عبدالله بن سبا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
|عبدالله بن وهب بن سبا
|عبدالله بن وهب بن سبا
|-
|-
|نام های دیگر
|نام‌های دیگر
|ابن سوده • ابن حرب • ابن وهب
|ابن سوده • ابن حرب • ابن وهب
|-
|-
خط ۲۸: خط ۲۸:
|}
|}
</div>
</div>
" این مدخل نیاز به بررسی محتوایی جدی دارد "


'''عبدالله بن سبأ''' به نام‌های دیگر ابن سوده، ابن حرب، ابن وهب که نام فرقه سبائیه از نام وی گرفته شده‌است. [[اهل سنت]] او را از یهودیان به ظاهر مسلمان‌شده می‌دانند که نقش اصلی را در در تکوین [[مذهب شیعه]] داشت. اما گروهی از شیعیان او را از افراطیون ([[غالیان]]) می‌دانند که نقشی در ایجاد و گسترش شیعه واقعی نداشته‌است. برخی از شیعیان نیز شخصیت عبدالله بن سبا را افسانه و ساخته و پرداخته سیف می‌دانند.
'''عبدالله بن سبأ''' به نام‌های دیگر ابن سوده، ابن حرب، ابن وهب که نام فرقه سبائیه از نام وی گرفته شده‌است. [[اهل سنت]] او را از یهودیان به ظاهر مسلمان‌شده می‌دانند که نقش اصلی را در در تکوین [[مذهب شیعه]] داشت. اما گروهی از شیعیان او را از افراطیون ([[غالیان]]) می‌دانند که نقشی در ایجاد و گسترش شیعه واقعی نداشته‌است. برخی از شیعیان نیز شخصیت عبدالله بن سبا را افسانه و ساخته و پرداخته سیف می‌دانند.
خط ۳۷: خط ۴۲:
=زندگی نامه عبدالله بن سبأ=
=زندگی نامه عبدالله بن سبأ=


بین صاحب نظران تاریخ، پیرامون اصل وجود یا عدم وجود شخصی به نام «عبدالله بن سبأ»، اختلاف دیدگاه های زیادی مشاهده می شود. با توجه به این مطلب، پس از تتبع و جست وجوی قابل توجه از منابع تاریخی [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، تنها چیزی که در مورد زندگی نامه، محل تولد و پدر و مادر او یافت شد، مطالبی است که طبری در کتاب تاریخ خود بیان می کند که باید در جای خود مورد بحث و بررسی قرار گیرد.  
بین صاحب‌نظران تاریخ، پیرامون اصل وجود یا عدم وجود شخصی به نام «عبدالله بن سبأ»، اختلاف دیدگاه‌های زیادی مشاهده می‌شود. با توجه به این مطلب، پس از تتبع و جست‌وجوی قابل توجه از منابع تاریخی [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، تنها چیزی که در مورد زندگی‌نامه، محل تولد و پدر و مادر او یافت شد، مطالبی است که طبری در کتاب تاریخ خود بیان می‌کند که باید در جای خود مورد بحث و بررسی قرار گیرد.  


طبری می گوید: «یزید فقعسى می گوید: عبدالله بن سبأ فردی یهودى از مردم [[صنعا]] ([[یمن]]) و مادرش کنیزى سیاه بود. وى به روزگار عثمان مسلمان شده بود. آن گاه در ولایات مسلمانان سفر کرده و قصد گمراه کردن آنها را داشت. او از [[حجاز]] آغاز کرد، آن گاه به [[بصره]] رفت، سپس به [[کوفه|کوفه]] و پس از آن به [[شام]] رهسپار شد، اما نزد کسی از مردم شام نتوانست منظور خویش را به انجام برساند. در نتیجه وى را از شام بیرون کردند. بعد از آن به سوى [[مصر]] رفت و در آن جا اقامت گزید …». <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
طبری می‌گوید: «یزید فقعسى می‌گوید: عبدالله بن سبأ فردی یهودى از مردم [[صنعا]] ([[یمن]]) و مادرش کنیزى سیاه بود. وى به روزگار عثمان مسلمان شده بود. آن‌گاه در ولایات مسلمانان سفر کرده و قصد گمراه کردن آنها را داشت. او از [[حجاز]] آغاز کرد، آن‌گاه به [[بصره]] رفت، سپس به [[کوفه|کوفه]] و پس از آن به [[شام]] رهسپار شد، اما نزد کسی از مردم شام نتوانست منظور خویش را به انجام برساند. در نتیجه وى را از شام بیرون کردند. بعد از آن به سوى [[مصر]] رفت و در آن جا اقامت گزید …». <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>


نکته قابل ذکر این است که با نگاهی به منابع و کتب تاریخی و رجالی مختلف از نویسندگان شیعه و اهل سنت دریافت می شود که هیچگونه گزارشی در مورد خانواده، همسر و فرزندان احتمالی او، همچنین تحصیل و تجارب، فرازهای زندگی و مرگ او در این کتاب ها ثبت نشده است.
نکته قابل ذکر این است که با نگاهی به منابع و کتب تاریخی و رجالی مختلف از نویسندگان شیعه و اهل سنت دریافت می‌شود که هیچ‌گونه گزارشی در مورد خانواده، همسر و فرزندان احتمالی او، همچنین تحصیل و تجارب، فرازهای زندگی و مرگ او در این کتاب‌ها ثبت نشده است.


=نسب و خاندان عبدالله بن سبأ=
=نسب و خاندان عبدالله بن سبأ=


درباره نسب و خاندان عبدالله بن سبأ تنها مطلب موجود نیز همان چیزی است که طبری در کتاب تاریخ خود بیان کرده است. وی درباره مادر او چنین گزارش می دهد که مادر عبدالله بن سبأ، کنیزى سیاه بود، ولی درباره پدر، اجداد و خاندان او مطلبی مشاهده نمی‌شود. <ref>. ر.ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
درباره نسب و خاندان عبدالله بن سبأ تنها مطلب موجود نیز همان چیزی است که طبری در کتاب تاریخ خود بیان کرده است. وی درباره مادر او چنین گزارش می‌دهد که مادر عبدالله بن سبأ، کنیزى سیاه بود، ولی درباره پدر، اجداد و خاندان او مطلبی مشاهده نمی‌شود. <ref>. ر.ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>


=ویژگی ‌های شخصیتی عبدالله بن سبأ=
=ویژگی ‌های شخصیتی عبدالله بن سبأ=


منظور از ویژگی ‌های شخصیتی هر فرد، خصوصیات نسبتاً پایدار او است که معرف اصلی او نیز به شمار می‌آید. هر فردی دارای ویژگی‌ها و اخلاق خاص خود است و شخصیت عبدالله بن سبأ نیز از این قاعده استثناء پذیر نیست، ولی اطلاعات تاریخی درباره شخصیت و ویژگی‌های اخلاقی عبدالله بن سبأ -بنا بر نظر کسانی که قائل به وجود او هستند بسیار ضعیف و کم است.
منظور از ویژگی‌های شخصیتی هر فرد، خصوصیات نسبتاً پایدار او است که معرف اصلی او نیز به شمار می‌آید. هر فردی دارای ویژگی‌ها و اخلاق خاص خود است و شخصیت عبدالله بن سبأ نیز از این قاعده استثناء پذیر نیست، ولی اطلاعات تاریخی درباره شخصیت و ویژگی‌های اخلاقی عبدالله بن سبأ -بنا بر نظر کسانی که قائل به وجود او هستند بسیار ضعیف و کم است.


=اخلاق و صفات عبدالله بن سبأ=
=اخلاق و صفات عبدالله بن سبأ=


در مورد ویژگی‌ها و خصوصیات اخلاقی عبدالله بن سبأ باید گفت: طبری در کتاب خود او را فردی فریب کار که دیگران؛ اعم از خواص و عوام را فریب داده و به خود جذب نموده معرفی می کند. همچنین او را شخصی شورشی که بر علیه [[خلیفه]] وقت (عثمان) قیام نموده و موجب قتل او شده، می داند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
در مورد ویژگی‌ها و خصوصیات اخلاقی عبدالله بن سبأ باید گفت: طبری در کتاب خود او را فردی فریب‌کار که دیگران؛ اعم از خواص و عوام را فریب داده و به خود جذب نموده معرفی می‌کند. همچنین او را شخصی شورشی که بر علیه [[خلیفه]] وقت (عثمان) قیام نموده و موجب قتل او شده، می‌داند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
برخی دیگر وی را انسانی کذّاب، ملعون، غالی و افتراء زننده که در مورد [[امیرالمؤمنین (ع)]] غلوّ نموده و او را تا حدّ خدایی بالا برده است دانسته و می‌گویند: [[علی (ع)]] او را به دلیل همین غلوّ در آتش افکنده و سوزانید. <ref>مقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 5، ص 125</ref> البته این مطلب در برخی از روایات شیعه نیز وارد شده است. <ref>کشى، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسى، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 107 و 108</ref>
برخی دیگر وی را انسانی کذّاب، ملعون، غالی و افتراء زننده که در مورد [[امیرالمؤمنین (ع)]] غلوّ نموده و او را تا حدّ خدایی بالا برده است دانسته و می‌گویند: [[علی (ع)]] او را به دلیل همین غلوّ در آتش افکنده و سوزانید. <ref>مقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 5، ص 125</ref> البته این مطلب در برخی از روایات شیعه نیز وارد شده است. <ref>کشى، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسى، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 107 و 108</ref>


=عبدالله بن سبأ در روایات شیعه=
=عبدالله بن سبأ در روایات شیعه=


عبدالله بن سبأ در [[روایات]] شیعه به عنوان فردی مطرود، کذّاب، ملعون و غالی معرفی شده است. مرحوم کَشّی در [[رجال]] خود چند حدیث در این زمینه نقل کرده که به آنها اشاره می شود:
عبدالله بن سبأ در [[روایات]] شیعه به عنوان فردی مطرود، کذّاب، ملعون و غالی معرفی شده است. مرحوم کَشّی در [[رجال]] خود چند حدیث در این زمینه نقل کرده که به آنها اشاره می‌شود:


[[ابان بن عثمان]] می گوید: از [[امام صادق (ع)]] شنیدم که می‌فرمود: «خداوند عبداللَّه بن سبا را لعنت کند، او مدعى ربوبیت امیرالمؤمنین (ع) بود، با این که امیرالمؤمنین (ع) بنده مطیع خدا بود. واى بر کسى که به ما افتراء زند. گروهى درباره ما اعتقاداتی دارند که ما خود درباره خویش آن اعتقاد را نداریم. ما بیزاریم از چنین مردمى، بیزاریم». <ref>کشى، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 107</ref>
[[ابان بن عثمان]] می‌گوید: از [[امام صادق (ع)]] شنیدم که می‌فرمود: «خداوند عبداللَّه بن سبا را لعنت کند، او مدعى ربوبیت امیرالمؤمنین (ع) بود، با این که امیرالمؤمنین (ع) بنده مطیع خدا بود. واى بر کسى که به ما افتراء زند. گروهى درباره ما اعتقاداتی دارند که ما خود درباره خویش آن اعتقاد را نداریم. ما بیزاریم از چنین مردمى، بیزاریم». <ref>کشى، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 107</ref>


[[ابو حمزه ثمالى]] می گوید: [[امام زین‌العابدین (ع)]] فرمود: «خدا لعنت کند کسى را که به ما [[دروغ]] ببندد. من وقتى به یاد عبداللَّه بن سبأ مى افتم، تمام موهاى بدنم راست مى شود. او ادعاى بس بزرگى کرد، خدا او را لعنت کند. [[علی (ع)]] بنده ‏اى صالح براى خدا و برادر [[پیامبر اکرم (ص)|پیامبر اکرم (ص)]] بود و به این مقام نرسید، مگر به واسطه فرمانبردارى از خدا و پیامبرش. [[پیامبر (ص)]] به واسطه فرمانبردارى از خدا به این مقام رسید». <ref>همان‏، ص 107 و 108</ref>
[[ابو حمزه ثمالى]] می‌گوید: [[امام زین‌العابدین (ع)]] فرمود: «خدا لعنت کند کسى را که به ما [[دروغ]] ببندد. من وقتى به یاد عبداللَّه بن سبأ مى افتم، تمام موهاى بدنم راست مى شود. او ادعاى بس بزرگى کرد، خدا او را لعنت کند. [[علی (ع)]] بنده ‏اى صالح براى خدا و برادر [[پیامبر اکرم (ص)|پیامبر اکرم (ص)]] بود و به این مقام نرسید، مگر به واسطه فرمانبردارى از خدا و پیامبرش. [[پیامبر (ص)]] به واسطه فرمانبردارى از خدا به این مقام رسید». <ref>همان‏، ص 107 و 108</ref>


[[امام صادق (ع)]] فرمود: ما خاندانى صدیق و راستگو هستیم، ولى از افتراء زنندگان در امان نیستیم. به واسطه دروغى که بر ما مى‏بندند، راستگویى ما در نظر مردم از بین می‌رود. پیامبر اکرم (ص) راستگوترین مردم و از تمام جهانیان صادق‏تر بود، ولى «مسیلمه» <ref>مسیلمة بن حبیب حنفی، معروف به مسیلمه کذاب از طایفه بنی حنیفه و از مردم یمامه و یکی از مدّعیان دروغین نبوت بود. در زمان حیات رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، در سال نهم هجرت، همراه بزرگان طایفه خود از یمامه به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد؛ اما پس از بازگشت به وطن در اندیشه نبوت فرو رفت و مرتد شد. وی در همان زمان رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، ادعای نبوت خود را آشکار ساخت و طی نامه‌ ای به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نوشت که من در کار نبوت با تو شریک شدم. نیمی از زمین از آن ما است و نیمی از آن قریش. رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) نامه ای در پاسخ وی نوشت و هلاک وی را از خدا خواست. این نامه نگاری در سال یازدهم هجرت صورت گرفت که اندکی بعد، رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) دار فانی را وداع گفت. پس از رحلت رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) زمینه بیشتری برای مسیلمه فراهم آمد تا جایی که توانست عده زیادی را در اطراف خویش فراهم آورد. او به تقلید از قرآن، کلماتی با نثر مسجع می ساخت و بر مردم عرضه می‌کرد. مسیلمه با سجاح دختر حارث تمیمی که او نیز ادعای نبوت کرده بود آشنا شد و با او ازدواج کرد و مهر او را بخشودگی نماز صبح و عشاء برای پیروانشان قرار داد! در سال دوازدهم هجرت سپاهی مجهز – که تعداد زیادی از بزرگان صحابه همچون عمار بن یاسر نیز در میان آنان بودند – به فرماندهی خالد بن ولید راهی یمامه شد و پس از جنگی سخت – که در تاریخ به «جنگ یمامه» مشهور است – سپاه مسیلمه را در هم کوبیدند و مسیلمه نیز کشته شد. ر.ک: ابن هشام‏، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: السقا، مصطفى و الأبیارى، ابراهیم و شلبى، عبدالحفیظ، ج 2، ص 576.</ref> بر او دروغ مى‏ بست. امیرالمؤمنین (ع) نیز راستگوترین افراد بعد از پیامبر اکرم (ص) بود. کسى که به او دروغ مى ‏بست و با دروغ خود در راستگوئى او خدشه وارد می‌کرد و افترا بر خدا مى ‏بست؛ عبداللَّه بن سبأ بود. <ref> إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 108‏</ref>
[[امام صادق (ع)]] فرمود: ما خاندانى صدیق و راستگو هستیم، ولى از افتراء زنندگان در امان نیستیم. به واسطه دروغى که بر ما مى‏بندند، راستگویى ما در نظر مردم از بین می‌رود. پیامبر اکرم (ص) راستگوترین مردم و از تمام جهانیان صادق‏تر بود، ولى «مسیلمه» <ref>مسیلمة بن حبیب حنفی، معروف به مسیلمه کذاب از طایفه بنی حنیفه و از مردم یمامه و یکی از مدّعیان دروغین نبوت بود. در زمان حیات رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، در سال نهم هجرت، همراه بزرگان طایفه خود از یمامه به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد؛ اما پس از بازگشت به وطن در اندیشه نبوت فرو رفت و مرتد شد. وی در همان زمان رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، ادعای نبوت خود را آشکار ساخت و طی نامه‌ ای به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نوشت که من در کار نبوت با تو شریک شدم. نیمی از زمین از آن ما است و نیمی از آن قریش. رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) نامه ای در پاسخ وی نوشت و هلاک وی را از خدا خواست. این نامه نگاری در سال یازدهم هجرت صورت گرفت که اندکی بعد، رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) دار فانی را وداع گفت. پس از رحلت رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) زمینه بیشتری برای مسیلمه فراهم آمد تا جایی که توانست عده زیادی را در اطراف خویش فراهم آورد. او به تقلید از قرآن، کلماتی با نثر مسجع می ساخت و بر مردم عرضه می‌کرد. مسیلمه با سجاح دختر حارث تمیمی که او نیز ادعای نبوت کرده بود آشنا شد و با او ازدواج کرد و مهر او را بخشودگی نماز صبح و عشاء برای پیروانشان قرار داد! در سال دوازدهم هجرت سپاهی مجهز – که تعداد زیادی از بزرگان صحابه همچون عمار بن یاسر نیز در میان آنان بودند – به فرماندهی خالد بن ولید راهی یمامه شد و پس از جنگی سخت – که در تاریخ به «جنگ یمامه» مشهور است – سپاه مسیلمه را در هم کوبیدند و مسیلمه نیز کشته شد. ر.ک: ابن هشام‏، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: السقا، مصطفى و الأبیارى، ابراهیم و شلبى، عبدالحفیظ، ج 2، ص 576.</ref> بر او دروغ مى‏ بست. امیرالمؤمنین (ع) نیز راستگوترین افراد بعد از پیامبر اکرم (ص) بود. کسى که به او دروغ مى ‏بست و با دروغ خود در راستگوئى او خدشه وارد می‌کرد و افترا بر خدا مى ‏بست؛ عبداللَّه بن سبأ بود. <ref> إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 108‏</ref>


عبداللَّه بن سنان از پدر خود از [[امام باقر (ع)]] نقل می کند که ایشان فرمود: «عبداللَّه بن سبأ مدعى نبوت بود و می‌گفت: امیرالمؤمنین (ع) خدا است (منزه است خدا از چنین گفتارى). وقتی این سخن به گوش امیرالمؤمنین (ع) رسید، او را احضار فرمود و درباره اعتقادش سؤال کرد. او اعتراف نمود و گفت: تو همان خدائى و مدعى شد که به دلم چنین افتاده که تو خدائى و من پیامبر هستم.  
عبداللَّه بن سنان از پدر خود از [[امام باقر (ع)]] نقل می‌کند که ایشان فرمود: «عبداللَّه بن سبأ مدعى نبوت بود و می‌گفت: امیرالمؤمنین (ع) خدا است (منزه است خدا از چنین گفتارى). وقتی این سخن به گوش امیرالمؤمنین (ع) رسید، او را احضار فرمود و درباره اعتقادش سؤال کرد. او اعتراف نمود و گفت: تو همان خدائى و مدعى شد که به دلم چنین افتاده که تو خدائى و من پیامبر هستم.  


امیرالمؤمنین (ع) فرمود: واى بر تو! [[شیطان|شیطان]] بر تو مسلط شده، از این عقیده برگرد، مادرت به سوگ تو بنشیند، [[توبه]] کن. عبداللَّه بن سبا امتناع ورزید. امام دستور فرمود او را زندانى کنند. سه روز پشت سرهم او را به توبه واداشت، اما عبداللَّه توبه نکرد. آن گاه علی (ع) او را در آتش افکند و فرمود: شیطان او را فریب داده و در دل او چنین القا مى نمود». <ref>همان، ص 106 و 107؛ طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ج 1، ص 75</ref>
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: واى بر تو! [[شیطان|شیطان]] بر تو مسلط شده، از این عقیده برگرد، مادرت به سوگ تو بنشیند، [[توبه]] کن. عبداللَّه بن سبا امتناع ورزید. امام دستور فرمود او را زندانى کنند. سه روز پشت سرهم او را به توبه واداشت، اما عبداللَّه توبه نکرد. آن گاه علی (ع) او را در آتش افکند و فرمود: شیطان او را فریب داده و در دل او چنین القا مى نمود». <ref>همان، ص 106 و 107؛ طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ج 1، ص 75</ref>  


=عبدالله بن سبأ در روایات اهل سنت=
=عبدالله بن سبأ در روایات اهل سنت=


در تتبع و جست وجوی نسبتا مفصلی که از آثار و کتب اهل سنت به عمل آمد، معلوم شد آن چه را که آنها نسبت به شخصیت عبدالله بن سبأ معتقد هستند، تنها برخاسته از همان گفته طبری در [[کتاب تاریخ طبری]] <ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref> است و هیچ گونه روایتی در این زمینه ذکر نکرده اند.
در تتبع و جست وجوی نسبتا مفصلی که از آثار و کتب اهل سنت به عمل آمد، معلوم شد آن‌چه را که آنها نسبت به شخصیت عبدالله بن سبأ معتقد هستند، تنها برخاسته از همان گفته طبری در [[کتاب تاریخ طبری]] <ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref> است و هیچ گونه روایتی در این زمینه ذکر نکرده اند.


=عبدالله بن سبأ افسانه یا واقعیت=
=عبدالله بن سبأ افسانه یا واقعیت=
خط ۹۲: خط ۹۷:
*[[حسین بن فرحان مالکی]]. <ref>همان</ref>
*[[حسین بن فرحان مالکی]]. <ref>همان</ref>


ناگفته نماند دیدگاه های اندیشمندان شیعه در اثبات و نفی عبدالله بن سبأ منحصر است و هیچ یک از آنان در وجود وی تشکیک نکرده اند.
ناگفته نماند دیدگاه‌های اندیشمندان شیعه در اثبات و نفی عبدالله بن سبأ منحصر است و هیچ یک از آنان در وجود وی تشکیک نکرده اند.


ج. برخی دیگر از اندیشمندان، اصل وجود عبدالله بن سبأ را انکار کرده، او را افسانه ای بیش ندانسته‌اند، که در نتیجه، نزد آنان قضیه و نقش و موقعیت او نیز مردود است.
ج. برخی دیگر از اندیشمندان، اصل وجود عبدالله بن سبأ را انکار کرده، او را افسانه‌ای بیش ندانسته‌اند، که در نتیجه، نزد آنان قضیه و نقش و موقعیت او نیز مردود است.
<ref>ر. ک. عسکری، سید مرتضی، عبدالله بن سبأ و أساطیر أخری، ج 1، ص 102؛ سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج 6، ص 123 – 140</ref> اینک به اسامی بعضی از آنها اشاره می شود:
<ref>ر. ک. عسکری، سید مرتضی، عبدالله بن سبأ و أساطیر أخری، ج 1، ص 102؛ سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج 6، ص 123 – 140</ref> اینک به اسامی بعضی از آنها اشاره می‌شود:


*[[محمد عبدالحیّ شعبان]] <ref>ر.ک: شعبان، محمد عبدالحیّ، صدرالأسلام و الدولة الإسلامیة</ref>
*[[محمد عبدالحیّ شعبان]] <ref>ر.ک: شعبان، محمد عبدالحیّ، صدرالأسلام و الدولة الإسلامیة</ref>
خط ۱۰۴: خط ۱۰۹:
=لیست اقدامات تاریخی عبدالله بن سبأ=
=لیست اقدامات تاریخی عبدالله بن سبأ=


به صورت کلی اقدامات عبدالله بن سبأ را می‌توان در مواردی که در ذیل بیان می شود، خلاصه کرد:
به صورت کلی اقدامات عبدالله بن سبأ را می‌توان در مواردی که در ذیل بیان می‌شود، خلاصه کرد:


*مخالفت با عثمان و پیشتازی در شوراندن مردم علیه او. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
*مخالفت با عثمان و پیشتازی در شوراندن مردم علیه او. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
*برانگیختن چهره ‌های شاخصی؛ همچون [[ابوذر]] و [[عمار]]، علیه عثمان و همراه ساختن آنها با خود. <ref>همان</ref>
*سفرهای طولانی به گوشه و کنار [[جهان اسلام]]. <ref> همان</ref>
*سفرهای طولانی به گوشه و کنار [[جهان اسلام]]. <ref> همان</ref>
*مطرح ساختن مسئلۀ برتری علی (ع) برای [[خلافت]]. <ref> همان</ref>
*مطرح ساختن الوهیت و خدایی [[امام علی (ع)]]. <ref>إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 106 و 107؛ طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ج 1، ص 75</ref>
*مطرح ساختن الوهیت و خدایی [[امام علی (ع)]]. <ref>إختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 106 و 107؛ طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ج 1، ص 75</ref>
*انکار [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین علی (ع)]]، ادعای زنده بودن او و اعلام بازگشت او به زمین.
*انکار شهادت [[امیرالمؤمنین علی (ع)]]، ادعای زنده بودن او و اعلام بازگشت او به زمین.
*مطرح کردن اندیشه ‌های یهودیت در لوای اسلام. <ref> ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 167؛ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر … (تاریخ ابن خلدون)، تحقیق: شحادة، خلیل، بیروت، ج 2، ص 587؛ طباطبایی، سید محمد حسین، مکتب تشیع، ص 198 – 200</ref>
*مطرح کردن اندیشه‌های یهودیت در لوای اسلام. <ref> ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 167؛ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر … (تاریخ ابن خلدون)، تحقیق: شحادة، خلیل، بیروت، ج 2، ص 587؛ طباطبایی، سید محمد حسین، مکتب تشیع، ص 198 – 200</ref>
*مطرح کردن مسئلۀ وصایت امیرالمؤمنین (ع). <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
*وضع کردن تعالیمی برای نابودی اسلام. <ref>همان</ref>
*وضع کردن تعالیمی برای نابودی اسلام. <ref>همان</ref>
*ایجاد تشکیلات سرّی برای گسترش آموزه ‌های خود. <ref>همان</ref>
*ایجاد تشکیلات سرّی برای گسترش آموزه ‌های خود. <ref>همان</ref>
*مطرح کردن مسئلۀ رجعت. <ref>همان</ref>
*علاوه بر اینها، یکی از مهمترین اقدامات او، تأسیس مکتب شیعه، به زعم برخی از کسانی که قائل به وجود ابن سبأ هستند، می باشد.‏


=شاگردان و یاران عبدالله بن سبأ=
=شاگردان و یاران عبدالله بن سبأ=


در گذر تاریخ همواره در کنار شخصیت‌های تأثیر گذار، افراد دیگری در کنار آنها بوده‌اند که از آنها درس گرفته و به عنوان شاگرد تحت تعلیم آنها قرار می گرفته اند. همچنین اشخاص دیگری به عنوان یاران ایشان، آنها را همراهی می‌کرده اند که در موفقیت آنها تأثیر داشته و ایشان را برای رسیدن به اهداف صحیح یا غلطی که داشته اند، یاری می‌کرده اند.
در گذر تاریخ همواره در کنار شخصیت‌های تأثیر گذار، افراد دیگری در کنار آنها بوده‌اند که از آنها درس گرفته و به عنوان شاگرد تحت تعلیم آنها قرار می‌گرفته اند. همچنین اشخاص دیگری به عنوان یاران ایشان، آنها را همراهی می‌کرده‌اند که در موفقیت آنها تأثیر داشته و ایشان را برای رسیدن به اهداف صحیح یا غلطی که داشته اند، یاری می‌کرده‌اند.


شخصیت عبدالله بن سبأ نیز -در صورتی که وجود خارجی او پذیرفته شود-، از این قاعده مستثنی نیست، اما این که او یاران و شاگردانی داشته یا نه، جای بحث است.
شخصیت عبدالله بن سبأ نیز -در صورتی که وجود خارجی او پذیرفته شود-، از این قاعده مستثنی نیست، اما این که او یاران و شاگردانی داشته یا نه، جای بحث است.
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
در اصطلاح [[فقه]]، به اموال و حقوق قابل انتقال به دیگرى (مانند [[حقّ خیار|حقّ خیار]]، [[حقّ شفعه]] و حقّ [[قصاص]]) که شخص پس از مرگ خویش بر جاى مى‌گذارد «تَرَکه یا میراث» گفته مى‌شود. <ref> ر.ک: جمعى از پژوهشگران زیر نظر هاشمى شاهرودى، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع)، محقق: محققان مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى‌، ج 2، ص 453</ref>
در اصطلاح [[فقه]]، به اموال و حقوق قابل انتقال به دیگرى (مانند [[حقّ خیار|حقّ خیار]]، [[حقّ شفعه]] و حقّ [[قصاص]]) که شخص پس از مرگ خویش بر جاى مى‌گذارد «تَرَکه یا میراث» گفته مى‌شود. <ref> ر.ک: جمعى از پژوهشگران زیر نظر هاشمى شاهرودى، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع)، محقق: محققان مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى‌، ج 2، ص 453</ref>


ولی در این جا بحث از میراث معنوی به جا مانده از شخصیت مبهم عبدالله بن سبأ – چه در زمان حیاتش و چه بعد از مرگش – است. در این مورد باید به صورت اختصار گفت: براساس نظر کسانی که معتقد به وجود چنین شخصیتی هستند، میراث عبدالله بن سبأ، فتنه انگیزی، رواج دروغگویی، [[غلو]] (الوهیت حضرت علی علیه السلام) و ایجاد فرقه سبائیه است. برخی نیز با [[تهمت]] زدن به پیروان مذهب شیعه، این مذهب را از جمله میراث او می‌دانند. همچنین این گروه قائل شدن به [[رجعت]] پیامبر اسلام (ص) و خاتم الأوصیا بودن امیرالمؤمنین (ع) را از میراث او و به وی نسبت می‌دهند. <ref>سایت اندیشه قم</ref>
ولی در این جا بحث از میراث معنوی به جا مانده از شخصیت مبهم عبدالله بن سبأ – چه در زمان حیاتش و چه بعد از مرگش – است. در این مورد باید به صورت اختصار گفت: براساس نظر کسانی که معتقد به وجود چنین شخصیتی هستند، میراث عبدالله بن سبأ، فتنه‌انگیزی، رواج دروغگویی، [[غلو]] (الوهیت حضرت علی علیه السلام) و ایجاد فرقه سبائیه است. برخی نیز با [[تهمت]] زدن به پیروان مذهب شیعه، این مذهب را از جمله میراث او می‌دانند. همچنین این گروه قائل شدن به [[رجعت]] پیامبر اسلام (ص) و خاتم الأوصیا بودن امیرالمؤمنین (ع) را از میراث او و به وی نسبت می‌دهند. <ref>سایت اندیشه قم</ref>


=مبع=
=مبع=
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش