۸۸٬۱۷۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
</div> | </div> | ||
''' | '''ابوعبدالله جعفر بن محمد صادق''' (ع) (۸۳ - ۱۴۸ق) امام ششم [[شیعیان]] است و در بین آنان به امام جعفر صادق معروف میباشد. مدت امامت آن حضرت ۳۴ و طول عمر ایشان ۶۵ سال بوده است. آن حضرت در سن ۳۱ سالگی به امامت رسید. امامت ایشان همزمان با سالهای پایانی حکومت بنی[[بنی امیه|امیه]] و سالهای آغازین [[حکومت بنی عباس|حکومت بنیعباس]] بود. از آنجا که حکومت بنیامیه در این سالها رو به ضعف و سقوط میرفت و بنیعباس نیز استقرار پیدا ننموده بودند و علاوه بر آن در ابتدای حکومت خود برای جلب نظر بیشتر منش سرکوب را نداشتند، به امام صادق (ع) فرصتی دست داد که نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نماید و پایههای علمی مکتب [[شیعه]] را محکم کند، تا جایی که از مذهب [[شیعه اثنی عشری]] با عنوان [[مذهب جعفری]] و از آن حضرت با عنوان رئیس این مذهب یاد میشود. | ||
=ولادت امام صادق(ع)= | =ولادت امام صادق(ع)= | ||
ابوعبدالله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (ع) فرزند [[امام باقر]] (ع)، بنا به نقل برخی منابع، در ۱۷ ربیع الاول سال ۸۰ هجری<ref>کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۱؛ اثبات الوصیه، ص ۱۷۸</ref> و به نقل منابع دیگر، در سال ۸۳ هجری <ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۷۲؛ الارشاد، ص ۳۰۴؛ فرق الشیعه، ص ۷۸</ref> و در مدینه به دنیا آمد. مادر آن حضرت، فاطمه (امفروه) دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر | ابوعبدالله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (ع) فرزند [[امام باقر]] (ع)، بنا به نقل برخی منابع، در ۱۷ ربیع الاول سال ۸۰ هجری<ref>کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۱؛ اثبات الوصیه، ص ۱۷۸</ref> و به نقل منابع دیگر، در سال ۸۳ هجری <ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۷۲؛ الارشاد، ص ۳۰۴؛ فرق الشیعه، ص ۷۸</ref> و در مدینه به دنیا آمد. مادر آن حضرت، فاطمه (امفروه) دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر میباشد. | ||
=کنیه امام صادق(ع)= | =کنیه امام صادق(ع)= | ||
معروفترین کنیه آن حضرت <big>اباعبدالله</big> است که در زبان روایات و احادیث منقول از سوی ایشان بدان بسیار برمیخوریم. ابا اسماعیل و ابا موسی دو کنیه دیگر ایشان هستند که اباموسی را فقط شیعه به کار میبرد و این کنیهها به اعتبار فرزندان امام بوده که این اسامی را دارا بودند. <ref>ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۲۸۱</ref> | |||
=همسران امام صادق(ع)= | =همسران امام صادق(ع)= | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
اسماعیل، عبدالله، ام فروة، که مادرشان فاطمه دختر حسین بن علی بن حسین بود. | اسماعیل، عبدالله، ام فروة، که مادرشان فاطمه دختر حسین بن علی بن حسین بود. | ||
موسی که همان امام کاظم (ع) است، اسحاق همسر سیده نفیسه از | موسی که همان امام کاظم (ع) است، اسحاق همسر سیده نفیسه از بنیالحسن و محمد که مادرشان حمیده بربریه بود. | ||
عباس، علی، اسماء و فاطمه که از مادرهای مختلفند. | عباس، علی، اسماء و فاطمه که از مادرهای مختلفند. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
'''کامل''' | '''کامل''' | ||
کسی که از | کسی که از عیبها منزه و دور و برکنار است. | ||
'''منجی''' | '''منجی''' | ||
نجاتبخش و رستگار کننده، عامل رستگاری و نجات. | |||
'''صابر''' | '''صابر''' | ||
بردبار، متحمل، مقاوم، در برابر | بردبار، متحمل، مقاوم، در برابر دشواریها، استوار و پایدار. | ||
'''لسان الصدق''' | '''لسان الصدق''' | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
کلمه حق. | کلمه حق. | ||
[[پیامبر]] (ص) فرموده است: به هنگامی که پسرم جعفر بن محمد بدنیا آمد، او را صادق بخوانید، بدان خاطر که در تداوم [[امامت]] فرزندی به دنیا میآید که به همین نام (جعفر) موسوم میشود بدون حقی دعوی امامت میکند و او را جعفر کذاب | [[پیامبر]] (ص) فرموده است: به هنگامی که پسرم جعفر بن محمد بدنیا آمد، او را صادق بخوانید، بدان خاطر که در تداوم [[امامت]] فرزندی به دنیا میآید که به همین نام (جعفر) موسوم میشود بدون حقی دعوی امامت میکند و او را جعفر کذاب مینامند. <ref>زندگانى امام جعفر صادق(ع)، ترجمه بحار الأنوار، ص۷</ref> | ||
=سیمای امام صادق(ع)= | =سیمای امام صادق(ع)= | ||
در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: امام صادق(ع) | در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: امام صادق(ع) قدی متوسط داشتند. چهرهای درخشان و موهای سیاه و بینی بلند و زیبا، جلو سرشان مو نداشت و موهای سینه تا شکمش کم بود، روی صورتش خالی سیاه داشت و روی بدنش خالهای قرمز داشت. <ref>ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۲۸۱</ref> | ||
=شخصیت علمی امام صادق(ع)= | =شخصیت علمی امام صادق(ع)= | ||
حسن بن | حسن بن علی الوشاء میگفت: در [[مسجد کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله مسجد کوفه</ref> نهصد نفر را دیده که حدیث جعفر بن محمد <ref> الامام الصادق، ص ۱۲۹؛ و نک: الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۶۷</ref> میگفتند. برخی منابع شمار کسانی را که از آن حضرت تلمذ کرده و [[حدیث]] شنیدهاند حدود چهار هزار نفر یاد کردهاند.<ref>کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۶</ref> | ||
امام صادق (ع) در میان [[اهل سنت]] از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء | امام صادق (ع) در میان [[اهل سنت]] از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء از موقعیت شامخی برخوردار بوده به طوری که او را از شیوخ مسلّم [[ابوحنیفه]] و [[مالک بن انس]] و شمار فراوانی از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آوردهاند. | ||
[[مالک بن انس]] رئیس [[مالکیه|مکتب فقهی مالکی]] از جمله | [[مالک بن انس]] رئیس [[مالکیه|مکتب فقهی مالکی]] از جمله کسانی است که مدتی در محضر امام صادق (ع) تلمذ کرده است. [[ابن حجر هیتمی]] نیز در مقام تمجید از شخصیت علمی امام اشاره به این نکته دارد که افرادی چون یحیی بن سعید، ابن جریح، مالک، سفیان ثوری، ابوحنیفه و شعبه و ایوب فقیه، از آن حضرت نقل روایت نمودهاند. <ref> الصواعق المحرقه، ص ۱۲۰</ref> | ||
=دوران امامت امام صادق(ع)= | =دوران امامت امام صادق(ع)= | ||
حیات امام صادق(ع) با خلافت ده خلیفه آخر | حیات امام صادق(ع) با خلافت ده خلیفه آخر بنیامیه از جمله [[عمر بن عبدالعزیز]] و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی سَفّاح و منصور دوانیقی همزمان بود. <ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴</ref> او در سفر امام باقر به شام که به درخواست هشام بن عبدالملک صورت گرفت همراه پدر بود. <ref> شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۶</ref> در امامت امام صادق(ع) پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفاء عباسی حکومت کردند. <ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴</ref> در این دوران حکومت بنیامیه ضعیف و سرانجام سرنگون شد و پس از آن بنیعباس روی کار آمدند. ضعف و عدم نظارت حکومتها فرصت مناسبی برای امام صادق(ع) جهت انجام فعالیتهای علمی فراهم کرد. <ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴۷</ref> البته این آزادی تنها در دهه سوم قرن دوم قمری وجود داشت و پیش از آن در زمان بنیامیه و پس از آن به جهت قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم فشارهای سیاسی فراوانی بر ضد امام صادق(ع) و پیروانش وجود داشت. <ref>جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵</ref> | ||
==نصوص امامت امام صادق(ع)== | ==نصوص امامت امام صادق(ع)== | ||
از دیدگاه شیعه امام از جانب خدا تعیین میشود و از راههای شناخت او | از دیدگاه شیعه امام از جانب خدا تعیین میشود و از راههای شناخت او نَصّ «تصریح پیامبر(ص) یا امام قبلی به امامت امام پس از خود است». <ref>فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۷</ref> کلینی در کتاب کافی روایاتی را به منظور اثبات امامت امام صادق(ع) مطرح کرده است. <ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۰۶، ۳۰۷</ref> | ||
=مذهب جعفری و امام صادق(ع)= | =مذهب جعفری و امام صادق(ع)= | ||
در میان امامان شیعه | در میان امامان شیعه چه در [[اصول دین]]<ref>ر.ک:مقاله اصول دین</ref> و چه در [[فروع دین]]، بیشترین روایت از امام صادق(ع) نقل شده است. <ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۲۰۵</ref>وی همچنین بیشترین شمار راویان را داشته است. اربلی شمار روایتکنندگان از او را ۴۰۰۰ تن دانسته است. <ref>به اربلی، کشف الغمة، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۷۰۱</ref> | ||
به گفته [[ابان بن تغلب]] [[شیعیان]] هرگاه در سخن پیامبر(ص) اختلافنظر پیدا میکردند | به گفته [[ابان بن تغلب]] [[شیعیان]] هرگاه در سخن پیامبر(ص) اختلافنظر پیدا میکردند به سخن حضرت علی(ع) تمسک میکردند و آنگاه که در سخن علی اختلافنظر داشتند به سخن امام صادق(ع) رجوع میکردند. <ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۱۲</ref> به جهت نقل بیشترین روایات [[فقهی]] و [[کلامی]] از امام صادق(ع)، مذهب شیعه امامی را مذهب جعفری نیز میخوانند. <ref>شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۸۴ش، ص۶۱</ref> امروزه امام صادق(ع) به نام رئیس مذهب جعفری مشهور است. <ref>نجفی، «امام صادق(ع) رئیس مذهب جعفری»، سایت سازمان تبلیغات اسلامی</ref> | ||
در سال ۱۳۷۸ق | در سال ۱۳۷۸ق [[شیخ محمود شلتوت]] رئیس [[دانشگاه الأزهر]] [[مصر]] در پی مکاتباتی با [[آیتالله بروجردی]] مذهب جعفری را به رسمیت شناخت و عمل به آن را به لحاظ شرعی جایز شمرد. <ref>فتوای تاریخی شیخ شلتوت مفتی اعظم عالم تسنن و رئیس دانشگاه الازهر مصر، درسهایی از مکتب اسلام، ش۳، ۱۳۳۸</ref> | ||
=سازمان وکالت امام صادق(ع)= | =سازمان وکالت امام صادق(ع)= | ||
به عللی چون پراکندگی شیعیان در مناطق مختلف اسلامی دشواربودن ارتباط با شیعیان به علت فشارهای سیاسی و عدم دسترسی شیعیان به امام صادق(ع) | به عللی چون پراکندگی شیعیان در مناطق مختلف اسلامی دشواربودن ارتباط با شیعیان به علت فشارهای سیاسی و عدم دسترسی شیعیان به امام صادق(ع) وی مجموعهای از نمایندگان را در مناطق مختلف اسلامی تعیین کرد که از آن با نام [[سازمان وکالت]] یاد میشود. <ref>جباری، سازمان وکالت ائمه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۴۷-۵۰</ref> | ||
این سازمان وظایفی چون دریافت وجوه شرعی مانند [[خمس]]، [[زکات]]، نذر و هدایای شیعیان و تحویل آنها به امام، رسیدگی به مشکلات شیعیان، ایجاد ارتباط میان ائمه و شیعیان و پاسخ به سؤالات شرعی آنها را برعهده داشت. <ref>جباری، سازمان وکالت ائمه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۸۰، ۳۲۰، ۳۳۲</ref> سازمان وکالت در زمان ائمه بعد گسترش یافت و در غیبت صغرا به وسیله چهار نائب امام زمان به اوج رسید و با آغاز دوره غیبت کبرای امام زمان و مرگ وکیل چهارم او علی بن محمد سمری پایان یافت. <ref> جباری، بررسی تطبیقی سازمان دعوت عباسیان و سازمان وکالت امامیه (مراحل شکلگیری و عوامل پیدایش)، قم، پاییز۱۳۸۹ش، ص۷۵ـ۱۰۴</ref> | این سازمان وظایفی چون دریافت وجوه شرعی مانند [[خمس]]، [[زکات]]، نذر و هدایای شیعیان و تحویل آنها به امام، رسیدگی به مشکلات شیعیان، ایجاد ارتباط میان ائمه و شیعیان و پاسخ به سؤالات شرعی آنها را برعهده داشت. <ref>جباری، سازمان وکالت ائمه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۸۰، ۳۲۰، ۳۳۲</ref> سازمان وکالت در زمان ائمه بعد گسترش یافت و در غیبت صغرا به وسیله چهار نائب امام زمان به اوج رسید و با آغاز دوره غیبت کبرای امام زمان و مرگ وکیل چهارم او علی بن محمد سمری پایان یافت. <ref> جباری، بررسی تطبیقی سازمان دعوت عباسیان و سازمان وکالت امامیه (مراحل شکلگیری و عوامل پیدایش)، قم، پاییز۱۳۸۹ش، ص۷۵ـ۱۰۴</ref> | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
=جایگاه امام صادق(ع) نزد بزرگان اهل سنت= | =جایگاه امام صادق(ع) نزد بزرگان اهل سنت= | ||
امام صادق(ع) نزد بزرگان اهل سنت جایگاه بالایی داشته است. [[ابوحنیفه]] از پیشوایان اهل سنت، امام صادق(ع) را فقیهترین و داناترین فرد در میان مسلمانان دانسته است. <ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲۶</ref> به گفته [[ابن ابی الحدید]] علماء اهل سنت از جمله پیشوایان فقهی آنان چون ابوحنیفه، [[احمد بن حنبل]] و [[شافعی]] با واسطه یا بیواسطه شاگرد امام صادق(ع) بودهاند و ازاینرو فقه اهل سنت در فقه شیعه ریشه دارد. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸</ref> با این همه در فقه اهل سنت | امام صادق(ع) نزد بزرگان اهل سنت جایگاه بالایی داشته است. [[ابوحنیفه]] از پیشوایان اهل سنت، امام صادق(ع) را فقیهترین و داناترین فرد در میان مسلمانان دانسته است. <ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲۶</ref> به گفته [[ابن ابی الحدید]] علماء اهل سنت از جمله پیشوایان فقهی آنان چون ابوحنیفه، [[احمد بن حنبل]] و [[شافعی]] با واسطه یا بیواسطه شاگرد امام صادق(ع) بودهاند و ازاینرو فقه اهل سنت در فقه شیعه ریشه دارد. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸</ref> با این همه در فقه اهل سنت با وجود توجه فراوان به فقیهان معاصر امام صادق (ع) چون [[اوزاعی]] و [[سفیان ثوری]]، به دیدگاههای او توجه نشده است. برخی از علماء شیعه چون [[سید مرتضی]] بدین جهت به علماء اهل سنت انتقاد کردهاند. <ref>پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۲۰۶</ref> | ||
=فعالیت اجتماعی و سیاسی امام صادق(ع)= | =فعالیت اجتماعی و سیاسی امام صادق(ع)= | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
در آستانه خلافت عباسی بزرگان این خاندان، با امام صادق روابطی سرد ولی غیرخصمانه داشتند و حتی منصور عباسی امام را تمجید میکرد. <ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۲۳۲-۲۳۳</ref> | در آستانه خلافت عباسی بزرگان این خاندان، با امام صادق روابطی سرد ولی غیرخصمانه داشتند و حتی منصور عباسی امام را تمجید میکرد. <ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۲۳۲-۲۳۳</ref> | ||
موج اول از فشار عباسیان بر حضرت، مربوط به دو سال اول [[خلافت عباسی]] است که هنوز اطمینانی از جانب حضرت برای آنان جلب نشده بود. چند ماه پس از پیروزی عباسیان بر امویان در سال ۱۳۲ هجری، ابوسلمه خلال مشهور به وزیر آل محمد که پیشتر داعی عباسیان بود، کوشید تا در | موج اول از فشار عباسیان بر حضرت، مربوط به دو سال اول [[خلافت عباسی]] است که هنوز اطمینانی از جانب حضرت برای آنان جلب نشده بود. چند ماه پس از پیروزی عباسیان بر امویان در سال ۱۳۲ هجری، ابوسلمه خلال مشهور به وزیر آل محمد که پیشتر داعی عباسیان بود، کوشید تا در برابر عباسیان، شاخهای علوی از بنیهاشم را تقویت کند و به خلافت برساند. | ||
او ابتدا به امام صادق(ع) پیشنهاد خلافت داد ولی امام به صراحت آن را رد کرد و از همراهی با او اجتناب ورزید. <ref>ابن طقطقی، الفخری فی الاداب السلطانیه، ص۲۰۷-۲۰۸</ref> حتی وقتی ابوسلمه پیشنهاد خود را به عبدالله محض ارائه داد و عبدالله برای مشورت نزد حضرت آمد، امام او را از پذیرش آن پرهیز داد. <ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۴</ref> | او ابتدا به امام صادق(ع) پیشنهاد خلافت داد ولی امام به صراحت آن را رد کرد و از همراهی با او اجتناب ورزید. <ref>ابن طقطقی، الفخری فی الاداب السلطانیه، ص۲۰۷-۲۰۸</ref> حتی وقتی ابوسلمه پیشنهاد خود را به عبدالله محض ارائه داد و عبدالله برای مشورت نزد حضرت آمد، امام او را از پذیرش آن پرهیز داد. <ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۴</ref> | ||
در سال ۱۳۴ق. نیز بسام بن ابراهیم تصمیم گرفت بر ضد | در سال ۱۳۴ق. نیز بسام بن ابراهیم تصمیم گرفت بر ضد بنیعباس خروج کند و نامهای به امام نوشت و وعده داد که اگر تمایل به خلافت داشته باشد، او میتواند از اهالی [[خراسان]] برای وی بیعت بگیرد، اما امام این پیشنهاد را توطئه دانست و خلیفه را از نیت بسام آگاه ساخت.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۲۲۵-۲۲۶</ref> | ||
بدین ترتیب دولت عباسی اطمینانی نسبی یافته بود که امام انگیزه قیام و خلافت ندارد. هرچند در سالهای پایانی خلافت سفاح و سالهای آغازین خلافت منصور دوانیقی نوعی آشتی و تحمل متقابل میان امام و دستگاه حاکم وجود داشت، ولی حضرت به هر مناسبتی به نقد جباریت <ref>ابونعیم، حلیة الابرار، ج۳، ص۱۹۸؛ ابن طلحه، مطالب السوول، ص۲۸۶</ref> و دنیاطلبی <ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۸۱؛ ابن طقطقی، الفخری فی الاداب السلطانیه، ص۲۰۹</ref> منصور میپرداخت و روی آوردن به سلاطین را نکوهش میکرد. <ref>ذهبی، سیر اعلام النبلا، ج۶، ص۲۶۲</ref> | بدین ترتیب دولت عباسی اطمینانی نسبی یافته بود که امام انگیزه قیام و خلافت ندارد. هرچند در سالهای پایانی خلافت سفاح و سالهای آغازین خلافت منصور دوانیقی نوعی آشتی و تحمل متقابل میان امام و دستگاه حاکم وجود داشت، ولی حضرت به هر مناسبتی به نقد جباریت <ref>ابونعیم، حلیة الابرار، ج۳، ص۱۹۸؛ ابن طلحه، مطالب السوول، ص۲۸۶</ref> و دنیاطلبی <ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۸۱؛ ابن طقطقی، الفخری فی الاداب السلطانیه، ص۲۰۹</ref> منصور میپرداخت و روی آوردن به سلاطین را نکوهش میکرد. <ref>ذهبی، سیر اعلام النبلا، ج۶، ص۲۶۲</ref> | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۴: | ||
===قیام فرزندان عبدالله محض=== | ===قیام فرزندان عبدالله محض=== | ||
در اواخر حکومت امویان عدهای از [[بنی هاشم]] از جمله عبدالله محض و پسرانش و همچنین سفاح و منصور در ابواء گرد هم آمدند تا با یکی از خودشان بیعت کنند. در آن جلسه عبدالله، پسرش محمد را به عنوان مهدی معرفی کرد و آنان را به بیعت با او فراخواند. امام صادق(ع) وقتی از قصد آنان با خبر شد فرمود: | در اواخر حکومت امویان عدهای از بنی[[بنی هاشم|هاشم]] از جمله عبدالله محض و پسرانش و همچنین سفاح و منصور در ابواء گرد هم آمدند تا با یکی از خودشان بیعت کنند. در آن جلسه عبدالله، پسرش محمد را به عنوان مهدی معرفی کرد و آنان را به بیعت با او فراخواند. امام صادق(ع) وقتی از قصد آنان با خبر شد فرمود: | ||
چنین مکنید که هنوز وقت این کار (ظهور مهدی) نیست و به عبدالله نیز گفت: اگر میپنداری پسرت مهدی است، او مهدی نیست و اکنون نیز هنگام ظهور مهدی نیست. و اگر برای خدا و [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]] قیام میکنی، به خدا تو را که شیخ ما هستی وانمیگذاریم تا با پسرت [[بیعت]] کنیم. | چنین مکنید که هنوز وقت این کار (ظهور مهدی) نیست و به عبدالله نیز گفت: اگر میپنداری پسرت مهدی است، او مهدی نیست و اکنون نیز هنگام ظهور مهدی نیست. و اگر برای خدا و [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]] قیام میکنی، به خدا تو را که شیخ ما هستی وانمیگذاریم تا با پسرت [[بیعت]] کنیم. | ||
عبدالله خشمگین شد و گفت: به خدا سوگند خدا تو را از غیب آگاه | عبدالله خشمگین شد و گفت: به خدا سوگند خدا تو را از غیب آگاه نساخته و آنچه میگویی از روی حسادتی است که به پسرم داری. امام صادق فرمود: به خدا آنچه گفتم از حسادت نیست ولی این و برادرانش و فرزندانش (و دست بر دوش ابوالعباس سفاح نهاد، سپس دست بر دوش عبدالله بن حسن زد و گفت) آری به خدا (خلافت) از آنِ تو و فرزندانت نیست و از آن آنهاست، و دو پسر تو کشته خواهند شد. <ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۸۵-۱۸۶</ref> | ||
پس از به قدرت رسیدن بنیعباس و آغاز سختگیری آنان بر [[علویان]] زمینه برای قیام فراهم شد و محمد و ابراهیم، فرزندان عبدالله در سال ۱۴۵ق. قیام کردند ولی هر دو قیام به شکست انجامید و پیشگویی امام صادق درباره کشته شدن آنها محقق شد. نقل شده است در زمان [[قیام نفس زکیه]] در [[مدینه]] امام برای پرهیز از مداخله به سود یکی از طرفین، از شهر خارج شد و درملکی که در اطراف مدینه داشت اقامت گزید و پس از پایان قیام و شکست نفس زکیه به شهر بازگشت. | پس از به قدرت رسیدن بنیعباس و آغاز سختگیری آنان بر [[علویان]] زمینه برای قیام فراهم شد و محمد و ابراهیم، فرزندان عبدالله در سال ۱۴۵ق. قیام کردند ولی هر دو قیام به شکست انجامید و پیشگویی امام صادق درباره کشته شدن آنها محقق شد. نقل شده است در زمان [[قیام نفس زکیه]] در [[مدینه]] امام برای پرهیز از مداخله به سود یکی از طرفین، از شهر خارج شد و درملکی که در اطراف مدینه داشت اقامت گزید و پس از پایان قیام و شکست نفس زکیه به شهر بازگشت. | ||
خط ۳۵۵: | خط ۳۵۵: | ||
=شهادت امام صادق(ع)= | =شهادت امام صادق(ع)= | ||
در الفصول المهمة و مصباح کفعمی <ref>مجلسی، بحار، ج۴۷، صص۱-۲؛ به نقل شهیدی، ۱۳۸۴، ص۸۵</ref> و نیز در کتابهای دیگر آمده است که به امام زهر خوراندند. ابن شهرآشوب در مناقب نوشته است ابوجعفر منصور او را زهر خورانید، <ref>مناقب، ج۴، ص۲۸۰؛ به نقل شهیدی، ۱۳۸۴، ص۸۵</ref> زیرا با | در الفصول المهمة و مصباح کفعمی <ref>مجلسی، بحار، ج۴۷، صص۱-۲؛ به نقل شهیدی، ۱۳۸۴، ص۸۵</ref> و نیز در کتابهای دیگر آمده است که به امام زهر خوراندند. ابن شهرآشوب در مناقب نوشته است ابوجعفر منصور او را زهر خورانید، <ref>مناقب، ج۴، ص۲۸۰؛ به نقل شهیدی، ۱۳۸۴، ص۸۵</ref> زیرا با کینههای که منصور از او داشت و بیمی که از روی آوردن مردم بدو در دل وی راه یافته بود، آسوده نمی نشست. منصور کسی بود که حتی به کسانی که برای به خلافت رساندن او کوشش کردند، نیز رحم نکرد و حتی ابومسلم خراسانی را که در برپایی دولت عباسیان تلاش بسیار کرده بود، به قتل رساند. <ref>شهیدی، ۱۳۸۴، صص۸۵-۸۶</ref> | ||
=تعطیلی رسمی در ایران در شهادت امام صادق(ع)= | =تعطیلی رسمی در ایران در شهادت امام صادق(ع)= | ||
خط ۳۶۵: | خط ۳۶۵: | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده:امامان | [[رده: امامان شیعه]] | ||
[[رده: اهل البیت]] | |||
[[رده:اهل البیت]] |