شریعت صلح و رحمت (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره'
جز (جایگزینی متن - 'رده: مجله های' به 'رده: مجله ها')
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره')
خط ۴۰: خط ۴۰:
=الف ـ نشانه‌هاى صلح و رحمت در اسلام=
=الف ـ نشانه‌هاى صلح و رحمت در اسلام=
== قرآن و سنت نبوى ==
== قرآن و سنت نبوى ==
صلح و رحمت از اهداف و آرمان‌هاى اساسى دین مبین اسلام است و پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) براى گسترش آنها مبعوث شده‌است. بى تردید دینى که اساس آن رحمت است، پیام آور آن دین نیز پیامبر رحمت خواهد بود: «وَ ما أَرْسَلْناک إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» <ref>نبیاء: 107</ref> حضرت خود در این باره مى‌فرماید: «و انا نبی الرحمة»<ref>ترمذى، 1412: 306</ref> و «انما انا رحمة مهداة» <ref>ابن کثیر، 1412: 3/211.</ref> «رحمت» در زبان تازى به: عطوفت، مهربانى و شفقت معنى مى‌شود. <ref>اصفهانى: واژه رحم و الشامی، 1414: 7/41</ref> هم چنین پیامبر اسلام را چنین توصیف مى‌کنند: «و هو نبى: لین الخلقة، کریم الطبیعة، جمیل المعاشرة، طلیق الوجه، بسّام من غیر ضحک، محزون من غیر عبوس، شدید من غیر عنف <ref>الشامی، 1414</ref>؛ او پیامبرى است: نرمخوى، بزرگوار، گشاده رو، متبسم و نه خندان، غمگین و نه درشتخوى». او پیامبر رحمت است و پیشواى هدایت: «نبی الرحمة و امام الهدى». <ref>الثعالبى، 1418: 1/63.</ref> <ref>حجاج بن يوسف ثقفى ، سعيد بن جبير را دستگير و سرانجام او را به شهادت رساند. قبل از كشتن سعيد از جمله پرسش هايى كه از او پرسيد اين بود: درباره محمد چه مى گويى؟ سعيد چنين پاسخ داد: «نبي الرحمة و امام الهدى».</ref> در فتح مکه روزى که مسلمانان وارد شهر شدند، یکى از پرچم‌هاى فتح به دست سعد بن عباده بود و او فریاد مى‌زد: «الیوم یوم الملحمة...؛ امروز روز نبرد است» وقتى پیامبر با خبر شد دستور عزل سعد را صادر نمود و پرچم را به دیگرى سپرد تا به جاى شعار قبلى ندا دهد: «الیوم یوم المرحمة...؛ امروز روز شفقت و بخشودن است» <ref>الهندى: 10/513</ref> وقتى آزارها، اهانت‌ها و شکنجه‌هاى مشرکان مکه علیه آن حضرت و یارانش به آخرین حد خود رسید و دیگر طاقت نماند، از او خواستند در حق این قوم نفرین کند ولى نپذیرفت و در پاسخ فرمود: «انی لم أبعث لعانا وانما بعثت رحمة <ref>ابن کثیر، 1412: 3/211</ref>؛ نفرین کننده برگزیده نشدم بلکه براى رحمت برگزیده شدم». روش آن حضرت گذشت و کرم بود. کعب بن زهیر که با اشعار خود به اسلام و مسلمانان طعنه مى‌زد وقتى پى‌برد رسول اکرم، پیامبر رحمت و انسان دوستى است نزد حضرت آمد و با این شعر پوزش خواست و اسلام آورد: <br>
صلح و رحمت از اهداف و آرمان‌هاى اساسى دین مبین اسلام است و پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) براى گسترش آنها مبعوث شده‌است. بى تردید دینى که اساس آن رحمت است، پیام آور آن دین نیز پیامبر رحمت خواهد بود: «وَ ما أَرْسَلْناک إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» <ref>نبیاء: 107</ref> حضرت خود در‌این‌باره مى‌فرماید: «و انا نبی الرحمة»<ref>ترمذى، 1412: 306</ref> و «انما انا رحمة مهداة» <ref>ابن کثیر، 1412: 3/211.</ref> «رحمت» در زبان تازى به: عطوفت، مهربانى و شفقت معنى مى‌شود. <ref>اصفهانى: واژه رحم و الشامی، 1414: 7/41</ref> هم چنین پیامبر اسلام را چنین توصیف مى‌کنند: «و هو نبى: لین الخلقة، کریم الطبیعة، جمیل المعاشرة، طلیق الوجه، بسّام من غیر ضحک، محزون من غیر عبوس، شدید من غیر عنف <ref>الشامی، 1414</ref>؛ او پیامبرى است: نرمخوى، بزرگوار، گشاده رو، متبسم و نه خندان، غمگین و نه درشتخوى». او پیامبر رحمت است و پیشواى هدایت: «نبی الرحمة و امام الهدى». <ref>الثعالبى، 1418: 1/63.</ref> <ref>حجاج بن يوسف ثقفى ، سعيد بن جبير را دستگير و سرانجام او را به شهادت رساند. قبل از كشتن سعيد از جمله پرسش هايى كه از او پرسيد اين بود: درباره محمد چه مى گويى؟ سعيد چنين پاسخ داد: «نبي الرحمة و امام الهدى».</ref> در فتح مکه روزى که مسلمانان وارد شهر شدند، یکى از پرچم‌هاى فتح به دست سعد بن عباده بود و او فریاد مى‌زد: «الیوم یوم الملحمة...؛ امروز روز نبرد است» وقتى پیامبر با خبر شد دستور عزل سعد را صادر نمود و پرچم را به دیگرى سپرد تا به جاى شعار قبلى ندا دهد: «الیوم یوم المرحمة...؛ امروز روز شفقت و بخشودن است» <ref>الهندى: 10/513</ref> وقتى آزارها، اهانت‌ها و شکنجه‌هاى مشرکان مکه علیه آن حضرت و یارانش به آخرین حد خود رسید و دیگر طاقت نماند، از او خواستند در حق این قوم نفرین کند ولى نپذیرفت و در پاسخ فرمود: «انی لم أبعث لعانا وانما بعثت رحمة <ref>ابن کثیر، 1412: 3/211</ref>؛ نفرین کننده برگزیده نشدم بلکه براى رحمت برگزیده شدم». روش آن حضرت گذشت و کرم بود. کعب بن زهیر که با اشعار خود به اسلام و مسلمانان طعنه مى‌زد وقتى پى‌برد رسول اکرم، پیامبر رحمت و انسان دوستى است نزد حضرت آمد و با این شعر پوزش خواست و اسلام آورد: <br>
نبئت ان رسول الله اوعدنى***والعفو عند رسول الله مأمول <ref>الحاكم النيسابوري، 1406: 3/581.</ref>  
نبئت ان رسول الله اوعدنى***والعفو عند رسول الله مأمول <ref>الحاكم النيسابوري، 1406: 3/581.</ref>  
شنیدم پیامبر تهدیدم کرد، ولى آن چه از پیامبر امید مى‌رود گذشت است. <br>
شنیدم پیامبر تهدیدم کرد، ولى آن چه از پیامبر امید مى‌رود گذشت است. <br>
خط ۷۵: خط ۷۵:


بار دیگر بر این نکته تأکید می‌ورزیم که روابط میان جهان اسلام با غیر مسلمانان بر اصل صلح مبتنى است و استفاده از زور و توسل به جنگ یک وضعیت استثنایى است که در صورت تعرض نظامى‌به سرزمین‌هاى اسلامى در قالب حق دفاع مشروع توجیه شود <ref>ر.ک: الزحیلى، 1997: 116.</ref> دفاع مشروع نیز حقى است که در حقوق بین‌الملل معاصر هم پذیرفته شده و در ماده 51 منشور سازمان ملل متحد بدان تصریح گردیده است،<ref>ماده 51 منشور مى گويد: «در صورت وقوع حمله مسلحانه عليه يك عضو ملل متحد تا زمانى كه شوراى امنيت اقدامات لازم براى حفظ صلح و امنيت بين المللى را به عمل آورد، هيچ يک از مقررات اين منشور به حق ذاتى دفاع از خود خواه فردى يا دسته جمعى، لطمه اى وارد نخواهد كرد...».</ref> هر چند دفاع مشروع در حقوق بین‌الملل سابقه چندانى ندارد. اگر اکنون بر اساس مقررات حقوق بین‌الملل، اصل در روابط فیما بین کشورها بر صلح مبتنى است و جنگ یک ضرورت است، سابقه چنین اصلى در جامعه بین‌المللى به کمتر از یک قرن مى‌رسد، زیرا پس از پیمان «بریان ـ کلوگ» در 1928 است که جنگ به عنوان یک پدیده ضد حقوقى مطرح مى‌گردد و قبل از آن نه تنها جنگ ضد حقوق نبود بلکه یک حق و پدیده حقوقى بود. <ref>شارل، 1369: 26</ref><br>
بار دیگر بر این نکته تأکید می‌ورزیم که روابط میان جهان اسلام با غیر مسلمانان بر اصل صلح مبتنى است و استفاده از زور و توسل به جنگ یک وضعیت استثنایى است که در صورت تعرض نظامى‌به سرزمین‌هاى اسلامى در قالب حق دفاع مشروع توجیه شود <ref>ر.ک: الزحیلى، 1997: 116.</ref> دفاع مشروع نیز حقى است که در حقوق بین‌الملل معاصر هم پذیرفته شده و در ماده 51 منشور سازمان ملل متحد بدان تصریح گردیده است،<ref>ماده 51 منشور مى گويد: «در صورت وقوع حمله مسلحانه عليه يك عضو ملل متحد تا زمانى كه شوراى امنيت اقدامات لازم براى حفظ صلح و امنيت بين المللى را به عمل آورد، هيچ يک از مقررات اين منشور به حق ذاتى دفاع از خود خواه فردى يا دسته جمعى، لطمه اى وارد نخواهد كرد...».</ref> هر چند دفاع مشروع در حقوق بین‌الملل سابقه چندانى ندارد. اگر اکنون بر اساس مقررات حقوق بین‌الملل، اصل در روابط فیما بین کشورها بر صلح مبتنى است و جنگ یک ضرورت است، سابقه چنین اصلى در جامعه بین‌المللى به کمتر از یک قرن مى‌رسد، زیرا پس از پیمان «بریان ـ کلوگ» در 1928 است که جنگ به عنوان یک پدیده ضد حقوقى مطرح مى‌گردد و قبل از آن نه تنها جنگ ضد حقوق نبود بلکه یک حق و پدیده حقوقى بود. <ref>شارل، 1369: 26</ref><br>
البته صلح جویى ادعاى شیوایى است که دولتمردان و سیاستمداران غربى با آب و تاب خاصى بر زبان مى‌آورند ولى این اصل پس از تلاش‌هاى فراوان و به قیمت خون‌هاى بسیارى که در دو جنگ جهانى از بشریت ریخته شد، وارد عرصه حقوق بین‌الملل گردید. سخن «غنیمى» در این باره شنیدنى است که مى‌گوید: نه مى‌توان گفت در اسلام حقوق صلح نیست و نه مى‌توان آن را دست آورد حقوق بین‌الملل معاصر دانست، بلکه بین این دو حقوق داراى شباهت‌هاى فراوانى است و هر دو یک هدف را تعقیب نموده، یک دیگر را کامل مى‌کنند. منبع این دو حقوق متفاوت ولى فلسفه صلح در هر دو از یک منطق عقلى برمى‌خیزد و آن رفاه جامعه بین‌المللى از طریق تحکیم روابط دوستانه و تأکید بر روابط مسالمت آمیز است. ... بر من خرده مگیرید که حقوق بین‌الملل را بر حقوق اسلام ترجیح مى‌دهم، ترجیح حقوق ناقص بر حقوق کامل هرگز روا نیست، من معتقدم فکر بشر همواره در پى صلح بوده ولى روش‌هاى متفاوتى را در هر عصر جستوجو مى‌کرده است. <ref>غنیمى، بى‌تا: 1934.</ref> با این حال، این نکته را نیز باید افزود که آن چه را اسلام قرن‌ها پیش یافته و اعلام کرده است، حقوق بین‌الملل با سیزده قرن فاصله بدان رسیده است.<br>
البته صلح جویى ادعاى شیوایى است که دولتمردان و سیاستمداران غربى با آب و تاب خاصى بر زبان مى‌آورند ولى این اصل پس از تلاش‌هاى فراوان و به قیمت خون‌هاى بسیارى که در دو جنگ جهانى از بشریت ریخته شد، وارد عرصه حقوق بین‌الملل گردید. سخن «غنیمى» در‌این‌باره شنیدنى است که مى‌گوید: نه مى‌توان گفت در اسلام حقوق صلح نیست و نه مى‌توان آن را دست آورد حقوق بین‌الملل معاصر دانست، بلکه بین این دو حقوق داراى شباهت‌هاى فراوانى است و هر دو یک هدف را تعقیب نموده، یک دیگر را کامل مى‌کنند. منبع این دو حقوق متفاوت ولى فلسفه صلح در هر دو از یک منطق عقلى برمى‌خیزد و آن رفاه جامعه بین‌المللى از طریق تحکیم روابط دوستانه و تأکید بر روابط مسالمت آمیز است. ... بر من خرده مگیرید که حقوق بین‌الملل را بر حقوق اسلام ترجیح مى‌دهم، ترجیح حقوق ناقص بر حقوق کامل هرگز روا نیست، من معتقدم فکر بشر همواره در پى صلح بوده ولى روش‌هاى متفاوتى را در هر عصر جستوجو مى‌کرده است. <ref>غنیمى، بى‌تا: 1934.</ref> با این حال، این نکته را نیز باید افزود که آن چه را اسلام قرن‌ها پیش یافته و اعلام کرده است، حقوق بین‌الملل با سیزده قرن فاصله بدان رسیده است.<br>


=ب ـ انگیزه‌هاى انتساب اسلام به دین جنگ و خشونت =
=ب ـ انگیزه‌هاى انتساب اسلام به دین جنگ و خشونت =
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۴۴

ویرایش