جنگ: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
'''الف) جنگ عمومى''': | '''الف) جنگ عمومى''': | ||
طبق یکى از تعریفها، جنگ عمومى<ref>جنگ عمومى در معناى غیر هستهاى آن عبارت است از: جنگ مسلحانه بین اکثر کشورهاى جهان که در آن تمام منابع طرفهاى درگیر براى حفظ بقاء و یا پیروزى در جنگ به کار گرفته مىشود.</ref> جنگى است که شامل حمله آمریکا و شوروى(سابق)، علیه یکدیگر میشود. در چنین جنگى از سلاحهاى اتمى استفاده خواهد شد و در زمانى کوتاه، جنگ به اکثر کشورهاى جهان گسترش مییابد و همه امکانات مادى و معنوى آنان درگیر جنگ خواهند شد. این احتمال وجود دارد که برترى سلاحهاى اتمى یکى از طرفین درگیرى و یا مهارت در استفاده فورى از آن، باعث شود قبل از آن که جنگ عمومى (هستهاى) گسترش یابد پایان پذیرد. یا ممکن است تهدید به جنگ عمومى هستهاى(بازدارندگى) که توأم به توانایى لازم و تصمیم جدى در به کارگیرى آن است، مانع از وقوع آن گردد<ref> جان ام. کالینز، استراتژى بزرگ اصول و رویهها، ترجمه کورش بایندر، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، تهران، 1370، صص 87ـ79.</ref>. هرگاه بازدارندگى، اثر خود را از دست بدهد ممکن است به دوران «جمود هستهاى»<ref>جمود هستهاى یعنى این که در دوران موازنه وحشت با این که سلاحهاى اتمى در دسترس است؛ اما مورد استفاده قرار نمىگیرند. </ref> پایان یابد و از «سلاحهاى گرما هستهاى» نیز استفاده گردد. در چنین حالتى یک جنگ هستهاى عمومى واقع خواهد شد<ref>سلاحهاى گرما هستهاى سلاحهایى هستند که در آن از مهمات هیدروژنى استفاده شده است.</ref>. در هر صورت، این مشکل در تعریف جنگ عمومى هستهاى وجود دارد که گرچه این جنگ کل جهان را در بر میگیرد؛ ولى جنگى است که بر کشورهاى فاقد قدرت هستهاى هم تحمیل میشود و خساراتى جبران ناپذیر بر آنها وارد میسازد. | طبق یکى از تعریفها، جنگ عمومى<ref>جنگ عمومى در معناى غیر هستهاى آن عبارت است از: جنگ مسلحانه بین اکثر کشورهاى جهان که در آن تمام منابع طرفهاى درگیر براى حفظ بقاء و یا پیروزى در جنگ به کار گرفته مىشود.</ref> جنگى است که شامل حمله آمریکا و شوروى(سابق)، علیه یکدیگر میشود. در چنین جنگى از سلاحهاى اتمى استفاده خواهد شد و در زمانى کوتاه، جنگ به اکثر کشورهاى جهان گسترش مییابد و همه امکانات مادى و معنوى آنان درگیر جنگ خواهند شد. این احتمال وجود دارد که برترى سلاحهاى اتمى یکى از طرفین درگیرى و یا مهارت در استفاده فورى از آن، باعث شود قبل از آن که جنگ عمومى (هستهاى) گسترش یابد پایان پذیرد. یا ممکن است تهدید به جنگ عمومى هستهاى(بازدارندگى) که توأم به توانایى لازم و تصمیم جدى در به کارگیرى آن است، مانع از وقوع آن گردد<ref> جان ام. کالینز، استراتژى بزرگ اصول و رویهها، ترجمه کورش بایندر، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، تهران، 1370، صص 87ـ79.</ref>. هرگاه بازدارندگى، اثر خود را از دست بدهد ممکن است به دوران «جمود هستهاى»<ref>جمود هستهاى یعنى این که در دوران موازنه وحشت با این که سلاحهاى اتمى در دسترس است؛ اما مورد استفاده قرار نمىگیرند. </ref> پایان یابد و از «سلاحهاى گرما هستهاى» نیز استفاده گردد. در چنین حالتى یک جنگ هستهاى عمومى واقع خواهد شد<ref>سلاحهاى گرما هستهاى سلاحهایى هستند که در آن از مهمات هیدروژنى استفاده شده است.</ref>. در هر صورت، این مشکل در تعریف جنگ عمومى هستهاى وجود دارد که گرچه این جنگ کل جهان را در بر میگیرد؛ ولى جنگى است که بر کشورهاى فاقد قدرت هستهاى هم تحمیل میشود و خساراتى جبران ناپذیر بر آنها وارد میسازد. | ||
'''ب) جنگ محدود''': | '''ب) جنگ محدود''': | ||
بازدارندگى، وقوع جنگ را به کلى منتفى نمیکند. به بیان دیگر، خطر جنگ همواره وجود دارد و در صورت بروز یک جنگ هستهاى، موجودیت کشور به کار گیرنده و درگیر جنگ هستهاى در معرض خطر جدى قرار میگیرد. بنابراین براى آماده بودن به منظور جنگ و پرهیز از انهدام کامل، جنگ محدود میتواند یک راه حل مناسب باشد. در واقع جنگ محدود، راهى بین «انهدام و تسلیم» است<ref>جان بلیس و دیگران، استراتژى معاصر نظریات و خط مشىها، ترجمه هوشمند فخرایى، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، تهران، 1369، ص 153.</ref>. جنگ محدود همانند جنگ عمومى، داراى تعریفهاى متعددى است. | بازدارندگى، وقوع جنگ را به کلى منتفى نمیکند. به بیان دیگر، خطر جنگ همواره وجود دارد و در صورت بروز یک جنگ هستهاى، موجودیت کشور به کار گیرنده و درگیر جنگ هستهاى در معرض خطر جدى قرار میگیرد. بنابراین براى آماده بودن به منظور جنگ و پرهیز از انهدام کامل، جنگ محدود میتواند یک راه حل مناسب باشد. در واقع جنگ محدود، راهى بین «انهدام و تسلیم» است<ref>جان بلیس و دیگران، استراتژى معاصر نظریات و خط مشىها، ترجمه هوشمند فخرایى، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، تهران، 1369، ص 153.</ref>. جنگ محدود همانند جنگ عمومى، داراى تعریفهاى متعددى است. | ||
یکى از تعریفهاى جنگ محدود، مفهوم هستهاى آن است. در این مفهوم، جنگ محدود(هستهاى) یک جنگ اتمى است که شامل خاک آمریکا و شوروى(سابق) نگردد. در چنین جنگى آمریکا و شوروى(سابق)، فقط به حمایت همه جانبه از یکى از طرفهاى درگیر در جنگ میپردازند و از درگیرى مستقیم علیه یکدیگر اجتناب میکنند<ref>چنین جنگهایى را جنگ نیابتى یا وکالتى گویند که طى آن آمریکا و شوروى (سابق) از مقابله مستقیم نظامى با یکدیگر خوددارى مىکردند؛ ولى براى دستیابى به منافع خود از طریق ایجاد جنگ بین کشورهایى که وابسته به آنها بودند، حرکت مىکردند. جنگ محدود هستهاى بر افکار هرمان کان آمریکایى استوار است؛ وى جنگ هستهاى را باعث انهدام بشر نمىداند. </ref>؛ اما هیچگونه تضمینى وجود ندارد که در صورت وقوع یک جنگ محدود هستهاى، دیگر کشورهاى دارنده سلاحهاى هستهاى از خود خویشتندارى نشان دهند و از هرگونه اقدامى که منجر به «تصاعد جنگى<ref>افزایش وسعت یا شدت یک جنگ را تصاعد در جنگ مىنامند.</ref>» شود، خوددارى نمایند<ref>جان ام.کالینز، پیشین، ص 73.</ref>. در جنگ محدود هستهاى هم، بیش از آنکه خطر هستهاى متوجه ابرقدرتها و اعضاى باشگاه هستهاى(کلوپ هستهاى) باشد، متوجه کشورهاى فاقد چنین سلاحهایى است. | یکى از تعریفهاى جنگ محدود، مفهوم هستهاى آن است. در این مفهوم، جنگ محدود(هستهاى) یک جنگ اتمى است که شامل خاک آمریکا و شوروى(سابق) نگردد. در چنین جنگى آمریکا و شوروى(سابق)، فقط به حمایت همه جانبه از یکى از طرفهاى درگیر در جنگ میپردازند و از درگیرى مستقیم علیه یکدیگر اجتناب میکنند<ref>چنین جنگهایى را جنگ نیابتى یا وکالتى گویند که طى آن آمریکا و شوروى (سابق) از مقابله مستقیم نظامى با یکدیگر خوددارى مىکردند؛ ولى براى دستیابى به منافع خود از طریق ایجاد جنگ بین کشورهایى که وابسته به آنها بودند، حرکت مىکردند. جنگ محدود هستهاى بر افکار هرمان کان آمریکایى استوار است؛ وى جنگ هستهاى را باعث انهدام بشر نمىداند. </ref>؛ اما هیچگونه تضمینى وجود ندارد که در صورت وقوع یک جنگ محدود هستهاى، دیگر کشورهاى دارنده سلاحهاى هستهاى از خود خویشتندارى نشان دهند و از هرگونه اقدامى که منجر به «تصاعد جنگى<ref>افزایش وسعت یا شدت یک جنگ را تصاعد در جنگ مىنامند.</ref>» شود، خوددارى نمایند<ref>جان ام.کالینز، پیشین، ص 73.</ref>. در جنگ محدود هستهاى هم، بیش از آنکه خطر هستهاى متوجه ابرقدرتها و اعضاى باشگاه هستهاى(کلوپ هستهاى) باشد، متوجه کشورهاى فاقد چنین سلاحهایى است. | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
{{پانویس| | {{پانویس|3}} | ||
[[رده:امور نظامی و نظامی گری]] | [[رده:امور نظامی و نظامی گری]] |
نسخهٔ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۶
÷
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در
جنگ یک درگیری شدید مسلحانه میان دولتها و حکومتها و جوامع یا گروههای شبه نظامی مانند مزدور ها و شورشگران و شبه نظامیان است از آنجا که جنگ یک درگیری مسلحانه واقعی ارادی و گسترده بین جوامع سیاسی است می توان آن را نوعی خشونت سیاسی تلقی کرد هنگامی که جنگ و دیگر گونه های خشونت در جریان نباشند وضعیت صلح بر قرار است. البته از جنگ، تعریف واحدى نشده است. اصولاً از هیچ واژه مربوط به حوزه علوم انسانى، مفهوم یکسانى وجود ندارد؛ از این رو، هرکس و هر اندیشهاى جنگ را به گونهاى تعریف میکند که با تعریف دیگرى ناسازگار است. تعدد در تعریف جنگ، تنوع در طبقه بندى و انواع آن را نیز پدید میآورد. به همین نسبت، انگیزه جنگ نیز متفاوت است و بر سر انگیزه مشروعیت جنگ اتفاق نظر نیست.
تعریف مفهوم جنگ
درباره جنگ نیز، همانند سایر مفاهیم، تعریفهاى مختلفى بیان شده است که هر یک بیانگر نگرش خاصى، به جنگ است. به عنوان مثال، هدلى بال جنگ را خشونتى سازمان یافته میداند که دو یا چند کشور علیه همدیگر انجام میدهند. این تعریف، جنگهاى داخلى را در برنمیگیرد. کلاو زوتیس معتقد است جنگ، به کارگیرى حد اعلاى خشونت در راه خدمت به دولت یا کشور است. البته همه جنگها در راه خدمت به دولت و کشور صورت نمیگیرد. در مجموع، به نظر میرسد تعریفى که کوئینى از جنگ ارائه میدهد، جامعتر از تعریفهاى بالا باشد.
وى میگوید: «جنگ هنر سازمان دادن و به کارگرفتن نیروهاى مسلّح براى انجام مقصود است[۱].» تعریف از جنگ، در این مقاله، ترکیبى از تعاریف فوق است؛ به گونهاى که شامل عناصرى چون خشونت اعلا، به کارگیرى از نیروهاى مسلح، خشونت سازمان یافته و وقوع آن بین دو یا چند کشور میگردد. مصداق عینى چنین تعریفى، در جنگ تحمیلى عراق علیه ایران به وضوح دیده میشود.
انواع جنگ و جایگاه جنگ تحمیلى
جنگ بر اساس معیارهاى مختلف به چند قسم تقسیم میشود. به عنوان مثال
- بر اساس هدف، جنگ به جنگهاى عادلانه و غیرعادلانه[۲]؛
- بر مبناى مقیاسهاى جغرافیایى، به جنگهاى محلّى، منطقهاى، فرامنطقهاى و جهانى (عمومى)؛
- با توجه به انضباط و تاکتیک، به جنگهاى منظم (کلاسیک) و نامنظم (چریکى)؛
- بر اساس سطح جغرافیایى، به جنگهاى دریایى، هوایى و زمینى؛
- بر اساس قلمرو، به جنگهاى داخلى و خارجى تقسیم میشوند[۳].
همچنین جنگها بر مبناى نوع ابزار، به جنگهاى هستهاى و غیر هستهاى قابل تقسیم است. این تقسیم یکى از جامعترین تقسیماتى است که براى جنگ بیان کردهاند[۴]. اهمیت این تقسیم به دو دلیل است:
الف) تا حد زیادى از ابهاماتى که تقسیمات دیگر دارند دور است. به عنوان مثال، تقسیم جنگ به عادلانه و غیر عادلانه این ابهام را به وجود میآورد که کدام جنگ عادلانه و کدام جنگ غیر عادلانه است؟
ب) این چارچوب شامل جنگهاى بیشترى میشود.
به خاطر دلایل مذکور است که این تقسیم را برگزیده و به توضیح آن میپردازیم.
جنگ هستهاى
به عقیده نویسنده آمریکایى کتاب «دام سلاح هستهاى و راهى براى گریز از آن[۵]»، نظامیان و دولتمردان آمریکایى فکر میکردند شوروى(سابق) با در اختیار داشتن هارتْلند(قلب زمین)، به راحتى میتواند به اروپاى غربى(متحد آمریکا) حمله کند. بنابراین، تنها راهى که بتوان جلوى پیشروى شوروى(سابق) را سد کرد توسعه سلاحهاى هستهاى است؛ زیرا شوروى(سابق) را نمیتوان به علت دارا بودن سربازان بى شمار و عمق استراتژیک و مهمتر از آن، یخبندان همیشگى اقیانوس منجمد شمالى، از طریق زمین و دریا مورد حمله قرار داد[۶].
واقعیت آن است که سخن درباره ابعاد مختلف جنگ هستهاى، به کمک تصورات ذهنى صورت میگیرد. زیرا پس از بمباران اتمى ژاپن، در هیچیک از میدانهاى جنگ از سلاحهاى اتمى استفاده نشده است؛ چون در کنار پیشرفتهاى کمى و کیفى سلاحهاى هستهاى، محدودیتهاى جدّى(مانند وحشت از طرف مقابل) در زمینه تولید، انبار سازى و به کارگیرى آن وضع شد. همچنین با فروپاشى شوروى(سابق) روند مسابقه تسلیحات(هستهاى) رو به کاهش گذاشته است؛ ولى کره زمین همچنان بر لبه پرتگاه هستهاى قرار دارد، زیرا هم اکنون مقادیر زیادى از تسلیحات هستهاى وجود دارند که تضمین صد در صد در عدم به کارگیرى آنها موجود نیست. بنابراین، هنوز ضرورت دارد که درباره جنگ هستهاى سخن گفته شود[۷]. به علاوه، اصرار آمریکا به افزایش قدرت اتمیاش و تلاش براى ممانعت از دسترسى دیگر کشورها به تسلیحات هستهاى، اهمیت پرداختن به جنگ و ابعاد آن را دو چندان میکند. سؤال اصلى این است که، در صورت وقوع یک جنگ هستهاى چه اتفاق خواهد افتاد؟ پاسخ این است که آثار تخریبى چنین جنگى طبق بررسیهاى آمارى انجام شده و در مقایسه با آنچه در ژاپن اتفاق افتاده است بسیار زیاد خواهد بود. به عنوان مثال، در یک جنگ هستهاى میلیونها انسان میمیرند و به میلیونها نفر دیگر آسیبهاى جدّى[۸] و جبران ناپذیرى چون ابتلا به غدد سرطانى، ناراحتیهاى عصبى مانند نومیدى، اضطراب، ترس و «گروه ستیزى» وارد میشود[۹].
جنگ هستهاى به دو بخش تقسیم میشود:
الف) جنگ عمومى:
طبق یکى از تعریفها، جنگ عمومى[۱۰] جنگى است که شامل حمله آمریکا و شوروى(سابق)، علیه یکدیگر میشود. در چنین جنگى از سلاحهاى اتمى استفاده خواهد شد و در زمانى کوتاه، جنگ به اکثر کشورهاى جهان گسترش مییابد و همه امکانات مادى و معنوى آنان درگیر جنگ خواهند شد. این احتمال وجود دارد که برترى سلاحهاى اتمى یکى از طرفین درگیرى و یا مهارت در استفاده فورى از آن، باعث شود قبل از آن که جنگ عمومى (هستهاى) گسترش یابد پایان پذیرد. یا ممکن است تهدید به جنگ عمومى هستهاى(بازدارندگى) که توأم به توانایى لازم و تصمیم جدى در به کارگیرى آن است، مانع از وقوع آن گردد[۱۱]. هرگاه بازدارندگى، اثر خود را از دست بدهد ممکن است به دوران «جمود هستهاى»[۱۲] پایان یابد و از «سلاحهاى گرما هستهاى» نیز استفاده گردد. در چنین حالتى یک جنگ هستهاى عمومى واقع خواهد شد[۱۳]. در هر صورت، این مشکل در تعریف جنگ عمومى هستهاى وجود دارد که گرچه این جنگ کل جهان را در بر میگیرد؛ ولى جنگى است که بر کشورهاى فاقد قدرت هستهاى هم تحمیل میشود و خساراتى جبران ناپذیر بر آنها وارد میسازد.
ب) جنگ محدود:
بازدارندگى، وقوع جنگ را به کلى منتفى نمیکند. به بیان دیگر، خطر جنگ همواره وجود دارد و در صورت بروز یک جنگ هستهاى، موجودیت کشور به کار گیرنده و درگیر جنگ هستهاى در معرض خطر جدى قرار میگیرد. بنابراین براى آماده بودن به منظور جنگ و پرهیز از انهدام کامل، جنگ محدود میتواند یک راه حل مناسب باشد. در واقع جنگ محدود، راهى بین «انهدام و تسلیم» است[۱۴]. جنگ محدود همانند جنگ عمومى، داراى تعریفهاى متعددى است. یکى از تعریفهاى جنگ محدود، مفهوم هستهاى آن است. در این مفهوم، جنگ محدود(هستهاى) یک جنگ اتمى است که شامل خاک آمریکا و شوروى(سابق) نگردد. در چنین جنگى آمریکا و شوروى(سابق)، فقط به حمایت همه جانبه از یکى از طرفهاى درگیر در جنگ میپردازند و از درگیرى مستقیم علیه یکدیگر اجتناب میکنند[۱۵]؛ اما هیچگونه تضمینى وجود ندارد که در صورت وقوع یک جنگ محدود هستهاى، دیگر کشورهاى دارنده سلاحهاى هستهاى از خود خویشتندارى نشان دهند و از هرگونه اقدامى که منجر به «تصاعد جنگى[۱۶]» شود، خوددارى نمایند[۱۷]. در جنگ محدود هستهاى هم، بیش از آنکه خطر هستهاى متوجه ابرقدرتها و اعضاى باشگاه هستهاى(کلوپ هستهاى) باشد، متوجه کشورهاى فاقد چنین سلاحهایى است.
پانویس
- ↑ احمد نخجوان، جنگ، چاپخانه فردین و برادر، تهران، 1317، صص 35ـ19.
- ↑ هر کسى ممکن است براساس ارزشهایى که به آن اعتقاد دارد، جنگ عادلانه را به گونهاى خاص تعریف نماید که با تعریف دیگرى در تضاد باشد. به عنوان مثال، مسیحیان جنگهاى صلیبى را عادلانه و مسلمانان آن را ناعادلانه میدانند.
- ↑ تقسیمات دیگرى درباره جنگ وجود دارد که هر یک بر مبناى خاصى صورت گرفته است. مانند جنگ اردوگاهها، جنگ نفتکشها، جنگ شهرها، جنگ الکترونیکى، جنگهایى که نام امکنه دارند و نظایر آن.
- ↑ جفرى ام الیوت و رابرت رجینالد، فرهنگ اصطلاحات سیاسى و استراتژیک، ترجمه میرحسین رئیسزاده، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، تهران، 1378، ص421.
- ↑ ذکر نظرات این نویسنده آمریکایى به معناى تأیید کامل آن نیست. به طور عمده نویسندگان و نظریه پردازان آمریکایى،گناه بسیارى از کارها را به گردن شوروى (سابق) مىانداختند، در حالى که این بخشى از واقیت است.
- ↑ رابرت والترز، دام سلاح هستهاى و راهى براى گریز از آن، ترجمه محمد رضا فتاحى، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى، تهران، 1363، صص 11ـ3.
- ↑ مجله سروش، شماره 500، 1368، ص 7.
- ↑ جان فاستر دالس (وزیر امور خارجه اسبق آمریکا) در سال 1329ش. (1950 م) برآورد کرده بود که در روزهاى نخستین یک جنگ هستهاى، 72 میلیون کشته و 20 میلیون مجروح خواهند شد. ر. ک: برتراند راسل، جنگ هستهاى، ترجمه فریدون حاجتى، اکباتان، تهران، 1362، ص 32.
- ↑ براى اطلاعات بیشتر ر ک: روزنامه اطلاعات، 19 شهریور 1362، ص 11.
- ↑ جنگ عمومى در معناى غیر هستهاى آن عبارت است از: جنگ مسلحانه بین اکثر کشورهاى جهان که در آن تمام منابع طرفهاى درگیر براى حفظ بقاء و یا پیروزى در جنگ به کار گرفته مىشود.
- ↑ جان ام. کالینز، استراتژى بزرگ اصول و رویهها، ترجمه کورش بایندر، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، تهران، 1370، صص 87ـ79.
- ↑ جمود هستهاى یعنى این که در دوران موازنه وحشت با این که سلاحهاى اتمى در دسترس است؛ اما مورد استفاده قرار نمىگیرند.
- ↑ سلاحهاى گرما هستهاى سلاحهایى هستند که در آن از مهمات هیدروژنى استفاده شده است.
- ↑ جان بلیس و دیگران، استراتژى معاصر نظریات و خط مشىها، ترجمه هوشمند فخرایى، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، تهران، 1369، ص 153.
- ↑ چنین جنگهایى را جنگ نیابتى یا وکالتى گویند که طى آن آمریکا و شوروى (سابق) از مقابله مستقیم نظامى با یکدیگر خوددارى مىکردند؛ ولى براى دستیابى به منافع خود از طریق ایجاد جنگ بین کشورهایى که وابسته به آنها بودند، حرکت مىکردند. جنگ محدود هستهاى بر افکار هرمان کان آمریکایى استوار است؛ وى جنگ هستهاى را باعث انهدام بشر نمىداند.
- ↑ افزایش وسعت یا شدت یک جنگ را تصاعد در جنگ مىنامند.
- ↑ جان ام.کالینز، پیشین، ص 73.