جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی سادات در جوامع اسلامی ومبانی آن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می شود' به 'می‌شود'
جز (جایگزینی متن - 'می گویند' به 'می‌گویند')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'می‌شود')
خط ۱۶: خط ۱۶:
امیر المومنین (علیه السلام) در راستای حفظ این مفهوم محوری فرمودند: «ألْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ وَإِیَّاکُمْ وَالْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ أَلَا مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَلَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ فَإِنَّمَا حُکِّمَ الْحَکَمَانِ لِیُحْیِیَا مَا أَحْیَا الْقُرْآنُ وَیُمِیتَا مَا أَمَاتَ الْقُرْآنُ وَإِحْیَاؤُهُ الِاجْتِمَاعُ عَلَیْهِ وَإِمَاتَتُهُ الِافْتِرَاقُ عَنْهُ». با اکثریت همراه شوید، که دست خدا بر سر جماعت است، و از تفرقه و جدایى بپرهیزید، که یکسو شده از مردم بهره شیطان است، چنان که گوسفند دور مانده از گله نصیب گرگ است.  
امیر المومنین (علیه السلام) در راستای حفظ این مفهوم محوری فرمودند: «ألْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ وَإِیَّاکُمْ وَالْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ أَلَا مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَلَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ فَإِنَّمَا حُکِّمَ الْحَکَمَانِ لِیُحْیِیَا مَا أَحْیَا الْقُرْآنُ وَیُمِیتَا مَا أَمَاتَ الْقُرْآنُ وَإِحْیَاؤُهُ الِاجْتِمَاعُ عَلَیْهِ وَإِمَاتَتُهُ الِافْتِرَاقُ عَنْهُ». با اکثریت همراه شوید، که دست خدا بر سر جماعت است، و از تفرقه و جدایى بپرهیزید، که یکسو شده از مردم بهره شیطان است، چنان که گوسفند دور مانده از گله نصیب گرگ است.  
آگاه باشید کسى که به این شعار (تفرقه) دعوت کند او را بکشید گرچه زیر عمامه من باشد. به آن دو نفر حکمیت داده شد که آنچه را قرآن زنده کرده زنده کنند، و آنچه را قرآن میرانده بمیرانند. احیاء قرآن در یک دلى همگان در عمل به آن است، و میراندن قرآن جدایى از اوست. <ref>نهج البلاغه، خطبه 127</ref>.
آگاه باشید کسى که به این شعار (تفرقه) دعوت کند او را بکشید گرچه زیر عمامه من باشد. به آن دو نفر حکمیت داده شد که آنچه را قرآن زنده کرده زنده کنند، و آنچه را قرآن میرانده بمیرانند. احیاء قرآن در یک دلى همگان در عمل به آن است، و میراندن قرآن جدایى از اوست. <ref>نهج البلاغه، خطبه 127</ref>.
سیره امام صادق (علیه السلام) در تعامل با مذاهب و فرق اسلامی یکی از زیباترین نمونه های تاریخی است که می‌تواند الگویی جامع در روابط مسلمانان با یکدیگر به رغم اعتقادشان به مذاهب گوناگون قرار گیرد. آن حضرت در روش فقهی و کلامی و تفسیریشان به اندیشه های مخالفین خویش احترام گذاشته و به تبیین آنها می پرداخت چنانکه یکی از رهبران بزرگ اهل سنت ابوحنیفه که از شاگردان امام (علیه السلام) شمرده می شود آن حضرت را عالم ترین شخص دانسته و می‌گفت: «واللهِ ما رأیتُ أفقَهَ مِن جعفرِ بنِ محمّدٍ». به خدا قسم من فقیه تر از جعفر بن محمد ندیدم. <ref>انصاری، 1415 ق، ج1، ص34</ref> حضور رهبران پیروان مذاهب گوناگون در درس امام صادق (علیه السلام)، گواهی روشنی است بر اینکه تقریب میان مذاهب ریشه در قرآن و سیره اهل بیت (علیهم السلام) داشته، و مخالفت با آن عدول از این دو منبع عظیم اسلامی‌خواهد بود.
سیره امام صادق (علیه السلام) در تعامل با مذاهب و فرق اسلامی یکی از زیباترین نمونه های تاریخی است که می‌تواند الگویی جامع در روابط مسلمانان با یکدیگر به رغم اعتقادشان به مذاهب گوناگون قرار گیرد. آن حضرت در روش فقهی و کلامی و تفسیریشان به اندیشه های مخالفین خویش احترام گذاشته و به تبیین آنها می پرداخت چنانکه یکی از رهبران بزرگ اهل سنت ابوحنیفه که از شاگردان امام (علیه السلام) شمرده می‌شود آن حضرت را عالم ترین شخص دانسته و می‌گفت: «واللهِ ما رأیتُ أفقَهَ مِن جعفرِ بنِ محمّدٍ». به خدا قسم من فقیه تر از جعفر بن محمد ندیدم. <ref>انصاری، 1415 ق، ج1، ص34</ref> حضور رهبران پیروان مذاهب گوناگون در درس امام صادق (علیه السلام)، گواهی روشنی است بر اینکه تقریب میان مذاهب ریشه در قرآن و سیره اهل بیت (علیهم السلام) داشته، و مخالفت با آن عدول از این دو منبع عظیم اسلامی‌خواهد بود.
امیر المومنین (علیه السلام) این موقعیت بی نظیر خاندان وحی و ذریه طاهرین پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به عنوان محوری ترین عامل نگه دارنده جامعه مسلمانان در مسیر هدایت می شمارند: «لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ مِنْ هَذِه الأُمَّةِ أَحَدٌ، ولَا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْه أَبَداً، هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وعِمَادُ الْیَقِینِ، إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی وبِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی». کسى را با خاندان رسالت نمى‏شود مقایسه کرد و آنان که پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر أساس دین، و ستون‏هاى استوار یقین می‌باشند. شتاب کننده، باید به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد. <ref>نهج البلاغه: خطبه: 2</ref>.
امیر المومنین (علیه السلام) این موقعیت بی نظیر خاندان وحی و ذریه طاهرین پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به عنوان محوری ترین عامل نگه دارنده جامعه مسلمانان در مسیر هدایت می شمارند: «لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ مِنْ هَذِه الأُمَّةِ أَحَدٌ، ولَا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْه أَبَداً، هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وعِمَادُ الْیَقِینِ، إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی وبِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی». کسى را با خاندان رسالت نمى‏شود مقایسه کرد و آنان که پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر أساس دین، و ستون‏هاى استوار یقین می‌باشند. شتاب کننده، باید به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد. <ref>نهج البلاغه: خطبه: 2</ref>.
باز در تبیین جایگاه عقلانی و اعتدال مدار خاندان پیامبر، و اینکه اهل بیت (علیهم السلام) معیار شناخت خط افراط و تفریط اند، فرمودند: «نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى بِهَا یَلْحَقُ التَّالِی؛ وإِلَیْهَا یَرْجِعُ الْغَالِی». ما تکیه گاه میانه ایم، عقب ماندگان به ما مى¬رسند، و پیش تاختگان به ما باز مى گردند. <ref>نهج البلاغه: حکمت: 109.</ref>  
باز در تبیین جایگاه عقلانی و اعتدال مدار خاندان پیامبر، و اینکه اهل بیت (علیهم السلام) معیار شناخت خط افراط و تفریط اند، فرمودند: «نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى بِهَا یَلْحَقُ التَّالِی؛ وإِلَیْهَا یَرْجِعُ الْغَالِی». ما تکیه گاه میانه ایم، عقب ماندگان به ما مى¬رسند، و پیش تاختگان به ما باز مى گردند. <ref>نهج البلاغه: حکمت: 109.</ref>  
خط ۶۲: خط ۶۲:
بیهقی نیز می گوید: «فَأَبَانَ بِهَذَا أَنَّ حُبَّ اللهِ وَحُبَّ رَسُولِهِ، وَالْجِهَادَ فِی سَبِیلِهِ فَرْضٌ، وَأَنَّهُ لَا یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ شَیْءٌ سِوَاهُ أَحَبَّ إِلَیْهِمْ مِنْهُ، وَبِمِثْلِ ذَلِکَ جَاءَتِ السُّنَّةُ». با این بیان معلوم کرده که دوستی خدا و رسولش و جهاد در راه او واجبی است که جایگزین برنمی‌دارد، و این معنا مورد تاکید روایات هم می‌باشد. <ref>بیهقی، 1423 هـ ـ 2003 م، ج2، ص5</ref>.
بیهقی نیز می گوید: «فَأَبَانَ بِهَذَا أَنَّ حُبَّ اللهِ وَحُبَّ رَسُولِهِ، وَالْجِهَادَ فِی سَبِیلِهِ فَرْضٌ، وَأَنَّهُ لَا یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ شَیْءٌ سِوَاهُ أَحَبَّ إِلَیْهِمْ مِنْهُ، وَبِمِثْلِ ذَلِکَ جَاءَتِ السُّنَّةُ». با این بیان معلوم کرده که دوستی خدا و رسولش و جهاد در راه او واجبی است که جایگزین برنمی‌دارد، و این معنا مورد تاکید روایات هم می‌باشد. <ref>بیهقی، 1423 هـ ـ 2003 م، ج2، ص5</ref>.
سلامی بغدادی در اشاره به این دسته از روایات می گوید: «وَقَدْ ثَبَتَ فِی الصَّحِیحَیْنِ عَنْهُ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) أَنَّهُ قَالَ: «لَا یُؤْمَنُ أَحَدُکُمْ حَتَّى أَکُونَ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَوَلَدِهِ وَأَهْلِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ»؛ فُلَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتَّى یُقَدِّمَ مَحَبَّةَ الرَّسُولِ عَلَى مَحَبَّةِ جَمِیعِ الْخَلْقِ، وَمَحَبَّةُ الرَّسُولِ تَابِعَةٌ لِمَحَبَّةِ مُرْسِلِهِ. وَالْمَحَبَّةُ الصَّحِیحَةُ تَقْتَضِی الْمُتَابَعَةَ وَالْمُوَافَقَةَ فِی حُبِّ الْمَحْبُوبَاتِ وَبُغْضِ الْمَکْرُوهَات». در صحیح مسلم و بخاری آمده است که پیامبر فرمود: هیچ یک از شما به حقیقت ایمان راه نمی یابد تا اینکه من از فرزند و پدر و مادرش، و از همه مردم نزد او عزیزتر باشم. و این محبت از محبت الهی نشات گرفته است، که به دنبال خود تبعیت در رفتار را هم لازم دارد. <ref>سلامی بغدادی، 1422هـ ـ 2001م، ج2 ص396 و ج3 ص1149</ref>.
سلامی بغدادی در اشاره به این دسته از روایات می گوید: «وَقَدْ ثَبَتَ فِی الصَّحِیحَیْنِ عَنْهُ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) أَنَّهُ قَالَ: «لَا یُؤْمَنُ أَحَدُکُمْ حَتَّى أَکُونَ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَوَلَدِهِ وَأَهْلِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ»؛ فُلَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتَّى یُقَدِّمَ مَحَبَّةَ الرَّسُولِ عَلَى مَحَبَّةِ جَمِیعِ الْخَلْقِ، وَمَحَبَّةُ الرَّسُولِ تَابِعَةٌ لِمَحَبَّةِ مُرْسِلِهِ. وَالْمَحَبَّةُ الصَّحِیحَةُ تَقْتَضِی الْمُتَابَعَةَ وَالْمُوَافَقَةَ فِی حُبِّ الْمَحْبُوبَاتِ وَبُغْضِ الْمَکْرُوهَات». در صحیح مسلم و بخاری آمده است که پیامبر فرمود: هیچ یک از شما به حقیقت ایمان راه نمی یابد تا اینکه من از فرزند و پدر و مادرش، و از همه مردم نزد او عزیزتر باشم. و این محبت از محبت الهی نشات گرفته است، که به دنبال خود تبعیت در رفتار را هم لازم دارد. <ref>سلامی بغدادی، 1422هـ ـ 2001م، ج2 ص396 و ج3 ص1149</ref>.
از این گفتار هم استفاده می شود که محبت به پیامبر (صلِّی الله علیه و آله) شرط ایمان آوری است؛ و از آنجا که ایمان به خداوند  از واجبات اعتقادی است پس مقدمه آن هم واجب می‌باشد. از جمله ادله بر وجوب ایمان دستور خداوند به این موضوع اعتقادی است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ». <ref>نساء: 136</ref>.
از این گفتار هم استفاده می‌شود که محبت به پیامبر (صلِّی الله علیه و آله) شرط ایمان آوری است؛ و از آنجا که ایمان به خداوند  از واجبات اعتقادی است پس مقدمه آن هم واجب می‌باشد. از جمله ادله بر وجوب ایمان دستور خداوند به این موضوع اعتقادی است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ». <ref>نساء: 136</ref>.
===2. محبت غیر مباشر===
===2. محبت غیر مباشر===
اسلام دین تکریم به همه انسان ها حتی غیر مسلمانان است؛ اما برای مسلمانان و مؤمنان احترام بیشتری قائل است و در میان مؤمنان، احترام به منسوبین به پیامبر (صلی الله علیه و آله) سفارش ویژه کرده است. ریشه اصلی احترام به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بازگشتش آیه شریفه مودّت است؛ زیرا عده ای در بیان مصادیق قربی به بیشتر از امامان معصوم (علیهم السلام) اشاره کرده‌اند.
اسلام دین تکریم به همه انسان ها حتی غیر مسلمانان است؛ اما برای مسلمانان و مؤمنان احترام بیشتری قائل است و در میان مؤمنان، احترام به منسوبین به پیامبر (صلی الله علیه و آله) سفارش ویژه کرده است. ریشه اصلی احترام به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بازگشتش آیه شریفه مودّت است؛ زیرا عده ای در بیان مصادیق قربی به بیشتر از امامان معصوم (علیهم السلام) اشاره کرده‌اند.
خط ۷۸: خط ۷۸:
====1/2 ـ  تعظیم پیامبر به واسطه تعظیم به سادات====
====1/2 ـ  تعظیم پیامبر به واسطه تعظیم به سادات====
قاضی عیاض می گوید: «وَمِنْ إِعْظَامِهِ وَإِکْبَارِهِ إِعْظَامُ جَمِیعِ أَسْبَابِهِ، وَإِکْرَامُ مَشَاهِدِهِ وَأَمْکِنَتِهِ مِنْ مَکَّةَ وَالْمَدِینَةِ، وَمَعَاهِدِهِ. وَمَا لَمَسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَوْ عُرِفَ به». از جمله مصادیق تعظیم و بزرگداشت وی تکریم مکانهای زندگی و عبادت، و آنچه که آن را لمس کرده است می‌باشد. <ref>قاضی عیاض، 1407 هـ ، ج2، ص126</ref>.
قاضی عیاض می گوید: «وَمِنْ إِعْظَامِهِ وَإِکْبَارِهِ إِعْظَامُ جَمِیعِ أَسْبَابِهِ، وَإِکْرَامُ مَشَاهِدِهِ وَأَمْکِنَتِهِ مِنْ مَکَّةَ وَالْمَدِینَةِ، وَمَعَاهِدِهِ. وَمَا لَمَسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَوْ عُرِفَ به». از جمله مصادیق تعظیم و بزرگداشت وی تکریم مکانهای زندگی و عبادت، و آنچه که آن را لمس کرده است می‌باشد. <ref>قاضی عیاض، 1407 هـ ، ج2، ص126</ref>.
از این تعمیم استفاده می شود که هر کاری که تکریم او به حساب آید را شامل می شود؛ مثل تکریم خاندان آن حضرت. چنانکه آیت‌الله بروجردی در تقسیم غنایم می‌فرماید: «ثُمَّ جعل ثلاثة أسهم منه للیتامى والمساکین وأبناء السبیل المنتسبین إلى هؤلاء السادة وهم أقرباء الرسول (صلَّى اللَّه علیه وآله) فان المرء یحفظ فی ولده». سه سهم از غنایم به یتیمان و مساکین و در راه ماندهای منتسب به خاندان رسالت از سادات و نزدیکان پیامبر اختصاص داده شده است؛ زیرا حفظ انسان در حفظ خاندان اوست. <ref>حسینی قزوینی، 1380 هـ ، ص: 8</ref>.  
از این تعمیم استفاده می‌شود که هر کاری که تکریم او به حساب آید را شامل می‌شود؛ مثل تکریم خاندان آن حضرت. چنانکه آیت‌الله بروجردی در تقسیم غنایم می‌فرماید: «ثُمَّ جعل ثلاثة أسهم منه للیتامى والمساکین وأبناء السبیل المنتسبین إلى هؤلاء السادة وهم أقرباء الرسول (صلَّى اللَّه علیه وآله) فان المرء یحفظ فی ولده». سه سهم از غنایم به یتیمان و مساکین و در راه ماندهای منتسب به خاندان رسالت از سادات و نزدیکان پیامبر اختصاص داده شده است؛ زیرا حفظ انسان در حفظ خاندان اوست. <ref>حسینی قزوینی، 1380 هـ ، ص: 8</ref>.  
همین معنا در قضیه فدک آمده است؛ وقتی خلیفه اول به حدیث «نحن معاشر الانبیاء لا نورِّث، ما ترکنا صدقة» استدلال کرد، حضرت فاطمه (علیها السلام) پاسخ فرمودند: «یا أبا بکر! ترید أن تأخذ منّی أرضا جعلها لی رسول الله (صلّى الله علیه وآله) وتصدّق بها علیَّ من الوجیف الذی لم یوجف المسلمون علیه بخیل ولا رکاب؟ أما کان قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): (المرء یحفظ فی ولده بعده)؟ وقد علمتَ أنَّه لم یترک لولده شیئا غیرها». <ref>سلیم بن قیس، 1422 هـ ـ 1380 ش، ص:390؛ قاضی نعمان مغربی، ج3، ص37؛ طبرسی، 1386 هـ ـ 1966 م، ج1، ص139؛ ابن شهر آشوب، 1376 ـ 1956 م، ج2، ص5، ابن میثم بحرانی، 1362 ش، ج5، ص106؛ علامه عسکری، 1410 هـ – 1990م، ج2، ص147؛ ابن ابی الحدید، 1962م، ج16، ص212</ref>.
همین معنا در قضیه فدک آمده است؛ وقتی خلیفه اول به حدیث «نحن معاشر الانبیاء لا نورِّث، ما ترکنا صدقة» استدلال کرد، حضرت فاطمه (علیها السلام) پاسخ فرمودند: «یا أبا بکر! ترید أن تأخذ منّی أرضا جعلها لی رسول الله (صلّى الله علیه وآله) وتصدّق بها علیَّ من الوجیف الذی لم یوجف المسلمون علیه بخیل ولا رکاب؟ أما کان قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): (المرء یحفظ فی ولده بعده)؟ وقد علمتَ أنَّه لم یترک لولده شیئا غیرها». <ref>سلیم بن قیس، 1422 هـ ـ 1380 ش، ص:390؛ قاضی نعمان مغربی، ج3، ص37؛ طبرسی، 1386 هـ ـ 1966 م، ج1، ص139؛ ابن شهر آشوب، 1376 ـ 1956 م، ج2، ص5، ابن میثم بحرانی، 1362 ش، ج5، ص106؛ علامه عسکری، 1410 هـ – 1990م، ج2، ص147؛ ابن ابی الحدید، 1962م، ج16، ص212</ref>.
====2/2–  اجماع مسلمین بر حرمت صدقه واجب بر سادات====
====2/2–  اجماع مسلمین بر حرمت صدقه واجب بر سادات====
خط ۸۷: خط ۸۷:
==(ج) حرمت ایذاء پیامبر==
==(ج) حرمت ایذاء پیامبر==
===1. حرمت إیذاء شخص پیامبر===
===1. حرمت إیذاء شخص پیامبر===
«وَمَا کَانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ». و شما حقّ ندارید که رسول خدا را آزار دهید. (احزاب: 53) هر چند این آیه در واقعه ای خاص نازل شده است ولی بدون شک هرگونه اذیت رساندن به آن حضرت را منع می‌کند. سماعة از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند که فرمود: «مالکم تسیئون رسول الله (صلى الله علیه وآله) فقال له رجل: جعلت فداک وکیف یسیئون؟ فقال: أما تعلمون أنَّ أعمالکم تعرض علیه، فإذا رأى فیها معصیة ساء». چرا پیامبر را اذیت می کنید؟ مردی پرسید: چگونه؟ فرمودند: با اعمالتان که بر وی عرضه می شود و در آن معصیت است. (ابن فروخ <ref>الصفار، 1404 ق ـ 1362 ش، 465</ref>.
«وَمَا کَانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ». و شما حقّ ندارید که رسول خدا را آزار دهید. (احزاب: 53) هر چند این آیه در واقعه ای خاص نازل شده است ولی بدون شک هرگونه اذیت رساندن به آن حضرت را منع می‌کند. سماعة از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند که فرمود: «مالکم تسیئون رسول الله (صلى الله علیه وآله) فقال له رجل: جعلت فداک وکیف یسیئون؟ فقال: أما تعلمون أنَّ أعمالکم تعرض علیه، فإذا رأى فیها معصیة ساء». چرا پیامبر را اذیت می کنید؟ مردی پرسید: چگونه؟ فرمودند: با اعمالتان که بر وی عرضه می‌شود و در آن معصیت است. (ابن فروخ <ref>الصفار، 1404 ق ـ 1362 ش، 465</ref>.
===2. حرمت ایذاء ذریه پیامبر===
===2. حرمت ایذاء ذریه پیامبر===
چنانکه گذشت اذیت پیامبر (صلى الله علیه و آله) منحصر در شان نزول آیه نیست، و از جمله مصادیق اذیت آن حضرت که در روایات آمده است اذیت کردن اهل بیت و ذریه اوست؛ ابن عباس از آن حضرت نقل می‌کند که در پاسخ کسی که پدر عمویش عباس را دشنام می داد، فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ أَیُّ أَهْلِ الْأَرْضِ أَکْرَمُ عَلَى اللَّهِ؟» قَالُوا: أَنْتَ، قَالَ: «فَإِنَّ الْعَبَّاسَ مِنِّی وَأَنَا مِنْهُ، فَلَا تَسُبُّوا أَمْوَاتَنَا، فَتُؤْذُوا أَحْیَاءَنَا» فَجَاءَ الْقَوْمُ فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ غَضَبِکَ». ای مردم از اهل زمین چه کسی در پیشگاه خداوند با کرامت تر است؟ گفتند: شما. سپس فرمود: عباس هم از من است و من از وی، پس مردگان ما را دشنام ندهید که موجب اذیت زندها می شود. همگی گفتند: به خدا پناه می بریم از غضب پیامبرش.<ref>احمد بن حنبل، 1403هـ – 1983م، ج2، ص925؛ ترمذی، 1998 م، ج6، ص111؛ نسائی، 1421 هـ ـ 2001 م، ج6، ص345 و ج7، ص319؛ طبرانی، 1415 هـ ـ 1994 م، ج12، ص36</ref>.
چنانکه گذشت اذیت پیامبر (صلى الله علیه و آله) منحصر در شان نزول آیه نیست، و از جمله مصادیق اذیت آن حضرت که در روایات آمده است اذیت کردن اهل بیت و ذریه اوست؛ ابن عباس از آن حضرت نقل می‌کند که در پاسخ کسی که پدر عمویش عباس را دشنام می داد، فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ أَیُّ أَهْلِ الْأَرْضِ أَکْرَمُ عَلَى اللَّهِ؟» قَالُوا: أَنْتَ، قَالَ: «فَإِنَّ الْعَبَّاسَ مِنِّی وَأَنَا مِنْهُ، فَلَا تَسُبُّوا أَمْوَاتَنَا، فَتُؤْذُوا أَحْیَاءَنَا» فَجَاءَ الْقَوْمُ فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ غَضَبِکَ». ای مردم از اهل زمین چه کسی در پیشگاه خداوند با کرامت تر است؟ گفتند: شما. سپس فرمود: عباس هم از من است و من از وی، پس مردگان ما را دشنام ندهید که موجب اذیت زندها می‌شود. همگی گفتند: به خدا پناه می بریم از غضب پیامبرش.<ref>احمد بن حنبل، 1403هـ – 1983م، ج2، ص925؛ ترمذی، 1998 م، ج6، ص111؛ نسائی، 1421 هـ ـ 2001 م، ج6، ص345 و ج7، ص319؛ طبرانی، 1415 هـ ـ 1994 م، ج12، ص36</ref>.
ذکر مصادیقی مثل عباس بن عبدالمطلب گویای این نکته است که اذیت کردن بقیه ذریه از خاندانش نیز می‌توانند مصداق حرمت اذیت کردن باشند، چنانکه همین حکم را نسبت به اذیت نمودن مومنین فرمودند. أنس بن مالک می گوید: «بَیْنَمَا النَّبِیُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) یَخْطُبُ إِذْ جَاءَهُ رَجُلٌ یَتَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ حَتَّى جَلَسَ قَرِیبًا مِنَ النَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) فَلَمَّا قَضَى رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) صَلَاتَهُ قَالَ: «مَا مَنَعَکَ یَا فُلَانُ أَنْ تُجَمِّعَ مَعَنَا؟» قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ حَرَصْتُ أَنْ أَضَعَ نَفْسِی بِالْمَکَانِ الَّذِی تُرَى قَالَ: «قَدْ رَأَیْتُکَ تَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ وَتُؤْذِیهِمْ، مَنْ آذَى مُسْلِمًا فَقَدْ آذَانِی وَمَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّهَ (عَزَّ وَجَلَّ)». مردی از میان جمعیت برخواست و با لگد کردن بقیه خود را به پیامبر رساند، آن حضرت وی را توبیخ کرده و فرمود: هر کس مسلمانی را بیازارد گویی مرا آزرده است؛ و هر کس مرا بیازارد گویی خدا را آزرده است. <ref>هیثمی، 1414 هـ ـ 1994 م، ج2، ص179، ح3092.</ref>
ذکر مصادیقی مثل عباس بن عبدالمطلب گویای این نکته است که اذیت کردن بقیه ذریه از خاندانش نیز می‌توانند مصداق حرمت اذیت کردن باشند، چنانکه همین حکم را نسبت به اذیت نمودن مومنین فرمودند. أنس بن مالک می گوید: «بَیْنَمَا النَّبِیُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) یَخْطُبُ إِذْ جَاءَهُ رَجُلٌ یَتَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ حَتَّى جَلَسَ قَرِیبًا مِنَ النَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) فَلَمَّا قَضَى رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) صَلَاتَهُ قَالَ: «مَا مَنَعَکَ یَا فُلَانُ أَنْ تُجَمِّعَ مَعَنَا؟» قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ حَرَصْتُ أَنْ أَضَعَ نَفْسِی بِالْمَکَانِ الَّذِی تُرَى قَالَ: «قَدْ رَأَیْتُکَ تَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ وَتُؤْذِیهِمْ، مَنْ آذَى مُسْلِمًا فَقَدْ آذَانِی وَمَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّهَ (عَزَّ وَجَلَّ)». مردی از میان جمعیت برخواست و با لگد کردن بقیه خود را به پیامبر رساند، آن حضرت وی را توبیخ کرده و فرمود: هر کس مسلمانی را بیازارد گویی مرا آزرده است؛ و هر کس مرا بیازارد گویی خدا را آزرده است. <ref>هیثمی، 1414 هـ ـ 1994 م، ج2، ص179، ح3092.</ref>
در جوامع روایی شیعه نیز آمده است: «من آذى مؤمنا فقد آذانی ومن آذانی فقد آذى الله ومن آذى الله فهو ملعون فی التوراة والإنجیل والزبور والفرقان»؛ وفی خبر آخر: «فعلیه لعنة الله والملائکة والناس أجمعین». هر کس مومنی را بیازارد گویی مرا آزرده است؛ و هر کس مرا بیازارد گویی خدا را آزرده است. و هر کس خدا را بیازارد در تورات و انجیل و زبور و فرقان ملعون است. در روایت دیگر آمده: لعنت خدا و ملائکه و همگی مردم بر او. <ref>بروجردی، 1410 هـ ـ 1368 ش، ج16، ص305</ref>.
در جوامع روایی شیعه نیز آمده است: «من آذى مؤمنا فقد آذانی ومن آذانی فقد آذى الله ومن آذى الله فهو ملعون فی التوراة والإنجیل والزبور والفرقان»؛ وفی خبر آخر: «فعلیه لعنة الله والملائکة والناس أجمعین». هر کس مومنی را بیازارد گویی مرا آزرده است؛ و هر کس مرا بیازارد گویی خدا را آزرده است. و هر کس خدا را بیازارد در تورات و انجیل و زبور و فرقان ملعون است. در روایت دیگر آمده: لعنت خدا و ملائکه و همگی مردم بر او. <ref>بروجردی، 1410 هـ ـ 1368 ش، ج16، ص305</ref>.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۵۷

ویرایش