۸۷٬۹۰۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بیت المقدس' به 'بیتالمقدس') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
</div> | </div> | ||
'''معاویة بن ابیسفیان''' نخستین خلیفه اموی است که از پس از صلح [[امام حسن]] تا سال ۶۰ق حدود بیست سال در [[دمشق]] خلافت کرد. او در فتح [[مکه]] [[اسلام]] آورد و از [[طلقاء]] بود. او در زمان [[ابوبکر]] | '''معاویة بن ابیسفیان''' نخستین خلیفه اموی است که از پس از صلح [[امام حسن]] تا سال ۶۰ق حدود بیست سال در [[دمشق]] خلافت کرد. او در فتح [[مکه]] [[اسلام]] آورد و از [[طلقاء]] بود. او در زمان [[ابوبکر]] در فتح سرزمین [[شام]] حاضر بود و در زمان [[عمر]] بن خطاب استاندار اردن و سپس استاندار تمام سرزمین شام شد. | ||
در شورش علیه [[عثمان]] بن عفان علیرغم درخواست عثمان به یاری او نشتافت. در زمان خلافت [[امام علی]] (ع) به اسم خونخواهی عثمان [[جنگ صفین]] را به راه انداخت. پس از شهادت امام علی (ع) | در شورش علیه [[عثمان]] بن عفان علیرغم درخواست عثمان به یاری او نشتافت. در زمان خلافت [[امام علی]] (ع) به اسم خونخواهی عثمان [[جنگ صفین]] را به راه انداخت. پس از شهادت امام علی (ع) در معاهده صلح با امام حسن (ع) خلافت مسلمین را به دست گرفت و دمشق را پایتخت حکومت خود کرد. در زمان او فتوحات بیشتر در سرزمینهای غربی و شمال [[آفریقا]] بود و در سرزمینهای شرقی به تثبیت فتوحات پیشین تاکید داشت. معاویه خلافت را به سلطنت تغییر داد و برای بیعت گرفتن برای پسرش [[یزید]] تلاشهای فراوان کرد. برای اداره کشور، دیوانهای جدیدی را بنا نهاد. او با شورشهای خوارج و [[شیعیان]] مواجه بود و آنها را سرکوب کرد. | ||
=زندگی معاویه= | =زندگی معاویه= | ||
ابوعبدالرحمان معاویة بن ابوسفیان صخر بن حرب بن امیة بن عبدشمس بن عبدمناف بن قصی قریشی اموی | ابوعبدالرحمان معاویة بن ابوسفیان صخر بن حرب بن امیة بن عبدشمس بن عبدمناف بن قصی قریشی اموی در سال پنجم پیش از بعثت متولد شد. تولد او در برخی منابع تاریخی، هفت یا ۱۳ سال قبل از بعثت ذکر شده است. مادرش هند دختر عتبة بن ربیعة بن عبد شمس بن عبد مناف است<ref>مبیّض، موسوعة حیاة الصحابه من کتب التراث، مکتبة الغزالی، ج۶، ص۳۴۷۸</ref> که دستور داد جنازه حمزه، عموی پیامبر را مثله کنند. سپس جگر او را به دندان گرفت و به هند جگرخوار (آکلة الأکباد) معروف شد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۹۶م، ج۴، ص۲۸۷</ref> به همین دلیل در [[زیارت عاشورا]] از معاویه به ابن آکله الاکباد یاد شده است. بر اساس منابع تاریخی معاویه به همراه پدر، مادر و برادرش در فتح مکه اسلام آورده و یکی از طلقاء و همچنین از مصادیق مؤلفة قلوبهم خوانده شده است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ش، ج۳، ص۱۴۱۶</ref> برخی منابع از معاویه نقل کردهاند که ادعا کرده پیش از آن اسلام آورده اما آن را از پدر و مادرش پنهان میکرده است. معاویه در برخی منابع از کاتبان پیامبر<ref> ابن اثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۴۳۳.</ref> و در برخی دیگر از کاتبان قرآن کریم دانسته شده است.<ref> ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۱۲۳</ref> بسیاری از روایات حاوی تکریم و فضیلتهای وی، ساختگی دانسته شده است.<ref>شوکانی، الفوائد المجموعة، [۱۴۱۵ق]، ج۲، ص۴۹۶-۵۱۶</ref> | ||
معاویه، برادر یکی از همسران پیامبر به نام ام حبیبه بود. با اینحال از میان برادران همسران پیامبر (ص) | معاویه، برادر یکی از همسران پیامبر به نام ام حبیبه بود. با اینحال از میان برادران همسران پیامبر (ص) تنها او را خال المؤمنین خواندهاند.<ref>اسکافی، المعیار و الموازنه، ۱۴۰۲ق، ص۲۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۵۹، ص۱۰۳.</ref> او از ابوبکر، عمر، عثمان و خواهرش ام حبیبه حدیث نقل کرده است. همچنین گروهی از صحابه و تابعین از او حدیث نقل کردهاند.<ref> عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۸، ص۱۰۵</ref> | ||
معاویه در [[جنگ یمامه]] شرکت کرد و پس از آن به همراه برادرش یزید در سپاه ابوبکر به شام رفت. در فتح شهرهای ساحلی صیدا، عرقه، جبیل، [[بیروت]] | معاویه در [[جنگ یمامه]] شرکت کرد و پس از آن به همراه برادرش یزید در سپاه ابوبکر به شام رفت. در فتح شهرهای ساحلی صیدا، عرقه، جبیل، [[بیروت]]، عکا و صور حضور داشت.<ref>بلاذری، ابوالعباس احمد بن یحیی بن جابر، فتوح البلدان، ص۱۷۳.</ref> | ||
معاویه اعتماد عمر بن خطاب را جلب کرد و عمر او را استاندار اردن و برادرش یزید را استاندار همه سرزمین شام کرد. پس از مرگ برادرش در حادثه طاعون عمواس، عمر همه قلمرو شام را نیز به معاویه سپرد و زمانی که عثمان بن عفان به خلافت رسید، معاویه را به استانداری همه سرزمین شام منصوب کرد و سرانجام پس از کشته شدن عثمان از بیعت با امام علی(ع) سر باز زد و به اسم خونخواهی عثمان به نزاع با امام برخاست. مردم شام به خونخواهی عثمان و جنگ با امام علی(ع) با او بیعت کردند.<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۶؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۴، ص۴۴۴</ref> این اختلاف تا آخر دوران حکومت امام علی(ع) بود. پس از شهادت امام علی(ع)، میان معاویه و امام حسن(ع) صلح برقرار شد و امام حسن(ع) در این صلح، به نفع معاویه کنار رفت.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۶</ref> او پس از صلح امام حسن(ع) تا آخر عمرش خلیفه مسلمین بود. | معاویه اعتماد عمر بن خطاب را جلب کرد و عمر او را استاندار اردن و برادرش یزید را استاندار همه سرزمین شام کرد. پس از مرگ برادرش در حادثه طاعون عمواس، عمر همه قلمرو شام را نیز به معاویه سپرد و زمانی که عثمان بن عفان به خلافت رسید، معاویه را به استانداری همه سرزمین شام منصوب کرد و سرانجام پس از کشته شدن عثمان از بیعت با امام علی(ع) سر باز زد و به اسم خونخواهی عثمان به نزاع با امام برخاست. مردم شام به خونخواهی عثمان و جنگ با امام علی(ع) با او بیعت کردند.<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۶؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۴، ص۴۴۴</ref> این اختلاف تا آخر دوران حکومت امام علی(ع) بود. پس از شهادت امام علی(ع)، میان معاویه و امام حسن(ع) صلح برقرار شد و امام حسن(ع) در این صلح، به نفع معاویه کنار رفت.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۶</ref> او پس از صلح امام حسن(ع) تا آخر عمرش خلیفه مسلمین بود. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
و به دنبال جویا شدن دلیل از جانب خلیفه، معاویه کار خود را چنین توجیه کرد که ما در سرزمینی هستیم که جاسوسان بسیاری از دشمن در آنجا وجود دارند و به همین دلیل، لازم است قدرت حکمرانیمان را چنان نشان دهیم که سبب عزت اسلام و [[مسلمانان]] باشد. با این حال من مطیع فرمان شمایم! | و به دنبال جویا شدن دلیل از جانب خلیفه، معاویه کار خود را چنین توجیه کرد که ما در سرزمینی هستیم که جاسوسان بسیاری از دشمن در آنجا وجود دارند و به همین دلیل، لازم است قدرت حکمرانیمان را چنان نشان دهیم که سبب عزت اسلام و [[مسلمانان]] باشد. با این حال من مطیع فرمان شمایم! | ||
خلیفه رو به معاویه کرد و گفت تو همیشه در پاسخهایت به شیوهای عمل میکنی که مرا در منگنه قرار میدهی! | خلیفه رو به معاویه کرد و گفت تو همیشه در پاسخهایت به شیوهای عمل میکنی که مرا در منگنه قرار میدهی! اگر دلیلی که گفتی واقعی باشد که تصمیم درستی گرفتی و اگر توجیهی غیر واقعی باشد، نیرنگی از جانب تو است!<ref>الاستیعاب، ج 3، ص 1417</ref> | ||
البته نکته جالبی نیز در اینجا وجود دارد؛ خلیفه دوم در مورد فرمانداران و سختگیری بر آنها شهره بوده است و گاهی بدون دلیل و مدرکی، افراطهایی انجام میداد که مورد اعتراض صحابه قرار میگرفت، در مقابل معاویه، به نوعی کرنش به خرج داده است! | البته نکته جالبی نیز در اینجا وجود دارد؛ خلیفه دوم در مورد فرمانداران و سختگیری بر آنها شهره بوده است و گاهی بدون دلیل و مدرکی، افراطهایی انجام میداد که مورد اعتراض صحابه قرار میگرفت، در مقابل معاویه، به نوعی کرنش به خرج داده است! | ||
با قتل خلیفه دوم و روی کار آمدن عثمان، اوضاع جامعه اسلامی کاملاً تغییر یافته و نوع حکمرانی معاویه که در زمان خلیفه قبل، مختص به او بود، هنگام خلافت عثمان همگانی شده و بیشتر فرمانداران به سمت تجمّل و دنیاگرایی روی آورده و معاویه نیز با قدرت به کار خود ادامه میداد.<ref>انساب الاشراف، ج 5، ص 13</ref> | با قتل خلیفه دوم و روی کار آمدن عثمان، اوضاع جامعه اسلامی کاملاً تغییر یافته و نوع حکمرانی معاویه که در زمان خلیفه قبل، مختص به او بود، هنگام خلافت عثمان همگانی شده و بیشتر فرمانداران به سمت تجمّل و دنیاگرایی روی آورده و معاویه نیز با قدرت به کار خود ادامه میداد.<ref>انساب الاشراف، ج 5، ص 13</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
=عهد سه خلیفه اول= | =عهد سه خلیفه اول= | ||
یزید بن ابی سفیان در فتح [[شامات]] فرهاندهی داشته و ابوبکر معاویه را در کنار برادرش ولایت داده بود.<ref>رسائل جاحظ، الرسائل السیاسیه، ص ۳۴۴</ref> پس از مرگ یزید معاویه در دوره عمر، به ولایت شام منصوب شد. برخی مورخان از تسامح عمر نسبت به معاویه اظهار شگفتی کردهاند.<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۲۴</ref> حسن بصری میگوید معاویه از همان زمان عمر خود را برای خلافت آماده میکرد.<ref>تثبیت دلائل النبوه، ص ۵۹۳</ref> عمر تمام شامات را به معاویه سپرد.<ref> مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، صص ۱۷، ۱۸، ۲۰؛ رسائل الجاحظ، الرسائل السیاسیه، ص ۳۴۴</ref> معاویه میگفت: به خدا سوگند که او تنها با منزلتی که نزد عمر داشت این چنین بر مردم تسلط یافت.<ref>العقد الفرید، ج ۱، ص ۱۵، ج ۵، ص ۱۱۴؛ مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۱۸</ref> عثمان در برابر اعتراضاتی که نسبت به معاویه میشد میگفت: چگونه او را عزل کنم در حالیکه عمر او را نصب کرده است.<ref>انساب الاشراف، ج ۴، ص ۵۵۰</ref> در دوره عثمان، شام منطقه امن او به شمار میآمد. او قراء [[کوفه]] | یزید بن ابی سفیان در فتح [[شامات]] فرهاندهی داشته و ابوبکر معاویه را در کنار برادرش ولایت داده بود.<ref>رسائل جاحظ، الرسائل السیاسیه، ص ۳۴۴</ref> پس از مرگ یزید معاویه در دوره عمر، به ولایت شام منصوب شد. برخی مورخان از تسامح عمر نسبت به معاویه اظهار شگفتی کردهاند.<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۲۴</ref> حسن بصری میگوید معاویه از همان زمان عمر خود را برای خلافت آماده میکرد.<ref>تثبیت دلائل النبوه، ص ۵۹۳</ref> عمر تمام شامات را به معاویه سپرد.<ref> مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، صص ۱۷، ۱۸، ۲۰؛ رسائل الجاحظ، الرسائل السیاسیه، ص ۳۴۴</ref> معاویه میگفت: به خدا سوگند که او تنها با منزلتی که نزد عمر داشت این چنین بر مردم تسلط یافت.<ref>العقد الفرید، ج ۱، ص ۱۵، ج ۵، ص ۱۱۴؛ مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۱۸</ref> عثمان در برابر اعتراضاتی که نسبت به معاویه میشد میگفت: چگونه او را عزل کنم در حالیکه عمر او را نصب کرده است.<ref>انساب الاشراف، ج ۴، ص ۵۵۰</ref> در دوره عثمان، شام منطقه امن او به شمار میآمد. او قراء [[کوفه]] و نیز [[ابوذر]] را به آنجا تبعید کرد؛ گرچه معاویه برای حفظ موقعیت خود و جلوگیری از تأثیرگذاری اینان بر مردم، آنان را از شام بیرون کرد.<ref>طبقات الکبری، ج ۴، ص ۲۲۹؛ الغدیر، ج ۶، ص ۳۰۴؛ ج ۹، ص ۳۷۳</ref> شام تربیت شده معاویه بود، این امری است که در طی حکومت بنی امیه، در وفاداری کامل مردم شام به آنها، آشکار شد. گفتهاند که سران بنی امیه نزد سفاح شهادت دادند که جز [[بنی امیه]] اقوامی برای پیامبر(ص) نمیشناختند.<ref>مروج الذهب، ج ۳، ص ۳۳؛ النزاع و التخاصم، ص ۲۸</ref> | ||
از معاویه نقل شده که گفته بود: نحن شجرة رسول الله<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۱۱، ص ۸۷</ref>. او همچنین با عنوان کاتب وحی و خال المؤمنین کوشید تا موقعیت دینی خود را تحکیم کند. او کسانی از راویان حدیث را واداشت تا دهها حدیث در فضیلت او بسازند و در میان مردم رواج دهند.<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، صص ۵-۱۶</ref> | از معاویه نقل شده که گفته بود: نحن شجرة رسول الله<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۱۱، ص ۸۷</ref>. او همچنین با عنوان کاتب وحی و خال المؤمنین کوشید تا موقعیت دینی خود را تحکیم کند. او کسانی از راویان حدیث را واداشت تا دهها حدیث در فضیلت او بسازند و در میان مردم رواج دهند.<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، صص ۵-۱۶</ref> | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
=معاویه در زمان امام حسن (ع)= | =معاویه در زمان امام حسن (ع)= | ||
پس از شهادت [[امام علی]](ع)، مردم شام در [[بیتالمقدس]] با معاویه به عنوان خلیفه بیعت کردند و او را امیرالمؤمنین نامیدند.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص۱۶۳؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۱۶۱</ref> امام حسن (ع) ابتدا برای تادیب معاویه به سمت او لشکرکشی نمود. اما | پس از شهادت [[امام علی]](ع)، مردم شام در [[بیتالمقدس]] با معاویه به عنوان خلیفه بیعت کردند و او را امیرالمؤمنین نامیدند.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص۱۶۳؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۱۶۱</ref> امام حسن (ع) ابتدا برای تادیب معاویه به سمت او لشکرکشی نمود. اما نفاقها و خیانتهاى سپاه امام علیه السلام موجب آن شد تا حسن بن على (ع) به ناچار با معاویه قرارداد ترک مخاصمه امضا کند. اما معاویه به هیچ یک از تعهدات صلحنامه وفا نکرد. به کشتار بىگناهان و دستگیرى و قتل یاران على (ع) پرداخت و هواداران اهل بیت (ع) را سرکوب و قلع و قمع نمود و عمال خویش را بر اموال و جانها و نوامیس مسلمین مسلط ساخت و دیکتاتورىترین شیوههاى حکومتى را در قالب تزویر و تبلیغات، اعمال مىکرد.<ref>محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۴۲۸</ref> سرانجام نیز به کمک مروان بن حکم، جعده دختر اشعث بن قیس که همسر آن حضرت بود را با وعدههایی به قتل امام حسن علیه السلام واداشت.<ref>الفتوح،ج۴، ص۳۱۹</ref> | ||
==بهره گیری از اصول دینی برای تثیبت خلافت== | ==بهره گیری از اصول دینی برای تثیبت خلافت== | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
==جعل حدیث== | ==جعل حدیث== | ||
معاویه در جعل [[حدیث]] دو روش را پیش گرفت. روش اول جعل احادیثی در مدح خود<ref> شوکانی، الفواید المجموعه فی الاحادیث الموضوعه، ص ۴۰۳-۴۰۷</ref> و دیگر رقبای اهل بیت(ع) و دوم جعل حدیث در ذم اهل بیت.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص ۶۳ باب</ref> جعل حدیث در مدح معاویه آنقدر زیاد است که ابن تیمیه نیز به آن اقرار دارد. وی در رد حدیث طیر مشوی | معاویه در جعل [[حدیث]] دو روش را پیش گرفت. روش اول جعل احادیثی در مدح خود<ref> شوکانی، الفواید المجموعه فی الاحادیث الموضوعه، ص ۴۰۳-۴۰۷</ref> و دیگر رقبای اهل بیت(ع) و دوم جعل حدیث در ذم اهل بیت.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص ۶۳ باب</ref> جعل حدیث در مدح معاویه آنقدر زیاد است که ابن تیمیه نیز به آن اقرار دارد. وی در رد حدیث طیر مشوی میگوید:درباره فضائل معاویه احادیث زیادی نقل کردهاند و کتابهای مستقلی نیز نوشتهاند، اهل دانش حدیث، نه آن را صحیح میدانند و نه این را.<ref>ابن تیمیه منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۷۱</ref> | ||
==سیاست اداری معاویه== | ==سیاست اداری معاویه== |