نقد و بررسی دیدگاه جریانهای تکفیری در زمینه حرمت بناء مسجد ‌بر قبور اولیا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'می گویند' به 'می‌گویند')
جز (جایگزینی متن - 'اینگونه' به 'این‌گونه')
خط ۳۹: خط ۳۹:




در ادامه آمده است :‌ اصولا بناهاى یادبود که خاطره افراد برجسته و با شخصیت را زنده مى‏دارد همیشه در میان مردم جهان بوده و هست، و یک نوع قدردانى از گذشتگان، و تشویق براى آیندگان در آن کار نهفته است، اسلام نه تنها از این کار نهى نکرده بلکه آن را مجاز شمرده است. وجود اینگونه بناها یک سند تاریخى بر وجود این شخصیتها و برنامه و تاریخشان است، به همین دلیل پیامبران و شخصیتهایى که قبر آنها متروک مانده تاریخ آنها نیز مورد تردید و استفهام قرار گرفته است. این نیز واضح است که این گونه بناها کمترین منافاتى با مسئله توحید و اختصاص پرستش به" الله" ندارد، زیرا" احترام"، مطلبى است، و" عبادت" و پرستش مطلبى دیگر.<ref>تفسیر نمونه    ج‏12  ص  388</ref>     
در ادامه آمده است :‌ اصولا بناهاى یادبود که خاطره افراد برجسته و با شخصیت را زنده مى‏دارد همیشه در میان مردم جهان بوده و هست، و یک نوع قدردانى از گذشتگان، و تشویق براى آیندگان در آن کار نهفته است، اسلام نه تنها از این کار نهى نکرده بلکه آن را مجاز شمرده است. وجود این‌گونه بناها یک سند تاریخى بر وجود این شخصیتها و برنامه و تاریخشان است، به همین دلیل پیامبران و شخصیتهایى که قبر آنها متروک مانده تاریخ آنها نیز مورد تردید و استفهام قرار گرفته است. این نیز واضح است که این گونه بناها کمترین منافاتى با مسئله توحید و اختصاص پرستش به" الله" ندارد، زیرا" احترام"، مطلبى است، و" عبادت" و پرستش مطلبى دیگر.<ref>تفسیر نمونه    ج‏12  ص  388</ref>     





نسخهٔ ‏۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۱

از جمله مبانی جریانهای تکفیری حرمت بناء ‌بر قبور انبیاء‌و اولیای الهی است. اینان برای اثبات مدعای خود به آیات و روایاتی استناد می‌کنند که مورد نقد بسیاری از عالمان فریقین قرار گرفته است. در مقاله ذیل به برخی از این ادله اشاره شده است .

حرمت بناء مسجد ‌بر قبور اولیای الهی

از جمله مبانی جریانهای تکفیری حرمت بناء‌بر قبول انبیاء‌و اولیای الهی است. ابن تیمیه دراین زمینه می‌نویسد:‌

علمای ما می‌گویند:‌ ساختن مسجد بر قبور جایز نیست و هیچیک از عالمان استحباب نماز در کنار قبور یا مشاهدی که در ان قبور قرار داده است را مستحب یا سبب فضیلتی ندانست است . ...عالمان اتفاق نظر دارند بر اینکه نماز در مساجد و خانه ها ثوابش بیشتراز ثواب نمازی است که در کنار قبور انبیاء‌ و اولیا خوانده شود. [۱]

دلائل وهابیت بر حرمت بناء‌ مسجد در کنار قبور اولیای الهی

مهمترین دلیل اینان بر عدم مشروعیت بناء‌ مسجد بر قبور اولیای الهی احادیثی است که در منابع روائی اهل سنت ذکر شده است که برخی از آنان عبارتند از :‌


روایت اول:‌ از عائشه نقل شده است که پیامبر هنگام وفات فرمود: لعنت خداوند بر یهود و نصاری باد که قبرهای پیامبران خو را مسجد اتخاذ کرده اند. عائشه درادامه می گوید: اگر بیم این نبود که قبر پیامبر مسجد گردد، قطعا قبر او را آشکار می کردند، (و دور او حائلی قرار نمی‌دادند) جز اینکه بیم آن دارم که قبر او مسجد اتخاذ شود.[۲]


روایت دوم:‌ جندب می گوید پیامبر بهنگام وفات فرمود: آگاه باشید که پیشینیان از شما قبرهای پیامبران و صالحان خود را مسجد قرار می‌دادند. اگاه باشید که هرگز قبور را مسجد اتخاذ نکنید و من شما را از آن باز می دارم.‌ [۳]


روایت سوم: عائشه می گوید:‌ ام حبیبه و ام سلمه (همسران رسول خدا) در کشور حبشه (موقعی که همراه گروهی به آنجا مهاجرت کرده بودند) تصویری از پیامبر خدا دیدند. پیامبر فرمود: آنان مردمی هستند که هر وقت مرد صالحی از آنان می مرد، بر قبر او مسجدی می ساختند و صورت هایی را تصویر می کردند. آنان بدترین مردم نزد خدا در روز قیامت می‌باشند. [۴]

روایت چهارم: ابن عباس می گوید:‌ رسول خدا زنانی را که قبور را زیارت می‌کنند و کسانی که آنها را مساجد اتخاذ کرده و چراغ روشن می‌کنند لعن کرد. [۵]

نقد و بررسی :‌

1- باید گفت ساختن مسجد در کنار مزار اولیای دین که مورد انکار وهابیت است امری است که در قرآن کریم با صراحت مشروعیت ان ذکر شده است. در ایه 21سوره کهف می خوانیم :‌

و کذلک أعثرنا علیهم لیعلموا أن وعد الله حق و أن الساعة لا ریب فیها إذ یتنازعون بینهم أمرهم فقالوا ابنوا علیهم بنیانا ربهم أعلم بهم قال الذین غلبوا على أمرهم لنتخذن علیهم مسجدا.


مفاد ایه شریفه این است که: انگاه که قضیه اصحاب کهف بعد از سیصد سال و اندی برای مردم روشن گردید بین موحدین و مشرکین ان زمان نسبت به جریان اصحاف کهف اختلاف واقع گردید . مشرکین می‌گفتند که دیوار و بنائی بر اجساد انان کشیده شود تا داستانشان بتدریج فراموش گردد اما مومنین و موحدین می‌گفتند که شایسته است مسجدی در کناب قبورشان بنا گردد تا یاد انان در نسلهای بعدی برای همیشه زنده مانده و مردم در کنار مرقد انان به عبادت الهی بپردازند.


در تفسیر نمونه نسبت به دلالت ایه مذکور بر نفی دیدگاه وهابیت در عدم مشروعیت ساخت مسجد در کنار قبور اولیای الهی امده است :‌


ظاهر تعبیر قرآن این است که اصحاب کهف سرانجام بدرود حیات گفتند و به خاک سپرده شدند، و کلمه" علیهم" شاهد این مدعا است، سپس علاقه‏مندان به آنها تصمیم گرفتند معبدى در کنار آرامگاه آنان بسازند، قرآن این موضوع را در آیات فوق با لحن موافقى آورده است و این نشان مى‏دهد که ساختن معبد به احترام قبور بزرگان دین نه تنها حرام نیست- آن چنان که وهابیها می‌پندارند- بلکه کار خوب و شایسته‏اى است.


در ادامه آمده است :‌ اصولا بناهاى یادبود که خاطره افراد برجسته و با شخصیت را زنده مى‏دارد همیشه در میان مردم جهان بوده و هست، و یک نوع قدردانى از گذشتگان، و تشویق براى آیندگان در آن کار نهفته است، اسلام نه تنها از این کار نهى نکرده بلکه آن را مجاز شمرده است. وجود این‌گونه بناها یک سند تاریخى بر وجود این شخصیتها و برنامه و تاریخشان است، به همین دلیل پیامبران و شخصیتهایى که قبر آنها متروک مانده تاریخ آنها نیز مورد تردید و استفهام قرار گرفته است. این نیز واضح است که این گونه بناها کمترین منافاتى با مسئله توحید و اختصاص پرستش به" الله" ندارد، زیرا" احترام"، مطلبى است، و" عبادت" و پرستش مطلبى دیگر.[۶]


فخر رازی در تفسیر مفاتیح الغیب اقوال گوناگونی را در زمینه تنازعی که در ایه شریفه نسبت به داستان اصحاب کهف اشاره شده است (إذ یتنازعون بینهم أمرهم) بیان نموده که قول سوم و چهارم ان بیانگر نفی دیدگاه وهابیت در مشروعیت بناء‌ مسجد در کنار قبور اولیای الهی است بدون انکه انها را مورد نقد قرار دهد .


ایشان در بیان قول سوم می گوید :‌ مشرکین گفتند قسمت ورودی غار اصحاب کهف بطور کلی مسدود گردیده تا هیچکس امکان ورود در ان را نیابد اما موحدین و مسلمانان گفتند بر کنار قبورشان مسجدی ساخته شود تا مکان عبادت برای بندگان بوده و یاد انان نیز همیشه در خاطره ها جاودان باشد.


ایشان در بیان قول چهارم نیز می گوید :‌ کفار گفتند از انجا که اصحاب کهف بر دین ما بوده‌اند از اینرو (طبق اعتقاد انان ) بر قبورشان بنائی ساخته شود اما مسلمانان و موحدان گفتند بر کنار قبور انان مسجدی بنا گردیده تا مکانی برای عبادت خداوند باشد . [۷]


اگر به مفاد روایاتی که وهابیت به انها استناد کرده اند توجه شود بطلان برداشت انها بخوبی معلوم می گدردد بدین معنا که مفاد روایات مذکور در مذمت کسانی است که قبور اولیای الهی را بعنوان مسجد و معبد خویش قرار داده و انها را عبادت می‌کنند . بدیهی است که چنین عملی با توحید منافات داشته و شرک در عبودیت خواهد بود. اما این سخن کجا و سخن کسانی که معتقدند در کنار قبور مطهر اولیای الهی شایسته است مسجدی ساخته شود که در ان مسجد عبادت الله انجام گیرد .


در اینصورت ساختن مسجد کنار قبور اولیای الهی نوعی تعظیم و تکریم انان بوده و ارتباطی با پرستش انان نخواهد داشت چون عبادت و پرستش مبتنی بر دو رکن است که هیجیک در اینجا موجود نیست :‌

الف – اظهار نهایت ذلت و اعتقاد به الوهیت یا فاعلیت استقلالی .

ب- تعظیم و تکریم مقرون به تقدیس است، خواه امرى در کار باشد و یا نباشد، خواه آنکه قصد امتثال امر شده باشد یا نشده باشد.[۸]

بنابر این اتخاذ قبور اولیای الهی( که در ورایات مذکور از انها نهی شده است ) بعنوان مسجد و معبد با بناء‌ مسجد در کنار قبور مطهر انان کاملا متفاوت بوده و محذوری از جنبه عقلی و شرعی نخواهد داشت .

منابع

پانویس

  1. مجموعه الفتاوی ج 27ص 77-78
  2. صحیح البخاری ج 2ص 91  :‌‌ عن عروة عن عائشة رضی الله عنها عن النبی صلى الله علیه وسلم قال فی مرضه الذی مات فیه لعن الله الیهود والنصارى اتخذوا قبور أنبیائهم مسجدا قالت ولولا ذلك لأبرزوا قبره غیر أنی أخشى أن یتخذ مسجدا
  3. صحیح مسلم ج2 ص67 :‌ عن جندب قال سمعت النبی صلى الله علیه وسلم قبل ان یموت ...الا وان من كان قبلكم كانوا یتخذون قبورأنبیائهم وصالحیهم مساجد الا فلا تتخذوا القبور مساجد انى أنهاكم عن ذلك
  4. همان ص 66:‌‌ عن عائشة ان أم حبیبة وأم سلمة ذكرتا كنیسة رأینها بالحبشة فیها تصاویر لرسول الله صلى الله علیه وسلم فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم ان أولئك إذا كان فیهم الرجل الصالح فمات بنوا على قبره مسجدا وصوروا فیه تلك الصور أولئك شرار الخلق عند الله یوم القیامة
  5. سنن النسائی ج 4ص 94: عن ابن عباس قال لعن رسول الله صلى الله علیه وسلم زائرات القبور والمتخذین علیها المساجد والسرج التشدید فی الجلوس على القبور ؛ روایت دیگر :‌ ‌عن ‌أبو سلمة وابن المسیب أن أبا هریرة أخبرهما أن رسول الله صلى الله علیه وسلم نعى لهم النجاشی صاحب الحبشة فی الیوم الذی مات فیه فقال استغفروا لأخیكم التغلیظ فی اتخاذ السرج على القبور
  6. تفسیر نمونه ج‏12 ص 388
  7. مفاتیح الغیب ج‏21 ص 447
  8. یادداشتهاى استاد مطهرى، ج‏8، ص: 180-179