شیخ محمود شلتوت (آیت شجاعت) (مقاله): تفاوت میان نسخهها
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
'''شیخ محمود شلتوت (آیت شجاعت)''' عنوان مقالهای برای معرفی اندیشههای وحدتگرایانهء شخصیتها و پیشگامان تقریب است. این عنوان در بخش پیشگامان تقریب [[فصلنامه اندیشه تقریب]]، [[فصلنامه اندیشه تقریب شماره 5|شماره پنجم]]، فصل زمستان، سال 1384 منتشر شدهاست.</div> | '''شیخ محمود شلتوت (آیت شجاعت)''' عنوان مقالهای برای معرفی اندیشههای وحدتگرایانهء شخصیتها و پیشگامان تقریب است. این عنوان در بخش پیشگامان تقریب [[فصلنامه اندیشه تقریب]]، [[فصلنامه اندیشه تقریب شماره 5|شماره پنجم]]، فصل زمستان، سال 1384 منتشر شدهاست.</div> | ||
=زادگاه = | =زادگاه = | ||
شیخ محمود شلتوت در روز پنجم شوال سال 1310 قمرى در روستاى «منشاة بنى منصور» از توابع بخش «ایتاى البارود» یکى از بخشهاى استان بحیره مصر در | شیخ محمود شلتوت در روز پنجم شوال سال 1310 قمرى در روستاى «منشاة بنى منصور» از توابع بخش «ایتاى البارود» یکى از بخشهاى استان بحیره [[مصر]]<ref>ايالت بحيره، از ايالات مهم كشور مصر با 10130 كيلومتر مربع وسعت و با جمعيت 4 ميليون نفر در قسمت غربى دلتاى نيل واقع شده، و مركز اين ايالت شهر «دامانهور» است.از مهمترين شهرهاى اين ايالت، دلنجات، رشيد، كفرالدوار است.فعاليت اصلى مردم اين ايالت، كشاورزى است؛ به طورى كه زمينهاى كشاورزى در اين ايالت 19/14 درصد كل اراضى كشور مصر را شامل مى شود. برآورد استراتژيک مصر، ج 1، ص 101).</ref> در خانوادهاى عالم پرور و ادیب دیده به جهان گشود. پدرش شیخ محمّد او را محمود نام نهاد. وى نهایت سعى را در راه تربیت و تعلیم فرزندش به کار گرفت. <br> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
از مقررات مکتبخانههاى مصر این بود که دانش آموز قبل از خواندن دروس ادبیات، باید کلّ قرآن را حفظ کند. محمود هم همچون دیگر دانش آموزان قبل از هر چیز به حفظ قرآن مشغول شد و در مدّت کمى کلّ آن را حفظ کرد.<br> | از مقررات مکتبخانههاى مصر این بود که دانش آموز قبل از خواندن دروس ادبیات، باید کلّ قرآن را حفظ کند. محمود هم همچون دیگر دانش آموزان قبل از هر چیز به حفظ قرآن مشغول شد و در مدّت کمى کلّ آن را حفظ کرد.<br> | ||
=تحصیلات تکمیلى= | =تحصیلات تکمیلى= | ||
شیخ محمود در سال 1328 قمرى (1906 م) براى کسب مدارج عالى علم، به شهر اسکندریه هجرت کرد و در دانشکده اسکندریه | شیخ محمود در سال 1328 قمرى (1906 م) براى کسب مدارج عالى علم، به شهر [[اسکندریه]] هجرت کرد و در [[دانشکده اسکندریه]]<ref>اين دانشكده از قديم ترين دانشگاههاى اسكندريه، و زير نظر دانشگاه الازهر مشغول فعاليت است.</ref> مشغول تحصیل شد.<br> | ||
نبوغ علمى و استعداد درخشان وى، مورد تعجّب استادان و دانشجویان قرار گرفت. وى با تلاش بىوقفه در سال 1340 قمرى (1918 م) موفق به کسب عالىترین مدرک رسمى از دانشکده اسکندریه شد و دانشجوى نمونه دانشکده معرفى شد؛ در حالى که از زندگى او 25 بهار بیشتر نگذشته بود.<br> | نبوغ علمى و استعداد درخشان وى، مورد تعجّب استادان و دانشجویان قرار گرفت. وى با تلاش بىوقفه در سال 1340 قمرى (1918 م) موفق به کسب عالىترین مدرک رسمى از دانشکده اسکندریه شد و دانشجوى نمونه دانشکده معرفى شد؛ در حالى که از زندگى او 25 بهار بیشتر نگذشته بود.<br> | ||
وى پس از اتمام تحصیلات در سال 1341 قمرى (فوریه 1919 م) در جایگاه استاد در همان دانشکده مشغول تدریس شد. <br> | وى پس از اتمام تحصیلات در سال 1341 قمرى (فوریه 1919 م) در جایگاه استاد در همان دانشکده مشغول تدریس شد. <br> | ||
تحصیلات و تدریس شلتوت در سال 1341 قمرى(1919 م) در مصر همزمان با انقلاب مردمى مصر به رهبرى سعد زغلول | تحصیلات و تدریس شلتوت در سال 1341 قمرى(1919 م) در [[مصر]] همزمان با انقلاب مردمى مصر به رهبرى سعد زغلول<ref>وى از چهرههاى معروف ملى، در مصر به شمار مى آيد كه روند استقلال مصر را آغاز كرد. دو روز قبل از متاركه جنگ در 1297شمسى براى كسب استقلال به كميسر عالى انگلستان مراجعه كرد؛ امّا درخواست وى پذيرفته نشد؛ بدين سبب براى تسريع در امر اعطاى استقلال، حزب «وفد» را تأسيس كرد. پس از مدّتى زغلول و يارانش به وسيله نيروهاى انگلستان ابتدا به جزيره مالت و سپس به جزاير سى شِل تبعيد شدند. در پى تأييد قيمومت انگلستان از سوى كنگره ورساى، ملى گرايان مصرى، بر شدت عمل خود افزودند تا سرانجام، انگليسىها قيمومت خود را فسخ كردند و سلطان فؤاد در جايگاه پادشاه، اداره امور مصر را بر عهده گرفت. پس از مدتى كشور مصر به صورت سلطنت مشروطه درآمد. از اين زمان تا سال 1325 شمسى كه مصر استقلال كامل خود را به دست آورد، مبارزه اى سخت براى كسب قدرت بين شاه و انگلستان از يك طرف، و حزب وفد كه حزب ملى گراى داراى اكثريت بود، ادامه داشت. زغلول كه از تبعيد بازگشته بود، با اكثريت قاطع در انتخابات نخستوزيرى پيروز شد؛ ولى انگلستان با نخست وزيرى وى مخالفت ورزيد و او مجبور شد استعفا كند. وى در سال 1306 شمسى فوت كرد. طلايه داران تقريب، محمد عبده، ص 50).</ref> بود. روستاها و شهرهاى مصر سرشار از تظاهرات به حمایت از سعد زغلول و ضد اشغاگران شد. شلتوت نیز بى تفاوت نبود و به وظیفه انقلابىاش عمل کرد و با زبان و قلمش در خدمت انقلاب مردم مصر بود.<br> | ||
=ورود به الازهر = | =ورود به الازهر = | ||
شیخ محمّد مصطفى مراغى که تأثیر عقیدتى شگرفى بر شلتوت داشته است، هنگامى که در سال 1360 قمرى (1938 م) ریاست دانشگاه الازهر را بر عهده داشت، | شیخ [[محمّد مصطفى مراغى]] که تأثیر عقیدتى شگرفى بر شلتوت داشته است، هنگامى که در سال 1360 قمرى (1938 م) ریاست دانشگاه الازهر را بر عهده داشت، مقالهاى از شیخ محمود شلتوت مطالعه کرد و به عمق اندیشه، تسلط بر ادبیات عرب و چیره دستى او در نویسندگى پى برد؛ بدین جهت از او براى تدریس در سطوح بالاى دانشگاه الازهر دعوت کرد. شلتوت که در دانشکده اسکندریه مشغول تدریس و تربیت شاگرد بود، از این دعوت استقبال و به قاهره عزیمت کرد و در جایگاه استاد در دانشگاه الازهر مشغول تدریس شد.<br> | ||
کامیابىهاى پى در پى او باعث شد که در سال 1361قمرى(1939 م) در مقام مدرّس مرحله تخصصى دانشگاه الازهر برگزیده شود.<br> | کامیابىهاى پى در پى او باعث شد که در سال 1361قمرى(1939 م) در مقام مدرّس مرحله تخصصى دانشگاه الازهر برگزیده شود.<br> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
هنگامى که عبده به سودان سفر کرد، او را با خود آن جا برد و وى آن جا به شغل قضا مشغول شد.<br> | هنگامى که عبده به سودان سفر کرد، او را با خود آن جا برد و وى آن جا به شغل قضا مشغول شد.<br> | ||
شیخ محمود شلتوت استاد خود را این گونه مىستاید: هر آنچه شیخ مراغى از علم و عقل و اندیشه داشت بدین سبب بود که شاگرد شیخ محمد عبده بود. احمدى، 1383 ش، ص 54).<br> | شیخ محمود شلتوت استاد خود را این گونه مىستاید: هر آنچه شیخ مراغى از علم و عقل و اندیشه داشت بدین سبب بود که شاگرد شیخ محمد عبده بود. احمدى، 1383 ش، ص 54).<br> | ||
دبیر کل مجمع دارالتقریب، محمدتقى قمى درباره او مىگوید: «او ]= امام مراغى رحمة الله علیه [مردى باوقار و با شخصیت و داراى فکرى منظم و هماهنگ و بینشى وسیع بود... . او مردى فعال بود و در ایجاد ارتباط میان اشخاص و اتفاق بر نقاط اساسى سهم بسزایى داشت. او محیط را براى بعضى از بزرگان و علماى دین که در صدر آنها شیخ مصطفى عبدالرزاق | دبیر کل مجمع دارالتقریب، محمدتقى قمى درباره او مىگوید: «او ]= امام مراغى رحمة الله علیه [مردى باوقار و با شخصیت و داراى فکرى منظم و هماهنگ و بینشى وسیع بود... . او مردى فعال بود و در ایجاد ارتباط میان اشخاص و اتفاق بر نقاط اساسى سهم بسزایى داشت. او محیط را براى بعضى از بزرگان و علماى دین که در صدر آنها شیخ مصطفى عبدالرزاق<ref>استاد شيخ مصطفى عبدالرزاق يكى از رؤساى دانشگاه الازهر، در سال 1264 شمسى ديده به جهان گشود. پدرش حسن پاشا عبدالرزاق همچون اجدادش به شغل قضا مشغول بود. وى پس از گذراندن مقدمات، در سال 1287 شمسى از دانشگاه الازهر فارغ التحصيل شد. او از جمله شاگردان زبده محمد عبده بود و كتابى پيرامون زندگى استادش به نام «الاستاذ الامام محمد عبده» نگاشت. احمدى، 1383، ص 50).</ref> و شیخ عبدالمجید سلیم قرار داشتند، آماده ساخت. بىآزار شیرازى، 1379 ش، ص 65).<br> | ||
مراغى آثارى در حوزه قرآن و معارف اسلامى از خود به یادگار گذاشت که برخى از آنها عبارتند از الاولیاء و المحجورین، بحثى در ترجمه قرآن، بحثهاى لغوى و دروسى شامل تفسیر سورههاى لقمان، الحجرات، الحدید و والعصر و.... احمدى، 1383 ش، ص 54).<br> | مراغى آثارى در حوزه قرآن و معارف اسلامى از خود به یادگار گذاشت که برخى از آنها عبارتند از الاولیاء و المحجورین، بحثى در ترجمه قرآن، بحثهاى لغوى و دروسى شامل تفسیر سورههاى لقمان، الحجرات، الحدید و والعصر و.... احمدى، 1383 ش، ص 54).<br> | ||
وى در رمضان 1364 دار فانى را وداع گفت. پس از تشییع جنازه اى باشکوه، پیکر او را در مقبره سیده نفیسه دفن کردند. مجاهد، 1994 م، ج 1، ص 400).<br> | وى در رمضان 1364 دار فانى را وداع گفت. پس از تشییع جنازه اى باشکوه، پیکر او را در مقبره سیده نفیسه دفن کردند. مجاهد، 1994 م، ج 1، ص 400).<br> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
=شاگردان = | =شاگردان = | ||
1. عباس محمود عقاد | 1. عباس محمود عقاد | ||
عباس محمود عقّاد شاعر، مجدّد، نقّاد و روزنامه نگار معروف مصرى در سال 1311 قمرى(1889م) در اسوان | عباس محمود عقّاد شاعر، مجدّد، نقّاد و روزنامه نگار معروف مصرى در سال 1311 قمرى(1889م) در اسوان<ref>اسوان مركز استان اسوان مصر در ساحل رود نيل واقع شده است. سدّ اسوان از بزرگ ترين و مشهورترين سدهاى مصر در آن جا قرار دارد. مهم ترين شهرهاى آن عبارتند از ادفو، كوم امبو و نصر. المنجد فى الاعلام، 1982 م، ص 45).</ref> دیده به جهان گشود. حرفه اصلى او روزنامه نگارى بود؛ ولى در شعرسرایى هم بسیار تبحّر داشت. اکثر آثار او از جمله دیوان شعر، وحى الاربعین، هدیة الکروان و عابر السبیل در حوزه شعر است. دو کتاب به نامهاى عبقریة محمد و عقبریة عمر درباره سلسلهاى از اعلام اسلام تألیف کرده است. المنجد فى الاعلام، ص 471).<br> | ||
2. شیخ على عبدالرزاق | 2. شیخ على عبدالرزاق<ref>اخبار تقريب، ش 45ـ46، ص 27.</ref> | ||
=کنارهگیرى از الازهر = | =کنارهگیرى از الازهر = | ||
شیخ مصطفى مراغى در جایگاه روشنفکرى اصلاح گر، مصمم بود برنامههاى اصلاحى خود را در الازهر اجرا کند؛ بدین لحاظ براى جلب نظر دولت مصر، لایحه اصلاحى خود را به دولت وقت تقدیم کرد. | شیخ مصطفى مراغى در جایگاه روشنفکرى اصلاح گر، مصمم بود برنامههاى اصلاحى خود را در الازهر اجرا کند؛ بدین لحاظ براى جلب نظر دولت مصر، لایحه اصلاحى خود را به دولت وقت تقدیم کرد.<ref>دانشگاه الازهر زير نظر دولت مصر اداره مى شود و رئيس آن را هم دولت تعيين مى كند؛ بدين سبب هرگونه تغيير در برنامههاى آن بايد با اجازه دولت وقت باشد.</ref> شلتوت هم با نوشتن چندین مقاله به حمایت از برنامههاى مراغى برخاست و برنامههاى اصلاحى او را گامى در پیشبرد وضعیت فرهنگى و علمى دانشگاه الازهر معرفى کرد.<br> | ||
دربار فاسد و وابسته مصر با این لایحه مخالفت ورزید. پس از این اقدام، مصطفى مراغى براى اعتراض از ریاست دانشگاه الازهر کناره گیرى کرد. دربار مصر ضمن قبول استعفاى مراغى، شیخ محمد ظواهرى | دربار فاسد و وابسته مصر با این لایحه مخالفت ورزید. پس از این اقدام، مصطفى مراغى براى اعتراض از ریاست دانشگاه الازهر کناره گیرى کرد. دربار مصر ضمن قبول استعفاى مراغى، شیخ محمد ظواهرى<ref>شيخ محمد احمدى ظواهرى، بيست و نهمين شيخ الازهر، در سال 1296 قمرى در شهر «كفر الظواهرى» متولّد شد. پس از گذراندن علوم مقدماتى از عالمان بزرگى چون محمّد عبده استفاده و بهره علمى برد. در سال 1349 قمرى به رياست حزب وفد برگزيده، و در سال 1351 قمرى از طرف فؤاد اوّل به رياست الازهر نايل شد. از وى آثارى بر جاى مانده كه برخى از آنها عبارتند از رسالة فى الاخلاق، العلم و العلما، التفاضل بالفضيلة و... وى در جمادى الاولى 1363 فوت كرد. مجاهد، 1994 م، ج 1، ص 359).</ref> را در جایگاه رئیس دانشگاه الازهر برگزید. وى پس از استقرار در مقام ریاست الازهر، تصمیم گرفت برنامههاى دربار را اجرا کند؛ ولى با مخالفت عالمان روشن ضمیر رو به رو شد. ظواهرى که خود را با موجى از مخالفت مواجه دید، برخى از عوامل اصلى این مخالفت را از کار برکنار کرد. از جمله این افراد شیخ محمود شلتوت را در تاریخ 1353 قمرى (17 سپتامبر 1931) از سمت خود برکنار کرد.<br> | ||
وى پس از برکنارى، لحظه اى هم بیکار ننشست و همراه شاگردش، شیخ على عبدالرزاق به شغل وکالت در محاکم شرعى و نویسندگى در روزنامهها مشغول شد. وى ذره اى از مواضع اصولى خود عقب ننشست و در مقالاتى که مىنوشت، بر ضرورت اصلاحات در الازهر تأکید مىکرد. <br> | وى پس از برکنارى، لحظه اى هم بیکار ننشست و همراه شاگردش، شیخ على عبدالرزاق به شغل وکالت در محاکم شرعى و نویسندگى در روزنامهها مشغول شد. وى ذره اى از مواضع اصولى خود عقب ننشست و در مقالاتى که مىنوشت، بر ضرورت اصلاحات در الازهر تأکید مىکرد. <br> | ||
مسؤولان الازهر پس از مدّتى متوجه شدند که با نبودن استادان بزرگى چون شلتوت، به اعتبار دانشگاه لطمه وارد مىشود؛ از این رو در سال 1357قمرى (1935 م) او را به کار و تدریس در الازهر دعوت کردند؛ بنابراین، وى در همان سال در دانشکده شریعت مشغول تدریس شد.<br> | مسؤولان الازهر پس از مدّتى متوجه شدند که با نبودن استادان بزرگى چون شلتوت، به اعتبار دانشگاه لطمه وارد مىشود؛ از این رو در سال 1357قمرى (1935 م) او را به کار و تدریس در الازهر دعوت کردند؛ بنابراین، وى در همان سال در دانشکده شریعت مشغول تدریس شد.<br> |
نسخهٔ ۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۲۷
فصلنامه | اندیشه تقریب |
---|---|
اطلاعات نشر | سال دوم/ شماره پنجم / زمستان 1384 |
عنوان مقاله | شیخ محمود شلتوت (آیت شجاعت) |
نویسنده | رحیم ابوالحسینی |
تعداد صفحات | 22 |
بخش | پیشگامان تقریب |
زبان | فارسی |
زادگاه
شیخ محمود شلتوت در روز پنجم شوال سال 1310 قمرى در روستاى «منشاة بنى منصور» از توابع بخش «ایتاى البارود» یکى از بخشهاى استان بحیره مصر[۱] در خانوادهاى عالم پرور و ادیب دیده به جهان گشود. پدرش شیخ محمّد او را محمود نام نهاد. وى نهایت سعى را در راه تربیت و تعلیم فرزندش به کار گرفت.
آغاز تحصیلات
هنوز هفت بهار از سن محمود نگذشته بود که پدرش دار فانى را وداع کرد و عمویش شیخ عبدالقوى شلتوت سرپرستى او را بر عهده گرفت. از همان ابتدا آثار نبوغ و استعداد وافر در کارهایش آشکار بود؛ بدین سبب عمویش او را براى کسب علم و معارف اسلامى به مکتبخانه روستا فرستاد.
از مقررات مکتبخانههاى مصر این بود که دانش آموز قبل از خواندن دروس ادبیات، باید کلّ قرآن را حفظ کند. محمود هم همچون دیگر دانش آموزان قبل از هر چیز به حفظ قرآن مشغول شد و در مدّت کمى کلّ آن را حفظ کرد.
تحصیلات تکمیلى
شیخ محمود در سال 1328 قمرى (1906 م) براى کسب مدارج عالى علم، به شهر اسکندریه هجرت کرد و در دانشکده اسکندریه[۲] مشغول تحصیل شد.
نبوغ علمى و استعداد درخشان وى، مورد تعجّب استادان و دانشجویان قرار گرفت. وى با تلاش بىوقفه در سال 1340 قمرى (1918 م) موفق به کسب عالىترین مدرک رسمى از دانشکده اسکندریه شد و دانشجوى نمونه دانشکده معرفى شد؛ در حالى که از زندگى او 25 بهار بیشتر نگذشته بود.
وى پس از اتمام تحصیلات در سال 1341 قمرى (فوریه 1919 م) در جایگاه استاد در همان دانشکده مشغول تدریس شد.
تحصیلات و تدریس شلتوت در سال 1341 قمرى(1919 م) در مصر همزمان با انقلاب مردمى مصر به رهبرى سعد زغلول[۳] بود. روستاها و شهرهاى مصر سرشار از تظاهرات به حمایت از سعد زغلول و ضد اشغاگران شد. شلتوت نیز بى تفاوت نبود و به وظیفه انقلابىاش عمل کرد و با زبان و قلمش در خدمت انقلاب مردم مصر بود.
ورود به الازهر
شیخ محمّد مصطفى مراغى که تأثیر عقیدتى شگرفى بر شلتوت داشته است، هنگامى که در سال 1360 قمرى (1938 م) ریاست دانشگاه الازهر را بر عهده داشت، مقالهاى از شیخ محمود شلتوت مطالعه کرد و به عمق اندیشه، تسلط بر ادبیات عرب و چیره دستى او در نویسندگى پى برد؛ بدین جهت از او براى تدریس در سطوح بالاى دانشگاه الازهر دعوت کرد. شلتوت که در دانشکده اسکندریه مشغول تدریس و تربیت شاگرد بود، از این دعوت استقبال و به قاهره عزیمت کرد و در جایگاه استاد در دانشگاه الازهر مشغول تدریس شد.
کامیابىهاى پى در پى او باعث شد که در سال 1361قمرى(1939 م) در مقام مدرّس مرحله تخصصى دانشگاه الازهر برگزیده شود.
استادان
شلتوت در محضر استادان بسیارى شاگردى کرده است؛ اما سه تن از آنها سهم بیشترى در تربیت و آموزش او داشتهاند:
- 1. استاد شیخ الجیزاوى: از استادان شیخ محمود شتلوت در دانشکده اسکندریه.
- 2. شیخ عبدالمجید سلیم: عبدالمجید سلیم در 1304 قمرى(13 اکتبر 1882) در مصر دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران مقدماتى، وارد دانشگاه الازهر و در سال 1330 قمرى از آن جا فارغ التحصیل شد. وى پس از اتمام تحصیلات، در جایگاه قاضى، مدرّس و عضو هیأت فتوا مشغول به کار شد. وى از شاگردان امام محمّد عبده به شمار مىرود.
عبدالمجید سلیم یکى از بنیانگذاران جماعت تقریب مذاهب اسلامى و از فعالترین اعضاى آن جمعیت بود. از ویژگىهاى بارز او صراحت و شجاعت بود. به دلیل همین صراحت کمنظیر در سال 1368قمرى هنگامى که دید حکومت مىخواهد در شؤون الازهر دخالت کند، از ریاست الازهر استعفا کرد. رئیس دیوان دربار که از این عمل عبدالمجید به شدّت عصبانى شده بود، عبدالمجید را تهدید کرد و گفت: به سبب این اقدام، خطرهایى متوجه او خواهد شد. شیخ عبدالمجید با کمال شجاعت و صراحت در پاسخ او گفت: همانا مادامى که بین خانه ام و مسجد در حرکتم، خطرى مرا تهدید نمىکند (بىآزار شیرازى، 1379 ش، ص24).
وى پس از سالها تلاش در عرصه تقریب و وحدت اسلامى در روز پنج شنبه دهم صفر 1374قمرى دار فانى را وداع گفت. خفاجى، ج 1، ص 306).
3. شیخ امام محمدمصطفى مراغى: شیخ مصطفى مراغى در 1303 قمرى(مارس 1881 م) در «مراغه» یکى از توابع استان سوهاج مصر متولّد شد. پس از دوران کودکى، به حفظ قرآن روى آورد و در مدّت کمى حافظ کل قرآن شد. وى از مریدان، پیروان و شاگردان محمّد عبده بود و تحت تأثیر افکار او رشد کرد.
رشید رضا درباره وى مىگوید: او از خالصترین برادران و مریدان شیخ محمد عبده بود. بىآزار شیرازى، 1379 ش، ص24).
هنگامى که عبده به سودان سفر کرد، او را با خود آن جا برد و وى آن جا به شغل قضا مشغول شد.
شیخ محمود شلتوت استاد خود را این گونه مىستاید: هر آنچه شیخ مراغى از علم و عقل و اندیشه داشت بدین سبب بود که شاگرد شیخ محمد عبده بود. احمدى، 1383 ش، ص 54).
دبیر کل مجمع دارالتقریب، محمدتقى قمى درباره او مىگوید: «او ]= امام مراغى رحمة الله علیه [مردى باوقار و با شخصیت و داراى فکرى منظم و هماهنگ و بینشى وسیع بود... . او مردى فعال بود و در ایجاد ارتباط میان اشخاص و اتفاق بر نقاط اساسى سهم بسزایى داشت. او محیط را براى بعضى از بزرگان و علماى دین که در صدر آنها شیخ مصطفى عبدالرزاق[۴] و شیخ عبدالمجید سلیم قرار داشتند، آماده ساخت. بىآزار شیرازى، 1379 ش، ص 65).
مراغى آثارى در حوزه قرآن و معارف اسلامى از خود به یادگار گذاشت که برخى از آنها عبارتند از الاولیاء و المحجورین، بحثى در ترجمه قرآن، بحثهاى لغوى و دروسى شامل تفسیر سورههاى لقمان، الحجرات، الحدید و والعصر و.... احمدى، 1383 ش، ص 54).
وى در رمضان 1364 دار فانى را وداع گفت. پس از تشییع جنازه اى باشکوه، پیکر او را در مقبره سیده نفیسه دفن کردند. مجاهد، 1994 م، ج 1، ص 400).
شاگردان
1. عباس محمود عقاد
عباس محمود عقّاد شاعر، مجدّد، نقّاد و روزنامه نگار معروف مصرى در سال 1311 قمرى(1889م) در اسوان[۵] دیده به جهان گشود. حرفه اصلى او روزنامه نگارى بود؛ ولى در شعرسرایى هم بسیار تبحّر داشت. اکثر آثار او از جمله دیوان شعر، وحى الاربعین، هدیة الکروان و عابر السبیل در حوزه شعر است. دو کتاب به نامهاى عبقریة محمد و عقبریة عمر درباره سلسلهاى از اعلام اسلام تألیف کرده است. المنجد فى الاعلام، ص 471).
2. شیخ على عبدالرزاق[۶]
کنارهگیرى از الازهر
شیخ مصطفى مراغى در جایگاه روشنفکرى اصلاح گر، مصمم بود برنامههاى اصلاحى خود را در الازهر اجرا کند؛ بدین لحاظ براى جلب نظر دولت مصر، لایحه اصلاحى خود را به دولت وقت تقدیم کرد.[۷] شلتوت هم با نوشتن چندین مقاله به حمایت از برنامههاى مراغى برخاست و برنامههاى اصلاحى او را گامى در پیشبرد وضعیت فرهنگى و علمى دانشگاه الازهر معرفى کرد.
دربار فاسد و وابسته مصر با این لایحه مخالفت ورزید. پس از این اقدام، مصطفى مراغى براى اعتراض از ریاست دانشگاه الازهر کناره گیرى کرد. دربار مصر ضمن قبول استعفاى مراغى، شیخ محمد ظواهرى[۸] را در جایگاه رئیس دانشگاه الازهر برگزید. وى پس از استقرار در مقام ریاست الازهر، تصمیم گرفت برنامههاى دربار را اجرا کند؛ ولى با مخالفت عالمان روشن ضمیر رو به رو شد. ظواهرى که خود را با موجى از مخالفت مواجه دید، برخى از عوامل اصلى این مخالفت را از کار برکنار کرد. از جمله این افراد شیخ محمود شلتوت را در تاریخ 1353 قمرى (17 سپتامبر 1931) از سمت خود برکنار کرد.
وى پس از برکنارى، لحظه اى هم بیکار ننشست و همراه شاگردش، شیخ على عبدالرزاق به شغل وکالت در محاکم شرعى و نویسندگى در روزنامهها مشغول شد. وى ذره اى از مواضع اصولى خود عقب ننشست و در مقالاتى که مىنوشت، بر ضرورت اصلاحات در الازهر تأکید مىکرد.
مسؤولان الازهر پس از مدّتى متوجه شدند که با نبودن استادان بزرگى چون شلتوت، به اعتبار دانشگاه لطمه وارد مىشود؛ از این رو در سال 1357قمرى (1935 م) او را به کار و تدریس در الازهر دعوت کردند؛ بنابراین، وى در همان سال در دانشکده شریعت مشغول تدریس شد.
افتخارات علمى
شیخ محمود شلتوت در طول حیات فکرى اش بارها مورد تقدیر و نکوداشت قرار گرفت، به طور نمونه، در سال 1380 قمرى (1958 م) از دانشگاه شیلى و در سال 1382 قمرى (1960 م) از دانشگاه جاکارتا، دکتراى افتخارى کسب کرد. خفاجى، ج 3، ص 444).
ریاست الازهر
دولت وقت مصر در سال 1359 قمرى (1937 م) شیخ مراغى را دوباره به مقام رئیس الازهر برگزید. لیاقت و کاردانى شلتوت و نیز علاقه وافر مراغى به وى باعث شد که مراغى او را در جایگاه قائم مقام دانشکده شریعت برگزیند.
مراغى در سال 1379 قمرى (1957 م) شلتوت را به عنوان قائم مقام دانشگاه الازهر برگزید.
شیخ محمود شلتوت در سال 1383 قمرى (1961 م) از طرف ریاست جمهورى وقت مصر در مقام رئیس دانشگاه الازهر برگزیده شد. وى در مدّت ریاست در الازهر، خدمات شایانى براى دانشگاه الازهر و اسلام انجام داد.
از مهمترین برنامههاى او در دانشگاه الازهر، دورى از تعصبات فرقه اى و مذهبى بود. هنگامى که خبرنگار از وى پرسید: وظیفه و هدف دانشگاه الازهر در دوره جدید چیست؟
شیخ محمود شلتوت پاسخ داد: مهمترین هدف اساسى در برنامه من عبارت است از پیکار با تعصبات، و تحقیق و بررسى علوم دینى در محیطى پر از صفا و برادرى، بحث در یافتن بهترین راهى که بتوان به تحکیم روابط دین و ایمان خدمت کرد و پیروى از دلیل قوى از هر افقى که بدرخشد.
اگر مسلمانان به این مطالب جامه عمل بپوشانند، نیرویى بس بزرگ تشکیل مىدهند که مىتوانند با فراغت و آسودگى به بالا بردن شأن و منزلت خود بپردازند و از بار مشکلات گذشته که مولود تعصب بود، رهایى یابند، و در جهان، همچون یک روح در پیکرهاى مختلف درآیند. بىآزار شیرازى، 1377 ش، ص 355؛ جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص 10).
از مهمترین اقدامهاى او هنگام ریاست در دانشگاه الازهر، تدریس فقه شیعه کنار مذاهب اهل سنّت بود. وى در این باره مىگوید: «این هم دانشگاه الازهر که بر اساس تقریب بین مذاهب اسلامى مقرر داشت که فقه شیعه و سنّى هر دو بر اساس دلیل و برهان بدون هیچ گونه تعصّبى تدریس شود. جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص10)».
برگزارى مراسم عاشورا در دانشگاه الازهر
از برنامههاى شیخ محمود شلتوت در دورانى که ریاست الازهر را بر عهده داشت، برگزارى مراسم عزادارى در روز عاشورا در صحن دانشگاه الازهر بود. این موضوع عشق و علاقه وافر او را به اهل بیت به ویژه امام حسین(علیهالسلام) نشان مىدهد. استاد محمد واعظ زاده خراسانى در این باره مىگوید: «براى بزرگداشت واقعه عاشورا در دوران شیخ شلتوت شیخ وقت الازهر، در محوطه (جامع الازهر) در روز عاشورا مجلس عزادارى برگزار کردند و به خاطر دارم که در همان موقع، روزنامههاى ایران، این خبر را نشر دادند. روزنامه اطلاعات، 13 / 4 / 1374، ویژه نامه، ص 14)».
فعالیتهاى علمى
1. تأسیس «آکادمى تحقیقات اسلامى»
در این مؤسسه که شلتوت آن را تأسیس کرد، نمایندگان تمام مذاهب اسلامى گرد هم مىآیند و درباره موضوعات مختلف اسلامى، به بحث و بررسى مىپردازند. مردم و دین، ص 16).
2. شرکت در کنفرانس هلند
شیخ محمود شلتوت از طرف دانشگاه الازهر در سال 1359 قمرى (1937 م) در جایگاه عضوى از هیأت نمایندگى الازهر به کنفرانس بین المللى «لاهه» که در کشور هلند برگزار شد، برگزیده شد و در این کنفرانس شرکت کرد.
شلتوت در این کنفرانس مقاله اى تحت عنوان «المسؤولیة المدنیة و الجنائیة فى الشریعة الاسلامیه» ارائه کرد. مقاله وى از نظر علمى و ادبى در سطح بالایى قرار داشت و مورد قبول و تقدیر اعضاى کنفرانس قرار گرفت. در پایان با توجه به اهمیت موضوعى که به آن پرداخته بود، مقاله وى به صورت مقاله نمونه انتخاب شد و به چاپ رسید.
3. عضویت در کمیسیون تفسیر رادیویى
وظیفه این کمیسیون نظارت بر پخش برنامههاى تفسیر قرآن کریم در رادیوى مصر بود که شلتوت از اعضاى فعال این کمیسیون به شمار مىرفت و به پیشنهاد او هر روز صبح قبل و بعد از تلاوت قرآن برنامه اى تحت عنوان «سخن بامداد» که بحثى تفسیرى بود، پخش مىشد.
4. عضویت در کمیته فتواى الازهر
از مهمترین وظایف این کمیته، صدور فتوا در زمینههاى گوناگون فقهى بر اساس نیاز جامعه است.
5. عضویت در انجمن علماى طراز اوّل مصر
شلتوت در حالى به عضویت این انجمن درآمد که جوانترین عضو این تشکیلات بود؛ امّا با وجود کمى سنّ در مقایسه با دیگران، در نخستین جلسه اى که در این انجمن شرکت کرد، پیشنهادهاى مهمى ارائه داد که در همان جلسله کمیته اى به ریاست «شیخ عبدالمجید سلیم» تشکیل شد تا به پیشنهادهاى شلتوت رسیدگى و اجرا شود.
6. نظریات شیخ محمود شلتوت درباره ازدواج موقت در دولت آلمان غربى
دولت آلمان غربى طى نامه اى از شیخ محمود شلتوت، شیخ دانشگاه الازهر خواست تحقیق کاملى درباره تعدد زوجات در اسلام براى آن دولت بفرستد تا شاید با استفاده از آن، مسأله فزون بودن تعداد زنان بر مردان را در آن کشور حل کند. شیخ محمود شلتوت نیز این بحث را آغاز کرد؛ سپس مقرر شد تحقیق وى به سه زبان انگلیسى، آلمانى، فرانسه ترجمه شود. آن روزها برخى نشریات نوشتند که بحث شلتوت نخستین بحثى است که مسأله ازدواج و افزایش زنان را در آلمان حل خواهد کرد. مکارم شیرازى، اسفند 1338، ص 44).
7. عضویت در فرهنگستان زبان عربى مصر موضعگیرىهاى شلتوت
شیخ محمود شلتوت 6 روز پس از واقعه 15 خرداد 1342 شمسى، نامه اى نوشت و از عموم مسلمانان خواست تا عالمان مجاهد ایران را که به جرم دفاع از حق به زندان کشیده شده اند، پشتیبانى کنند. او در این اعلامیه دستگیرى عالمان و اهانت به ساحت مقدّس آنان را داغ ننگى بر جبین بشر شمرد و طى تلگرافى خطاب به شاه رسماً خواست که از تجاوز به حریم روحانیان و عالمان اسلام، خوددارى کند و بازداشت شدگان از عالمان و مردم مسلمان را هر چه زودتر آزاد سازد.
متن اعلامیه
بسم الله الرحمن الرحیم
هذا بیان للناس
در این دوره، جریانهاى تبلیغاتى شوم و تجاوزاتى آشکار رخ مىدهد که قربانیانش علماى اسلام در ایرانند؛ آن رادمردانى که به راه خدا مىخوانند و از دینش پاسدارى مىنمایند و جرمى جز این ندارند که تعلیمات الاهى را باز مىگویند. علماى اسلام و روحانیون ایرانى بارها مورد تجاوز رژیم قرار گرفتهاند و بارها زندانى شدهاند و از انجام وظیفه امر به معروف ـ که هر غیر عاجزى بدان مکلّف است ـ و از وظیفه نهى از منکر ـ که بر هر غیر عاجزى واجب است ـ بازداشته شدهاند حال آن که خیر و فواید انجام این دو وظیفه عاید امّت اسلام مىشود و نتایج فرخندهاش نصیب ملّت مىگردد؛ زیرا حیات هر ملتى وابسته به اخلاق او است و شالوده اخلاق را دین خدا ـ در مجموعه احکام و آداب و نظامات و تعلیماتش ـ تشکیل مىدهد، و پرچمداران جنبش تکامل اخلاقى و رهبران معنویت و عناصر مؤثر در این کار، همان علماى اخلاقى هر ملتند که با تبلیغ و رهبرى و ارشادشان زمینه و شرایط و عوامل تکامل معنوى او را فراهم مىگردانند.
هان، به شما مسلمانان هشدار مىدهم، به مسلمانان همه کشورها و به ملت مسلمان ایران که این تجاوز و دست درازى بیشرمانه را به سادگى نگاه نکنید و به تمام نیرو براى نجات علماى ایران از چنگال دژخیمان دیکتاتور ایران مبارزه کنید، (وَ لا تَرْکنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکمُ النّارُ وَ ما لَکمْ مِنْ دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ )، و به ستمکاران تکیه نکنید که [آتش دوزخ] گریبانتان را خواهد گرفت و در برابر خدا هیچ یاورى نخواهید داشت و هیچ کس به کمکتان نخواهد آمد.
18 / محرم / 1383
محمود شلتوت، شیخ الازهر. روحانى (زیارتى)، ج 1، ص 532)
به رسمیت شناختن اسرائیل
با تلاشهاى پیگیر امریکا و انگلیس در تاریخ 8/ 9 / 1326 شمسى (برابر با 29 نوامبر 1947 م) مجمع عمومى سازمان ملل طرح پیشنهادى مبنى بر تقسیم سرزمین مقدس فلسطین به دو منطقه یهودى نشین و مسلمان نشین را به تصویب رساند و پنج ماه بعد دولت اسرائیل تأسیس شد؛ سپس برخى از کشورها دولت غاصب اسرائیل را به رسمیت شناختند.
محمدرضا، شاه ایران نیز که نوکر بى چون و چراى امریکا و انگلیس بود و بقاى خود را در نوکرى آنها مىدید، اسرائیل را به رسمیت شناخت و در بیتالمقدس کنسولگرى دایر کرد. به دنبال انتشار این خبر، روشنفکران و عالمان بیدار در داخل و خارج از کشور به شدت به این عمل وقیحانه اعتراض کردند. آیت الله کاشانى رهبر مذهبى ایران در مقابل این عمل، موضعگیرى و سخنرانى شدیداللحنى ایراد کرد. در جهان عرب نیز واکنشهاى تندى در برابر عمل انزجار آمیز شاه ایران صورت گرفت و عالمان مسلمان به این موضوع حساسیت نشان دادند.
شیخ محمود شلتوت نیز ضمن ردّ هر گونه ارتباط کشورهاى اسلامى با اسرائیل، اقدام دولت ایران را تقبیح کرد و دراینباره تلگرافى به آیت الله بروجردى به قم فرستاد. متن تلگرام از این قرار است:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
درود خدا بر شما و بر همه برادران ما و برادران شما، علماى شفیق ایران و تمام کسانى که مدافع و حافظ وحدت و ائتلاف مسلمانانند. اما بعد مسلماً جنابعالى و جمیع برادران بزرگوار خبر حزن آورى که در این روزها پدید آمد، شنیده اید که شاه ایران، اسرائیل را به رسمیت شناخته است؛ اسرائیلى که به سرزمین فلسطین تجاوز کرده و مردم آن را آواره و حقوقشان را غصب کرده است.
مایه تأسف و تأثر همه مسلمانان جهان است که پادشاهى که خود و ملتش مسلمان است، دشمنان مسلمان را تأیید کند و با آنان رابطه دوستى برقرار سازد و ما دوبار براى جناب شاه تلگراف فرستادیم و خاطر نشان کردیم که این عمل بهانه اى است براى کسانى که خواهان قطع روابطى هستند که ما براى تقویت آن تلاش کرده ایم.
مسلماً شما نیز از این عمل متأثرید و براى محکوم کردن آن به شدّت خواهید کوشید، و قطعاً اقدام جنابعالى تأثیر نیکویى خواهد داشت. منتظر دریافت نامه شما.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
برادر شما محمود شلتوت ـ شیخ الازهر. بىآزار شیرازى، 1379 ش، ص 262)
متأسفانه تلگراف شیخ محمود شلتوت وقتى به قم رسید که آیت الله بروجردى در بستر بیمارى به سر مىبرد و با همین بیمارى از دنیا رحلت کرد.
در پى این واقعه شیخ محمود شلتوت دست از وظیفه اش برنداشت و نامه اى براى آیت الله سید محسن حکیم (متوفاى 1390ق) نگاشت و از وى خواست تا در این باره اقدامى انجام دهد.
این دو نامه از طرف شیخ محمود شلتوت بیانگر چند نکته مهم و اساسى است که عبارتند از:
اهتمام و کوشش او در راه آزادى سرزمین قدس؛
مقابله با کسانى که به هر صورتى از رژیم اسرائیل حمایت مىکنند؛
رابطه گرم وى با عالمان شیعه که از لحن نامهها مىتوان این صمیمیت و صفا را فهمید؛
ارتباط مستمر وى با عالمان شیعه و مشورت با آنان در امور مهمى که بر مسلمانان جهان مىگذرد.
پس از این که آیتالله سید محسن حکیم نامه را دریافت، تلگرافى براى آیت الله سید على بهبهانى به تهران فرستاد و مراتب را به محضر وى رساند. آیت الله بهبهانى نیز ناراحتى عالمان و مراجع را به شاه اعلام کرد.
اندیشههاى وحدت
بى شک شیخ محمود شلتوت از معدود عالمانى بود که به وحدت اسلامى اهتمامى ویژه داشت. به اعتقاد وى، یکى از مهم ترین مسائل در شکل گیرى وحدت، دستیابى به نقطه اشتراکى است که همه مذاهب بر آن اتفاق داشته باشند. نقطه مشترک میان تمام مذاهب اسلامى قرآن است. شلتوت در این باره مىگوید: «اسلام مردم را به وحدت فراخوانده و محورى را که مسلمانان باید به آن تمسّک جویند و گرداگرد آن جمع آیند، اعتصام به حبل اللّه قرار داده است. این مطلب در بسیارى از آیات قرآن حکیم آمده. رساترین آن در قول خداوند متعال در سوره آل عمران است (واعتصموا بحبل اللّه جمیعاً و لاتفرقوا). خدواند از مطلق تفرقه نهى کرده است که شامل تفرقه به سبب تعصّب نیز مىشود. حدیثى صحیح مىگوید: لا عصبیة فى الاسلام؛ در دین اسلام تعصّب وجود ندارد. روزنامه جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص 9)».
شلتوت در جایى دیگر، کتاب خدا و سنّت رسول الله را وجه اشراک همه مذاهب مىداند و مىگوید: «نهى از تفرقه، تفرقه مذهبى را نیز در برمى گیرد؛ زیرا به رغم آن که مذاهب فقهى اسلامى بسیار بوده، شیوههاى آن مختلف است از اصول واحدى که کتاب الله و سنّت پیامبر است، برگرفته شده است؛ ولى به رغم تعدد و اختلاف مذاهب در بسیارى از احکام و وجود آراى متعدد، همگان در نقطه اى مشترک و سخنى واحد گرد مىآیند که ایمان به مصادر اصلى و تقدیس کتاب الله و سنت رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)است. جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص 9).
عوامل وحدت
1. ترک تعصّب
خبرنگار از شیخ محمود شلتوت پرسید: عواملى که وحدت را استوار مىسازد، کدامند؟
وى در پاسخ فرمود:
«اولین عامل، ترک تعصّب و رعایت انصاف است. این امر به تحقق شرطهاى دیگر کمک خواهد کرد؛ از جمله روى آورى به فرهنگ واحد اسلامى و بهره گیرى از تمامى نظریات. در این راه باید کتب و نشریاتى چاپ شود و تبادل افکار و تضارب آرا انجام شود و دانشگاهها و مراکز علمى با یک دیگر آشنا شوند و تبادل استاد و دانش پژوه انجام شود و مشورت و دیدارهایى صورت گیرد و در فضایى برادرانه، مشکلات بحث و حل شود. ارتباطات عاطفى مسلمانان نیز تقویت شود تا آن گونه که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: اگر عضوى از امّت مسلمان به درد آمد، دگر عضوها را آرام و قرار نماند. جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص 10)».
شلتوت بین اختلافهاى علمى که در مجامع علمى صورت مىگیرد و تعصب خشکى که میان برخى عوام در جریان است، فرق مىگذارد و در این باره مىگوید: «اختلاف رأى، ضرورتى اجتماعى و امرى طبیعى است که اجتناب ناپذیر است؛ امّا با اختلافى که منجر به تعصّبات مذهبى و جمود فکرى شود، تفاوت دارد. تعصّب، رشته پیوند مسلمانان را قطع مىکند و دشمنى و کینه را در دلها مىباوراند؛ ولى اختلاف به سبب حقیقت پژوهى، با احترام به آرا و اندیشههاى مخالفان ستودنى و قابل پذیرش است. جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص 10)».
در جایى دیگر در این باره مىگوید: «هرگز نباید کسى تصور کند که به حقیقت مطلق و تردید ناپذیرى دست یافته و بر دیگران حتماً لازم است که از او پیروى کنند؛ بلکه خود باید بگوید آنچه یافته ام تنها یک عقیده و محصول کوشش و تحقیقات من است. در این باره به کسى اجازه نمىدهم که بى اساس پیروم گردد؛ بلکه باید بکاود تا مدرک گفتارم را دریابد؛ آن گاه اگر دلیل استوار آمد، مایه تأیید من است. مردم و دین، ص 14).
2. نقش عالمان دین
عالمان و بزرگان هر دینى مهمترین نقش را در پیشبرد اهداف آن دین ایفا مىکنند. اگر عالمان اسلام نیز تمام تلاش خود را مصروف مسأله وحدت و آگاه کردن مردم از خطرهاى تفرقه و سؤ استفاده دشمن از تفرقه میان مسلمانان کنند، وحدت اسلامى به وقوع خواهد پیوست و جهان اسلام یکپارچه در مقابل کفر جهانى خواهد ایستاد.
شیخ محمود شلتوت با اشاره به نقش ممتاز عالمان درباره وحدت اسلامى، همه آنها را به وحدت فرا مىخواند و مىگوید: «اینک من بار دیگر به نام خدا و به نام کتاب خدا و به نام وحدت اسلامى و به نام چنگ زدن به ریسمان محکم الاهى، علماى شیعه و سنّى را به تقریب و همبستگى دعوت مىکنم.
مسلماً گرامىترین آنان نزد خدا کسى است که زودتر به این هدف مقدّس سبقت گیرد و رخنههایى که در گذشته میان مسلمین پیدا شده ببیند و مجد و شعار ما که عبارت از وحدت اسلامى است، به ما بازگرداند. بىآزار شیرازى، 1379 ش، ص 183).
سؤ استفاده دشمن
یکى از توطئههاى استعمار و استکبار، اختلاف افکنى میان جوامع مسلمان است تا در پرتو این اختلاف، به منافع ننگین خود رسیده، منافع ملّتهاى مسلمان را تاراج و غارت کنند.
بدون شک هیچ کس همچون سران استکبار از اختلاف بین مسلمانان لذّت نمىبرند. علامه شلتوت ضمن هشدار به مسلمانان مىگوید: «خداوند متعال از امّت اسلامى خواسته که وحدت کلمه داشته باشند و از گروه گرایى و تحزّب که توان و قدرت همدیگر را تضعیف و فرسوده مىکند، بپرهیزند که کشورهاى استعارگر از تفرقه مسلمانان بهترین بهره بردارى را به نفع خود کرده اند. اخبار تقریب، ش 49و50، ص 41)».
استعمار هیچ گاه راضى نمىشود، امّت اسلام یکپارچه شود؛ زیرا مىداند که در آن صورت، امّت واحد در مقابل مطامع آنها خواهند ایستاد و به آنها اجازه نخواهند داد تا منافع آنها را تاراج کنند؛ بنابراین در برابر هر تلاشى که به وحدت مسلمانان بینجامد، مىایستد. در این باره مرحوم میرزا خلیل کمره اى خاطره اى از شلتوت نقل مىکند که مسلمان به عمق توطئههاى استعمار پى مىبرد. وى مىنویسد: «اینجانب و هیأت همراه در سفر به مصر در دو نوبت با شیخ جامع ازهر، محمود شلتوت دیدار داشتم، یک نوبت در جامع ازهر و یک نوبت در منزل شخصى ایشان. در این دیدار، شیخ الازهر ما را از حقایق امورى مطلع فرمود و رازى را فاش کرد که پایه مداخله بیگانگان و تأثیر نفوذ آنان را در امور ممالک شرق حتى در امور بین مذاهب اسلام روشن ساخت. عالم عظیم مصر فرمود: من از دیر زمانى حدود سى سال قبل درصدد دیدن فقه امامیه برآمدم و از عراق و ایران کتابهاى فقهى امامیه را خواستم؛ ولى تا این اخیر که مصر از زیر زنجیر استعمار بیرون آمد، کتابها نمىرسید و سانسور مىشد تا بعد از فتح کانال کتب شما آمد و من مطالعه کردم. حجت بر من تمام شد و آن فتوا را دادم بدون این که تحت تأثیر هیچ مقامى یا سخنى بروم. بىآزار شیرازى، 1379 ش، ص 195؛ به نقل از رابطه عالم اسلام، ناصرالدین کمره اى، ص 7).
نقش شلتوت در دارالتقریب
جماعت تقریب مذاهب اسلامى در کشور مصر و در شهر قاهره در سال 1360 قمرى (1948 م) با هدف تقریب بین مذاهب اسلامى تأسیس شد. مؤسسان این مجموعه عبارتند از علامه محمدتقى قمى، شیخ محمود شتلوت، شیخ محمد مصطفى مراغى، مصطفى عبدالرزاق، عبدالمجید سلیم.
این جماعت بعد تعطیل، و در ایران، جمعیتى با همان هدف به نام مجمع تقریب مذاهب اسلامى تأسیس شد. این جمعیت تا کنون منشأ خدمات فراوان در زمینه تقریب و همبستگى مذاهب اسلامى بوده است.
علامه شلتوت این تشکیلات را مىستاید و درباره آن مىگوید: «این نهضت «تشکیل دارالتقریب» که بر اساس اندیشه جمع آورى مذاهب مختلف اسلامى صورت گرفت. طولى نکشید که از حقایق استوار و علمى در جهان و تاریخ فکر اسلامى به شمار آمد. همچنین بر آن روح اصلاح طلبى، محبت و برادرى میان مسلمانان سایه افکند. بىتردید این خود به منظور تحقق بخشیدن به کلام خداوند بود آن جا که فرمود: فقط افراد با ایمانند که با هم طرح برادرى مىریزند. حال میان برادران خود صلح برقرار کنید و از خدا بترسید؛ باشد که مورد رحمت او واقع شوید. مردم و دین، ص 9).
شلتوت جوّ دارالتقریب را جوّ دوستى و برادرى مىداند و در این باره مىگوید: «در آن جا ]=دارالتقریب[ مصرى، کنار ایرانى، لبنانى، عراقى و پاکستانى مىنشیند و در آن جا شافعى، حنبلى با شیعى یا زیدى گرد یک میز آمده، طنین صداهایشان به هم مىپیچد. در آن جا دانش، اخلاق، تصوّف، فقه و سایر مباحث مطرح است و علاوه، روح برادرى، مهر، دوستى، حق یابى و... بر سراسر آن جا حکفرما است. مردم و دین، ص 16)».
شیخ محمدتقى قمى که خود از بنیانگذاران دارالتقریب است، درباره نقش کمنظیر شیخ محمود شلتوت مىنویسد: «استاد بزرگ، شیخ محمود شلتوت در آن روز که در تکوین و پیدایش جمعیت تقریب با ما مشارکت کرد، یکى از علماى بزرگ و استاد دانشگاه الازهر بود. او همواره با همکاران و همفکران خود به سوى تقریب گام برمى داشت. در یکى از جلسات، پیشنهاد نمود که تسنن و تشیع را در جمع شریک بدانیم و به جاى تعبیر به فرقه یا طایفه همه آنها را مذاهب اسلامى بنامیم. آن گاه که معاون دانشگاه الازهر گردید، همچنان به همکارى خود در دارالتقریب ادامه داد.... بىآزار شیرازى، 1377 ش، ص69)».
محمّدتقى قمى در جاى دیگرى درباره سابقه همکارى شلتوت و دارالتقریب مىگوید: «شیخ محمود شلتوت 17 سال عضو دارالتقریب بود. او در پنج سال آخر عمر، رئیس الازهر شد و همواره چه پیش از آن و چه پس از شیوخیت الازهر تلاش خستگى ناپذیر براى تقریب شیعه و سنّى داشت. جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص 9)».
شیخ محمود شلتوت تاریخچه جمعیت تقریب را در نوشته اى مبسوط بیان مىکند که خلاصه آن چنین است: «مسلمانان باید افتخار کنند که عملاً در تقریب و نزدیک ساختن مذاهب خود به یک دیگر از دیگران سبقت جسته اند... . آرزو داشتم ماجراى تقریب را برادر دانشمندم، پیشواى مصلح، محمدتقى قمى مىنوشت تا بتواند از این دانشمند مجاهد که از خود و فداکارىهایش در راه این دعوت سخن نمىگوید تعریف کند.
او نخستین کسى بود که دیگران را به سوى این دعوت فراخواند، و به سبب آن به این کشور مهاجرت کرد و بذر تقریب را افشاند. از آغاز با آن و در کنار آن زیست و با نبوغ، اخلاص، دانش سرشار، شخصیت بارز، عزم راسخ، شکیبایى بر حوادث و پایدارى در برابر گردش روزگار به پرورش آن همت گماشت تا این که به یارى پرودگار به چشم خود آن را به صورت درختى ریشه دار و برومند دید که پیوسته به اذن پرودگار ثمر مىدهد و در سایه آن دانشمندان و متفکران این کشور و سایر کشورها به سر مىبرند. موضوع را از سوى دیگر عنوان مىکنیم و مىگوییم: چه کسى به این دعوت و رموز و دقایق آن و از نخستین مؤسس آن آگاهى بیشترى دارد.
این جانب از روز نخست شخصاً به اندیشه تقریب همچون برنامه استوارى ایمان آوردم و از همان آغاز از پیدایى آن در فعالیتها و اقدامها در ارتباط با تقریب سهیم بودم.
هنگام ریاست دانشگاه الازهر فرصتى فراهم شد تا فتوایى مبنى بر جواز پیروى از مذاهب ریشه دار و اصیل اسلامى که شیعه دوازده امامى هم جزء آنها است، صادر کنم. و این همان فتوایى است که در دارالتقریب به امضاى ما رسید و با اطلاع ما توزیع شد. همان فتوایى که آوازه بلند آن در کشورهاى اسلامى طنین افکند، و دیدگان افراد پاک و باایمان که هدفى جز حق و تقریب و مصلحت امت نداشتند، روشن گشت. از طرفى پرسشها و جدالها درباره آن شروع شد، و من که به درستى فتوا ایمان داشتم، با عزمى راسخ، هرگاه براى کسانى که درباره آن توضیح مىخواستند، نامه مىفرستادم، و آن را تأیید مىکردم، و به اشکالات معترضین هم جواب مىگفتم، و نیز مقالاتى که منتشر مىشد در سخنرانىها تأیید مىکردم تا این که به یارى خدا این فتوا در میان مسلمانان در شمار اصول مسلم و به صورت یک حقیقت پا برجا درآمد؛ ولى افراد متعصب و کوته فکر که همچنان در انحطاط فکرى و اختلافات طایفه اى و نزاع سیاسى به سر مىبرند، درباره آن به القاى شبهه و تصورات بیهوده پرداختند.
آرزو داشتم مىتوانستم از کسان بسیارى سخن بگویم که براى این دعوت اسلامى از خودگذشتگى نشان دادند. کسانى که با آنها مباحثات علمى و تبادلات نظرى و فکرى داشتیم و با آنها مکاتبه مىکردیم. در پیشاپیش آنان مرجع بزرگ، مرحوم، حاج آقا حسین بروجردى ـ احسن اللّه فى الجنة مثواه ـ و دو شخصیت بزرگ دیگر، شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء و سید عبدالحسین شرف الدین موسوى رحمهمااللّه قرار داشتند. در آغاز محیط عمومى پر از سرزنشها و تهمتهاى آمیخته به افترا و سوء ظن فرقهها نسبت به یک دیگر گردید و تشکیل جماعت تقریب از مذاهب مختلف اسلامى (مذاهب چهارگانه تسنن و دو مذهب شیعه امامى و زیدى) پیروزى آشکارى بود که کینه توزان را برانگیخت، و دعوت تقریب از جانب افراد متعصب و متحجر مورد هجوم و حمله قرار گرفت. سنىها خیال مىکردند که دارالتقریب مىخواهد آنها را شیعه کند و شیعىها تصور مىکردند که ما تصمیم داریم آنها را سنى نماییم. اینها و سایرین که در حقیقت هدف و رسالت تقریب را درنیافته بودند و یا نمىخواستند دریابند، گفتند: تقریب مىخواهد مذاهب را الغا کند و یا آنها را درهم ادغام نماید. ما خداى را سپاسگزاریم که اندیشه تقریب نقطه تحولى در تاریخ فکر اصلاحى اسلامى گشته، و تأثیر عمیق و وسیعى از خود به یادگار گذاشته است. مسلمانان باید افتخار کنند که عملاً و فکراً در ایجاد وحدت کلمه و تقریب مذاهب خود به یک دیگر، از دیگران سبقت جسته، و در سایه اخلاص و تفکر صحیح اداره کنندگان و دیگر مسلمانان معاصر، در این راه پیروز شدند.
از خداى بزرگ ادامه موفقیت این دعوت را مسألت مىداریم؛ باشد که مجد و شکوه اسلام و مسلمین باز گردد، و فرموده خداوند عزّ و جلّ درباره آنان تحقق یابد که مىفرماید: «کنْتُمْ خَیرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ؛ شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها پدیدار شده اند؛ ]چه این که[ امر به معروف و نهى از منکر مىکنید و به خدا ایمان دارید».
«قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللّهِ عَلى بَصِیرَة أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی؛ بگو این راه من است. من و پیروانم، با بصیرت کامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مىکنیم».
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکمْ لِما یحْییکمْ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامى که شما را به سوى چیزى مىخواند که شما را حیات مىبخشد!»
والسلام علیکم و رحمة الله. بىآزار شیرازى، 1377 ش، ص 57)
=ارتباط با عالمان شیعه =
==1. ارتباط با آیت الله بروجردى ==
یکى از اقدامهایى که شلتوت در راه وحدت مسلمانان انجام داد، ارتباط مستمر با عالمان دیگر مذاهب به ویژه عالمان شیعه است. او به عالمان شیعه به خصوص حضرت آیت الله بروجردى ارادت داشت و بارها او را مورد تکریم و احترام قرار داد؛ براى نمونه، هنگامى که با خبر شد محمدتقى قمى قصد دارد به ایران سفر کند، نامه اى براى آیت الله بروجردى نگاشت و همراه آقاى قمى فرستاد. وى در بخشى از این نامه که حاوى ابراز ارادت به آیت الله بروجردى است، بشارت مىدهد که گامهاى آیت الله بروجردى در راه پیوند مذاهب اسلامى، بسیار موثر و راهگشا است. بىآزار شیرازى، 1377 ش، ص 316؛ مکتب اسلام، خرداد، 1340، ص 60).
==2. نماز جماعت به امامت کاشف الغطاء ==
شیخ محمود شلتوت در سفرى که به قدس شریف، براى شرکت در کنفرانس اسلامى فلسطین داشت، به همراه دیگر عالمان، نماز جماعت را به امامت آیت الله کاشف الغطاء خواند. وى این صحنه زیبا را که سنّى و شیعه در صفى واحد ایستاده اند، این گونه وصف مىکند: «چه زیبا است سیماى مسلمانان که نمایندگان آنان در کنفرانس اسلامى فلسطین در مسجدالاقصى جمع شدند و با یکى از بزرگان مجتهدین شیعه امامى، استاد با فضیلت، شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء نماز جماعت خواندند بى آن که فرقى باشد میان کسى که خود را سنّى مىنامد و یا کسى که خود را شیعه مىخواند و همگى صفوف واحدى را پشت سر یک امام تشکیل دادند که پروردگار واحدى را مىخوانند و به سوى یک قبله روى دارند. بى آزار شیرازى، 1379 ش، ص 41).
فتواى تاریخى
مهمترین اقدام شیخ محمود شلتوت در طول حیات زندگى اش، صدور فتوا مبنى بر جواز تعبّد و پیروى از فقه مذاهب معتبرى مثل شیعه امامیه است. شلتوت با این اقدام، گام بسیار مهمّى در راه تقریب مذاهب سنّى و شیعى برداشت.
پیشینه فتوا
هنگامى که شیخ عبدالمجید سلیم، ریاست دانشگاه الازهر را برعهده داشت، تصمیم گرفت تا فتوایى مبنى بر جواز پیروى از مذهب اهل بیت(علیهمالسلام) صادر کند. او مىخواست این کار را انجام دهد؛ ولى از طرف عناصر استکبار و استعمار، کتابى توهین آمیز درباره مقدسات اهل سنّت منتشر و بین اعضاى دارالتقریب پخش شد.
این کتاب که به یکى از عالمان شیعه نسبت داده شده بود، بدون تاریخ و بدون ذکر محل و نام چاپخانه در اختیار اعضا قرار گرفت و موجى از ناراحتى و بدبینى درباره مذهب شیعه را در پى داشت.
بدون تردید دست استعمار در پس این پرده در جریان بود. عبدالمجید سلیم که با این توطئه از پیش طراحى شده رو به رو شد نتوانست با وضعیت بحرانى و دشمنى که درباره شیعه پدید آمده بود، این فتوا را صادر کند؛ بدین لحاظ منصرف شد و منتظر فرصتى دیگر بود؛ ولى دست اجل فرصت را از عبدالمجید گرفت و سالها بعد شاگردش شیخ محمود شلتوت این فتوا را صادر کرد.
شاید تقدیر این بود که این فتوا به وسیله شیخ محمود شلتوت صادر و نام او در جهان اسلام پرآوازه شد.
فتواى شیخ محمود شلتوت داراى سه عنصر اصلى است:
- هیچ مسلمانى ملزم نیست حتماً تابع یکى از مذاهب چهارگانه فقهى اهل سنّت باشد؛ بلکه هر مسلمانى در انتخاب هر یک از مذاهب فقهى آزاد است؛
- انتقال از یک مذهب فقهى به مذهب فقهى دیگر جایز است؛
- هر مسلمانى اگر چه سنّى باشد مىتواند طبق فقه شیعه امامیه عمل کند. نجف آبادى، 1364 ش، ص 175).
متن فتوا
سرانجام در روز بابرکت 17 ربیع الاول 1378قمرى همزمان با میلاد سعید امام صادق(علیهالسلام)رئیس فقه جعفرى و سالروز میلاد حضرت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و با حضور نمایندگان مذهب شیعه امامى،زیدى،شافعى، حنبلى، مالکى و حنفى، شیخ محمود شلتوت فتوایى مبنى بر جواز پیروى از مکتب تشیع را صادر کرد.
متن فتوا به این صورت است:
«مکتب جعفرى، معروف به مذهب امامى اثنا عشرى، مکتبى است که شرعاً پیروى از آن مانند پیروى از مکتبهاى اهل سنت جایز مىباشد؛ بنابراین، سزاوار است که مسلمانان این حقیقت را دریابند و از تعصب ناحق و ناروایى که نسبت به مکتب معینى دارند، دورى گزینند؛ زیرا دین خدا و شریعت او تابع مکتبى نبوده و در احتکار و انحصار مکتب معینى نخواهد بود؛ بلکه همه صاحبان مذهبان مجتهد بوده و اجتهادشان مورد قبول درگاه باریتعالى است و کسانى که اهل نظر و اجتهاد نیستند مىتوانند از هر مکتبى که مورد نظرشان است تقلید نموده و از احکام فقه آن پیروى نمایند، و در این مورد فرقى میان عبادات و معاملات نیست. بىآزار شیرازى، 1377 ش، ص345)».
شیخ محمود شلتوت
صدور این فتوا توجّه همگان را در جهان اسلام به خود جلب کرد. اکثر متفکران که این واقعه را انقلابى مهم در روابط بین شیعه و سنّى مىدیدند، از این فتوا حمایت کردند؛ ولى برخى از کوته فکران و تفرقه پراکنان او را به سبب این اقدام به باد انتقاد و بر او خرده گرفتند که چرا مذهب شیعه را به رسمیت شناخته است.
انگیزههاى صدور فتوا
یکى از علل مهمّ صدور این فتوا، مطالعه کتابهاى فقهى عالمان شیعه و تدبّر و تحقیق در ادلّه آنها از طرف شیخ محمود شلتوت بود. دیدگاه شلتوت بر آن بود که برخى احکام فقه شیعه از لحاظ ادله بر فقه اهل سنت برترى دارد؛ از این رو در برخى از احکام به ویژه قوانین مربوط به خانواده از قبیل ازدواج، طلاق، ارث و مانند اینها مطابق با فقه شیعه فتوا داده است. اکنون صورت فتواى تاریخى او که به خط خود او است، در آستان قدس رضوى نگهدارى مىشود.
شیخ شلتوت در همین جهت اقدامهاى موثرى براى تحقق اتحاد و پیوند اعتقادى میان شیعه و سنى انجام داد. یکى از آن اقدامها تاسیس فقه مقارن در دانشگاه الازهر و تنظیم آیین نامه اى براى آن بود. در کلاس درس فقه مقارن، موضوعاتى از قبیل حکم سه طلاقه، طلاق معلق، مسأله رضاع، ارث، طهارت و مانند اینها تدریس مىشد.
آثار
شیخ محمود شلتوت در طول حیات با برکت خود توانست بیش از بیست کتاب و مقاله علمى در مجامع گوناگون ارائه کند و به این ترتیب میراثى ماندگار از خود به یادگار گذارد تا تشنگان معرفت از آن استفاده کنند.
کتابهاى او عبارتند از:
- 1. تفسیر القرآن الکریم، مجمع التقریب بین المذاهب الاسلامیة، تهران، 1379 ش.
این کتاب سلسله مقالاتى در مجله «رسالة الاسلام» بود که طى چهارده سال به چاپ رسید. بعد همه آنها جمع آورى و به صورت کتاب منتشر شد.
- 2. مقارنة المذاهب فى الفقه
موضوع این کتاب چنان که از نامش پیدا است، درباره تقریب بین مذاهب اسلامى است.
شلتوت در این کتاب درباره فقه مقارن بحث مىکند و دیدگاه فقهى همه مذاهب اسلامى درباره مسأله اى فقهى را آورده؛ سپس رأى و نظر مذهبى را پذیرفته که متناسب با زمان و مکان و همراه با دلائل و براهین باشد. اخبار تقریب، ش 46 ـ 45، ص 30).
3. من توجیهات الاسلام، مطبوعات الادارة العامة للثقافة الاسلامیة، 1959 م.
مؤلف در این کتاب به تصحییح و توضیح برخى مفاهیم دینى، بیان موضعگیرىهاى اسلام درباره پاره اى از مشکلات اخلاق جامعه مىپردازد.
بخشهایى از این کتاب با عناوین «مردم و دین»، «اخلاق»، «در کشتزار اجتماع»، «اسلام و یادبودها» به وسیله سید خلیل خلیلیان به فارسى ترجمه و به وسیله انتشارات شرکت سهامى انتشار در تهران در سال 1344 شمسى چاپ شده است.
4. الفتاوى، چاپ هجدهم،دارالشروق، قاهره، 1421ق این کتاب، مجموعه اى از سؤالات فقهى است که در طول حیات شیخ محمود شلتوت از او پرسیده شده و او به آنها پاسخ داده است.
این اثر یکى از مهمترین آثار شیخ محمود در عالم اسلام شمرده مىشود که بسیار مورد توجه برادران اهل سنّت در کشورهاى مختلف اسلامى است.
5. من هدى القرآن، دارالکتاب العربى لطباعة و النشر، قاهره، 360 صفحه.
این کتاب در پنج فصل به نامهاى «الى القرآن الکریم، منهج القرآن فى بناء المجتمع، القرآن و المرأة، الاسلام و العلاقات الدولیه، فى السلم و الحرب تدوین شده است.
6. الاسلام عقیدة و شریعة، دارالقلم، قاهره.
این کتاب یکى از مهمترین کتابهاى شلتوت و داراى سه فصل به نامهاى عقیده، شریعت و مصادر شریعت است.
شلتوت در فصل اوّل این کتاب به بررسى موضوعاتى از قبیل بیان و تبیین اساسى اسلام (توحید، نبوّت، معاد، قضا و قدر و...) و در فصل دوم به تشریح عبادات، احکام اجتماعى خانواده، میراث و... مىپردازد و در پایان مصادر شریعت (قرآن، سنّت و رأى و نظر) را مورد بررسى قرار مىدهد.
7. الى القرآن الکریم، دارالهلال، قاهره. همچنین تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1364ش. (184ص).
شلتوت هدف قرآن را سه موضوع مىداند (دانستن عقاید براى زدودن دل از شرک و بت پرستى، اخلاق براى تهذیب و تزکیه نفس و بالا بردن شأن و جایگاه انسان و دانستن احکام براى سپرى کردن زندگى سالم.) (الى القرآن الکریم، مقدمه، ص 6).
وى در این کتاب، قرآن را از این زوایه مىنگرد و در این باره بحث مىکند.
- یسألونک (و هى اجابات عن أسئلة فى شتى الموضوعات)؛
- منهج القرآن فى بناء المجتمع؛
- المسؤولیة المدنیة و الجنائیة فى الشریعة الاسلامیه؛
- القران و القال؛
- القرآن و المرأة؛
- تنظیم العلاقات الدولیة الاسلام؛
- الاسلام و الوجود الدولى للمسلمین؛
- تنظیم النسل؛
- رسالة الازهر؛
- فقه القرآن و السنّه؛
- القتال فى الاسلام.
بر خى از کتابهاى شلتوت به زبان فارسى نیز ترجمه شده است؛ مانند:
أ. اسلام آیین زندگى، مؤلف محمود شلتوت، مترجم عبدالعزیز سلیمى، تهران، نشر احسان، 1382ش، 749ص.
ب. سیرى در قرآن کریم: نگاهى به اصلىترین مفاهیم بیست و شش سوره از قرآن، محمود شلتوت، ترجمه حسین سیدى، مشهد، شرکت به نشر، 1377ش، 240ص.
غروب خورشید قاهره
سرانجام این شخصیت بزرگ اسلام در تاریخ 27 رجب سال 1383 قمرى به دیار باقى شتافت و جامعه اسلامى را داغدار کرد.
پس از فوت این عالم جلیل القدر که گامهاى بسیار بزرگى در راه تقریب بین مذاهب اسلامى برداشت، شخصیتهاى بزرگى پیام تسلیت فرستادند؛ از جمله حضرت آیت الله شیخ آقا بزرگ تهرانى، صاحب کتاب وزین الذریعه به نمایندگى از عالمان نجف اشرف به رجال تقریب پیام تسلیتى فرستاد. همچنین به مناسبت تکریم از شخصیت، آثار و افکار شیخ محمود شلتوت و آیت الله بروجردى، کنگره بزرگداشتى از طرف مجمع تقریب مذاهب اسلامى و مرکز حوزه علمیه قم به مدّت دو روز در تهران و قم، در تاریخ 19 / 10 / 79 برگزار شد و تا تاریخ 21 / 10 / 79 ادامه یافت و تجدید عهدى بین عالمان فریقین بود.
در این کنگره، هیأتى علمى از کشور مصر به سرپرستى شیخ محمود عبدالغنى عاشور، قائم مقام شیخ الازهر شرکت داشتند. از جمله شخصیتهاى بزرگ مصرى که در این کنگره حضور داشت و مقاله اى علمى درباره زندگى شیخ محمود شلتوت ارائه کرد، استاد دکتر نصر فرید محمّد واصل مفتى اعظم مصر بود. جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 79، ویژه نامه، ص 9).
منابع و مآخذ
- آیت الله مکارم شیرازى، ماهنامه مکتب اسلام،
- احمدى، مهدى، محمد عبده: رایت اصلاح (طلایه داران تقریب 4)، جمعیت تقریب مذاهب اسلامى، 1383.
- ازغندى، علیرضا، روابط خارجى ایران 1357 - 1320، نشر توس، 1376 ش.
- الاسلام عقیدة و شریعه، دارالقلم، قاهره.
- المنجد فى الاعلام، لبنان، چاپ 27، 1982 م.
- برآورد استراتژیک مصر، انتشارات مؤسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بین المللى ایران، تهران، 1381 ش.
- بىآزار شیرازى، کریم، شیخ محمود شلتوت طلایه دار تقریب، مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى، 1379 ش.
- خرمشاهى، بهاء الدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، انتشارات دوستان، اوّل، 1377 ق.
- خفاجى، محمد عبدالمنعم، الازهر فى ألف عام، بیروت، مکتبة الکلیات الحدیثه.
- روحانى (زیارتى)، سید حمید، بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینى، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، تهران.
- شتلوت، محمود، در کشتزار اجتماع، سید خلیل خلیلیان، شرکت سهامى انتشار، 1344 ش، تهران.
- شریعتمدارى، حسین، روزنامه کیهان، 1372 ش.
- شلتوت، محمود، اخلاق، سید خلیل خلیلیان، شرکت سهامى انتشار، 1344 ش، تهران.
- ــــــــــــــــــ ، اسلام و یادبوها، سید خلیل خلیلیان، شرکت سهامى انتشار، تهران.
- ــــــــــــــــــ ، مردم و دین، سید خلیل خلیلیان، انتشارات الهام، تهران.
- صالحى نجف آبادى، مجموعه مقالات، نشر دانش اسلامى، 1364 ش.
- غروى، سید محمّد، مع علماء النجف الاشرف، دارالثقلین، بیروت، اوّل، 1420 ق.
- ماهنامه اخبار تقریب، مجمع تقریب مذاهب اسلامى.
- مجاهد، زکى محمّد، الاعلام الشرقیه، دارالغرب الاسلامى، بیروت، دوم، 1994 م.
- مهاجرى، مسیح، روزنامه جمهورى اسلامى، 1379 ش.
- نبوى، مرتضى، روزنامه رسالت، 1374 ش.
- نهج البلاغة، ترجمه محمد دشتى،
- همبستگى مذاهب اسلامى، ترجمه و نگارش کریم بىآزار شیرازى، تهران، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى، 1377 ش.
پانویس
مطالب مندرج در مقاله برگرفته از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره 5، زمستان 1384 میباشد.
- ↑ ايالت بحيره، از ايالات مهم كشور مصر با 10130 كيلومتر مربع وسعت و با جمعيت 4 ميليون نفر در قسمت غربى دلتاى نيل واقع شده، و مركز اين ايالت شهر «دامانهور» است.از مهمترين شهرهاى اين ايالت، دلنجات، رشيد، كفرالدوار است.فعاليت اصلى مردم اين ايالت، كشاورزى است؛ به طورى كه زمينهاى كشاورزى در اين ايالت 19/14 درصد كل اراضى كشور مصر را شامل مى شود. برآورد استراتژيک مصر، ج 1، ص 101).
- ↑ اين دانشكده از قديم ترين دانشگاههاى اسكندريه، و زير نظر دانشگاه الازهر مشغول فعاليت است.
- ↑ وى از چهرههاى معروف ملى، در مصر به شمار مى آيد كه روند استقلال مصر را آغاز كرد. دو روز قبل از متاركه جنگ در 1297شمسى براى كسب استقلال به كميسر عالى انگلستان مراجعه كرد؛ امّا درخواست وى پذيرفته نشد؛ بدين سبب براى تسريع در امر اعطاى استقلال، حزب «وفد» را تأسيس كرد. پس از مدّتى زغلول و يارانش به وسيله نيروهاى انگلستان ابتدا به جزيره مالت و سپس به جزاير سى شِل تبعيد شدند. در پى تأييد قيمومت انگلستان از سوى كنگره ورساى، ملى گرايان مصرى، بر شدت عمل خود افزودند تا سرانجام، انگليسىها قيمومت خود را فسخ كردند و سلطان فؤاد در جايگاه پادشاه، اداره امور مصر را بر عهده گرفت. پس از مدتى كشور مصر به صورت سلطنت مشروطه درآمد. از اين زمان تا سال 1325 شمسى كه مصر استقلال كامل خود را به دست آورد، مبارزه اى سخت براى كسب قدرت بين شاه و انگلستان از يك طرف، و حزب وفد كه حزب ملى گراى داراى اكثريت بود، ادامه داشت. زغلول كه از تبعيد بازگشته بود، با اكثريت قاطع در انتخابات نخستوزيرى پيروز شد؛ ولى انگلستان با نخست وزيرى وى مخالفت ورزيد و او مجبور شد استعفا كند. وى در سال 1306 شمسى فوت كرد. طلايه داران تقريب، محمد عبده، ص 50).
- ↑ استاد شيخ مصطفى عبدالرزاق يكى از رؤساى دانشگاه الازهر، در سال 1264 شمسى ديده به جهان گشود. پدرش حسن پاشا عبدالرزاق همچون اجدادش به شغل قضا مشغول بود. وى پس از گذراندن مقدمات، در سال 1287 شمسى از دانشگاه الازهر فارغ التحصيل شد. او از جمله شاگردان زبده محمد عبده بود و كتابى پيرامون زندگى استادش به نام «الاستاذ الامام محمد عبده» نگاشت. احمدى، 1383، ص 50).
- ↑ اسوان مركز استان اسوان مصر در ساحل رود نيل واقع شده است. سدّ اسوان از بزرگ ترين و مشهورترين سدهاى مصر در آن جا قرار دارد. مهم ترين شهرهاى آن عبارتند از ادفو، كوم امبو و نصر. المنجد فى الاعلام، 1982 م، ص 45).
- ↑ اخبار تقريب، ش 45ـ46، ص 27.
- ↑ دانشگاه الازهر زير نظر دولت مصر اداره مى شود و رئيس آن را هم دولت تعيين مى كند؛ بدين سبب هرگونه تغيير در برنامههاى آن بايد با اجازه دولت وقت باشد.
- ↑ شيخ محمد احمدى ظواهرى، بيست و نهمين شيخ الازهر، در سال 1296 قمرى در شهر «كفر الظواهرى» متولّد شد. پس از گذراندن علوم مقدماتى از عالمان بزرگى چون محمّد عبده استفاده و بهره علمى برد. در سال 1349 قمرى به رياست حزب وفد برگزيده، و در سال 1351 قمرى از طرف فؤاد اوّل به رياست الازهر نايل شد. از وى آثارى بر جاى مانده كه برخى از آنها عبارتند از رسالة فى الاخلاق، العلم و العلما، التفاضل بالفضيلة و... وى در جمادى الاولى 1363 فوت كرد. مجاهد، 1994 م، ج 1، ص 359).