۸۷٬۸۳۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده: کتابها' به 'رده: کتاب ها') |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
=المهند علی المفند= | =المهند علی المفند= | ||
<br> | <br> | ||
مهمترین مسئله | مهمترین مسئله ای که ذهن انگلیسیان را بعنوان مانعی سر راه استعمار هند درگیر کرده بود و موجب بیم و هراس آنان می شد، مسئله جهاد و مبارزه مجاهدین مسلمان به رهبری علمای اسلامی بود. | ||
<br> | <br> | ||
یکی از حربه های کوبنده ای که دستگاه [[استعمار]] بر ضد این جمعیت به کار می برد، متهم ساختن آنان به [[وهابیگری]] بود. در آن تاریخ وهابیان بخاطر ویران ساختن بقعه های متبرک [[حجاز]]، در نظر عموم [[مسلمانان]] منفور و بدنام بودند و وارد آوردن این تهمت می توانست این نفرت عمومی را عینا متوجه این جمعیت سازد. | |||
<br> | <br> | ||
از آنجا که سیداحمد عرفان رهبر | از آنجا که سیداحمد عرفان رهبر فکری این جمعیت، از جهت پیشنهاد طرحهای اصلاحی و دعوت مسلمانان به پیراستن [[اسلام]] از بدعت ها و خرافات، به وهابیان شباهتی می داشت، این تهمت در همان اوائل یعنی در دوران حیات عرفان به ثمر رسیده بود و انگلیسیها و سیک ها توانسته بودند بدان وسیله بعضی از افراد بی اطلاع مسلمان را وادار به خیانت کرده و بر او بشورانند و با این تدبیر او و هم مرید و همکارش شاه اسماعیل را در سال 1831 از بین ببرند. | ||
<br> | <br> | ||
در دوران پس از انقلاب 1857 هم که پیروان عرفان سرسختانه با انگلیس ها | در دوران پس از انقلاب 1857 هم که پیروان عرفان سرسختانه با انگلیس ها می جنگیدند این تهمت بصورت سلاح قاطعی در اختیار انگلیسیها بود که در هر فرصت مناسب، از آن استفاده می کردند و از جمله علمائی را که در امور سیاسی دخالت ورزیده و مردم را به مبارزه با انگلیس دعوت می نمودند، در نظر عوام منفور می ساختند و تاکنون نیز این حربه همچنان باقی است و نقش شیطانی خود را که ایجاد فاصله میان قشرهای وسیع مسلمین است، ایفاء می کند. | ||
<br> | <br> | ||
تا اینکه در سال ۱۳۲۳(قبل از سیطره کامل وهابیت بر [[عربستان]]) این شبهات و تحریفات به علماء [[حرمین شریفین]] نیز رسانیده شد و تا حدودی علماء [[دیوبند]] را زیر سوال برده بودند. | تا اینکه در سال ۱۳۲۳(قبل از سیطره کامل وهابیت بر [[عربستان]]) این شبهات و تحریفات به علماء [[حرمین شریفین]] نیز رسانیده شد و تا حدودی علماء [[دیوبند]] را زیر سوال برده بودند. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
در ادامه می گوید: محمد بن عبدالوهاب خون و اموال و عرض مسلمین حلال دانست و همه را مشرک خواند و اهل قبله را کشت و این قوم همان خوارج میباشند لذا هیچ کدام از مشایخ ما در سلسله این گروه نمیباشند. | در ادامه می گوید: محمد بن عبدالوهاب خون و اموال و عرض مسلمین حلال دانست و همه را مشرک خواند و اهل قبله را کشت و این قوم همان خوارج میباشند لذا هیچ کدام از مشایخ ما در سلسله این گروه نمیباشند. | ||
<br> | <br> | ||
و در صفحه 47 کتاب بعد از اینکه از بزرگان دیوبند در مورد تکفیری ها مینویسد: آنان مانند خوارج اهل بغیند و حکم اهل | و در صفحه 47 کتاب بعد از اینکه از بزرگان دیوبند در مورد تکفیری ها مینویسد: آنان مانند خوارج اهل بغیند و حکم اهل بغی در مورد آنان صادق است؛ | ||
سپس در ادامه اضافه می نماید: امّا در تکفیر مسلمانان پیشین، هرگز ما | سپس در ادامه اضافه می نماید: امّا در تکفیر مسلمانان پیشین، هرگز ما کسی را تکفیر نمی کنیم کسی که تکفیر کند بدعت کرده و عمل او موجب خروج از دین است و اهل قبله را هر چند جزو مبتدعه باشند تا وقتی که ضرورتی از دین را انکار نکرده باشند تکفیر نمی کنیم. | ||
<br> | <br> | ||
==علمایی که این کتاب را تایید کردند== | ==علمایی که این کتاب را تایید کردند== |