سید عباس موسوی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «زندگی نامه شهید حجت الاسلام و المسلمین سید عباس موسوی دبیر کل سابق حزب الله ل...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


زادگاه و ولادت(1)
زادگاه و ولادت(1)
شهر نبي شيث از توابع بعلبك لبنان منسوب به حضرت شيث، فرزند حضرت آدم(ع)، است كه گروهي از سادات هاشمي و موسوي از گذشته در آن شهر سكونت داشته اند. در سال 1371 هـ .ق برابر با 1331 شمسي در نبي شيث در خانواده اي خوشنام، از پدري موسوي و مادري هاشمي كودكي ديده به جهان گشود كه برايش نام عباس را برگزيدند، با اين اميد كه مانند حضرت ابوالفضل العباس، در مسير فداكاري و شجاعت گام بردارد و همه توان خويش را براي دفاع از حق و ارزش هاي الهي به كار گيرد.
شهر نبي شيث از توابع بعلبك لبنان منسوب به حضرت شيث، فرزند حضرت آدم(ع)، است كه گروهي از سادات هاشمي و موسوي از گذشته در آن شهر سكونت داشته اند. در سال 1371 هـ .ق برابر با 1331 شمسي در نبي شيث در خانواده اي خوشنام، از پدري موسوي و مادري هاشمي كودكي ديده به جهان گشود كه برايش نام عباس را برگزيدند، با اين اميد كه مانند حضرت ابوالفضل العباس، در مسير فداكاري و شجاعت گام بردارد و همه توان خويش را براي دفاع از حق و ارزش هاي الهي به كار گيرد.


فصل رويش
فصل رويش
اين خانواده مدتي در شهر نبي شيث ساكن بودند، تا آنكه به ناحيه شياح، در حومه جنوبي بيروت كوچ و در همسايگي مسجدي اقامت كردند. گويا برخي عوامل و شرايط دست به دست هم داده بود تا ويژگي هاي شخصيتي سيد عباس با اثرپذيري از مكارم و فضايل فرستادگان الهي و ائمه هدي آن هم در فضايي كه رايحه توحيد و عبادت از آن استشمام مي شد، شكل گيرد.
اين خانواده مدتي در شهر نبي شيث ساكن بودند، تا آنكه به ناحيه شياح، در حومه جنوبي بيروت كوچ و در همسايگي مسجدي اقامت كردند. گويا برخي عوامل و شرايط دست به دست هم داده بود تا ويژگي هاي شخصيتي سيد عباس با اثرپذيري از مكارم و فضايل فرستادگان الهي و ائمه هدي آن هم در فضايي كه رايحه توحيد و عبادت از آن استشمام مي شد، شكل گيرد.
سيد عباس از همان دوران كودكي، با رشد و رويش زودرس، در ميان كودكان محله، ممتاز و منحصر به فرد شد. غير از تربيت هاي خانوادگي و شايستگي هاي دروني، آنچه او را فردي شايسته و شيفته فضيلت، شجاع و دلاور مي كرد، انس هميشگي او با مسجد امام حسين(ع) در شياح و شركت در مجالس عزاداري سالار شهيدان حضرت امام حسين(ع)، از كودكي و نوجواني بود.
سيد عباس از همان دوران كودكي، با رشد و رويش زودرس، در ميان كودكان محله، ممتاز و منحصر به فرد شد. غير از تربيت هاي خانوادگي و شايستگي هاي دروني، آنچه او را فردي شايسته و شيفته فضيلت، شجاع و دلاور مي كرد، انس هميشگي او با مسجد امام حسين(ع) در شياح و شركت در مجالس عزاداري سالار شهيدان حضرت امام حسين(ع)، از كودكي و نوجواني بود.
خط ۱۰: خط ۱۲:


پاييزي در پانزدهمين بهار
پاييزي در پانزدهمين بهار
آگاهي هاي مذهبي و تربيت ديني، پويايي سياسي و اجتماعي زودرسي را در او شكوفا كرد و سبب آشنايي پيش از موعد او با مشكلات و نابساماني هاي جهان اسلام شد. در پانزدهمين بهار زندگي خود در سال 1386 هـ .ق برابر با 1346 شمسي و مصادف با ژوئن 1967م. پاييزي برگبار و ناگوار روح سيد عباس را به شدت رنجاند. شكست ذلت بار ژوئن 1967م. موسوم به نبرد حزيران، براي او تحمل ناپذير بود و از اين ذلتي كه گريبان گير چندين كشور مسلمان عرب شده بود، رنج مي برد. اين ضايعه مانند ابري تيره، آن قدر ذهن و دلش را مكدّر كرد كه تصميم گرفت به صف مجاهداني كه در دفاع از مردم مظلوم فلسطين، نخستين قبله گاه مسلمانان، جان فشاني مي كردند، بپيوندد. ظرفيت او در مشاهده شكست اعراب از رژيم اشغالگر قدس، چنان بالا بود كه با وجود نوجواني اش، در پايگاه هاي آموزشي فدائيان حضور يافت. وي در يكي از تمرين هاي نظامي و عمليات چريكي كه در فلسطين براي آماده سازي برگزار شده بود، از ناحيه پا به شدت مصدوم شد و ناگزير در حالي كه با عصا راه مي رفت، صحنه مزبور را ترك كرد. پدرش، سيد علي، در اين باره مي گويد:
آگاهي هاي مذهبي و تربيت ديني، پويايي سياسي و اجتماعي زودرسي را در او شكوفا كرد و سبب آشنايي پيش از موعد او با مشكلات و نابساماني هاي جهان اسلام شد. در پانزدهمين بهار زندگي خود در سال 1386 هـ .ق برابر با 1346 شمسي و مصادف با ژوئن 1967م. پاييزي برگبار و ناگوار روح سيد عباس را به شدت رنجاند. شكست ذلت بار ژوئن 1967م. موسوم به نبرد حزيران، براي او تحمل ناپذير بود و از اين ذلتي كه گريبان گير چندين كشور مسلمان عرب شده بود، رنج مي برد. اين ضايعه مانند ابري تيره، آن قدر ذهن و دلش را مكدّر كرد كه تصميم گرفت به صف مجاهداني كه در دفاع از مردم مظلوم فلسطين، نخستين قبله گاه مسلمانان، جان فشاني مي كردند، بپيوندد. ظرفيت او در مشاهده شكست اعراب از رژيم اشغالگر قدس، چنان بالا بود كه با وجود نوجواني اش، در پايگاه هاي آموزشي فدائيان حضور يافت. وي در يكي از تمرين هاي نظامي و عمليات چريكي كه در فلسطين براي آماده سازي برگزار شده بود، از ناحيه پا به شدت مصدوم شد و ناگزير در حالي كه با عصا راه مي رفت، صحنه مزبور را ترك كرد. پدرش، سيد علي، در اين باره مي گويد:
در آن حال، من و مادرش به ديدارش در پادگان شتافتيم و او را در حالي يافتيم كه بر تختي فلزي و قديمي به پشت خوابيده بود. پس از سلام و اطمينان خاطر از وضع عمومي او، از وي پرسيدم چگونه قادر است اين گونه ناملايمات را آن هم در سن نوجواني تحمل كند؟ پاسخ داد اين راه كه مسير ايثار و خون است، از ما پذيرش سختي ها را مي طلبد.
در آن حال، من و مادرش به ديدارش در پادگان شتافتيم و او را در حالي يافتيم كه بر تختي فلزي و قديمي به پشت خوابيده بود. پس از سلام و اطمينان خاطر از وضع عمومي او، از وي پرسيدم چگونه قادر است اين گونه ناملايمات را آن هم در سن نوجواني تحمل كند؟ پاسخ داد اين راه كه مسير ايثار و خون است، از ما پذيرش سختي ها را مي طلبد.


در حوزه صور
در حوزه صور
يك سال بعد از آنكه سيد عباس در زمينه هاي رزمي توانمند شد، خود را براي فراگيري علوم اسلامي آماده كرد. او گفته است:
يك سال بعد از آنكه سيد عباس در زمينه هاي رزمي توانمند شد، خود را براي فراگيري علوم اسلامي آماده كرد. او گفته است:
نقطه عطف در گرايش من به كسب دانش هاي ديني، در سال 1387 هـ .ق بود. در آن موقع در منطقه اوزاعي با امام موسي صدر، در خانه اش ملاقاتي داشتم. از او درباره حوزه علميه صور جنوبي (مركز مطالعات اسلامي) پرسيدم و در مورد تحصيل با او مشورت كردم. امام موسي صدر راهنمايي كرد و شوق خاصي در نهادم پديد آورد. پس از اين ديدار بي درنگ به آن مركز آموزشي پيوستم و مطالعات علمي و مذهبي را نزد مربيان و استاداني فاضل دنبال كردم.
نقطه عطف در گرايش من به كسب دانش هاي ديني، در سال 1387 هـ .ق بود. در آن موقع در منطقه اوزاعي با امام موسي صدر، در خانه اش ملاقاتي داشتم. از او درباره حوزه علميه صور جنوبي (مركز مطالعات اسلامي) پرسيدم و در مورد تحصيل با او مشورت كردم. امام موسي صدر راهنمايي كرد و شوق خاصي در نهادم پديد آورد. پس از اين ديدار بي درنگ به آن مركز آموزشي پيوستم و مطالعات علمي و مذهبي را نزد مربيان و استاداني فاضل دنبال كردم.
خط ۱۹: خط ۲۳:


به سوي نجف اشرف
به سوي نجف اشرف
سيد عباس در سال 1388 هـ .ق براي ادامه تحصيل و بهره مندي از بركات حوزه نجف، عازم عراق شد. آشنايان او در اين شهر مقدس، از شيفتگي فوق العاده اش در فراگيري معارف اسلامي و مطالعات ديني سخن گفته اند. هوش سرشار، همت والا و داشتن استاداني بلندپايه و دانشور، اين جوان مشتاق معرفت را برانگيخت تا دوره هاي مقدماتي و سطح متداول حوزه را در پنج سال با موفقيت بگذراند، در حالي كه اين دوران براي طلبه هاي عادي حدود ده سال به طول مي انجامد.
سيد عباس در سال 1388 هـ .ق براي ادامه تحصيل و بهره مندي از بركات حوزه نجف، عازم عراق شد. آشنايان او در اين شهر مقدس، از شيفتگي فوق العاده اش در فراگيري معارف اسلامي و مطالعات ديني سخن گفته اند. هوش سرشار، همت والا و داشتن استاداني بلندپايه و دانشور، اين جوان مشتاق معرفت را برانگيخت تا دوره هاي مقدماتي و سطح متداول حوزه را در پنج سال با موفقيت بگذراند، در حالي كه اين دوران براي طلبه هاي عادي حدود ده سال به طول مي انجامد.
در نجف سيد عباس تمام وقت هايش را صرف تحصيل علم و تزكيه درون كرد، به دانش و معنويت دل بست و عاشقانه محضر علما را غنيمت شمرد. روزها هنگام طلوع فجر، به تلاوت قرآن، خواندن دعاي صباح و دعاي عهد مي پرداخت و اين سنّت را تا زمان شهادت ادامه داد. سپس به فجريات روي آورد كه همراه دوستانش در تفسير قرآن كريم به مطالعه و بررسي هاي عميق مي پرداخت. اشتياق او در فراگيري علوم قرآني بدان حد بود كه براي حضور در درس شهيد عبدالمجيد حكيم هر روز هنگام طلوع آفتاب، چهاركيلومتر را طي مي كرد.
در نجف سيد عباس تمام وقت هايش را صرف تحصيل علم و تزكيه درون كرد، به دانش و معنويت دل بست و عاشقانه محضر علما را غنيمت شمرد. روزها هنگام طلوع فجر، به تلاوت قرآن، خواندن دعاي صباح و دعاي عهد مي پرداخت و اين سنّت را تا زمان شهادت ادامه داد. سپس به فجريات روي آورد كه همراه دوستانش در تفسير قرآن كريم به مطالعه و بررسي هاي عميق مي پرداخت. اشتياق او در فراگيري علوم قرآني بدان حد بود كه براي حضور در درس شهيد عبدالمجيد حكيم هر روز هنگام طلوع آفتاب، چهاركيلومتر را طي مي كرد.
خط ۲۷: خط ۳۲:


در محضر شهيد سيد محمدباقر صدر
در محضر شهيد سيد محمدباقر صدر
سيد عباس وقتي دروس مقدمات و سطح را به پايان رساند، به محضر شهيد سيد محمدباقر صدر رفت و ضمن كسب فيض از پرتو انديشه هاي والاي او، با اين دانشمند سترگ روابط نزديك علمي و فكري برقرار كرد. يكي از دوستان هم دوره اش مي گويد:
سيد عباس وقتي دروس مقدمات و سطح را به پايان رساند، به محضر شهيد سيد محمدباقر صدر رفت و ضمن كسب فيض از پرتو انديشه هاي والاي او، با اين دانشمند سترگ روابط نزديك علمي و فكري برقرار كرد. يكي از دوستان هم دوره اش مي گويد:
انتخاب متفكر بزرگي چون سيد محمدباقر صدر از جانب سيد عباس به عنوان مربي و معلم از آن جهت بود كه وي در وجود اين استاد، حقايقي را كه مدت ها در جست وجويش بود، متبلور يافت و او را تجسم بخش انديشه ژرف و ديدگاه اصولي و صحيح تشيع يافت.
انتخاب متفكر بزرگي چون سيد محمدباقر صدر از جانب سيد عباس به عنوان مربي و معلم از آن جهت بود كه وي در وجود اين استاد، حقايقي را كه مدت ها در جست وجويش بود، متبلور يافت و او را تجسم بخش انديشه ژرف و ديدگاه اصولي و صحيح تشيع يافت.
خط ۳۷: خط ۴۳:


خوشه چيني از خرمن فقاهت
خوشه چيني از خرمن فقاهت
آيت الله خويي استاد ديگري است كه سيد عباس در دوره درس خارج فقه و اصول، از محضرش بهره مند شد. حوزه درسي اين مرجع نامدار براي سيد عباس در چند محور جاذبه داشت:
آيت الله خويي استاد ديگري است كه سيد عباس در دوره درس خارج فقه و اصول، از محضرش بهره مند شد. حوزه درسي اين مرجع نامدار براي سيد عباس در چند محور جاذبه داشت:
1. جلسات منظم، برنامه ريزي و دقت ويژه در امور درسي و صرفه جويي در وقت؛
1. جلسات منظم، برنامه ريزي و دقت ويژه در امور درسي و صرفه جويي در وقت؛
خط ۴۷: خط ۵۴:


تأسيس مدرسه امام منتظر عج الله تعالی فرجه الشریف
تأسيس مدرسه امام منتظر عج الله تعالی فرجه الشریف
سيد عباس پس از نه سال اقامت در نجف، زير فشارهاي سياسي رژيم بعثي حاكم بر عراق، ناگزير به لبنان بازگشت و چون رهسپار بعلبك شد، تصميم گرفت در اين شهر مركزي مدرسه علميه اي براي فراگيري علوم ديني تأسيس كند تا براي كساني كه امكان رفتن به نجف را ندارند، مكان مناسبي باشد و بتواند تا حدودي اهداف حوزه نجف را تأمين كند.
سيد عباس پس از نه سال اقامت در نجف، زير فشارهاي سياسي رژيم بعثي حاكم بر عراق، ناگزير به لبنان بازگشت و چون رهسپار بعلبك شد، تصميم گرفت در اين شهر مركزي مدرسه علميه اي براي فراگيري علوم ديني تأسيس كند تا براي كساني كه امكان رفتن به نجف را ندارند، مكان مناسبي باشد و بتواند تا حدودي اهداف حوزه نجف را تأمين كند.
بدين منظور، حوزه امام منتظر را در بعلبك بنا نهاد كه در منطقه عين بورضاي اين شهر قرار دارد. اين حوزه در 1398 هـ .ق برابر با 1357 شمسي در يك خانه استيجاري فعاليت خود را آغاز كرد و يك سال بعد به ساختماني در كنار مسجد امام علي(ع) انتقال يافت.
بدين منظور، حوزه امام منتظر را در بعلبك بنا نهاد كه در منطقه عين بورضاي اين شهر قرار دارد. اين حوزه در 1398 هـ .ق برابر با 1357 شمسي در يك خانه استيجاري فعاليت خود را آغاز كرد و يك سال بعد به ساختماني در كنار مسجد امام علي(ع) انتقال يافت.
خط ۶۲: خط ۷۰:


جويباري از علم و ايمان
جويباري از علم و ايمان
سيد شهيد از حوزه امام منتظر عج الله تعالی فرجه الشریف سر برآورد و تلاش مداوم خود را از دره بقاع آغاز كرد. در مدتي كوتاه حركت تبليغي گسترده اي را از اين پايگاه سامان داد كه امواجش تمام روستاها و آبادي هاي منطقه بعلبك ـ هرمل را دربرگرفت. حتي روستاهايي بسيار دورافتاده در شوره زارهاي هرمل و ديگر مناطق در عكّار، در شمال لبنان، كه هيچ مبلّغي به آنجاها قدم نگذاشته بود و مردمانش پيش از ورود وي با فردي روحاني روبه رو نشده بودند، مشمول اين برنامه فرهنگي ـ ترويجي قرار گرفتند. سيد شهيد همراه طلابي جوان و پرنشاط در ماه رمضان و محرّم، نخستين كساني بودند كه به اين نقاط محروم مي رفتند.
سيد شهيد از حوزه امام منتظر عج الله تعالی فرجه الشریف سر برآورد و تلاش مداوم خود را از دره بقاع آغاز كرد. در مدتي كوتاه حركت تبليغي گسترده اي را از اين پايگاه سامان داد كه امواجش تمام روستاها و آبادي هاي منطقه بعلبك ـ هرمل را دربرگرفت. حتي روستاهايي بسيار دورافتاده در شوره زارهاي هرمل و ديگر مناطق در عكّار، در شمال لبنان، كه هيچ مبلّغي به آنجاها قدم نگذاشته بود و مردمانش پيش از ورود وي با فردي روحاني روبه رو نشده بودند، مشمول اين برنامه فرهنگي ـ ترويجي قرار گرفتند. سيد شهيد همراه طلابي جوان و پرنشاط در ماه رمضان و محرّم، نخستين كساني بودند كه به اين نقاط محروم مي رفتند.
تعداد زيادي از روحانيان و مجاهداني كه در مناطق مركزي، جنوبي و غربي لبنان به تبليغ رفتند، دانش آموخته مدرسه امام منتظر بودند و سيد شهيد جايگاه مهمي در تربيت و شكوفايي استعدادشان داشت. سيد همواره از روستايي به روستايي در حركت بود. در يك آبادي اقامه جماعت مي كرد و در روستاي بعدي مناسبتي را گرامي مي داشت. با مردم صميمانه ديدار و گفت وگو داشت. به مشكلات، دردها و تقاضاهاي آنان به دقت گوش مي داد و آنان را براي رهايي از گرفتاري ها و تنگناها راهنمايي مي كرد.
تعداد زيادي از روحانيان و مجاهداني كه در مناطق مركزي، جنوبي و غربي لبنان به تبليغ رفتند، دانش آموخته مدرسه امام منتظر بودند و سيد شهيد جايگاه مهمي در تربيت و شكوفايي استعدادشان داشت. سيد همواره از روستايي به روستايي در حركت بود. در يك آبادي اقامه جماعت مي كرد و در روستاي بعدي مناسبتي را گرامي مي داشت. با مردم صميمانه ديدار و گفت وگو داشت. به مشكلات، دردها و تقاضاهاي آنان به دقت گوش مي داد و آنان را براي رهايي از گرفتاري ها و تنگناها راهنمايي مي كرد.
خط ۷۱: خط ۸۰:


همسري شايسته
همسري شايسته
سيد عباس در همان ايامي كه در مدرسه شهر صور مشغول تحصيل بود، با امّ ياسر، بانويي مؤمن و برخاسته از خاندان سيادت، علم و تقوا ازدواج كرد. اين زن از همان روزهاي نخست آموزش ها و برنامه هاي تربيتي سيد عباس را فرا گرفت و سيد تلاوت قرآن، احكام شرعي، نهج البلاغه و برخي مبحث هاي منطق و ديگر دروس را به وي ياد داد. امّ ياسر بنابر علاقه شخصي، مطالعه كتاب ها و بهره مندي از معارف و مكارم شوهر شجاعش، بدون اتلاف وقت ضمن اينكه به خودسازي و تقويت بنيان هاي علمي مشغول بود، هنگام اقامت در نجف اشرف شرايطي را فراهم ساخت تا سيد عباس به دور از نگراني ها و برخي مشكلات، به درس خواندن ادامه دهد و محضر پرفيض استادان برجسته حوزه اين شهر را غنيمت شمارد.1
سيد عباس در همان ايامي كه در مدرسه شهر صور مشغول تحصيل بود، با امّ ياسر، بانويي مؤمن و برخاسته از خاندان سيادت، علم و تقوا ازدواج كرد. اين زن از همان روزهاي نخست آموزش ها و برنامه هاي تربيتي سيد عباس را فرا گرفت و سيد تلاوت قرآن، احكام شرعي، نهج البلاغه و برخي مبحث هاي منطق و ديگر دروس را به وي ياد داد. امّ ياسر بنابر علاقه شخصي، مطالعه كتاب ها و بهره مندي از معارف و مكارم شوهر شجاعش، بدون اتلاف وقت ضمن اينكه به خودسازي و تقويت بنيان هاي علمي مشغول بود، هنگام اقامت در نجف اشرف شرايطي را فراهم ساخت تا سيد عباس به دور از نگراني ها و برخي مشكلات، به درس خواندن ادامه دهد و محضر پرفيض استادان برجسته حوزه اين شهر را غنيمت شمارد.1
امّ ياسر با قناعت و ساده زيستي خو گرفته بود و به تدريج به جلسه هاي علمي و فكري شهيده سيده بنت الهدي صدر علاقه مند شد و از آنها بهره برد. او كتاب شرايع و عقايد الشيعه را از اين بانوي فرزانه و اديب آموخت و از تحليل هاي وي درباره اهل بيت(ع)، و برخي مسائل اجتماعي و سياسي شيعيان استفاده كرد.
امّ ياسر با قناعت و ساده زيستي خو گرفته بود و به تدريج به جلسه هاي علمي و فكري شهيده سيده بنت الهدي صدر علاقه مند شد و از آنها بهره برد. او كتاب شرايع و عقايد الشيعه را از اين بانوي فرزانه و اديب آموخت و از تحليل هاي وي درباره اهل بيت(ع)، و برخي مسائل اجتماعي و سياسي شيعيان استفاده كرد.
خط ۷۹: خط ۸۹:


شاگردي دانشور و شجاع
شاگردي دانشور و شجاع
در حوزه امام منتظر كه سيد عباس مديريت آن را عهده دار بود، از ابتدا شانزده طلبه مشغول تحصيل بودند كه برخي از آنان عبارتند از: سيد حسن نصرالله، شهيد شيخ علي كريم، شيخ حسن ياسين و شيخ محمد خاتون. در ميان اين افراد سيد حسن نصرالله برجستگي ويژه اي دارد. وي در سال 1379 هـ .ق برابر با 1339 شمسي در روستاي بازوريه در جنوب لبنان به دنيا آمد. شانزده ساله بود كه راهي نجف اشرف شد. در بدو ورود، سراغ طلاب لبناني را گرفت و برخي او را به سيد عباس موسوي كه نزد شهيد صدر درس مي خواند، راهنمايي كردند. سيد حسن در ملاقات با شهيد موسوي تصور كرد وي طلبه اي عراقي است؛ زيرا سيمايي گندمگون داشت. سيد عباس در حالي كه به گرمي از مهمان خويش پذيرايي مي كرد، خطاب به او گفت: «نگران نباش، من هم طلبه اي از روستاي نبي شيث در دره بقاع لبنان هستم.» اين ديدار سرآغاز روابط دوستانه و صميمانه سيد حسن نصرالله و سيد عباس موسوي بود. در حقيقت، سيد شهيد نه يك دوست و برادر بزرگ تر، بلكه استاد و رفيق راه او نيز شد.
در حوزه امام منتظر كه سيد عباس مديريت آن را عهده دار بود، از ابتدا شانزده طلبه مشغول تحصيل بودند كه برخي از آنان عبارتند از: سيد حسن نصرالله، شهيد شيخ علي كريم، شيخ حسن ياسين و شيخ محمد خاتون. در ميان اين افراد سيد حسن نصرالله برجستگي ويژه اي دارد. وي در سال 1379 هـ .ق برابر با 1339 شمسي در روستاي بازوريه در جنوب لبنان به دنيا آمد. شانزده ساله بود كه راهي نجف اشرف شد. در بدو ورود، سراغ طلاب لبناني را گرفت و برخي او را به سيد عباس موسوي كه نزد شهيد صدر درس مي خواند، راهنمايي كردند. سيد حسن در ملاقات با شهيد موسوي تصور كرد وي طلبه اي عراقي است؛ زيرا سيمايي گندمگون داشت. سيد عباس در حالي كه به گرمي از مهمان خويش پذيرايي مي كرد، خطاب به او گفت: «نگران نباش، من هم طلبه اي از روستاي نبي شيث در دره بقاع لبنان هستم.» اين ديدار سرآغاز روابط دوستانه و صميمانه سيد حسن نصرالله و سيد عباس موسوي بود. در حقيقت، سيد شهيد نه يك دوست و برادر بزرگ تر، بلكه استاد و رفيق راه او نيز شد.
سيد محمد غروي از سوي امام موسي صدر در مساجد شهر صور به تدريس اشتغال داشت. او كه از نزديكان و دوستان صميمي شهيد سيد محمدباقر صدر بود، وقتي شوق سيد حسن نوجوان را براي عزيمت به نجف و تحصيل علوم ديني ديد، در نامه اي خطاب به شهيد صدر او را به ايشان معرفي كرد. سيد حسن اين نامه را به سيد عباس داد تا او به استادش بدهد. سيد محمدباقر صدر وقتي از مضمون نامه آگاهي يافت، به سيد عباس توصيه كرد نيازهاي سيد حسن را تأمين كند و مسئوليت آموزش و تعليم او را بر عهده گيرد. شهيد صدر هنگام دريافت نامه غروي، وضعيت مالي سيد حسن را جويا شد. چون او پاسخ منفي داد، شهيد صدر از سيد عباس موسوي خواست ضمن رسيدگي به مهمان خود، پول، اتاق، مدرسه، لباس، كتاب و حقوق ماهيانه اي را برايش تدارك ببيند و بر تعليم و تربيت وي نظارت كند.
سيد محمد غروي از سوي امام موسي صدر در مساجد شهر صور به تدريس اشتغال داشت. او كه از نزديكان و دوستان صميمي شهيد سيد محمدباقر صدر بود، وقتي شوق سيد حسن نوجوان را براي عزيمت به نجف و تحصيل علوم ديني ديد، در نامه اي خطاب به شهيد صدر او را به ايشان معرفي كرد. سيد حسن اين نامه را به سيد عباس داد تا او به استادش بدهد. سيد محمدباقر صدر وقتي از مضمون نامه آگاهي يافت، به سيد عباس توصيه كرد نيازهاي سيد حسن را تأمين كند و مسئوليت آموزش و تعليم او را بر عهده گيرد. شهيد صدر هنگام دريافت نامه غروي، وضعيت مالي سيد حسن را جويا شد. چون او پاسخ منفي داد، شهيد صدر از سيد عباس موسوي خواست ضمن رسيدگي به مهمان خود، پول، اتاق، مدرسه، لباس، كتاب و حقوق ماهيانه اي را برايش تدارك ببيند و بر تعليم و تربيت وي نظارت كند.
خط ۸۹: خط ۱۰۰:


ارتباط با امام موسي صدر
ارتباط با امام موسي صدر
امام موسي صدر بنا بر توصيه علامه سيد عبدالحسين شرف الدين در سال 1959م / 1338 شمسي از قم به لبنان مهاجرت كرد. چنين شخصيتي با داشتن نبوغ و سابقه علمي و توان فكري، در حالي به اين كشور مهاجرت مي كند كه ظلم ها، جنايت ها، فقر و فلاكت مادي و فرهنگي بر لبنان سايه اي شوم و ذلت بار افكنده است. او با ديدن اين ناگواري ها، به شدت غمگين مي شود. بي درنگ پس از ورود به لبنان، به منطقه جبل عامل در جنوب لبنان مي رود و در شهر صور، بزرگ ترين شهر جنوب اين سرزمين اقامت مي گزيند و امامت مسجدي را مي پذيرد. وي در عرض چند سال براي رفع محروميت از جبل عامل چندين مركز علمي، فرهنگي، آموزشي و حرفه اي تأسيس مي كند.
امام موسي صدر بنا بر توصيه علامه سيد عبدالحسين شرف الدين در سال 1959م / 1338 شمسي از قم به لبنان مهاجرت كرد. چنين شخصيتي با داشتن نبوغ و سابقه علمي و توان فكري، در حالي به اين كشور مهاجرت مي كند كه ظلم ها، جنايت ها، فقر و فلاكت مادي و فرهنگي بر لبنان سايه اي شوم و ذلت بار افكنده است. او با ديدن اين ناگواري ها، به شدت غمگين مي شود. بي درنگ پس از ورود به لبنان، به منطقه جبل عامل در جنوب لبنان مي رود و در شهر صور، بزرگ ترين شهر جنوب اين سرزمين اقامت مي گزيند و امامت مسجدي را مي پذيرد. وي در عرض چند سال براي رفع محروميت از جبل عامل چندين مركز علمي، فرهنگي، آموزشي و حرفه اي تأسيس مي كند.
به گفته حجت الاسلام والمسلمين غروي، نخستين كسي كه در لبنان حوزه اي فعال بنيان نهاد، سيد موسي صدر بود كه «معهد الدراسات الاسلاميه» نام داشت. آن روحاني والامقام، در اين مكان آموزشي شاگرداني چند پرورش داد كه برخي از آنان شيخ حسن حريري، شيخ ابراهيم قصير و شهيد سيد عباس موسوي نام دارند. سيد عباس در معهد ياد شده، از مقدمات تا ابتداي سطوح عاليه (مكاسب و كفايه) را خواند.
به گفته حجت الاسلام والمسلمين غروي، نخستين كسي كه در لبنان حوزه اي فعال بنيان نهاد، سيد موسي صدر بود كه «معهد الدراسات الاسلاميه» نام داشت. آن روحاني والامقام، در اين مكان آموزشي شاگرداني چند پرورش داد كه برخي از آنان شيخ حسن حريري، شيخ ابراهيم قصير و شهيد سيد عباس موسوي نام دارند. سيد عباس در معهد ياد شده، از مقدمات تا ابتداي سطوح عاليه (مكاسب و كفايه) را خواند.
خط ۱۰۰: خط ۱۱۲:


حامي راستين قدس و فلسطين
حامي راستين قدس و فلسطين
آزادسازي فلسطين از دست غاصبان صهيونيست، عالي ترين هدف براي سيد در دوران كودكي بود. او از نوجواني با موضوع قدس زيست و چشمانش را با شكست سه كشور عربي از اسرائيل در جنگ 1967 م. / 1386 هـ .ق گشود و اين واقعه به شدت او را غمگين كرد. سيد عباس براي تحقق بخشيدن به آرمان پاك خود، تا زمان شهادت كه در راه قدس شريف و در حوالي فلسطين اشغالي به وقوع پيوست، همچنان در خيزش و خروش بود و از فعاليت باز نايستاد.
آزادسازي فلسطين از دست غاصبان صهيونيست، عالي ترين هدف براي سيد در دوران كودكي بود. او از نوجواني با موضوع قدس زيست و چشمانش را با شكست سه كشور عربي از اسرائيل در جنگ 1967 م. / 1386 هـ .ق گشود و اين واقعه به شدت او را غمگين كرد. سيد عباس براي تحقق بخشيدن به آرمان پاك خود، تا زمان شهادت كه در راه قدس شريف و در حوالي فلسطين اشغالي به وقوع پيوست، همچنان در خيزش و خروش بود و از فعاليت باز نايستاد.
گروه هاي انقلابي و اسلامي فلسطين او را ستوده و او را به نام شهيد قدس مي شناسند و بارها گفته اند سيد عباس مي گفت فلسطين در قلبش بود. او نيز در قلب فلسطيني ها جاي داشت. شهيد دكتر فتحي شقاقي، دبير كل سابق حركت جهاد اسلامي، گفت: سيد عباس يك قهرمان نادر در دوره اي استثنايي است. او همواره اندوه فلسطين، حزن قيام، كودكان و فقرا، غم وحدت، جهاد و تلاش را بر دوش داشت، او را بيش از پيش، فلسطيني يافتم.
گروه هاي انقلابي و اسلامي فلسطين او را ستوده و او را به نام شهيد قدس مي شناسند و بارها گفته اند سيد عباس مي گفت فلسطين در قلبش بود. او نيز در قلب فلسطيني ها جاي داشت. شهيد دكتر فتحي شقاقي، دبير كل سابق حركت جهاد اسلامي، گفت: سيد عباس يك قهرمان نادر در دوره اي استثنايي است. او همواره اندوه فلسطين، حزن قيام، كودكان و فقرا، غم وحدت، جهاد و تلاش را بر دوش داشت، او را بيش از پيش، فلسطيني يافتم.
خط ۱۱۶: خط ۱۲۹:


مطيع امام خميني رحمه الله ، شيفته انقلاب اسلامي
مطيع امام خميني رحمه الله ، شيفته انقلاب اسلامي
سيد عباس در مدت اقامت در نجف، كه حدود نه سال طول كشيد، همواره درباره مسائل سياسي و اجتماعي ملاقات هايي با امام خميني رحمه الله داشت. بر اثر اين آشنايي ها و پيوندها، از پرتوهاي پرفروغ آن رهبر فرزانه بهره مند شد و آن را در خط مشي خويش و انسجام و رهبري مجاهدان و نيروهاي مقاومت به كار گرفت.
سيد عباس در مدت اقامت در نجف، كه حدود نه سال طول كشيد، همواره درباره مسائل سياسي و اجتماعي ملاقات هايي با امام خميني رحمه الله داشت. بر اثر اين آشنايي ها و پيوندها، از پرتوهاي پرفروغ آن رهبر فرزانه بهره مند شد و آن را در خط مشي خويش و انسجام و رهبري مجاهدان و نيروهاي مقاومت به كار گرفت.
هم زمان با پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني رحمه الله در ايران، سيد شهيد با اين تحول عظيم و شگفت و رهبر آن مأنوس تر گشت و از جمله اولين حاميان و پيروان امام خميني رحمه الله شد. او از مدافعان سرسخت انقلاب و ولايت فقيه شده بود. خود را در وجود امام خميني رحمه الله درآميخت و حركت جهادي خويش را در انقلاب اسلامي ذوب كرد. در اين راه دعوت استاد شهيد خويش سيد محمدباقر صدر را پذيرفت. سپس مردم را با اين سخن فراخواند: «در امام خميني رحمه الله ذوب شويد؛ همچنان كه او در اسلام ذوب شده است».
هم زمان با پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني رحمه الله در ايران، سيد شهيد با اين تحول عظيم و شگفت و رهبر آن مأنوس تر گشت و از جمله اولين حاميان و پيروان امام خميني رحمه الله شد. او از مدافعان سرسخت انقلاب و ولايت فقيه شده بود. خود را در وجود امام خميني رحمه الله درآميخت و حركت جهادي خويش را در انقلاب اسلامي ذوب كرد. در اين راه دعوت استاد شهيد خويش سيد محمدباقر صدر را پذيرفت. سپس مردم را با اين سخن فراخواند: «در امام خميني رحمه الله ذوب شويد؛ همچنان كه او در اسلام ذوب شده است».
خط ۱۳۵: خط ۱۴۹:


شهيد موسوي و شكل گيري حزب الله
شهيد موسوي و شكل گيري حزب الله
با آغاز حركت امام موسي صدر، تعداد زيادي از جوانان كه عضو احزاب گوناگون بودند به حركت المحرومين و جنبش امل پيوستند، ولي با از دست دادن دو رهبر اصلي اين جنبش يعني امام موسي صدر و شهيد دكتر مصطفي چمران، جنبش امل توانايي حفظ وحدت و يكپارچگي نيروهايش را از دست داد.
با آغاز حركت امام موسي صدر، تعداد زيادي از جوانان كه عضو احزاب گوناگون بودند به حركت المحرومين و جنبش امل پيوستند، ولي با از دست دادن دو رهبر اصلي اين جنبش يعني امام موسي صدر و شهيد دكتر مصطفي چمران، جنبش امل توانايي حفظ وحدت و يكپارچگي نيروهايش را از دست داد.
از سويي چرخش ايدئولوژيك برخي عناصر سياسي امل از مذهب شيعه به سمت حركت سياسي لائيك، انگيزه جوانان شيعي را براي پيوستن به صفوف مجاهدان تقويت كرد. مجموعه هاي متفرق اسلام گرا كه بعلبك را پايگاه خود قرار داده بودند، به تدريج دريافتند در شرايط حاضر تنها راه نجات، حفظ وحدت و يكپارچگي است. آنان در اثرپذيري از ديدگاه هاي سياسي امام خميني رحمه الله و در اعتقاد به ضرورت مقابله با اسرائيل، با يكديگر متحد بودند. ازاين رو، به اين نتيجه رسيدند كه در شرايطي كه ظرفيت لازم براي مبارزه با دشمن خارجي در ديگر احزاب و سازمان هاي سياسي وجود ندارد، بايد با بهره گيري از تجربه هاي ايران به فكر ايجاد تشكيلاتي متناسب با اوضاع جاري خود باشند.
از سويي چرخش ايدئولوژيك برخي عناصر سياسي امل از مذهب شيعه به سمت حركت سياسي لائيك، انگيزه جوانان شيعي را براي پيوستن به صفوف مجاهدان تقويت كرد. مجموعه هاي متفرق اسلام گرا كه بعلبك را پايگاه خود قرار داده بودند، به تدريج دريافتند در شرايط حاضر تنها راه نجات، حفظ وحدت و يكپارچگي است. آنان در اثرپذيري از ديدگاه هاي سياسي امام خميني رحمه الله و در اعتقاد به ضرورت مقابله با اسرائيل، با يكديگر متحد بودند. ازاين رو، به اين نتيجه رسيدند كه در شرايطي كه ظرفيت لازم براي مبارزه با دشمن خارجي در ديگر احزاب و سازمان هاي سياسي وجود ندارد، بايد با بهره گيري از تجربه هاي ايران به فكر ايجاد تشكيلاتي متناسب با اوضاع جاري خود باشند.
خط ۱۵۵: خط ۱۷۰:


همدردي با مسلمانان جهان
همدردي با مسلمانان جهان
سيد عباس در همان دوران زندگي در نجف، براي چاره انديشي برخي مشكلات كشورهاي اسلامي به پا خاست و انجمن هفتگي تشكيل داد كه در آن با بعضي از برادرانش اجتماع مي كرد. آنان طي جلسه هايي منظم و هدف دار، اوضاع سياسي ـ اجتماعي و مسائل فرهنگي و ارتباطي امت مسلمان از جنوب افريقا تا شرق آسيا را مطالعه و بررسي مي كردند.
سيد عباس در همان دوران زندگي در نجف، براي چاره انديشي برخي مشكلات كشورهاي اسلامي به پا خاست و انجمن هفتگي تشكيل داد كه در آن با بعضي از برادرانش اجتماع مي كرد. آنان طي جلسه هايي منظم و هدف دار، اوضاع سياسي ـ اجتماعي و مسائل فرهنگي و ارتباطي امت مسلمان از جنوب افريقا تا شرق آسيا را مطالعه و بررسي مي كردند.
سيد حتي آنگاه كه به شهادت رسيد، حتي اندوه مسلمانان الجزاير و آسياي مركزي و قفقاز را با خود همراه داشت. در حالي كشته شد كه در چشمانش اشكي بر مسلمانان مظلوم برمه (ميانمار) جمع شده و غم افراد مسلمان سرزمين كشمير قلبش را در فشار قرار داده بود.
سيد حتي آنگاه كه به شهادت رسيد، حتي اندوه مسلمانان الجزاير و آسياي مركزي و قفقاز را با خود همراه داشت. در حالي كشته شد كه در چشمانش اشكي بر مسلمانان مظلوم برمه (ميانمار) جمع شده و غم افراد مسلمان سرزمين كشمير قلبش را در فشار قرار داده بود.
خط ۱۶۴: خط ۱۸۰:


سيد سلحشوران
سيد سلحشوران
سيد عباس كه دل را متوجه خدا كرده بود، خود را به پايگاه استواري پيوند زد كه شديدترين توفان ها هم آن را به تلاطم وانمي داشت. اين قدرت روحي و معنوي، وي را به انساني شجاع، مقاوم، قاطع و پايدار تبديل كرد. انس با فرهنگ عاشورا و حماسه حسيني و تأثيرپذيري از صلابت علوي، سيد عباس را در مسير فداكاري و جانبازي مصمم تر مي كرد و در اين راه خالصانه ترين تلاش ها را به كار گرفت تا آنكه خداوند متعال وي را مشمول فضل خويش ساخت و او را در زمره شهدا قرار داد.
سيد عباس كه دل را متوجه خدا كرده بود، خود را به پايگاه استواري پيوند زد كه شديدترين توفان ها هم آن را به تلاطم وانمي داشت. اين قدرت روحي و معنوي، وي را به انساني شجاع، مقاوم، قاطع و پايدار تبديل كرد. انس با فرهنگ عاشورا و حماسه حسيني و تأثيرپذيري از صلابت علوي، سيد عباس را در مسير فداكاري و جانبازي مصمم تر مي كرد و در اين راه خالصانه ترين تلاش ها را به كار گرفت تا آنكه خداوند متعال وي را مشمول فضل خويش ساخت و او را در زمره شهدا قرار داد.
سيد عباس خود، چنين نغمه سرايي كرده است:
سيد عباس خود، چنين نغمه سرايي كرده است:
خط ۱۷۵: خط ۱۹۲:


آخرين سخنراني، وداع آخر
آخرين سخنراني، وداع آخر
27 بهمن سال 1370 شمسي / 16 فوريه 1992م. با هشتمين سالگرد شهادت شيخ شهيدان لبنان، روحاني مجاهد، راغب حرب همزمان بود. سيد عباس در حالي كه همسرش امّ ياسر و كودك پنج ساله اش حسين را با خود همراه داشت، بنا بر عادت هميشگي صبح زود از خانه بيرون رفت تا با عده اي از نيروهاي مقاومت، دوستان و شاگردانش به قصد گرامي داشت ياد شيخ راغب حرب، به سوي شهر جبشيت حركت كند.
27 بهمن سال 1370 شمسي / 16 فوريه 1992م. با هشتمين سالگرد شهادت شيخ شهيدان لبنان، روحاني مجاهد، راغب حرب همزمان بود. سيد عباس در حالي كه همسرش امّ ياسر و كودك پنج ساله اش حسين را با خود همراه داشت، بنا بر عادت هميشگي صبح زود از خانه بيرون رفت تا با عده اي از نيروهاي مقاومت، دوستان و شاگردانش به قصد گرامي داشت ياد شيخ راغب حرب، به سوي شهر جبشيت حركت كند.
سيد عباس در مراسم تجليل از ايثارگري ها، خدمات علمي، فرهنگي و تبليغي شيخ راغب حرب به سخنراني پرداخت كه طنين فرياد مظلوميت و پايمردي جبل عامل بود و درحقيقت مرامنامه شيعيان اين سامان به شمار مي رفت. او در اين سخنان كه وداع آخرش بود، از علي(ع) و همدردي امير مؤمنان با محرومان جامعه سخن گفت و افزود: ما پيروان آن امام همام، نبايد در راه خدمت به گروه هايي كه در فشارهاي سياسي و اقتصادي به سر مي برند، اهمال بورزيم، به ويژه اهتمام ورزيدن براي مردماني كه كارنامه درخشان و پربار علمي و فرهنگي دارند و به اسلام و جامعه مسلمانان خدمات گرانبهايي كرده اند، اجري افزون تر خواهد داشت.
سيد عباس در مراسم تجليل از ايثارگري ها، خدمات علمي، فرهنگي و تبليغي شيخ راغب حرب به سخنراني پرداخت كه طنين فرياد مظلوميت و پايمردي جبل عامل بود و درحقيقت مرامنامه شيعيان اين سامان به شمار مي رفت. او در اين سخنان كه وداع آخرش بود، از علي(ع) و همدردي امير مؤمنان با محرومان جامعه سخن گفت و افزود: ما پيروان آن امام همام، نبايد در راه خدمت به گروه هايي كه در فشارهاي سياسي و اقتصادي به سر مي برند، اهمال بورزيم، به ويژه اهتمام ورزيدن براي مردماني كه كارنامه درخشان و پربار علمي و فرهنگي دارند و به اسلام و جامعه مسلمانان خدمات گرانبهايي كرده اند، اجري افزون تر خواهد داشت.
خط ۱۸۳: خط ۲۰۱:


روايت شهادت
روايت شهادت
سيد عباس بعد از اين سخنراني افشاگرانه و تاريخي به كنار مزار شهيد شيخ راغب حرب رفت و پس از تجديد ميثاق با روح پاك آن شهيد، خواندن فاتحه و زيارت اهل قبور، دستش را روي مرقد او گذاشت و به احمد، فرزند شيخ نگريست و خطاب به وي گفت: «وصيتي داري كه بخواهي براي پدرت برساني؟» سپس به ديدار اسير آزاد شده از زندان صهيونيست ها يعني شيخ عبدالكريم رفت و براي سلامتي او و مادرش دعا كرد.
سيد عباس بعد از اين سخنراني افشاگرانه و تاريخي به كنار مزار شهيد شيخ راغب حرب رفت و پس از تجديد ميثاق با روح پاك آن شهيد، خواندن فاتحه و زيارت اهل قبور، دستش را روي مرقد او گذاشت و به احمد، فرزند شيخ نگريست و خطاب به وي گفت: «وصيتي داري كه بخواهي براي پدرت برساني؟» سپس به ديدار اسير آزاد شده از زندان صهيونيست ها يعني شيخ عبدالكريم رفت و براي سلامتي او و مادرش دعا كرد.
محافظان سيد متوجه بالگردهاي جنگي اسرائيلي مي شوند كه حالت عادي نداشتند. اين را به سيد مي گويند، شهيد موسوي مي گويد: مگر ترسيده ايد؟ آنان با حالتي از مزاح و شوخي مي گويند: اگر شما از اين ماجرا بيمي نداريد، ولي ما زن و بچه داريم. سيد خم مي شود، سنگي را از زمين برمي دارد و به دست فرزند پنج ساله اش سيد حسين مي دهد و مي گويد: با اين سنگ آن بالگردها را هدف قرار ده.
محافظان سيد متوجه بالگردهاي جنگي اسرائيلي مي شوند كه حالت عادي نداشتند. اين را به سيد مي گويند، شهيد موسوي مي گويد: مگر ترسيده ايد؟ آنان با حالتي از مزاح و شوخي مي گويند: اگر شما از اين ماجرا بيمي نداريد، ولي ما زن و بچه داريم. سيد خم مي شود، سنگي را از زمين برمي دارد و به دست فرزند پنج ساله اش سيد حسين مي دهد و مي گويد: با اين سنگ آن بالگردها را هدف قرار ده.
خط ۱۸۸: خط ۲۰۷:


گزارش جنايت، از زبان خلبان اسرائيلي
گزارش جنايت، از زبان خلبان اسرائيلي
يكي از چهار خلباني كه مجري جنايت ترور شهيد موسوي دبير كل سابق حزب الله لبنان بود، بعد از شانزده سال در بهمن 1386، واقعه به شهادت رساندن وي را چنين شرح داد: ما قصد داشتيم سيد عباس موسوي را برباييم و اين عمليات به دستور مستقيم ايهود باراك، رئيس ستاد ارتش وقت رژيم صهيونيستي، صورت گرفت، ولي چون شكست خورديم، از فرماندهي دستوري گرفتيم مبني بر اينكه هرچه سريع تر تمامي اعضاي كاروان همراه سيد عباس موسوي هدف حملات موشكي و گلوله باران قرار گيرند.
يكي از چهار خلباني كه مجري جنايت ترور شهيد موسوي دبير كل سابق حزب الله لبنان بود، بعد از شانزده سال در بهمن 1386، واقعه به شهادت رساندن وي را چنين شرح داد: ما قصد داشتيم سيد عباس موسوي را برباييم و اين عمليات به دستور مستقيم ايهود باراك، رئيس ستاد ارتش وقت رژيم صهيونيستي، صورت گرفت، ولي چون شكست خورديم، از فرماندهي دستوري گرفتيم مبني بر اينكه هرچه سريع تر تمامي اعضاي كاروان همراه سيد عباس موسوي هدف حملات موشكي و گلوله باران قرار گيرند.
سه ساعت طول كشيد تا اجراي دستور لازم را براي پرواز به سوي هدف آغاز كرديم. ضمن آنكه يك تيم متشكل از نيروهاي امنيتي، در داخل لبنان به طور دقيق تحركات سيد عباس را در نظر داشتند. ما ابتدا اطلاعاتي درباره آغاز حركت كاروان دريافت كرديم. بي درنگ به سوي هدف پرواز نموديم تا فرصتي را از دست ندهيم. زماني كه دو بالگرد براي يورش به سوي كاروان، در حال حركت بودند، دو بالگرد ديگر به سمت ساحل لبنان حركت مي كرد تا در صورت تغيير مسير ناگهاني كاروان به سوي كرانه مديترانه، آنها را در اين قسمت به دام اندازيم.
سه ساعت طول كشيد تا اجراي دستور لازم را براي پرواز به سوي هدف آغاز كرديم. ضمن آنكه يك تيم متشكل از نيروهاي امنيتي، در داخل لبنان به طور دقيق تحركات سيد عباس را در نظر داشتند. ما ابتدا اطلاعاتي درباره آغاز حركت كاروان دريافت كرديم. بي درنگ به سوي هدف پرواز نموديم تا فرصتي را از دست ندهيم. زماني كه دو بالگرد براي يورش به سوي كاروان، در حال حركت بودند، دو بالگرد ديگر به سمت ساحل لبنان حركت مي كرد تا در صورت تغيير مسير ناگهاني كاروان به سوي كرانه مديترانه، آنها را در اين قسمت به دام اندازيم.
خط ۱۹۳: خط ۲۱۳:
بالگردهايي كه خلبانان آنها در ايالات متحده امريكا آموزش ديده بودند، موشك نخست را شليك كردند كه به انفجار نخستين خودرو و سرنگوني آن منجر شد. اگرچه بالگرد من از چند ناحيه زمين هدف گلوله قرار گرفت، موفق شديم از صحنه بگريزيم. پس از فرود، از طريق رسانه هاي گروهي باخبر شديم كه موسوي، اعضاي خانواده و برخي همراهانش به قتل رسيده اند. اگرچه مي دانستيم شخص مهمي را بايد هدف قرار دهيم و در واقع چگونگي حركت و تعداد خودروهاي كاروان هم دليلي بر آن بود، به ما گفته نشد اين شخص مهم دبير كل حزب الله است.
بالگردهايي كه خلبانان آنها در ايالات متحده امريكا آموزش ديده بودند، موشك نخست را شليك كردند كه به انفجار نخستين خودرو و سرنگوني آن منجر شد. اگرچه بالگرد من از چند ناحيه زمين هدف گلوله قرار گرفت، موفق شديم از صحنه بگريزيم. پس از فرود، از طريق رسانه هاي گروهي باخبر شديم كه موسوي، اعضاي خانواده و برخي همراهانش به قتل رسيده اند. اگرچه مي دانستيم شخص مهمي را بايد هدف قرار دهيم و در واقع چگونگي حركت و تعداد خودروهاي كاروان هم دليلي بر آن بود، به ما گفته نشد اين شخص مهم دبير كل حزب الله است.
بعدها اطلاعات نظامي ارتش اسرائيل انتقادهاي زيادي از تصميم گيران به طرح ترور موسوي گرفت؛ زيرا قرار بود با هدف آزادي رون اراد خلبان مفقودي ارتش اسرائيل در ازاي آزادي سيد عباس موسوي، وي ربوده شود، ولي اين ترور بر اثر شكست آن طرح انجام شد كه با تأييد مستقيم موشه آرنز، وزير جنگ وقت پيش رفت.
بعدها اطلاعات نظامي ارتش اسرائيل انتقادهاي زيادي از تصميم گيران به طرح ترور موسوي گرفت؛ زيرا قرار بود با هدف آزادي رون اراد خلبان مفقودي ارتش اسرائيل در ازاي آزادي سيد عباس موسوي، وي ربوده شود، ولي اين ترور بر اثر شكست آن طرح انجام شد كه با تأييد مستقيم موشه آرنز، وزير جنگ وقت پيش رفت.
1- برگرفته از کتاب زندگي و مبارزات شهيد سيد عباس موسوي «دبيركل حزب‌الله لبنان» از غلامرضا گلی زواره
1- برگرفته از کتاب زندگي و مبارزات شهيد سيد عباس موسوي «دبيركل حزب‌الله لبنان» از غلامرضا گلی زواره
confirmed
۳٬۸۹۱

ویرایش