غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۹۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
افزودن تصویر
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن تصویر)
خط ۵۱: خط ۵۱:
بحث، تحقیق و تألیف درباره غدیر خم، اهمیت و جایگاه آن، از قرن دوم (آغاز حرکت تألیف) تا عصر حاضر، از سوی نویسندگان [[شیعه]]، [[اسماعیلی]]، [[زیدی]]، [[سنی]] و [[مسیحی]]، با تألیف کتاب‌های گرانسنگی به زبان [[عربی]]، [[فارسی]]، [[اردو]] و [[ترکی]]، به نحو احسن صورت گرفته است. عناوین این تألیفات، طبق گزارش کتاب تحقیقی ''الغدیر فی التراث الاسلامی''، تألیف ''سید عبدالعزیز طباطبایی''، بالغ بر 162 عنوان کتاب است که هرکدام از آنها از1 تا 29 مجلد است. هرچند متأسفانه از این تعداد، 35 عنوان ازمیان رفته و 24 عنوان بصورت نسخه‌های خطی باقی‌مانده و بر روی آنها غبار غفلت نشسته است، اما 104 عنوان دیگر به زینت چاپ آراسته شده و در اختیار همگان قرار گرفته است.<br>
بحث، تحقیق و تألیف درباره غدیر خم، اهمیت و جایگاه آن، از قرن دوم (آغاز حرکت تألیف) تا عصر حاضر، از سوی نویسندگان [[شیعه]]، [[اسماعیلی]]، [[زیدی]]، [[سنی]] و [[مسیحی]]، با تألیف کتاب‌های گرانسنگی به زبان [[عربی]]، [[فارسی]]، [[اردو]] و [[ترکی]]، به نحو احسن صورت گرفته است. عناوین این تألیفات، طبق گزارش کتاب تحقیقی ''الغدیر فی التراث الاسلامی''، تألیف ''سید عبدالعزیز طباطبایی''، بالغ بر 162 عنوان کتاب است که هرکدام از آنها از1 تا 29 مجلد است. هرچند متأسفانه از این تعداد، 35 عنوان ازمیان رفته و 24 عنوان بصورت نسخه‌های خطی باقی‌مانده و بر روی آنها غبار غفلت نشسته است، اما 104 عنوان دیگر به زینت چاپ آراسته شده و در اختیار همگان قرار گرفته است.<br>


=== آثار علمی شیعه با موضوع غدیر ===  
===آثار علمی شیعه با موضوع غدیر===
[[پرونده:کتاب الغدیر فی الکتاب والسنه والادب.jpg|جایگزین=کتاب الغدیر فی الکتاب والسنه و الادب|چپ|کتاب الغدیر فی الکتاب والسنه و الادب]]
برخی از این آثار جامع و بی‌بدیل که به قلم علمای [[شیعه]] نگاشته شده‌اند، عبارتند از:  
برخی از این آثار جامع و بی‌بدیل که به قلم علمای [[شیعه]] نگاشته شده‌اند، عبارتند از:  
* الغدیر فی الکتاب والسنة و الادب؛ تألیف [[عبدالحسین امینی]] در بیست جلد؛
 
* عبقات الانوار فی مناقب الائمة الاطهار، تألیف سیدمیرحامد حسین موسوی هندی نیشابوری، در سی جلد؛  
*الغدیر فی الکتاب والسنة و الادب؛ تألیف [[عبدالحسین امینی]] در بیست جلد؛
* کتاب نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار تألیف علامه سیدعلی حسینى میلانى در شانزده جلد؛
*عبقات الانوار فی مناقب الائمة الاطهار، تألیف سیدمیرحامد حسین موسوی هندی نیشابوری، در سی جلد؛
*کتاب نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار تألیف علامه سیدعلی حسینى میلانى در شانزده جلد؛
*عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار (حدیث الغدیر)، میر حامد حسین کنتوری لکنهویی؛
*عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار (حدیث الغدیر)، میر حامد حسین کنتوری لکنهویی؛
*غدیر در آیینه کتاب، محمد انصاری؛
*غدیر در آیینه کتاب، محمد انصاری؛
خط ۶۵: خط ۶۷:
*فرهنگ غدیر، جواد محدثی.
*فرهنگ غدیر، جواد محدثی.


=== آثار علمی اهل‌سنت با موضوع غدیر ===  
===آثار علمی اهل‌سنت با موضوع غدیر===  
دربارۀ غدیر، علمای مشهور [[اهل‌سنت]] نیز کتاب‌ها و رساله‌های مستقلی تألیف کرده‌اند از جمله:  
دربارۀ غدیر، علمای مشهور [[اهل‌سنت]] نیز کتاب‌ها و رساله‌های مستقلی تألیف کرده‌اند از جمله:  
* حدیث الولایة از ابوالعباس احمدبن محمدبن سعید همدانی، معروف به ابن‌عُقْده کوفی، که در آن 105 سند حدیث غدیر را جمع‌آوری کرده است؛
 
* کتاب الولایة فی طُرق حدیث الغدیر، از مورخ و مفسر مشهور، ابن‌جریر طبری، که از 75 سندِ روایت غدیر نام برده است؛
*حدیث الولایة از ابوالعباس احمدبن محمدبن سعید همدانی، معروف به ابن‌عُقْده کوفی، که در آن 105 سند حدیث غدیر را جمع‌آوری کرده است؛
* مَن روى حدیث غدیر خم‏ از حافظ ابوبکر جِعابى؛  
*کتاب الولایة فی طُرق حدیث الغدیر، از مورخ و مفسر مشهور، ابن‌جریر طبری، که از 75 سندِ روایت غدیر نام برده است؛
* رسالة فی اسناد حدیث غدیر یا جزء فی طرق حدیث الغدیر، از حافظ دارقُطْنى؛
*مَن روى حدیث غدیر خم‏ از حافظ ابوبکر جِعابى؛
* کتابی در حدیث غدیر، از ابوجعفر شَیبانی؛
*رسالة فی اسناد حدیث غدیر یا جزء فی طرق حدیث الغدیر، از حافظ دارقُطْنى؛
* الدرایة فی حدیث الولایة، در هفده جلد، از ابوسعید مسعودبن ناصر سجستانى، که 120 سند از روایت غدیر را جمع‌آوری کرده است؛
*کتابی در حدیث غدیر، از ابوجعفر شَیبانی؛
* رسالة طُرُق حدیث مَن کُنتُ مَولاه فهذا عَلی مَولاه از شمس‌الدین محمد ذهبی؛  
*الدرایة فی حدیث الولایة، در هفده جلد، از ابوسعید مسعودبن ناصر سجستانى، که 120 سند از روایت غدیر را جمع‌آوری کرده است؛
* کتابی در حدیث غدیر، از زین‌العابدین عبدالرحیم شافعی و...<ref>ر.ک: الغدیر عبدالحسین امینی، ج1، ص152-157.</ref>.<br>
*رسالة طُرُق حدیث مَن کُنتُ مَولاه فهذا عَلی مَولاه از شمس‌الدین محمد ذهبی؛
*کتابی در حدیث غدیر، از زین‌العابدین عبدالرحیم شافعی و...<ref>ر.ک: الغدیر عبدالحسین امینی، ج1، ص152-157.</ref>.<br>


[[عبدالحسین امینی]]، به 24 مورخ، 27 محدث، 14 مفسر،7 متکلم و تعدادى از علماى لغت عربی -که در آثار خود، واقعه غدیر خم را ثبت کرده‌اند- اشاره کرده و آن را دلیل اهمیت این واقعه در تاریخ، حدیث، تفسیر، کلام و لغت عرب دانسته است<ref>الغدیر؛ امینی، ج1، ص6-8.</ref>. وی در جلد نخست کتاب شریف خود، به اسامی 110 نفر از صحابه و 84 نفر از تابعین و 360 تن از دانشمندان و بزرگان [[اهل‌سنت]] از آغاز قرن دوم تا پایان قرن چهاردهم که حدیث غدیر را نقل کرده‌اند، اشاره می‌کند. بنابر یادداشت‌هاى ایشان، در مستدرکات الغدیر و در چاپ نهایى آن، بر تعداد علما و بزرگان اهل‌سنت افزوده شده و به حدود هفتصد نفر رسیده است، که این عدد راویان غدیر، آن هم تنها در میان عالمان [[اهل‌سنت]]، قابل اعتنا و چشمگیر، و حاکى از وقوع حتمی غدیر خم و عظمت بیکران آن حادثه تاریخى است؛ بنابراین، ملاحظه می‌شود که حادثه تاریخ‌ساز غدیر، فقط از جانب اندیشمندان شیعه مطرح نشده، بلکه هر یک از عالمان اهل‌سنت، با هر تخصصی، به آن عنایت داشته‌اند. در واقع، باید گفت:«این موضوع [غدیر خم] در نظر علماى عامه نیز ثابت و محقق، و از متواترات و مسلمات است».<br>
[[عبدالحسین امینی]]، به 24 مورخ، 27 محدث، 14 مفسر،7 متکلم و تعدادى از علماى لغت عربی -که در آثار خود، واقعه غدیر خم را ثبت کرده‌اند- اشاره کرده و آن را دلیل اهمیت این واقعه در تاریخ، حدیث، تفسیر، کلام و لغت عرب دانسته است<ref>الغدیر؛ امینی، ج1، ص6-8.</ref>. وی در جلد نخست کتاب شریف خود، به اسامی 110 نفر از صحابه و 84 نفر از تابعین و 360 تن از دانشمندان و بزرگان [[اهل‌سنت]] از آغاز قرن دوم تا پایان قرن چهاردهم که حدیث غدیر را نقل کرده‌اند، اشاره می‌کند. بنابر یادداشت‌هاى ایشان، در مستدرکات الغدیر و در چاپ نهایى آن، بر تعداد علما و بزرگان اهل‌سنت افزوده شده و به حدود هفتصد نفر رسیده است، که این عدد راویان غدیر، آن هم تنها در میان عالمان [[اهل‌سنت]]، قابل اعتنا و چشمگیر، و حاکى از وقوع حتمی غدیر خم و عظمت بیکران آن حادثه تاریخى است؛ بنابراین، ملاحظه می‌شود که حادثه تاریخ‌ساز غدیر، فقط از جانب اندیشمندان شیعه مطرح نشده، بلکه هر یک از عالمان اهل‌سنت، با هر تخصصی، به آن عنایت داشته‌اند. در واقع، باید گفت:«این موضوع [غدیر خم] در نظر علماى عامه نیز ثابت و محقق، و از متواترات و مسلمات است».<br>
خط ۸۰: خط ۸۳:
برخی از نویسندگان [[اهل‌سنت]]، جریان غدیر را یا بصورت خبر واحد آورده و سند آن را از حالت تواتر خارج نموده‌اند و با این کار، به گمان خود از اعتبار [[خطبه غدیر]] کاسته و دلالت آن را مخدوش ساخته‌اند، یا با حذف قراین خطبه که دربردارنده آیه:«النبِی اوْلى‏ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ انْفُسِهِمْ»<ref>سوره احزاب:6.</ref> و کلام نبوی:«الَسْتُ اوْلَى بِالمُؤمِنِینَ مِنْ انْفُسِهِم؟» و حدیث ثقلین و دیگر قرینه‌ها بوده‌اند، و با اکتفا به ذکر حدیث:«مَن کُنتُ مَولاهُ فهَذا عَلی مَولاهُ»، تا حدود زیادی موجب ابهام این سند قطعیِ دال بر ولایت [[علی(ع)]] شده‌اند. در نهایت علمای [[اهل‌سنت]]، از واژۀ «مولا» فقط معنای «دوست و محب» یا «یاور و ناصر» را برداشت کرده‌اند.<br>
برخی از نویسندگان [[اهل‌سنت]]، جریان غدیر را یا بصورت خبر واحد آورده و سند آن را از حالت تواتر خارج نموده‌اند و با این کار، به گمان خود از اعتبار [[خطبه غدیر]] کاسته و دلالت آن را مخدوش ساخته‌اند، یا با حذف قراین خطبه که دربردارنده آیه:«النبِی اوْلى‏ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ انْفُسِهِمْ»<ref>سوره احزاب:6.</ref> و کلام نبوی:«الَسْتُ اوْلَى بِالمُؤمِنِینَ مِنْ انْفُسِهِم؟» و حدیث ثقلین و دیگر قرینه‌ها بوده‌اند، و با اکتفا به ذکر حدیث:«مَن کُنتُ مَولاهُ فهَذا عَلی مَولاهُ»، تا حدود زیادی موجب ابهام این سند قطعیِ دال بر ولایت [[علی(ع)]] شده‌اند. در نهایت علمای [[اهل‌سنت]]، از واژۀ «مولا» فقط معنای «دوست و محب» یا «یاور و ناصر» را برداشت کرده‌اند.<br>
   
   
== دیدگاه‌های متفاوت مشاهیر اهل‌سنت ==  
==دیدگاه‌های متفاوت مشاهیر اهل‌سنت==  
=== الف. پذیرش غدیر با برداشتی متفاوت از شیعه ===
===الف. پذیرش غدیر با برداشتی متفاوت از شیعه===
برخی از مشاهیر فن تاریخ [[اهل‌سنت]]، در برخورد با رویداد عظیم غدیر خم، با طرق و اسناد مختلف به بیان آن پرداخته و ابعاد حدیث غدیر را بررسی کرده‌اند؛ و برخی بزرگان [[اهل‌سنت]]، دربارۀ معنای واژه «مَولی» در حدیث غدیر، با دیدگاه [[شیعه]] موافق‌اند. اسامی و کتاب آنها که به این مطلب تصریح دارند، از این قرار است:
برخی از مشاهیر فن تاریخ [[اهل‌سنت]]، در برخورد با رویداد عظیم غدیر خم، با طرق و اسناد مختلف به بیان آن پرداخته و ابعاد حدیث غدیر را بررسی کرده‌اند؛ و برخی بزرگان [[اهل‌سنت]]، دربارۀ معنای واژه «مَولی» در حدیث غدیر، با دیدگاه [[شیعه]] موافق‌اند. اسامی و کتاب آنها که به این مطلب تصریح دارند، از این قرار است:
# ابن زُولاق لیثی مصری درتاریخ مصر؛  
 
# ابوحامد غزالی در کتاب سر العالمین وکشف ما فی الدارین؛  
#ابن زُولاق لیثی مصری درتاریخ مصر؛
# محمد بن طلحه شافعی در کتاب مطالب السؤول؛
#ابوحامد غزالی در کتاب سر العالمین وکشف ما فی الدارین؛
# سبط ابن الجوزی در کتاب تذکرة خواص الامة فی معرفة الائمة؛
#محمد بن طلحه شافعی در کتاب مطالب السؤول؛
# محمد بن یوسف کنجی شافعی در کتاب کفایة‌ الطالب فی‌مناقب امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب و دیگر کتاب‌ها.<br>
#سبط ابن الجوزی در کتاب تذکرة خواص الامة فی معرفة الائمة؛
#محمد بن یوسف کنجی شافعی در کتاب کفایة‌ الطالب فی‌مناقب امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب و دیگر کتاب‌ها.<br>
    
    
برخی نیز علی‌رغم نقل حدیث غدیر دیدگاه متفاوتی با نگاه [[شیعه]] دارند، تفاوت این است که از دیدگاه آنان، واقعه غدیر خم و علت بیان حدیث غدیر از زبان وجود نازنین [[پیامبر اکرم (ص)|پیامبراکرم(ص)]] و مواردی از این دست، بر خلافت و امامت بلافصل [[علی(ع)]] دلالت نمی‌کند. این گروه از مورخان [[اهل‌سنت]]، به حدیث غدیر به‌عنوان موضوعی برای تثبیت محبت و نصرت صحابه نسبت به علی(ع) نگریسته‌اند، مثل:
برخی نیز علی‌رغم نقل حدیث غدیر دیدگاه متفاوتی با نگاه [[شیعه]] دارند، تفاوت این است که از دیدگاه آنان، واقعه غدیر خم و علت بیان حدیث غدیر از زبان وجود نازنین [[پیامبر اکرم (ص)|پیامبراکرم(ص)]] و مواردی از این دست، بر خلافت و امامت بلافصل [[علی(ع)]] دلالت نمی‌کند. این گروه از مورخان [[اهل‌سنت]]، به حدیث غدیر به‌عنوان موضوعی برای تثبیت محبت و نصرت صحابه نسبت به علی(ع) نگریسته‌اند، مثل:
* '''بِلاذُری''' در ''انساب‌الاشراف''، از برخی صحابه (بَراء بن عازِب و ابوهُرَیره و زید‌ بن ارقَم و ابن عباس و بُریدة بن الحُصَیب و ابوسعید خُدْری) جزئیات داستان غدیر را نقل کرده است و به حدیث ولایت (مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا علی مَوْلاهُ)<ref>بلاذری، ج2، ص108-112 و ج5، ص80.</ref> و نفرین حضرت در حق برخی از صحابه که از شهادت دادن نسبت به واقعه غدیرامتناع ورزیدند، اشاره نموده است<ref>همان، ج2، ص156و157.</ref>.<br>
 
*'''بِلاذُری''' در ''انساب‌الاشراف''، از برخی صحابه (بَراء بن عازِب و ابوهُرَیره و زید‌ بن ارقَم و ابن عباس و بُریدة بن الحُصَیب و ابوسعید خُدْری) جزئیات داستان غدیر را نقل کرده است و به حدیث ولایت (مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا علی مَوْلاهُ)<ref>بلاذری، ج2، ص108-112 و ج5، ص80.</ref> و نفرین حضرت در حق برخی از صحابه که از شهادت دادن نسبت به واقعه غدیرامتناع ورزیدند، اشاره نموده است<ref>همان، ج2، ص156و157.</ref>.<br>
   
   
* '''خطیب بغدادى''' در ''تاریخ بغداد''، از قول برخی صحابه [[پیامبر(ص)]] حدیث غدیر را آورده است<ref>خطیب بغدادی، ج8، ص372 و ج14، ص303.</ref> او در شرح حال حَبشُون‌ بن موسی، با سند صحیح و راویان ثقات از نظر دانشمندان [[اهل‌سنت]]، از قول ابوهریره به حادثه غدیر خم و تبریک [[خلیفه دوم]] به [[علی(ع)]] و نزول آیه اکمال (سوره مائده:3) بعد از این قضایا، اشاره می‌کند و می‌نویسد: «از عبدالله بن علی بن محمد بن بِشْران از علی بن عُمر الحافظ، از ابونصر حَبشُون‌ بن‌ موسى بن ایوب الخَلال، از علی بن سعید رَمْلی، از ضَمرَة بن رَبیعه قُرَشی، از ابن‌  
*'''خطیب بغدادى''' در ''تاریخ بغداد''، از قول برخی صحابه [[پیامبر(ص)]] حدیث غدیر را آورده است<ref>خطیب بغدادی، ج8، ص372 و ج14، ص303.</ref> او در شرح حال حَبشُون‌ بن موسی، با سند صحیح و راویان ثقات از نظر دانشمندان [[اهل‌سنت]]، از قول ابوهریره به حادثه غدیر خم و تبریک [[خلیفه دوم]] به [[علی(ع)]] و نزول آیه اکمال (سوره مائده:3) بعد از این قضایا، اشاره می‌کند و می‌نویسد: «از عبدالله بن علی بن محمد بن بِشْران از علی بن عُمر الحافظ، از ابونصر حَبشُون‌ بن‌ موسى بن ایوب الخَلال، از علی بن سعید رَمْلی، از ضَمرَة بن رَبیعه قُرَشی، از ابن‌
 
شَوذَب، از مَطَر الوَراق، از شَهربن حَوشَب، از ابوهُرَیره نقل شده است که گفت: کسی که روز هجدهم [[ذی الحجه]] را روزه بگیرد، ثواب روزه شصت ماه برای او نوشته می‌شود. این روز، روز غدیر خم است؛ روزی که رسول خدا دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم؟ پاسخ دادند: آری، ‌ای رسول خدا! فرمود: «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست». سپس [[عمر]] گفت: تبریک می‌گویم ای فرزند ابوطالب! مولای من و مولای هر مسلمان شدی. آنگاه این آیه نازل شد:الْیوْمَ اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ<ref>همان، ج9، ص221.</ref> خطیب، در ادامه به بیان تفصیلى سند این روایت مى‌پردازد.  
شَوذَب، از مَطَر الوَراق، از شَهربن حَوشَب، از ابوهُرَیره نقل شده است که گفت: کسی که روز هجدهم [[ذی الحجه]] را روزه بگیرد، ثواب روزه شصت ماه برای او نوشته می‌شود. این روز، روز غدیر خم است؛ روزی که رسول خدا دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم؟ پاسخ دادند: آری، ‌ای رسول خدا! فرمود: «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست». سپس [[عمر]] گفت: تبریک می‌گویم ای فرزند ابوطالب! مولای من و مولای هر مسلمان شدی. آنگاه این آیه نازل شد:الْیوْمَ اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ<ref>همان، ج9، ص221.</ref> خطیب، در ادامه به بیان تفصیلى سند این روایت مى‌پردازد.  
نکته مهم قابل استنباط از روایت خطیب بغدادی آن است که نزول آیه شریفه اکمال، بعد از اتمام خطابه غدیر است و این می‌تواند خود دلیل متقنی بر ولایت و امامت [[علی(ع)]] باشد؛ چراکه با دقت در محتوای خطابه [[رسول الله(ص)]] درمی‌یابیم که جز ولایت [[حضرت علی(ع)]] چیز دیگری صلاحیت اکمال دین و اتمام نعمت را نخواهد داشت. همچنین در قضیه تبریک [[خلیفه دوم]] نکته آن است که آیا فقط تاکید بر محبت و نصرت [[علی(ع)]] سبب تبریک و تهنیت از جانب [[عمربن‌خطاب]] شده است؟ چرا که اگر مقصود، صِرف دوست داشتن علی(ع) بود، دیگر چه نیازى به تبریک گفتن بود؟!<br>
نکته مهم قابل استنباط از روایت خطیب بغدادی آن است که نزول آیه شریفه اکمال، بعد از اتمام خطابه غدیر است و این می‌تواند خود دلیل متقنی بر ولایت و امامت [[علی(ع)]] باشد؛ چراکه با دقت در محتوای خطابه [[رسول الله(ص)]] درمی‌یابیم که جز ولایت [[حضرت علی(ع)]] چیز دیگری صلاحیت اکمال دین و اتمام نعمت را نخواهد داشت. همچنین در قضیه تبریک [[خلیفه دوم]] نکته آن است که آیا فقط تاکید بر محبت و نصرت [[علی(ع)]] سبب تبریک و تهنیت از جانب [[عمربن‌خطاب]] شده است؟ چرا که اگر مقصود، صِرف دوست داشتن علی(ع) بود، دیگر چه نیازى به تبریک گفتن بود؟!<br>
   
   
* '''ابوالفتح شهرستانى''' در ''المِلَل والنحَل''، ضمن توضیح دربارۀ نحلۀ شیعۀ [[امامیه]]، به واقعه غدیر خم و حدیث پیامبر(ص) که فرمود:«مَن کُنتُ مَولاهُ فعَلی مَولاه، اللهم وَالِ مَن والاه، وعَادِ مَن عَاداه، وانصُر مَن نَصَره، واخذُل مَن خَذَله، وادِرِ الحَق معَه حَیثُ دارَ»؛ و آن پس از نزول آیه تبلیغ<ref>سوره مائده:67.</ref> بوده است، اشاره می‌کند.  
*'''ابوالفتح شهرستانى''' در ''المِلَل والنحَل''، ضمن توضیح دربارۀ نحلۀ شیعۀ [[امامیه]]، به واقعه غدیر خم و حدیث پیامبر(ص) که فرمود:«مَن کُنتُ مَولاهُ فعَلی مَولاه، اللهم وَالِ مَن والاه، وعَادِ مَن عَاداه، وانصُر مَن نَصَره، واخذُل مَن خَذَله، وادِرِ الحَق معَه حَیثُ دارَ»؛ و آن پس از نزول آیه تبلیغ<ref>سوره مائده:67.</ref> بوده است، اشاره می‌کند.


* '''ابن عَساکِر دمشقی شافعی''' در ''تاریخ دمشق''، در مواضع بسیار زیادی به حدیث غدیر اشاره می‌کند. برای نمونه می‌نویسد: «روزغدیرخم، پیامبر(ص) ایستاد و خطبه‌ای خواند و فرمود: ‌ای مردم! آیا من اولی از مؤمنان برخودشان نیستم؟ و سه بارتکرارکرد! همه گفتند: آری! فرمود: ای علی! نزدم بیا. پس دست علی را آنقدر بالا برد که سفیدی زیربغل هر دو نمایان شد و فرمود: «هرکس من مولای اویم، على مولای اوست». حتی سه بار این جمله را تکرار نمود». <ref>ابن‌عساکر، تاریخ دمشق ج42، ص117.</ref>.  
*'''ابن عَساکِر دمشقی شافعی''' در ''تاریخ دمشق''، در مواضع بسیار زیادی به حدیث غدیر اشاره می‌کند. برای نمونه می‌نویسد: «روزغدیرخم، پیامبر(ص) ایستاد و خطبه‌ای خواند و فرمود: ‌ای مردم! آیا من اولی از مؤمنان برخودشان نیستم؟ و سه بارتکرارکرد! همه گفتند: آری! فرمود: ای علی! نزدم بیا. پس دست علی را آنقدر بالا برد که سفیدی زیربغل هر دو نمایان شد و فرمود: «هرکس من مولای اویم، على مولای اوست». حتی سه بار این جمله را تکرار نمود». <ref>ابن‌عساکر، تاریخ دمشق ج42، ص117.</ref>.


=== ب. اکتفا به ذکر جزئیات مرتبط با غدیر ===
===ب. اکتفا به ذکر جزئیات مرتبط با غدیر===
گروه دوم از مورخان [[اهل‌سنت]] به گوشه‌هایی از آنچه با غدیر خم مرتبط است، اشاره کرده‌اند. این تاریخ نگاران، به ذکر حدیث:«مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه»، یا [[احتجاج]] و [[مناشده]] علی(ع) با برخی صحابه در خصوص واقع شدن غدیر خم و مواردی از این دست، بسنده کرده‌اند، که عبارتند از:
گروه دوم از مورخان [[اهل‌سنت]] به گوشه‌هایی از آنچه با غدیر خم مرتبط است، اشاره کرده‌اند. این تاریخ نگاران، به ذکر حدیث:«مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه»، یا [[احتجاج]] و [[مناشده]] علی(ع) با برخی صحابه در خصوص واقع شدن غدیر خم و مواردی از این دست، بسنده کرده‌اند، که عبارتند از:
* '''[[ابن قتیبه|ابن قُتَیبه]]''' در کتاب ''المعارف''، در فصل ذکر کسانی که به بیماری بَرَص(پیسی) مبتلا شده‌اند، به احتجاج و مناشده [[علی(ع)]] با انَس بن مالک اشاره می‌کند و می‌گوید: «در چهره انس بن‌ مالک، بیماری برص نمایان بود. گروهی گفتند: علی(ع) درباره این کلام رسول خدا(ص):«اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه» از او سؤال کرد. او [که شاهد بر این سخن در غدیر بود] گفت: من پیر شدم و این سخن را به خاطر نمی‌آورم. علی(ع) فرمود: اگر دروغ گفته باشی، خداوند تو را به بیماری برص مبتلا کند که دستار(عمامه) آن را پنهان نکند». متأسفانه باید گفت: در چاپ‌های مصری کتاب، کلماتی که از [[ ابن قتیبه|ابومحمد ابن قتیبه]] نیست و در متن کتاب او وجود نداشته، بر آن افزوده شده است و پس از ذکر عبارت بالا، این جمله را گنجانده‌اند: «ابومحمد [ابن قتیبه] گوید: برای این حکایت، اصلی نیست و آن حقیقت ندارد». با استدلالات صائب خود، از ساختگی بودن عبارت اخیرِ کتاب، پرده برداشته و آن را رد کرده است<ref>ر.ک: امینی، الغدیرج1، ص192-195.</ref>.


* '''ابن عَبدالبَر قُرطُبی''' در ''الاستیعاب فی معرفة الاصحاب'' از چند طریق (بُرَیده، ابوهُرَیره، جابر، بَراء بن عازِب و زید بن ارقَم) فقط به حدیث غدیر اشاره کرده و آورده است که حضرت نبی اکرم(ص) در روز غدیر خم فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ، اللهم وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» وی در ادامه می‌گوید: برخی از این صحابه بر جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ» چیزی نیفزوده‌اند. همچنین پس از ذکر احادیث مؤاخات(برادری) و رایت(پرچم) و غدیر، درباره اعتبار آنها می‌گوید: «تمام این روایات، آثارى ثابت شده‏‌‎اند».<br>
*'''[[ابن قتیبه|ابن قُتَیبه]]''' در کتاب ''المعارف''، در فصل ذکر کسانی که به بیماری بَرَص(پیسی) مبتلا شده‌اند، به احتجاج و مناشده [[علی(ع)]] با انَس بن مالک اشاره می‌کند و می‌گوید: «در چهره انس بن‌ مالک، بیماری برص نمایان بود. گروهی گفتند: علی(ع) درباره این کلام رسول خدا(ص):«اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه» از او سؤال کرد. او [که شاهد بر این سخن در غدیر بود] گفت: من پیر شدم و این سخن را به خاطر نمی‌آورم. علی(ع) فرمود: اگر دروغ گفته باشی، خداوند تو را به بیماری برص مبتلا کند که دستار(عمامه) آن را پنهان نکند». متأسفانه باید گفت: در چاپ‌های مصری کتاب، کلماتی که از [[ ابن قتیبه|ابومحمد ابن قتیبه]] نیست و در متن کتاب او وجود نداشته، بر آن افزوده شده است و پس از ذکر عبارت بالا، این جمله را گنجانده‌اند: «ابومحمد [ابن قتیبه] گوید: برای این حکایت، اصلی نیست و آن حقیقت ندارد». با استدلالات صائب خود، از ساختگی بودن عبارت اخیرِ کتاب، پرده برداشته و آن را رد کرده است<ref>ر.ک: امینی، الغدیرج1، ص192-195.</ref>.


* '''ابن الشیخ بَلوِى مالکی''' در کتاب ''الف باء''، غدیریه امام علی(ع) را روایت کرده و در جلد اول، صفحه 439 می‌نویسد: «اما علی(ع) جایگاهش بلند و شرفش عالی است. او نخستین کسى است که [[اسلام]] را پذیرفت و همسر [[فاطمه]] :دختر پیغمبر است؛ و هنگامیکه بعضى از دشمنانش بر او فخر فروختند، با سرایش ابیاتى، مفاخر خود را بیان کرد و به حمزه، عموى خود، و جعفر، برادرش، افتخار نمود و سرود: محمدٌ النبی اخِى و صِنْوِى...». ابن الشیخ پس از ذکر بیتی که به موضوع ولایت و داستان غدیر اشاره دارد: «فاوْجَبَ لِی وِلایَتَه عَلَیکُم * رَسُولُ اللهِ یَومَ غَدِیرِ خُم»، می‌گوید: مراد از این شعر، سخن پیامبر است که فرمود: «مَن کُنتُ مَولاه فعَلى مَولاه، اللهم والِ مَن وَالاه و عَادِ مَن عَاداه»<ref>همان؛ ج2، ص27.</ref><br>.
*'''ابن عَبدالبَر قُرطُبی''' در ''الاستیعاب فی معرفة الاصحاب'' از چند طریق (بُرَیده، ابوهُرَیره، جابر، بَراء بن عازِب و زید بن ارقَم) فقط به حدیث غدیر اشاره کرده و آورده است که حضرت نبی اکرم(ص)  در روز غدیر خم فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ، اللهم وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» وی در ادامه می‌گوید: برخی از این صحابه بر جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ» چیزی نیفزوده‌اند. همچنین پس از ذکر احادیث مؤاخات(برادری) و رایت(پرچم) و غدیر، درباره اعتبار آنها می‌گوید: «تمام این روایات، آثارى ثابت شده‏‌‎اند».<br>


* '''یاقوت حموی''' که بر امیرمؤمنان علی(ع) سخت متعصب بوده، در ''مُعجَم الادَباء''، ج 18، ص84، حدیث غدیر خم را آورده است. <ref>ر.ک: همان، ص6.</ref>.<br>
*'''ابن الشیخ بَلوِى مالکی''' در کتاب ''الف باء''، غدیریه امام علی(ع) را روایت کرده و در جلد اول، صفحه 439 می‌نویسد: «اما علی(ع) جایگاهش بلند و شرفش عالی است. او نخستین کسى است که [[اسلام]] را پذیرفت و همسر [[فاطمه]] :دختر پیغمبر است؛ و هنگامیکه بعضى از دشمنانش بر او فخر فروختند، با سرایش ابیاتى، مفاخر خود را بیان کرد و به حمزه، عموى خود، و جعفر، برادرش، افتخار نمود و سرود: محمدٌ النبی اخِى و صِنْوِى...». ابن الشیخ پس از ذکر بیتی که به موضوع ولایت و داستان غدیر اشاره دارد: «فاوْجَبَ لِی وِلایَتَه عَلَیکُم * رَسُولُ اللهِ یَومَ غَدِیرِ خُم»، می‌گوید: مراد از این شعر، سخن پیامبر است که فرمود: «مَن کُنتُ مَولاه فعَلى مَولاه، اللهم والِ مَن وَالاه و عَادِ مَن عَاداه»<ref>همان؛ ج2، ص27.</ref><br>.


=== ج. سکوت مطلق یا انکار صریح ===
*'''یاقوت حموی''' که بر امیرمؤمنان علی(ع) سخت متعصب بوده، در ''مُعجَم الادَباء''، ج 18، ص84، حدیث غدیر خم را آورده است. <ref>ر.ک: همان، ص6.</ref>.<br>
 
===ج. سکوت مطلق یا انکار صریح===
در برابر دو گروه نخست، برخی مورخان عامه، حادثۀ عظیم غدیر را ساخته و پرداخته ذهن [[شیعه]] دانسته و با دید تردید و انکار، به آن موضوع حساس تاریخی نگریسته‌اند. آنان انکار خود را یا صراحتاً بیان کرده‌اند یا در برابر آن سکوت اختیار نموده و حتی سطری از آن حادثۀ بزرگ را در تاریخ‌های خود ننگاشته‌اند.
در برابر دو گروه نخست، برخی مورخان عامه، حادثۀ عظیم غدیر را ساخته و پرداخته ذهن [[شیعه]] دانسته و با دید تردید و انکار، به آن موضوع حساس تاریخی نگریسته‌اند. آنان انکار خود را یا صراحتاً بیان کرده‌اند یا در برابر آن سکوت اختیار نموده و حتی سطری از آن حادثۀ بزرگ را در تاریخ‌های خود ننگاشته‌اند.
عده‌ای از آنان، علت بیان حدیث:«مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» را از جانب پیامبر(ص) پایان‌دادن به انتقاد و بدگویی صحابه از علی(ع) در جریان برخوردهای قاطعانه او با همراهانش سخت‌گیرى حضرت در ممانعت از استفاده از مرکب‌هاى زکات و اقدام او در بازپس‏گیرى لباس‌هایى که در غیابش توزیع شده بود و خنثی شدن توطئه تفرقه‌افکنی میان مسلمانان، ذکر کرده‌اند که رد گفتۀ آنان، قبلاً بیان شد.
عده‌ای از آنان، علت بیان حدیث:«مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» را از جانب پیامبر(ص) پایان‌دادن به انتقاد و بدگویی صحابه از علی(ع) در جریان برخوردهای قاطعانه او با همراهانش سخت‌گیرى حضرت در ممانعت از استفاده از مرکب‌هاى زکات و اقدام او در بازپس‏گیرى لباس‌هایى که در غیابش توزیع شده بود و خنثی شدن توطئه تفرقه‌افکنی میان مسلمانان، ذکر کرده‌اند که رد گفتۀ آنان، قبلاً بیان شد.
خط ۱۱۸: خط ۱۲۵:


این گروه از تاریخ‌ نویسان [[اهل‌سنت]] که در قبال واقعه غدیر خم، رویکرد سکوت مطلق یا انکار صریح را درپیش گرفته‌اند، عبارت‌اند از:
این گروه از تاریخ‌ نویسان [[اهل‌سنت]] که در قبال واقعه غدیر خم، رویکرد سکوت مطلق یا انکار صریح را درپیش گرفته‌اند، عبارت‌اند از:
* '''ابن هِشام مُعافِری'''  تاریخ‌ نگار معروف، در کتاب ''السیرة النبویة''، پس از توضیحاتی دربارۀ [[حجة الوداع]]، پیامبر اکرم(ص)، به ماموریت علی(ع) در نجران یمن که جهت جمع‌آوری زکات و جزیه ‌بدانجا رفته بود و به پیوستن حضرت به رسول خدا(ص) برای ادای فریضه حج، اشاره کرده است؛ سپس از موضوع تصرف همراهان علی(ع) در جزیه اهل یمن (پارچه‌های بیت‏المال) در غیاب او و بازپس‌گرفتن آن توسط علی(ع)  که به شکایت آنان از حضرت انجامیده، سخن گفته است. سپس ابن‌ هشام، به نقل از ابن اسحاق، با ذکر سلسله سندی که به ابوسعید خُدْری می‌رسد، فقط به عبارت «ای مردم! از علی شکایت نکنید که به خدا قسم، اودر ذات خدا، یا در راه خدا، سخت‌تر و شدیدتر از آن است که از او شکایت شود»، که پیامبر(ص) در دفاع از علی(ع) ایراد فرمود، بسنده می‌کند. پس از آن، به ذکر خطبه رسول(ص) در حجه الوداع می‌پردازد و کلام خود را بدون هیچ اشاره‌ای به حادثه غدیر و حدیث متواتر «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» به پایان می‌برد. <ref>ر.ک: ابن هشام، ج2، ص602 - 604.</ref><br>
 
*'''ابن هِشام مُعافِری'''  تاریخ‌ نگار معروف، در کتاب ''السیرة النبویة''، پس از توضیحاتی دربارۀ [[حجة الوداع]]، پیامبر اکرم(ص)، به ماموریت علی(ع) در نجران یمن که جهت جمع‌آوری زکات و جزیه ‌بدانجا رفته بود و به پیوستن حضرت به رسول خدا(ص) برای ادای فریضه حج، اشاره کرده است؛ سپس از موضوع تصرف همراهان علی(ع) در جزیه اهل یمن (پارچه‌های بیت‏المال) در غیاب او و بازپس‌گرفتن آن توسط علی(ع)  که به شکایت آنان از حضرت انجامیده، سخن گفته است. سپس ابن‌ هشام، به نقل از ابن اسحاق، با ذکر سلسله سندی که به ابوسعید خُدْری می‌رسد، فقط به عبارت «ای مردم! از علی شکایت نکنید که به خدا قسم، اودر ذات خدا، یا در راه خدا، سخت‌تر و شدیدتر از آن است که از او شکایت شود»، که پیامبر(ص) در دفاع از علی(ع) ایراد فرمود، بسنده می‌کند. پس از آن، به ذکر خطبه رسول(ص) در حجه الوداع می‌پردازد و کلام خود را بدون هیچ اشاره‌ای به حادثه غدیر و حدیث متواتر «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» به پایان می‌برد. <ref>ر.ک: ابن هشام، ج2، ص602 - 604.</ref><br>
   
   
* ابن هشام، ضمن اینکه در خطبه حجةالوداع پیامبر(ص)، به حدیث غدیر اشاره‌ای نداشته است، درباره داستان شکایت مردم و دفاع پیامبر(ص)  نیز بیش از آنچه ذکر شد، چیزی ننوشته؛ و اشاره نکرده  که این سخن پیامبر(ص) چه هنگام و در چه محلی بیان شده است. <br>
*ابن هشام، ضمن اینکه در خطبه حجةالوداع پیامبر(ص)، به حدیث غدیر اشاره‌ای نداشته است، درباره داستان شکایت مردم و دفاع پیامبر(ص)  نیز بیش از آنچه ذکر شد، چیزی ننوشته؛ و اشاره نکرده  که این سخن پیامبر(ص) چه هنگام و در چه محلی بیان شده است. <br>


* '''خلیفه بن خَیاط''' در تاریخ خود که به تاریخ خلیفه بن خیاط مشهور است، با آنکه در ذکر وقایع سال دهم هجرت، به حجةالوداع اشاره کرده و از ماموریت خالد‌بن‌ ولید در نجران یمن سخن گفته است، اما از ذکر واقعه غدیر خم به¬کلی صرف¬نظر کرده و از آن هیچ سخنی به¬میان نیاورده است. <ref>(ر.ک: ابن¬خیاط، 1397ق، ص94)</ref> این در حالی است که روش وى در برابر تمام وقایع، ذکر آن، و گاه بیان تفصیلی درباره موضوعات است؛ چنان¬که درباره عمر پیامبر اکرم(ص)  در تاریخ او با روایات متعدد اختلافی مواجه می‌شویم؛ <ref>(ر.ک: همان، ص95)</ref> ولی با کمال شگفتی درباره این قضیه سکوت اختیار نموده و به نوشتن چند سطر درباره حجةالوداع بسنده کرده است.  
*'''خلیفه بن خَیاط''' در تاریخ خود که به تاریخ خلیفه بن خیاط مشهور است، با آنکه در ذکر وقایع سال دهم هجرت، به حجةالوداع اشاره کرده و از ماموریت خالد‌بن‌ ولید در نجران یمن سخن گفته است، اما از ذکر واقعه غدیر خم به¬کلی صرف¬نظر کرده و از آن هیچ سخنی به¬میان نیاورده است. <ref>(ر.ک: ابن¬خیاط، 1397ق، ص94)</ref> این در حالی است که روش وى در برابر تمام وقایع، ذکر آن، و گاه بیان تفصیلی درباره موضوعات است؛ چنان¬که درباره عمر پیامبر اکرم(ص)  در تاریخ او با روایات متعدد اختلافی مواجه می‌شویم؛ <ref>(ر.ک: همان، ص95)</ref> ولی با کمال شگفتی درباره این قضیه سکوت اختیار نموده و به نوشتن چند سطر درباره حجةالوداع بسنده کرده است.
* '''ابن جَریر طَبَرى''' مورخ و مفسر نام¬دار اهل‌سنت، هرچند در کتاب الولایة فى طُرُق حدیث الغدیر، مفصلاً به اسناد حدیث غدیر پرداخته است، (ر.ک: امینی، 1977م، ج1، ص152، 153 و 214) در تاریخ خود با عنوان تاریخ الرسُل والمُلُوک، همانند ابن¬هشام معافری، به موضوع حجهالوداع پرداخته است و فقط از داستان دفاع پیامبر(ص)  از علی(ع) در برابر شکایت مردم که با عبارت «ای مردم! از علی شکایت مکنید. پس به¬خدا سوگند که او در ذات خدا - یا در راه خدا - بسیارسخت و خشن¬تر از آن است که از او شکایت شود»، پایان پذیرفت، مطالبی نگاشته <ref>(ر.ک: طبری، 1387، ج3، ص147-152)</ref> و در برابر خطیرترین موضوع تاریخى، یعنی حادثه غدیر، سکوت کامل اختیار کرده است. این امر، برخلاف روش متداول اوست که قضایا و حوادث را به¬تفصیل و به طرق متعدد گزارش می‌کند.  
*'''ابن جَریر طَبَرى''' مورخ و مفسر نام¬دار اهل‌سنت، هرچند در کتاب الولایة فى طُرُق حدیث الغدیر، مفصلاً به اسناد حدیث غدیر پرداخته است، (ر.ک: امینی، 1977م، ج1، ص152، 153 و 214) در تاریخ خود با عنوان تاریخ الرسُل والمُلُوک، همانند ابن¬هشام معافری، به موضوع حجهالوداع پرداخته است و فقط از داستان دفاع پیامبر(ص)  از علی(ع) در برابر شکایت مردم که با عبارت «ای مردم! از علی شکایت مکنید. پس به¬خدا سوگند که او در ذات خدا - یا در راه خدا - بسیارسخت و خشن¬تر از آن است که از او شکایت شود»، پایان پذیرفت، مطالبی نگاشته <ref>(ر.ک: طبری، 1387، ج3، ص147-152)</ref> و در برابر خطیرترین موضوع تاریخى، یعنی حادثه غدیر، سکوت کامل اختیار کرده است. این امر، برخلاف روش متداول اوست که قضایا و حوادث را به¬تفصیل و به طرق متعدد گزارش می‌کند.


=راویان حدیث غدیر=
=راویان حدیث غدیر=