۶٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
</div> | </div> | ||
'''شیخ مجیب الرحمن''' موسس و رهبر [[حزب لیگ عوامی]] و بنیانگذار کشور [[بنگلادش]] میباشد. در سال 1971م، به رهبری او [[پاکستان]] شرقی (بنگلادش) از پاکستان غربی (پاکستان فعلی) جدا شد و کشور بنگلادش را تشکیل داد. وی اولین رئیسجمهور کشور بنگلادش می باشد. در کودتای نظامی سال 1975م، که بر علیه او صورت گرفت همراه با خانواده خود کشته شد. | '''شیخ مجیب الرحمن''' موسس و رهبر [[حزب لیگ عوامی]] و بنیانگذار کشور [[بنگلادش]] میباشد. در سال 1971م، به رهبری او [[پاکستان]] شرقی (بنگلادش) از پاکستان غربی (پاکستان فعلی) جدا شد و کشور بنگلادش را تشکیل داد. وی اولین رئیسجمهور کشور بنگلادش می باشد. در کودتای نظامی سال 1975م، که بر علیه او صورت گرفت همراه با خانواده خود کشته شد <ref>[https://ur.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%AE_%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%B0%D9%86 برگرفته از ویکی پدیای اردو]</ref>. | ||
= زندگینامه = | = زندگینامه = | ||
'''مجیب الرحمن''' در 17 مارس 1920م، در روستای تونگیپارا واقع در شهرستان گوپالگانج | '''مجیب الرحمن''' در 17 مارس 1920م، در روستای تونگیپارا واقع در شهرستان گوپالگانج در بخش فریدپور به دنیا آمد او از میان چهار دختر و دو پسر سومین فرزند بود. در هفت سالگی مجیب تحصیل در مدرسه ابتدایی گیمادانگا را آغاز کرد در 9 سالگی او را در مدرسه دولتی گوپالگانج در کلاس سوم پذیرفتند در ادامه نیز به یک مدرسه محلی که توسط مبلغان مسیحی اداره میشد رفت. او لیسانس تاریخ و علوم سیاسی خود را از کالج اسلامیه کلکته در سال 1947م، اخذ نمود <ref>[https://www.irna.ir/news/84154578/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D9%84%DB%8C-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA برگرفته شده از سایت ایرنا]</ref>. | ||
= فعالیتهای سیاسی = | = فعالیتهای سیاسی = | ||
او از دوران دانشجویی شروع به فعالیت های سیاسی کرد. از سال 1943م تا 1947م، او عضو شورای اتحادیه [[هند]] و [[مسلمانان]] بود. از سال 1945 تا 1946م، دبیر کل اتحادیه دانشجویان '''کالج اسلامیه''' بود. در سال 1946م، به عضویت مجلس بنگال انتخاب شد. وی بلافاصله پس از تشکیل پاکستان در سال 1947م، از حزب [[مسلم لیگ]] استعفا داد تا خود را مخالف با ملیت اردو نشان دهد. با تشکیل اتحادیه دانشجویان [[مسلمان]] نشان داد که وی از همان ابتدا به جای ملیت اردو، طرفدار ملیت بنگالی بوده و مانند بسیاری دیگر از رهبران مسلم لیگ، صرفا طرفدار مسلم لیگ بوده است، زیرا این جنبش مردمی در آن روزها با پیوستن به آن می توان به قدرت دست یافت | او از دوران دانشجویی شروع به فعالیت های سیاسی کرد. از سال 1943م تا 1947م، او عضو شورای اتحادیه [[هند]] و [[مسلمانان]] بود. از سال 1945 تا 1946م، دبیر کل اتحادیه دانشجویان '''کالج اسلامیه''' بود. در سال 1946م، به عضویت مجلس بنگال انتخاب شد. وی بلافاصله پس از تشکیل پاکستان در سال 1947م، از حزب [[مسلم لیگ]] استعفا داد تا خود را مخالف با ملیت اردو نشان دهد. با تشکیل اتحادیه دانشجویان [[مسلمان]] نشان داد که وی از همان ابتدا به جای ملیت اردو، طرفدار ملیت بنگالی بوده و مانند بسیاری دیگر از رهبران مسلم لیگ، صرفا طرفدار مسلم لیگ بوده است، زیرا این جنبش مردمی در آن روزها با پیوستن به آن می توان به قدرت دست یافت | ||
== پیوستن به حزب لیگ عوامی == | == پیوستن به حزب لیگ عوامی == | ||
زمانی که [[حسین سهروردی]] '''لیگ عوامی''' را در سال 1952م، تشکیل داد '''مجیب الرحمن''' در تشکیل حزب شرکت کرد. در سال 1953م، وی دبیر کل حزب عوامی لیگ شد و در انتخابات مارس 1954م، به عضویت مجلس استانی پاکستان شرقی به عنوان نامزد '''جبهه جگتو''' انتخاب شد. او در تدوین قانون اساسی در سال 1956م، شرکت کرد. اما وی با حدود خودمختاری استانی که در قانون اساسی تعیین شده بود موافق نبود. وی در کنفرانس جهانی صلح در پکن در سال 1952م، و کنفرانس صلح جهانی در استکهلم در سال 1956م، شرکت کرد. در اواخر همان سال او به عنوان رئیس یک هیئت پارلمانی از [[چین]] دیدن کرد. | زمانی که [[حسین سهروردی]] '''لیگ عوامی''' را در سال 1952م، تشکیل داد '''مجیب الرحمن''' در تشکیل حزب شرکت کرد. در سال 1953م، وی دبیر کل حزب عوامی لیگ شد و در انتخابات مارس 1954م، به عضویت مجلس استانی پاکستان شرقی به عنوان نامزد '''جبهه جگتو''' انتخاب شد. او در تدوین قانون اساسی در سال 1956م، شرکت کرد. اما وی با حدود خودمختاری استانی که در قانون اساسی تعیین شده بود موافق نبود. وی در کنفرانس جهانی صلح در پکن در سال 1952م، و کنفرانس صلح جهانی در استکهلم در سال 1956م، شرکت کرد. در اواخر همان سال او به عنوان رئیس یک هیئت پارلمانی از [[چین]] دیدن کرد.<br> | ||
[[پرونده:خاطرات ناتمام.jpg|200px|بندانگشتی|چپ|کتاب خاطرات ناتمام]] | |||
او در کتاب '''خاطرات ناتمام''' خود این چنین میگوید: مردم در سراسر کشور می دیدند که سیاهی و تباهی در همه جا گسترده شده است. تنها کورسوی امید آنها این بود که آقای سهروردی به کشور بازگردد و کشور را به سمت [[دموکراسی]] هدایت کند. در زندان از اتفاقاتی که به وقوع پیوسته بود بسیار غمگین بودیم و احساسی از خستگی و درماندگی در همه ما ریشه دوانده بود. من هم نمی توانستم دلیلی برای حمایت از تصمیم آقای سهروردی مبنی بر وزیر شدن پیدا کنم . در واقع از اینکه او چنین تصمیمی گرفته بسیار عصبانی بودم. | |||
خیلی ها از من خواسته بودند تلگرامی برایش بفرستم و بابت بازگشتش به کشور بعد از درمان به او خوش آمد بگویم در پاسخ گفتم هرگز این کار را نخواهم کرد من به او تلگرام نخواهم فرستاد و دلیلی ندارد این کار را بکنم. | |||
== کنفرانس ملی لاهور == | == کنفرانس ملی لاهور == | ||
در فوریه 1966م، او شش نکته را برای اولین بار در نشست کنفرانس ملی در لاهور مطرح کرد. | در فوریه 1966م، او شش نکته را برای اولین بار در نشست کنفرانس ملی در لاهور مطرح کرد. |