شیخ محمد بخیت مطیعی؛ عالم و نویسنده ای تقریبی (مقاله): تفاوت میان نسخهها
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo"> | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:Jeld20.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره بیستم]] | [[پرونده:Jeld20.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره بیستم]] |
نسخهٔ ۱۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۵۸
فصلنامه | اندیشه تقریب |
---|---|
اطلاعات نشر | سال پنجم/ شماره بیستم/ پاییز 1388 |
عنوان مقاله | شیخ محمدبخیت مطیعی؛ عالم و نویسندهای تقریبی |
نویسنده | ع.ر.امیردهی |
تعداد صفحات | 8 |
بخش | پیشگامان تقریب |
زبان | فارسی |
چکیده:
شیخ محمد بخیت مطیعی (1271 ـ 1354 هـ .ق) پس از تحصیلات ابتدایی و حفظ قرآن کریم، وارد دانشگاه الازهر شد و دروس مختلف اسلامی را با موفقیت به پایان برد. از آنجا که وی به شغل قضاوت علاقهمند بود، به آموختن فقه حنفی روی آورد و بعد از فارغالتحصیلی، در شهرهای متعدد به سمت قاضی منسوب شد و پس از چندی ریاست عالیه قضاوت در کشور مصر را عهدهدار گردید. وی در ربع آخر عمرش به تدریس و تألیف پرداخت و علاوه بر تربیت شاگردان، دهها کتاب و اثر علمی از خود به جای گذاشت. مهمترین دستاورد زندگی علمی ـ فرهنگی مطیعی را میتوان اندیشه اصلاحگری و تقریب مذاهب اسلامی و تبیین آرای فقهی مذاهب گوناگون و عدم تعصب مذهبی وی برشمرد. نمونههایی از تلاش وحدتگرایانه و اندیشه انسجام مذهبی وی در این نوشتار بیان شده است.
کلیدواژهها: شیخ محمد بخیت مطیعی، الازهر، تلاشهای وحدتگرایانه، مفتی مصر.
ولادت و تحصیلات
در شهر «المطیعه» از نواحی استان «اسیوط» در خانوادهای مسلمان و مالکی مذهب، در دهم محرم سال 1271 هجری قمری (1856 میلادی) پسری به دنیا آمد که نام وی را محمد گذاشتند. پدرش، حسین، وی را از زمان طفولیت با آموزههای دینی رشد داد. محمد را در سن چهار سالگی به خواندن و نوشتن وادار کردند، سپس به حفظ قرآن کریم پرداخت و قرائت و تجوید و حفظ را قبل از ده سالگی به پایان برد و بعد از آن در سال 1822 هجری قمری به عنوان دانشجو وارد «الازهر» شد و یادگیری آموزههای مذهب مالکی (در فقه) را آغاز کرد.
مذهب مالکی در منطقه و روستای محل تولد وی رواج داشت. معلمان ابتدایی و امام جماعت مسجد، به ترویج آن میپرداختند. از این رو، وی بعد از ورود به «ازهر» به مطالعه و آموزش کتابهای متعلق به مذهب مالکی پرداخت. از این میان، کتاب «مختصر خلیل» را حفظ نمود. این کتاب مورد اهتمام علمای متأخر مذهب مالکی است که برخی از فقهای مالکی مذهب از جمله: محمد بن عبدالله بن علی خرشی (..... ـ 1101 هـ .ق) در «الشرح الکبیر علی متن خلیل»، محمد بن احمد بن محمد علیش (.... ـ 1299 هـ .ق) در کتاب «منح الجلیل في شرح مختصر خلیل»، محمد بن محمد بن عبدالرحمان حطّاب (....ـ954 هـ .ق) در کتاب «مواهب الجلیل بشرح مختصر خلیل» و محمد بن یوسف عبدری مواق (... ـ 897 هـ .ق) در کتاب «التاج و الإکلیل في شرح مختصر العلامه خلیل» و دیگران، آن را شرح کردهاند.
از سوی دیگر، بروز علمی و تواناییهای دیگر وی در فهم و ارائه مذهب حنفی بود. در این که وی چگونه از مذهب مالکی به مذهب حنفی رو آورد، آرایی مطرح است که یکی از آنها چنین است:
روزی یکی از دوستانش از وی پرسید: «پس از فارغالتحصیلی از الازهر، دوست داری چه کاره شوی»؟ شیخ محمد در پاسخ دوستش اظهار داشت: «میخواهم قاضی شوم»! دوستش، با رد این آرزو، به وی گفت: «برای قضاوت، تحصیل و آموزش در مذهب حنفی شرط است». شیخ محمد برای دستیابی به شغل مورد نظرش، از تحصیل مذهب مالکی دست برداشت و به آموختن مذهب حنفی پرداخت.
لازم به یادآوری است که در محدوده حکومت عثمانی، بر اساس دستورالعمل رسمی، در همه مناطق از جمله در مصر، مسئولیت قضاوت شرعی بر عهده عالمان حنفی مذهب بود و عالمان سایر مذاهب حق نداشتند بر کرسی قضاوت بنشینند.
به گفته دکتر محمد دسوقی، جریان روآوری شیخ محمد بخیت به مذهب حنفی، به جای مذهب مالکی، را جناب استاد دکتر علی جمعه مفتی کشور مصر هم گزارش کرده است.
و نیز در شیوه تحصیلی شیخ محمد بخیت آوردهاند که وی برای آموختن شرح کتاب «مراقی الفلاح» تألیف حسن بن عمّار حنفی (994ـ1069 هـ.ق) نزد دو استاد حاضر میشد. از وی پرسیدند چرا برای آموختن یک متن، در درس دو استاد حاضر میشوی؟ در پاسخ گفت: «هر یک از اساتید شیوه مخصوص در شرح کتاب دارند».
استادان و مشایخ شیخ محمد بخیت
شیخ محمد بخیت بر اساس منویات خویش، علاوه بر آموختن فقه و اصول مذهب حنفی جهت رسیدن به شغل قضاوت، به کسب اطلاع و آگاهی بیشتر از مبانی فقه و اصول سایر مذاهب اسلامی هم پرداخت. در همین راستا، غیر از علوم و ادبیات عربی، به دروسی همانند علوم تفسیر و حدیث، علم توحید، علم نحو و صرف، و علم بلاغت و منطق اهتمام ورزید. وی افتخار داشت که شاگردی برخی علمای برجسته الازهر را داشته باشد؛ استادان بزرگی همانند:
- ـ شیخ محمد دمنهوری شافعی (..... ـ 1288 هـ .ق) از متخصصان علم عروض و بلاغت؛
- ـ شیخ محمد مهدی عباسی (1243 ـ 1315 هـ .ق) اولین عالم حنفی مذهب که سرپرستی الازهر را بر عهده گرفت و به صدور فتاوی مشهور شده که مهمترین مؤلفاتش «الفتاوی المهدیه» در هفت جلد است؛
- ـ شیخ عبدالرحمان بن محمد شربینی (.... ـ 1326 هـ .ق) از فقهای شافعی که از سال 1322 تا سال 1324 ق مسئولیت استادی الازهر را به عهده داشت؛
- ـ شیخ عبدالغنی ملوانی؛
- ـ شیخ احمد بن محجوب فیومی رفاعی (.... ـ 1325 هـ .ق) از فقهای مالکی مذهب و متخصص در علم نحو؛
- ـ شیخ عبدالرحمان بحراوی؛
- ـ شیخ محمد البسیونی؛
- ـ شیخ محمد إنباجی؛
- ـ شیخ محمد عنتر؛
- ـ شیخ درستاوی؛
- ـ سید جمال الدین أفغانی (1254ـ 1315 هـ .ق) استاد بخش علوم فلسفی و عقلی؛
- ـ شیخ حسن طویل (1250 ـ 1317 هـ .ق) از عالمان مالکی مذهب و متبحر در معقول و منقول.
استفاده از استادان بزرگ در کنار تلاش و کوشش شبانهروزی، شیخ محمد بخیت را در مرتبه بالاترین درجه علمی آن روز الازهر قرار داد به گونهای که گواهی درجه یک «عالم» را اخذ و لباس استادی را بر تن کرد.
پس از دریافت گواهی «عالم»، به تدریس علوم فقه و توحید و منطق در الازهر پرداخت و پس از دو سال به منصب قضاوت شرعی دست یافت. وی در شهرها و مناطق مختلف همانند قیلوبیه، منیا، بورسعید، سویس، فیّوم، أسیوط، و اسکندریه به قضاوت پرداخت و پس از آن در سال 1315 هـ .ق/ 1897م. به عنوان عضو اول دادگاه عالی مصر برگزیده شد و بالاخره در اواخر سال 1905 میلادی از کار در ادارات دولتی کنارهگیری کرد.
با روی کار آمدن شاه حسین در مصر، شیخ بخیت به عنوان مفتی کشور مصر برگزیده شد. وی از نهم صفر سال 1333 / 21 دسامبر 1914 م، سمت افتا در مصر را بر عهده گرفت و این منصب علمی تا زمان بازنشستگی وی در سال 1921 م. ادامه داشت و در مدت این چند سال حدود 2028 فتوا از وی صادر گردید. در این اثنا، او همچنان به تدریس، تألیف، سخنرانی و مناظرات علمی اشتغال داشت.
وی با تدریس کتابهای مفصل در علوم تفسیر و حدیث، فقه و اصول فقه، توحید، فلسفه و منطق، توانست شاگردانی برجسته در دانشگاه الازهر پرورش دهد که بعدها، نقش به سزایی در نشر فرهنگ اسلامی داشتند. از میان شاگردان ممتازش میتوان از شیخ حسنین محمد مخلوف عدوی مالکی، (1890ـ1990م) نام برد. وی که از مفتیان مصر، فقیه، محدّث و اصولی صوفی مسلک بود، چندین کتاب در موضوعات گوناگون تألیف کرده و پس از شیخ عبدالمجید سلیم عهدهدار منصب مفتی کشور مصر گردیده است.
با آن که شیخ محمد بخیت مدتی از عمر خود را در شغل قضاوت و سر و سامان دادن به وضعیت دادگاههای کشورش گذراند، اما دست از تألیف برنداشت و حدود سی جلد کتاب در موضوعات متنوع از وی به یادگار مانده است.
وفات شیخ بخیت
شیخ محمد بخیت کمی قبل از نماز عصر روز جمعه بیستم ماه رجب المرجب سال 1354 ق (مطابق با 18 اکتبر 1935 م) دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.
با پخش خبر درگذشت شیخ بخیت، اقشار مختلف مردم ضمن ابراز همدردی، خود را برای تشییع جنازه آماده کردند. ساعت 3 بعد از ظهر روز شنبه 21 رجب، جنازهاش از «کوبری اللیمون» تشییع شد. در این مراسم، نیروها و مسئولان دولتی، طلاب و علمای بزرگ الازهر که پیشاپیش آنها استاد برجسته، شیخ محمد مصطفی مراغی، رئیس دانشگاه الازهر، قرار داشت، به همراه بسیاری از کارمندان حکومتی و شخصیتهای مختلف شرکت داشتند و پس از اقامه نماز میت، جنازهاش بر دوش ارادتمندانش حمل شد و در «قرافه المجاورین» دفن گردید. پس از دفن، مراسم گوناگونی برای بزرگداشت او برگزار گردید.
یکی از مهمترین مجالس فاتحه و بزرگداشت، مجلسی بود که عدهای از علما و ادبا به ریاست امیر عمر بن طوسون (1872 ـ 1944 م) در روز جمعه 19 ذی الحجه سال 1354 هـ .ق (مطابق با 13 مارس 1936 م) در «دار المرکز عمومی جوانان مسلمان» در قاهره برگزار کردند. در این مراسم رئیس انجمن و بسیاری از علما و بزرگان و در رأس آنها شیخ مراغی و محمد صدقی باشا و استادانی همانند شیخ فحام، عبدالمجید لبّان، شناوی و ... شرکت نموده بودند و تعداد حاضران در آن مجلس بیش از دو هزار نفر بود.
تألیفات شیخ مطیعی
مجموعه تألیفات شیخ مطیعی به سی کتاب رسیده است. در یک نگاه اجمالی به آثار وی میتوان به توان علمی و تنوع فرهنگی و تسلط او بر معارف علمی پی برد. وی در علم کلام و توحید، علوم قرآن و حدیث، مباحث فقهی و اصولی و سایر معارف دینی مطلب نوشت. فهرستی از کتابهای وی را میتوان چنین لیست کرد:
- تنبیه العقول الإنسانیه لما في آیات القرآن من العلوم الکونیة؛
- حقیقة الاسلام و اصول الحکم؛
- توفیق الرحمن للتوفیق بین ما قاله علماء الهیئة و بین ما جاء في الأحادیث الصحیحة و آیات القرآن؛
- القول المفید علی وسیلة العبید؛
- مقدمهای بر شفاء السقام في زیاره خیر الأنام؛
- حاشیه بر شرح علامه ابو البرکات «الخریدة البهیة في علم العقائد الدینیه»؛
- حسن البیان في ازالة بعض شبه وردت علی القرآن؛
- الکلمات الحسان في الحروف السبعة و جمع القرآن؛
- حجةالله علی خلیفته في بیان حقیقة القرآن و حکم کتابته و ترجمه؛
- الکلمات الطیبات في المأثور من الروایات عن الاسراء و المعراج؛
- رفع الأغلاق عن مشروع الزواج و الطلاق؛
- ارشاد الأمة إلی احکام اهل الذمه؛
- القول الجماع في الطلاق البدعی و المتتابع؛
- إرشاد العباد للوقف علی الأولاد؛
- إرشاد القاریء و السامع إلی أنّ الطلاق إذا لم یضف الی المرأه غیر واقع؛
- إرشاد أهل الملة إلی اثبات الأهلّه؛
- أحسن الکلام فیما یتعلّق بالسنة و البدعة من الأحکام؛
- سلّم الوصول لشرح نهایة السؤل في شرح منهاج الأصول. (این کتاب در علم اصول است)؛
- البدر الساطع علی جمع الجوامع؛
- حلّ الرمز عن معمّی اللغز؛
- و ...
علاوه بر اینها، هزاران فتوای فقهی در پاسخ به پرسشهای مختلف مردم مصر یا سایر کشورهای اسلامی از سوی شیخ مطیعی صادر شده است. در بسیاری از این فتاوا، پرداختن به مشکلات و مسائل عصر مورد توجه بوده است، مثل جریانهایی که افکار کمونیستی در پی داشت یا اختلافات برخی از حاکمان کشورهای اسلامی، یا مشکل ناهنجاریهای اخلاقی که به صورت رسمی انجام میگرفت و یا تشویق و تحریص به مقاومت در برابر گروههای تبشیری مسیحیان و نیز مستشرقان؛ هر یک از این امور، موجب میگردید جامعه اسلامی مصر، از گمراهیهای عصر نجات پیدا کند و مردم مسلمان از خطر فرهنگی دشمنان اسلام، حفظ گردند.
تلاشهای اجتماعی ـ فرهنگی
شیخ محمد بخیت مطیعی که در اول ذیقعده 1332 به مفتیگری مصر برگزیده شده بود، در حیات قضایی خود، به صورت مستقیم و غیرمستقیم، با عمدهترین حوادث زمان درگیر بود؛ از جمله جریان مخالفت با اصلاحاتی که تحت نظر محمد عبده در الازهر صورت میگرفت و مشکلاتی که در باب ازدواج علی یوسف (شاعر و روزنامهنگار مصری) پدیدار شد و ماجراهای 1300 ش / 1921 میلادی که به استقلال مصر انجامید.
شیخ بخیت مطیعی عضو «الرابطه الشرقیه» نیز بود. اما در اعتراض به کوششی که برخی از اعضا به منظور الغای محالمه علی عبدالرزاق مبذول میداشتند در سال 1304 ش / 1925 م از آن انجمن کناره گرفت.
وی در مسائل مختلف آن روزگار، از جمله منازعات در ترجمه قرآن و وضع زنان و مبارزه با الغای «وقف بر اولاد»، شرکت فکری فعال داشت. آثار و مکتوبات علمی او در موضوعات مختلف، نشاندهنده آن است که وی به مسائلی که از برخورد اسلام با دستاورد علوم و فنون غرب پدید میآمده توجه داشته است. (دانشنامه جهان اسلام، ج2، ص449).
اندیشههای وحدت و انسجام
- ـ نفی تعصب مذهبی و رد هرگونه قداست برای آرای مذاهب گوناگون؛
- ـ تأکید بر همبستگی گروهی در ارائه فتاوی و عدم طرد مذاهب فقهی دیگران؛
- ـ مذاهب فقهی اسلامی، هر یک از احترام ویژه خود برخوردارند و هیچ مذهبی معصوم نیست تا بر مذاهب دیگر ترجیح داده شود؛
- ـ عمل به هر یک از مذاهب اسلامی، مجزی است؛
- ـ پاسخگویی به نیازهای علمی ـ دینی جهان اسلام و اهتمام به مشکلات فرهنگی مسلمانان؛
- ـ ایمان و اعتقاد به تقریب میان پیروان مذاهب فقهی و دعوت به وحدت اسلامی.
تلاشهای وحدتگرایانه
- ـ تلاش برای صلح میان یمن و حجاز در درگیریهای پنج ساله (1929 ـ 1934 م) میان پادشاه نجد و حجاز، ملک عبدالعزیز بن سعود (1367 ق / 1953م) و حاکم یمن، امام یحیی بن محمد بن یحیی حمید الدین (1367 ق / 1934 م).
وی با ارسال پیامی به طرفین درگیری، آنها را نصیحت کرد و از خونریزی و قتل بیگناهان از دو کشور مسلمان بر حذر داشت.
- ـ در پاسخ به سؤال درباره مدفن حضرت زینب(علیهاالسلام) که آیا در مصر است یا نه، به رأی مورخان بزرگ همانند طبری، ابن اثیر و ابن جبیر و سخاوی استناد کرده و معتقد است آن حضرت نه در زمان حیات، مصر را زیارت کرده و نه جسدش به مصر آورده شد. در عین حال، نظریات مخالفان این رأی را هم آورده که عدهای از صوفیه از جمله ابو اسحاق ابراهیم بن احمد بن اسماعیل خواص و ابو محمد عبد الوهاب بن احمد بن علی شعرانی حنفی میباشند. وی در این موضوع، بدون توجه به اختلافات، به نظریهپردازی علمی پرداخت و پس از اعلام نظرش، گروهی به مخالفت و گروهی به مخالفت با او برخاستند، اما وی هیچ عکسالعملی به دو گروه مخالف و موافق نشان نداد تا اختلافی پدید نیاید و به وحدت امت اسلامی ضربهای وارد نگردد.
- ـ گرچه شیخ محمد مطیعی حنفی مذهب بود و با اسم «محمد بخیت مطیعی حنفی» فتاوای صادره را امضا مینمود، اما به آرای مذاهب مختلف اهتمام میورزید، تا جایی که به تأسیس «مؤسسه اجتهاد گروهی» پرداخت تا در ضمن آن، فتاوا و احکام صادره طبق یک برنامهریزی کلان ارائه گردد. بر اساس این، آرایی را ترجیح میداد که با واقعیت خارجی جامعه اسلامی مطابقت داشته، مشکلات جامعه را علاج نماید.
- ـ در جریان فتنهانگیزی برخی از نظریهپردازان مثل «رینان» که نوشته بود ملت فارسی (زبان) شیعهاند و مسلمان نیستند، شیخ محمد بخیت فریاد برمیآورد که: «خدا میداند و شهادت میدهد که «رینان» در گفتارش، دروغ میگوید. مردم فارس (ایران) برخی سنّی مذهب و برخی شیعهاند، اما آنها قبل از هر چیز مسلماناند، و این اندیشمندان و رهبران فارسی زبان از قدیم تا زمان حاضر به اسلام گرویدند و همانند سایر مسلمانان حج و طواف خانه خدا را به جای میآورند و همانند نمازگزاران مسلمان به طرف کعبه نماز میخوانند و همانند روزه مسلمانان، روزه میگیرند و کتابها و تألیفات مخطوط و چاپ شده آنها، (بازار) کشورها را پر کرده است. این کتابها در اصول (کلام و عقاید) و فروع (فقهی) اسلامی تنظیم شده است».
- ـ وی در ضمن سخن دیگری که به مؤلفات فلاسفه و متفکران مسلمان ایرانی همانند فارابی، ابن سینا، بهمنیار،ابن سبعین، و صدرالدین شیرازی و ... اشاره دارد، میگوید: «مخالفان و فتنهانگیزان نمیدانند که اسلام تبعیضنژادی را طرد کرده است؟ وقتی که ایرانیان مسلمان شدند، آنان و مسلمانان عرب، یک امت اسلامی را تشکیل دادند. آنچه که آنها را همانند یک ریسمان محکم به یکدیگر وصل کرد، دین اسلام و مجموعه آموزههای دینی بوده است».
- ـ شیخ مطیعی در کتاب «رفع الأغلاق عند مشروع الزواج و الطلاق» صفحه 100 (چاپ دار الفاروق بالجیزه، مصر) درباره مسائل اختلافی میان مذاهب اسلامی، و این که کسی نمیتواند دیگری را از عمل به هر مذهبی از مذاهب منع کند، آورده است: «آیا نمیبینی (شیعیان) امامیه که در حال حاضر در کشور مصر زندگی میکنند، بدون هیچ مشقتی به آرای مذهبی خودشان (شیعه) عمل میکنند؟»
وی با طرح این نکته، به تقبیح تعصب مذهبی پرداخته، عمل به اجتهادات هر یک از مذاهب را صائب دانسته و همگان را به تقریب مذاهب دعوت میکند.
منابع و مآخذ:
این نوشتار، تلخیص، اقتباس و گزارشی از کتاب «محمد بخیت المطیعی، الفقیه الاصولی المفتی» تألیف دکتر محمد دسوقی میباشد که مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی آن را چاپ کرده است. همچنین، مراجعه شود به: دانشنامه جهان اسلام، ج 2، ص449.