confirmed، مدیران
۳۷٬۴۸۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
او وصی موسی بود و با مردم [[کنعان]] جنگ می کرد و برای این که جنگ را به پایان آرد به خورشید امر توقف داد ([[رد شمس]]) و گویند یسع که در قرآن آمده هموست و باز گویند عمه زاده موسی بود. | او وصی موسی بود و با مردم [[کنعان]] جنگ می کرد و برای این که جنگ را به پایان آرد به خورشید امر توقف داد ([[رد شمس]]) و گویند یسع که در قرآن آمده هموست و باز گویند عمه زاده موسی بود. | ||
=یوشع در [[قرآن کریم]]= | |||
در [[قرآن مجید]] نام یوشع ذکر نشده است؛ ولی مفسران و محققان، در تفسیر آیه های۱۲و۲۳[[سوره مائده]] و آیه ۶۰ [[سوره کهف]] به داستان زندگی او پرداخته و این آیات را منطبق بر یوشع دانسته اند: در تفسیر آیه ۱۲ سوره مائده چنین آمده است: «و بعثنا منهم اثنى عشر نقیبا» ترجمه: و از میان آنان دوازده سالار گماشتم. موسی(ع) به فرمان خداوند دوازده سالار و نقیب را از میان اسباط دوازده گانه بنی اسرائیل برگزید تا از اخبار سرزمین [[شام]] یا سرزمین مقدس و مردم ستمگر آن پرس و جو کنند. | |||
موسی(ع) آن دوازده تن را به آن سامان اعزام کرد. یوشع بن نون از زمره آن دوازده نقیب بود که سرانجام فتح آن دیار نیز به دست وی صورت پذیرفت. ” نقیب” در اصل از ماده” نقب” (بر وزن نقد) گرفته شده که بمعنى روزنه هاى وسیع، مخصوصا راههاى زیر زمینى میباشد، و به رئیس و رهبر یک جمعیت از آن جهت نقیب مى گویند که از اسرار جمعیت آگاه است، گویى در میان آنها نقبى ایجاد کرده و از وضع آنها آگاه شده، و گاهى” نقیب” به کسى گفته میشود که رئیس جمعیت نیست و تنها معرف و وسیله شناسایى آنها است، و اگر به فضائل اشخاص عنوان ” مناقب” اطلاق مى شود، بخاطر آن است که با فحص و کنجکاوى باید از آنها آگاه گشت.بعضى از مفسران نقیب را در آیه فوق تنها بمعنى آگاه و مطلع از اسرار گرفته اند، ولى این معنى بسیار بعید بنظر مى رسد، زیرا آنچه از تاریخ و حدیث استفاده مى شود، آن است که نقباى بنى اسرائیل هر یک سرپرست طایفه خود بودند، در [[تفسیر روح المعانى]] از [[ابن عباس]] چنین نقل شده که: «انهم کانوا وزراء و صاروا انبیاء بعد ذلک»<ref>آیه 90 سوره انبیاء </ref> : نقباى بنى اسرائیل، وزیران موسى بودند و بعد به مقام [[نبوت]] رسیدند. | |||
[[علامه طباطبایی]] می فرماید: على الظاهر منظور از این دوازده نقیب دوازده رئیس است، که هر یک بر یکى از اسباط دوازده گانه بنى اسرائیل ریاست داشتند، و به منزله والى بر آنان بودند، کارهاى آنان را فیصله مى دادند، و نسبتى که این دوازده نقیب به دوازده تیره بنى اسرائیل داشتند نظیر نسبتى بوده که اولى الامر به افراد این امت دارند، در حقیقت مرجع مردم در امور دین و دنیاى آنان بودند، چیزى که هست خود آنان وحیى از آسمان نمى گرفتند و شریعتى را تشریع نمى کردند، و کار [[وحى]] و تشریع شرایع تنها به عهده موسى بود. | |||
همچنین در آیه ۲۳ همین سوره این گونه ذکر شده: «قال رجلان من الذین یخافون أنعم الله علیهما ادخلوا علیهم الباب فإذا دخلتموه فإنکم غلبون و على الله فتوکلوا إن کنتم مؤمنین»ترجمه: دو نفر از مردانى که از خدا مى ترسیدند و خدایشان به آنها نعمت [عقل و ایمان] داده بود، گفتند: از آن دروازه بر آنها وارد شوید، که اگر از آن جا وارد شدید، قطعا پیروز خواهید شد، و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید <ref>مائده، ۲۳.</ref>. در باره اینکه این دو نفر چه کسانى بوده اند غالب مفسران نوشته اند که آنها یوشع بن نون و کالب بن یوفنا (یفنه) بوده اند که از نقباى دوازده گانه بنى اسرائیل محسوب می شدند. از باب اول سفر تثنیه [[تورات]] کنونى نیز استفاده مى شود که نام این دو نفر یوشع و کالیب بوده است. | |||
هم چنین در تفسیر آیه ۶۰ سوره کهف در داستان موسی و [[حضرت خضر]]، یوشع بن نون را یکی از دو مصاحب موسی(ع) دانسته اند. خداوند در این آیه می فرماید: «و إذ قال موسى لفتئه لا أبرح حتى أبلغ مجمع البحرین أو أمضى حقبا» ترجمه: و هنگامى که موسى به جوان [همراه] خود گفت: همچنان خواهم رفت تا به محل تلاقى دو دریا برسم، هر چند مدتى طولانى به راه خود ادامه دهم <ref>کهف،۶۰.</ref> منظور از” فتاه” در اینجا طبق گفته بسیارى از مفسران، و بسیارى از روایات،” یوشع بن نون” مرد رشید و شجاع و با [[ایمان]] بنى اسرائیل است، و تعبیر به ” فتى” (جوان) ممکن است به خاطر همین صفات برجسته، و یا به خاطر خدمت به موسى و همراهى و همگامى با او بوده باشد. | |||
علامه طباطبایی می فرماید: درباره آن جوانى که همراه موسى(ع) بوده بعضى گفته اند وصى او یوشع بن نون بوده، و این معنا را روایات هم تایید مى کند. و بعضى گفته اند: از این جهت” فتى” نامیده شده که همواره در سفر و حضر همراه او بوده است، و یا از این جهت بوده که همواره او را خدمت مى کرده است. | |||
=پانویس= | =پانویس= |