نقد و بررسی دیدگاه جریانهای تکفیری در منع ساخت بناء، گنبد و بارگاه بر قبور اولیای الهی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «از جمله مبانی اعتقادی جریانهای تکفیری که بر اساس آن مسلمانان دیگر را مورد مش...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۳۲
از جمله مبانی اعتقادی جریانهای تکفیری که بر اساس آن مسلمانان دیگر را مورد مشرک دانسته و حکم به کفر آنان می دهند منع ساخت بنا و گنبد و بارگاه بر قبور اولیای الهی است . در این مقاله دیدگاه مذکور مورد نقد و بررسی قرار گرفته و بر اساس استناد به قرآن و سنت و سیره مستمره مسلمانان از صدر اسلام تا کنون جواز ساخت بنا و تعظیم اولیای الهی اثبات گردیده است.
نقد و بررسی دیدگاه جریانهای تکفیری در منع ساخت بناء ،گنبد و بارگاه بر قبور اولياي الهي
از جمله مباني اعتقادي وهابيت و جریانهای تكفيري حرمت ساخت بناء و گنبد و بارگاه بر قبور اولياي الهي است . اينان چنين عملي را بدعت و شرك دانسته و تخريب آنها را واجب مي دانند. شوكاني ساخت بناء بر قبور را يكي از شگردهاي شيطان در گمراه نمودن مسلمانان دانسته و از آن بعنوان فتنه اي عظيم ياد مي كند .
ايشان اولين كساني را كه اقدام به چنين عملي كردند مشركين قوم نوح دانسته و با اشاره به آیات قرآن در اين زمينه( قال نوح رب انهم عصوني واتبعوا من لم يزده ماله وولده إلا خسارا ، ومكروا مكرا كبارا ، وقالوا لا تذرن آلهتكم ، ولا تذرن ودا ولا سواعا ولا يغوث ويعوق ونسرا ) مي گويد: اسامي ذكر شده از بتها در آيه مذكور متعلق به انسان های صالحي است كه قوم نوح بعد از وفات آنان بر روي قبورشان بارگاه ساخته و بدين طريق بت پرستي در بين اعراب بتدريج تداوم يافت .
در اين قسمت دلائلي را كه وهابيت در اثبات منع ساخت گنبد و بارگاه بر قبور بدان استناد مي كند بيان مي كنيم :
دليل اول : اتفاق امت
شوكاني - از علماي اهل سنت- كه در مساله مورد بحث بشدت متاثر از اندیشه ابن تيميه و وهابيت مي باشد در كتاب «شرح الصدور بتحريم رفع القبور» مي نويسد : امت اسلامي از گذشته تا كنون بر حرمت ساخت بناء بر قبور اجماع داشته و آنرا بدعت مي دانند.
دليل دوم : روایات نهي از ساخت بناءبر قبور در منابع اهل سنت
الف - روايت ابوالهياج
ابوالهیاج اسدی مي گويد امام علی بن ابیطالب (ع) بمن فرمود: «تو را به مأموریتی میفرستم که رسول اکرم(ص) مرا به آن فرستاد، این که هر تمثالی را یافتی آن را محو و از بین ببری و هر قبری را که به صورت مشرف دیدی، آن را همسطح و مساوی میسازی
شوکانی این حدیث را مهم¬ترین دلیل برای هموار و همسطح نمودن قبرها دانسته و يكي از مصاديق اشراف را ساخت گنبد و بارگاه مي داند.
ب- روایت جابر بن عبدالله
جابر مي گويد : رسول خدا(ص) از گچ کاری کردن قبر و نشستن بر روی آن و بنای بر قبرها نهی کردند.
شوکانی در زمینه علت اقدام برخي از مسلمانان در ساخت بناء و گنبد بر قبور اولياي الهي و تزيين آنها و نيز آثار چنين عملي در روحيه زائران مي گويد : منشا آن وساوس شيطاني است كه چنين عملي را در نزد آنان زيبا جلوه داده است بگونه اي كه انسانهای ناآگاه وقتي گنبد و بارگاه را با عظمت خاص خودش مي بينند نسبت به صاحب آن قبر كه بارگاه برروي آن بنا شده است بي اختيار تعظيم نموده و خواسته هاي خود را بجاي آنکه از خداوند طلب نمايند از او طلب مي كنند كه همين زمينه شرك را فراهم خواهد كرد .
ج - روایات نهي از ساخت بناءبر قبور در منابع شيعي
بايد گفت : از ظاهر برخي روایات در منابع شيعي نيز چنين استفاده مي شود كه از ساخت بنا و گنبد بر قبور نهي شده است .
علي بن جعفر از امام كاظم عليه السلام نقل مي كند كه فرمود :
ساختن بنا بر قبر و نشستن بر آن و گچ كاري و گل كاري آن كار شايسته اي نيست.
يونس بن ظبيان از امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از سه چيز نهي كرده است : نماز گزاردن بر روي قبر، نشستن برروي آن و ساخت بناءبرآن .
جراح مدائني از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند :
بر روي قبرها ساختمان نسازيد و سقف خانه ها را نقاشي نكنيد.
نقد ديدگاه وهابيت نسبت به هدم قبوري كه برروي آنها بنا ساخته شده است
1- روایات دال بر انهدام قبور مخالف قرآن است
با قطع نظر از ضعف سندی روایاتی که به انهدام قبور به آنها استناد شده است محتوای این روایات مخالف قرآن است . به دلیل اینکه حفظ قبور اولیای الهی و تعظیم شخصیت آنان حتی بعد از مماتشان از جمله شعائر الهی بوده و مانع تحریف یا تشکیک در وجود تاریخی آنها خواهد بود .
دليل قرآنی بر جواز بناء بر قبور اولياي الهي
آيه اول : ( في بيوت أذن الله ان ترفع ويذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو والآصال * رجال لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكر الله وإقام الصلاة وإيتاء الزكاة يخافون يوما تتقلب فيه القلوب والأبصار ) ( النور : 36 - 37 ) . تقريب استدلال :
استدلال به اين آیات بر جواز بناء بر قبور مبتني بر تبيين معناي بيت و رفع در آنها مي باشد .
الف - معناي بيت (في بيوت ):
در روايتي از ابن عباس ، «بيوت» بمعناي مساجد ذكر شده است اما بايد گفت اين معنا از باب بيان یکی از مصادیق بیوت است نه اينكه مدلول مطابقي بيوت، مساجد باشد . مضافا بر اينكه محتمل است مراد از بيوت غير مساجد باشد بدليل آنکه بيت در جائي اطلاق مي گردد كه مكان مسقف باشد و به مكان غير مسقف- مساجدی که مکشوف بوده و غیر مسقف است - بيت اطلاق نمي گردد. از اينرو در قرآن كريم كلمه بيت به مكان مسقف(كعبه) اطلاق شده است اما در هیج جای قرآن بیت به مسجد اطلاق نگردیده است . بنابر این مراد از بیوت غیر از مساجد می باشد.
از طرفي در روایات متعدد ذكر شده است كه مراد از بيوت در آيه شريفه بيوت انبياء و اوليا مي باشد كه بيت علي و فاطمه افضل همه آنهاست .
ب- معناي رفع (ان ترفع )
در معناي رفع دو معنا متصور است :
معناي اول عبارتست ساخت بنا و عمارت جهت عبادت خداوند بر قبور انبياء و اولياي الهي كه در بيوتشان واقع گرديده است. طبق اين معنا، آيه شريفه به صراحت دلالت بر جواز بناء برقبور اولياي الهي خواهد داشت .
معناي دوم : مراد از رفع (اذن الله ان ترفع ) تعظيم بيوت اولياي الهي است بدين معنا كه قبورشان مورد تعظيم قرار گيرد كه در اينصورت مدلول التزامي آيه شريفه بيانگر جواز بناء و بارگاه بر قبور اولياي الهي خواهد بود.
آيه دوم : ( ومن يعظم شعائر الله ف آنها من تقوى القلوب ) ( الحج - 32 ) .
تقريب استدلال :
از اين آيه كه تعظيم شعائر الهي را برخاسته از تقواي الهي مي داند استفاده مي شود كه هر امري كه سبب تعظيم شعائر گردد جائز مي باشد كه از جمله آنها ساختن بناء بر قبور اولياي الهي است بجهت آنکه اولياي الهي بزرگترين آیات الهي بوده و تعظيم آنان مصداق بارز تعظيم شعائر الهي خواهد بود بعبارت ديگر تعظيم هر امري بحسب خود خواهد بود از اينرو تعظيم اولياي الهي در دوران حياتشان بگونه اي و بعد از مماتشان بطريقي ديگر خواهد بود .
زمخشری در تفسیر آیه مینویسد: «رفع بیوت، یا به معنای بنای بیوت است؛ همانند آیۀ شریفه « وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ» و یا به معنای تعظیم بیوت و بالا بردن قدر و منزلت بیوت است» (زمخشری، [بیتا]، ج3، ص247).
آیه سوم: ...فقالوا ابنوا عليهم بنيانا ربهم أعلم بهم قال الذين غلبوا على أمرهم لنتخذن عليهم مسجدا(آیه 21سوره کهف)
همانگونه که از ظاهر آیه بدست می آید اصل ساختن بنا بر روی قبور اولیای الهی که سبب توجه مردم به خداوند متعال باشد(لنتخذن عليهم مسجدا ) امری نه تنها مشروع بلکه عملی مستحسن و مطلوب می باشد.
2 – عدم دلالت روایات ذکر شده بر لزوم انهدام و تسطیح قبور :
آيه الله سبحاني در نقد استناد وهابيت به روایاتی که در آنها امر به تسویه قبور شده است- نظیر روایت نخست از ابوالهیاج - مي گويد :
اولا مراد از تسويه در اين روایات( ولا قبرا إلا سويته) صاف نمودن قبر از ناهمواريهاست و اين بمعناي هدم قبور نيست يعني اساسا اين نوع روایات فقط در صدد بيان آن است كه سطح قبور لازم است هموار باشد اما مساله هدم و تخريب امر ديگري است كه نياز به دليل ديگري دارد .
ثانیا سنت قطعي از زمان پيامبر ص بر اين بوده است كه قبر نبايد هم سطح زمين باشد بلكه لازم است به اندازه چهار انگشت مرتفع باشد چنانكه برخي از شارحين اين روایات نظير ابن حجر عسقلاني نيز همين برداشت را از آن داشته اند.
ثالثا حتي اگر مراد از« سويته» هدم و انهدام قبور باشد به احتمال قوي مراد قبور مشركين است نه قبور اولياي الهي كه بر روي آنها بنا ساخته شده است .
بنابراین از اين روایات نمي توان حرمت ساخت بناء بر قبور اولیای الهی را استفاده نمود چون قرآن و سيره عملي مسلمین برخلاف آن است .
3- حفظ آثار اولیای الهی دلیل بر وجود آنها و مانع از خطر تحریف آثارشان خواهد بود
بناهای یادبود از اولیای الهی و شخصیتها سندی تاریخی بر وجود آنان و برنامه های الهی شان بوده و منافاتی با توحید ندارد ؛ شاهد عینی بر صحت مبنای ذکر شده تشکیکی است که در وجود حضرت عیسی علیه السلام مطرح گردیده است . هر چند از دیدگاه مسلمانان وجود عیسی علیه السلام امری قطعی است اما از جنبه تاریخی نمی توان آنرا اثبات نمود . یکی از عوامل اصلی پیدایش چنین ابهامی محو شدن آثاری است که بر وجود این پیامبر الهی دلالت می کند .
در حالی که تا کنون چنین ابهامی در زمینه وجود پیامبر اسلام و اهل بیت مکرمش مطرح نشده است و این بدان جهت است که بیشتر آثار این بزرگواران از جمله قبور مطهرشان تا کنون محفوظ مانده و در طول تاریخ مزار عاشقان و پیروانشان بوده است.
در زمینه نقش بناهای یادبود بر قبور اولیای الهی در اثبات وجود آنان در تفسیر نمونه آمده است :
اصولا بناهاى يادبود كه خاطره افراد برجسته و با شخصيت را زنده مىدارد هميشه در ميان مردم جهان بوده و هست، و يك نوع قدردانى از گذشتگان، و تشويق براى آيندگان در آن كار نهفته است، اسلام نه تنها از اين كار نهى نكرده بلكه آن را مجاز شمرده است. وجود اينگونه بناها يك سند تاريخى بر وجود اين شخصيتها و برنامه و تاريخشان است، به همين دليل پيامبران و شخصيتهايى كه قبر آنها متروك مانده تاريخ آنها نيز مورد ترديد و استفهام قرار گرفته است. از طرفی واضح است كه اينگونه بناها كمترين منافاتى با مسئله توحيد و اختصاص پرستش به" الله" ندارد، زيرا" احترام"، مطلبى است، و" عبادت" و پرستش مطلبى ديگر.
4-سیره مسلمین در طول تاریخ بر جواز بنا بر قبور الهی بوده است
بر خلاف ادعای شوکانی و دیگر جریانهای تکفیری سیره مستمره مسلمین در طول تاریخ بیانگر مشروعیت ساخت بنا و گنبد بر قبور اولیای الهی بوده است . شواهد تاریخی نشان می دهد که حتی قبل از اسلام نیز سیره موحدین و پیروان انبیای الهی نیز بر همین روش بوده است چنانکه مسلمانان در عهد عمر آنگاه که وارد فلسطین شدند بناهائی که بر مقابر انبیای الهی نظیر قبر حضرت داود(ع) در قدس و قبور حضرت ابراهیم، حضرت اسحاق، حضرت یعقوب و حضرت یوسف(ع) در شهر الخلیل بود را خراب ننمودند و این بیانگر مشروعیت ساخت چنین بناهائی خواهد بود.
مهمتر از همه ساخت بنا بر قبر پیامبر ص بعد از وفات آن حضرت که در مرای و منظر صحابه صورت گرفت بیانگر مذموم نبودن این عمل می باشد.
در منابع روائی اهل سنت نیز آمده است که اولین شخصی که دیواری بر کنار قبر پیامبر بنا نهاد عمر بن الخطاب بود : حماد بن زيد سمعت عمرو بن دينار وعبيد الله بن أبي يزيد قالا : لم يكن على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم على بيت النبي حائط فكان أول من بني عليه جدارا عمر بن الخطاب
مطالعات تاریخی نیز نشان می دهد که در اعصار بعد ساخت بنا بر قبور رهبران و شخصیت های بزرگ عملی پسندیده بوده است چنانکه قبور ائمه اربعه اهل سنت و دیگر شخصیتهای بزرگ آنان از گذشته تا کنون دارای بناها و گنبدهائی است که مزار پیروانشان می باشد.
نتیجه آنکه ساختن بناهای یادبود بر قبور اولیای الهی نه تنها منع شرعی نداشته بلکه از منظر قرآن امری مستحسن و مطلوب می باشد ضمن آنکه وجود چنین بناها علاوه بر آثار عمیق تربیتی و اخلاقی مانع تشکیک در وجود آنان برای آیندگان خواهد بود .