا آمد و بعدها در كوهستان حكاريه كه در كردستان موصل است، ساکن و مشهور به شيخ عدى حكارى شد و در بين سال هاى 555 تا 558 هجرى قمری در حالى كه نزديك به نود سال داشت، در گذشت و در زاويه خود در حكاريه مدفون گرديد. مقبره او در نزديكى اربيل كه سابقا دير نسطوريان نصرانى بوده، واقع شده است. بر روى سنگ قبر او این جمله مشاهده | اين مرد در قريه بيتقاراز بلوك بعلبك در [[سوريه]] به دنيا آمد و بعدها در كوهستان حكاريه كه در كردستان موصل است، ساکن و مشهور به شيخ عدى حكارى شد و در بين سال هاى 555 تا 558 هجرى قمری در حالى كه نزديك به نود سال داشت، در گذشت و در زاويه خود در حكاريه مدفون گرديد. مقبره او در نزديكى اربيل كه سابقا دير نسطوريان نصرانى بوده، واقع شده است. بر روى سنگ قبر او این جمله مشاهده میشود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ خالق السماء و الارض، اخفض، هذه المنزل محل الشيخ العدى الحكارى، شيخ اليزيديه. يعنى به نام خداوند بخشاينده مهربان، آفريدگار زمين و آسمان، سر فرود آر كه اينجا آرامگاه شيخ عدى حكارى، شيخ يزيديه است. | ||
از قول | از قول عبدالقاهر گيلانى نقل شده است که اگر نبوت با رياضت و مجاهدت ممكن بود به كسى برسد، به شيخ عدى بن مسافر میرسيد. | ||
ابو سعيد محمد بن | ابو سعيد محمد بن عبدالكريم سمعانى (در گذشته در 562 هجری قمری) در كتاب «الانساب» نوشته است: جماعت بسيارى را در عراق و در كوهستان حلوان و نواحى آن ديدم كه يزيدى بودند و در ديههاى آنجا به سبک زاهدانه ای زندگی می کردند و گلى به نام (حال) می خوردند. مردم گل را براى تبرك از مرقد شيخ عدى بر میداشتند و آن را با نان خمير مىکردند و به صورت قرص درآورده و در برخی از اوقات میخورند. اسم آن نان برات بود. این رفتار شبیه به رفتار شیعیان است که از تربت سيد الشهدا [[حسين بن على (ع)]] تبرك میجويند و آن را میخورند. ابوفراس كتابى به نام «الرد على الرافضه و اليزيديه» در سال 725 هجرى تأليف كرد و آنان را «عدويه» خوانده است. لحمن در «بهجة الاسرار» مینويسد: نخستين كسى كه جانشين عدى شد و بر طايفه «عدويه» به رياست برگزیده شد، برادرزاده او ابو البركات صخر بن مسافر بود. | ||
==عقايد يزيديه== | ==عقايد يزيديه== | ||
===نزول خدایان در هر سال=== | ===نزول خدایان در هر سال=== | ||
«يزيديه» در كتاب «مصحف رش» كه دومين كتاب دينى آنان است چنين عقيده دارند که از طوفان(نوح) تا امروز هفت هزار سال گذشته و در این مدت هر سال يك خدا نازل شده است که هر کدام قوانين و | «يزيديه» در كتاب «مصحف رش» كه دومين كتاب دينى آنان است چنين عقيده دارند که از طوفان(نوح) تا امروز هفت هزار سال گذشته و در این مدت هر سال يك خدا نازل شده است که هر کدام قوانين و شريعتهايى نيز آوردهاند و سپس به آسمان بازگشتهاند. اين خدايان بدان جهت بر ما نازل میگشتند كه جايگاههاى مقدسی در محل اقامت وجود داشته و در اين زمان خداوند بيش از گذشته بر ما نازل میشد و با زبان كردى سخن میگفت و به سوى [[محمد (ص)]] پيامبر اسلاميان كرنش میکرد. | ||
===معاویه خادم حضرت محمد(ص)=== | ===معاویه خادم حضرت محمد(ص)=== | ||
محمد (ص) خادمى داشت به نام معاويه، خدا به او نگاه كرد ديد وى به راه مستقيم | محمد (ص) خادمى داشت به نام معاويه، خدا به او نگاه كرد ديد وى به راه مستقيم نمیرود و می خواهد سر از اسرار او درآورد. | ||
محمد (ص) به معاويه گفت: سر من را بتراش زيرا تنها وى | محمد (ص) به معاويه گفت: سر من را بتراش زيرا تنها وى میتوانست سرتراشى كند. معاويه به آرامى آمد، ولى با شدت سر محمد (ص) را تراشید به طور که خون از سر ایشان جاری شد، چون معاويه خون را ديد، آن را با زبان خود لیسید تا مبادا خون حضرت (ص) روى زمين بچكد. محمد (ص) به معاويه گفت: اين چه كاری بود كردى؟ معاويه گفت: ترسيدم خون تو بر زمين بريزد. محمد (ص) به او گفت: خطا كردى و تو امتى را به دنبال خود میکشانی و امت من لقب تو را میگیرند. | ||
معاويه گفت: پس من وارد عالم | معاويه گفت: پس من وارد عالم نمیشوم و ازدواج نمیکنم. پس از مدتى خداوند كژدمهايى را بر او مسلط كرد تا او را بگزند و مسموم کنند. پزشكان براى دفع سم، زن گرفتن را بر معاويه تجويز كردند. معاويه ناچار شد زن بگيرد و زنى كه برايش آوردند پيرزنى هشتادساله بود تا آبستن نشود، ولى معاويه با او نزديكى كرد و بامداد روز بعد آن پيرزن بيست و پنجساله شد و اين امر به قدرت خداوند روى داد و يزيد را كه خداى ما است به دنيا آورد. ظاهرا نسبت اخير ايشان به يزيد براى آن است كه شيخ عدى از خاندان اموى بود. | ||
===خلق پرنده ای به نام انقز=== | ===خلق پرنده ای به نام انقز=== | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
[[رده: کلام اسلامی]] | [[رده: کلام اسلامی]] | ||
[[رده: فرق و مذاهب کلامی]] | [[رده: فرق و مذاهب کلامی]] | ||
<references /> |
نسخهٔ ۱۹ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۹
يزيديه از فرق «غلاة» هستند.
پراکندگی جغرافیایی
این فرقه در نقاط مختلف حضور دارند. برخی از آنها که غالبا چادر نشین هستند، در كردستان ايران و عراق زندگى میكنند و برخی دیگر در ناحيه مغرب موصل در سنجار سکونت دارند و تعدادی هم در ديار بكر، حلب، ارمنستان و اطراف تفليس بسر میبرند و جمعیت آنها به حدود صد هزار نفر میرسد.
وجه تسمیه
در وجه تسميه ايشان آرای مختلفی بیان شده است. برخى آنان را منسوب به يزيد بن معاويه دانستند و برخى به يزيد بن ابى انيسه خارجى. ولى در واقع دين ايشان قديمی است به طوری که پيش از ظهور اسلام وجود داشته و تحت تأثير اديان زرتشتى و مانوى قرار گرفته است. بنابراین، یزیدیه ظاهرا میبایستی منسوب به «ايزد يا يزته زرتشتى» باشند.
تاریخچه
یزیدیه تحت تأثير عقايد مهرپرستى و مذهب يهود بخصوص نصارا و فرقه اى از آن به نام نسطورى واقع گشتند و پس از اسلام نيز تحت تاثیر افکار صوفیان بودند. ثنويت زردشتى نيز از عقايد بنيادى ايشان بود. يكى از مشايخ تصوفى آنان بعد از اسلام، شيخ عدى بن مسافر اموى بوده كه عوام يزيديه او را شيخ عادى مینامیدند و به دست وی مسلمان شدند. آنها پس از پذيرفتن اسلام، عقايد موروثى را كه از اجداد خود سينه به سينه نقل كرده بودند ظاهر نموده و به اصل مجوسى خود بازگشتند و كم كم معتقد به امامت يزيد و سپس به الوهيت او شده و خدايان ديگرى را با او شريك كردند، زيرا ايشان در اصل يزتى بودند و روى همین تشابه اسمى، يزيد بن معاويه را از قديسان خود شمردند. نخستين دانشمندى كه توجه محققان را به اين طايفه معطوف داشت احمد تيمور ياشا (1288- 1348 ه.ق) دانشمند مصرى بود كه در تاريخ مربوط به آن قوم، كتابى به نام «اليزيديه و منشأ نحلتهم» نوشت. وى میگويد: اين طايفه به هيچ وجه نامى در تاريخ نداشتند و اولين بار كه نام شان تاريخى شد، در قرن ششم هجرى قمری هنگامى بود كه شيخ عدى بن مسافر اموى به ميان ايشان رفت و آنان را به اسلام دعوت كرد و طريقه اى به نام «عدويه» در بين آن قوم به وجود آورد.
شرح حال شیخ عدی
مورّخان متفقاند كه شيخ عدى مردى صالح و باتقوا بود و برخى نسب او را به مروان بن حكم میرسانند و در امويت او اتفاق دارند. عنوان رسمى و مذهبى او چنين است: شرفالدين ابوالفضائل عدى بن مسافر بن اسماعيل بن موسى بن مروان بن حسن بن مروان. اين مرد در قريه بيتقاراز بلوك بعلبك در سوريه به دنيا آمد و بعدها در كوهستان حكاريه كه در كردستان موصل است، ساکن و مشهور به شيخ عدى حكارى شد و در بين سال هاى 555 تا 558 هجرى قمری در حالى كه نزديك به نود سال داشت، در گذشت و در زاويه خود در حكاريه مدفون گرديد. مقبره او در نزديكى اربيل كه سابقا دير نسطوريان نصرانى بوده، واقع شده است. بر روى سنگ قبر او این جمله مشاهده میشود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ خالق السماء و الارض، اخفض، هذه المنزل محل الشيخ العدى الحكارى، شيخ اليزيديه. يعنى به نام خداوند بخشاينده مهربان، آفريدگار زمين و آسمان، سر فرود آر كه اينجا آرامگاه شيخ عدى حكارى، شيخ يزيديه است. از قول عبدالقاهر گيلانى نقل شده است که اگر نبوت با رياضت و مجاهدت ممكن بود به كسى برسد، به شيخ عدى بن مسافر میرسيد. ابو سعيد محمد بن عبدالكريم سمعانى (در گذشته در 562 هجری قمری) در كتاب «الانساب» نوشته است: جماعت بسيارى را در عراق و در كوهستان حلوان و نواحى آن ديدم كه يزيدى بودند و در ديههاى آنجا به سبک زاهدانه ای زندگی می کردند و گلى به نام (حال) می خوردند. مردم گل را براى تبرك از مرقد شيخ عدى بر میداشتند و آن را با نان خمير مىکردند و به صورت قرص درآورده و در برخی از اوقات میخورند. اسم آن نان برات بود. این رفتار شبیه به رفتار شیعیان است که از تربت سيد الشهدا حسين بن على (ع) تبرك میجويند و آن را میخورند. ابوفراس كتابى به نام «الرد على الرافضه و اليزيديه» در سال 725 هجرى تأليف كرد و آنان را «عدويه» خوانده است. لحمن در «بهجة الاسرار» مینويسد: نخستين كسى كه جانشين عدى شد و بر طايفه «عدويه» به رياست برگزیده شد، برادرزاده او ابو البركات صخر بن مسافر بود.
عقايد يزيديه
نزول خدایان در هر سال
«يزيديه» در كتاب «مصحف رش» كه دومين كتاب دينى آنان است چنين عقيده دارند که از طوفان(نوح) تا امروز هفت هزار سال گذشته و در این مدت هر سال يك خدا نازل شده است که هر کدام قوانين و شريعتهايى نيز آوردهاند و سپس به آسمان بازگشتهاند. اين خدايان بدان جهت بر ما نازل میگشتند كه جايگاههاى مقدسی در محل اقامت وجود داشته و در اين زمان خداوند بيش از گذشته بر ما نازل میشد و با زبان كردى سخن میگفت و به سوى محمد (ص) پيامبر اسلاميان كرنش میکرد.
معاویه خادم حضرت محمد(ص)
محمد (ص) خادمى داشت به نام معاويه، خدا به او نگاه كرد ديد وى به راه مستقيم نمیرود و می خواهد سر از اسرار او درآورد. محمد (ص) به معاويه گفت: سر من را بتراش زيرا تنها وى میتوانست سرتراشى كند. معاويه به آرامى آمد، ولى با شدت سر محمد (ص) را تراشید به طور که خون از سر ایشان جاری شد، چون معاويه خون را ديد، آن را با زبان خود لیسید تا مبادا خون حضرت (ص) روى زمين بچكد. محمد (ص) به معاويه گفت: اين چه كاری بود كردى؟ معاويه گفت: ترسيدم خون تو بر زمين بريزد. محمد (ص) به او گفت: خطا كردى و تو امتى را به دنبال خود میکشانی و امت من لقب تو را میگیرند. معاويه گفت: پس من وارد عالم نمیشوم و ازدواج نمیکنم. پس از مدتى خداوند كژدمهايى را بر او مسلط كرد تا او را بگزند و مسموم کنند. پزشكان براى دفع سم، زن گرفتن را بر معاويه تجويز كردند. معاويه ناچار شد زن بگيرد و زنى كه برايش آوردند پيرزنى هشتادساله بود تا آبستن نشود، ولى معاويه با او نزديكى كرد و بامداد روز بعد آن پيرزن بيست و پنجساله شد و اين امر به قدرت خداوند روى داد و يزيد را كه خداى ما است به دنيا آورد. ظاهرا نسبت اخير ايشان به يزيد براى آن است كه شيخ عدى از خاندان اموى بود.
خلق پرنده ای به نام انقز
یزیدیه معتقد بودند که خداوند در ابتدای خلقت، درّ سفيدى را از سر خود به وجود آورد و پرنده اى را خلق كرد كه نامش انقز بود و آن درّ سفيد گرانبها را بر پشت آن پرنده گذاشت تا چهل هزار سال در آنجا بماند.
آفریدن هفت فرشته
خداوند پس از گذشت چهل هزار سال هفت فرشته را آفرید. روز يكشنبه عزرائيل را خلق كرد و او همان طاووس ملک رئيس همه ملائكه است. روز دوشنبه دردائيل را خلق كرد كه شيخ حسن است. روز سه شنبه اسرافيل را خلق نمود و او شيخ شمس الدين مىباشد. روز چهار شنبه ميكائيل را بيافريد و او شيخ ابوبكر است. روز پنجشنبه جبرائيل را خلق كرد و او سجادين است. روز جمعه شنائيل را بيافريد و او ناصر الدين مىباشد. روز شنبه فرشته هفتم نورائيل را خلق فرمود و او فخر الدين است.
خلق آسمان های هفت گانه
خداوند بعد از خلق اين شيوخ، آسمان هاى هفتگانه را آفريد و انديشه را خلق كرد و با همان انديشه صورت پرندگان و وحوش را خلق فرمود.
آفرینش آدم و حوا
خداوند اراده كرد كه جهان را بيافريند و به فرشتگان اعلام نمود و گفت: من آدم و حوّا را خلق می کنم و بشر را از آنان می آفرینم. ذريّه آدم بر روى زمين خواهد ماند و ملت طاووس ملك يا ملت «يزيديه» را بعد از آن نگاه می دارم.
خلق آدم از عناصر اربعه
خداوند در زمين مقدس بر كوه ليلش تجلى نمود و به جبرائيل امر كرد تا ذرّاتى را از اطراف و چهار گوشه زمين جمع كند و از آن ذرّات عناصر اربعه آب و خاك و آتش را خلق كرد و در آن روح دميد و آدم را از آن خلق كرد.
فریب آدم و اخراج از بهشت
خداوند به جبرئيل امر كرد تا آدم را پس از آفرینش، داخل فردوس كنند و به او اجازه داد كه از هر چه بخواهد از ميوه هاى فردوس تناول كند جز از شجره گندم كه او را از خوردن آن منع كرد. پس از يكصد سال طاووس ملك از خدا پرسيد كه چگونه نسل آدم زياد می گردد. خدا به او گفت: كار بشر و نسل او را به تو واگذار می كنم. طاووس ملك آمد و از آدم پرسيد آيا از گندم خورده اى؟ آدم گفت: خدا مرا منع كرده است. طاووس ملك گفت: بخور که چيز خوبى است و براى تو خير دارد. آدم از آن خورد و پس از آن يكصد سال توبه و استغفار نمود و خداوند به جبرئيل امر كرد كه به زمين برود و حوا را از دو پهلوى آدم خلق كند.
وجود دو طوفان
يزيديان به دو نوع طوفان قايل بودند. يكى در محل عين سفنى كه قريه و محل اقامت مشايخ ايشان در شهرستان شيخان در نزديكى موصل بود. در آنجا بود كه كشتى نوح حركت كرد و تا بالاى كوه سنجار رسيد و روی كوه جودى متوقف شد. طوفان دوم بعدا به وجود آمد تا كسانى را كه بر امت يزيدى تعدى كرده بودند، غرق كند. بنابراين، حضرت نوح پدر يزیديه در طوفان اوّل است.
خشم خدا بر طاووس ملک
یزیدیان معتقدند که پروردگار عالم روزى بر طاووس ملك خشمگين شد و او را از بهشت بيرون كرد، ولى طاووس در روز قيامت با پروردگار آشتى خواهد كرد.
وجود دو نیروی خیر و شر
«يزيديه» معتقدند كه عالم از دو نيروى خير و شرّ به وجود آمده است. خير همان خداوند است كه بر شرّ غلبه كرده و شرّ همان شيطان است كه نامش اهريمن است. طاووس ملک ظاهرا تمثل اهريمن است که او را به شكل طاووس تصوير می کنند.
اعتقاد به قرآن
يزيديان متشرع از خانواده شيخ حسن همواره قرآن را نزد خود نگه می دارند و آن را مقدس شمرده مورد احترام قرار می دهند و معتقدند كه هيچ امر باطلى در مقابل آن، نمی تواند عرض اندام بكند.
عقیده به تناسخ
«يزيديه» معتقد به تناسخ اند و به نسخ و مسخ و رسخ و فسخ قايل اند.
کتاب های یزیدیان
یزیدیه دارای دو کتاب مقدس هستند که یکی از آن «جلوه» و دومى «مصحف رش» يعنى كتاب سياه نام دارد که پس از شيخ عدى نوشته شده است. (رش) كلمه كردى و به معناى سياه است.
ویژگی های کتاب های «جلوه» و «رش
در كتاب «جلوه» مطالب درهم و برهمى درباره قديم بودن خدا مثل قدرت و علم و وعد و وعيد و تناسخ ارواح وجود دارد. در كتاب «رش» در باب خدايان و مراتب آن ها بحث می شود. در اين كتاب آمده است: رئيس خدايان در طى هفت هزار سال شريعت هايى را به وجود آورده است.
وجود دو پیشوا
طايفه يزيديه دو پيشوا دارند: يكى پيشواى زمانى است که نسبت او به يزيد بن معاويه مىرسد و او را مير شيخان مىنامند. رئيس دوم آن ها روحانى و از سلاله شيخ فخر الدين است كه نماينده سلطه روحى است و او را «بابا شيخ» مىنامند.
آداب و رسوم
از امورى كه بر يزيديان واجب است، كتمان عقايد و اسرار مربوط به خودشان است كه می بایست آن را از بيگانگان پنهان و مخفى نگاه دارند.
دو نوع روزه
يزيديه به دو نوع روزه اعتقاد دارند: روزه عمومى و روزه خصوصى. در روزهاى سه شنبه، چهار شنبه و پنجشنبه اوّل هر ماه كانون يعنى در كوتاه ترين روزهاى سال، سه روز متوالى از خوردن و آشاميدن و دخانيات خوددارى می کنند. امّا روزه مخصوص عبارت از روزه هشتاد روزه است و مردم دين دار نيمى را در بيستم كانون اوّل و نيم ديگر را در بيستم تموز می گیرند و در اين مدت رؤساى روحانى به مقبره شيخ عدى می روند و در آنجا سه روز روزه می گیرند.
تفسیر نوع روزه
عوام يزيديان معتقدند كه: حكم روزه كه در قرآن آمده حكمى است كه مسلمانان معناى آن را نفهميدند و قرآن به زبان كردى گفته سه روز ولی مسلمانان سى روز فهميده اند
نحوه نماز
در امر نماز هر يزيدى متدين هنگام طلوع و غروب به طرف مشرق و مغرب توجه نموده و زمين را مانند زرتشتيان می بوسند و با زبان خود كه آميخته اى از عربى، كردى و فارسى است، دعا می خوانند.
کعبه مخصوص
«يزيديان» براى خود كعبه اى دارند كه به زيارتش می روند و در مواقع مخصوص سال در آن جشن می گیرند و كعبه ايشان مرقد شيخ عدى است.
محرمات
یزیدیان برخی از چیزها را برای خود حرام کردند که از اين قرار می باشد: كاهو، كلم، لوبيا، و سبزي هايى كه با كود انسانى تغذيه شده باشد خصوصا از كاهو نفرت بسيار دارند. گوشت خوك و ماهى و آهو را نيز حرام می دانند. براى شيوخ ايشان خوردن گوشت خروس هم حرام است، زيرا طاووس ملک را گاهى به شكل خروس تجسم مىكنند.
مبدأ سال
مبدأ سال يزيديه اوّل ماه نيسان شرقى و چهارده نيسان غربى كه روز چهارشنبه اوّل ماه ايار است كه عيد می باشد و اگر اتفاقا اوّل نيسان روز پنجشنبه باشد، عيد آنان روز چهارشنبه هفتم ماه خواهد بود.
ایام عید
يزيديه عيدى به نام چارچار در تابستان دارند كه بعضى آنها را عيد شيخ عدى و بعضى عيد كبير می نامند و مدت آن پنج روز است. [۱] [۲] [۳]