طرح خاورمیانه بزرگ، غرب و کشورهاى مسلمان زمینه‌ها، چیستى و پیامدها (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی « <div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA5...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۷

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۱:۳۷، ۲۷ آوریل ۲۰۲۲؛


فصلنامه اندیشه تقریب (شماره سوم)
فصلنامه اندیشه تقریب
اطلاعات نشر سال اول/ شماره سوم/تابستان 1384
عنوان مقاله طرح خاورمیانه بزرگ، غرب و کشورهاى مسلمان زمینه‌ها، چیستى و پیامدها
نویسنده دکتر مرتضی شیرودی </ref>
تعداد صفحات 24
بخش اندیشه
زبان فارسی
طرح خاورمیانه بزرگ، غرب و کشورهاى مسلمان زمینه‌ها، چیستى و پیامدها عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه فصلنامه اندیشه تقریب شماره سوم می‌باشد که به قلم دکتر مرتضی شیرودی و به اهتمام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1384 منتشر شده است.


چکیده

کوتاه زمانى است که واژه و اصطلاح طرح خاورمیانه بزرگ به عرصه واژگان علوم سیاسى وارد شده است. از این رو از طرح خاورمیانه بزرگ در فرهنگ نامه‌هاى علوم سیاسى خبرى نیست. از آن جا که آمریکا و متحدان اروپایى‌اش ارائه‌دهنده این طرح‌اند، تلاش‌هاى غربى فراوانى براى تحقق بخشى به آن صورت گرفته و به سخنى رایج در عرصه دیپلماسى و رسانه‌هاى جهانى و منطقه‌اى تبدیل شده است. با وجود این، هنوز مفهوم روشنى از طرح خاورمیانه بزرگ در دست نیست و تنها کلیاتى از آن ارائه مى‌شود؛ پس طبیعى خواهد بود که سؤال از چیستى طرح خاورمیانه بزرگ، دغدغه‌اى براى ذهن‌هاى کنجکاو باشد. مقاله حاضر در پى آن است براى چیستى این طرح و سؤالات پیرامون آن، پاسخى بیابد.

کلید واژه‌ها: اسلام، کشورهاى مسلمان، خاورمیانه، آمریکا، اسرائیل، دموکراسى و آزادى.

مقدمه

در تلاش براى یافتن پاسخى به سؤال اصلى این مقاله، نخست از تاریخچه واژه و اصطلاح خاورمیانه و از محدوه جغرافیایى و از مفهوم سیاسى گذشته و جدید آن سخن مى‌رود، سپس از بخش‌هاى مهم و اساسى طرح خاورمیانه بزرگ به همان‌گونه که در طرح غربى آن آمده، گفت وگو مى‌شود. آشنایى با مفروضه‌هایى که طرح خاورمیانه بزرگ را بر آن، نهاده‌اند، و نیز، هدف‌هاى غربى اجراى طرح، تصویر روشن‌ترى از ماهیت آن به منظور پاسخ‌یابى به چیستى این پدیده، فراهم مى‌کند. این طرح مى‌تواند موانع و مزایایى هم، براى کشورهاى مسلمان و رژیم صهیونیستى بیافریند که این موانع و مزایا، مواضع کشورهاى بالا را نسبت به آن، رقم مى‌زند، و سرانجام آن‌که، طرح خاورمیانه بزرگ با تناقضات و ابهامات بسیارى مواجه است که اجراى موفقیت‌آمیز آن را با مشکل روبه‌رو ساخته و مى‌سازد.

خاورمیانه بزرگ، محدوده جغرافیایى

واژه خاورمیانه نخستین بار در 1902 / 1281 توسط یک آمریکایى به نام «آلفردتایرماهان» براى توصیف منطقه بین خاور دور(هندوستان و قلمرو انگلیس و ماوراى آن) و خاور نزدیک (قلمرو امپراتورى عثمانى) به کار رفت. وى این پیشنهاد را طى مقاله‌اى در مورد دشوارى‌هاى خلیج فارس براى انگلیس در نشریه «نشنال ریویو» مطرح کرد.‌اندکى بعد، این واژه از سوى روزنامه تایمز لندن و سپس در مکاتبات رسمى‌دولت انگلیس، و آن گاه توسط دولت‌هاى انگلیس و آمریکا در جنگ جهانى اول و دوم، مورد استفاده قرار گرفت. تأسیس اسرائیل غاصب در خاورمیانه و نیز آغاز و تداوم جنگ‌هاى متعدد اعراب و رژیم صهیونیستى و افزایش اهمیت جهانى نفت منطقه خاورمیانه، باعث کاربرد گسترده‌تر این واژه شد (شیرودى، 1383: 14).
واژه خاورمیانه در یکى از محدودترین تعریف‌ها، به منطقه نفوذ انگلیس در فاصله دو جنگ جهانى اول و دوم، یعنى به فلسطین و ماوراى اردن و عراق اطلاق مى‌شد(خاورمیانه کوچک) اما بعدها، خاورمیانه تعداد بیشترى از کشورها را در برگرفت. این کشورها شامل ایران، ترکیه، اردن، مصر، قبرس، شبه جزیره عربستان، پاکستان، افغانستان، عراق، فلسطین، سوریه، لبنان و سودان است (خاورمیانه میانى) (على بابایى، 1380: 1/12). در سال‌هاى اخیر، واژه «خاورمیانه بزرگ» به عرصه واژگانى علوم سیاسى وارد شد که زمینه‌هاى آن پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 / 20 شهریور 1380 فراهم آمده است.
از جمله: "کالین پاول" وزیر خارجه وقت آمریکا در سال 2002 / 1381 در سخنرانى خود در بنیاد هرتیج، براى نخستین بار و به طور رسمى، طرح این کشور براى خاورمیانه را مبنى بر اصلاحات سیاسى، اقتصادى و آموزشى اعلام کرد. "جرج بوش پسر" در سال 2003 /1382،‌اندکى پیش از تهاجم نظامى‌به عراق، طى سخنانى در انستیتوى آمریکایى اینترپرایز، عزم خود مبنى بر استقرار ارزش‌هاى دموکراتیک در خاورمیانه را ابراز داشت، و‌اندکى بعد، در جهت عملیاتى کردن ارزش‌هاى مورد نظر خود، پیشنهاد ایجاد منطقه مبادله آزاد میان آمریکا و خاورمیانه تا ده سال آینده را ارائه داد.
«دیک چینى» معاون رییس جمهور آمریکا در همین سال و در مجمع جهانى اقتصاد، صراحتاً سیاست رسمى‌دولت آمریکا مبنى بر دموکراتیک ساختن خاورمیانه را بیان داشت. روزنامه عرب زبان «الحیات» در سال 2004 / 1383، مفاد سند اجرایى طرح خاورمیانه بزرگ را که از سوى آمریکا براى طرح در نشست سران گروه هشت در سى‌آیلند جورجیاى آمریکا ارائه شده بود، منتشر ساخت. این طرح داراى ابعاد جغرافیایى، سیاسى، فرهنگى و... است. در بعد جغرافیایى، خاورمیانه بزرگ علاوه بر کشورهایى که قبل از آن در خاورمیانه (میانى) قرار مى‌گرفتند، شامل کشورهاى آسیاى میانه چون ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان و کشورهاى حوزه قفقاز و ماوراى آن، یعنى آذربایجان، ارمنستان و گرجستان هم مى‌شود. خاورمیانه بزرگ در ابعاد سیاسى، فرهنگى و... را در مبحث زیرین پى مى‌گیریم:

محتواى طرح خاورمیانه بزرگ

محتواى طرحى که خاورمیانه بزرگ نامیده مى‌شود، مؤلفه‌هاى زیر را در بر دارد: طرح مسئله:به اعتقاد غرب، کاستى‌هاى سه گانه‌اى که در گزارش توسعه انسانى سازمان ملل متحد طى سال‌هاى 2002 و 2003 /1381 و 1382 آمده است، یعنى فقدان آزادى، سطح نازل دانش و جایگاه نامناسب زنان در کشورهاى خاورمیانه، مى‌تواند به عواقبى منجر شود که حتى منافع ملى هر یک از کشورهاى عضو گروه هشت را نیز تهدید کند. به بیان دیگر، غربى‌ها معتقدند:مادام که تعداد افراد محروم از حقوق سیاسى و اجتماعى و اقتصادى در خاورمیانه زیاد باشد، جهان شاهد افزایش روند افراط‌گرایى، تروریسم و جرایم بین‌المللى و مهاجرت غیرقانونى خواهد بود. آمار موجود که وضعیت کنونى خاورمیانه بزرگ را توصیف مى‌کند، در باور غربى‌ها وحشتناک است (وعیدى، 1383: 16)، از جمله:
جمع کل در آمد داخلى کشورهاى بیست و دوگانه عضو اتحادیه عرب کمتر از درآمد اسپانیا است. حدود چهل درصد اعراب بالاى هیجده سال، یعنى 65 میلیون نفر، بى‌سوادند و زنان یک سوم این تعداد را تشکیل مى‌دهند. با ورود به سال 2010 / 1389 بیش از پنج میلیون جوان وارد بازار کار کشورهاى عربى مى‌شوند و با ورود به سال 2020/ 1399 این تعداد به ده میلیون مى‌رسد. از این رو، باید دست کم شش میلیون شغل جدید ایجاد شود، تا کشورهاى عرب بتوانند این افراد تازه وارد را جذب کنند، امّا اگر میزان بیکارى در همین سطح باشد، تا سال 2030 / 1389 شمار بیکاران به 25 میلیون نفر بالغ خواهد شد. یک سوم از افراد منطقه با درآمد کمتر از دو دلار در روز، زندگى مى‌کنند. براى بهبود شرایط زندگى در این منطقه، باید توسعه اقتصادى به دو برابر رشد کنونى برسد. در حال حاضر، این رشد، معادل سه درصد است و باید حداقل به شش درصد ترقى کند. تنها 1/6 درصد از مردم مى‌توانند از اینترنت استفاده کنند. این رقم بسیار پایین‌تر از هرجاى دیگرى در جهان حتى کشورهاى جنوب آفریقا است. زنان تقریباً 3/5 درصد از کرسى‌هاى پارلمان عرب را در اختیار دارند. یک مقایسه ساده نشان مى‌دهد که براى مثال این میزان در کشورهاى جنوب آفریقا، 8/4 درصد است. حدود 51 درصد از جوانان عرب تمایل دارند به سایر کشورها مهاجرت کنند. این مسئله را گزارش توسعه انسانى سازمان ملل در سال 2002/1381 نشان مى‌دهد. بهترین مقصد براى این جوانان کشورهاى اروپایى است. (پاییز خطرناک...، 1380: 141، به نقل از: محمدحسنین هیکل، ماه نامه جهات نظر، شماره 32، ص 11).
از نظر غرب، آمار یاد شده نشان مى‌دهد که این منطقه در معرض دو راهى قرار گرفته و این آمار در حال رشد است، به گونه‌اى که در هر سال به تعداد جوانانى افزوده مى‌شود که نیازمند سطح شایسته‌اى از زندگى، کار و آموزش هستند و از حقوق سیاسى خود محروم‌اند. این مسئله، تهدیدى مستقیم براى ثبات منطقه و منافع مشترک اعضاى گروه هشت خواهد بود. کشورهاى صنعتى اصلاحات را بهترین راه‌حل براى درمان مسائل منطقه خاورمیانه مى‌دانند و گزارش توسعه انسانى اعراب را بهانه مناسبى براى طرح خاورمیانه بزرگ تلقى کرده‌اند. بهانه‌اى که گاه برخى فعالان، دانشگاهیان و بخش خصوصى منطقه که متمایل به غرب‌اند، مطرح کرده‌اند.
البته بعضى از رهبران کشورهاى خاورمیانه، عملا به آن چه مفاد طرح خاورمیانه بزرگ به دنبال آن است، پاسخ مثبت داده و گام‌هایى را در جهت اصلاحات سیاسى، اجتماعى و اقتصادى برداشته‌اند. کشورهاى عضو گروه هشت نیز به نوبه خود این تلاش را تأیید کرده و با پیشنهادهاى خاص خود خواستار اصلاحات در منطقه خاورمیانه شده‌اند. طرح مشارکت اروپا و خاورمیانه و طرح مشارکت آمریکا و خاورمیانه و تلاش‌هاى چند جانبه براى بازسازى افغانستان و عراق، اشتیاق گروه هشت را براى انجام اصلاحات در منطقه آشکار ساخت (رویکرد مشترک...، 1383: 78).
به هر روى، اولویت‌هاى طرح خاورمیانه بزرگ عبارت است از:اول:منطقه به سوى دموکراسى غرب‌گرایانه ترغیب شود. دوم: جوامع فرهیخته؟! در منطقه تأسیس گردد. سوم: فرصت‌هاى اقتصادى به سبک غرب توسعه یابد. این اولویت‌ها، راهى است به سوى توسعه غربى منطقه، زیرا دموکراسى، چارچوبى است که توسعه سرمایه‌دارى در درون آن تحقق پیدا مى‌کند. افرادى که از آموزش‌هاى دلخواه کاپیتالیسم برخوردار باشند، ابزارهاى توسعه بورژوازى هستند و طرح توسعه فرصت‌هاى اقتصادى بانک جهانى، ماشین توسعه به حساب مى‌آیند. توضیح هر یک از اولویت‌هاى یاد شده به این شرح است:
تشویق به تأسیس دموکراسى غرب‌مدار:در گزارش توسعه انسانى سال 2002 / 1381 اعراب آمده است:"از نظر سطح مشارکت، فاصله بزرگى بین کشورهاى عربى و سایر مناطق جهان وجود دارد. این کاستى در سطح آزادى دو چندان است که آن، یکى از جلوه‌هاى دردمندتر عقب‌ماندگى توسعه سیاسى محسوب مى‌شود، لذا، غرب و غرب‌گراها، دموکراسى و آزادى را براى شکوفایى فردى و جمعى کشورهاى فوق، لازم مى‌دانند؛ پدیده‌اى که آن را تا حدود زیادى در سراسر کشورهاى خاورمیانه بزرگ، نایاب مى‌بینند. در گزارش سال 2003 / 1382، تنها اسرائیل در خاورمیانه بزرگ آزاد توصیف شده، و نیز، چهار کشور دیگر، تا حدودى آزاد توصیف شده‌اند. گزارش توسعه انسانى کشورهاى عرب نشان داده که در اواخر دهه 1990/1370 از بین هفت منطقه در جهان، کشورهاى عرب مسلمان در کمترین سطح از آزادى قرار دارند. گزارش یاد شده با جدول‌هایى نشان داده که آزادى بیان و پاسخ‌گویى در کشورهاى عربى مسلمان در مقایسه با سایر کشورهاى جهان در پایین‌ترین سطح قرار دارد» (همان).
علاوه بر این، جهان عرب از نظر جایگاه زنان، تنها بر کشورهاى جنوب صحراى بزرگ آفریقا رجحان دارد. این نشانه‌ها، با تمایلات ساکنان این منطقه، هماهنگى ندارد. به عنوان مثال، در گزارش توسعه انسانى سال 2003/ 1382 اعراب، ساکنان این کشورها در صدر فهرست کسانى قرار دارند که در سراسر جهان مى‌گویند: دموکراسى بهتر از هر نو دیگر حکومت است. نیز بالاترین حد از عدم پذیرش حکومت‌هاى استبدادى را ابراز کرده‌اند. کشورهاى عضو گروه هشت با استناد به آمار و ارقام یاد شده، به نحوى که در سطور آتى مشاهده مى‌شود، از اصلاحات دموکراتیک در این منطقه حمایت مى‌کنند:
1 ـ چند کشور در خاورمیانه بزرگ اعلام کرده‌اند، که طى سال‌هاى 2004 تا 2006 / 1383 تا 1385 قصد دارند چند انتخابات را در سطوح ریاست جمهورى، پارلمان و شوراهاى محلى برگزار کنند. به منظور همکارى با کشورهایى که آمادگى جدى براى اجراى انتخابات آزاد و منصفانه به تعبیر غرب داشته باشند، گروه هشت مى‌تواند با ابتکار عمل خاص خود کمک‌هایى را براى مرحله پیش از انتخابات ارائه دهد. از جمله:

  • ارائه کمک‌هاى فنى از طریق تبادل دیدارها یا فراخوان براى تأسیس یا تقویت کمیته‌هاى مستقل انتخابات به منظور نظارت و پاسخ‌گویى به شکایات و تحویل گرفتن گزارش‌ها.
  • ارائه کمک‌هاى فنى براى ثبت‌نام انتخاب‌کنندگان و تربیت نیرو براى کشورهایى که چنین تمایلى دارند، با تأکید خاص بر زنان انتخاب‌کننده.

2 ـ به خاطر تقویت نقش پارلمان‌ها در روند دموکراتیزه کردن این کشورها، گروه هشت مایل است برنامه‌هایى براى دیدار اعضاى پارلمان‌ها با تأکید بر اهمیت قانون گذارى و اجراى اصلاحات قانونى و گزینش انتخاب‌کنندگان از غرب را ترتیب دهد.
3 ـ زنان در کشورهاى عرب فقط 3/5 درصد از کرسى‌هاى پارلمان را در اختیار دارند. به منظور افزایش مشارکت زنان در حیات سیاسى و اجتماعى، کشورهاى گروه هشت مى‌خواهند مؤسساتى را به راه‌اندازند که آموزش ویژه زنانى را بر عهده بگیرند که مایل به مشارکت در رقابت‌هاى انتخاباتى هستند، یا قصد تأسیس و راه‌اندازى سازمان‌هاى غیردولتى را دارند. این مؤسسات مى‌توانند دیدارهایى را بین زنان پیشگام در کشورهاى مجموعه گروه هشت و زنان منطقه فراهم سازند (کاستلز، 1381: 321).
4 ـ در زمانى که آمریکا، اتحادیه اروپا، سازمان ملل متحد و بانک جهانى عملا طرح‌هاى زیادى را براى ترغیب اصلاحات قانونى و قضایى به اجرا مى‌گذارند، اکثر این طرح‌ها، در سطح ملى و در زمینه‌هایى مثل آموزش قضایى و مدیریت قضایى و اصلاح سیستم قانونى صرف مى‌شود. در عین حال، کشورهاى گروه هشت به دنبال آن هستند که با تأکید بر ارتقاى سطح مردم عادى، تلاش‌هاى خود را افزایش دهند تا به زعم خود، نسبت به عدالت احساس واقعى پدید آورند. مجموعه گروه هشت در پى آن‌اند مراکزى را تأسیس یا در مؤسساتى سرمایه‌گذارى کنند که طى آن، افراد بتوانند در مورد قوانین اجتماعى و جنایى یا مذهبى به مشاوره یا اطلاعات دست یابند، یا با حقوق دانان و وکلا ارتباط برقرار کنند؛ مسئله‌اى که در باور گروه هشت تا حد زیادى در کشورهاى منطقه وجود ندارد. آن‌ها مایل‌اند چنین مراکزى را در دانشگاه‌هاى حقوق منطقه تأسیس نمایند (على بابایى، 1383:425).
5 ـ گزارش توسعه انسانى سازمان ملل نشان مى‌دهد که براى هر هزار شهروند عرب، کمتر از 53 روزنامه یا نشریه وجود دارد. حال آن که این آمار در کشورهاى پیشرفته براى هر هزار نفر، 285 روزنامه و نشریه است. از سوى دیگر، غرب ادعا مى‌کند نشریات عرب، داراى کیفیت پایین بوده و اکثر برنامه‌هاى تلویزیونى منطقه در مالکیت یا کنترل دولت است و غالباً چون کیفیت پایینى دارند، نیازمند برنامه‌هایى هستند که به صورت گزارش‌هاى تحلیلى و واقعى باشد. غرب در تحلیل‌هاى خود معتقد است این کاستى به عدم توجه توده‌هاى مردم به رسانه‌هاى مکتوب برمى‌گردد و مانع آگاهى و اطلاعات کافى در بین آنها مى‌شود. به منظور حل این مشکل، گروه هشت اقدامات زیر را تعقیب مى‌کند:

  • به راه‌انداختن یکسرى دیدارهاى متقابل بین روزنامه‌نگاران در رسانه‌هاى نوشتارى و شنیدارى.
  • به راه‌انداختن برنامه‌هاى آموزش روزنامه‌نگاران مستقل.
  • ارائه بورس‌هاى تحصیلى به دانشجویان تا بتوانند تحصیلات خود را در زمینه روزنامه‌نگارى در منطقه یا خارج از آن، تداوم بخشند. هم‌چنین، سرمایه‌گذارى براى اعزام روزنامه‌نگاران یا اساتید این فن به منطقه براى برگزارى همایش‌هاى آموزشى در مورد مسائلى چون پوشش دادن به انتخابات یا برگزارى یک دوره تحصیلى و یا تدریس آن در آموزشگاه‌هاى منطقه (استراتژى خاورمیانه...، 1383: 98).

6 ـ گزارش بانک جهانى نشان مى‌دهد که فساد ادارى، مالى و اقتصادى، مهم‌ترین عامل توسعه‌نیافتگى کشورهاست. این مسئله در بسیارى از کشورهاى خاورمیانه بزرگ، ریشه گرفته است و گروه هشت مى‌کوشد:

  • کشورهاى خاورمیانه را ترغیب کند، تا برنامه شفاف‌سازى و مبارزه با فساد را که در کشورهاى گروه هشت اجرا مى‌شود، اتخاذ کنند.
  • کشورهاى گروه هشت باید به صورت علنى از پیشنهاد سازمان توسعه و تعاون اقتصادى برنامه سازمان ملل متحد در خاورمیانه و شمال آفریقا حمایت و پشتیبانى کند. رؤساى کشورها، کمک‌کنندگان و سازمان‌هاى غیردولتى متمایل به غرب مى‌کوشند از طریق این برنامه‌ها، شیوه‌هاى ملى مبارزه با فساد را بررسى و مخالفان آن را به پاسخ‌گویى وادارند.
  • کشورهاى گروه هشت باید در این باره یک یا چند برنامه تجربه شده در غرب را در کشورهاى خاورمیانه پیاده کنند.

7 ـ نظر به این راهبرد که نیروى پیشبرنده اصلاحات واقعى در خاورمیانه بزرگ باید از داخل ناشى شوند، و این که بهترین شیوه‌ها براى تشویق اصلاحات از طریق سازمان‌هاى انتخابى صورت مى‌گیرد، غرب این امر را شایسته مى‌داند که سازمان‌هاى کارآمد در حوزه جامعه مدنى را در منطقه توسعه داده و تشویق به فعالیت کند (همان). هم‌چنین، کشورهاى گروه هشت مى‌توانند به اقدامات زیر دست بزنند:

  • کشورهاى منطقه را ترغیب کنند تا به سازمان‌هاى جامعه مدنى از جمله سازمان‌هاى غیردولتى، به ویژه در عرصه حقوق بشر و رسانه‌ها، اجازه دهند که بدون هرگونه فشار یا محدودیتى، آزادانه فعالیت نمایند.
  • مستقیماً در سازمان‌هاى غیردولتى و فعال در حوزه دموکراسى، حقوق بشر، رسانه‌ها، زنان و غیره، سرمایه‌گذارى کنند.
  • با سرمایه‌گذارى بیشتر در سازمان‌هاى محلى مثل مؤسسه وست مینستر در عربستان سعودى، توان تکنیکى سازمان‌هاى غیردولتى را در منطقه افزایش داده و به آنها آموزش دهند که چگونه برنامه‌ریزى کرده و بر دولت اثر بگذارند، یا استراتژى خاص مربوط به رسانه‌ها و کسب حمایت‌هاى مردمى‌را چگونه توسعه دهند. این برنامه‌ها هم‌چنین مى‌تواند شامل دیدارهاى متقابل و تأسیس شبکه‌هاى منطقه‌اى باشد.
  • سرمایه‌گذارى در سازمان‌هاى غیردولتى مى‌تواند کارشناسان حقوق و رسانه‌اى منطقه را گردهم آورد تا ارزیابى‌هاى سالانه‌اى را در مورد تلاش‌هاى صرف شده به خاطر اصلاحات قضایى و آزادى و رسانه‌هاى عمومى‌منطقه ترتیب دهند. در این باره، گروه هشت بر این باور است که مى‌توان از الگوى پیشنهادى گزارش توسعه انسانى اعراب هم پیروى کرد (گزارش پژوهشى...، 1381: 21).

تلاش براى ساختن جامعه مدنى: در گزارش توسعه انسانى سال 2002 / 1381 اعراب آمده است:شناخت و آگاهى، راهى است به سوى توسعه و رهایى، به ویژه در جهانى که با جهان‌گرایان گره خورده است. به هر روى، جهان غرب مى‌گوید:منطقه خاورمیانه بزرگ که روزگارى مهد اکتشافات علمى‌و معرفت بود، تا حد زیادى از جهان کنونى که رویکردى اطلاعاتى دارد، عقب‌مانده است. منطقه از شکاف اطلاعاتى خاصى رنج مى‌برد، به علاوه، فرار مغزها، چالش مهمى‌بر سر راه توسعه این کشورهاست. تولید کتاب در کشورهاى عربى تنها 1/1 درصد کل تولید کتاب جهانى است، در حالى که کتاب‌هاى دینى بیش از 15 درصد از این انتشارات را در بر مى‌گیرد. حدود یک چهارم فارغ‌التحصیلان دانشگاهى به خارج مهاجرت مى‌کنند و در مقابل، این کشورها تا حد زیادى، تکنولوژى مورد نیاز خود را وارد مى‌سازند. تعداد کتاب‌هاى ترجمه شده به زبان یونانى که تنها یازده میلیون نفر بدان تکلم دارند، پنج برابر آن چیزى است که به زبان عربى ترجمه مى‌شود. گروه هشت با تکیه بر تلاش‌هاى جارى منطقه‌اى، در حل و فصل مشکلات و چالش‌هاى بالا مى‌خواهد براى حل موانع آموزشى در منطقه به شیوه‌هاى زیر کمک کند و دانشجویان را یارى دهد تا به منظور موفقیت در بازار جهانى‌شده عصر کنونى، مهارت‌هاى لازم را کسب نمایند:
1 ـ منطقه به علت کاهش سرمایه‌گذارى دولت و افزایش داوطلبان به موازات فشارهاى جمعیتى، از فقدان آموزش‌هاى اساسى رنج مى‌برد، کما این که اعتبارات فرهنگى لازم براى آموزش دختران نیز در دسترس نیست. کشورهاى گروه هشت مى‌توانند از طریق راهبردهایى، آموزش‌هاى اسلامى‌ را در منطقه گسترش دهند (همان)، مانند راهبردهاى زیر:

  • در سال 2003 / 1382 سازمان ملل متحد برنامه مبارزه با بى‌سوادى، تحت شعار محو بى‌سوادى به مثابه آزادى را طرح کرد. کشورهاى گروه هشت باید برنامه سازمان ملل متحد را از طریق تأکید بر نسلى رها از بى‌سوادى درخاورمیانه، طى یک دهه آینده تکمیل سازد و بکوشد تا با ورود به سال 2010 / 1389 میزان بى‌سوادى را در این منطقه، به نصف کاهش دهد. طرح کشورهاى گروه هشت مثل برنامه سازمان ملل متحد به حضور زنان و دختران، تأکید خواهد داشت. اگر طرح گروه هشت بر رنج‌ها و مشکلات 65 میلیون بى‌سواد بزرگ‌سال نیز تأکید کند، باید بکوشد از طریق برنامه‌هاى متنوع از جمله اصلاح شیوه‌هاى تدریس از طریق اینترنت، آموزش حضورى معلمان را توسعه بخشد.
  • کشورهاى گروه هشت باید تلاش کنند تا سطح خواندن و نوشتن در بین دختران بهبود یابد. هم‌چنین، آموزشگاه‌هایى را براى آموزش معلمان به ویژه زنان، تأسیس نمایند و یا توسعه دهند. معلمان زن و افرادى که اختصاص به امر آموزش دارند، مى‌توانند در این آموزشگاه‌ها، زنان را براى سوادآموزى تربیت کنند، سپس آنها به نوبه خود، خواندن و نوشتن را به زنان و دختران دیگر مى‌آموزند. در این برنامه، هم‌چنین مى‌توان از رهنمودهاى برنامه سازمان یونسکو تحت عنوان آموزش براى همگان، به منظور آماده‌سازى گروه‌هاى مبارزه با بى‌سوادى استفاده کرد تا تعداد آنها در سال 2008/1387 به یک صد هزار معلم زن برسد (کاستلز، 1381: 321).
  • گزارش توسعه انسانى اعراب کاستى مهمى‌را در ترجمه کتاب‌هاى اساسى در زمینه فلسفه، ادبیات، جامعه‌شناسى و علوم طبیعى نشان مى‌دهد و به وضعیت تأسف‌بار کتاب‌ها در دانشگاه‌ها اشاره دارد. کشورهاى گروه هشت بر پایه گزارش‌هایى چون گزارش یاد شده، به خود حق مى‌دهند در برنامه‌اى به منظور ترجمه کتاب‌هاى کلاسیک براى کشورهاى مسلمان، سرمایه‌گذارى کنند. هم‌چنین به نحوى که مناسب منافع دول غرب باشد، این دولت‌ها و انتشاراتى‌ها در یک مشارکت بین بخش خصوصى و عمومى، کتاب‌هاى کلاسیک و عربى کمیاب را چاپ و به مدارس و دانشگاه‌ها و کتابخانه‌هاى عمومى‌کشورهاى خاورمیانه هدیه کنند.
  • اردن اجراى طرح تأسیس مدارس علمى‌و اکتشافى را آغاز کرده و در این مدارس، از تکنولوژى پیشرفته و شیوه‌هاى جدید آموزشى استفاده مى‌شود. کشورهاى گروه هشت هم مى‌توانند این ابتکار را توسعه داده و از طریق سرمایه‌گذارى یا با کمک بخش خصوصى به سایر کشورهاى منطقه نیز انتقال دهند.
  • خاورمیانه باید به کمک گروه هشت، کنفرانس اصلاحات آموزشى در خاورمیانه را ترتیب دهد که همایشى خواهد بود براى جریان‌هاى آگاه نسبت به اصلاحات و بخش خصوصى و رهبران نهادهاى جامعه مدنى و اجتماعى منطقه و همتایان آنها در آمریکا و اتحادیه اروپا. هدف از این کار گفت و گو پیرامون راه‌هاى غلبه بر کاستى‌هاى موجود در حوزه‌هاى آموزشى در خاورمیانه است. کشورهاى گروه هشت نیز مى‌توانند به منظور گستردن طرح خاورمیانه بزرگ، در این کنفرانس شرکت جویند.

2 ـ از جهت استفاده و ارتباط با اینترنت، منطقه خاورمیانه در پایین‌ترین سطح قرار دارد. غربى‌ها مى‌گویند کاملا ضرورت دارد که با توجه به روند افزایش اطلاعات سپرده یا ذخیره شده در اینترنت و اهمیت آن در رابطه با آموزش و بازرگانى، شکاف اطلاعاتى بین خاورمیانه و جهان پر شود. کشورهاى گروه هشت توان آن را دارند که براى فراهم ساختن ارتباطات کامپیوترى یا توسعه شبکه‌هاى آن در کل منطقه، با بخش خصوصى و عمومى‌وارد همکارى شوند. این مسئله باید حتى بین روستاها و شهرهاى یک کشور نیز توسعه پیدا کند. براى بعضى مناطق شاید مناسب تر باشد که در دفاتر پستى کامپیوترهایى گذشته شود تا مثل شهرها و روستاهاى کشور روسیه، مردم از آنها استفاده کنند. این طرح در درجه اول مربوط به کشورهایى از خاورمیانه خواهد بود که کمتر از کامپیوتر استفاده مى‌کنند، مثل: عراق، افغانستان، یمن، سوریه، لیبى، الجزایر، مصر و مغرب. غرب بر پایه طرح خاورمیانه مى‌کوشد تا ضمن فراهم ساختن کمک‌هاى مالى، شرایطى را به وجود آورد که کامپیوتر به اکثر مدارس و دفاتر پستى کشورهاى منطقه ارسال شود. هم‌چنین، گروه هشت به دنبال آن است که طرح مجهز کردن مدارس به کامپیوتر را به طرح مبارزه با بى‌سوادى پیوند دهد تا مراکز تربیت مدرس، به منظور توسعه شیوه‌هاى آموزشى، آموزگاران مناطق را از طریق اینترنت آموزش دهند.
3 ـ مجموعه گروه هشت در چارچوب بهبود سطح مدیریت به سبک غرب، در تمام منطقه خاورمیانه مى‌توانند بین مدارس حرفه‌اى کشورهاى خود و آموزشگاه‌هاى منطقه، اعم از دانشگاه‌ها، مشارکت‌هایى را در حوزه آموزش مدیریت به وجود آورند. کشورهاى گروه هشت مى‌توانند در گروه‌ها و مواد آموزشى این آموزشگاه‌هاى مشترک، سرمایه‌گذارى کنند. برنامه‌هاى آموزشى این گونه آموزشگاه‌ها مى‌تواند دوره‌هاى یک ساله یا دوره‌هاى کوتاه مدت تر باشد که در مواد مشخصى، مثل آماده‌سازى برنامه کار شرکت‌ها یا استراتژى بازاریابى، برگزار مى‌شود. نمونه‌اى از این آموزشگاه‌ها را مى‌توان مؤسسه پول و اعتبار بحرین توصیف کرد که با مدیریت آمریکا اداره مى‌شود و با چند دانشگاه آمریکایى ارتباط دارد. توسعه‌بخشى به اقتصاد کاپیتالیستى:در باور کاپیتالیستى، پرکردن شکاف اقتصادى بین کشورهاى خاورمیانه و جهان غرب، به همان تحولى احتیاج دارد که تا حدودى در کشورهاى اروپاى شرقى با سابقه کمونیست اجرا شد. کلید این تحول در آزادسازى توان بخش خصوصى در منطقه به ویژه در طرح‌هاى کوچک و متوسط است که اصلى‌ترین موتور رشد اقتصادى و ایجاد فرصت‌هاى کارى به شمار مى‌رود. رشد و پیدایش یک طبقه با تجربه در کارها، مهم‌ترین عنصر براى رشد دموکراسى و آزادى به شیوه غرب است. کشورهاى گروه هشت در این رابطه مى‌توانند اقدامات زیر را انجام دهند (پیشینه و مؤلفه‌ها...، 1383: 38):
1 ـ تقویت کارآمدى بخش مالى، عنصرى ضرورى براى دست یافتن به میزان بالایى از رشد و ایجاد فرصت‌هاى کارى است که در غرب هم تجربه شده است. کشورهاى گروه هشت در تحقق هدف مورد اشاره مى‌توانند طرح مالى تکامل یافته‌اى را با مشخصات زیر آغاز کنند:

  • در منطقه خاورمیانه، برخى مؤسسات در پروژه‌هاى کوچک سرمایه‌گذارى مى‌کنند، اما دست‌اندرکاران آن غالباً با کمبودهاى مالى فراوانى مواجه‌اند، زیرا براى سرمایه‌گذارى در این رابطه چیزى جز 5 درصد از آن چه را مى‌طلبند، پیدا نمى‌کنند و عموماً بیش از 7/0 درصد از مجموع پولى که در این بخش درخواست مى‌شود، پرداخت نمى‌گردد. مجموعه کشورهاى گروه هشت مى‌توانند از طریق سرمایه‌گذارى به خصوص با تأکید بر نوعى سرمایه‌گذارى به قصد سودآورى و خصوصاً در طرح‌هایى که زنان به انجام آنها روى مى‌آورند، این کاستى را جبران کنند. مؤسسات اعطاى وام با سودهاى کم مى‌توانند به راه خود ادامه دهند و به سرمایه‌گذارى اضافى براى رشد و ادامه کار نیاز ندارند. ارزیابى گروه هشت این است که امکان اعطاى وام 400 تا 500 میلیون دلارى در این مورد وجود دارد. این وام طى پنج سال به 2/1 میلیون فعال اقتصادى که 750 هزار نفر آنها زنان مى‌باشند، داده مى‌شود تا از فقر رهایى یابند و به رفاه موجود در غرب نزدیک شوند.
  • صندوق بین‌المللى پول و خاورمیانه بزرگ با کشورهاى گروه هشت مى‌توانند دریک مؤسسه مالى به سبک صندوق بین‌المللى پول سرمایه‌گذارى کنند که هدفش توسعه طرح‌هاى عملى در سطوح متوسط و بزرگ باشد تا بتوان به یک تکامل اقتصادى درمنطقه دست یافت. شاید بهتر باشد که مدیریت این صندوق به گروهى از دست‌اندرکاران بخش خصوصى گروه هشت واگذار شود تا کاردانى و مدیریت خود را به منطقه خاورمیانه بزرگ ارائه کنند (دموکراسى امریکایى...، 1383: 69).
  • مجموعه کشورهاى گروه هشت باید بتوانند به منظور اعطاى وام به داوطلبان در خاورمیانه بزرگ، یک سازمان منطقه‌اى رشد به سبک بانک اروپایى توسعه و آبادانى، تأسیس کنند تا به کشورهایى که قصد انجام اصلاحات را دارند کمک کرده و نیازهاى اولیه آنها را تأمین نمایند. چنان که این مؤسسه جدید مى‌تواند توان‌هاى مالى کشورهاى غنى‌تر را یک‌پارچه کند و بر طرح‌هاى مربوط به توسعه و گسترش آموزش و مراقبت‌هاى بهداشتى و زیر ساخت‌هاى اصلى تأکید نماید. بانک توسعه خاورمیانه بزرگ مى‌تواند پشتیبان اعطاى کمک‌هاى تکنولوژیک و پیش بردن استراتژى‌هاى توسعه در کشورهاى منطقه باشد. اعطاى وام (یا کمک) باید منحصراً به این باشد که کشور وام گیرنده آن را اصلاحات ملموس و ضرورى صرف کند.
  • کشورهاى گروه هشت مى‌توانند به منظور اصلاح خدمات پولى در منطقه و بهبود روند ادغام آن، کشورها را به انجام اصلاحات اقتصادى تشویق نمایند. هدف از این مشارکت، آزادسازى خدمات پولى و توسعه و گسترش آن در تمام سطح منطقه است. این کار از طریق ارائه مجموعه‌اى از کمک‌هاى تکنولوژیک و کارشناسى در حوزه سازمان‌هاى مالى و با تأکید بر موارد زیر انجام مى‌شود: اجراى طرح‌هاى اصلاح گرایانه که سلطه دولت را بر خدمات پولى و مالى کاهش مى‌دهد؛ برداشتن موانع موجود بر سر راه تعاملات پولى بین کشورها؛ نوسازى خدمات بانکى، ارائه و بهبود و گسترش ابزارهاى لازم براى پشتیبانى از اقتصاد بازار آزاد؛ و تأسیس ساختارهاى سازمانى که از آزادسازى خدمات پولى پشتیبانى کند (همان).

2 ـ حجم تبادل تجارى در بین کشورهاى خاورمیانه بسیار پایین است و بیش از شش درصد از کل تجارت کشورهاى عربى را شامل نمى‌شود. اکثر کشورهاى خاورمیانه بزرگ با کشورهاى خارج از منطقه تبادل تجارى داشته و به جاى همسایگان خود ترجیح مى‌دهند با کشورهاى بسیار دورترى روابط تجارى داشته باشند. در نتیجه این کار، موانع گمرکى و غیرگمرکى تقریباً یک امر عادى است و تجارت از طریق مرزها به ندرت انجام مى‌گیرد. کشورهاى گروه هشت مى‌توانند طرح تازه‌اى را به منظور رونق بخشیدن به تجارت در خاورمیانه بزرگ به راه‌اندازند که داراى عناصرى چون پیوستن به سازمان تجارت جهانى و اجراى برنامه‌هایى براى تسهیل بازرگانى باشد. گروه هشت مى‌تواند بر پیوستن کشورهاى منطقه به سازمان تجارت جهانى بیشتر تأکید ورزد. این سازمان به منظور اعطاى کمک‌هاى تکنولوژیک و مشاوره‌هایى براى حرکت به سمت اقتصاد غرب، داراى برنامه‌هایى است، بنابراین، کشورهاى گروه هشت مى‌توانند اصرار بیشترى بر پیوستن سایر کشورها نموده و نیز بر محدود کردن یا برداشتن موانع غیرگمرکى تأکید ورزند. وقتى روند پیوستن به سازمان تجارت جهانى انجام شود، مرکز توجه اعضا، پذیرش تعهدات اضافى، مثل ابعاد تجارى حقوق مالکیت فکرى و پیوند دادن تداوم کمک‌هاى تکنولوژیک به اجراى این گونه تعهدات خواهد بود. مى‌توان همین کمک‌هاى تکنولوژیک را به برنامه‌هاى دیگرى در سطح منطقه و زیر نظر گروه هشت، پیرامون اعطاى تسهیلات و بخش‌هاى حمایت مربوط به تعرفه‌هاى گمرکى پیوند داد که موانع ادارى و مادى را در برابر تبادل تجارى بین کشورهاى منطقه بردارد.
3 ـ گروه هشت، مناطقى را در خاورمیانه بزرگ تأسیس خواهد کرد که هدفش بهبود تبادل تجارى در منطقه و مسائل مربوط به تعرفه‌هاى گمرکى خواهد بود. این مناطق مى‌توانند مجموعه‌اى متنوع از خدمات را به منظور فعال کردن تجارت در بخش خصوصى و ارتباط برقرار کردن بین طرح‌هاى خاص ارائه کنند و بازاریابى از یک منفذ براى سرمایه‌گذاران خارجى و ارتباط برقرارکردن با دفاتر گمرکى به منظور کاهش زمان نقل و انتقال و اتخاذ قوانینى یک‌پارچه براى تسهیل در ورود و خروج کالاها و خدمات از منطقه، از آن جمله است. به علاوه، با تکیه بر موفقیتى که مناطق صادراتى و مناطق ویژه تجارى به دست آورده‌اند، کشورهاى گروه هشت مى‌توانند کمک کنند تا این مناطق در خاورمیانه بزرگ تأسیس شود و هدفش ترغیب همکارى‌هاى منطقه‌اى در برنامه‌ریزى، ساخت و بازاریابى کالاها باشد. گروه هشت مى‌تواند نحوه ورود بهترى را براى بازاریابى این کالاها ارائه داده و کارشناسى‌هاى خود را در زمینه تأسیس این مناطق ارائه کند (کاستلز، 1381: 321).
4 ـ به منظور تشویق به همکارى‌هاى بهتر منطقه‌اى، گروه هشت مى‌تواند یک تریبون آزاد براى فرصت‌هاى اقتصادى خاورمیانه تأسیس کند تا مقامات بلندپایه کشورهاى گروه هشت و کشورهاى خاورمیانه بزرگ بتوانند مسائل مربوط به اصلاحات اقتصادى را به بحث و مذاکره بگذارند و هم‌چنین امکان نشست‌هاى جانبى را براى مسئولان و افراد غیردولتى به ویژه بازرگانان، فراهم سازند. این تریبون تا حدودى مى‌تواند بر الگوى همکارى‌هاى اقتصادى گروه آسیاـ اقیانوسیه، تکیه کند و مسائل مربوط به اقتصاد منطقه‌اى از جمله مسائل مالى و تجارى و آنچه را مربوط به قوانین آنها مى‌شود، تحت پوشش قرار دهد (روزنامه شرق، ویژه‌نامه نوروز 1383: 20، به نقل از: الحیات).

پایه و هدف‌هاى طرح خاورمیانه بزرگ

طرح خاورمیانه بزرگ بر چند پایه استوار است از جمله:
الف ـ مفروضه‌ها: مفروضه‌ها امورى‌اند که مسلّم و قطعى درنظر گرفته مى‌شوند. بخشى از آن‌ها در طرح خاورمیانه بزرگ عبارت‌اند از:
1ـ حل نشدن مسئله فلسطین: مسئله فلسطین مهم‌ترین و قدیمى‌ترین مسئله منطقه‌اى است که پس از نیم قرن، هم‌چنان حل نشده باقى مانده و حتى رو به وخامت مى‌رود. با توجه به سیاست‌هاى جارى اسرائیل و آمریکا، چون ایجاد دیوار حائل، استمرار تروریسم اسرائیلى، ترور رهبران فلسطینى، حمایت‌هاى علنى آمریکا از این اقدامات و... تمایل و چشم‌اندازى براى حل این مسأله، در کوتاه‌مدت و میان‌مدت وجود ندارد و از دیدگاه آمریکا و اسرائیل، حل مطلوب این مسئله تنها در پایان فرآیند شکل‌گیرى خاورمیانه بزرگ، امکان‌پذیر است.
2 ـ نگرانى از اسلام سیاسى و فرهنگ دینى: در نگاه آمریکایى‌ها، تهدیدها علیه آن کشور، با نضج‌گرفتن اسلام سیاسى و رفتار ناشى از فرهنگ دینى مسلمانان، شکل نهادى به خود گرفته و توأم با نفرت رو به تزاید از سیاست‌هاى آمریکا در وسیع‌ترین سطوح اجتماعى و مردمى‌قرار دارد. در عین حال، اسلام سیاسى از کنترل رژیم‌هاى دوست آمریکا نیز خارج بوده و بعضاً رشد اسلام سیاسى نتیجه سیاست‌ها و ناتوانى‌هاى همین رژیم‌هاست (خاورمیانه بزرگ؛ زمینه‌ها و هدف‌ها، 1383: 42).
3 ـ عدم اعتماد به رژیم‌هاى موجود در خاورمیانه: آمریکا اغلب رژیم‌هاى منطقه را در ایجاد نفرت علیه غرب و آمریکا در میان اتباع‌شان به طور مستقیم و غیر مستقیم، مسئول مى‌شناسد، مثلا در رابطه با عربستان سعودى معتقد است بخشى از حاکمیت دولتى، حامى‌و مرتبط با گروه القاعده و شخص بن لادن است. این نگرش در گزارش کنگره آمریکا در واقعه 11 سپتامبر به وضوح دیده مى‌شود. اغلب رژیم‌هاى خاورمیانه نیز از طرح خاورمیانه بزرگ و اقدامات آمریکا در عراق ابراز نگرانى و عدم رضایت کرده‌اند، حتى متحدان عرب آمریکا در خاورمیانه، هم چون مصر و اردن، تنها امضاکنندگان پیمان صلح با اسرائیل، به چنین رویکرد هژمونیک از خود عکس‌العمل منفى نشان داده‌اند. مصر، اردن و عربستان سعودى در اواخر سال 2003/1382، طى بیانه‌اى ضمن واکنش به طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا اعلام کردند: هرگز اجازه نمى‌دهند که شکل خاصى از اصلاحات از خارج بر کشورهاى عربى تحمیل شود.
4 ـ عقب ماندگى اقتصادى ـ اجتماعى خاورمیانه: خاورمیانه با برخوردارى از منابع سرشار کانى، انرژى و موقعیت بى‌بدیل ژئواستراتژیک، و هویت نسبتاً منسجم اسلامى‌، به دلایل مختلف، به ویژه وجود اسرائیل و استمرار بحران منطقه‌اى، همواره از فقدان توسعه اقتصادى ـ اجتماعى، رنج برده و از مزایاى اقتصاد جهانى به دور بوده است. از دید آمریکایى‌ها با چنین فضایى، مردم مسلمان خاورمیانه در فرآیند تحول اقتصادى و اجتماعى خود بر سر یک دو راهى تاریخى قرار گرفته‌اند که شرایط را به نفع واشنگتن رقم مى‌زند (طرح خاورمیانه بزرگ؛ ملزمات و پیامدها، 1383: 5).
بنابراین به زعم آمریکایى‌ها، منشأ و خاستگاه افراط‌گرایى و تروریسم که منافع ملى غرب و امنیت بین‌المللى را تهدید مى‌کند، حوزه جغرافیایى شمال آفریقا، خاور نزدیک و خاورمیانه (خاورمیانه بزرگ) است. هم‌چنین، وضع تهدیدزایى منطقه، حاصل فقدان آزادى و دموکراسى، سطح پایین دانش، عدم توسعه علمى، جایگاه نامناسب زنان و وضعیت نامطلوب حقوق بشر است. به عبارت دیگر، توسعه نیافتگى و محرومیت مردم از حقوق سیاسى، اقتصادى و اجتماعى، باعث رشد افراط‌گرایى اسلامى‌، تروریسم، مهاجرت غیرقانونى و جرایم سازمان یافته بین‌المللى مى‌شود که عامل بى‌ثباتى و ناامنى منطقه‌اى و بین‌المللى است. به علاوه، بهترین راه‌حل براى درمان مشکلات و معضلات، توسعه همه جانبه در قالب اصلاحات سیاسى، اقتصادى و اجتماعى است. بنابراین، اولویت‌هاى توسعه منطقه عبارت‌اند از: توسعه سیاسى از طریق تشویق و هدایت کشورها به سوى مردم‌سالارى و حکومت‌هاى شایسته به زعم غرب، توسعه علمى‌و آموزشى به وسیله ایجاد جامعه‌اى مدنى و پیشرفته، توسعه اقتصادى از طریق ایجاد فرصت‌هاى اقتصادى، آزادسازى و خصوصى‌سازى اقتصاد. (خاورمیانه بزرگ و امنیت ایران، 1383: 2).
ب ـ هدف‌ها: طرح خاورمیانه بزرگ، هدف‌هاى زیرین را دنبال مى‌کند: اهداف کلان آمریکا در خاورمیانه بزرگ، مسائلى چون حفظ منافع امنیتى آمریکا و هم‌پیمانانش، تثبیت رهبرى جهانى آمریکا، استتار نقاط ضعف اقتصادى و اطلاعاتى سیستم آمریکا و... مى‌باشد. در این راستا، حاکمیت آمریکا، چهار هدف مشخص را به شرح زیر در خاورمیانه بزرگ دنبال مى‌کند:
1 ـ بر سرکار آمدن رژیم‌هاى دوست: پس از واقعه 11 سپتامبر، تعریف آمریکا از رژیم‌هاى دوست، تغییر کرده است. رژیم‌هاى دوست جدید، باید از سطح گسترده و مکفى مشارکت سیاسى مردم جهت برقرارى ثبات دراز مدت برخوردار شوند. آمریکا در جهت تحقق بخشى به هدف فوق، باید از طریق رسانه‌هاى آزاد و شکل‌گیرى نوعى جامعه مدنى، در ارتباط و تعامل فکرى مستقیم با ملت‌هاى منطقه قرار گیرد. در این راستا، تحول ساختارى، تغییر نخبگان، تغییر فرهنگ سیاسى و الگوهاى رفتارى در خاورمیانه، باید در دستور کار قرار گیرد. آمریکایى‌ها، هسته مرکزى تحول در ذهنیت جمعى مسلمانان منطقه را ارائه و تثبیت قرائت جدیدى از دین اسلام مى‌دانند و از آن به عنوان دین سازى و یا مدرنیزه کردن اسلام نام مى‌برند که از کانال جنگ با تروریسم محقق مى‌شود. دانیل پایپس از چهره‌هاى معروف محافظه کاران مى‌گوید:تغییر و تحول منطقه‌اى از طریق سیاست، تغییر رژیم‌هاى در جهت آینده‌سازى و امنیت‌سازى مطلق و به نفع غرب، محور این حرکت است. (طرح خاورمیانه بزرگ‌تر، 1383: 5)
2 ـ دسترسى آسان به منابع سرشار و بازار منطقه: دسترسى ارزان و آزادانه به منابع، عمدتاً انرژى و بازار پرجمعیت خاورمیانه بزرگ، از اهداف عمده آمریکاست. در این راستا، حذف یا دگرگونى اوپک و... گام بزرگ به سوى رهبرى جهانى است. به علاوه، اسرائیل به عنوان منشأ بحران‌ها و جنگ‌هاى نیم قرن اخیر منطقه، عامل اصلى جلوگیرى و ممانعت از توسعه پایدار کشورهاى مسلمان خاورمیانه بوده است. از دید واشنگتن و تل آویو، به‌هم‌ریزى صحنه فعلى منطقه(تغییر هژمونیک وضع موجود)، مسئله جدیدى را در برابر همه خاورمیانه‌اى‌ها قرار مى‌دهد و هر کس سرنوشت و آینده خود را در رابطه با اسرائیل و چگونگى مناسبات با این رژیم تعریف نموده و رقم مى‌زند، پس، خلع سلاح کشورهاى اسلامى‌، بخشى از رویکرد هژمونیک آمریکا در خاورمیانه بزرگ است.
3 ـ تحول اقتصادى ـ اجتماعى و ادغام در اقتصاد جهانى: از دید آمریکایى‌ها این تحولات مهم‌ترین بخش از تغییرات ساختارى در خاورمیانه بزرگ، جهت امنیت سازى از درون و به موازات آن، تغییرات امنیتى و سیاسى، خواهد بود، و از طریق آن، مردم منطقه، به ویژه جوانان و زنان، طى فرآیند برخوردارى نسبى از مواهب تحول اقتصادى ـ اجتماعى نسبت به اهداف آمریکا، متقاعد خواهند شد. (همشهرى دیپلماتیک، 1383: 9) آنچه در طرح خاورمیانه بزرگ، نزد افکار عمومى‌بزرگ نمایى شد، اغلب با محوریت تحولات اقتصادى اجتماعى بوده است، در حالى که هدف اصلى آمریکایى‌ها، وابسته و مرتبط کردن ارگانیک اقتصاد خاورمیانه بزرگ در کلیه حوزه‌ها به اقتصاد آمریکا و حفظ موجودیت اسرائیل به عنوان سر پل منطقه‌اى سرمایه دارى بزرگ آمریکاست تا تضمینى درازمدت جهت ترتیبات اولویت دار امنیتى و سیاسى به وجود آورد و بازگشت ناپذیرى طرح‌هاى هژمونیک خود را مسجل نماید. بنابراین، مهم‌ترین هدف خاورمیانه‌اى آمریکا، شامل حفظ امنیت و بقاى اسرائیل، انتقال آزادانه انرژى از خاورمیانه به غرب و کنترل منابع انرژى، جلوگیرى ازظهور هژمونى منطقه‌اى چالش گر با آمریکا، مهار جمهورى اسلامى‌ و تثبیت و تحکیم هژمونى آمریکا در نظام بین‌المللى مى‌باشد.
البته اگر بخواهیم از هدف‌هاى آمریکا از مطرح کردن خاورمیانه بزرگ به صورت عمیق ترى سخن بگوییم مى‌توانیم از مواردى چون تلاش براى حاکمیت بر ارو ـ آسیا، کنترل اتحادیه اروپا و اقتصاد روسیه با منزوى کردن این کشور به داخل مرزهایش، و تعویق درگیرى اقتصادى و سیاسى با چین نام برد. در ابتداى این اهداف، حاکمیت بر ارو ـ آسیا مطرح است. ارو ـ آسیا در مفهوم اتحاد دو قاره آسیا و اروپا، قدرت‌هایى چون اتحادیه اروپا، چین، روسیه و هندوستان را شامل مى‌شود و با پتانسیل خود قادر است در مقابل حاکمیت جهانى آمریکا بایستد. آمریکا با حمله به افغانستان به مرکز ارو ـ آسیا قدم گذاشته و به توانمندى جدى در تأمین استراتژى خود دست یافته است. سربازان آمریکایى در منطقه‌اى حضور دارند که امروز 3 درصد ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد. علاوه بر این، در قرن بیست و یکم، نفت و پس از آن گاز طبیعى، منبع اصلى انرژى جوامع صنعتى و جوامع فراصنعتى را تشکیل مى‌دهد. بدین سبب است که میان حاکمیت بر این منابع و حاکمیت جهانى آمریکا، رابطه مستقیمى‌وجود دارد. کنترل انرژى یکى از مستندات اصلى آمریکا در تداوم سیاست تک قطبى خود در قرن بیست و یکم است. بدین جهت، ایجاد حاکمیت بر خاورمیانه که 65 درصد منابع نفتى جهان را در اختیار دارد، ضرورت حیاتى براى واشنگتن به حساب مى‌آید. پروژه خاورمیانه بزرگ آماده شد تا خاورمیانه که تعریف جدیدى از مرزهایش به عمل آمده، به سیاست‌هاى ضدآمریکایى دست نزدند و 11 سپتامبر زمینه جدیدى به وجود آورد تا خاورمیانه از حالت منطقه‌اى که استقرار جهانى و حاکمیت آمریکا را تهدید مى‌کند، خارج شود و در چارچوب دموکراسى غربى و اقتصاد بازار آزاد، وارد بازار جهانى گردد.
به نکات فوق، مى‌توان کنترل اتحادیه اروپا را نیز افزود. اتحادیه اروپا یکى از موانع احتمالى در برابر تحقق آرزوى آمریکا براى دست‌یابى به تک‌قطبى‌گرایى در قرن بیست و یکم است. سیاست‌هایى که بوش تعقیب مى‌کند، همکارى آمریکا ـ اتحادیه اروپایى را حتى براى آن عده از سیاست‌مداران اروپایى که به دیده مثبت به ناتو مى‌نگرند، مشکل مى‌سازد (خاورمیانه بزرگ: زمینه‌ها و هدف‌ها، 1383: 42).

خاورمیانه بزرگ و کشورهاى مسلمان

با این‌که جزئیات دقیق نقشه و برنامه ضد اسلامى‌ خاورمیانه بزرگ هنوز در حال تدوین و تکوین است، منابع آگاه حدس مى‌زنند آمریکا در نظر دارد نظام لائیک ترکیه را الگوى کل خاورمیانه قرار دهد و در جهان اسلام، دین را از سیاست جدا کند، چون تجربه ایران نشان داده که عدم جدایى دین از سیاست، مانع بزرگى در مقابل استیلاى آمریکا برکشورهاست. براساس این طرح، روحانیان دست‌چین شده ترکیه به سراسر جهان اسلام اعزام خواهند شد تا اسلام غیر سیاسى را تبلیغ کنند؛ اسلامى‌ که به خانه و مسجد محدود مى‌شود. این روحانیان، هم‌چنین براى از بین بردن ریشه اسلام، ازدواج مسلمانان با غیر مسلمانان را نیز تبلیغ خواهند کرد. در نهایت، این طرح به دنبال آن است که اصولى چون حجاب، جهاد و شهادت را از جهان اسلام ریشه کن نماید. بوش در این باره اعتراف کرد که حمایت شصت ساله آمریکا از رژیم‌هاى دست نشانده در خاورمیانه نتوانست آمریکا را ایمن سازد. وى توضیح داد بر آمریکا ثابت شده است که با این شیوه در دراز مدت نمى‌توان ثبات را تأمین کرد. منظور بوش از ثبات، اوضاع مورد رضایت آمریکا بود تا به قول مقام معظم رهبرى، منافع نامشروع این کشور را در سراسر جهان برآورده سازد (عترسى، 1383: 12).
اما با توجه به مشکلات روز افزونى که آمریکا در منطقه با آن روبه‌رو است، این طرح با شکست مواجه خواهد شد. یکى از دلایل شکست احتمالى این طرح، عدم هماهنگى و هم خوانى در سیاست‌هاى اعمالى آمریکا در قالب سیاست خارجى این کشور بعد از 11 سپتامبر است. تاکنون، آمریکا نتوانسته است راه‌حل قابل قبولى براى مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستى پیدا کند و ادامه حمایت آمریکا از سیاست‌هاى توسعه طلبانه این رژیم اشغالگر و نبود چشم‌انداز درستى از استقلال و بازسازى عراق، براى واشنگتن اعتبارى باقى نگذاشته است تا بتواند در جهان اسلام و به خصوص در خاورمیانه رنج کشیده، سیاست‌هایش را به اجرا بگذارد. آمریکا، بعد از 11 سپتامبر بر آن بود که مبارزه با تروریسم، و در واقع جنگ با اسلام سیاسى، جهان را به مکانى بهتر براى زیستن تبدیل کند، اما با بیش از دو سال از آن واقعه، مسلمانان یا خود را تحت اشغال مستقیم نیروهاى آمریکایى و اسرائیلى مى‌بینند و یا در کشورهاى متحد آمریکا، زیر بدترین تبعیض‌ها و فشارها قرار دارند. تناقض این‌جاست که آمریکا براى تحت فشار قرار دادن مسلمانان، مجبور شده ادعاهایى را که بر دموکراسى دارد، فراموش کرده و به رژیم‌هاى غیردمکراتیک در خاورمیانه و منطقه آسیا نزدیک‌تر شود، در حالى که بسیارى از صاحب‌نظران آمریکایى معتقدند همین نزدیکى آمریکا به رژیم‌هاى سرکوب‌گر و دست‌نشانده در جهان اسلام بوده که باعث احیاى اسلام سیاسى و مبارز شده است (قلى‌پور، 1383:15).
طرح خاورمیانه از آغاز مشکلات متعددى را براى مسلمانان پدید آورده است. به عنوان مثال، افغانى‌هایى که به اتهام فعالیت‌هاى ضدآمریکایى در افغانستان دستگیر و زندانى شده‌اند، بعد از آزادى، هر هفته باید خود را به پاسگاه محلى معرفى کنند. هم‌چنین هر از گاهى نیروهاى امنیتى محلى یا آمریکایى به سراغ شان رفته و آنها را براى بازجویى با خود مى‌برند. مثال دیگر، پاکستان است. پاکستانى‌هایى که از زندان‌هاى افغانستان آزاد و به کشورشان بر مى‌گردند، دوباره درکشور خود روانه زندان مى‌شوند. یک مقام پاکستانى مى‌گوید: ما آنها را رها نمى‌کنیم و براساس قوانین جدید با آنان برخورد خواهد شد. نباید فراموش کرد که آمریکا همزمان با تبلیغ دمکراسى در جهان اسلام نه تنها به تبلیغ یک دکترین تهاجمى‌مبتنى بر جنگ پیشگیرانه دست مى‌زند، بلکه به ایجاد روابط نزدیک تر با مستبدان این منطقه و آسیاى مرکزى هم مى‌پردازد. در آسیاى میانه، نیاز آمریکا به پایگاه‌هاى نظامى‌و دیگر اشکال ترتیبات امنیتى براى سرکوب مسلمانان، باعث گردیده تا این کشور با رهبران مستبد ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان روابط نزدیکى برقرار کند. دونالد رامسفلد در این راستا در سال 2002 /1381 به دیدار صفرمراد نیازف، دیکتاتور ترکمنستان رفت که جز ثروت‌اندوزى، تاراج، حیف و میل منابع ترکمنستان چیزى دیگرى نمى‌داند. گویا آمریکا فراموش کرده است تنها چیزى که در این کشورها رعایت نمى‌شود، حقوق بشر است و از دموکراسى در آنها خبرى نیست (استراتژى خاورمیانه...، 1383: 98).
آمریکا در راستاى طرح خاورمیانه بزرگ، خواستار اصلاحات دمکراتیک در هر کشور منطقه است که سیاست‌هاى واشنگتن را نمى‌پذیرد، اما در بیانیه‌هاى رسمى‌این کشور، مثلا از قزاقستان چنین درخواستى نشده است. علت آن وجود همکارى‌هاى نزدیک نورسلطان نظربایف دیکتاتور قزاق با آمریکا در زمینه نفت، گاز و مسائل امنیتى است. نگاهى دقیق‌تر به استراتژى ایجاد خاورمیانه بزرگ نشان مى‌دهد که بوش و مشاوران نومحافظه‌کارش دوست دارند به سیاست‌هاى دوران جنگ سرد رو کنند. اساساً به نظر مى‌رسد که آنان در ذهن خود خاورمیانه را جانشین اتحاد جماهیر شوروى کرده‌اند، آنها خاورمیانه را قلب جهان اسلام مى‌دانند و اسلام را تهدیدى براى خود. در نظر آنان اسلام سیاسى در قرن 21 جاى کمونیسم قرن 20 را گرفته است.

نقش اسرائیل در طرح خاورمیانه بزرگ

رژیم صهیونیستى از آن جا که مورد حمایت بى چون و چراى غرب، به ویژه آمریکا قرار دارد، در طرح خاورمیانه بزرگ با آمریکا همنواست، چرا که با پیاده شدن این طرح که به زعم آن دو کشور به فراگیرشدن دموکراسى در منطقه خاورمیانه مى‌انجامد، برقرارى صلح آمریکایى و اسرائیلى را نوید مى‌دهد؛یعنى اجراى طرح خاورمیانه بزرگ، علاوه بر منافع آمریکا، تضمین امنیت اسرائیل را نیز در پى خواهد داشت. از این رو، اسرائیل با اهداف از پیش طراحى شده، از این طرح استقبال نموده و نهایت کوشش و تلاش خود را در راستاى تحقق آن به عمل آورده است. رژیم اشغال‌گر قدس با این همنوایى، درصدد است تا امنیت، موقعیت و مشروعیت خود و... ، را بیش از پیش تثبیت نماید و از آن جا که فلسطین منابع زیرزمینى کافى ندارد، با پیاده شدن این طرح، اسرائیل مى‌تواند مشکل انرژى، مواد خام و... ، خود را از طریق منطقه خاورمیانه تأمین نماید (عبدالمحمدى، 1383: 8).
اسرائیل نیز همچون آمریکا بر آن است که پیاده شدن دموکراسى در منطقه خاورمیانه به ریشه کنى تروریسم، آن هم تروریسم مذهبى منتهى مى‌شود، زیرا اکثریت در کشورهاى خاورمیانه بزرگ مسلمان‌اند و در دین اسلام مفاهیم مقدّسى مانند جهاد و شهادت وجود دارد و پاى‌بندى مسلمانان بر اعتقادات دینى خود انجام علمیات‌هاى شهادت طلبانه علیه دشمن را به دنبال مى‌آورد (پیشینه و مؤلفه‌ها، 1383: 38). از آن‌جا که آمریکا و اسرائیل و... در مقابله با این قبیل مبارزات، ذلیل و خلع سلاح شده‌اند، منشأ تروریسم را مفاهیم مذهبى دانسته و مرکزیت آن را خاورمیانه قلمداد مى‌کنند و تنها راه خلاصى از این خطر بزرگ را نفوذ در فرهنگ و سست کردن اعتقادات مردم منطقه بر مى‌شمارند. آنان از هرگونه تلاش در جهت تحقق طرح خاورمیانه بزرگ دریغ نمى‌کنند، چرا که تغییر فرهنگ دینى مردم منطقه، از طرفى روحیه استکبار و آمریکا و اسرائیل ستیزى را از بین خواهد برد و آمریکا و اسرائیل راحت‌تر مى‌توانند به غارت منابع منطقه بپردازند، و از سوى دیگر، با تسلط بر منطقه به لحاظ موقعیت استراتژیکى و دارا بودن قسمت عمده منابع مورد نیاز صنعت غرب و اروپا، از شکل‌گیرى قطب‌هاى قدرت دیگر، چون روسیه، چنین، اتحادیه اروپا و... جلوگیرى مى‌شود (سلمان‌زاده، 1382: 204). در این راه، اسرائیل یاور آمریکا بوده و خواهد بود.
وجود کشور اسرائیل در منطقه، یک ذخیره استراتژیک براى آمریکاست و اصلا انتظار آمریکا از اسرائیل این است که رژیم صهیونیستى مدافع منافع آمریکا در این منطقه باشد. از این رو، طرح خاورمیانه بزرگ، حداقل از نظر جغرافیایى، شباهت بسیار زیادى با ایده اصلى صهیونیست اسرائیل بزرگ، یعنى شعار از نیل تا فرات دارد. سوریه، لبنان، عراق، بخشى از جنوب ترکیه بخشى از کویت و شمال غرب عربستان سعودى جزء اسرائیل بزرگ مى‌باشد. تشکیل امپراتورى اسرائیل، از نیل تا فرات، از جمله اهدافى است که در پروتکل‌هاى صهیونیسم دیده مى‌شود و رهبران اسرائیل در گفتار و کردار خود، تلاش براى رسیدن به این آرمان را ابراز داشته‌اند، از جمله:
بن گورین، اولین نخست وزیر اسرائیل، در مقابل گروهى از دانش‌آموزان و دانش‌جویان صهیونیستى چنین گفت: «... میهن اسرائیلى باید از نیل تا فرات را در برگیرد». وى ادعا مى‌کرد که: «این امپراتورى هم از راه تهاجم بنا خواهد شد، و هم از راه سیاست». هم‌چنین بر درب ورودى پارلمان رژیم صهیونیستى، دو خط موازى آبى رنگ و ستاره‌اى در بین آن دو قرار دارد که گفته مى‌شود این دو خط آبى نمایان‌گر رودهاى نیل و فرات است. اسرائیل با تلاش در تحقق خاورمیانه بزرگ در پى اهدافى است که در طرح اسرائیل بزرگ وجود دارد. آن اهداف عبارت‌اند از (شیرودى، 1383: 90):
ایجاد امنیت براى رژیم صهیونیستى و حفظ موجودّیت آن؛ تشکیل حکومت از نیل تا فرات؛ و جذب مهاجران یهودى براى تأمین نیروى انسانى مورد نیاز و توسعه روابط با کشورهاى جهان براى کسب پرستیژ بین‌المللى و خروج از انزوا. طرح خاورمیانه بزرگ حاوى این مطلب است که رهایى کشورهاى خاورمیانه از فقر و عقب ماندگى، مستلزم وقوع اصلاحات همه جانبه در زمینه‌هاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و...، در این منطقه مى‌باشد و این امر، از عهده آمریکا، با همکارى و پشتیبانى اسرائیل ساخته است.
رژیم صهیونیستى در حمایت از طرح خاورمیانه بزرگ، یعنى نهادینه شدن دموکراسى، روى کار آمدن حکومت‌هاى به اصطلاح مردمى، گستردن فناورى در جوامع خاورمیانه و ایجاد فرصت‌هاى مناسب اقتصادى که منافع دراز مدّت غرب، آمریکا و اسرائیل را تأمین مى‌کند، هم‌گام و هم‌نوا با آمریکا در پیاده کردن این طرح است. به عنوان مثال، اسرائیل با حضور در کشورهاى اشغال شده افغانستان و عراق و سعى در توسعه روابط اقتصادى با کشورهاى منطقه، بستن قراردادهاى نفتى و مهم‌تر از همه، کشتار وحشیانه مردم مظلوم فلسطین که مدافع حق مشروع خود (آزادسازى فلسطین) هستند، در قالب مبارزه با تروریسم، آمریکا را یارى نموده و تمام توان تبلیغاتى و عملى خود را بسیج و هماهنگ با آمریکا کرده است (استراتژى صهیونیسم...، 1363: 109).
همواره از هدف‌هاى آمریکا، دست‌یابى آسان به نفت و گاز فراوان و ارزان خاورمیانه و جذب دلارهاى نفتى از طریق افزایش صادرات کالا به کشورهاى نفت‌خیز و کنترل قدرت‌هاى دیگر است و این امر زمانى تحقق پیدا مى‌کند که موجودیت اسرائیل حفظ و تقویت شود، زیرا اسرائیل ابزارى مطمئن براى تأمین منافع غرب و آمریکا در منطقه به شمار مى‌رود، در حالى که بقاى اسرائیل هم بدون حمایت‌هاى غرب و آمریکا ممکن نیست. پس، اسرائیل با اجراى سیاست‌هاى نظامى، اقتصادى و فرهنگى خود در منطقه خاورمیانه، یک تهدید بالفعل براى کشورهاى منطقه مى‌باشد.
اسرائیل در پروژه خاورمیانه بزرگ، در پى آن است که کشورهاى مسلمان و عربى دست نشانده آمریکا، براى حفظ امنیت و موجودیت خود دست به دامان آمریکا باشند و حفظ تخت حکومتى خود را در گرو پیروى از سیاست‌هاى آمریکا بدانند؛ این خود کمک بزرگى است براى دست‌یابى به اجراى هرچه سریع‌تر طرح آمریکا و سلطه بر خاورمیانه. هم‌چنین، از بین بردن اسلام‌گرایى و از میان برداشتن تهدید علیه غرب و آمریکا، در گرو تحقق این پدیده است (همان).
نتیجه: تناقض‌ها و ابهام‌هاى طرح تناقضات و ابهامات فراوانى در طرح آمریکا درباره خاورمیانه، هم به لحاظ نظرى و هم در عمل به چشم مى‌خورد. این پارادوکس‌ها و مشکلات فراروى، براى طراحان آمریکایى نیز شناخته شده‌اند و آنان تلاش دارند تا چنین فرآیند پرتلاطمى‌را از طریق محک زدن هر دو مورد مشخص زیر و با استفاده از کلیه امکانات موجود در صحنه و براساس باور و اعتقاد به حس مسئولیت تاریخى، به پیش ببرند. مهم‌ترین ابهام‌هاى این نمودار عبارت‌اند از:
1 ـ گسترش آزادى (در مفهوم عام آن)با به‌کارگیرى روش‌هاى غیردموکراتیک ممکن نیست؟! (دموکراسى آمریکایى...، 1383: 69).
2 ـ القاى آزادى به عنوان ضرورت سازوکار دموکراسى از خارج و بدون توجه به بافت بومى‌جوامع خاورمیانه، به نتیجه نمى‌انجامد؟!
به دیگر بیان، جلب حمایت عمومى‌و متقاعد کردن ملت‌ها با شیوه‌هاى غیردموکراتیک و اقتدارگرا (هژمونیک) چگونه امکان‌پذیر است؟!
گریز از نفرت رو به تزاید عمومى‌در منطقه نسبت به اهداف آمریکا با استمرار و گسترش حضور نظامى‌این کشور در منطقه چگونه سازگار مى‌شود؟!
جنگ جدید آمریکا در منطقه که انگیزه‌هاى قومى‌مذهبى (صلیبى) نیز دارد، چگونه مى‌تواند به نظام‌هاى مبتنى بر جدایى دین (اسلام)از سیاست در خاورمیانه بزرگ کمک نموده و ضمن جلوگیرى از جنگ تمدن‌ها، لیبرال دموکراسى انگلوساکسونى را تشویق و توسعه دهد؟!
چگونه مى‌توان اصلاحات داخلى کشورهاى خاورمیانه را با ثبات سیاسى منطقه سازگار کرد؟! (همان).
چگونه مى‌توان از سقوط رژیم‌هاى هم پیمان آمریکا در فرآیند جنگ پیشگیرانه یا جنگ علیه تروریسم، جلوگیرى کرد؟!
وعده‌ها و طرح‌هاى اقتصادى، مالى و اجتماعى آمریکا تا چه حد قادرند ملت‌هاى متنفر از حضور آمریکا در منطقه را که اغلب آن‌ها در آغاز راه تجربه فرآیند بنیادگرایى دینى‌اند، متقاعد و همراه نماید؟!
به‌رغم تناقض‌ها و ابهام‌هاى متعدد فوق که در طرح آمریکا درباره خاورمیانه بزرگ، وجود دارد، در خصوص رویکرد امنیتى به قدرت هژمونیک واشنگتن که مورد توجه اغلب ناظران و حتى طراحان آمریکایى قرار گرفته است این سؤال اساسى مطرح است که: براى ایجاد ثبات دراز مدت در خاورمیانه بزرگ، چه سطحى از درگیرى آمریکا در این منطقه لازم است؟ و آیا آمریکا قادر است در سطح گسترده و طولانى مدت متناسب با اهداف کلان خود در خاورمیانه درگیر بماند؟
عناصر اصلى رویکرد هژمونیک حضور در عراق و روى کار آوردن نظام مطلوب در آن کشور، در تنگنا قرار دادن سوریه و اعمال فشار و حرکت ایذایى علیه ایران، خروج نیروهایش از عربستان سعودى، دور شدن از نقش به ظاهر میانجى در قضیه فلسطین و تغییر و تعدیل رژیم‌هاى عربى، همگى نمى‌تواند در قالب یک استراتژى منسجم گنجانده شود؟ آمریکا تا کى و تا کجا مى‌تواند به هزینه کردن منابع انسانى، مالى و سیاسى در خاورمیانه ادامه دهد و اقدامات مستقیم و غیرمستقیم سایر بازیگران عمده بین‌المللى را خنثا و بعضاً آنها را با خود همراه نماید؟ ارزیابى دقیق این موضوعات و پاسخ واقع‌بینانه و روشن به این سؤالات کلیدى وضعیت مبهم خاورمیانه بزرگ را بهتر از گذشته در افق دید قرار خواهد داد (همان و گزارش پژوهشى...، 1381: 21).

منابع و مآخذ

  1. «استراتژى خاورمیانه بزرگ یا جنگى تازه براى مقابله با اسلام»، ماه نامه تحلیلى هدایت، شمار35، اردیبهشت 1383.
  2. استراتژى صهیونیسم در منطقه عربى و کشورهاى هم‌جوار آن، تهران، هدى، 1363.
  3. «پاییز خطرناک:سیاست‌هاى آمریکا در خاورمیانه»، ماه‌نامه تحلیلى هدایت، شماره 8، اسفند 1380.
  4. «پیشینه و مؤلفه‌هاى طرح خاورمیانه بزرگ»، ماه‌نامه چشم‌انداز، شمار14، آبان 1383.
  5. «خاورمیانه بزرگ:زمینه‌ها و هدف‌ها»، ماه‌نامه تحلیلى هدایت، شماره45، اسفند 1383.
  6. «خاورمیانه بزرگ و امنیت ایران»، ماه‌نامه بازتاب، شمار34، 29 دى 1383.
  7. «دموکراسى آمریکایى و خاورمیانه بزرگ»، ماه‌نامه تحلیلى هدایت، شماره39، مرداد 1383.
  8. روزنامه شرق، ویژه‌نامه نوروز 1383.
  9. «رویکرد مشترک به مسأله خاورمیانه بزرگ:پیامد اجلاس گروه هشت»، ماه نامه تحلیلى هدایت، شماره39 (شهریور 1383) 78.
  10. سلمان‌زاده، محمد، «مبانى صهیونیسم و شناخت آن»، خلاصه مقالات همایش بین‌المللى انتفاضه، مرداد 1382.
  11. شیرودى، مرتضى، فلسطین و صهیونیسم، قم، تحسین، 1383.
  12. «طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا: ملزمات و پیامدها»، نشریه مرکز تحقیقات استراتژیک، شماره 65، دى 1383.
  13. «طرح خاورمیانه بزرگ‌تر»، نشریه ابرار، شمار 17، آذر 1383.
  14. عبدالمحمدى، مسعود، «آمریکا، اسرائیل و مدل‌هاى رفتارى مشابه»، پگاه حوزه، شماره 144، 11 مهر 1383.
  15. عترسى، طلال، «مسابقه آمریکا و اروپا براى اصلاح جهان عرب»، پگاه حوزه، شماره134، 16 خرداد 1383.
  16. على‌بابایى، غلامرضا، فرهنگ تاریخى سیاسى ایران و خاورمیانه، تهران، چاپخش، 1380.
  17. على‌بابایى، غلامرضا، فرهنگ علوم سیاسى، تهران، قومس، 1383.
  18. قلى‌پور، منصوره، بوش و اصلاحات خاورمیانه، پگاه حوزه، شماره136، 30 خرداد 1383.
  19. کاستلز، امانوئل، عصر اطلاعات، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، سفیر، 1381.
  20. «گزارش پژوهشى منابع ستیز در خاورمیانه بزرگ» تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردى، 1381.
  21. وعیدى، سیاست‌هاى خاورمیانه‌اى آمریکا، (مصاحبه)، فصل‌نامه مطالعات سیاسى، بهار1383.
  22. همشهرى دیپلماتیک، شماره36، 19 دى 1383.


پانویس