۲۱٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
=پیوستن به اخوان= | =پیوستن به اخوان= | ||
سید خضر میگوید: «در اواخر سال 1946 میلادی من در مدرسه «ملک فاروق» دوره راهنمایی | سید خضر میگوید: «در اواخر سال 1946 میلادی من در مدرسه «ملک فاروق» دوره راهنمایی را خواندم و دوره تحصیل در آنجا پنج سال بود. روستایی که در آن دو بخش [[اخوان المسلمین|اخوان]] وجود داشت و از اینجا روابط من با این جنبش تقویت و افزایش یافت».<br> | ||
او در خصوص ارتباط و نیز پیوستنش به اخوان میگوید: «در این مدت وضعیت [[اخوانالمسلمین]] از نظر آزادی عمل و حرکت بر خلاف آنچه اکنون در حال رخ دادن است بیش از حد فوقالعاده بود، درآن روستای کوچکی که زندگی میکردیم، به یاد دارم که ما طبقه همکف خانه زنی به نام «خضراء ابولبن» را اجاره کرده بودیم است. برای اینکه مقر لشگر باشد، و روی آن یک «راهنمای» بزرگ بود که روی آن نوشته شده بود: «مرکز لشکر اخوانالمسلمین» و صنعتگران، استادان و دیگران، همه جمع میشدند و با صبر و تلاش کار میکردند، و وقت شناسی و دقت در آنها چیزی بود که ما را از دیگران متمایز میکرد.<br> | |||
=انحلال اخوانالمسلمین= | =انحلال اخوانالمسلمین= | ||
در این دوره، نوسانات سیاسی آغاز شد، در سال 1948، در پی تصمیم انحلال [[اخوانالمسلمین]]، نیروهای پلیس به مقر لشکر یورش بردند و تمام | در این دوره، نوسانات سیاسی آغاز شد، در سال 1948، در پی تصمیم انحلال [[اخوانالمسلمین]]، نیروهای پلیس به مقر لشکر یورش بردند و تمام کتابها، اوراق، اسناد و ابزار موجود در آن را ضبط کردند و امنیت وجود نداشت.<br> | ||
اقدامات احتیاطی صورت گرفت و جلسات متعددی برگزار شد. سید خضر میگوید: پس از آن همه جلسات ما در محل کار و در اسارت محرمانه شد، فعالیت اخوان تحت هیچ شرایطی متوقف نشد، حتی با تصمیم انحلال، محاکمه، حکم اعدام و غیره و دوران سختی برای مردم بود. به خاطر دارم که برادرم ''عبدالمنعم خضر'' را دستگیر کردند و برای او ده سال حکم صادر کردند و همچنین برادر ''علی مرعی'' آنها صادر شد و پس از مدتی برادر ''ابراهیم الاشقر'' را دستگیر کردند. چون هر دو دستگیر شدهاند و با شدت شکنجه مجبور شدند که بگویند '''سیدخضر''' نماینده دانشجویان است، موضوع را به پدرم اطلاع دادم و خود را برای دستگیری آماده کردم. اما الحمدلله هیچ اتفاقی نیفتاد، بعد از مدتی مرا احضار کردند و چند سوال پرسیدند و از سوال و جواب کردند و کار تمام شد. | |||
بعد از انقلاب در آن دوره، ایشان به دانشکده علوم دانشگاه قاهره پیوسته بود و شاهد کار دانشجویی اخوان بود و مواضع تعیین کننده ای برای اخوان با | = فعالیت در دانشگاه = | ||
بعد از انقلاب در آن دوره، ایشان به دانشکده علوم دانشگاه [[قاهره]] پیوسته بود و شاهد کار دانشجویی اخوان در آنجا بود و مواضع تعیین کننده ای برای اخوان با [[کمونیست|کمونیستها]] وجود داشت. جایی که حضور برادران اخوان قوی و جوان بود و مرحله حساسی برای تمام مصر بود. جوانان اخوان در خط مقدم بودند و به یاد دارم که اردوگاه های آموزشی در داخل دانشگاه قاهره برای آموزش دانشجویان چریکی برای مقابله با انگلیسی ها در منطقه کانال پس از انقلاب وجود داشت. با آنها هم بودند برادر محمد سلیم جباره، او دانشجوی دانشکده هنر بود و قوی بود و توپ «البرم» را حمل می کرد که توپ سنگینی است که با یک دست روی زمین قرار می گیرد. ، و با گلوله به هوا می زند. | |||
=منبع= | =منبع= |