۱٬۷۳۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo"> | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:Jeld26.jpg|بندانگشتی|فصلنامه بیست و ششم اندیشه تقریب ]] | |||
[[پرونده:سید یزدی.jpg|بندانگشتی]] | [[پرونده:سید یزدی.jpg|بندانگشتی]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ | | |||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align: | !فصلنامه | ||
! | !اندیشه تقریب | ||
!سید محمد کاظم طباطبایی یزدی | |- | ||
|اطلاعات نشر | |||
|سال هفتم/ شماره بیست و ششم/بهار 1390 | |||
|- | |||
|عنوان مقاله | |||
|سید محمد کاظم طباطبایی یزدی وحدت گرای استعمار گریز | |||
|- | |||
|نویسنده | |||
|دکتر عزّالدین رضا نژاد <ref>عضو هیئت علمی جامعة المصطفی العالمیة</ref> | |||
|- | |- | ||
| | |تعداد صفحات | ||
| | |14 | ||
|- | |- | ||
| | |بخش | ||
| | |پیشگامان تقریب | ||
|- | |- | ||
|زبان | |||
|فارسی | |||
|- | |- | ||
|تولد | |تولد | ||
خط ۴۰: | خط ۵۰: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''سید محمد کاظم طباطبایی یزدی وحدت گرای استعمار گریز''' عنوان مقالهای برای معرفی اندیشههای وحدتگرایانهء شخصیتها و پیشگامان تقریب است. این عنوان در بخش پیشگامان تقریب [[فصلنامه اندیشه تقریب]]، [[فصلنامه اندیشه تقریب شماره 26|شماره بیست و ششم]]، سال هفتم فصل بهار، سال 1390 منتشر شدهاست. | |||
'''سید محمدکاظم طباطبایی یزدی''' مولف کتاب «عروة الوثقی» و از علمای مخالف مشروطه بود.</div> | |||
=چکیده= | |||
عالمان راستین، سنگربانان عرصه علم و عملاند. موقعیت علمی و مقام معنوی برخی از آنان به قدری زیاد است که در زمینه¬های گوناگون پیشقراول و الگو برای همگان میباشند. یکی از بزرگانی که با وحدت¬گرایی به مبارزه بیامان با استعمارگران قرن بیستم پرداخت و با حکم جهادش، سبب بسیج عمومی مسلمانان شد تا در برابر ظالمان و دشمنان اسلام و مسلمین قد علم کنند، آیتالله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (صاحب عروۀالوثقی) میباشد. آنچه در این مقاله آمده، شمّهای از زندگی آن مرد بزرگ میباشد که از بخشهای زیر تشکیل شدهاست: ولادت و خانوادۀ سید، تحصیلات مقدماتی، کرسی تدریس و مقام علمی، آثار و تألیفات، سید و مسائل سیاسی ـ اجتماعی عصرش، سید و مشروطه وارداتی، فراست و کیاست در مقابله با دسیسههای استعمار، اعلام جهاد علیه انگلیس و سایر استعمارگران، وحدتگرایی در دفاع از ایران و دولت عثمانی، و اقدامات وحدتگرایانه سید از طریق نامهها، تلگرافها و غیره. | |||
'''سید محمدکاظم طباطبایی | '''واژگان کلیدی:''' سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، سید، صاحب عروه، استعمارستیز، وحدتگرا، حکم جهاد، استعمارگران. | ||
=ولادت= | |||
در اواخر دهۀ چهل قرن سیزدهم هجری روستای «کسنویه»، یکی از روستاهای اطراف دارالمؤمنین یزد، ولادت فرزندی پسر در خانوادهای کشاورز از سادات طباطبایی را شاهد بود که پس از نیم قرن، آوازۀ او نه تنها کشورش، بلکه بخشهای مهمی از خاورمیانه را فراگرفت. وی طبق قول مشهور در سال 1248 هجری قمری در روستای «کسنویه» یکی از روستاهای اطراف دار المؤمنین [[یزد]]، ولادت یافت. او محمد کاظم نامیده شده و در دامن پاک پدر و مادر متدینی رشد یافت.<br> | |||
والدین او به تربیت جسمی و روحی وی پرداختند و شاید از چهرۀ معصومانه فرزندشان، آیندهای درخشان را در آینه تقدیر می دیدند که تصمیم گرفتند وی را رهسپار مکتبخانه کنند تا الفبای آگاهی و معرفت را از زبان معلمان دلسوز و باتقوا فراگیرد.<br> | |||
=تحصیلات مقدماتی= | =تحصیلات مقدماتی= | ||
سید محمدکاظم را برای فراگیری علوم مقدماتی، [[قرآن]] و خواندن و نوشتن، به مدارس سنتی آن زمان یزد فرستادند. حوزۀ علمیه «دومنار» یزد پذیرای نوجوانانی بود که با عشق و علاقه وافر به تحصیل علوم دینی می پرداختند. | سید محمدکاظم را برای فراگیری علوم مقدماتی، [[قرآن]] و خواندن و نوشتن، به مدارس سنتی آن زمان یزد فرستادند. حوزۀ علمیه «دومنار» یزد پذیرای نوجوانانی بود که با عشق و علاقه وافر به تحصیل علوم دینی می پرداختند.<br> | ||
سید محمدکاظم با ورود به این حوزه، از محضر استادانی همانند استاد ملا محمد ابراهیم اردکانی و شیخ زینالعابدین عقدایی و ... بهره برد و دروس ادبیات و مختصری از احکام و اخلاق را فراگرفت. سپس در درس فقه و اصول آخوند ملاهادی یزدی ـ که از عالمان بزرگ آن دیار به شمار میرفت ـ شرکت کرده دورۀ سطح را به پایان برد. علاقه زیاد وی به علم آموزی، او را بر آن داشت تا از دیارش هجرت کند و راهی مشهد مقدس شود. در آن جا، علم هیئت و ریاضیات را آموخت و پس از آن، عازم حوزۀ پررونق آن روز اصفهان گردید و از محضر استادان بزرگی همانند: آیت الله [[سید محمدباقر خوانساری]] صاحب کتاب معروف «روضات الجنات» و برادرش آیت الله حاج میرزا هاشم خوانساری، و آیت الله ملا محمدجعفر آباده ای و به ویژه شیخ محمدباقر نجفی بهرههای فراوان برد.<br> | |||
سید محمدکاظم با ورود به این حوزه، از محضر استادانی همانند استاد ملا محمد ابراهیم اردکانی و شیخ زینالعابدین عقدایی و ... بهره برد و دروس ادبیات و مختصری از احکام و اخلاق را فراگرفت. سپس در درس فقه و اصول آخوند | |||
=تحصیلات تکمیلی= | =تحصیلات تکمیلی= | ||
شعله علم آموزی در محمدکاظم نه تنها پس از سن سی سالگی وی خاموش نشد، بلکه برافروخته تر شده، وی را وادار کرد که در سال 1281ق بار سفر به سوی نجف اشرف ببندد. سال ورود وی به حوزه نجف، با وفات شیخ اعظم [[مرتضی انصاری]] و انتقال مرجعیت به [[میرزای شیرازی]] مصادف شد. در حوزه نجف، از محضر استادان بزرگ آن روز بهره برد. آیات عظام: شیخ راضی نجفی، شیخ مهدی آل کاشف الغطا، شیخ مهدی جعفری و میرزای شیرازی (پرچمدار نهضت تحریم تنباکو) از جمله استادان وی در دروس مختلف فقهی و اصولی بودهاند. | شعله علم آموزی در محمدکاظم نه تنها پس از سن سی سالگی وی خاموش نشد، بلکه برافروخته تر شده، وی را وادار کرد که در سال 1281ق بار سفر به سوی نجف اشرف ببندد. سال ورود وی به حوزه نجف، با وفات شیخ اعظم [[مرتضی انصاری]] و انتقال مرجعیت به [[میرزای شیرازی]] مصادف شد. در حوزه نجف، از محضر استادان بزرگ آن روز بهره برد. آیات عظام: شیخ راضی نجفی، شیخ مهدی آل کاشف الغطا، شیخ مهدی جعفری و میرزای شیرازی (پرچمدار نهضت تحریم تنباکو) از جمله استادان وی در دروس مختلف فقهی و اصولی بودهاند.<br> | ||
=کرسی تدریس و مقام علمی= | =کرسی تدریس و مقام علمی= | ||
سید محمدکاظم تدریس علوم اسلامی را از زمان جوانی آغاز کرد. در حوزه «دومنار» یزد، سپس حوزه اصفهان، علاوه بر تحصیل، به تدریس هم می پرداخت. در حوزه نجف، تدریس فقه و اصول سید، جایگاه خاصی داشت. پس از هجرت استادش میرزای شیرازی از نجف به سامرا، تدریس دروس عالی فقه و اصول از سوی سید، فضلا و عالمان زیادی را به حوزه درس او کشانید. ژرف نگری و دقت نظر و سلامت بیان سید به گونهای بود که بیش از دویست نفر از فضلای نجف اشرف پای درس وی می نشستند و پس از چندی، خود صاحب کرسی تدریس و مقام علمی | سید محمدکاظم تدریس علوم اسلامی را از زمان جوانی آغاز کرد. در حوزه «دومنار» یزد، سپس حوزه اصفهان، علاوه بر تحصیل، به تدریس هم می پرداخت. در حوزه نجف، تدریس فقه و اصول سید، جایگاه خاصی داشت. پس از هجرت استادش میرزای شیرازی از نجف به سامرا، تدریس دروس عالی فقه و اصول از سوی سید، فضلا و عالمان زیادی را به حوزه درس او کشانید. ژرف نگری و دقت نظر و سلامت بیان سید به گونهای بود که بیش از دویست نفر از فضلای نجف اشرف پای درس وی می نشستند و پس از چندی، خود صاحب کرسی تدریس و مقام علمی میشدند.<br> | ||
از میان شاگردان برجسته سید میتوان از بزرگانی همانند حاج [[شیخ عبدالکریم حایری یزدی]] (مؤسس حوزه علمیه قم)، حاج آقا حسین قمی، حاج آقا حسین [[بروجردی]]، شیخ [[محمدحسین کاشف الغطا]]، شهید سید محمدتقی خوانساری، حاج آقا رضا مسجدشاهی اصفهانی، سید عبدالحسین [[شرف الدین عاملی]]، سید محمد فیروزآبادی، شیخ زینالعابدین عابدی زنجانی، شیخ فضل الله شیخ الاسلام زنجانی، شیخ محمد تنکابنی (مؤلف قصص العلما)، شیخ محمدتقی بافقی، سید یونس اردبیلی، شیخ جعفر نقدی، آقا میرزا محمود امام جمعه زنجانی، میرزا مهدی آشتیانی، شیخ عبدالنبی عراقی و بسیاری دیگر ... یاد کرد. | از میان شاگردان برجسته سید میتوان از بزرگانی همانند حاج [[شیخ عبدالکریم حایری یزدی]] (مؤسس حوزه علمیه قم)، حاج آقا حسین قمی، حاج آقا حسین [[بروجردی]]، شیخ [[محمدحسین کاشف الغطا]]، شهید سید محمدتقی خوانساری، حاج آقا رضا مسجدشاهی اصفهانی، سید عبدالحسین [[شرف الدین عاملی]]، سید محمد فیروزآبادی، شیخ زینالعابدین عابدی زنجانی، شیخ فضل الله شیخ الاسلام زنجانی، شیخ محمد تنکابنی (مؤلف قصص العلما)، شیخ محمدتقی بافقی، سید یونس اردبیلی، شیخ جعفر نقدی، آقا میرزا محمود امام جمعه زنجانی، میرزا مهدی آشتیانی، شیخ عبدالنبی عراقی و بسیاری دیگر ... یاد کرد.<br> | ||
در مورد مقام علمی و معنوی سید، بسیار سخن گفته شده است. برخی بر این اندیشه اند که در جلالت قدر و مقام علمی سید، همین بس که مراجع بزرگ تقلید شیعه در دوران اخیر، آغاز مرجعیت خویش را به نوعی با نشر حواشی خویش بر کتاب گران سنگ «عروة الوثقی» او اعلام میکنند و برخی از دروس خارج فقهای معاصر بر محور متن کتاب مذکور، ارائه میگردد. در این جا به نقل اظهارنظر برخی از بزرگان در مقام علمی و معنوی سید می پردازیم: | در مورد مقام علمی و معنوی سید، بسیار سخن گفته شده است. برخی بر این اندیشه اند که در جلالت قدر و مقام علمی سید، همین بس که مراجع بزرگ تقلید شیعه در دوران اخیر، آغاز مرجعیت خویش را به نوعی با نشر حواشی خویش بر کتاب گران سنگ «عروة الوثقی» او اعلام میکنند و برخی از دروس خارج فقهای معاصر بر محور متن کتاب مذکور، ارائه میگردد. در این جا به نقل اظهارنظر برخی از بزرگان در مقام علمی و معنوی سید می پردازیم:<br> | ||
الف) صاحب کتاب «ریحانة الأدب» در وصف سید آورده است: | '''الف) صاحب کتاب «ریحانة الأدب» در وصف سید آورده است:''' <br> | ||
«از فحول و متبحرین علمای امامیه قرن چهاردهم هجرت عالمی است متقی، عامل، محقق، مدقق، جامع تمامی علوم دینیه فروعیه و اصولیه، سید علمای وقت، حامل لوای شریعت، از مفاخر شیعه و رییس مذهبی فرقه محقه، بالخصوص در فقه جعفری به نهایت متبحر، دارای فکری عمیق و نظری دقیق، مرجع تقلید اغلب شیعه، علامه وقت و سرآمد فقهای عصر، حوزه درس او در نجف اشرف انفع حوزه های علمیه و مرجع استفاده اکابر و فحول اساتید بود...»<ref>مدرس، بی تا، ج6، ص391</ref> | «از فحول و متبحرین علمای امامیه قرن چهاردهم هجرت عالمی است متقی، عامل، محقق، مدقق، جامع تمامی علوم دینیه فروعیه و اصولیه، سید علمای وقت، حامل لوای شریعت، از مفاخر شیعه و رییس مذهبی فرقه محقه، بالخصوص در فقه جعفری به نهایت متبحر، دارای فکری عمیق و نظری دقیق، مرجع تقلید اغلب شیعه، علامه وقت و سرآمد فقهای عصر، حوزه درس او در نجف اشرف انفع حوزه های علمیه و مرجع استفاده اکابر و فحول اساتید بود...»<ref>مدرس، بی تا، ج6، ص391</ref> | ||
ب) یکی از شاگردان برجسته [[آخوند خراسانی]] (صاحب کفایه) به نام شیخ محمد حرز | '''ب) یکی از شاگردان برجسته [[آخوند خراسانی]] (صاحب کفایه) به نام شیخ محمد حرز الدی'''ن در وصف سید یزدی می گوید:<br> | ||
«صاحب عروه، خصوصاً در ایام اخیر عمر خویش، به ریاست و زعامتی بسیار وسیع و گسترده رسید، بلکه فقیه اعظم و زعیم مطلقی شد که هیچ کس را یارای رقابت با او نبود. وی دریایی مواج و متلاطم از علم و تحقیق و متانت بود. همه مسایل فقهی و اخبار اهل بیت را در گنجینه ذهن و دل خویش حاضر داشت»<ref>حرزالدین، 1405ق، ج2، ص326 </ref> | «صاحب عروه، خصوصاً در ایام اخیر عمر خویش، به ریاست و زعامتی بسیار وسیع و گسترده رسید، بلکه فقیه اعظم و زعیم مطلقی شد که هیچ کس را یارای رقابت با او نبود. وی دریایی مواج و متلاطم از علم و تحقیق و متانت بود. همه مسایل فقهی و اخبار اهل بیت را در گنجینه ذهن و دل خویش حاضر داشت»<ref>حرزالدین، 1405ق، ج2، ص326 </ref> <br> | ||
ج) [[محدث قمی]] (شیخ عباس صاحب مفاتیح الجنان) سید را چنین ستوده است: | '''ج) [[محدث قمی]] (شیخ عباس صاحب مفاتیح الجنان) سید را چنین ستوده است:'''<br> | ||
وی«سید عالمان امت، شیخ طائفه، پرچمدار تشیع و قطب آسیای شریعت ... فقیه عصر و مایه برکت روزگار ما» است.<ref>محدث قمی، 1377ش، ج2، ص596ـ597 </ref> | وی«سید عالمان امت، شیخ طائفه، پرچمدار تشیع و قطب آسیای شریعت ... فقیه عصر و مایه برکت روزگار ما» است.<ref>محدث قمی، 1377ش، ج2، ص596ـ597 </ref> <br> | ||
لازم به یادآوری است هر نویسنده ای که در تاریخ معاصر قلم زده، از جلالت و بزرگواری سید سخن گفته است. گرچه مخالفان سیاسی ـ اجتماعی سید پا را از گلیم انصاف درازتر کرده، به قدح او پرداخته اند، اما چیزی از عظمت سید نکاسته اند بلکه ناخواسته بزرگی روح و اخلاق و منش حسنۀ وی را جلوه دادهاند، چون برخورد صمیمی و اظهارنظر عمیق و پای بندی به موازین شرعی، او را در کشاکش منازعات سیاسی ـ اجتماعی به خطا نکشاند و وی هم چنان با حکمت و موعظه حسنه به اصلاح امور می پرداخت. | لازم به یادآوری است هر نویسنده ای که در تاریخ معاصر قلم زده، از جلالت و بزرگواری سید سخن گفته است. گرچه مخالفان سیاسی ـ اجتماعی سید پا را از گلیم انصاف درازتر کرده، به قدح او پرداخته اند، اما چیزی از عظمت سید نکاسته اند بلکه ناخواسته بزرگی روح و اخلاق و منش حسنۀ وی را جلوه دادهاند، چون برخورد صمیمی و اظهارنظر عمیق و پای بندی به موازین شرعی، او را در کشاکش منازعات سیاسی ـ اجتماعی به خطا نکشاند و وی هم چنان با حکمت و موعظه حسنه به اصلاح امور می پرداخت.<br> | ||
=آثار و تألیفات سید محمد کاظم طباطبایی= | =آثار و تألیفات سید محمد کاظم طباطبایی= | ||
آثار مکتوب آیت الله طباطبایی یزدی زیاد و گران بهاست. ارزشمندترین و ماندگارترین کتابش، «عروة الوثقی» است. کتاب عروه یک دوره فقه شیعه است که به واسطه عمق و ژرف نگری نویسنده آن، از آن زمان تا به حال مورد توجه فضلا و مجتهدان بوده است به گونهای که سید به خاطر همین کتاب به «صاحب عروه» شهرت یافت. از سوی دیگر، تقریباً همه استادانی که در دروس عالی فقه (خارج فقه) نظریه پردازی میکنند بر عروة الوثقی حاشیه می نویسند و نیز تا به حال چندین شرح و حاشیه بر این کتاب نوشته شده و برخی مراجع تقلید، محور درس خارج فقه را متن عروه قرار داده و میدهند. علاوه بر کتاب عروة که دارای 3260 مسئله فرعی است، سایر آثار مکتوب سید عبارت است از: | آثار مکتوب آیت الله طباطبایی یزدی زیاد و گران بهاست. ارزشمندترین و ماندگارترین کتابش، «عروة الوثقی» است. کتاب عروه یک دوره فقه شیعه است که به واسطه عمق و ژرف نگری نویسنده آن، از آن زمان تا به حال مورد توجه فضلا و مجتهدان بوده است به گونهای که سید به خاطر همین کتاب به «صاحب عروه» شهرت یافت. از سوی دیگر، تقریباً همه استادانی که در دروس عالی فقه (خارج فقه) نظریه پردازی میکنند بر عروة الوثقی حاشیه می نویسند و نیز تا به حال چندین شرح و حاشیه بر این کتاب نوشته شده و برخی مراجع تقلید، محور درس خارج فقه را متن عروه قرار داده و میدهند. علاوه بر کتاب عروة که دارای 3260 مسئله فرعی است، سایر آثار مکتوب سید عبارت است از:<br> | ||
# تعلیقه بر متاجر شیخ انصاری، چاپ تهران | |||
# رسالة فی حکم الظن المتعلق باعداد الصلاة و افعالها و کیفیة صلاة الاحتیاط (حجیة الظن فی عدد الرکعات) | |||
# رسالة فی منجزات المریض | |||
# غایة القصوی، ترجمه فارسی «عروة الوثقی» به قلم شیخ عباس قمی، چاپ بغداد | |||
# رسالة فی التعادل و التراجیح، چاپ تهران | |||
# الصحیفة الکاظمیة، چاپ بغداد | |||
# مجموعه بستان نیاز و گلستان راز، چاپ بغداد | |||
# حاشیه نجاة العباد فی یوم المعاد، شیخ محمدحسن صاحب جواهر | |||
# حاشیه جامع العباسی، شیخ بهایی | |||
# حاشیه مجمع المسائل محمد حسن میرزای شیرازی | |||
# حاشیه ذخیرة العباد لیوم المعاد، فاضل شربیانی | |||
# حاشیه فراید الاصول، شیخ مرتضی انصاری | |||
# الرسالة فی جواز اجتماع الامر و النهی، چاپ تهران | |||
# حاشیه مکاسب شیخ انصاری | |||
# السؤال و الجواب، چاپ نجف. | |||
=سید و مسائل سیاسی - اجتماعی عصرش= | =سید و مسائل سیاسی - اجتماعی عصرش= | ||
دوران مرجعیت و زعامت دینی سید کاظم طباطبایی، دوران سختی بوده است. حوادث و رویدادهای مهم در کشورهای منطقه، به ویژه ایران و عراق، عرصههای مختلفی را برای موضع گیری سید، گشوده بود. تدبیر وی و اتخاذ مواضع خردمندانه توسط او، با گذشت زمان، بیشتر آشکار شد. | دوران مرجعیت و زعامت دینی سید کاظم طباطبایی، دوران سختی بوده است. حوادث و رویدادهای مهم در کشورهای منطقه، به ویژه ایران و عراق، عرصههای مختلفی را برای موضع گیری سید، گشوده بود. تدبیر وی و اتخاذ مواضع خردمندانه توسط او، با گذشت زمان، بیشتر آشکار شد.<br> | ||
برخی از نکات ویژه در این موضوع را به اجمال مرور می کنیم: | برخی از نکات ویژه در این موضوع را به اجمال مرور می کنیم:<br> | ||
'''الف) سید و مشروطه وارداتی:''' | '''الف) سید و مشروطه وارداتی:'''<br> | ||
آقای ابوالحسنی منذر از نویسندگان معاصر (که تحلیل گری شایسته و مورخی ارزشمند در تاریخ مشروطه است) نسبت به موضع سید در جریان مشروطه نکات خوبی را بیان کرده است<ref> ر.ک: فصل نامه زمانه، شماره15</ref> که بخشی از آن چنین است: | آقای ابوالحسنی منذر از نویسندگان معاصر (که تحلیل گری شایسته و مورخی ارزشمند در تاریخ مشروطه است) نسبت به موضع سید در جریان مشروطه نکات خوبی را بیان کرده است<ref> ر.ک: فصل نامه زمانه، شماره15</ref> که بخشی از آن چنین است:<br> | ||
«در صدر مشروطه، سید از امضای بی قید و شرط مصوبات [[مجلس شورای ملی]] ایران که از ماهیت اعضا و حاصل کار آنان در آینده، بی اطلاع و نگران بود سرباز زد و حمایت از آن نهاد | «در صدر مشروطه، سید از امضای بی قید و شرط مصوبات [[مجلس شورای ملی]] ایران که از ماهیت اعضا و حاصل کار آنان در آینده، بی اطلاع و نگران بود سرباز زد و حمایت از آن نهاد | ||
قانون گذاری را منوط به انطباق کامل مصوبات آن با موازین شرع انور شمرد. زمانی هم که موج فتنه و آشوب بالا گرفت و جمعی از عناصر مشکوک همچون تقی زاده در نقاب هواداری از آزادی و | قانون گذاری را منوط به انطباق کامل مصوبات آن با موازین شرع انور شمرد. زمانی هم که موج فتنه و آشوب بالا گرفت و جمعی از عناصر مشکوک همچون تقی زاده در نقاب هواداری از آزادی و | ||
ضدیت با استبداد به «مبارزه با دین و روحانیت» پرداختند به مقابله برخاست و در این راه سختی ها و | ضدیت با استبداد به «مبارزه با دین و روحانیت» پرداختند به مقابله برخاست و در این راه سختی ها و رنجها کشید.<br> | ||
وجهه نظر ایشان نسبت به مشروطه، هم سو با آرا و نظریات شهید حاج [[شیخ فضل الله نوری]] بود و آن گاه که شیخ شهید، با هم فکران خویش به حضرت عبدالعظیم«علیهالسلام» در شهر ری پناهنده شد، | وجهه نظر ایشان نسبت به مشروطه، هم سو با آرا و نظریات شهید حاج [[شیخ فضل الله نوری]] بود و آن گاه که شیخ شهید، با هم فکران خویش به حضرت عبدالعظیم«علیهالسلام» در شهر ری پناهنده شد، | ||
سید مجدانه به حمایت از او پرداخت. نامه ای که شهید نوری در محرم 1327 شش ماه پیش از اعدام خویش به مرحوم سید نگاشته، گواه پایمردی و خلوص آن دو بزرگوار در دفاع بی امان از ساحت اسلام و تشیع است».<ref> ر.ک: ابوالحسنی، 1368ش، ص59ـ66 </ref> | سید مجدانه به حمایت از او پرداخت. نامه ای که شهید نوری در محرم 1327 شش ماه پیش از اعدام خویش به مرحوم سید نگاشته، گواه پایمردی و خلوص آن دو بزرگوار در دفاع بی امان از ساحت اسلام و تشیع است».<ref> ر.ک: ابوالحسنی، 1368ش، ص59ـ66 </ref><br> | ||
بر پایه نامه هایی که سید کاظم طباطبایی در مشروطه به افراد مختلف نوشته است، به روشنی میتوان دریافت که وی، «دفع کفریات و حفظ عقیده و اجرای قوانین محکمه قرآنیه و شریعت ابدیه محمدیه» همراه «با ملاحظه جهات موجبات صلاح و صیانت دین و دنیای مسلمین» را «اهم فرایض ربانیین علما» مىدانست. زمانی نیز که در بحبوحه مشروطه، از سوی گروه های ترور، تهدید گردید، به صراحت فرمود: | بر پایه نامه هایی که سید کاظم طباطبایی در مشروطه به افراد مختلف نوشته است، به روشنی میتوان دریافت که وی، «دفع کفریات و حفظ عقیده و اجرای قوانین محکمه قرآنیه و شریعت ابدیه محمدیه» همراه «با ملاحظه جهات موجبات صلاح و صیانت دین و دنیای مسلمین» را «اهم فرایض ربانیین علما» مىدانست. زمانی نیز که در بحبوحه مشروطه، از سوی گروه های ترور، تهدید گردید، به صراحت فرمود:<br> | ||
«این امر، راجع به دین اسلام است و حفظ نفوس و اعراض مسلمین باید بشود و حفظ شوکت مذهب جعفری (صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین و المعصومین) و دماء باید بشود و این معنا، جز به مطابقت با شریعت مطهره نخواهد شد و از کشتن هم باک ندارم، چیزی از عمر من باقی نمانده که از آن خائف باشم و از دین خود دست بردارم...».<ref>ر.ک: ترکمان، 1362ش، ج1، | «این امر، راجع به دین اسلام است و حفظ نفوس و اعراض مسلمین باید بشود و حفظ شوکت مذهب جعفری (صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین و المعصومین) و دماء باید بشود و این معنا، جز به مطابقت با شریعت مطهره نخواهد شد و از کشتن هم باک ندارم، چیزی از عمر من باقی نمانده که از آن خائف باشم و از دین خود دست بردارم...».<ref>ر.ک: ترکمان، 1362ش، ج1، ص240 و 308 </ref> <br> | ||
ص240 و 308 </ref> | |||
'''ب) فراست و کیاست در مقابله با دسیسه های استعمار:''' | '''ب) فراست و کیاست در مقابله با دسیسه های استعمار:'''<br> | ||
وقتی نفوذ معنوی و شخصیت علمی سید محمدکاظم طباطبایی از مرز عراق گذشت و به ایران و قفقاز و برخی مناطق دیگر رسید، استعمارگران با ابزار و وسایل مختلف به توطئه پرداختند تا ضربه ای به شخصیت و مناعت نفس وی وارد سازند، اما سید، هوشیار از آن بود که در برابر این توطئه ها، خم به ابرو آورد. | وقتی نفوذ معنوی و شخصیت علمی سید محمدکاظم طباطبایی از مرز عراق گذشت و به ایران و قفقاز و برخی مناطق دیگر رسید، استعمارگران با ابزار و وسایل مختلف به توطئه پرداختند تا ضربه ای به شخصیت و مناعت نفس وی وارد سازند، اما سید، هوشیار از آن بود که در برابر این توطئه ها، خم به ابرو آورد.<br> | ||
به تعبیر آقای ابوالحسنی (منذر): «سید صاحب عروه، نسبت به دسیسه های استعمار و شیوه های مرموز نفوذ و رخنه آنان در جامعه اسلامی که گاه چهره ای دلسوزانه و حق به جانب نیز به خود نمیگیرد سخت حساس بود و مدارای وی با حکومت های ایران و عثمانی، به همین امر باز می گشت و جهتی ضد استعماری داشت. | به تعبیر آقای ابوالحسنی (منذر): «سید صاحب عروه، نسبت به دسیسه های استعمار و شیوه های مرموز نفوذ و رخنه آنان در جامعه اسلامی که گاه چهره ای دلسوزانه و حق به جانب نیز به خود نمیگیرد سخت حساس بود و مدارای وی با حکومت های ایران و عثمانی، به همین امر باز می گشت و جهتی ضد استعماری داشت. <br> | ||
ضدیت ایشان با مشروطه نیز بدین علت بود که دست دشمن را در آستین آن حرکت هویدا می دید و در حقیقت، آن دقت نظر ویژه سید در عرصه سیاست خارجی به غایت عمق و اوج خویش میرسد و از همین رو بود که آن مجتهد شیعی، از قبول پول «موقوفه اود» هند که انگلیسی ها در پی سلطه بر هند، بر آن چنگ انداخته و پخش آن میان طلاب، خالی از اغراض سیاسی نبود سرباز زد و با این عمل، پا جای پای شیخ انصاری نهاد که پیش از آن تاریخ، از پذیرش آن پول سرباز زده بود». | ضدیت ایشان با مشروطه نیز بدین علت بود که دست دشمن را در آستین آن حرکت هویدا می دید و در حقیقت، آن دقت نظر ویژه سید در عرصه سیاست خارجی به غایت عمق و اوج خویش میرسد و از همین رو بود که آن مجتهد شیعی، از قبول پول «موقوفه اود» هند که انگلیسی ها در پی سلطه بر هند، بر آن چنگ انداخته و پخش آن میان طلاب، خالی از اغراض سیاسی نبود سرباز زد و با این عمل، پا جای پای شیخ انصاری نهاد که پیش از آن تاریخ، از پذیرش آن پول سرباز زده بود».<br> | ||
«اود» از مناطق شیعه نشین در شمال مرکزی هند است که از دیرباز، برخی از متمکنین آن مبلغ قابل توجهی را وقف حوزه های علمی شیعه در عراق میکردند تا با نظارت مجتهدین به مصرف طلاب و روحانیون برسد. انگلیسی ها که به مرور بر سرزمین هند و از آن جمله «اود» (ایالت اوتارپرادش فعلی) مسلط شدند، هم چون دیگر امور بر روی موقوفه مزبور دست گذاشته و پخش آن در عراق را بر عهده کنسولگری انگلیس در بغداد نهادند. در کتاب های مختلف آن عصر، از این پول، با عناوین «وجوه هند» یا «پول هند» یاد شده و نام برخی از علما که آن پول را در میان طلاب و مستحقین پخش کرده و کم و بیش خود نیز در فقر و تنگ دستی می زیستند در بعضی کتاب های تراجم مانند «قصص العلما»، «کرام البرره» و «معارف الرجال» آمده است. | «اود» از مناطق شیعه نشین در شمال مرکزی هند است که از دیرباز، برخی از متمکنین آن مبلغ قابل توجهی را وقف حوزه های علمی شیعه در عراق میکردند تا با نظارت مجتهدین به مصرف طلاب و روحانیون برسد. انگلیسی ها که به مرور بر سرزمین هند و از آن جمله «اود» (ایالت اوتارپرادش فعلی) مسلط شدند، هم چون دیگر امور بر روی موقوفه مزبور دست گذاشته و پخش آن در عراق را بر عهده کنسولگری انگلیس در بغداد نهادند. در کتاب های مختلف آن عصر، از این پول، با عناوین «وجوه هند» یا «پول هند» یاد شده و نام برخی از علما که آن پول را در میان طلاب و مستحقین پخش کرده و کم و بیش خود نیز در فقر و تنگ دستی می زیستند در بعضی کتاب های تراجم مانند «قصص العلما»، «کرام البرره» و «معارف الرجال» آمده است.<br> | ||
عوامل کهنه کار استعمار، زیر نقاب تحویل این پول به علما و پخش آن در میان طلاب و مستحقین شهرهای مقدس عراق، موذیانه به دنبال پیشبرد اغراض سیاسی خویش بودند و در | عوامل کهنه کار استعمار، زیر نقاب تحویل این پول به علما و پخش آن در میان طلاب و مستحقین شهرهای مقدس عراق، موذیانه به دنبال پیشبرد اغراض سیاسی خویش بودند و در | ||
این جاست که مراجع بیدار و تیزبین شیعه هم چون شیخ انصاری و صاحب عروه از همین مقدار دخالت دس های مشکوک در امور حوزه ها نیز نگران بوده و سخت از آن پرهیز میکردند. یکی از نویسندگان در مورد دست پنهان سیاست انگلیس، مینویسد: | این جاست که مراجع بیدار و تیزبین شیعه هم چون شیخ انصاری و صاحب عروه از همین مقدار دخالت دس های مشکوک در امور حوزه ها نیز نگران بوده و سخت از آن پرهیز میکردند. یکی از نویسندگان در مورد دست پنهان سیاست انگلیس، مینویسد:<br> | ||
«مرحوم حاجی محمد صالح کپه (بر وزن قبه) وکیل و پیشکار مرحوم شیخ الطائفه حاج شیخ مرتضی انصاری که خود نیز از نیکان و اخیار بود، برای پدرم حکایت کرده بود که: روزی قنسول انگلیس در بغداد به منزل شیخ انصاری در کاظمین آمد، سلام ملکه ویکتوریا را رسانیده و خواهش کرد که از او وجوه اوقاف هند را قبول بفرمایند. عادت شیخ بر این بود، هر وقت که می خواست تقاضایی را نپذیرد، به درون آستین راست خویش نگاه میکرد و جواب می داد. همین که شیخ به درون آستین نگاه کرد ما متوجه شدیم. پس از لحظه ای سر برآورد و فرمود: (تکلیفم چیست).»<ref>ساسانی، 1362ش، ص104ـ105 </ref> | «مرحوم حاجی محمد صالح کپه (بر وزن قبه) وکیل و پیشکار مرحوم شیخ الطائفه حاج شیخ مرتضی انصاری که خود نیز از نیکان و اخیار بود، برای پدرم حکایت کرده بود که: روزی قنسول انگلیس در بغداد به منزل شیخ انصاری در کاظمین آمد، سلام ملکه ویکتوریا را رسانیده و خواهش کرد که از او وجوه اوقاف هند را قبول بفرمایند. عادت شیخ بر این بود، هر وقت که می خواست تقاضایی را نپذیرد، به درون آستین راست خویش نگاه میکرد و جواب می داد. همین که شیخ به درون آستین نگاه کرد ما متوجه شدیم. پس از لحظه ای سر برآورد و فرمود: (تکلیفم چیست).»<ref>ساسانی، 1362ش، ص104ـ105 </ref> | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۰: | ||
'''ج) اعلام جهاد علیه انگلیس و سایر استعمارگران:''' | '''ج) اعلام جهاد علیه انگلیس و سایر استعمارگران:''' | ||
حضور مستمر عالمان دینی در عرصههای سیاسی ـ اجتماعی نکته بسیار مثبتی است که در طول تاریخ روحانیت شیعه، شاهد آن هستیم. فرهنگ «جهاد» علیه دشمنان اسلام و مسلمین همچون خون تازه ای است که در رگ حیات اسلام ریخته می شود و موجب رشد و شکوه مسلمین میگردد تا هیچ گاه در برابر هجوم دشمنان و | حضور مستمر عالمان دینی در عرصههای سیاسی ـ اجتماعی نکته بسیار مثبتی است که در طول تاریخ روحانیت شیعه، شاهد آن هستیم. فرهنگ «جهاد» علیه دشمنان اسلام و مسلمین همچون خون تازه ای است که در رگ حیات اسلام ریخته می شود و موجب رشد و شکوه مسلمین میگردد تا هیچ گاه در برابر هجوم دشمنان و قدرت مندان، خوار و ذلیل نگردند و سلطه کفار را نپذیرند. از همین روست که به هنگام آغاز جنگ جهانی اول (سال 1332 ق / 1914 م) و حمله متفقین به دولت عثمانی و متعاقب آن تصرف بخشهایی از جنوب عراق (بندر فاو و بصره) توسط نیروهای انگلیسی در ششم نوامبر همان سال (یعنی چهار ماه پس از شروع جنگ) و نیز اشغال بغداد و موصل و شمال عراق و ... عالمان دین در حوزه نجف واکنش شدید نشان دادند و مرجعیت شیعه از تأیید و پیروی مردمی شیعیان برخوردار شد. | ||
قدرت مندان، خوار و ذلیل نگردند و سلطه کفار را نپذیرند. از همین روست که به هنگام آغاز جنگ جهانی اول (سال 1332 ق / 1914 م) و حمله متفقین به دولت عثمانی و متعاقب آن تصرف | |||
بخشهایی از جنوب عراق (بندر فاو و بصره) توسط نیروهای انگلیسی در ششم نوامبر همان سال (یعنی چهار ماه پس از شروع جنگ) و نیز اشغال بغداد و موصل و شمال عراق و ... عالمان دین در حوزه نجف واکنش شدید نشان دادند و مرجعیت شیعه از تأیید و پیروی مردمی شیعیان برخوردار شد. | |||
علمای حوزه های علمیه عراق، از جمله سید اسماعیل صدر، سید حسن صدر، ابراهیم سلماسی کاظمی، شیخ هاشم کعبی، شیخ عبدالله مازندرانی، محمد جواد بلاغی، هبة الدین شهرستانی، شیخ علی رفیش و سید عبدالله بلادی علیه تجاوز قوای انگلیسی فتواهای جهاد صادر کردند. در میان علما و مجتهدان حوزه نجف، فتوای آیت الله سید محمدکاظم یزدی علیه استعمار انگلیس از فتوای سایر علما کارسازتر و مؤثرتر بود. وی از حمله انگلیسی ها به عراق با عبارتِ هجوم کفر به سرزمین اسلام نام برد و دفاع در مقابل آنها را واجب دانسته و در فتوای جهاد علیه آنان فرمود: | علمای حوزه های علمیه عراق، از جمله سید اسماعیل صدر، سید حسن صدر، ابراهیم سلماسی کاظمی، شیخ هاشم کعبی، شیخ عبدالله مازندرانی، محمد جواد بلاغی، هبة الدین شهرستانی، شیخ علی رفیش و سید عبدالله بلادی علیه تجاوز قوای انگلیسی فتواهای جهاد صادر کردند. در میان علما و مجتهدان حوزه نجف، فتوای آیت الله سید محمدکاظم یزدی علیه استعمار انگلیس از فتوای سایر علما کارسازتر و مؤثرتر بود. وی از حمله انگلیسی ها به عراق با عبارتِ هجوم کفر به سرزمین اسلام نام برد و دفاع در مقابل آنها را واجب دانسته و در فتوای جهاد علیه آنان فرمود: | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۶۸: | ||
مرحوم سید، همچنین در اول محرم 1333ق نامه ای به شیخ خزعلی والی وقت خوزستان فرستاد و از وی خواست مجاهدین اسلام را بر ضد انگلیس یاری دهد. در پی این فتوای تاریخی، عشایر خوزستان در اسفند سال 1293ش در نزدیک اهواز در منطقه ای موسوم به غدیر دعی و تپه های المنیور با قشون تحت امر انگلیس درگیر شدند و تلفات زیادی به آنها وارد ساختند، به گونهای که نیروهای انگلیسی ناگزیر به عقبنشینی شدند، ولی بعدها با رفتن نیروهای عثمانی از منطقه و تنها ماندن عشایر خوزستان و خیانت ستون پنجم، نیروهای انگلیسی به سوی سوسنگرد پیشروی کردند و آن شهر را زیر آتش سنگین توپخانه خویش، وحشیانه به خاک و خون کشیدند. | مرحوم سید، همچنین در اول محرم 1333ق نامه ای به شیخ خزعلی والی وقت خوزستان فرستاد و از وی خواست مجاهدین اسلام را بر ضد انگلیس یاری دهد. در پی این فتوای تاریخی، عشایر خوزستان در اسفند سال 1293ش در نزدیک اهواز در منطقه ای موسوم به غدیر دعی و تپه های المنیور با قشون تحت امر انگلیس درگیر شدند و تلفات زیادی به آنها وارد ساختند، به گونهای که نیروهای انگلیسی ناگزیر به عقبنشینی شدند، ولی بعدها با رفتن نیروهای عثمانی از منطقه و تنها ماندن عشایر خوزستان و خیانت ستون پنجم، نیروهای انگلیسی به سوی سوسنگرد پیشروی کردند و آن شهر را زیر آتش سنگین توپخانه خویش، وحشیانه به خاک و خون کشیدند. | ||
مرحوم سید، در عرصه ستیز با استعمار، تنها با انگلیسی ها روبه رو نبود، بلکه زمانی هم که | مرحوم سید، در عرصه ستیز با استعمار، تنها با انگلیسی ها روبه رو نبود، بلکه زمانی هم که روس ها در اواخر سلطنت محمدعلی شاه و اوج کشاکش مشروطه و استبداد، به بهانه حفظ امنیت اتباع خویش در ایران، به برخی از مناطق شمالی ایران (آذربایجان، گیلان و مازندران) نیرو فرستادند، وی از جمله کسانی بود که به شدت به اعتراض برخاست. در تلگراف سرجراردلوتر به سرادوارد گری وزیرخارجه وقت انگلیس که در همان روزها ارسال شده، چنین می خوانیم: | ||
روس ها در اواخر سلطنت محمدعلی شاه و اوج کشاکش مشروطه و استبداد، به بهانه حفظ امنیت اتباع خویش در ایران، به برخی از مناطق شمالی ایران (آذربایجان، گیلان و مازندران) نیرو فرستادند، وی از جمله کسانی بود که به شدت به اعتراض برخاست. در تلگراف سرجراردلوتر به سرادوارد گری وزیرخارجه وقت انگلیس که در همان روزها ارسال شده، چنین می خوانیم: | |||
«در موضوع: ایران. | «در موضوع: ایران. | ||
خط ۱۹۶: | خط ۱۸۸: | ||
«بسم الله الرحمن الرحیم | «بسم الله الرحمن الرحیم | ||
عرض می شود مرجو از عنایات و الطاف حضرت خالق متعال و مراحم و اعطاف قادر بی زوال | عرض می شود مرجو از عنایات و الطاف حضرت خالق متعال و مراحم و اعطاف قادر بی زوال ـ جل شأنه ـ آن که همواره خاطر عاطر را قرین عزت و اقبال و سعادت و اجلال بدارد و پیوسته به موجبات سعادت ابدیه مؤید و به تهیه رفاهیت حال عامۀ تبعۀ دولت متبوعه مسدد باشید ... وقت را سزاوار اظهار دانسته مصادعت می نمایم که رجای وثیق از حسن کفایت و تدابیر صایبۀ جناب مستطاب اجل افخم ـ دام اقباله العالی ـ آن که در این بلای عهد جدید اهتمام تام خود را مبذول و مابین دولتین علیتین اسلامیتین رشتۀ الفت و وداد و محبت و اتحاد را متقن و محکم نموده، زیرا که قوام بقای شریعت مقدسه و اعلای کلمه طیبه اسلامیه و عزت و آسایش نوع مسلمین متوقف و منوط و مربوط به استحکام تساعد و تعاضد و تحاب و تعاهد این دو دولت است و از نتایج و فواید آن، معموری کافّۀ بلاد اسلامیه و آسایش عباد خواهد بود. خاصه، این یک مشت دعاگویان که در زوایای مقدسه مشاهد مشرفه ساکن، و نوعاً ضعفا و فقرا هستند و در این اوقات مأمورین دولت علّیه عثمانیه با نهایت تشدید، جمعی خسته دلان بیچاره را مشوشالخاطر نموده، اجرای قوانین تبعیت را دربارۀ بشر ... و ... عربها می خواهند، البته اوضاع فعلیه بر آن جناب معلوم و هر کاری را موقعی است. از اقدامات صحیحه مترتب است به زودی در رفع آن اهتمام تام فرموده بندگان خدا را متسریح و از بشارت انجام آن اینجانب را مسرور و این معنا را ذخیره آخرت خود مقرر دارید. ایام اقبال مستدام باد. | ||
ـ جل شأنه ـ آن که همواره خاطر عاطر را قرین عزت و اقبال و سعادت و اجلال بدارد و پیوسته به موجبات سعادت ابدیه مؤید و به تهیه رفاهیت حال عامۀ تبعۀ دولت متبوعه مسدد باشید ... وقت را سزاوار اظهار دانسته مصادعت می نمایم که رجای وثیق از حسن کفایت و تدابیر صایبۀ جناب مستطاب اجل افخم ـ دام اقباله العالی ـ آن که در این بلای عهد جدید اهتمام تام خود را مبذول و مابین دولتین علیتین اسلامیتین رشتۀ الفت و وداد و محبت و اتحاد را متقن و محکم نموده، زیرا که قوام بقای شریعت مقدسه و اعلای کلمه طیبه اسلامیه و عزت و آسایش نوع مسلمین متوقف و منوط و مربوط به استحکام تساعد و تعاضد و تحاب و تعاهد این دو دولت است و از نتایج و فواید آن، معموری کافّۀ بلاد اسلامیه و آسایش عباد خواهد بود. خاصه، این یک مشت دعاگویان که در زوایای مقدسه مشاهد مشرفه ساکن، و نوعاً ضعفا و فقرا هستند و در این اوقات مأمورین دولت علّیه عثمانیه با نهایت تشدید، جمعی خسته دلان بیچاره را مشوشالخاطر نموده، اجرای قوانین تبعیت را دربارۀ بشر ... و ... عربها می خواهند، البته اوضاع فعلیه بر آن جناب معلوم و هر کاری را موقعی است. از اقدامات صحیحه مترتب است به زودی در رفع آن اهتمام تام فرموده بندگان خدا را متسریح و از بشارت انجام آن اینجانب را مسرور و این معنا را ذخیره آخرت خود مقرر دارید. ایام اقبال مستدام باد. | |||
الاحقر محمدکاظم طباطبایی».<ref> ر.ک: کشوری، پیشین، ص528ـ529</ref> | الاحقر محمدکاظم طباطبایی».<ref> ر.ک: کشوری، پیشین، ص528ـ529</ref> | ||
ویرایش