قم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:




=وجه تسمیه قم=
اینکه شهر قم در گذشته چه نامی داشته و چگونه به این اسم معروف شده است، به خوبی معلوم نیست . آنچه از منابع تاریخی و تحقیقات برخی از محققان استفاده می‌شود، این است که این شهر در کلمات قدما به تعابیر مختلفی مانند: کُم، کومه، کمندان، کونایا، کوآما، و غیر اینها نام برده شده<ref>لسان العجم، ص256؛ معجم البلدان، ج4، ص274؛ جغرافیای تاریخی قم، ص89</ref> و پس از فتوحات اسلامی یکی از کلمات (کومه) یا کمیندان با عروض تخفیف و تعریب به آن، به صورت قم در آمده است.<ref>تاریخ قدیم قم، حسن بن محمد، فصل اول، ص40، 25 و 42</ref>
صاحب تاریخ قم به نقل از احمد بن محمد برقی (م274) می‌نویسد: زمین قم محل گردآمدن آب رودخانه‌ها و علف‌زار بود. چون در اصطلاح عرب به چنین محلّی قم گفته می‌شد، این محل به اسم قم معروف شده. او همچنین نقل کرده است که صحرانشینان برای آب و علف این محل، در این سرزمین فرود می‌آمدند و خانه‌هایی که برای سکونت خود درست می‌کردند، کومه نامیده می‌شدند. این کلمه به تدریج تخفیف یافت و به صورت کُم در آمد، سپس به کلمه قم معرّب گردید و به این اسم معروف شد.<ref>همان؛ تاریخ قم، ناصر الشریعة، ص25</ref>
باز صاحب تاریخ قم، به نقل دیگری از حمزه بن حسن، صاحب تاریخ اصفهان، می‌نویسد که قم از کلمه کمیدان که یکی از بلوک‌‌های قدیم آن بوده، تخفیف یافته و به صورت کلمه قم درآمده و این همان قولی است که یاقوت حموی در این باره نقل کرده است.<ref>معجم البلدان، ج4، ص274و 397</ref>
در روایات اسلامی آمده: پیامبر اسلام به هنگام عروج به آسمان‌ها ابلیس را مشاهده کرد که در این سرزمین نشسته و دستانش را تا مرفق بر زانوها انداخته است. وقتی جبرئیل او را معرفی کرد، پیامبر اسلام خطاب به او فرمود: «قم؛ (یعنی برخیز)، ای ملعون!...»<ref>تاریخ قدیم قم، ص27؛ تاریخ قم، ناصر الشریعه، ص17</ref> از مضمون روایت مزبور بر می‌آید که ابلیس از این سرزمین رانده شده و این شهر جزء بلاد امن الهی قرار گرفته است.
این گونه روایات هم سبب اشتهار کلمه قم برای این شهر در بین مسلمانان شده است.
به هر حال، سبب تسمیه این شهر هر چه که باشد، در زبان روایات به ویژه روایات منقول از امام صادق(ع)، این شهر با همین نام ذکر شده است و ساکنان آن مورد توجه قرار گرفته‌اند.
=جغرافیا=
=جغرافیا=
استان قم با وسعت 11238 کیلومتر مربع در کریدور مرکزی ایران بین مختصات جغرافیایی 50 درجه و 6دقیقه تا51 درجه و 58 دقیقه طول شرقی نسبت به نصف النهار گرینویچ و 34درجه و 9 دقیقه تا 35 درجه و11 دقیقه عرض شمالی نسبت به خط استوا واقع شده است و دارای جمعیتی بالغ بر 1060،000 نفر می باشد.این استان با دارا بودن ویژگی های خاص فرهنگی ،زیر ساختهای مناسب و منابع لازم ، چشم انداز روشنی را در افق توسعه 1404 ترسیم نموده است و در صدد است با بهره گیری از پتانسیلها، منابع ملی و استانی شاخصهای توسعه اقتصادی را ارتقا بخشد.
استان قم با وسعت 11238 کیلومتر مربع در کریدور مرکزی ایران بین مختصات جغرافیایی 50 درجه و 6دقیقه تا51 درجه و 58 دقیقه طول شرقی نسبت به نصف النهار گرینویچ و 34درجه و 9 دقیقه تا 35 درجه و11 دقیقه عرض شمالی نسبت به خط استوا واقع شده است و دارای جمعیتی بالغ بر 1060،000 نفر می باشد.این استان با دارا بودن ویژگی های خاص فرهنگی ،زیر ساختهای مناسب و منابع لازم ، چشم انداز روشنی را در افق توسعه 1404 ترسیم نموده است و در صدد است با بهره گیری از پتانسیلها، منابع ملی و استانی شاخصهای توسعه اقتصادی را ارتقا بخشد.

نسخهٔ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۱:۰۱

قم
نام کشور ایران
مکان ایران/شهرمقدس قم
شهرت آرامگاه حضرت معصومه (س)
زبان رسمی فارسی

قُم از شهرهای مذهبی ایران و از پایگاه‌های تشیع است. به گفته برخی از ایران‌ شناسان قم از کهن‌ترین سکونت‌گاه‌ها در فلات ایران بوده و قدمت آن به قبل از اسلام می‌رسد. پیشینه تشیع در قم به هجرت خاندان اشعریون از کوفه به این شهر در قرن نخست قمری برمی‌گردد. دفن حضرت معصومه(س) در قم و به دنبال آن، مهاجرت امامزادگان و سادات، این شهر را به پایگاه تشیع تبدیل کرد.


وجه تسمیه قم

اینکه شهر قم در گذشته چه نامی داشته و چگونه به این اسم معروف شده است، به خوبی معلوم نیست . آنچه از منابع تاریخی و تحقیقات برخی از محققان استفاده می‌شود، این است که این شهر در کلمات قدما به تعابیر مختلفی مانند: کُم، کومه، کمندان، کونایا، کوآما، و غیر اینها نام برده شده[۱] و پس از فتوحات اسلامی یکی از کلمات (کومه) یا کمیندان با عروض تخفیف و تعریب به آن، به صورت قم در آمده است.[۲] صاحب تاریخ قم به نقل از احمد بن محمد برقی (م274) می‌نویسد: زمین قم محل گردآمدن آب رودخانه‌ها و علف‌زار بود. چون در اصطلاح عرب به چنین محلّی قم گفته می‌شد، این محل به اسم قم معروف شده. او همچنین نقل کرده است که صحرانشینان برای آب و علف این محل، در این سرزمین فرود می‌آمدند و خانه‌هایی که برای سکونت خود درست می‌کردند، کومه نامیده می‌شدند. این کلمه به تدریج تخفیف یافت و به صورت کُم در آمد، سپس به کلمه قم معرّب گردید و به این اسم معروف شد.[۳] باز صاحب تاریخ قم، به نقل دیگری از حمزه بن حسن، صاحب تاریخ اصفهان، می‌نویسد که قم از کلمه کمیدان که یکی از بلوک‌‌های قدیم آن بوده، تخفیف یافته و به صورت کلمه قم درآمده و این همان قولی است که یاقوت حموی در این باره نقل کرده است.[۴] در روایات اسلامی آمده: پیامبر اسلام به هنگام عروج به آسمان‌ها ابلیس را مشاهده کرد که در این سرزمین نشسته و دستانش را تا مرفق بر زانوها انداخته است. وقتی جبرئیل او را معرفی کرد، پیامبر اسلام خطاب به او فرمود: «قم؛ (یعنی برخیز)، ای ملعون!...»[۵] از مضمون روایت مزبور بر می‌آید که ابلیس از این سرزمین رانده شده و این شهر جزء بلاد امن الهی قرار گرفته است. این گونه روایات هم سبب اشتهار کلمه قم برای این شهر در بین مسلمانان شده است. به هر حال، سبب تسمیه این شهر هر چه که باشد، در زبان روایات به ویژه روایات منقول از امام صادق(ع)، این شهر با همین نام ذکر شده است و ساکنان آن مورد توجه قرار گرفته‌اند.

جغرافیا

استان قم با وسعت 11238 کیلومتر مربع در کریدور مرکزی ایران بین مختصات جغرافیایی 50 درجه و 6دقیقه تا51 درجه و 58 دقیقه طول شرقی نسبت به نصف النهار گرینویچ و 34درجه و 9 دقیقه تا 35 درجه و11 دقیقه عرض شمالی نسبت به خط استوا واقع شده است و دارای جمعیتی بالغ بر 1060،000 نفر می باشد.این استان با دارا بودن ویژگی های خاص فرهنگی ،زیر ساختهای مناسب و منابع لازم ، چشم انداز روشنی را در افق توسعه 1404 ترسیم نموده است و در صدد است با بهره گیری از پتانسیلها، منابع ملی و استانی شاخصهای توسعه اقتصادی را ارتقا بخشد.

وجود اماکن مقدس ، مراکز علمی، آثار تاریخی و فرهنگی، موقعیت خاص جغرافیایی، گسترش فناوری اطلاعات (IT) و توجه روز افزون گردشگران به این استان بسترهای لازم را جهت سرمایه گذاری در بخشهای مختلف فراهم نموده است.

موقعیت طبیعی

بخشی ازمحدوده استان قم به ویژه دهستان قم رود در محدوده پارک ملی کویر قرار دارد . قم به دلیل داشتن مناطق و روستاهای متنوع در موقعیت های مختلف جغرافیایی دارای آب و هوای بیابانی و نیمه بیابانی است و آب و هوای روستاهای آن از کویری و بیابانی تا سرد و کوهستانی تغییر می کند و بر اساس همین تنوع اقلیمی، موقعیت کشاورزی و پوشش گیاهی آن نیز متفاوت شده است . گونه های کیلیا ، سودا ، گز ، بادامک و پسته وحشی و گیاهانی که کاربرد دارویی و صنعتی دارند همچون خارشتر ، پیچک ، گراس ،‌ اشنان ،‌ اسپند ، شیرخشت و شیرین بیان در استان قم وجود دارند که گونه های استان قم را تشکیل می دهند .

شهرستان ها

کهک :

یکی از بخشهای استان قم است که در جنوب این استان قرار دارد و فاصله ی مرکز بخش (کهک) تا قم 30 کیلومتر است. سابقه ی بخشداری کهک به بیش از 70 سال می رسد و از نظر جمعیت بعد از بخش مرکزی در مکان دوم قرار دارد. این بخش دارای دو دهستان کهک و فردو و 18 روستا است.به غیر از مناطق ییلاقی، وجود آثار متنوع در منطقه نشان از قدمت و پیشینه تاریخی و فرهنگی شهر کهک دارد و هر یک عامل مهمی برای جذب گردشگران و زائران است.

خلجستان :

با مرکزیت دستجرد، یکی دیگر از بخشهای استان قم است که در جنوب این استان قرار دارد و فاصله مرکز آن تا شهرستان قم 55 کیلومتر است. این بخش دارای دو دهستان (دستجرد و قاهان) و 64 آبادی است. محور فعالیتهای اقتصادی مردم منطقه کشاورزی و بیشتر به صورت کاشت درختان سردسیری و انواع صیفی جات است. به غیر از کشاورزی مراکز اقتصادی دیگری نظیر ناحیه ی صنعتی خلجستان، دامداری صنعتی و سنتی، وجود بیش از 100 واحد مرغداری و گلخانه ی کوثر با 27 واحد فعال در زمینی به وسعت 220 هکتار از دیگر منابع اقتصادی منطقه است.

جعفرآباد :

جعفرآباد یکی از بخشهای استان قم می باشد و مرکز آن شهر جعفریه در 35 کیلومتری شمال غربی قم است . این بخش در مسیر راه ارتباطی استانهای غربی و مرکزی کشور قرار دارد. از جاذبه های طبیعی این بخش، روستاهای خوش آب و هوای طغرود، دولت آباد و گلستان را می توان نام برد.

سلفچگان :

بخش سلفچگان یکی از بخشهای قم می باشد که حدود 10 هزار نفر جمعیت و تا مرکز شهرستان 40 کیلومتر فاصله دارد. این بخش دارای دو دهستان راهجرد و نیزار می باشد. بخش سلفچگان با داشتن منطقه ی ویژه ی اقتصادی و شهرک صنعتی از اهمیت خاصی برخوردار است. در این منطقه که حدود 2 هزار هکتار وسعت دارد، بیش از 60 کارخانه و بخشهای اقتصادی فعالیت می کند.

قنوات :

یکی از دو شهر بخش مرکزی است که در 8 کیلومتری شمال غربی شهر قم واقع شده است. یکی از مهمترین جاذبه های طبیعی قنوات را می توان کویر عنوان کرد که علاقه مندان فراوانی را به سوی خود جلب می کند

نژِاد مردم قم :

اهالی قم از نژاد آریایی هستند و از برخی اقوام ایرانی چون عرب ها ، ترک ها و بختیاری ها در این منطقه زندگی می کنند . خانواده قمی متشکل از پدر ، مادر ، فرزندان و گاهی پدربزرگ و مادر بزرگ خانواده است . امروزه در مناطق شهری ؛ خانواده ها به صورت جمعی زندگی نمی کنند و فقط در مناطق روستایی و عشایری بافت خانواده ها هم چون گذشته بزرگ و دسته جمعی است. مراسم های سوگواری نیز به دو شیوه شخصی و مذهبی انجام می گیرد و همان آداب کلی مرسوم در ایران در این جا نیز حاکم است.[۶]

تاریخچه

به گفته برخی از ایران‌شناسان قم از کهن‌ترین سکونت‌گاه‌ها در فلات ایران بوده است.[۷] بیشتر تاریخ‌نگاران سابقه این شهر را به قبل از اسلام برگردانده‌ و از شهر باستانی قم یاد کرده‌اند.[۸]در منابع تاریخی نام برخی از حاکمان قم در دوره باستان آمده است.[۹]البته برخی مورخان تأسیس این شهر را پس از ورود اسلام به ایران[۱۰] و در سال ۸۳ق[۱۱] یا ۹۳ق دانسته‌اند.[۱۲] بیشتر مورخان، فتح قم را در ۲۳ق به دست ابوموسی اشعری دانسته‌اند.[۱۳] البته بعضی از گزارش‌ها، فاتح قم را مالک بن عامر اشعری [۱۴] و بعضی دیگر احنف بن قیس می‌دانند.[۱۵] در جمع بین دو قول نیز گفته‌اند که مسلمانان در جای شهر و قلعه‌های قدیم، شهر جدیدی احداث کرده‌اند.[۱۶] پایه‌گذار شهر جدید را طلحة بن احوص اشعری می‌دانند.[۱۷]

در دوره عباسیان

در زمان عباسیان در قم قیام‌هایی علیه حاکمان وقت شکل گرفته است:

قیام علیه مأمون:

مردم قم در سال ۲۱۰ق از پرداخت خراج به خلیفه عباسی سرباز زدند، و علیه او شورش کردند. مأمون لشکری به فرماندهی علی بن هشام مروزی به سوی قم فرستاد و آنان را سرکوب کرد و مالیات را افزایش داد.[۱۸] علت قیام اهالی قم موافقت نکردن مأمون با درخواست آنان مبنی بر معافیت از خراج بوده است. هنگامی که مأمون از مرو به بغداد می‌رفت چند روزی در ری اقامت کرد و مردم این شهر را از پرداخت خراج معاف داشت. مردم قم در نامه‌ای از مأمون خواستند تا آنان را نیز از پرداخت مالیات معاف بدارد اما مأمون موافقت نکرد و این منجر به شورش علیه او شد.[۱۹] همچنین در سال ۲۱۵ق مردم قم دست به شورش زدند و حاکم عباسی را از شهر بیرون کردند، مأمون سپاهی فرستاد شورش را سرکوب کرد.[۲۰] حسن بن محمد قمی تاریخ این واقعه را سال ۲۱۷ق می‌داند.[۲۱]

قیام علیه معتصم:

در اوایل خلافت معتصم مردم قم دست به شورش زده و حاکم شهر را بیرون کردند. معتصم لشکری روانه قم کرد. لشکر او خساراتی به این شهر وارد کرد.[۲۲] قیام علیه معتز؛ در زمان خلافت المعتز بالله فرزند متوکل یک بار دیگر اهالی قم از اطاعت خلیفه سرپیچی کردند، معتز «موسی بن بغا» را که برای جنگ با علویان مازندران با لشکری انبوه گسیل داشته بود به قم فرستاد. آنها قم را با زور تصرف کرد و گروه کثیری از مردم شهر را کشتند و عده‌ای از رؤسا و مشاهیر قم را دستگیر کرده، به بغداد فرستادند.<refبلاذری، فتوح‏ البلدان، ۱۹۸۸م، ص۳۰۷></ref> قمی‌ها از امام حسن عسکری(ع) چاره‌جویی کردند، حضرت دعایی برای آنان ارسال کرد تا آن را در قنوت نماز بخوانند. [۲۳] قیام علیه مقتدر؛ وی با فرستادن حسین بن حمدان شیعی، توانست با قمی‌ها کنار بیاید،[۲۴] هنگام ورود حسین بن حممردم قم از وی استقبال کردند، و گفتند: ما با کسی جنگ می‌کنیم که با مذهب ما مخالف باشد. میان ما و تو اختلافی نیست.

قیام علیه معتضد:

معتضد حکمرانان غیر شیعی را به قم فرستاد. قمی‌ها حکمرانان وی را از شهر بیرون کردند، وی ابراهیم بن کلیخ را برای دفع شورش به قم فرستاد، ابراهیم نتوانست شورش را مهار کند، خلیفه از امیر اسماعیل سامانی برای دفع شورش قم کمک خواست، امیر اسماعیل شورش را خواباند، و یحیی بن اسحاق شیعی را به حکومت گماشت.

حکومت آل صفی بر قم

آل صفی، خاندانی محلی و شیعی در قرن هشتم قمری بودند که بر قم حکومت می‌کردند.[۲۵] در دوران حکومت آنان بناهایی بر مرقد برخی از امامزادگان ساخته شده است. از جمله سید سربخش، مقبره شاه احمد قاسم، بقعه خدیجه خاتون، امامزاده ابراهیم و ابواحمد محمد بن حنفیه است.[۲۶] همچنین کتاب تاریخ قم، در این دوره ترجمه شده است.[۲۷]

دوره صفویه

شاهان صفوی به قم نگاه ویژه‌ای داشتند. در دوره حکومت آنان، برخی از بناهای تاریخی قم مانند حرم حضرت معصومه و مسجد امام حسن عسکری بازسازی شد. نخستین ضریح مرقد حضرت معصومه در دوره شاه‎ طهماسب اول ساخته شده است. مدارس دارالشفاء، آیت‌الله بروجردی و فیضیه در دروه صفویه بنا شده است. شاه عباس دوم نیز به قم می‌آمده است. چهار تن از پادشاهان صفوی در این شهر مدفونند.

عوامل تشیع اهل قم

یکی از مهم‌‌ترین طرق و اسباب تشیع این شهر، ورود مسلمانان شیعی مذهب به قم و استقرار آنان در این منطقه ذکر شده است. مسلمانان که پس از فتح قم تا نیمه‌های قرن دوم وارد قم شدند، چند طایفه‌اند که برخی از آنها را اسم می‌بریم.

امرای شیعه

قبیله اشعری به سپه سالاری ابوموسی اشعری در فتوحات ایران حضور داشتند و بخشی از بلاد ایران از جمله نواحی اصفهان، قم، کاشان، ساوه و بسیاری از مناطق جبل به دست آنان فتح شد. مالک بن عامر و پسرش سائب که از فرماندهان معروف این سپاه و فاتحان ساوه و مناطق شمالی آن سرزمین بودند، آنان پس از فتح این منطقه تا زمانی که اسلام در عراق استقرار یابد، در آنجا باقی ماندند، گفته‌اند اول کسی که پس از فتح قم وارد این شهر شد، سائب بن مالک رئیس شیعیان کوفه است.[۲۸] گر چه تا زمان ورود اعراب اشعری به این منطقه در اواخر قرن اول، نشانی از رواج تشیع و یا اثر در خور اعتنایی از زندگی شیعه در این شهر ثبت نشده، ولی حضور کسانی چون سائب هر چند در حد آشنا کردن مردم با تفکرات شیعه و ایجاد زمینه و همچنین انتقال اطلاعات برای فرزندان خود بی‌تأثیر نبوده.

برخی شیعیان عرب در قم

قم از نیمه‌های قرن اول هجری به بعد، شاهد ورود طوایفی از مسلمانان عرب بود که عمدتاً به دلایل سیاسی از سرزمین عراق و برخی دیگر از نقاط به سوی ایران هجرت کردند؛ مانند جماعتی از بنی اسد که بعد از قیام مختار در سال‌های 66 و 67ق وارد قم شدند و در محل جمکران استقرار یافتند. سپس در طایفه‌هایی از بنی غنزه، بنی مذجح، و بنی قیس به قم آمدند و طایفه اول در روستای چابلق و برقع و طایفه‌های دوم و سوم در کنار رودخانه که بعد‌ها به قسِیه معروف شد، سکنا گزیدند.[۲۹] از ورود مطرف بن مغیرة بن شعبه در سال 77ق به این منطقه و استقرار او در قم نیز گزارش شده است. نقل شده است: بیشتر کسانی که در این دوره مخالف امویان و تحت تعقیب آنان بودند، به قم، کاشان و دیگر بلاد این مناطق روی آوردند. [۳۰] به نقل مؤلف تاریخ قم، جماعتی از قبیله‌های تیم، قیس، عنزه و اشعری،[۳۱] و به نقل یاقوت حموی هفده نفر از علما، تابعان و بزرگان عرب از آن جمله فرزندان سعد بن مالک اشعری در سپاه ضد اموی عبدالرحمن بن اشعث شرکت داشتند که پس از شکست این سپاه در سال 84ق همه این طوایف رو به سوی قم نهادند و به ترتیب در روستای طیران و روستاهایی که به آنها اشاره شد، استقرار یافتند.[۳۲] طبق این گزارش، خروج همه این طوایف از عراق همزمان رخ داده که به تبع آن، باید ورود آنها به قم نیز همزمان بوده باشد. پس از استقرار اشعریان در قم، علاوه بر سادات و علویان که بیشترین تعداد مهاجران قم را تشکیل می‌دادند، این شهر همچنان شاهد ورود گروه‌ها و شخصیت‌های مختلفی بود و در سال 131ق مقاتل بن حکیم نمکی با جمعی از فرماندهان سپاه ضد اموی، از طرف قحطبه بن شبیب (یکی از سرداران ابومسلم خراسانی) وارد این شهر شد که خود قحطبه هم بعدها به او پیوست.[۳۳]

اشعریان مهم‌ترین طایفه مهاجر به قم

جماعتی از اشعریان تیره مالک بن عامر اشعری به دلایل سیاسی شبانه کوفه را به قصد مناطق دوردست ایران ترک کرده، از کوره راه‌های فرعی مناطق شرق عراق خود را به کوه‌های سر به فلک کشیده عرب فارس رساندند. این جماعت که بنا به نقل‌های مختلف[۳۴] خواه همه فرزندان سعد و سائب را شامل شود، یا فقط فرزندان سعد (یعنی عبدالله، احوص، فرزندان و خادمان آنان)، با طی راه‌های پرمشقّت و با دادن تلفات جانی بسیاری،[۳۵] در مناطق کوهستانی ایران، از میانه دشت‌های نهاوند، ملایر، اراک، محلات، به منطقه قهستان قم رسیدند و به سال 95 و در نزدیکی‌های روستای ابرشبحان یا روستای کمیدان و یا در بین حصارهای براوستان، میجان و شهرستان، بنا به نقل‌های مختلفی که رسیده است.[۳۶] فرود آمدند و چادر زدند. اشعریان که به همراه خانواده‌ها، خادمان و احشام خود کاروان بزرگی را به راه انداخته بودند، با استقبال یزدان فازار، رئیس منطقه قم، مواجه شدند. [۳۷] هنوز مدت زیادی از ورود اشعریان به منطقه قم نگذشته بود که تهاجمات موسمی دیلمیان به این منطقه آغاز شد و ساکنان قم مورد هجوم آنان قرار گرفتند، ولی مهاجمان با واکنش نظامی سخت اشعریان به فرماندهی احوص، مواجه و با تحمل تلفات سنگینی متواری شدند.[۳۸] این پیروزی اشعریان که دستاورد مهّم بومیان تلّقی می‌شد، بزرگان قم را بر آن داشت که خواستار اقامت اشعریان در این منطقه باشند و با آنان عهدنامه همزیستی و همیاری امضا کنند.[۳۹] امضای این پیمان، ماندگاری اشعریان را در این منطقه تثبیت کرد. با استقرار اشعریان در قم دیگر عموزادگان آنان از عراق و دیگر مناطق اسلامی نیز رو به این سو آوردند؛ به طوری که ابوبکر در روستای فراهان، پسرش حماد در روستای ساوه، عمران در روستای تفرش، آدم در روستای کاشان، عمر و همچنین فرزندان احوص در دیگر آبادی‌های این منطقه استقرار یافتند.[۴۰] در این هنگام سلمة بن سلمه همدانی که برخی از این مناطق مانند: ساوه، تفرش، زواره، جهرود، کوزدر را در اختیار داشت، در معرض فروش گذاشت و آنها را به اشعریان فروخت. از سوی دیگر احوص با به فروش رساندن اموال و املاک باقی مانده در کوفه، مبلغ کلانی را که بالغ بر پنجاه هزار دینار طلا بود، پشتوانه مالی قدرتمندی برای اشعریان قرار داد و از این راه املاک و اجناس بسیاری برای آنان تهیه کرد که به نفوذ بیشتر آنان در منطقه قم و دیگر مناطق جبال انجامید. البته تحقق برخی از این امور به قرن دوم هجری مربوط می‌شود.[۴۱] یزدانفادار در سال 97ق ده ممجان را برای سکونت اشعریان و در سال 99 و یا102ق ده جمر را برای کشت و زراعت آنان و سپس ده فرابه (گزنه) را برای چراگاه دام این جماعت معین کرد.[۴۲] که بدین ترتیب محل سکونت، زراعت و چراگاه‌ احشام انان مشخص و فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی، مذهبی و ... آنان در این منطقه به طور گسترده آغاز شد.

حرم

مراجع

حوزه علمیه

مدارس علمیه

نقش قم در آینده

مساجد

انقلاب اسلامی

بناهای تاریخی و مذهبی

مراکز علمی و فرهنگی

دانشگاه‌ها

کتابخانه‌ها

پانویس

  1. لسان العجم، ص256؛ معجم البلدان، ج4، ص274؛ جغرافیای تاریخی قم، ص89
  2. تاریخ قدیم قم، حسن بن محمد، فصل اول، ص40، 25 و 42
  3. همان؛ تاریخ قم، ناصر الشریعة، ص25
  4. معجم البلدان، ج4، ص274و 397
  5. تاریخ قدیم قم، ص27؛ تاریخ قم، ناصر الشریعه، ص17
  6. qom.farhang.gov.ir
  7. ایران از آغاز تا انجام، ص۷؛ باستان‌شناسی ایران باستان، ص۱۲۴
  8. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۳۰۴؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۴۴؛ غرر اخبار ملک الفرس، ص۷۰۹؛ ابن اعثم، الفتوح، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۸؛ دینوری، الاخبار الطوال، ص۶۷؛ ابن فقیه، البلدان، ۱۴۱۶ق، ص۵۳۱-۵۳۲؛ ابن حمزه، سنی ملوک الارض و الانبیاء، ص۳۵؛ قمی، تاریخ قم، ص۹۱؛ فردوسی، شاهنامه، ج۴، ص۱۲۸؛ مرعشی، تاریخ طبرستان و رویان، ص۴
  9. مستوفی، نزهه القلوب، ۱۳۸۱، ص۱۱۰؛ قمی، تاریخ قم، ص۸۲-۸۹
  10. سفرنامه ابودلف، ص۷۱؛ سمعانی، الانساب، ۱۳۸۲ق، ج۱۰، ص۴۸۵؛ ابی‌الفداء، تقویم البلدان، ص۴۰۹؛ حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۳۹۷
  11. حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۳۹۷؛ سمعانی، الانساب، ۱۳۸۲ق، ج۱۰، ص۴۸۴
  12. قمی، تاریخ قم، ص۲۵۳-۲۵۶.
  13. قمی، تاریخ قم، ص۲۵؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۳۰۴؛ حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۳۹۷
  14. قمی، تاریخ قم، ۲۶۱
  15. قمی، تاریخ قم، ص۵۶؛ حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۳۹۷.
  16. جغرافیای تاریخ قم، ص۷۸؛ ادیب کرمانی، ص۷۳
  17. حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۳۹۷
  18. ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۶، ص۳۹۹؛ بلاذری، فتوح‏ البلدان، ۱۹۸۸م، ص۳۰۷
  19. ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۶، ص۳۹۹
  20. ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۶، ص۳۹۹
  21. تاریخ ‏قم، ص۳۵
  22. ابن اثیر، الکامل، ج۱۲، ص۵۴
  23. نقدالرجال، ص۳۳۱
  24. ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج‏۸، ص۱۹.
  25. مدرسی طباطبایی، قم‌نامه، ۱۳۶۴ش، ص۱۴.
  26. مدرسی طباطبایی، قم‌نامه، ۱۳۶۴ش، ص۳۴-۳۷. کاوسی، معماری امامزادگان قم در قرن هشتم، ۱۳۸۴ش، ص۹۹-۱۰۱.
  27. مدرسی طباطبایی، قم‌نامه، ۱۳۶۴ش، ص۳۴.
  28. تاریخ تشیع، زیر نظر دکتر خضری، ج2، ص166
  29. تاریخ قدیم قم، ص251 و260؛ معجم البلدان، ج4، ص397؛ آثار مذهبی، ص357؛ تاریخ تشیع، رسول جعفریان
  30. همان
  31. تاریخ قم، حسن بن محمد، ص240
  32. معجم البلدان، یاقوت حموی، ج4، ص397
  33. قم اجتماعی و اقتصادی، ص37
  34. تاریخ قم ، حسن بن محمد، ص240،244 و260؛ معجم البلدان، ج4،ص397؛ تقویم البلدان
  35. همان؛ ناصر الشریعه، ص74؛ گنجینه آثار، عباس فیض، ص145
  36. همان، مقدمه کتاب تاریخ قم، چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ص37
  37. تاریخ قدیم قم؛ ص74 و264، چاپ جدید، ص740؛ معجم البلدان، ج4، ص378؛ تقویم البلدان، ابوالفداء، ص409؛ الانساب، ص461؛ مقدمه تاریخ قم
  38. همان؛ گنجینه آثار قم، ص145
  39. همان
  40. تاریخ قدیم قم، ص262
  41. مقدمه کتاب تاریخ قم، به قلم محمد علی انصاری، ص15
  42. تاریخ قدیم قم، ص260. تبلیغات