confirmed، مدیران
۳۷٬۴۲۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
نقشه شهر را دینوکراتس معمار یونانى به صورت شطرنجى با خیابانهای هشتگانهای که از شمال به جنوب و از شرق به غرب کشیده مىشد، طراحى کرد. در وسط شهر میدان بزرگى بود که قصر امپراتور، تماشاخانه، موزه و کتابخانه در آن قرار داشت<ref> سالم، عبدالعزیز، تاریخ الاسکندریة و حضارتها فى العصر الاسلامى، قاهره، 1969م، ص11-12</ref>. اسکندریه حدود یک قرن پس از تأسیس چنان شکوهى یافت که هیچ شهری در دنیای باستان با آن برابری نمىکرد<ref>Britannica, 1986, vol. XIII, p.252.</ref>. با اینکه اخبار و گزارشهای مورخان مسلمان درباره بنای اسکندریه با واقعیت منطبق نیست، اما بیانگر تمدن عظیم و درخشان این شهر در روزگاران کهن است. | نقشه شهر را دینوکراتس معمار یونانى به صورت شطرنجى با خیابانهای هشتگانهای که از شمال به جنوب و از شرق به غرب کشیده مىشد، طراحى کرد. در وسط شهر میدان بزرگى بود که قصر امپراتور، تماشاخانه، موزه و کتابخانه در آن قرار داشت<ref> سالم، عبدالعزیز، تاریخ الاسکندریة و حضارتها فى العصر الاسلامى، قاهره، 1969م، ص11-12</ref>. اسکندریه حدود یک قرن پس از تأسیس چنان شکوهى یافت که هیچ شهری در دنیای باستان با آن برابری نمىکرد<ref>Britannica, 1986, vol. XIII, p.252.</ref>. با اینکه اخبار و گزارشهای مورخان مسلمان درباره بنای اسکندریه با واقعیت منطبق نیست، اما بیانگر تمدن عظیم و درخشان این شهر در روزگاران کهن است. | ||
=تاریخ اسکندریه در دوره یونان و روم= | |||
چون اسکندر در 323قم درگذشت و قلمرو پهناور او میان سردارانش تقسیم شد، سرزمین مصر نصیب "بطلمیوس اول"<ref> Ptolemy I</ref> که معروف به "سوتر" بود شد. وی از بابل به اسکندریه آمد و سلسله بطالسه را در مصر بنیان نهاد. و با تصرف [[سوریه]]، [[قبرس]] و فینیقیه قلمرو امپراتوری خود را وسعت بخشید<ref>زیدان، جرجى، تاریخ مصر الحدیث، قاهره، 1411ق/1991م، ج 1، ص 72.</ref>. سپس به ساختن بناها و معابد باشکوه همت گماشت و برای ایجاد وحدت دینى میان مصریان، مذاهب باستانى یونان و مصر را درهم آمیخت و پرستش الهه ساراپیس را کیش رسمى حکومت اعلام کرد و معبد سراپیوم را برای آن الهه بنیاد نهاد. همچنین فانوس دریایى، مدرسه(موزه) و کتابخانه معروف اسکندریه را تأسیس کرد<ref> اسکندری، همان، ص 109.</ref>. سوتر برای تقویت مدرسه اسکندریه، دانشمندان بسیاری از یونان فرا خواند و خود کتابى درباره زندگى و سیره اسکندر نوشت. | |||
سوتر در 285قم فرزند خود بطلمیوس دوم فیلادلفوس (حدود 285-247قم) را به جانشینى برگزید و اداره امور را به او سپرد. بطلمیوس دوم روابط سیاسى و بازرگانى مصر را با دولت روم استحکام بخشید و در جنگهای کارتاژ متحد روم بود. در زمان او [[حبشه]]، [[عربستان]]، [[لیبی]]، فینیقیه و قسمتهایى از آسیای صغیر و جزایر دریای مدیترانه به قلمرو مصر افزوده شدند<ref>همان، 117 .</ref>. | |||
وی به گسترش علوم توجه خاصى داشت. کتابخانه بزرگ اسکندریه را تقویت کرد و کتاب مقدس یهودیان را به یاری دانشمندان یهودی به یونانى ترجمه کرد و فلاسفه و اندیشمندان را مورد عنایت بسیار قرار داد. همچنین شعر و ادب را که با رواج فلسفه و بروز حوادث سیاسى گوناگون رو به انحطاط نهاده بود، رونق بخشید، چنانکه در روزگار وی اسکندریه به بزرگترین مرکز علمى و ادبى و بازرگانى جهان مبدل شد<ref>عمون، هنداسکندر، تاریخ مصر، قاهره، 1341ق/ 1923م، ص 49-50.</ref>. | |||
=پانویس= | =پانویس= |