confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
نظریههاى دیگرى درباره علل مادى جنگ وجود دارد. به عنوان مثال، یکى از این دو نظریهها، مربوط به هرکلیوس یا هراکلیت دانشمند یونانى است. به اعتقاد وى، جنگ بذر ترقى را میافشاند؛ امّا چنین نظریهاى فقط به یک رویه جنگ توجّه دارد. در واقع جنگ دو رویه دارد. یک رویه آن، سازندگى و رویه دیگر آن بدبختى، و فلاکت و کشتار است<ref> بازشناسى جنبههاى تجاوز و دفاع، پیشین، ص 59.</ref>. نظریه دیگرى که در این مورد قابل توجّه است، از سوى [[هگل]] دانشمند آلمانى ابراز شده است. به عقیده او، جنگ سرنوشت جهان را مشخص میکند. | نظریههاى دیگرى درباره علل مادى جنگ وجود دارد. به عنوان مثال، یکى از این دو نظریهها، مربوط به هرکلیوس یا هراکلیت دانشمند یونانى است. به اعتقاد وى، جنگ بذر ترقى را میافشاند؛ امّا چنین نظریهاى فقط به یک رویه جنگ توجّه دارد. در واقع جنگ دو رویه دارد. یک رویه آن، سازندگى و رویه دیگر آن بدبختى، و فلاکت و کشتار است<ref> بازشناسى جنبههاى تجاوز و دفاع، پیشین، ص 59.</ref>. نظریه دیگرى که در این مورد قابل توجّه است، از سوى [[هگل]] دانشمند آلمانى ابراز شده است. به عقیده او، جنگ سرنوشت جهان را مشخص میکند. | ||
این نظر هگل درست نیست؛ زیرا آنچه سرنوشت عالم را تعیین میکند، جنگ نیست، بلکه قدرت است و جنگ یکى از ابزارهاى آن به حساب میآید. به بیان دیگر، هر کشورى قدرتمندتر است، براى تعیین سرنوشت دنیا امکانات بیشترى در اختیار خواهد داشت. | این نظر هگل درست نیست؛ زیرا آنچه سرنوشت عالم را تعیین میکند، جنگ نیست، بلکه قدرت است و جنگ یکى از ابزارهاى آن به حساب میآید. به بیان دیگر، هر کشورى قدرتمندتر است، براى تعیین سرنوشت دنیا امکانات بیشترى در اختیار خواهد داشت. | ||
'''د) ریشه جنگ از نظر سازمانهاى بین المللى''': | |||
در میثاق جامعه ملل و همچنین در منشور [[سازمان ملل متحد]] که هر یک بر تأمین صلح و امنیت جهانى تأکید دارند، فقط به صورت اشارهاى، عواملى را که موجب بروز جنگ میشود، بر شمردهاند. از جمله این عوامل میتوان، به عدم احترام به حق حاکمیت ملل دیگر، زیر پا گذاشتن اصل تساوى کشورها، نقض یکطرفه قراردادها، آشنا نبودن با حقوق و اعتقادات سایر ملل و نظایر آن اشاره کرد<ref>محمود مسائلى و عالیه ارفعى، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1371، ص46.</ref>. هر یک از این موارد، همانند سایر نظریههایى که در این بخش مطرح شده است فقط به بخشى از علل اصلى جنگ توجّه دارد و به ریشههاى روانى و معنوى جنگ بى توجّه است. | |||
=پانویس= | =پانویس= |