۸۶٬۰۷۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ارزشهای انسانی مشترک و نقش آنها در تحکیم همبستگی ملتها''' عنوان مقالهای است به زبان فارسی که [[محمد علی تسخیری|آیتالله محمد علی تسخیری]] در رابطه با ارزشهای مشترک میان انسانها و تبیین چگونگی تاثیرگذاری این ارزشها بر همبستگی ملتها و تحکیم این همبستگی به نگارش در آمده است. نویسنده در این مقاله به مواردی چون: ارزشهای مشترک مطلق و نسبی، صلح جهانی، ابعاد گسترده گفتگوی ادیان، گفتگوی تمدنها و نقش ارزشها در آن و... میپردازد که تامل در این معانی خود به نوعی زمینه تعمیق و نهادینه سازی فرهنگ گفت و گو و تعامل میان پیروان مذاهب اسلامی را در فضایی | '''ارزشهای انسانی مشترک و نقش آنها در تحکیم همبستگی ملتها''' عنوان مقالهای است به زبان فارسی که [[محمد علی تسخیری|آیتالله محمد علی تسخیری]] در رابطه با ارزشهای مشترک میان انسانها و تبیین چگونگی تاثیرگذاری این ارزشها بر همبستگی ملتها و تحکیم این همبستگی به نگارش در آمده است. نویسنده در این مقاله به مواردی چون: ارزشهای مشترک مطلق و نسبی، صلح جهانی، ابعاد گسترده گفتگوی ادیان، گفتگوی تمدنها و نقش ارزشها در آن و... میپردازد که تامل در این معانی خود به نوعی زمینه تعمیق و نهادینه سازی فرهنگ گفت و گو و تعامل میان پیروان مذاهب اسلامی را در فضایی صمیمانهتر و در راستای [[وحدت امت اسلامی|وحدت و اتحاد امت اسلامی]] فراهم میآورد. | ||
=پیشدرآمد= | =پیشدرآمد= | ||
هر تعریفی که از ”تمدن“ داشته باشیم باید بپذیریم که در تعریف «انسانیت» مفهوم گرایش عمومی به سمت خدمت به انسان و تکامل تواناییها و امکانات ذاتی و عرضی او، از جمله مهمترین بنیادها به شمار میرود. | هر تعریفی که از ”تمدن“ داشته باشیم باید بپذیریم که در تعریف «انسانیت» مفهوم گرایش عمومی به سمت خدمت به انسان و تکامل تواناییها و امکانات ذاتی و عرضی او، از جمله مهمترین بنیادها به شمار میرود. | ||
هیچ مذهب، مکتب یا حتی رفتاری، جز با داشتن | هیچ مذهب، مکتب یا حتی رفتاری، جز با داشتن جنبه انسانی نمیتواند بعد تمدنی به خود گیرد. لازمه این بعد انسانی ـ بنابر ادراکات وجدان و بدون نیاز به استدلال ـ باور به مجموعه ارزشهای مطلق و مشترک است، چه نمیتوان در هر چیز، هم قایل به نسبیّت بود و هم وجود ویژگیهای انسانی را مسلّم تلقی کرد. زیرا این امر متضمّن نوعی تناقض و باصطلاح پارادوکس است بدین معنا که لازمهاش از یک سو پذیرش هویت متفرّد و جزیی اگر نه کلی انسان و از سوی دیگر، نفی هرگونه وجه تمایز انسانی یا ارزش ثابت در آن است. | ||
اینک پرسش این است که این ویژگی و ارزش ثابت، کدام است؟ | اینک پرسش این است که این ویژگی و ارزش ثابت، کدام است؟ | ||
پاسخ وجدانی این پرسش (با تأکید بر وجدانی بودن این پاسخ به دلیل بینیازی از استدلال)، همانا فطرت انسانی است. | پاسخ وجدانی این پرسش (با تأکید بر وجدانی بودن این پاسخ به دلیل بینیازی از استدلال)، همانا فطرت انسانی است. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==قضایای بدیهی و امیال فطری== | ==قضایای بدیهی و امیال فطری== | ||
قضایای بدیهی به او (یعنی انسان) توان شناخت میبخشند: شناخت خود، شناخت هستی و واقعیّت، فلسفه وجود و پیوندهای موجود میان اشیا. این قضایا مواردی چون: ایمان به اصل علیّت، ایمان به عدم امکان اجتماع و ارتفاع نقیضین و برخی قضایای دیگر را شامل میشوند. | قضایای بدیهی به او (یعنی انسان) توان شناخت میبخشند: شناخت خود، شناخت هستی و واقعیّت، فلسفه وجود و پیوندهای موجود میان اشیا. این قضایا مواردی چون: ایمان به اصل علیّت، ایمان به عدم امکان اجتماع و ارتفاع نقیضین و برخی قضایای دیگر را شامل میشوند. |