خاندان علی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ']]↵<references />' به ']]') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب | |||
| عنوان = | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام = | |||
| نام رایج = | |||
| تاریخ شکل گیری =1 ق | |||
| قرن شکل گیری = | |||
| مبدأ شکل گیری = | |||
| موسس = | |||
| عقیده = | |||
}} | |||
[[پرونده:علویان1.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|]] | [[پرونده:علویان1.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|]] | ||
'''خاندان علی''' یا [[علویان]] که [[شیعیان]] و پیروان [[علی ابن | '''خاندان علی''' یا [[علویان]] که [[شیعیان]] و پیروان [[علی بن ابیطالب|علی ابن ابیطالب]] (علیهالسّلام) محسوب میشوند، گروهی از طایفه [[بنی هاشم|بنیهاشم]] بودند که پس از رحلت [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلّیالله علیه وآله)]] و در پی جریان [[سقیفه بنی ساعده|سقیفه]] که به موجب آن [[خلیفه اول]] به [[خلافت]] رسید شروع به فعالیت کرده و به طرفداری از علی (علیهالسّلام) حاضر نشدند با ابوبکربن ابیقحافه بیعت کنند و خلافت را حق علی (علیهالسّلام) دانستند. | ||
شروع فعالیّت علویان در عرصه سیاست، پس از شهادت [[حسین بن علی|حسین بن علی]] در واقعه [[کربلا]] بودهاست و از این تاریخ هرجا فرصتی برای قیام میدیدند از آن استفاده میکردند و چون اوضاع نامناسب میشد، موقتاً آرام میشدند. این آرامش موقتی بیشتر در دوران [[امویان]] بود که به جز قیام [[زید بن علی]] و فرزندش یحیی در دوران [[هشام بن عبدالملک]] هیچ قیام مهم دیگری از طرف علویان صورت نپذیرفت<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چ دوم، ج ۲، ص ۱۲۶</ref>. | شروع فعالیّت علویان در عرصه سیاست، پس از شهادت [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حسین بن علی]] (علیهالسّلام) در واقعه [[کربلا]] بودهاست و از این تاریخ هرجا فرصتی برای قیام میدیدند از آن استفاده میکردند و چون اوضاع نامناسب میشد، موقتاً آرام میشدند. این آرامش موقتی بیشتر در دوران [[امویان]] بود که به جز قیام [[زید بن علی]] و فرزندش یحیی در دوران [[هشام بن عبدالملک]] هیچ قیام مهم دیگری از طرف علویان صورت نپذیرفت<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چ دوم، ج ۲، ص ۱۲۶</ref>. | ||
=دشمنی علویان با عباسیان= | == دشمنی علویان با عباسیان == | ||
زمانی که [[عباسیان]] به خلافت رسیدند و استقرار یافتند، دشمنی علویان با آنها شروع شد. چرا که علویان و عباسیان از خاندان بنیهاشم بودند که ضد امویان با یکدیگر همکاری داشتند، اما زمانی که عباسیان به قدرت رسیدند، دشمنی علویان با عباسیان آغاز شد، چرا که هر گروه خلافت را حق خویش میدانست. | |||
زمانی که [[عباسیان]] به خلافت رسیدند و استقرار یافتند، دشمنی علویان با آنها شروع شد. چرا که علویان و عباسیان از خاندان | نخستین کسی که از علویان علیه عباسیان قیام آغاز کرد، [[نفس زکیه|محمد نفس زکیه]] بود که در [[مدینه]] به پا خواست ولی شکست خورد، و برادرش ابراهیم نیز در [[بصره]] به شهادت رسید. از اینجا عباسیان در تعقیب و کشتار علویان همت گماشتند ولی کوشش آنها چندان سودمند نبود چرا که در زمان [[هارون الرشید|هارونالرشید]] ادریس بن عبدالله توانست در [[آفریقا]] تشکیل حکومتی به نام [[ادریسیان]] دهد و [[یحیی بن عبدالله|یحیی ابن عبدالله]] نیز در گرگان و طبرستان به فعالیّت تبلیغی علیه خلیفه پرداخت، که در نتیجه این اقدامات امنیت دولت عباسی را به خطر انداختند و هارونالرشید، به ناچار راهی [[ایران]] شد. | ||
نخستین کسی که از علویان علیه عباسیان قیام آغاز کرد، [[ | |||
== مهاجرت علویان == | |||
سرزمین [[عراق]] و [[حجاز]] از آغاز به عنوان مرکز رشد و نمو علویان بودهاست ولی علویان بر اثر ظلمهایی که خلفا در حقشان روا داشتند بناچار به اطراف سرزمینهای اسلامی مهاجرت میکردند تا دست مأموران خلفا به آنها نرسد. | سرزمین [[عراق]] و [[حجاز]] از آغاز به عنوان مرکز رشد و نمو علویان بودهاست ولی علویان بر اثر ظلمهایی که خلفا در حقشان روا داشتند بناچار به اطراف سرزمینهای اسلامی مهاجرت میکردند تا دست مأموران خلفا به آنها نرسد. | ||
از زمان [[منصور دوانیقی]]، با شدت تمام به سرکوب علویان پرداخته شد و از این زمان کشتن علویان آغاز شد و کمتر عامل و وزیری از بنیعباس بود که دستش به خون یکی از علویان آلوده نشده باشد. | از زمان [[منصور دوانیقی]]، با شدت تمام به سرکوب علویان پرداخته شد و از این زمان کشتن علویان آغاز شد و کمتر عامل و وزیری از بنیعباس بود که دستش به خون یکی از علویان آلوده نشده باشد. | ||
به جهت مظلومیتی که علویان در طول دوره اموی و عباسی داشتند، نفوذ آنها در میان مردم بیشتر شد. افزون بر آنکه آنها را [[اهلبیت]] | به جهت مظلومیتی که علویان در طول دوره اموی و عباسی داشتند، نفوذ آنها در میان مردم بیشتر شد. افزون بر آنکه آنها را [[اهل بیت|اهلبیت]] پیامبر میدانستند، لذا مردم که این همه ظلم و ستم را در حق علویان میدیدند نسبت به آنان متمایل میشدند<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، قم، نشر انصاریان، چ اول، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۹۰</ref>. | ||
=ورود علویان به ایران= | == ورود علویان به ایران == | ||
ظلم و ستم فراوان نسبت به علویان موجب شد، از قرن دوم ورود به ایران را آغاز نموده و در نقاط مختلف ایران برای دعوت مردم به [[اسلام]] [[علوی]]، و تبلیغ علیه خلفای اموی و عباسی شروع به فعالیت کردند و توانستند در طی یک قرن مردم بعضی از شهرها و مناطق ایران را با علی ابن ابیطالب (علیهالسّلام) و فرزندانش آشنا سازند و مذهب علوی را پرورش دهند<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، قم، نشر انصاریان، چ اول، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۲۳۱</ref>. | |||
ظلم و ستم | == تشکیل اولین دولت علویان == | ||
برای اولین بار علویان توانستند در سال ۲۵۰ هجری دولت علویان را در طبرستان تشکیل دهند؛ زیرا مردم طبرستان که از ظلم و ستم والی خلیفه عباسی به تنگ آمده بودند، از حسن بن زید که در [[ری]] بود دعوت کردند که به طبرستان برود، با رفتن وی شماری از مردم نامسلمان آن نواحی به دست وی اسلام آوردند و تعهد کردند که از او حمایت کنند. در نتیجه حسن بن زید توانست منطقه مازندران و گیلان را به دست آورد و دولت علویان را تشکیل بدهد. این اولین دولتی بود که در شرق اسلامی بدون تأیید خلفای عباسی تشکیل شده بود و اگرچه این دولت تهدیدی برای خلفای عباسی بود، ولی به خاطر آشفتگیهایی که خلفای عباسی با آن درگیری داشتند، نمیتوانستند هیچ قدمی برای براندازی این دولت جدید علوی بردارند؛ لذا تا مدتها علویان توانستند در آرامش به سر ببرند<ref>حکیمیان، ابوالفتح، علویان طبرستان، تهران، چ دوم، ۱۳۶۸، ص ۶۸</ref>. | |||
در سال ۲۸۶ هجری [[ابوعبدالله السبقی]] با تلاش [[عبیدالله بن مهدی]] توانست در آفریقا، [[مغرب]] دور، [[مصر]] و [[شام]] تشکیل دولت دهد و در [[یمن]] نیز [[یحیی بن حسین]] در سال ۲۹۰ هجری قیام کرد و آن نقطه را تحت سلطه خود درآورد<ref>تاریخ ابن خلدون، بیروت، مؤسسة الاعلمی، سال ۱۳۹۱ه. ق، ج ۳، ص ۲۸</ref>. | |||
این گونه حرکتها نشان از گسترش نفوذ علویان در سراسر قلمرو اسلامی از غرب تا شرق داشتهاست <ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%B9%D9%84%DB%8C خاندان علی]</ref>. | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
{{فرق و مذاهب}} | |||
[[رده: فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۸
خاندان علی | |
---|---|
تاریخ شکل گیری | 1 ق، ۱ ش، ۶۲۲ م |
خاندان علی یا علویان که شیعیان و پیروان علی ابن ابیطالب (علیهالسّلام) محسوب میشوند، گروهی از طایفه بنیهاشم بودند که پس از رحلت پیامبر اکرم (صلّیالله علیه وآله) و در پی جریان سقیفه که به موجب آن خلیفه اول به خلافت رسید شروع به فعالیت کرده و به طرفداری از علی (علیهالسّلام) حاضر نشدند با ابوبکربن ابیقحافه بیعت کنند و خلافت را حق علی (علیهالسّلام) دانستند. شروع فعالیّت علویان در عرصه سیاست، پس از شهادت حسین بن علی (علیهالسّلام) در واقعه کربلا بودهاست و از این تاریخ هرجا فرصتی برای قیام میدیدند از آن استفاده میکردند و چون اوضاع نامناسب میشد، موقتاً آرام میشدند. این آرامش موقتی بیشتر در دوران امویان بود که به جز قیام زید بن علی و فرزندش یحیی در دوران هشام بن عبدالملک هیچ قیام مهم دیگری از طرف علویان صورت نپذیرفت[۱].
دشمنی علویان با عباسیان
زمانی که عباسیان به خلافت رسیدند و استقرار یافتند، دشمنی علویان با آنها شروع شد. چرا که علویان و عباسیان از خاندان بنیهاشم بودند که ضد امویان با یکدیگر همکاری داشتند، اما زمانی که عباسیان به قدرت رسیدند، دشمنی علویان با عباسیان آغاز شد، چرا که هر گروه خلافت را حق خویش میدانست. نخستین کسی که از علویان علیه عباسیان قیام آغاز کرد، محمد نفس زکیه بود که در مدینه به پا خواست ولی شکست خورد، و برادرش ابراهیم نیز در بصره به شهادت رسید. از اینجا عباسیان در تعقیب و کشتار علویان همت گماشتند ولی کوشش آنها چندان سودمند نبود چرا که در زمان هارونالرشید ادریس بن عبدالله توانست در آفریقا تشکیل حکومتی به نام ادریسیان دهد و یحیی ابن عبدالله نیز در گرگان و طبرستان به فعالیّت تبلیغی علیه خلیفه پرداخت، که در نتیجه این اقدامات امنیت دولت عباسی را به خطر انداختند و هارونالرشید، به ناچار راهی ایران شد.
مهاجرت علویان
سرزمین عراق و حجاز از آغاز به عنوان مرکز رشد و نمو علویان بودهاست ولی علویان بر اثر ظلمهایی که خلفا در حقشان روا داشتند بناچار به اطراف سرزمینهای اسلامی مهاجرت میکردند تا دست مأموران خلفا به آنها نرسد.
از زمان منصور دوانیقی، با شدت تمام به سرکوب علویان پرداخته شد و از این زمان کشتن علویان آغاز شد و کمتر عامل و وزیری از بنیعباس بود که دستش به خون یکی از علویان آلوده نشده باشد.
به جهت مظلومیتی که علویان در طول دوره اموی و عباسی داشتند، نفوذ آنها در میان مردم بیشتر شد. افزون بر آنکه آنها را اهلبیت پیامبر میدانستند، لذا مردم که این همه ظلم و ستم را در حق علویان میدیدند نسبت به آنان متمایل میشدند[۲].
ورود علویان به ایران
ظلم و ستم فراوان نسبت به علویان موجب شد، از قرن دوم ورود به ایران را آغاز نموده و در نقاط مختلف ایران برای دعوت مردم به اسلام علوی، و تبلیغ علیه خلفای اموی و عباسی شروع به فعالیت کردند و توانستند در طی یک قرن مردم بعضی از شهرها و مناطق ایران را با علی ابن ابیطالب (علیهالسّلام) و فرزندانش آشنا سازند و مذهب علوی را پرورش دهند[۳].
تشکیل اولین دولت علویان
برای اولین بار علویان توانستند در سال ۲۵۰ هجری دولت علویان را در طبرستان تشکیل دهند؛ زیرا مردم طبرستان که از ظلم و ستم والی خلیفه عباسی به تنگ آمده بودند، از حسن بن زید که در ری بود دعوت کردند که به طبرستان برود، با رفتن وی شماری از مردم نامسلمان آن نواحی به دست وی اسلام آوردند و تعهد کردند که از او حمایت کنند. در نتیجه حسن بن زید توانست منطقه مازندران و گیلان را به دست آورد و دولت علویان را تشکیل بدهد. این اولین دولتی بود که در شرق اسلامی بدون تأیید خلفای عباسی تشکیل شده بود و اگرچه این دولت تهدیدی برای خلفای عباسی بود، ولی به خاطر آشفتگیهایی که خلفای عباسی با آن درگیری داشتند، نمیتوانستند هیچ قدمی برای براندازی این دولت جدید علوی بردارند؛ لذا تا مدتها علویان توانستند در آرامش به سر ببرند[۴].
در سال ۲۸۶ هجری ابوعبدالله السبقی با تلاش عبیدالله بن مهدی توانست در آفریقا، مغرب دور، مصر و شام تشکیل دولت دهد و در یمن نیز یحیی بن حسین در سال ۲۹۰ هجری قیام کرد و آن نقطه را تحت سلطه خود درآورد[۵].
این گونه حرکتها نشان از گسترش نفوذ علویان در سراسر قلمرو اسلامی از غرب تا شرق داشتهاست [۶].
پانویس
- ↑ حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چ دوم، ج ۲، ص ۱۲۶
- ↑ جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، قم، نشر انصاریان، چ اول، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۹۰
- ↑ جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، قم، نشر انصاریان، چ اول، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۲۳۱
- ↑ حکیمیان، ابوالفتح، علویان طبرستان، تهران، چ دوم، ۱۳۶۸، ص ۶۸
- ↑ تاریخ ابن خلدون، بیروت، مؤسسة الاعلمی، سال ۱۳۹۱ه. ق، ج ۳، ص ۲۸
- ↑ خاندان علی