کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۹۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{{جعبه اطلاعات حزب
| عنوان = عصام العطار
| عنوان = جریان سنی التیار السلفی کویت(جنبش سلفی در کویت)
| تصویر = عصام العطار.webp
| تصویر = سلفی در کویت.jpg
| نام = عصام العطار
| نام = جریان سنی التیار السلفی کویت
| نام‌های دیگر =
| تاریخ تأسیس = 1920 م  
| سال تولد = 1927 م
| مؤسس =
| تاریخ تولد =
| رهبران = عبدالله خلف الدحیان و شیخ عبدالعزیز الرشید
| محل تولد = [[سوریه]]
| اهداف =  
| سال درگذشت =
| تاریخ درگذشت = 2024
| محل درگذشت = [[آلمان]]
| استادان =
| شاگردان =
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]]
| آثار = {{فهرست جعبه افقی |ثورة الحق |أزمة روحية |من بقايا الأيام |و ... }}
| فعالیت‌ها = {{فهرست جعبه افقی |گروه شباب محمد |رهبر معنوی [[اخوان‌المسلمین سوریه]] }}
| وبگاه =  
}}
}}
'''عصام العطار'''، مبلغ اسلامی، نویسنده ادبی، شاعر، متفکر، مربی، نماینده مجلس [[سوریه]] و رهبر سابق [[اخوان المسلمین سوریه|اخوان‌المسلمین سوریه]] است. وی برادر دکتر [[نجاح العطار]] معاون فرهنگی و رسانه‌ای رئیس جمهور سوریه و همسرش واعظ و نویسنده بنان الطنطاوی دختر شیخ [[علی الطنطاوی]] و نوه اش مرحوم هدی عبدین، فعال حقوق بشر است.  
'''جریان سنی التیار السلفی کویت'''، کویت به لیبرال‌ترین کشور در میان کشورهای شیخ‌نشین شهره است؛ کشوری با حاکمانی اهل‌مدارا و اهل‌تعامل، و سیستم حکومتی نیمه‌دموکراتیک که مردم مشارکتی جدی در سرنوشت خود دارند. جامعۀ کویت از آزادی، تسامح و فضای باز قابل‌توجهی برخوردار بوده و است. کویت برخلاف عربستان و بحرین که پیدایش آنها مرهون شمشیر وهابی است، با روشی صلح‌آمیز پایه‌گذاری شد و حاکمان کویت این کشور را همواره با تدبیر و مدارا و مشاوره با مردم، اداره کرده‌اند.
شکل‌گیری متفاوت و مسالمت‌آمیز کویت، خصوصیات شخصی حاکمان آل‌صباح، وجود تهدیدهای داخلی و خارجی، و همچنین ترکیب جمعیتی این کشور، همگی در پیدایش چنین سیاست متفاوتی نقش داشته‌اند. به نظر می‌رسد کشوری با این اوصاف، بستر مناسبی برای رشد وهابی گری نباشد. این در حالی است که امروزه وهابی های کویت، جایگاه ویژه‌ای در فعالیت‌های تروریستی این جریان در عرصۀ بین‌المللی دارند. سلفی‌ها از بیشترین آزادی در این شیخ‌نشین بهره می‌برند و در کنار عربستان از اصلی‌ترین حامیان مالی جریان تروریست های مسلح محسوب می‌شوند. در این مقاله، به بررسی پیدایش و علل گسترش جریان وهابی در کویت، چگونگی سیاسی شدن سلفی‌ها که در شکل سنتی خود کاری با سیاست ندارند، تبدیل شدن آنها به جریان معارض جدید، تمایل آنان به کسب قدرت بیشتر، و همچنین راهکار پیش‌روی کویت برای مقابله با خطر آنان پرداخته می‌شود


== معرفی اجمالی ==
== پیدایش وهابی‌گری در کویت ==
او در سال 1927 در دمشق، به دنیا آمد و متعلق به خانواده‌ای بود که از نظر مذهبی شافعی بودند و در دمشق به عنوان اهل علم و حدیث شناخته می‌شوند؛ که ده‌ها سال در مسجد اموی دمشق کرسی حدیث و موعظه در اختیار داشتند.
پیدایش وهابی گری در کویت به اوایل سال 1920م باز می‌گردد. در آن دوره، برخی مشایخ مانند عبدالله خلف الدحیان و شیخ عبدالعزیز الرشید نزد علمای سعودی تحصیل می‌کردند و پس از بازگشت از آنجا، در کویت به ترویج مکتب وهابی پرداختند. از آن زمان به بعد، ارتباط محکم و عمیقی بین آنها و علمای سعودی برقرار شد که همچنان نیز ادامه دارد<ref>دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content</ref>. چند عامل در گسترش جریان سلفی در کویت دخیل بود که در ادامه به بررسیِ آنها خواهیم پرداخت:
وی برادر نجاح العطار وزیر اسبق فرهنگ رئیس جمهور سوریه و همسر بنان الطنطاوی دختر شیخ علی الطنطاوی است که در سال 1981، افرادی ناشناس بنان را در آخن آلمان با پنج گلوله ترور کردند که نقطه عطفی در زندگی عطار بود.
* اول: ترویج گستردۀ تفکر وهابی در کویت که با حضور و فعالیت شیخ عبدالرحمن عبدالخالق، شخصیت مشهور وهابی، و بازگشت کویتی‌های فارغ‌التحصیلِ مراکز دینیِ سعودی، به وقوع پیوست. عبدالرحمن عبدالخالق شخصیت اصلیِ جریان وهابی در کویت بود<ref>آقامحمدی، مرتضی، محاصرۀ مسجدالحرام؛ ترجمۀ کتاب‌های «حصر مکة»، «أيام مع جهيمان» و «حتی لا يعود جهيمان»، ص420</ref>.
* دوم: تمرکز وهابی‌ها بر مبارزه با بدعت‌ها و خرافات در ابتدای امر، و همچنین اجتناب آنان از سیاست، به گسترش این تفکر در شرایطی‌که کویتی‌ها از شرکت در تجمعات و گروه‌های سیاسی ابا داشتند<ref>دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content</ref>، کمک کرد. به‌طور خاص، بعد از شکست 1976م، فعالیت حرکت‌های غیراسلامی و لیبرال به مقبولیت بیشتر تفکر سلفی انجامید<ref>مدیرس، فلاح عبدالله، الجماعة السلفیة في الکویت.</ref>.
* سوم: آمدن بدوی‌های<ref>قبایل صحراگردی که بین عربستان و کویت در تردد بودند و با عنوان «بدو» شناخته می‌شوند</ref>. سعودی به کویت نیز موجب تقویت و گسترش تفکر وهابی شد. بدوی‌های سعودی در دهه‌های 1960 و 1980م، از عربستان سعودی وارد کویت شدند و تابعیت کویتی دریافت کردند<ref>Longva, A, “Nationalism in Pre-Modern Guise: The Discourse on Hadhar and Badu in Kuwait”, International Journal of Middle East Studies MES, p.171.</ref>. این مهاجرت گروهی، بر اساس سیاست اتخاذشده از سوی حاکمان کویت برای افزایش جمعیت و نیز تأمین نیروی کارِ<ref>دولت نیروی کار موردنیاز خود را از کشورهای عربی و غیرعربی تأمین می‌کرد. در این میان، نگرانی آنها بیشتر از مهاجران عرب بود؛ چراکه آنها، هم عرب‌زبان بودند و هم مسلمان، و بیم آن می‌رفت که افکار خود را در کویت ترویج و اشاعه دهند. به‌عنوان نمونه، در سال 1960 عبدالرحمن دوسری، از علمای دینی کویت، نامه‌ای به بن‌باز فرستاد. وی درباره لشکر خطرناک معلمان خارجی هشدار می‌دهد و درخواست می‌کند که در استفاده از مدرسان مصری، به قدر نیاز اکتفا گردد و از رفتن طلاب به جمهوری مصر جلوگیری شود؛ چراکه خیر فرستادن آنها به آمریکا بیشتر، و شر آن کمتر از رفتن به مصر است. (نقیدان‌، منصور، الجماعة السلفیة المحتسبة؛ دراسة في فکر المحتلین للمسجد الحرام، ص105).</ref> قابل‌اعتماد بود<ref>[8]. Longva, A, “Neither Autocracy nor Democracy but Ethnocracy: Citizens, Expatriates and the Socio-Political System in Kuwait”, Monarchies and Nations: Globalization and Identity in the Arab states of the Gulf, p.14.</ref> که در این راستا، قبایل بدوی گزینۀ مناسبی به نظر می‌رسیدند<ref>. Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.</ref>.  پس از انقلاب اسلامی ایران، به‌ویژه در دوران حمله عراق به ایران، تبلیغات زیادی علیه ایران و شیعیان وجود داشت و برای جلوگیری از تهدید ش<ref>. Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.</ref> همچنین نکتۀ بعدی این بود که در مقابلِ گروه‌های اپوزیسیون، اعم از قومی-عربی‌ها و تاجران لیبرال، گروهی شکل بگیرد که حامیِ آل‌صباح باشد؛ از‌این‌رو بدوی‌ها همگن‌ترین گروه در پیوستن به جامعۀ کویت، و همچنین مطیعِ خواسته‌های آل‌صباح بودند. حیات قبایل بدوی، بر اساس سنت‌ها و ارزش‌های محافظه‌کارانه در امور سیاسی و اجتماعی بود و آنها در مقابلِ حاکم، مطیع و کر و کور بودند<ref>Behbehani, Bodour, Surviving the Arab Spring The Gulf Cooperation Council and the Case Study of Kuwait, p.191.</ref>. به‌علاوه، برخی معتقدند که شیعیان بیش از 50 درصدِ جمعیت کویت را تشکیل می‌دادند که سیاست دولت کویت در اعطای تابعیت به بدوی‌های عربستان در دهه‌های 1960م و 1970م، باعث کاهش درصد جمعیتیِ شیعیان به 35 درصد شد<ref>Alhabib, Mohammad Ebraheem, The Shia Migration from Southwestern Iran to Kuwait: Push-Pull Factors during the Late Nineteenth and Early Twentieth Centuries, p.46.</ref>. یعه، سیاست تقویت جریان سلفی در دستورِ‌کار قرار گرفت. در آن زمان، تبلیغاتی وجود داشت مبنی بر اینکه سلفی‌ها بهترین گزینه برای مقابله با خطر تشیع هستند<ref>توهمات ناشی از تبلیغات سوء علیه انقلاب ایران، کشورهای عربیِ منطقه را بر آن داشت تا در مقابلِ آنچه هجمۀ ایرانِ شیعی برای بلعیدن کشورهای مسلمان می‌نامیدند، اقدام کنند. جنگ عراق و ایران نیز بر شدت این تبلیغات افزود. در این فضا، چنین القا شد که آنچه می‌تواند در مقابلِ این تهدید، از اسلام (اهل‌سنت) دفاع کند، جریان سلفی است. به‌عنوان نمونه، محمد ابراهیم شقره، عالمی سلفی که در اردن علیه شیعه فعالیت می‌کرد، ملک حسین را متقاعد کرد که سلفی‌ها ضدشیعه هستند و حکومت می‌تواند از گفتمان سلفی برای مقابله با نفوذ ایران استفاده کند و بدین‌سان سلفی‌ها نظر ملک حسین را جلب کردند و مجال فعالیت یافتند. آنان پادشاه را راضی کردند تا البانی، رهبر برجستۀ سلفیت، که مدت‌ها در تبعید بود، به کشور بازگردد. (آقامحمدی، مرتضی، «رژیم اردن و سلفی‌های جهادیِ آن در سوریه»، سایت مؤسسۀ مطالعات راهبردی اسلام معاصر، 8/2/1396ش، آدرس: http://maraminstitute.com)</ref>. عربستان نیز از این تصمیم حمایت می‌کرد؛ چراکه به نفوذ بیشترِ این کشور در کویت کمک می‌کرد<ref>سلفی‌ها تعلق خاطر زیادی به عربستان دارند و مجرای اعمال نفوذ عربستان در کویت هستند. به‌عنوان نمونه، عبدالله النفیسی در مصاحبه‌ای، دربارۀ پیش‌بینیِ شرایط 2025م می‌گوید که در آن زمان، شیخ‌نشین‌های کوچک مانند کویت، قطر و امارات از بین می‌روند و فقط سه کشور عربستان، یمن و عمان در این منطقه باقی خواهد ماند؛ ازاین‌رو، به‌نفعِ کویت است که به خاک عربستان ملحق شود. (النفیسی، عبدالله، «عبد الله النفیسي: یکشف تصوره المخیف؟ لن یبقى في الخلیج العربي سنة 2025 سوى السعودیة و الیمن و عمان»، سایت یوتیوب، 16 ژوئن 2018م، آدرس:
https://www.youtube.com/watch?v=olmyJ8A9LaY)
</ref>.
البته باید توجه داشت که جریان سلفی در میان طبقۀ شهریِ کویت نفوذ چندانی نداشت و گسترش آن در خارج از شهر و نزد بدوی‌ها بود<ref>. دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس:
http://lojainiat.net/main/Content
</ref>؛ بنابراین، اگر آن مهاجرت‌های گسترده صورت نمی‌گرفت، سلفیت نمی‌توانست توفیق امروز خود را در میان طبقۀ شهریِ مرفه و نسبتاً آزادِ کویت کسب نماید. در پایان سال‌های دهۀ 1970م، سلفی‌ها در جامعۀ کویت، به‌ویژه در میان خانواده‌های تاجران، برای خود پیروانی به دست آوردند<ref>Freer, Courtney, “The rise of pragmatic Islamism in Kuwait's post-Arab Spring opposition movement”, Rethinking Political Islam Series, p.6.</ref>. در دهۀ 1980م، جریان سلفی در سازمان‌های کارگری و اتحادیه‌های دانشجویی پایه‌گذاری شد و در سطح سازمانی به‌طور بی‌سابقه‌ای توسعه یافت<ref>همان</ref>. همۀ اینها پس از آن رخ‌ داد که بدوی‌های وهابیِ سعودی تابعیت کویتی دریافت نمودند و با سکونت در حاشیۀ شهرها و اختلاط با جامعۀ شهری و همچنین کسب تحصیلات عالی، در ساختار جامعه و بخش‌های مختلف اداری و اقتصادی نفوذ کردند


== فعالیت‌ها ==
== جنبش‌ها، جناح‌ها و احزاب سیاسی در قانون اساسی کویت ==
اولین گامهای العطار برای ورود به سازمان اخوان المسلمین با پیوستن به گروه "شباب محمد" بود که از جمله انجمن های اخوان المسلمین به شمار می رفت. اعضای گروه شباب محمد که مبانی اسلامِ اخوانی را تدریس می کردند، برای ایراد خطبه جمعه ها به روستاها می رفتند و شاید از اینجا بود که عطار ایده این گروه را پسندید و به آن پیوست.
اگرچه قانون اساسی کشور کویت اجازه تأسیس احزاب سیاسی را نمی دهد، اما رهبران بسیاری از نیروهای سیاسی محلی که جهت گیری ها و جریانات فکری و عقیدتی مختلف را بیان می کنند، معتقدند که حتی اگر قانون اساسی این احزاب را تایید نمی کرد، منع نمی کرد. برخی می گویند که تفاهم نامه قانون اساسی تلویحاً برای چنین جناح های سیاسی مشخص شده است.


عطار یکی از بنیانگذاران اخوان المسلمین در سوریه هست و اولین مسئولیت سازمانی خود را در سال 1955 در قرن گذشته زمانی که کنفرانسی در دمشق در حضور شیوخ اصلی سوریه برگزار شد، برعهده گرفت.
علیرغم غیرقانونی بودن احزاب سیاسی؛ در تاریخ نظام سیاسی کویت -تاکنون- ثبت نشده است که بنیانگذاران آن احضار یا تحقیق و تفحص نشده باشند و جلسات آنها از نزدیک یا دور تحت تأثیر قرار نگیرد. عرصه سیاسی کویت شاهد ظهور جناح‌های متعددی است که رنگ‌های مختلف طیف سیاسی را به نمایش می‌گذارند و شروع به پرداختن به رویدادهای محلی، منطقه‌ای و بین‌المللی کرده و مواضع خود را در قبال این تحولات و رویدادها بیان می‌کنند.


عطار از منبر مسجد دانشگاه دمشق، در حضور هزاران دانشجو و استاد، عقاید خود را بیان می کرد و به نقد و حمله علیه حاکمیت وقت و دولت اسد تا آخرین روزهای عمر ادامه داد.
== نقاط قوت و ضعف ==
برجسته ترین نقاط قوت، محبوبیت زیاد جنبش سلفی، به ویژه در مناطق بیرونی که حضور قبایل متمرکز است، و در دسترس بودن بودجه کلان از سوی کمیته های خیریه است.
در مورد ضعف‌هایی که جریان سلفی از آن رنج می‌برد، خلاصه آن‌ها نبود تجربه سیاسی کافی در مقایسه با نهضت مشروطیت اسلامی است، زیرا جریان سلفی پیش از این تمایلی به ورود به فعالیت‌های سیاسی نداشت، بلکه فعالیت آن در ابتدا متمرکز بود. بر آگاهی دینی و تلاش های هدایتی مطابق با اصول و اعتقادات آن.


عصام العطار در سال 1951 به حکومت رئیس جمهور ادیب شیشکلی حمله کرد و قبل از اینکه نزدیکانش به او توصیه کنند به مصر برود، حکم بازداشت او صادر شد. زمانی که عطار پس از سفر حج به سوریه بازگشت، از حضور وی در سوریه ممانعت به عمل آمد و عطار بین لبنان، اردن، کویت و بلژیک در سفر بود تا اینکه در شهر آخن آلمان فرود آمد. زمانی که بیماری مصطفی السباعی شدید شد، عطار در سال 1964 به عنوان جانشین و رهبر گروه در سوریه انتخاب شد و تا سال 1973 رهبر این گروه در سوریه باقی ماند.
== آینده جنبش سلفی در کویت ==
این جنبش با ویژگی هایی مشخص می شود که آن را از سایر جنبش های اسلامی سلفی مشابه در داخل و یا خارج از منطقه عرب متمایز می کند.
این امر با ایده شروع حضور در انتخابات مجلس و عدم کناره گیری از واقعیت سیاسی، عبور از حضور پررنگ در سطوح فکری و فرهنگی از طریق شرکت در سایت ها و فعالیت های خدماتی، در اشکال و انواع مختلف، به طور کامل آغاز می شود. هماهنگی بدون ناهماهنگی و تضاد با سایر جریان های فکری و به طور کلی با حضور رسانه ای.
اما از سوی دیگر متوجه می‌شویم که علی‌رغم شرکت سلفی‌ها در حیات سیاسی و انتخابات شورای ملی از سال 1360 تا کنون و موفقیت آنان در دستیابی به موقعیت‌های پیشرفته در سطح قوای مقننه و مجریه، در آنچه تحولی زودهنگام تلقی می‌شود. در موقعیت سلفی ها نسبت به همین روند در کشورهای دیگر; علیرغم همه اینها، هنوز بسیاری از مشکلات و مسائل حل نشده وجود دارد که جنبش سلفی نتوانسته آنها را حل کند، از جمله: موضع خود در مورد حقوق سیاسی زنان، اسلامی کردن قوانین و به ویژه درخواست برای اصلاح اصل 2 قانون اساسی.


== ترور ==
== پانویس ==
عطار مورد سوء قصدهای متعددی قرار گرفت که اولین آنها در سال 1963 بود که در خانه طنطاوی حضور داشت، اما این تلاش با شکست مواجه شد. او در آلمان دائماً در حرکت بود زیرا دولت آلمان به او گفته بود که افراد مسلح او را تعقیب می کنند و می خواهند او را بکشند.
{{پانویس}}
 
عطار یک سال و نیم به همین منوال ماند و در آلمان رفت و آمد کرد تا اینکه همسرش بنان (دختر طنطاوی) در 17 مارس 1981 ترور شد که تأثیر زیادی بر او گذاشت.
 
== درگذشت ==
عصام العطار، رهبر سابق اخوان المسلمین سوریه و مخالف جدی دولت اسد، سحرگاه جمعه ۱۴ اردیبهشت پس از یک بیماری طولانی،در سن 97 سالگی در شهر آخن آلمان درگذشت.
 
== فعالیت سیاسی ==
 
العطار راه خود را در وکالت و کار اسلامی با انجمن «جوانان ما مولای محمد» آغاز کرد و اولین ارتباطش با اخوان المسلمین بود، زیرا یکی از انجمن هایی بود که بعدها این گروه را به همراه «دارال» تأسیس کرد. -ارقم در حلب و الانصار در دیرالزور و اخوان المسلمین در حماه که همگی جنبش هایی هستند که اخوان المسلمین را در سال 1945 توسط مصطفی السباعی تأسیس کردند.
 
العطار به دلیل گشاده رویی خود نسبت به همه جنبش ها و گروه هایی که ممکن بود با اخوان المسلمین موافق یا مخالف باشند شناخته شده بود و هدف او گرد هم آوردن مردم سوریه و متحد کردن صفوف آنها به خاطر کشور بود.
 
در مورد او نیز شناخته شده بود که از صاحبان قدرت نمی ترسید، بنابراین افکار خود را آنطور که می خواست بیان می کرد و این امر از دو جهت بر او تأثیر می گذاشت، اول اینکه او شهرت پیدا کرد و افراد زیادی را تحت تأثیر قرار داد و جایگاه خود را در جامعه به دست آورد و دیگری این بود که بهای سخنانش را پرداخت. او در سال 1951 حکم دستگیری او را صادر کرد و مجبور شد به مصر پناه برد.
 
عزیمت او به مصر به توصیه نزدیکانش از جمله علی طنطاوی بود و در آنجا اخوان با حسن الهدیبی و عبدالقادر عوده آشنا شد و در کمیته راهبری گروه با آنها همکاری کرد. عطار همچنین با سید قطب، البشیر ابراهیمی، محمود شاکر و عبدالوهاب عزام ملاقات کرد.
 
او با اطلاع از بیماری پدرش در سال 1952 مجبور به بازگشت به دمشق شد و چند روز قبل از مرگش توانست او را ببیند. در سال 1954، العطار به عنوان دفتر اجرایی اخوان المسلمین انتخاب شد و تظاهراتی را رهبری کرد که در آن سال به اعدام واعظان اعتراض کردند.
 
سال بعد، او به عنوان دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی، که شامل شیوخ ارشد سوریه بود، انتخاب شد دفتر این گروه در دمشق، قبل از انتخاب نماینده و سخنگویی به نمایندگی از آن، در یک زمان مسئولیت کنترل کل و دفتر اجرایی را بر عهده گرفت.
 
== فعالیت برای سوریه ==
العطار در سال 1957 تخمین زد که بهتر است اخوان المسلمین در انتخابات پارلمانی شرکت نکند، زیرا می دید که شرایط و واقعیت هایی که در آن زمان در کشور حاکم بود اجازه موفقیت این گروه را نمی دهد و انتظار داشت که نتایج انتخابات جعل می شد و نیروهای چپ مداخله می کردند که این اتفاق افتاد.
 
العطار از حامیان وحدت بین سوریه و مصر بود، اما او با جمال عبدالناصر در روش‌های وحدتی که خواستار آن بود، تفاوت داشت. انحلال احزاب، بنابراین الصبای سپس تصمیم به انحلال اخوان المسلمین گرفت.
 
العطار تصمیم انحلال این گروه را رد کرد، زیرا معتقد بود که وحدت باید بر اساس دموکراتیک، پارلمانی و تنها در سطوح نظامی و خارجی ایجاد شود و نه بر اساس انحلال احزاب "وحدت دیکتاتوری" بود، بنابراین او از امضای سند انحلال گروه خودداری کرد و سازمانش از او حمایت کرد.
 
عطار در پاسخ به سوالی درباره علت امتناع او از امضای سند جدایی، گفت: چگونه می‌خواهید به جنبشی که رویایی را که قرن‌هاست ساکنان آن ملت بوده، برکت بدهم؟ رژیم یک چیز است و پایبندی ما به وحدت یک چیز دیگر.»
 
اخوان از هم پاشید و اسلام گرایان به کار حزبی بازگشتند و العطار به رهبری آن منصوب شد. این گروه به اتفاق آرا با نامزدی او برای انتخابات پارلمانی در سال 1961 موافقت کرد. سیاستمداران ارشد کشور خشم غیراسلام گرایان و مخالفان این گروه را برانگیخت و آنها شروع به هشدار نسبت به «رنسانس مردمی» کردند.
 
زمانی که العطار دبیرکل بلوک تعاون اسلامی در پارلمان سوریه شد، نامه ای را به ناظم القدسی، رئیس جمهور وقت جمهوری و معروف الدوالیبی نخست وزیر این کشور ارائه کرد که حاوی مطالباتی از جمله مطالباتی بود که در رابطه با آن وجود داشت. "توطئه صهیونیستی و استعماری" برای انحراف مسیر رود اردن و به جای انتقال، ایده بسیج ملت برای آزادسازی رود اردن را به دولت ارائه کرد.
 
== کودتای 8 مارس ==
در 8 مارس 1963، بعثی‌های سوریه کودتای نظامی طراحی کردند و شورای ملی به رهبری سرلشکر لوای العطاسی منصوب شد. سپس رئیس دولت و نخست وزیرش دستگیر شدند و از عطار با 12 نفر دعوت شد تا در دریافت حکم شرکت کنند.
 
العطار از حضور در دولت امتناع کرد و گفت: من نمی توانم شرکت در زندگی ای را بپذیرم که می گوید دموکراتیک است اما با کودتای نظامی آمده است و این انتخابات تا زمانی که دوباره سرنگون نشود، چندان دوام نخواهد آورد.
 
العطار خواستار تشکیل یک دولت ائتلافی شد که در آن همه شرکت داشتند. قدرت کودتا چاره ای جز تسلیم و آزادی رئیس جمهور ناظم القدسی و بازگرداندن او به ریاست جمهوری نداشت.
 
یک سال بعد تصمیم گرفت برای ادای حج برود و سفرش یک طرفه بود و از ترس تداوم نفوذش در زندگی سیاسی مانع از ورودش به کشور شد و به لبنان رفت. در آنجا به بروکسل، جایی که در سال 1968 فلج شد، سپس به عنوان یک پناهنده سیاسی به آلمان رفت.
 
== تبعید ==
الصبایی در سال 1964 درگذشت و عطار از ورود به سوریه و شرکت در تشییع جنازه رفیقش جلوگیری کرد، بنابراین تصمیم گرفت لبنان را به مقصد آلمان ترک کند و پس از آن به عنوان ناظر اخوان المسلمین در سوریه از تبعید انتخاب شد. و تا سال 1352 در سمت خود باقی ماند.
 
او چندین بار سعی کرد عذرخواهی کند و از سمت خود دست بکشد، اما نظرش تغییر کرد و گفت: «عملاً در اواخر دهه هفتاد از کار در گروه دوری کردم، اما وقتی قطعنامه 49 صادر شد و دستور اعدام اعضای گروه را صادر کرد. اخوان، من بیرون آمدم و خود را به عنوان کنترل کننده عمومی گروه معرفی کردم."
 
== آثار ==
# بلادنا الإسلامية وصراع النفوذ.    ( کشور اسلامی ما و مبارزه برای نفوذ).
# أزمة روحية.    بحران روحی
# رأي الإسلام في التحالف مع الغرب. نظر اسلام در مورد اتحاد با غرب
# الإيمان وأثره في تربية الفرد والمجتمع. ایمان و تأثیر آن در تربیت فرد و جامعه.
# كلمات.کلمات
# ثورة الحق.انقلاب حقیقت
# من بقايا الأيام.از بقایای روزها
# رحيل، وهو كتاب شعري.    عزیمت، کتاب شعر.
 
== ==
در طول جنگ جهانی اول، پدر العطار به استانبول تبعید شد و پس از آن او با تجربه میدانی به کشورش بازگشت و عصام نیز مانند پدرش بزرگ شد و به شعر نیز علاقه داشت.
 
خواهر وی نجاح العطار در سال 2006 معاون دوم رئیس جمهور سوریه بشار اسد و پیش از آن وزیر امور فرهنگی و رسانه ای بود.
 
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==
* [https://www.aljazeera.net/encyclopedia/2024/5/3/%D8%B9%D8%B5%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%B1-%D8%A3%D8%AD%D8%AF-%D8%A3%D8%A8%D8%B1%D8%B2-%D9%82%D8%A7%D8%AF%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B1%D9%83%D8%A9 عصام العطار.. أحد أبرز قادة الحركة الإسلامية في سوريا]aljazeera.net، تاریخ درج مطلب 5/5/2024، اخذ شده در تاریخ 1403/2/16.
* [https://studies.aljazeera.net/ar/reports/2012/05/201252912302826133.html#anc2 التيار السلفي في دولة الكويت: الواقع والمستقبل]studies.aljazeera.net، تاریخ درج مطلب 29 مايو 2012، اخذ شده در تاریخ 1403/4/09.
* [https://www.aljazeera.net/news/2024/5/3/%D9%88%D9%81%D8%A7%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%B1 وفاة مراقب الإخوان المسلمين السابق بسوريا عصام العطار]،aljazeera.net، تاریخ درج مطلب 3/5/2024، اخذ شده در تاریخ 1403/2/16.
* [https://www.syria.tv/%D8%B9%D8%B5%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%B1-%D9%82%D8%A7%D8%A6%D8%AF-%D9%88%D8%B7%D9%86%D9%8A-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9-%D9%88%D8%B3%D9%8A%D8%B1%D8%A9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AB%D9%86%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D8%A9-%D9%81%D9%8 عصام العطار.. قائد وطني جامع وسيرة استثنائية في تاريخ سوريا] syria.tv، تاریخ درج مطلب 2024.05.03، اخذ شده در تاریخ 1403/2/16.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۷

جریان سنی التیار السلفی کویت(جنبش سلفی در کویت)
سلفی در کویت.jpg
نام حزبجریان سنی التیار السلفی کویت
تاریخ تأسیس1920 م، ۱۲۹۸ ش‌، ۱۳۳۸ ق
رهبرانعبدالله خلف الدحیان و شیخ عبدالعزیز الرشید

جریان سنی التیار السلفی کویت، کویت به لیبرال‌ترین کشور در میان کشورهای شیخ‌نشین شهره است؛ کشوری با حاکمانی اهل‌مدارا و اهل‌تعامل، و سیستم حکومتی نیمه‌دموکراتیک که مردم مشارکتی جدی در سرنوشت خود دارند. جامعۀ کویت از آزادی، تسامح و فضای باز قابل‌توجهی برخوردار بوده و است. کویت برخلاف عربستان و بحرین که پیدایش آنها مرهون شمشیر وهابی است، با روشی صلح‌آمیز پایه‌گذاری شد و حاکمان کویت این کشور را همواره با تدبیر و مدارا و مشاوره با مردم، اداره کرده‌اند. شکل‌گیری متفاوت و مسالمت‌آمیز کویت، خصوصیات شخصی حاکمان آل‌صباح، وجود تهدیدهای داخلی و خارجی، و همچنین ترکیب جمعیتی این کشور، همگی در پیدایش چنین سیاست متفاوتی نقش داشته‌اند. به نظر می‌رسد کشوری با این اوصاف، بستر مناسبی برای رشد وهابی گری نباشد. این در حالی است که امروزه وهابی های کویت، جایگاه ویژه‌ای در فعالیت‌های تروریستی این جریان در عرصۀ بین‌المللی دارند. سلفی‌ها از بیشترین آزادی در این شیخ‌نشین بهره می‌برند و در کنار عربستان از اصلی‌ترین حامیان مالی جریان تروریست های مسلح محسوب می‌شوند. در این مقاله، به بررسی پیدایش و علل گسترش جریان وهابی در کویت، چگونگی سیاسی شدن سلفی‌ها که در شکل سنتی خود کاری با سیاست ندارند، تبدیل شدن آنها به جریان معارض جدید، تمایل آنان به کسب قدرت بیشتر، و همچنین راهکار پیش‌روی کویت برای مقابله با خطر آنان پرداخته می‌شود

پیدایش وهابی‌گری در کویت

پیدایش وهابی گری در کویت به اوایل سال 1920م باز می‌گردد. در آن دوره، برخی مشایخ مانند عبدالله خلف الدحیان و شیخ عبدالعزیز الرشید نزد علمای سعودی تحصیل می‌کردند و پس از بازگشت از آنجا، در کویت به ترویج مکتب وهابی پرداختند. از آن زمان به بعد، ارتباط محکم و عمیقی بین آنها و علمای سعودی برقرار شد که همچنان نیز ادامه دارد[۱]. چند عامل در گسترش جریان سلفی در کویت دخیل بود که در ادامه به بررسیِ آنها خواهیم پرداخت:

  • اول: ترویج گستردۀ تفکر وهابی در کویت که با حضور و فعالیت شیخ عبدالرحمن عبدالخالق، شخصیت مشهور وهابی، و بازگشت کویتی‌های فارغ‌التحصیلِ مراکز دینیِ سعودی، به وقوع پیوست. عبدالرحمن عبدالخالق شخصیت اصلیِ جریان وهابی در کویت بود[۲].
  • دوم: تمرکز وهابی‌ها بر مبارزه با بدعت‌ها و خرافات در ابتدای امر، و همچنین اجتناب آنان از سیاست، به گسترش این تفکر در شرایطی‌که کویتی‌ها از شرکت در تجمعات و گروه‌های سیاسی ابا داشتند[۳]، کمک کرد. به‌طور خاص، بعد از شکست 1976م، فعالیت حرکت‌های غیراسلامی و لیبرال به مقبولیت بیشتر تفکر سلفی انجامید[۴].
  • سوم: آمدن بدوی‌های[۵]. سعودی به کویت نیز موجب تقویت و گسترش تفکر وهابی شد. بدوی‌های سعودی در دهه‌های 1960 و 1980م، از عربستان سعودی وارد کویت شدند و تابعیت کویتی دریافت کردند[۶]. این مهاجرت گروهی، بر اساس سیاست اتخاذشده از سوی حاکمان کویت برای افزایش جمعیت و نیز تأمین نیروی کارِ[۷] قابل‌اعتماد بود[۸] که در این راستا، قبایل بدوی گزینۀ مناسبی به نظر می‌رسیدند[۹]. پس از انقلاب اسلامی ایران، به‌ویژه در دوران حمله عراق به ایران، تبلیغات زیادی علیه ایران و شیعیان وجود داشت و برای جلوگیری از تهدید ش[۱۰] همچنین نکتۀ بعدی این بود که در مقابلِ گروه‌های اپوزیسیون، اعم از قومی-عربی‌ها و تاجران لیبرال، گروهی شکل بگیرد که حامیِ آل‌صباح باشد؛ از‌این‌رو بدوی‌ها همگن‌ترین گروه در پیوستن به جامعۀ کویت، و همچنین مطیعِ خواسته‌های آل‌صباح بودند. حیات قبایل بدوی، بر اساس سنت‌ها و ارزش‌های محافظه‌کارانه در امور سیاسی و اجتماعی بود و آنها در مقابلِ حاکم، مطیع و کر و کور بودند[۱۱]. به‌علاوه، برخی معتقدند که شیعیان بیش از 50 درصدِ جمعیت کویت را تشکیل می‌دادند که سیاست دولت کویت در اعطای تابعیت به بدوی‌های عربستان در دهه‌های 1960م و 1970م، باعث کاهش درصد جمعیتیِ شیعیان به 35 درصد شد[۱۲]. یعه، سیاست تقویت جریان سلفی در دستورِ‌کار قرار گرفت. در آن زمان، تبلیغاتی وجود داشت مبنی بر اینکه سلفی‌ها بهترین گزینه برای مقابله با خطر تشیع هستند[۱۳]. عربستان نیز از این تصمیم حمایت می‌کرد؛ چراکه به نفوذ بیشترِ این کشور در کویت کمک می‌کرد[۱۴].

البته باید توجه داشت که جریان سلفی در میان طبقۀ شهریِ کویت نفوذ چندانی نداشت و گسترش آن در خارج از شهر و نزد بدوی‌ها بود[۱۵]؛ بنابراین، اگر آن مهاجرت‌های گسترده صورت نمی‌گرفت، سلفیت نمی‌توانست توفیق امروز خود را در میان طبقۀ شهریِ مرفه و نسبتاً آزادِ کویت کسب نماید. در پایان سال‌های دهۀ 1970م، سلفی‌ها در جامعۀ کویت، به‌ویژه در میان خانواده‌های تاجران، برای خود پیروانی به دست آوردند[۱۶]. در دهۀ 1980م، جریان سلفی در سازمان‌های کارگری و اتحادیه‌های دانشجویی پایه‌گذاری شد و در سطح سازمانی به‌طور بی‌سابقه‌ای توسعه یافت[۱۷]. همۀ اینها پس از آن رخ‌ داد که بدوی‌های وهابیِ سعودی تابعیت کویتی دریافت نمودند و با سکونت در حاشیۀ شهرها و اختلاط با جامعۀ شهری و همچنین کسب تحصیلات عالی، در ساختار جامعه و بخش‌های مختلف اداری و اقتصادی نفوذ کردند

جنبش‌ها، جناح‌ها و احزاب سیاسی در قانون اساسی کویت

اگرچه قانون اساسی کشور کویت اجازه تأسیس احزاب سیاسی را نمی دهد، اما رهبران بسیاری از نیروهای سیاسی محلی که جهت گیری ها و جریانات فکری و عقیدتی مختلف را بیان می کنند، معتقدند که حتی اگر قانون اساسی این احزاب را تایید نمی کرد، منع نمی کرد. برخی می گویند که تفاهم نامه قانون اساسی تلویحاً برای چنین جناح های سیاسی مشخص شده است.

علیرغم غیرقانونی بودن احزاب سیاسی؛ در تاریخ نظام سیاسی کویت -تاکنون- ثبت نشده است که بنیانگذاران آن احضار یا تحقیق و تفحص نشده باشند و جلسات آنها از نزدیک یا دور تحت تأثیر قرار نگیرد. عرصه سیاسی کویت شاهد ظهور جناح‌های متعددی است که رنگ‌های مختلف طیف سیاسی را به نمایش می‌گذارند و شروع به پرداختن به رویدادهای محلی، منطقه‌ای و بین‌المللی کرده و مواضع خود را در قبال این تحولات و رویدادها بیان می‌کنند.

نقاط قوت و ضعف

برجسته ترین نقاط قوت، محبوبیت زیاد جنبش سلفی، به ویژه در مناطق بیرونی که حضور قبایل متمرکز است، و در دسترس بودن بودجه کلان از سوی کمیته های خیریه است. در مورد ضعف‌هایی که جریان سلفی از آن رنج می‌برد، خلاصه آن‌ها نبود تجربه سیاسی کافی در مقایسه با نهضت مشروطیت اسلامی است، زیرا جریان سلفی پیش از این تمایلی به ورود به فعالیت‌های سیاسی نداشت، بلکه فعالیت آن در ابتدا متمرکز بود. بر آگاهی دینی و تلاش های هدایتی مطابق با اصول و اعتقادات آن.

آینده جنبش سلفی در کویت

این جنبش با ویژگی هایی مشخص می شود که آن را از سایر جنبش های اسلامی سلفی مشابه در داخل و یا خارج از منطقه عرب متمایز می کند. این امر با ایده شروع حضور در انتخابات مجلس و عدم کناره گیری از واقعیت سیاسی، عبور از حضور پررنگ در سطوح فکری و فرهنگی از طریق شرکت در سایت ها و فعالیت های خدماتی، در اشکال و انواع مختلف، به طور کامل آغاز می شود. هماهنگی بدون ناهماهنگی و تضاد با سایر جریان های فکری و به طور کلی با حضور رسانه ای. اما از سوی دیگر متوجه می‌شویم که علی‌رغم شرکت سلفی‌ها در حیات سیاسی و انتخابات شورای ملی از سال 1360 تا کنون و موفقیت آنان در دستیابی به موقعیت‌های پیشرفته در سطح قوای مقننه و مجریه، در آنچه تحولی زودهنگام تلقی می‌شود. در موقعیت سلفی ها نسبت به همین روند در کشورهای دیگر; علیرغم همه اینها، هنوز بسیاری از مشکلات و مسائل حل نشده وجود دارد که جنبش سلفی نتوانسته آنها را حل کند، از جمله: موضع خود در مورد حقوق سیاسی زنان، اسلامی کردن قوانین و به ویژه درخواست برای اصلاح اصل 2 قانون اساسی.

پانویس

  1. دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content
  2. آقامحمدی، مرتضی، محاصرۀ مسجدالحرام؛ ترجمۀ کتاب‌های «حصر مکة»، «أيام مع جهيمان» و «حتی لا يعود جهيمان»، ص420
  3. دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content
  4. مدیرس، فلاح عبدالله، الجماعة السلفیة في الکویت.
  5. قبایل صحراگردی که بین عربستان و کویت در تردد بودند و با عنوان «بدو» شناخته می‌شوند
  6. Longva, A, “Nationalism in Pre-Modern Guise: The Discourse on Hadhar and Badu in Kuwait”, International Journal of Middle East Studies MES, p.171.
  7. دولت نیروی کار موردنیاز خود را از کشورهای عربی و غیرعربی تأمین می‌کرد. در این میان، نگرانی آنها بیشتر از مهاجران عرب بود؛ چراکه آنها، هم عرب‌زبان بودند و هم مسلمان، و بیم آن می‌رفت که افکار خود را در کویت ترویج و اشاعه دهند. به‌عنوان نمونه، در سال 1960 عبدالرحمن دوسری، از علمای دینی کویت، نامه‌ای به بن‌باز فرستاد. وی درباره لشکر خطرناک معلمان خارجی هشدار می‌دهد و درخواست می‌کند که در استفاده از مدرسان مصری، به قدر نیاز اکتفا گردد و از رفتن طلاب به جمهوری مصر جلوگیری شود؛ چراکه خیر فرستادن آنها به آمریکا بیشتر، و شر آن کمتر از رفتن به مصر است. (نقیدان‌، منصور، الجماعة السلفیة المحتسبة؛ دراسة في فکر المحتلین للمسجد الحرام، ص105).
  8. [8]. Longva, A, “Neither Autocracy nor Democracy but Ethnocracy: Citizens, Expatriates and the Socio-Political System in Kuwait”, Monarchies and Nations: Globalization and Identity in the Arab states of the Gulf, p.14.
  9. . Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.
  10. . Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.
  11. Behbehani, Bodour, Surviving the Arab Spring The Gulf Cooperation Council and the Case Study of Kuwait, p.191.
  12. Alhabib, Mohammad Ebraheem, The Shia Migration from Southwestern Iran to Kuwait: Push-Pull Factors during the Late Nineteenth and Early Twentieth Centuries, p.46.
  13. توهمات ناشی از تبلیغات سوء علیه انقلاب ایران، کشورهای عربیِ منطقه را بر آن داشت تا در مقابلِ آنچه هجمۀ ایرانِ شیعی برای بلعیدن کشورهای مسلمان می‌نامیدند، اقدام کنند. جنگ عراق و ایران نیز بر شدت این تبلیغات افزود. در این فضا، چنین القا شد که آنچه می‌تواند در مقابلِ این تهدید، از اسلام (اهل‌سنت) دفاع کند، جریان سلفی است. به‌عنوان نمونه، محمد ابراهیم شقره، عالمی سلفی که در اردن علیه شیعه فعالیت می‌کرد، ملک حسین را متقاعد کرد که سلفی‌ها ضدشیعه هستند و حکومت می‌تواند از گفتمان سلفی برای مقابله با نفوذ ایران استفاده کند و بدین‌سان سلفی‌ها نظر ملک حسین را جلب کردند و مجال فعالیت یافتند. آنان پادشاه را راضی کردند تا البانی، رهبر برجستۀ سلفیت، که مدت‌ها در تبعید بود، به کشور بازگردد. (آقامحمدی، مرتضی، «رژیم اردن و سلفی‌های جهادیِ آن در سوریه»، سایت مؤسسۀ مطالعات راهبردی اسلام معاصر، 8/2/1396ش، آدرس: http://maraminstitute.com)
  14. سلفی‌ها تعلق خاطر زیادی به عربستان دارند و مجرای اعمال نفوذ عربستان در کویت هستند. به‌عنوان نمونه، عبدالله النفیسی در مصاحبه‌ای، دربارۀ پیش‌بینیِ شرایط 2025م می‌گوید که در آن زمان، شیخ‌نشین‌های کوچک مانند کویت، قطر و امارات از بین می‌روند و فقط سه کشور عربستان، یمن و عمان در این منطقه باقی خواهد ماند؛ ازاین‌رو، به‌نفعِ کویت است که به خاک عربستان ملحق شود. (النفیسی، عبدالله، «عبد الله النفیسي: یکشف تصوره المخیف؟ لن یبقى في الخلیج العربي سنة 2025 سوى السعودیة و الیمن و عمان»، سایت یوتیوب، 16 ژوئن 2018م، آدرس: https://www.youtube.com/watch?v=olmyJ8A9LaY)
  15. . دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة في الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content
  16. Freer, Courtney, “The rise of pragmatic Islamism in Kuwait's post-Arab Spring opposition movement”, Rethinking Political Islam Series, p.6.
  17. همان

منابع