عامر هامل ادریسی الحسنی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = عامر أبی السباع بن حریز | |||
| تصویر = ابو سباع.jpg | |||
| نام = | |||
| | | نامهای دیگر = | ||
| | | سال تولد = | ||
| | | تاریخ تولد = قرن هشتم هجری | ||
| | | محل تولد = | ||
| | | سال درگذشت = | ||
| | | تاریخ درگذشت = | ||
| محل درگذشت = | |||
| استادان = | |||
| شاگردان = | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| آثار = | |||
| فعالیتها = صوفی | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''عامر أبی السباع بن حریز''' ملقب به الهامل جد قبیله اولاد ابی سباع که در مغرب گسترش یافته است. او عالمی عابد بود، راه زهد را برگزید و جامه تصوف بر تن کرد و به سیاحت نیز معروف بود. شیخ البعقیلی او را چنین توصیف کرده است: «شیخ بزرگ، عالم صالح»<ref>تبیین الأشراف أهل دائرة الوسائل وقبلة توجه کل سائل الأستاذ الحاج الحسن البعقیلی (1939)صفحة 96</ref> <ref>[https://archive.org/details/olomnasb_ymail_20180710/page/n95/mode/2up تبیین الأشراف أهل دائرة الوسائل وقبلة توجه کل سائل]</ref>. | '''عامر أبی السباع بن حریز''' ملقب به الهامل جد قبیله اولاد ابی سباع که در مغرب گسترش یافته است. او عالمی عابد بود، راه زهد را برگزید و جامه تصوف بر تن کرد و به سیاحت نیز معروف بود. شیخ البعقیلی او را چنین توصیف کرده است: «شیخ بزرگ، عالم صالح»<ref>تبیین الأشراف أهل دائرة الوسائل وقبلة توجه کل سائل الأستاذ الحاج الحسن البعقیلی (1939)صفحة 96</ref> <ref>[https://archive.org/details/olomnasb_ymail_20180710/page/n95/mode/2up تبیین الأشراف أهل دائرة الوسائل وقبلة توجه کل سائل]</ref>. | ||
=تربیت= | == تربیت == | ||
عامر ابی سباع در یک خانواده مذهبی قدیمی در فاس بزرگ شد. وی [[قرآن کریم]]، [[فقه]] [[مالکی]] و علم [[توحید]] را در سنین کودکی در خانه پدری خود در فاس همزمان با دوره حکومت خاندان ادریسیان آموخت. | عامر ابی سباع در یک خانواده مذهبی قدیمی در فاس بزرگ شد. وی [[قرآن کریم]]، [[فقه]] [[مالکی]] و علم [[توحید]] را در سنین کودکی در خانه پدری خود در فاس همزمان با دوره حکومت خاندان ادریسیان آموخت. | ||
=زندگی= | == زندگی == | ||
اولین مقصد او در خارج از شهر فاس، منطقه سوس الاقصی بود، زیرا این منطقه | اولین مقصد او در خارج از شهر فاس، منطقه سوس الاقصی بود، زیرا این منطقه صوفیهای نشین بود که مردم به طور تصادفی از همه جا به آنجا آمده بودند و پس از آن شهرت آنجا افزایش یافت و پیروانش نیز افزون شدند. قبیله البرابیش در آن زمان بر آن سرزمین تسلط داشتند و چون کثرت مردم و پیروان و شهرت ابوالسباع را دیدند خواستند از اخبار او یقین پیدا کنند پس از او پیروی کنند و هیچ کس از آنان به او نزدیکتر نباشد. در غیر این صورت او را از سرزمین خود بیرون میکردند و از فرمان او آرام میگرفتند. پس هیئتی از اهالی را(در اکثر روایات نود و نه نفر) برای او فرستادند. | ||
و حاکم دستور داد تا او را بیازمایند و محدود کنند تا کرامتش نمایان شود وگرنه او را اسیر نزد او | و حاکم دستور داد تا او را بیازمایند و محدود کنند تا کرامتش نمایان شود وگرنه او را اسیر نزد او میآورند. با ورود هیئت به بهترین نحو از آنها پذیرایی کرد و همه پذیرایی و استقبال خود را به آنها نشان داد. سپس غذای کافی به آنان داداما آنان به آن بسنده نکردند و به او گفتند: «تو در مهمانی ما کوتاهی کردی و حق تقدیر ما را بجا نیاوردی. حالا شما باید برای هر یک از ما یک گوسفند ذبح کنی وگرنه پول شما را میگیریم و شما را به اسارت نزد امیر خود میبریم.» | ||
وقتی نیتشان روشن شد و فهمید چه | وقتی نیتشان روشن شد و فهمید چه میخواهند، با صدای بلند فریاد زد: یا میمون! | ||
شیرها از هر طرف آنها را احاطه کردند و با آنها به نزاع پرداختند تا اینکه به او پناه بردند و | شیرها از هر طرف آنها را احاطه کردند و با آنها به نزاع پرداختند تا اینکه به او پناه بردند و به او گفتند: | ||
«ای پدر شیرها، جانوران خود را از ما دریغ کن، زیرا ما از آنچه در حق تو انجام دادهایم توبه کردهایم.» | «ای پدر شیرها، جانوران خود را از ما دریغ کن، زیرا ما از آنچه در حق تو انجام دادهایم توبه کردهایم.» | ||
سپس عامر الحمل دستور داد شیر از آنها منصرف شد و به راه خود رفت. | سپس عامر الحمل دستور داد شیر از آنها منصرف شد و به راه خود رفت. | ||
این واقعه دلیل تخلص عامر الحمل به ابوسباع بوده است، اما روایات به گفته راویان در مورد این کنیه آخر (یعنی ابوسباع) تعارض دارد: | این واقعه دلیل تخلص عامر الحمل به ابوسباع بوده است، اما روایات به گفته راویان در مورد این کنیه آخر (یعنی ابوسباع) تعارض دارد: | ||
عدهای میگویند گوسفندها همان گوسفندهایی هستند که با قدرت یک به هفت بودهاند و کسانی هم ادعا میکنند که دو پسرش عمر و عمران کسانی بودند که به صورت دو شیر غول پیکر تصویر شدهاند. و یا پسرش محمد که تبدیل به ببر شد (به همین دلیل او را نومر نامیدند). | |||
اما واقعه در ذات و مضمون خود از این جهت که شیرها عامر الحمل را در برابر قبیله البرابیش نجات دادند، برای همه راویان یکسان است. | اما واقعه در ذات و مضمون خود از این جهت که شیرها عامر الحمل را در برابر قبیله البرابیش نجات دادند، برای همه راویان یکسان است. | ||
=نسب= | == نسب == | ||
منابع مکتوب تاریخی در مورد شجرهنامه عامر الحمیل، | منابع مکتوب تاریخی در مورد شجرهنامه عامر الحمیل، | ||
معلوم شد که او از تبار ادریسیان، | معلوم شد که او از تبار ادریسیان، بنیانگذاران اولین دولت اسلامی در مغرب دور و از قدیمیترین ادریسیان شریف است که نسب آنان را در نسخههای خطی قدیمی ذکر کرده است. | ||
وی در کتاب کتاب الإحیاء بعد الإنساء | وی در کتاب کتاب الإحیاء بعد الإنساء جلد دوم توسط مؤلف آن «عبدالفتاح فتحی عبدالفتاح ابوحسن شکر» و در کتاب «جامع الدرر البهیة لأنساب القرشیین فی البلاد الشامیة» از شریف کمال الحوت الحسینی. | ||
رئیس جمعیت سادات الاشراف در [[لبنان]] تقدیم محمد منیر الشویکی الحسینی متوفای 1397ق / 1976م. | رئیس جمعیت سادات الاشراف در [[لبنان]] تقدیم محمد منیر الشویکی الحسینی متوفای 1397ق / 1976م. | ||
و در کتاب «العقود اللؤلؤیة فی بعض انساب الأسر الحسنیة الهاشمیة بالمملکة العربیة السعودیة» از | و در کتاب «العقود اللؤلؤیة فی بعض انساب الأسر الحسنیة الهاشمیة بالمملکة العربیة السعودیة» از «الشریف محمد علی الحسینی» و دیگران کتابها و نسخههای خطی فراوانی به زبان عرب موجود است. | ||
از | از قدیمیترین منابع تاریخی که نسب او را ذکر کردهاند به شرح زیر است: | ||
اول: «تألیف فی أهل النسب النبوی رضی الله عنهم» نسخه خطی منسوب به شیخ عبدالعظیم الزموری متوفی 900 ق / 1494 م، آنجا که | اول: «تألیف فی أهل النسب النبوی رضی الله عنهم» نسخه خطی منسوب به شیخ عبدالعظیم الزموری متوفی 900 ق / 1494 م، آنجا که میگوید: «ذکر کرده است. اولاد مکرمه بنی سباع را، پس جدش عامر ملقب به الحمل بن محمد بن عمران بن عبدالوهاب بن الحسن بن موسی بن میمون بن عیسی بن عثمان بن سعید بن علی بن احمد بن محمد بن ادریس بن ادریس بن بود. عبدالله الکامل بن الحسن المثنی بن الحسن بن علی بن ابیطالب رحمت الله علیه. | ||
در نسخه خطی «مختصر البیان فی نسب آل عدنان» منسوب به احمد بن محمد بن جزی متوفی 785 هجری قمری از العامر السباعی به عنوان یکی از علمای نسب عبدالله بن مولای ادریس یاد شده است. : محمد بن عبدالله بن ادریس بن ادریس بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنی بن الحسن بن علی رضی الله عنه پس از هفت فرزند هفت فرزند داشت. | در نسخه خطی «مختصر البیان فی نسب آل عدنان» منسوب به احمد بن محمد بن جزی متوفی 785 هجری قمری از العامر السباعی به عنوان یکی از علمای نسب عبدالله بن مولای ادریس یاد شده است. : محمد بن عبدالله بن ادریس بن ادریس بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنی بن الحسن بن علی رضی الله عنه پس از هفت فرزند هفت فرزند داشت. | ||
در قرن یازدهم هجری قمری / قرن هفدهم میلادی به نسخه خطی دیگری | در قرن یازدهم هجری قمری / قرن هفدهم میلادی به نسخه خطی دیگری برمیخوریم تحت عنوان:کتاب لمن أراد تعریف نسب المصطفی صلی الله علیه وسلم وسلالة النبوة از شیخ القادضی «ابوالعباس احمد بن شیخ عبدالله البکری»، آنجا که درباره عامر الحمل میگوید: «نسب وصی، عالم، عابد، مولای ما عامر الحمل، ملقب به الحامل مکنی به ابو سباع جد قبیله مذکور از فرزندان مولای ما محمد بن ادریس و او عبارتند از: عامر بن حریز بن محرز بن عبدالله بن ابراهیم بن ادریس بن محمد بن یوسف بن زید بن عبدالنعیم بن عبدالوصی بن عبدالله. -دائم بن عمر بن رزوق بن عبدالله بن سعید بن عبدالرحمن بن سالم بن عزوز بن عبدالکریم بن خالد بن سعید بن عبدالله بن زید بن رحمون بن زکریا بن محمد بن عبدالحمید بن علی بن محمد بن عبدالله بن. ادریس بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنی بن الحسن السبط بن علی بن ابیطالب و فاطمه زهرا دختر پیامبر اکرم. | ||
الدیمانی (متوفی 1212ق / 1789م) در بخشی از نسخه خطی خود | الدیمانی (متوفی 1212ق / 1789م) در بخشی از نسخه خطی خود میگوید: «ابو سباع عامر بن ادریس است و قبر پدرش ادریس بن ادریس در زرهون بین فاس و مکنس قرار دارد و معروف به ابوسباع بود. | ||
امام متجددین شیخ الحافظ ابی زید سیوطی در کتاب شجرة الأنساب و در کتاب لب اللباب فی تحریر الأنساب و محقق ابوالعباس سید احمد الاشماوی | امام متجددین شیخ الحافظ ابی زید سیوطی در کتاب شجرة الأنساب و در کتاب لب اللباب فی تحریر الأنساب و محقق ابوالعباس سید احمد الاشماوی بیان کرده است که در سال 1142ق / 1729م در قید حیات بود. مولف در المفرد فی ذکر الشرفاء و در کتاب السلسلة الوافیة والیاقوتة الصافیة فی أنساب أهل البیت میگوید:اولاد ابن سباع خود را پس از بررسیهای فراوان چنین یافتند: سیدی عامر بن عیسی الرضا بن موسی المرتضی بن عبدالله بن أبی جعفر الصادق بن محمد الناطق بن علی بن زینالعابدین بن عبدالله بن حمزة بن إدریس بن إدریس بن عبدالله الکامل ابن الحسن المثنی ابن الحسن السبط بن فاطمة الزهراء بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم». | ||
مختار السوسی نسب او را تأیید کرد و گفت: «...سپس به عامر ملقب به ابوالسباع قیام | مختار السوسی نسب او را تأیید کرد و گفت: «...سپس به عامر ملقب به ابوالسباع قیام میکند و در کوه اضاض میدنی در سوس مدفون شد که در قرن هشتم میزیسته است. ” | ||
و اما نسب مورد توافق فقها و علمای برای عامر ابی سباع این است: | و اما نسب مورد توافق فقها و علمای برای عامر ابی سباع این است: | ||
عامر بن آحریز بن محرز بن عبدالله بن إبراهیم بن إدریس بن محمـد بن یوسف بن زید بن عبدالمنعم بن عبدالواسع بن عبدالدائم بن محمد بن سعید بن عبدالرحمان بن سالم بن عزوز بن عبدالکریم بن خالد بن سعید بن عبدالمؤمن بن زید بن رحمون بن زکریاء بن محمد بن عبدالحمید بن علی بن محمد بن عبدالله بن محمد بن إدریس الاصغر بن إدریس الأول بن عبدالله الکامل بن الحسن | عامر بن آحریز بن محرز بن عبدالله بن إبراهیم بن إدریس بن محمـد بن یوسف بن زید بن عبدالمنعم بن عبدالواسع بن عبدالدائم بن محمد بن سعید بن عبدالرحمان بن سالم بن عزوز بن عبدالکریم بن خالد بن سعید بن عبدالمؤمن بن زید بن رحمون بن زکریاء بن محمد بن عبدالحمید بن علی بن محمد بن عبدالله بن محمد بن إدریس الاصغر بن إدریس الأول بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنی بن [[امام حسن|الحسن]] السبط بن علی بن ابیطالب (ع)<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A7%D9%85%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%AF%D8%B1%D9%8A%D8%B3%D9%8A_%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86%D9%8A#cite_note-19 عامر الهامل الإدریسی الحسنی]</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: تصوف]] | [[رده:تصوف]] | ||
[[رده:صوفیه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۶
عامر أبی السباع بن حریز | |
---|---|
پرونده:ابو سباع.jpg | |
اطلاعات شخصی | |
روز تولد | قرن هشتم هجری |
فعالیتها | صوفی |
عامر أبی السباع بن حریز ملقب به الهامل جد قبیله اولاد ابی سباع که در مغرب گسترش یافته است. او عالمی عابد بود، راه زهد را برگزید و جامه تصوف بر تن کرد و به سیاحت نیز معروف بود. شیخ البعقیلی او را چنین توصیف کرده است: «شیخ بزرگ، عالم صالح»[۱] [۲].
تربیت
عامر ابی سباع در یک خانواده مذهبی قدیمی در فاس بزرگ شد. وی قرآن کریم، فقه مالکی و علم توحید را در سنین کودکی در خانه پدری خود در فاس همزمان با دوره حکومت خاندان ادریسیان آموخت.
زندگی
اولین مقصد او در خارج از شهر فاس، منطقه سوس الاقصی بود، زیرا این منطقه صوفیهای نشین بود که مردم به طور تصادفی از همه جا به آنجا آمده بودند و پس از آن شهرت آنجا افزایش یافت و پیروانش نیز افزون شدند. قبیله البرابیش در آن زمان بر آن سرزمین تسلط داشتند و چون کثرت مردم و پیروان و شهرت ابوالسباع را دیدند خواستند از اخبار او یقین پیدا کنند پس از او پیروی کنند و هیچ کس از آنان به او نزدیکتر نباشد. در غیر این صورت او را از سرزمین خود بیرون میکردند و از فرمان او آرام میگرفتند. پس هیئتی از اهالی را(در اکثر روایات نود و نه نفر) برای او فرستادند. و حاکم دستور داد تا او را بیازمایند و محدود کنند تا کرامتش نمایان شود وگرنه او را اسیر نزد او میآورند. با ورود هیئت به بهترین نحو از آنها پذیرایی کرد و همه پذیرایی و استقبال خود را به آنها نشان داد. سپس غذای کافی به آنان داداما آنان به آن بسنده نکردند و به او گفتند: «تو در مهمانی ما کوتاهی کردی و حق تقدیر ما را بجا نیاوردی. حالا شما باید برای هر یک از ما یک گوسفند ذبح کنی وگرنه پول شما را میگیریم و شما را به اسارت نزد امیر خود میبریم.»
وقتی نیتشان روشن شد و فهمید چه میخواهند، با صدای بلند فریاد زد: یا میمون! شیرها از هر طرف آنها را احاطه کردند و با آنها به نزاع پرداختند تا اینکه به او پناه بردند و به او گفتند: «ای پدر شیرها، جانوران خود را از ما دریغ کن، زیرا ما از آنچه در حق تو انجام دادهایم توبه کردهایم.» سپس عامر الحمل دستور داد شیر از آنها منصرف شد و به راه خود رفت. این واقعه دلیل تخلص عامر الحمل به ابوسباع بوده است، اما روایات به گفته راویان در مورد این کنیه آخر (یعنی ابوسباع) تعارض دارد: عدهای میگویند گوسفندها همان گوسفندهایی هستند که با قدرت یک به هفت بودهاند و کسانی هم ادعا میکنند که دو پسرش عمر و عمران کسانی بودند که به صورت دو شیر غول پیکر تصویر شدهاند. و یا پسرش محمد که تبدیل به ببر شد (به همین دلیل او را نومر نامیدند). اما واقعه در ذات و مضمون خود از این جهت که شیرها عامر الحمل را در برابر قبیله البرابیش نجات دادند، برای همه راویان یکسان است.
نسب
منابع مکتوب تاریخی در مورد شجرهنامه عامر الحمیل، معلوم شد که او از تبار ادریسیان، بنیانگذاران اولین دولت اسلامی در مغرب دور و از قدیمیترین ادریسیان شریف است که نسب آنان را در نسخههای خطی قدیمی ذکر کرده است. وی در کتاب کتاب الإحیاء بعد الإنساء جلد دوم توسط مؤلف آن «عبدالفتاح فتحی عبدالفتاح ابوحسن شکر» و در کتاب «جامع الدرر البهیة لأنساب القرشیین فی البلاد الشامیة» از شریف کمال الحوت الحسینی. رئیس جمعیت سادات الاشراف در لبنان تقدیم محمد منیر الشویکی الحسینی متوفای 1397ق / 1976م. و در کتاب «العقود اللؤلؤیة فی بعض انساب الأسر الحسنیة الهاشمیة بالمملکة العربیة السعودیة» از «الشریف محمد علی الحسینی» و دیگران کتابها و نسخههای خطی فراوانی به زبان عرب موجود است. از قدیمیترین منابع تاریخی که نسب او را ذکر کردهاند به شرح زیر است:
اول: «تألیف فی أهل النسب النبوی رضی الله عنهم» نسخه خطی منسوب به شیخ عبدالعظیم الزموری متوفی 900 ق / 1494 م، آنجا که میگوید: «ذکر کرده است. اولاد مکرمه بنی سباع را، پس جدش عامر ملقب به الحمل بن محمد بن عمران بن عبدالوهاب بن الحسن بن موسی بن میمون بن عیسی بن عثمان بن سعید بن علی بن احمد بن محمد بن ادریس بن ادریس بن بود. عبدالله الکامل بن الحسن المثنی بن الحسن بن علی بن ابیطالب رحمت الله علیه.
در نسخه خطی «مختصر البیان فی نسب آل عدنان» منسوب به احمد بن محمد بن جزی متوفی 785 هجری قمری از العامر السباعی به عنوان یکی از علمای نسب عبدالله بن مولای ادریس یاد شده است. : محمد بن عبدالله بن ادریس بن ادریس بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنی بن الحسن بن علی رضی الله عنه پس از هفت فرزند هفت فرزند داشت.
در قرن یازدهم هجری قمری / قرن هفدهم میلادی به نسخه خطی دیگری برمیخوریم تحت عنوان:کتاب لمن أراد تعریف نسب المصطفی صلی الله علیه وسلم وسلالة النبوة از شیخ القادضی «ابوالعباس احمد بن شیخ عبدالله البکری»، آنجا که درباره عامر الحمل میگوید: «نسب وصی، عالم، عابد، مولای ما عامر الحمل، ملقب به الحامل مکنی به ابو سباع جد قبیله مذکور از فرزندان مولای ما محمد بن ادریس و او عبارتند از: عامر بن حریز بن محرز بن عبدالله بن ابراهیم بن ادریس بن محمد بن یوسف بن زید بن عبدالنعیم بن عبدالوصی بن عبدالله. -دائم بن عمر بن رزوق بن عبدالله بن سعید بن عبدالرحمن بن سالم بن عزوز بن عبدالکریم بن خالد بن سعید بن عبدالله بن زید بن رحمون بن زکریا بن محمد بن عبدالحمید بن علی بن محمد بن عبدالله بن. ادریس بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنی بن الحسن السبط بن علی بن ابیطالب و فاطمه زهرا دختر پیامبر اکرم.
الدیمانی (متوفی 1212ق / 1789م) در بخشی از نسخه خطی خود میگوید: «ابو سباع عامر بن ادریس است و قبر پدرش ادریس بن ادریس در زرهون بین فاس و مکنس قرار دارد و معروف به ابوسباع بود.
امام متجددین شیخ الحافظ ابی زید سیوطی در کتاب شجرة الأنساب و در کتاب لب اللباب فی تحریر الأنساب و محقق ابوالعباس سید احمد الاشماوی بیان کرده است که در سال 1142ق / 1729م در قید حیات بود. مولف در المفرد فی ذکر الشرفاء و در کتاب السلسلة الوافیة والیاقوتة الصافیة فی أنساب أهل البیت میگوید:اولاد ابن سباع خود را پس از بررسیهای فراوان چنین یافتند: سیدی عامر بن عیسی الرضا بن موسی المرتضی بن عبدالله بن أبی جعفر الصادق بن محمد الناطق بن علی بن زینالعابدین بن عبدالله بن حمزة بن إدریس بن إدریس بن عبدالله الکامل ابن الحسن المثنی ابن الحسن السبط بن فاطمة الزهراء بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم».
مختار السوسی نسب او را تأیید کرد و گفت: «...سپس به عامر ملقب به ابوالسباع قیام میکند و در کوه اضاض میدنی در سوس مدفون شد که در قرن هشتم میزیسته است. ”
و اما نسب مورد توافق فقها و علمای برای عامر ابی سباع این است: عامر بن آحریز بن محرز بن عبدالله بن إبراهیم بن إدریس بن محمـد بن یوسف بن زید بن عبدالمنعم بن عبدالواسع بن عبدالدائم بن محمد بن سعید بن عبدالرحمان بن سالم بن عزوز بن عبدالکریم بن خالد بن سعید بن عبدالمؤمن بن زید بن رحمون بن زکریاء بن محمد بن عبدالحمید بن علی بن محمد بن عبدالله بن محمد بن إدریس الاصغر بن إدریس الأول بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنی بن الحسن السبط بن علی بن ابیطالب (ع)[۳].
پانویس
- ↑ تبیین الأشراف أهل دائرة الوسائل وقبلة توجه کل سائل الأستاذ الحاج الحسن البعقیلی (1939)صفحة 96
- ↑ تبیین الأشراف أهل دائرة الوسائل وقبلة توجه کل سائل
- ↑ عامر الهامل الإدریسی الحسنی