حکمیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
جنگ صفین، از مهم‌ترین نبرد‌های امام علی(ع) بود. سپاه عراق که پیرو حضرتشان بودند، ضربه‌های مهلکی بر سپاه شام به سرکردگی معاویه زده و تا پیروزی نهایی فاصله‌ای نداشتند، اما معاویه که خود را در انتهای راه می‌دید، پیشنهاد عمرو بن عاص را پذیرفت و دستور داد قرآن‌ها را بر سر نیزه کنند<ref>ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج ۳، ص ۲۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.</ref>.
جنگ صفین، از مهم‌ترین نبرد‌های امام علی(ع) بود. سپاه عراق که پیرو حضرتشان بودند، ضربه‌های مهلکی بر سپاه شام به سرکردگی معاویه زده و تا پیروزی نهایی فاصله‌ای نداشتند، اما معاویه که خود را در انتهای راه می‌دید، پیشنهاد عمرو بن عاص را پذیرفت و دستور داد قرآن‌ها را بر سر نیزه کنند<ref>ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج ۳، ص ۲۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.</ref>.
گذاشتن قرآن بر نیزه، نشان آن بود که بیایید تا قرآن میان ما حَکَم باشد؛ یعنی جنگ بس است و قرآن، حق و باطل میان ما را مشخص خواهد کرد.
گذاشتن قرآن بر نیزه، نشان آن بود که بیایید تا قرآن میان ما حَکَم باشد؛ یعنی جنگ بس است و قرآن، حق و باطل میان ما را مشخص خواهد کرد.
=خیانت در سپاه امام علی(ع) و قبول حکمیت=
حیله معاویه هنگامی بود که مالک اشتر پیروزی‌هایی را به دست آورد و نزدیک بود نتیجه نبرد را به نفع سپاه عراق پایان دهد. اما امام على(ع) که از هر طرف، تحت فشار شدید طرفداران حکمیت بود، یزید بن هانى را به دنبال مالک فرستاد و پیام داد: «نزدم بیا». مالک گفت: برگرد و به امام بگو: اکنون وقتش نیست که مرا از سنگرم برگردانی. عجله نفرما؛ زیرا من امیدوارم که خدا به زودی ما را سازد! یزید نزد امام برگشت … طرفداران حکمیت به امام گفتند: به او فرمانی صریح و محکم بده تا نزدت باز گردد، و گرنه به خدا سوگند تو را عزل می‌کنیم! امام مجدداً یزید را نزد مالک فرستاد و او دستور امام را رساند. مالک پرسید: آیا به سبب بالا بردن قرآن‌ها چنین کرده‌اند؟! گفت: آرى! مالک گفت: به خدا سوگند! آن دم که قرآن‌ها را بالا آوردند؛ هرگز نمی‌پنداشتم که بر اثر آن، اختلاف نظر و پراکندگى روى دهد. آیا مددى را که خداوند به ما رسانده می‌بینى؟ آیا سزا است که این فرصت دست‌نیافتنی را رها کنیم و برگردیم؟! پیک امام گفت: آیا خواهی پذیرفت که تو در خط مقدم پیروز شوى، اما در عقبه، خیانت‌کاران امیر مؤمنان را در خیمه‌اش تنها گذاشته و او را به دشمن تسلیم کنند؟! مالک گفت: سبحان الله، به خدا چنین نمی‌خواهم. ابن هانی گفت: آن خائنان به امام گفتند: به دنبال مالک بفرست تا نزدت بیاید و گرنه، همان‌گونه که عثمان را کشتیم، تو را نیز کشته و  یا به دشمن تسلیم می‌کنیم. به دنبال آن بود که مالک دست از نبرد کشید و به عقب برگشت<ref> نصر بن مزاحم، وقعه صفین، محقق، مصحح، هارون، عبدالسلام محمد، ص ۴۹۰- ۴۹۱، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.</ref>.


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۳

÷

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در

حکمیت
نام حَکَمیّت

حکمیت واقعه‌ای تاریخی مربوط به جنگ صفین است. در این واقعه، ابوموسی اشعری نماینده و حَکَم سپاه کوفه (سپاه امام علی(ع) و عمرو عاص حَکَم سپاه شام (سپاه معاویه)، برای حل اختلاف میان مسلمانان با یکدیگر گفتگو کردند و قرار شد رأی آنان طبق قرآن باشد. درخواست حکمیت با حیله عمرو عاص و معاویه و در پی از هم گسیختن سپاه‌شان در برابر سپاه امیرالمؤمنین(ع) مطرح شد و امام علی(ع) از آغاز با آن مخالف بود. عمرو عاص نماینده سپاه شام موفق شد ابوموسی اشعری را بفریبد و بر خلاف قراری که خصوصی و پنهانی با او داشت، معاویه را صاحب حق معرفی کند. ماجرای حکمیت بی‌نتیجه ماند و تنها نتیجه حکمیت، رهایی سپاه شام از شکست قریب‌الوقوع بود.

ماجرای حکمیت پس از جنگ صفین

جنگ صفین؛ بین سپاه امام علی(ع) – که بیشتر از عراقیان بودند – و سپاه معاویه – که بیشتر از شامیان بودند – درگرفت. سپاه عراق ضربه‌های مهلکی بر سپاه شام وارد کرد و تا پیروزی نهایی فاصله‌ای نداشت، اما معاویه با حیله‌گری و با پیشنهاد عمرو بن عاص، قرآن‌ها را بر نیزه کرد و خواهان حکمیت قرآن شد. برخی از سپاهیان امام علی(ع) با جهالت و برخی دیگر با خیانت، متمایل به پذیرش خواسته معاویه شدند و امام را مجبور کردند تا دست از جنگ بکشد و به حکمیت تن دهد. آنان تهدید نمودند در غیر این صورت، امام(ع) را خواهند کشت و یا به معاویه تحویل خواهند داد! به دنبال آن بود که اختیار انتخاب داور و حَکَم را نیز از امام سلب کردند که نتیجه‌اش آن شد که داور شام با ترفندی اعلام کند که امام علی(ع) از خلافت خلع شده و معاویه به این مقام برگزیده شده است! البته، امام علی(ع) این نتیجه را نپذیرفت؛ زیرا طرفین متعهد شده بودند که بر اساس قرآن داوری کنند، و این نتیجه برگرفته از قرآن نبود.

جنگ صفین، از مهم‌ترین نبرد‌های امام علی(ع) بود. سپاه عراق که پیرو حضرتشان بودند، ضربه‌های مهلکی بر سپاه شام به سرکردگی معاویه زده و تا پیروزی نهایی فاصله‌ای نداشتند، اما معاویه که خود را در انتهای راه می‌دید، پیشنهاد عمرو بن عاص را پذیرفت و دستور داد قرآن‌ها را بر سر نیزه کنند[۱]. گذاشتن قرآن بر نیزه، نشان آن بود که بیایید تا قرآن میان ما حَکَم باشد؛ یعنی جنگ بس است و قرآن، حق و باطل میان ما را مشخص خواهد کرد.

خیانت در سپاه امام علی(ع) و قبول حکمیت

حیله معاویه هنگامی بود که مالک اشتر پیروزی‌هایی را به دست آورد و نزدیک بود نتیجه نبرد را به نفع سپاه عراق پایان دهد. اما امام على(ع) که از هر طرف، تحت فشار شدید طرفداران حکمیت بود، یزید بن هانى را به دنبال مالک فرستاد و پیام داد: «نزدم بیا». مالک گفت: برگرد و به امام بگو: اکنون وقتش نیست که مرا از سنگرم برگردانی. عجله نفرما؛ زیرا من امیدوارم که خدا به زودی ما را سازد! یزید نزد امام برگشت … طرفداران حکمیت به امام گفتند: به او فرمانی صریح و محکم بده تا نزدت باز گردد، و گرنه به خدا سوگند تو را عزل می‌کنیم! امام مجدداً یزید را نزد مالک فرستاد و او دستور امام را رساند. مالک پرسید: آیا به سبب بالا بردن قرآن‌ها چنین کرده‌اند؟! گفت: آرى! مالک گفت: به خدا سوگند! آن دم که قرآن‌ها را بالا آوردند؛ هرگز نمی‌پنداشتم که بر اثر آن، اختلاف نظر و پراکندگى روى دهد. آیا مددى را که خداوند به ما رسانده می‌بینى؟ آیا سزا است که این فرصت دست‌نیافتنی را رها کنیم و برگردیم؟! پیک امام گفت: آیا خواهی پذیرفت که تو در خط مقدم پیروز شوى، اما در عقبه، خیانت‌کاران امیر مؤمنان را در خیمه‌اش تنها گذاشته و او را به دشمن تسلیم کنند؟! مالک گفت: سبحان الله، به خدا چنین نمی‌خواهم. ابن هانی گفت: آن خائنان به امام گفتند: به دنبال مالک بفرست تا نزدت بیاید و گرنه، همان‌گونه که عثمان را کشتیم، تو را نیز کشته و یا به دشمن تسلیم می‌کنیم. به دنبال آن بود که مالک دست از نبرد کشید و به عقب برگشت[۲].

پانویس

  1. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج ۳، ص ۲۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.
  2. نصر بن مزاحم، وقعه صفین، محقق، مصحح، هارون، عبدالسلام محمد، ص ۴۹۰- ۴۹۱، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.