۸۷٬۹۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
نام او فاطمه بود که بعدها پس از ازدواج با حضرت علی (ع) با کنیه «امُّ البنین» (مادر پسران) مشهور شد. پدر و مادرش از [[خاندان بنی کلاب]] از اجداد بزرگ [[حضرت محمد (ص)]] بودند و دارای خوبیها و صفات خانوادگی مشترک بودند فاطمه دختری پاکدل وباتقوا بود. | نام او فاطمه بود که بعدها پس از ازدواج با حضرت علی (ع) با کنیه «امُّ البنین» (مادر پسران) مشهور شد. پدر و مادرش از [[خاندان بنی کلاب]] از اجداد بزرگ [[حضرت محمد (ص)]] بودند و دارای خوبیها و صفات خانوادگی مشترک بودند فاطمه دختری پاکدل وباتقوا بود. | ||
فضایل اخلاقی، کمالات انسانی، نیروی ایمانی، ثبات و پایداری، شکیبایی و بردباری، بصیرت و دانایی، نطق و سخندانی او را به شایستگی، بانوی بانوان کرده بود. حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب <ref> قمر بنی هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص 9</ref> پدر امالبنین است او مردی شجاع و دلیر و راستگو بود که شجاعت از صفات ویژه اوست. وی از | فضایل اخلاقی، کمالات انسانی، نیروی ایمانی، ثبات و پایداری، شکیبایی و بردباری، بصیرت و دانایی، نطق و سخندانی او را به شایستگی، بانوی بانوان کرده بود. حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب <ref> قمر بنی هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص 9</ref> پدر امالبنین است او مردی شجاع و دلیر و راستگو بود که شجاعت از صفات ویژه اوست. وی از استوانههای شرافت در میان عرب به شمار می رفت و در بخشش، مهماننوازی، دلاوری و رادمردی و منطق قوی مشهور بود. | ||
مادر بزرگوار امالبنین، ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب (از اجداد[[رسول خدا]] و[[امیرالمومنین]]) <ref>مقاتل الطالبین ص 22 وبطل العلقمی 1/92</ref> است که در تربیت فرزندان کوشا بوده و تاریخ از وی چهره درخشانی را به تصویر کشیده است. بینش عمیق، دوستی با [[اهل بیت]] و دوستی با فرزندان در کنار وظیفه مهم مادری و چونان معلمیدلسوز آموختن باورهای اعتقادی و مسایل مربوط به همسرداری و آداب معاشرت با دیگران از جمله ویژگیهای خاص این بانو است. در بسیاری از کتب تاریخی نام یازده تن از مادران وی ذکر شده است که همگی از خانوادههای شریف و اصیل عرب بودهاند و به واقع مصداق بارز شجره طیبه <ref>قرآن کریم، سوره ابراهیم / 24</ref> میباشند شجره ای که اصل آن در زمین است و فرع آن در آسمانها و حاصل و نتیجه این درخت پاک همانا عباس بن علی و عثمان و... بودهاند. | مادر بزرگوار امالبنین، ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب (از اجداد[[رسول خدا]] و[[امیرالمومنین]]) <ref>مقاتل الطالبین ص 22 وبطل العلقمی 1/92</ref> است که در تربیت فرزندان کوشا بوده و تاریخ از وی چهره درخشانی را به تصویر کشیده است. بینش عمیق، دوستی با [[اهل بیت]] و دوستی با فرزندان در کنار وظیفه مهم مادری و چونان معلمیدلسوز آموختن باورهای اعتقادی و مسایل مربوط به همسرداری و آداب معاشرت با دیگران از جمله ویژگیهای خاص این بانو است. در بسیاری از کتب تاریخی نام یازده تن از مادران وی ذکر شده است که همگی از خانوادههای شریف و اصیل عرب بودهاند و به واقع مصداق بارز شجره طیبه <ref>قرآن کریم، سوره ابراهیم / 24</ref> میباشند شجره ای که اصل آن در زمین است و فرع آن در آسمانها و حاصل و نتیجه این درخت پاک همانا عباس بن علی و عثمان و... بودهاند. | ||
خاندان این بانو از | خاندان این بانو از خاندانهای ریشه دار و جلیل القدر بود که به دلیری و دستگیری معروف بودند وهر یک در بزرگی و شرافت به گونهای مشهور گشتهاند و ما جهت اختصار به برخی از ویژگیهای آنان میپردازیم. مورخان در مورد شرافت نسب امالبنین مینویسند: «تاریخ پدران و داییهای امالبنین را به ما میشناساند و ما دانستیم که آنان از سوارکاران شجاع عرب بوده و شرافت و آقایی (سیادت) آنها به حدی بوده است که حتی پادشاهان نیز به آن اذعان داشتهاند.» <ref>عبدالرزاق المقرم، قمر بنی هاشم، ص10</ref> در مورد نَسب مادری [[ابوالفضل العباس (ع)]] در کتب تاریخی مطالب زیادی هست، شاید بتوان با یک جمله تصویری از خاندان «امالبنین» ترسیم کرد و آن اینکه پدران و مادران و خاندان امالبنین در شجاعت، کرم، اخلاق، هنر و وجاهت اجتماعی و بزرگواری پس از [[قریش]] سرآمد قبایل گوناگون عرب بودهاند. | ||
=تصمیمگیری حضرت علی (ع) به ازدواج= | =تصمیمگیری حضرت علی (ع) به ازدواج= | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
[[عقیل]] یکی از کسانی بود که نظر و گفته اش در علم انساب حجت بود ودر [[مسجد]] حضرت رسول (ص) برای وی حصیری میگذاردند که برآن نماز میکرد و قبائل عرب برای شناخت وآگاهی از [[علم انساب]] به دورش جمع میشدند و او درپاسخ مراجعات بسیار سریع الانتقال بود. <ref>نکت الهمیال ص 200 وکتاب سردار کربلا یا ترجمه العباس از سید عبدالرزاق موسوی المقرم ص 34</ref> | [[عقیل]] یکی از کسانی بود که نظر و گفته اش در علم انساب حجت بود ودر [[مسجد]] حضرت رسول (ص) برای وی حصیری میگذاردند که برآن نماز میکرد و قبائل عرب برای شناخت وآگاهی از [[علم انساب]] به دورش جمع میشدند و او درپاسخ مراجعات بسیار سریع الانتقال بود. <ref>نکت الهمیال ص 200 وکتاب سردار کربلا یا ترجمه العباس از سید عبدالرزاق موسوی المقرم ص 34</ref> | ||
از این روست که [[علی بن ابیطالب (ع)]] آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر خویش [[عقیل بن ابیطالب]] که در علم انساب معروف بود و ذهن و سینه اش گنجینه ای از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده میفرماید: «زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.» <ref> قمر بنی هاشم، مقرم، ص 15</ref> عقیل بانو امالبنین از خاندان بنی کلاب را که در شجاعت | از این روست که [[علی بن ابیطالب (ع)]] آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر خویش [[عقیل بن ابیطالب]] که در علم انساب معروف بود و ذهن و سینه اش گنجینه ای از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده میفرماید: «زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.» <ref> قمر بنی هاشم، مقرم، ص 15</ref> عقیل بانو امالبنین از خاندان بنی کلاب را که در شجاعت بی مانند بود، برای حضرت انتخاب کرد. و در پاسخ برادر گفت: «با امالبنین کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست.» <ref>عمدة الطالب وسرالسلسلة وسردارکربلا ص 34</ref> عقیل همچنین از دیگر خصوصیات بارز خاندان بنی کلاب میگوید و امام این انتخاب را پسندید و عقیل را به خواستگاری نزد پدر امالبنین فرستاد. | ||
=ورود امالبنین به خانه علی= | =ورود امالبنین به خانه علی= | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
==میلاد فرزند شجاعت== | ==میلاد فرزند شجاعت== | ||
نخستین فرزند پاک بانو ام البنین، علمدار کربلا [[ابوالفضل العباس (ع)]] بود؛ | نخستین فرزند پاک بانو ام البنین، علمدار کربلا [[ابوالفضل العباس (ع)]] بود؛ برخی از محققان برآنند که حضرت ابوالفضل العباس (ع) در روز چهارم ماه شعبان سال 26 هجری دیده به جهان گشود. هنگامیکه مژده ولادت عباس به امیرالمؤمنین (ع) داده شد، به خانه شتافت او را در برگرفت، باران بوسه بر او فرو ریخت و مراسم شرعی تولد را درباره او اجرا کرد. در روز هفتم تولّدش طبق رسم و سنّت اسلامی گوسفندی را به عنوانِ عقیقه ذبح کردند و گوشت آن را به فقرا [[صدقه]] دادند امیرالمؤمنین (ع) از پس پردههای غیب، جنگاوری و دلیری فرزند را در عرصههای پیکار دریافته بود و می دانست که او یکی از قهرمانان [[اسلام]] خواهد بود. | ||
لذا او را <big>عباس (دژم: شیربیشه)</big> نامید؛ زیرا در برابر کژیها و باطل، ترش رو و پر آژنگ بود و در مقابل | لذا او را <big>عباس (دژم: شیربیشه)</big> نامید؛ زیرا در برابر کژیها و باطل، ترش رو و پر آژنگ بود و در مقابل نیکی، خندان و چهره گشوده. روزی امالبنین وارد اتاق شد. علی (ع) را دید که عباس خردسال را روی پاهایش نشانده، آستینهای کودک را بالا زده و بازوانش را میبوسد و به شدت میگیرید. امالبنین حیران و نگران علت را پرسید. علی (ع) با اندوه پاسخ داد: به این دو دست نگاه میکردم و آنچه بر سرشان میآید، به یاد میآوردم. تعجب امالبنین به ترس تبدیل شد: مگر چه بر سر دستان پسرم خواهد آمد؟ و پاسخ شنید که از بازو قطع خواهند شد. پرسید: چرا یاعلی؟ و آنگاه شرح کربلا را شنید و اینکه دستان فرزندش در راه پسر ریحانه رسول، قطع خواهند شد. گریه امانش نمیداد، اما شکر خدا را میگفت که پسرش فدای سبط گرامی رسول (ص) میشود. علی (ع) مادر عباس را به منزلتی که فرزندش نزد خدا داشت، بشارت داد و گفت که خداوند در عوض دو دست، دو بال به او میبخشد تا با ملائکه در بهشت پرواز کند. <ref>باقر شریفقرشی، زندگانی حضرت ابوالفضلالعباس</ref> | ||
=سخنان بزرگان در بیان فضایل ام البنین (ع)= | =سخنان بزرگان در بیان فضایل ام البنین (ع)= | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
علی محمد علی دُخَیل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می نویسد: «عظمت این زن (امالبنین) در آنجا آشکار میشود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او میدهند به آن توجه نمیکند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین (ع) میپرسد؛ گویی [[امام حسین (ع)]] فرزندِ اوست نه آنان» <ref>العباس علیهالسلام، ص 18</ref> | علی محمد علی دُخَیل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می نویسد: «عظمت این زن (امالبنین) در آنجا آشکار میشود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او میدهند به آن توجه نمیکند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین (ع) میپرسد؛ گویی [[امام حسین (ع)]] فرزندِ اوست نه آنان» <ref>العباس علیهالسلام، ص 18</ref> | ||
مقرم | مقرم می گوید امالبنین (ع) از بانوان با فضیلت به شمار می رفت. وی حق اهل بیت را خوب می شناخت و در محبت و دوستی با آنان خالص بود و متقابلا خود در میان آنان جایگاه بلند و مقام ارجمندی داشت. <ref>العباس علیهالسلام، ص 72</ref> | ||
=وفات امالبنین= | =وفات امالبنین= |