۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مهم ترین' به 'مهمترین') |
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''توحید افعالی''' و به تعبیر دیگر توحید در خالقیت به این معنا است که در جهان هستی فقط یک خالق یا فاعل وجود دارد و آن خداوند است. بنابراین از نگاه کسانی که باورمندی شدیدی به توحید و معانی مرتبط با آن دارند اطلاق خالقیت به غیر خداوند جایز نیست. | '''توحید افعالی''' و به تعبیر دیگر توحید در خالقیت به این معنا است که در جهان هستی فقط یک خالق یا فاعل وجود دارد و آن خداوند است. بنابراین از نگاه کسانی که باورمندی شدیدی به توحید و معانی مرتبط با آن دارند اطلاق خالقیت به غیر خداوند جایز نیست. | ||
این موضوع معرکه آرای [[مذاهب کلامی]] بوده و از مباحث پر بحث و جدل در [[کلام]] و [[فلسفه]] است. به طور مثال مذاهبی چون اشاعره، ماتریدیه و اهل حدیث به توحید در خالقیت معتقدند. از نگاه متکلمان این مذاهب انسان هیچ گونه فاعلیتی که به معنای خلق فعل باشد ندارد.با این حال نسبت انسان به افعالش در مواجهه با توحید افعالی یا توحید در خالقیت به گونه منطقی تفسیر | این موضوع معرکه آرای [[مذاهب کلامی]] بوده و از مباحث پر بحث و جدل در [[کلام]] و [[فلسفه]] است. به طور مثال مذاهبی چون اشاعره، ماتریدیه و اهل حدیث به توحید در خالقیت معتقدند. از نگاه متکلمان این مذاهب انسان هیچ گونه فاعلیتی که به معنای خلق فعل باشد ندارد.با این حال نسبت انسان به افعالش در مواجهه با توحید افعالی یا توحید در خالقیت به گونه منطقی تفسیر میشود که بنا بر اعتقاد [[امامیه]] [[نظریه امر بین الامرین]] و بنا بر اعتقاد [[اشاعره]] و [[ماتریدیه]]، [[نظریه کسب]] و بنا بر اعتقاد [[اهل حدیث]] [[نظریه خلق افعال عباد]] این هدف را تامین میکند. | ||
==معنای توحید در لغت== | ==معنای توحید در لغت== | ||
واژه «توحید» مصدر باب «تفعیل» و به معنای «یگانه دانستن» است. ریشه این کلمه «وحد» و به معنای انفراد است و از این رو «واحد» به چیزی اطلاق | واژه «توحید» مصدر باب «تفعیل» و به معنای «یگانه دانستن» است. ریشه این کلمه «وحد» و به معنای انفراد است و از این رو «واحد» به چیزی اطلاق میشود که جزء ندارد.<ref> راغب اصفهانی ، مفردات، نشر مرتضوی، 1388، ص 551.</ref> | ||
==معنای توحید در اصطلاح== | ==معنای توحید در اصطلاح== | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==اقسام توحید نظری== | ==اقسام توحید نظری== | ||
[[توحید نظری]] در نگاه کلی بر سه قسم [[توحید ذاتی]]، [[توحید صفاتی]] و توحید افعالی تقسیم | [[توحید نظری]] در نگاه کلی بر سه قسم [[توحید ذاتی]]، [[توحید صفاتی]] و توحید افعالی تقسیم میشود. | ||
'''توحید ذاتی''' | '''توحید ذاتی''' | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
'''توحید افعالی''' | '''توحید افعالی''' | ||
توحید اَفعالى، یعنی این که همه افعال هستی، با قدرت و اراده الهی خلق | توحید اَفعالى، یعنی این که همه افعال هستی، با قدرت و اراده الهی خلق میشود. در این تعریف خداوند هیچ شریکی در امر خلق ندارد و هیچ فاعلی جز خدا نمیتواند خالق باشد.این معنا بر همه افعال الهى منطبق است که از زمره مهمترین آنها آفرینش، ربوبیت و تدبیر است. | ||
==اقسام توحید افعالی== | ==اقسام توحید افعالی== | ||
در برخی از کتاب های کلامی، در بحث توحید افعالی به دو شاخه آن یعنی توحید در ربوبیت و توحید در خالقیت اشاره | در برخی از کتاب های کلامی، در بحث توحید افعالی به دو شاخه آن یعنی توحید در ربوبیت و توحید در خالقیت اشاره میشود.<ref>ر.ک. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۳۸۷ </ref> <ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۷۷و۸۵.</ref> | ||
'''معنای توحید در ربوبیت''' | '''معنای توحید در ربوبیت''' | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
'''معنای توحید در خالقیت''' | '''معنای توحید در خالقیت''' | ||
[[توحید در خالقیت]] که تعبیر دیگر توحید افعالی است به این معنا است که همه موجودات جهان را خداوند آفریده است.<ref>ر. ک. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۷۷.</ref> دامنه این معنا آن قدر وسیع است که حتی شامل افعالی | [[توحید در خالقیت]] که تعبیر دیگر توحید افعالی است به این معنا است که همه موجودات جهان را خداوند آفریده است.<ref>ر. ک. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۷۷.</ref> دامنه این معنا آن قدر وسیع است که حتی شامل افعالی میشود که دیگر موجودات در ظاهر فاعل آن بودهاند، اما در واقع آن ها نیز مخلوق خداوند هستند.<ref>با اقتباس از کتاب آموزش فلسفه مصباح یزدی ، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۳۸۷و۳۸۸.</ref> | ||
و اما آیاتی که بر توحید خدا در خالقیت دلالت دارند، آیات ۱۶ سوره رعد، ۶۲ سوره زُمَر و ۶۲ [[سوره غافر]] است که در آن ها خداوند «خالقُ کلِّ شیءٍ» (آفریدگار همه چیز)، میباشد. <ref>ر. ک. ربانی گلپایگانی ، عقاید استدلالی، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۷۸.</ref> | و اما آیاتی که بر توحید خدا در خالقیت دلالت دارند، آیات ۱۶ سوره رعد، ۶۲ سوره زُمَر و ۶۲ [[سوره غافر]] است که در آن ها خداوند «خالقُ کلِّ شیءٍ» (آفریدگار همه چیز)، میباشد. <ref>ر. ک. ربانی گلپایگانی ، عقاید استدلالی، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۷۸.</ref> | ||
==توحید افعالی از منظر مذاهب اسلامی== | ==توحید افعالی از منظر مذاهب اسلامی== | ||
در این باره هر یک از مذاهب مشهور کلامی نظرات بعضا متفاوتی ارایه دادهاند که البته میتوان از میان بیشتر این نظرات، به وجه الجمع قابل قبول همه مذاهب دست یافت. با این توضیح که در عین اعتقاد به فاعلیت انحصاری خدا نسبت به مخلوقات، و به قول[[ملاصدرا]] لاموثر فی الوجود الا الله. در عالم وجود، جز خدا هیچ موثر(فاعلی) شناخته نمیشود <ref> صدرالمتالهین ، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه ، ج6، ص373</ref>انسان نیز فاعل واقعی فعل خود به حساب میآید. در این تعریف، خداوند عله العلل همه افعال هستی است. با این حال مذاهب مشهوری چون امامیه، [[معتزله]]، [[اشاعره]]، [[ماتریدیه]] و [[اهل حدیث]] هر کدام فراخور فهم خوداز توحید افعالی که به طور مستقیم با افعال عباد و نحوه تبیین آن با جبر و اختیار گره می خورد، تفاسیری ارایه دادهاند که بعضا قابل توجه است و همان طور که اشاره شد، | در این باره هر یک از مذاهب مشهور کلامی نظرات بعضا متفاوتی ارایه دادهاند که البته میتوان از میان بیشتر این نظرات، به وجه الجمع قابل قبول همه مذاهب دست یافت. با این توضیح که در عین اعتقاد به فاعلیت انحصاری خدا نسبت به مخلوقات، و به قول[[ملاصدرا]] لاموثر فی الوجود الا الله. در عالم وجود، جز خدا هیچ موثر(فاعلی) شناخته نمیشود <ref> صدرالمتالهین ، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه ، ج6، ص373</ref>انسان نیز فاعل واقعی فعل خود به حساب میآید. در این تعریف، خداوند عله العلل همه افعال هستی است. با این حال مذاهب مشهوری چون امامیه، [[معتزله]]، [[اشاعره]]، [[ماتریدیه]] و [[اهل حدیث]] هر کدام فراخور فهم خوداز توحید افعالی که به طور مستقیم با افعال عباد و نحوه تبیین آن با جبر و اختیار گره می خورد، تفاسیری ارایه دادهاند که بعضا قابل توجه است و همان طور که اشاره شد، میشود از میان همه آن ها به وجه الجمع قابل قبولی رسید. | ||
[[امامیه]] اگر چه چون سایر مذاهب، به توحید افعالی سخت معتقدند و بر همین مبنا خدا را خالق افعال و خلق را منحصر به او میدانند که ناظر به یک بخش از آیات قرآن است، اما در مقابل و مطابق با بخشی دیگر از آیات قرآن، به [[عدل الهی]] نیز اعتقاد دارند و انسان را مسئول افعال خود دانسته و او را نسبت به آن چه انجام میدهد، تحسین کرده مستحق جزا میدانند.امامیه در تفسیر این مطلب مطابق با تعالیم [[اولیای الهی]] گام بر می دارند و به روایتی استناد میکنند آن گاه که شخصی از [[امام علی علیه السلام]] راجع به قدر و تکلیف افعال بشر در مواجهه با توحید افعالی می پرسد، <ref> محمد باقر مجلسی ، بحارالانوار ، ج۵، ص۵۷</ref>امر بین الامرین را تعلیم میکند. یعنی راهی میان جبر و تفویض.در این صورت، علاوه بر حفظ حریم توحید افعالی، مسئولیت افعال بشر بر عهده خود آن ها خواهد بود. | [[امامیه]] اگر چه چون سایر مذاهب، به توحید افعالی سخت معتقدند و بر همین مبنا خدا را خالق افعال و خلق را منحصر به او میدانند که ناظر به یک بخش از آیات قرآن است، اما در مقابل و مطابق با بخشی دیگر از آیات قرآن، به [[عدل الهی]] نیز اعتقاد دارند و انسان را مسئول افعال خود دانسته و او را نسبت به آن چه انجام میدهد، تحسین کرده مستحق جزا میدانند.امامیه در تفسیر این مطلب مطابق با تعالیم [[اولیای الهی]] گام بر می دارند و به روایتی استناد میکنند آن گاه که شخصی از [[امام علی علیه السلام]] راجع به قدر و تکلیف افعال بشر در مواجهه با توحید افعالی می پرسد، <ref> محمد باقر مجلسی ، بحارالانوار ، ج۵، ص۵۷</ref>امر بین الامرین را تعلیم میکند. یعنی راهی میان جبر و تفویض.در این صورت، علاوه بر حفظ حریم توحید افعالی، مسئولیت افعال بشر بر عهده خود آن ها خواهد بود. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
[[اهل حدیث]] در تفسیر توحید افعالی که تفسیری جبرگرایانه نسبت به افعال انسان دارد، به نظریه خلق افعال عباد متوسل شدند. پیروان این مکتب بر خلاف بسیاری از دیدگاه ها که آن ها را جبر گرا می داند، تلاش کردند تا این نسبت را از خود دور کنند. توجه به شواهد فراوانی در آثار گوناگون متکلمان مشهور این مکتب چون [[محمد بخاری]]، [[ابن تیمیه]]، [[ابن قیم جوزیه]] و [[ابن حجر عسقلانی]] ثابت میکند که متکلمان این مکتب و حتی مکاتبی چون [[اشاعره]] و [[ماتریدیه]]، جبر گرا نیستند، بلکه با تفاوت قایل شدن میان خلق و فعل، خلق را منحصر به خداوند و فعل را منحصر به عباد دانسته انسان را در ایجاد فعل به نوعی دخیل میدانند و حتی مدعی هستند که عبد به طور واقعی فاعل افعال خویش است. <ref>ر، ک، ابن تیمیه ، افعال العباد و الرد علی الجهمیه، ج1، ص 293.</ref><ref>همان، ص 300</ref> <ref>همان، ج 2، ص 74</ref> <ref>ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 1، ص 459</ref> <ref>همان، ج 2، ص 298</ref> <ref>همان، ج 3، ص 74</ref> <ref>همان، ج 3، ص 110</ref><ref>ابن قیم، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 144</ref> <ref> ابن حجر عسقلانی ، فتح الباری ، ص 528</ref> و حتی در برابر جبریون محض و نیز متهمین به جبر، چون ابوالحسن اشعری، موضع خلاف می گیرند <ref> ر. ک.ابن تیمیه، منهاج السنه ، ج 3، ص 31</ref> <ref>ابن قیم، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 143</ref> و معتقدند که وجود قدر موجب بطلان احکام شعری بر مبنای کسب عباد نمیشود.<ref>ر. ک.ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 13، ص</ref> 449علاوه بر این مطالب، باید گفت که اهل حدیث خود را [[امت وسط]] میدانند یعنی امتی که نه جبری است و نه تفویضی. <ref>ر.ک.ابن تیمیه، العقیده الواسطیه ، ص 112 و113</ref><ref>ابن قیم جوزیه، مفتاح دار السعاده ،ص 1513</ref>پس با وجود چنین شواهد صریح و محکمی نمیتوان انگشت اتهام را به سوی اهل حدیث نشانه کرد و گفت چون این مکتب از توحید افعالی دفاع میکند لاجرم جبرگرا است.زیرااهل حدیث معتقدند که توحید افعالی یعنی این که انسان در مسئله خلق نمیتواند شریک خالق باشد، چون خلق منحصر به خداوند است،اما انسان میتواند با قدرتی که خدا به او میدهد در فعل آفریده شده تصرف کند.آن ها بر همین مبنا نظریه خلق افعال عباد را پایه گذاری کردند تا بگویند که میان خالق و فاعل تفاوت وجود دارد و انسان فاعل واقعی افعال خود میباشد.این نوع تفسیر، فهم این مذهب را در مسئله توحید افعالی و رابطه آن با افعال انسان؛ به فهم امامیه از امر بین الامرین نزدیک میکند. | [[اهل حدیث]] در تفسیر توحید افعالی که تفسیری جبرگرایانه نسبت به افعال انسان دارد، به نظریه خلق افعال عباد متوسل شدند. پیروان این مکتب بر خلاف بسیاری از دیدگاه ها که آن ها را جبر گرا می داند، تلاش کردند تا این نسبت را از خود دور کنند. توجه به شواهد فراوانی در آثار گوناگون متکلمان مشهور این مکتب چون [[محمد بخاری]]، [[ابن تیمیه]]، [[ابن قیم جوزیه]] و [[ابن حجر عسقلانی]] ثابت میکند که متکلمان این مکتب و حتی مکاتبی چون [[اشاعره]] و [[ماتریدیه]]، جبر گرا نیستند، بلکه با تفاوت قایل شدن میان خلق و فعل، خلق را منحصر به خداوند و فعل را منحصر به عباد دانسته انسان را در ایجاد فعل به نوعی دخیل میدانند و حتی مدعی هستند که عبد به طور واقعی فاعل افعال خویش است. <ref>ر، ک، ابن تیمیه ، افعال العباد و الرد علی الجهمیه، ج1، ص 293.</ref><ref>همان، ص 300</ref> <ref>همان، ج 2، ص 74</ref> <ref>ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 1، ص 459</ref> <ref>همان، ج 2، ص 298</ref> <ref>همان، ج 3، ص 74</ref> <ref>همان، ج 3، ص 110</ref><ref>ابن قیم، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 144</ref> <ref> ابن حجر عسقلانی ، فتح الباری ، ص 528</ref> و حتی در برابر جبریون محض و نیز متهمین به جبر، چون ابوالحسن اشعری، موضع خلاف می گیرند <ref> ر. ک.ابن تیمیه، منهاج السنه ، ج 3، ص 31</ref> <ref>ابن قیم، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 143</ref> و معتقدند که وجود قدر موجب بطلان احکام شعری بر مبنای کسب عباد نمیشود.<ref>ر. ک.ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 13، ص</ref> 449علاوه بر این مطالب، باید گفت که اهل حدیث خود را [[امت وسط]] میدانند یعنی امتی که نه جبری است و نه تفویضی. <ref>ر.ک.ابن تیمیه، العقیده الواسطیه ، ص 112 و113</ref><ref>ابن قیم جوزیه، مفتاح دار السعاده ،ص 1513</ref>پس با وجود چنین شواهد صریح و محکمی نمیتوان انگشت اتهام را به سوی اهل حدیث نشانه کرد و گفت چون این مکتب از توحید افعالی دفاع میکند لاجرم جبرگرا است.زیرااهل حدیث معتقدند که توحید افعالی یعنی این که انسان در مسئله خلق نمیتواند شریک خالق باشد، چون خلق منحصر به خداوند است،اما انسان میتواند با قدرتی که خدا به او میدهد در فعل آفریده شده تصرف کند.آن ها بر همین مبنا نظریه خلق افعال عباد را پایه گذاری کردند تا بگویند که میان خالق و فاعل تفاوت وجود دارد و انسان فاعل واقعی افعال خود میباشد.این نوع تفسیر، فهم این مذهب را در مسئله توحید افعالی و رابطه آن با افعال انسان؛ به فهم امامیه از امر بین الامرین نزدیک میکند. | ||
[[متلکمان اشعری]] و ماتریدی در تفسیر توحید افعالی، همچون اهل حدیث باورمندی شدیدی نسبت به این مسئله دارند و خداوند را فاعل تمام فعل و انفعالاتی میدانند که در جهان هستی رخ میدهد. بنا بر این، در مواجهه با مسئله افعال انسان که میتواند به جبر گرایی منجر شود، نظریه کسب را ابداع و با تفسیری که از این نظریه ارایه میکنند راه برون رفت از این مخمصه را نشان میدهند. با این حال متکلمان اشعری از این نظریه تفسیری یکدست ارایه نمیکنند. مثلا تمام توجه ابوالحسن اشعری در تفسیر نظریه کسب، حفظ حریم توحید افعالی است. به همین جهت برای انسان در کسب، به نازل ترین حد اختیار بسنده میکند.اختیاری که از سوی خداوند و با قوه حادث <ref>ر. ک. ابوا لحسن اشعری ابوالحسن، اللمع ، ص 76</ref> <ref>ابوالحسن اشعری، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین ، ص 542</ref> به او داده | [[متلکمان اشعری]] و ماتریدی در تفسیر توحید افعالی، همچون اهل حدیث باورمندی شدیدی نسبت به این مسئله دارند و خداوند را فاعل تمام فعل و انفعالاتی میدانند که در جهان هستی رخ میدهد. بنا بر این، در مواجهه با مسئله افعال انسان که میتواند به جبر گرایی منجر شود، نظریه کسب را ابداع و با تفسیری که از این نظریه ارایه میکنند راه برون رفت از این مخمصه را نشان میدهند. با این حال متکلمان اشعری از این نظریه تفسیری یکدست ارایه نمیکنند. مثلا تمام توجه ابوالحسن اشعری در تفسیر نظریه کسب، حفظ حریم توحید افعالی است. به همین جهت برای انسان در کسب، به نازل ترین حد اختیار بسنده میکند.اختیاری که از سوی خداوند و با قوه حادث <ref>ر. ک. ابوا لحسن اشعری ابوالحسن، اللمع ، ص 76</ref> <ref>ابوالحسن اشعری، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین ، ص 542</ref> به او داده میشود و البته قوه حادث هیچ نقشی نه در خلق فعل دارد و نه در تعیین نوع آن.<ref>ر. ک. فخر رازی ، کتاب القضا و القدر ،ص 32</ref> اما متکلم بعد از او یعنی [[ابوبکر باقلانی|ابوبکر باقلانی]] در تفسیر توحید افعالی و تفسیر آن با افعال عباد، معتقد است که انسان بر همان مبنای اعتقاد به توحید افعالی هیچ نقشی در خلق افعال ندارد، ولی در تعیین نوع آن نقش مستقیم دارد.<ref>ر. ک. فاضل مقداد ، إرشاد الطالبین إلى نهج المسترشدین ،ص 263</ref> این نوع تعبیر نشان میدهد که باقلانی از نوع تفسیر اشعری فاصله گرفته و هر چند چون او به توحید افعالی اعتقاد دارد، اما برای اختیار انسان و مسئولیتش نسبت به افعالی که انجام میدهد، نیز جایگاه ویژه ای قایل است. و اما آرای [[عبدالملک جوینی]] با آرای اشاعره پیش از خودش بسیار متفاوت بوده نظریه کسب را به گونهای تفسیر میکند که شباهت بسیاری به تفسیر امر بین الامرین امامیه دارد. وی با اعتراف به انتساب واقعی فعل به فاعل کاسب، به صراحت از وجود فاعل های طولی <ref> ر. ک. عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل ، ص 111 و 112</ref> در ایجاد فعل نام می برد که نشان میدهد که آرای این متکلم اشعری در این جهت چه اندازه به آرای متکلمان امامیه در تفسیر امر بین الامرین شباهت دارد. سایر متکلمان اشعری نیز توانستند با رایی متفاوت از ابوالحسن اشعری از اختیار انسان به نحو منطقی دفاع کنند و به نظریه کسب وجهه قابل قبولی بدهند. | ||
آرای [[متکلمان ماتریدی]] در مواجهه با توحید افعالی و ارتباط آن با افعال عباد،هر چند در کلیت فهم با آرای اشاعره یکی است، اما در تفصیل آن از دو جهت با آرای آنان تفاوت دارد که این دو تفاوت را میتوان در فهم عقلانی تر و نیز آرای یکدست متکلمان این مکتب در تفسیر نظریه کسب مشاهده کرد. با این حال ماتریدیه نیز چون اشاعره، در تفسیر کسب ضمن تاکید بر توحید افعالی، انسان را نیز فاعل واقعی افعال خود میدانند. <ref>ابومنصور ماتریدی ،التوحید، ص 167 و 168</ref> <ref>همان ص 188</ref> ابوالیسر بزدوی محمد بن محمد، اصول الدین، ص 104<nowiki></ref></nowiki><ref> ابومعین نسفی ، التمهید فی اصول الدین ، ص 62</ref> <ref> ابوالثناء لامشی ، التمهید لقواعد التوحید ،ص 97</ref> | آرای [[متکلمان ماتریدی]] در مواجهه با توحید افعالی و ارتباط آن با افعال عباد،هر چند در کلیت فهم با آرای اشاعره یکی است، اما در تفصیل آن از دو جهت با آرای آنان تفاوت دارد که این دو تفاوت را میتوان در فهم عقلانی تر و نیز آرای یکدست متکلمان این مکتب در تفسیر نظریه کسب مشاهده کرد. با این حال ماتریدیه نیز چون اشاعره، در تفسیر کسب ضمن تاکید بر توحید افعالی، انسان را نیز فاعل واقعی افعال خود میدانند. <ref>ابومنصور ماتریدی ،التوحید، ص 167 و 168</ref> <ref>همان ص 188</ref> ابوالیسر بزدوی محمد بن محمد، اصول الدین، ص 104<nowiki></ref></nowiki><ref> ابومعین نسفی ، التمهید فی اصول الدین ، ص 62</ref> <ref> ابوالثناء لامشی ، التمهید لقواعد التوحید ،ص 97</ref> |