زکریا سلیمان بیومی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:


==سفر او به خارج از کشور==
==سفر او به خارج از کشور==
توفان‌های بزرگی از طرف رژیم [[انور سادات]] در انتظار او بود تا اینکه از انتصاب، او جلوگیری کردند. و ایشان را آزار و اذیت و حتی تهدید به دستگیری کردند تا اینکه به توصیه یک نفر از مصر خارج شد وگرنه دستگیر می‌شد. و این امکان وجود نداشت با مدرک تحصیلی در [[مصر]] کار کند، به همین دلیل به کشور [[عربستان]] محل [[حرمین شریفین]] سفر کرد و در دانشگاه اسلامی ''محمد بن سعود'' مشغول به کار شد و سال‌ها در آنجا زندگی کرد.
توفان‌های بزرگی از طرف رژیم [[انور سادات]] در انتظار او بود تا اینکه از انتصاب، او جلوگیری کردند. و ایشان را آزار و اذیت و حتی تهدید به دستگیری کردند تا اینکه به توصیه یک نفر از مصر خارج شد وگرنه دستگیر می‌شد. و این امکان وجود نداشت که با مدرک تحصیلی در [[مصر]] کار کند، به همین دلیل به کشور [[عربستان]] سفر کرد و در کنار [[حرمین شریفین]] در دانشگاه اسلامی ''محمد بن سعود'' مشغول به کار شد و سال‌ها در آنجا زندگی کرد. و هنگامی که اوضاع آرام شد و رژیم [[مصر]] دگرگون شد و امنیت دولتی او را فراموش کرد، به‌عنوان استاد تاریخ در دانشکده تعلیم و تربیت در دانشگاه منصوره منصوب شد و ریاست گروه تاریخ مدرن و معاصر در دانشکده را برعهده داشت.<br>


و هنگامی که اوضاع حل شد و رژیم مصر دگرگون شد و امنیت دولتی او را فراموش کرد، خداوند به او فرصت داد، پس معلم تاریخ در دانشکده تعلیم و تربیت در دانشگاه منصوره منصوب کرد و تا رسیدن به درجه در کار خود باقی ماند. استاد، و ریاست گروه تاریخ مدرن و معاصر در دانشکده.
==بیماری همسر==
==بیماری همسر==
دکتر مصطفی رجب می گوید:
دکتر مصطفی رجب می‌گوید:
خداوند متعال او را با بیماری همسرش و نیاز او به معالجه در انگلیس آزمایش کرد، بنابراین جایگزینی برای استعفا نیافت تا انعام پایان خدمت را در اختیار او قرار دهد تا همسرش را معالجه کند و برای اقامتش هزینه کند. با او در اروپا بود تا اینکه خداوند او را شفا داد و با او بازگشت. و او مجدداً در کالج خود به عنوان سیستم پاداش و برای سالهای زندگی خود منصوب شد.
[[خداوند]] متعال او را با بیماری همسرش و نیاز او به معالجه آزمایش کرد؛ بنابراین جایگزینی برای استعفا نیافت و با همسرش برای معالجه به [[انگلیس]] سفر کرد. با او در [[اروپا]] بود تا اینکه خداوند او را [[شفا]] داد و با او بازگشت. و او مجدداً در کالج خود به عنوان سیستم پاداش و برای سالهای زندگی خود منصوب شد.


او در پنجاه و هشت سالگی تا زمان مرگش در خانه ماند و در کتابخانه اش محصور شد تا بهای دفاعش از اخوان المسلمین را بپردازد «او عضوی از گروه آنها نیست» و با تراژدی خود تأیید کند که چگونه یک هدف، مورخ بی‌طرف و موشکافانه می‌تواند قربانی دوباره (در همه اعصار!!) بی‌عدالتی باشد که برای مبارزه با آن با قلم خود زندگی کرد.
او در پنجاه و هشت سالگی تا زمان مرگش در خانه ماند و در کتابخانه اش محصور شد تا بهای دفاعش از اخوان المسلمین را بپردازد «او عضوی از گروه آنها نیست» و با تراژدی خود تأیید کند که چگونه یک هدف، مورخ بی‌طرف و موشکافانه می‌تواند قربانی دوباره (در همه اعصار!!) بی‌عدالتی باشد که برای مبارزه با آن با قلم خود زندگی کرد.