ابوبکر بن شهاب: تفاوت میان نسخهها
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'مدتها ' به 'مدتها ') |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات | {{جعبه اطلاعات شخصیت | ||
| عنوان = ابوبکر بن شهاب | | عنوان = ابوبکر بن شهاب | ||
| تصویر = ابوبکر بن شهاب.jpg | | تصویر = ابوبکر بن شهاب.jpg | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
== تولد و تربیت == | == تولد و تربیت == | ||
او در 1262 ق در یکی از روستاهای تریم به نام حصن آل فَلُّوقَة در حضرموت به دنیا آمد<ref>الکرباسی, محمد صادق محمد (1432 هـ). معجم الشعراء الناظمین فی الحسین. الجزء الثانی. لندن، المملکة المتحدة: المرکز الحسینی للدراسات. صفحة 98.</ref>. در محیطی علمی در میان شیوخ علمای بزرگ رشد کرد و تحت تأثیر تصوف قرار گرفت و بر آن مبنا بزرگ شد. او کودکی و جوانی خود را در طلب علم گذراند. او در شهر تریم و حضرموت در موسسات و مراکز علمی مختلف از اساتید و علما کسب فضل نمود. ابوبکر بن شهاب بیش از آنکه به جد و تلاش خود متکی باشد بر هوش خود تکیه میکرد؛ به عنوان مثال: در یکی از شبها در درس استادش علی بن محمد الحباشی در سیئون شرکت میکرد که خستگی و خواب در کلاس درس بر او چیره شد. در این هنگام شیخ او را ملامت و سرزنش کرد که درس را از دست داده است. او در آن زمان هجده سال داشت. برای جبران این ماجرا فردای آن شب در جلسه درس جزوهای را با نام «ذریعة الناهض فی علم الفرائض» به استاد تحویل داد. این جزوه شامل تمام مطالب مربوط به موضوع درس استاد از اول تا انتها با تمام قواعد و اصول آن بود و او تمام این مطالب را در کمتر از بیست و چهار ساعت | او در 1262 ق در یکی از روستاهای تریم به نام حصن آل فَلُّوقَة در حضرموت به دنیا آمد<ref>الکرباسی, محمد صادق محمد (1432 هـ). معجم الشعراء الناظمین فی الحسین. الجزء الثانی. لندن، المملکة المتحدة: المرکز الحسینی للدراسات. صفحة 98.</ref>. در محیطی علمی در میان شیوخ علمای بزرگ رشد کرد و تحت تأثیر تصوف قرار گرفت و بر آن مبنا بزرگ شد. او کودکی و جوانی خود را در طلب علم گذراند. او در شهر تریم و حضرموت در موسسات و مراکز علمی مختلف از اساتید و علما کسب فضل نمود. ابوبکر بن شهاب بیش از آنکه به جد و تلاش خود متکی باشد بر هوش خود تکیه میکرد؛ به عنوان مثال: در یکی از شبها در درس استادش علی بن محمد الحباشی در سیئون شرکت میکرد که خستگی و خواب در کلاس درس بر او چیره شد. در این هنگام شیخ او را ملامت و سرزنش کرد که درس را از دست داده است. او در آن زمان هجده سال داشت. برای جبران این ماجرا فردای آن شب در جلسه درس جزوهای را با نام «ذریعة الناهض فی علم الفرائض» به استاد تحویل داد. این جزوه شامل تمام مطالب مربوط به موضوع درس استاد از اول تا انتها با تمام قواعد و اصول آن بود و او تمام این مطالب را در کمتر از بیست و چهار ساعت جمعآوری کرد.<ref>أبوبکر بن عبدالرحمن بن شهابالدین.. شاعر الیمن الأول (1262 - 1341 هـ)". صحیفة الأیام. مؤرشف من الأصل فی 30 یونیو 2020.</ref> | ||
== اساتید == | == اساتید == | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
وی در وطن خود حضرموت و سپس در حیدرآباد هند در مدرسه دولتی به تدریس و فتوا مشغول شد. او اصلاحات عمدهای را در حضرموت و نیز در خارج از کشور انجام داد. همیشه سعی میکرد آتش نزاعی که بین قبایل مسلح حضرموت مانند قبایل تمیمی و کاتیری رخ داده بود را خاموش کند. او در تعامل با رهبران قبایل حضرموت در خاموش کردن آتش نزاع در میان آنها دارای موضعگیریهایی بود که حاکی از شجاعت و هوش اوست. | وی در وطن خود حضرموت و سپس در حیدرآباد هند در مدرسه دولتی به تدریس و فتوا مشغول شد. او اصلاحات عمدهای را در حضرموت و نیز در خارج از کشور انجام داد. همیشه سعی میکرد آتش نزاعی که بین قبایل مسلح حضرموت مانند قبایل تمیمی و کاتیری رخ داده بود را خاموش کند. او در تعامل با رهبران قبایل حضرموت در خاموش کردن آتش نزاع در میان آنها دارای موضعگیریهایی بود که حاکی از شجاعت و هوش اوست. | ||
یکی از | یکی از بزرگترین اقدامات اصلاحی وی آشتی بین سلاطین الکویتی و الکریری در سال 1294 هجری قمری بود که حدود دو سال جنگی بین آنها شروع شد و مردم حضرمی تحت تأثیر آن قرار گرفتند. | ||
هنگام جنگ جهانی دولت بریتانیا او را تحت فشار قرار داد که او حضرموت را به عنوان پایگاه نظامی علیه ترکان و اعراب مسلح مقیم عدن و لهج قرار دهد. اما او از پول و قدرتی که به او پیشنهاد شد، امتناع کرد و تسلیم خواسته آنها نشد. | هنگام جنگ جهانی دولت بریتانیا او را تحت فشار قرار داد که او حضرموت را به عنوان پایگاه نظامی علیه ترکان و اعراب مسلح مقیم عدن و لهج قرار دهد. اما او از پول و قدرتی که به او پیشنهاد شد، امتناع کرد و تسلیم خواسته آنها نشد. | ||
علاوه بر آن در زمینه فعالیتهای اقتصادی نیز کارهای مفیدی در امر کشاورزی و احیای آن در حضرموت انجام داد. در زمینه افزایش آگاهی و درک مردم از اسلام راستین نیز تلاش بسیار نمود. با کسانی که از حاکمان اموی و عباسی تمجید میکردند برخورد میکرد. او رفتار دنیاگرایانه معاویه بن ابی سفیان و همدستانش را در غصب جایگاه زعامت امت اسلامی و کسب مال دنیا و همچنین ظلمی که در حق امیرالمومنین علیهالسلام روا داشتند را برای مردم بازگو و مساله را تبیین میکرد. او دراینباره با علمای عصر خود بحثها و مناظرههای حضوری و مکتوب فراوانی داشت. این موضعگیریها تنها به نثر علمی محدود | علاوه بر آن در زمینه فعالیتهای اقتصادی نیز کارهای مفیدی در امر کشاورزی و احیای آن در حضرموت انجام داد. در زمینه افزایش آگاهی و درک مردم از اسلام راستین نیز تلاش بسیار نمود. با کسانی که از حاکمان اموی و عباسی تمجید میکردند برخورد میکرد. او رفتار دنیاگرایانه معاویه بن ابی سفیان و همدستانش را در غصب جایگاه زعامت امت اسلامی و کسب مال دنیا و همچنین ظلمی که در حق امیرالمومنین علیهالسلام روا داشتند را برای مردم بازگو و مساله را تبیین میکرد. او دراینباره با علمای عصر خود بحثها و مناظرههای حضوری و مکتوب فراوانی داشت. این موضعگیریها تنها به نثر علمی محدود نمیشد، بلکه شامل اشعاری بی شمار بود. او همچنین حکام بعدی اموی و امامان انقلابی اهل بیت علیهمالسلام را با هم مقایسه میکرد و فضل اهل بیت و حقانیت ایشان را اثبات میکرد. | ||
ابن شهاب معتقد بود که برای دفاع از حق و حقیقت و فهم عدالت اجتماعی در اسلام و نیز برای دفاع از حق امامان و اصحاب راستین پیامبر باید اعتقاد و باور مردم نسبت به حاکمان اموی بویژه معاویه بن ابی سفیان اصلاح شود و واقعیت رفتار و عملکرد آنها را بشناسند. | ابن شهاب معتقد بود که برای دفاع از حق و حقیقت و فهم عدالت اجتماعی در اسلام و نیز برای دفاع از حق امامان و اصحاب راستین پیامبر باید اعتقاد و باور مردم نسبت به حاکمان اموی بویژه معاویه بن ابی سفیان اصلاح شود و واقعیت رفتار و عملکرد آنها را بشناسند. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
وی پس از خروج از تریم به کشورهای زیادی از جمله شرق آفریقا، مصر، شام و سپس ترکیه سفر کرد و سلطان عبدالحمید به او شمشیری هدیه داد و وسام المجیدی نیز به تقلید از سلطان مدال به او اهدا کرد. او در حیدرآباد، دکن، در هند، یکی از مهاجران قوم خود را دید و با او نزد جامعه بزرگی از قوم حضرمی که در آنجا زندگی میکردند رفت و بیش از بیست سال در آنجا زندگی کرد و خانواده دیگری را برای خود در حضراموت ایجاد کرد و مرکز امیدها و آرزوهای همه و رهبر علمی و ادبی آنها بود. در طول سفرهای خود مورد محبت، احترام مردم و شخصیتی علمی برای تبادل تحقیقات علمی و بحثهای ادبی با بزرگان کشورشان قرار گرفت. | وی پس از خروج از تریم به کشورهای زیادی از جمله شرق آفریقا، مصر، شام و سپس ترکیه سفر کرد و سلطان عبدالحمید به او شمشیری هدیه داد و وسام المجیدی نیز به تقلید از سلطان مدال به او اهدا کرد. او در حیدرآباد، دکن، در هند، یکی از مهاجران قوم خود را دید و با او نزد جامعه بزرگی از قوم حضرمی که در آنجا زندگی میکردند رفت و بیش از بیست سال در آنجا زندگی کرد و خانواده دیگری را برای خود در حضراموت ایجاد کرد و مرکز امیدها و آرزوهای همه و رهبر علمی و ادبی آنها بود. در طول سفرهای خود مورد محبت، احترام مردم و شخصیتی علمی برای تبادل تحقیقات علمی و بحثهای ادبی با بزرگان کشورشان قرار گرفت. | ||
با وجود این او همیشه دلتنگ و در آرزوی سرزمین مادری خود بود؛ بنابراین در سال 1332 هجری قمری، پس از | با وجود این او همیشه دلتنگ و در آرزوی سرزمین مادری خود بود؛ بنابراین در سال 1332 هجری قمری، پس از مدتها غیبت، به حضرموت بازگشت و مورد استقبال مردمی و دولتی قرار گرفت و با احترام و احترام روبرو شد. پس از حدود دو سال به حیدرآباد رفت تا خانواده خود را به حضرموت منتقل کند، اما شرایط جنگ جهانی اول مانع از آن شد. | ||
== اشعار == | == اشعار == | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
وی در مناقشه بر معاویه بن ابی سفیان در بین علمای حضرموت و سپس در میان علمای اسلام نقش برجستهای داشت. شاگرد او محمد بن عقیل بن یحیی تحت نظارت او کتاب «النصائح الکافیة لمن یتولی معاویة» نوشت و آن را نشر داد. انتشار این کتاب سر و صدای فراوانی را ایجاد کرد؛ زیرا در آن خلافت معاویه مغایر با اصول اسلام شمارده شد و او از صحابه پیامبر محسوب نشده است. | وی در مناقشه بر معاویه بن ابی سفیان در بین علمای حضرموت و سپس در میان علمای اسلام نقش برجستهای داشت. شاگرد او محمد بن عقیل بن یحیی تحت نظارت او کتاب «النصائح الکافیة لمن یتولی معاویة» نوشت و آن را نشر داد. انتشار این کتاب سر و صدای فراوانی را ایجاد کرد؛ زیرا در آن خلافت معاویه مغایر با اصول اسلام شمارده شد و او از صحابه پیامبر محسوب نشده است. | ||
توسط پارلمان دولت ترکیه عثمانی حکم مصادره نسخههای این کتاب صادر شد. حسن بن علوی بن شهابالدین یکی از | توسط پارلمان دولت ترکیه عثمانی حکم مصادره نسخههای این کتاب صادر شد. حسن بن علوی بن شهابالدین یکی از برجستهترین دوستان ابن شهاب و یکی از اعضای قبیلهاش با کتابی به نام «الرقیة الشافیة من سموم النصایح الکافیة» به آنها پاسخ داد. او سعی کرد صحابی بودن معاویه و صلاحیت خلاقت و رهبری او را اثبات کند، اما ابوبکر بن شهاب با کتابی به نام «وجوب الحمیة من مضار الرقیة» به نویسنده رقیه پاسخ داد. از این رو، انقلابی علیه شهاب و ابن عقیل از سوی اکثر فقها و صوفیان حضرموت ایجاد شد و کتابهای آن دو را جزو کتابهای مضر دانستند و به آنها نسبت بدعتگذار و رافضی دادند. | ||
== مرگ == | == مرگ == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۵:۰۹
ابوبکر بن عبدالرحمان بن شهابالدین (1262 ق) شاعر و فقیه بنیادگرا در خط مقدم رهبران، علما، اندیشمندان و مصلحان اجتماعی حضرموت بود. ابنشهاب در حضرموت، یمن و حتی کل شبه جزیره عربستان شاعر معروفی شد. وی را استاد مکتب شعری، ادبی و علمی در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری شمسی میدانند. خوانندگان بسیاری اشعار حکمت او را خواندهاند و همه اشعار او را در سطح بالایی از لطافت، هماهنگی و فصاحت میدانند. او نزدیک به سی سال در هند ساکن شد و در آنجا درگذشت.[۱]
نسب
او أبوبکر بن عبدالرحمن بن محمد بن علی بن عبدالله بن عیدروس بن علی بن محمد بن أحمد شهابالدین الأصغر بن عبدالرحمن القاضی بن أحمد شهابالدین الأکبر بن عبدالرحمن بن علی بن أبیبکر السکران بن عبدالرحمن السقاف بن محمد مولی الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسی بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق علیهالسلام بن محمدالباقر علیهالسلام بن علی زینالعابدین علیهالسلام بن الحسین علیهالسلام بن امام علی بن أبیطالب است و امام علی علیهالسلام همسر فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
وی در نسب، سی و چهارمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
تولد و تربیت
او در 1262 ق در یکی از روستاهای تریم به نام حصن آل فَلُّوقَة در حضرموت به دنیا آمد[۲]. در محیطی علمی در میان شیوخ علمای بزرگ رشد کرد و تحت تأثیر تصوف قرار گرفت و بر آن مبنا بزرگ شد. او کودکی و جوانی خود را در طلب علم گذراند. او در شهر تریم و حضرموت در موسسات و مراکز علمی مختلف از اساتید و علما کسب فضل نمود. ابوبکر بن شهاب بیش از آنکه به جد و تلاش خود متکی باشد بر هوش خود تکیه میکرد؛ به عنوان مثال: در یکی از شبها در درس استادش علی بن محمد الحباشی در سیئون شرکت میکرد که خستگی و خواب در کلاس درس بر او چیره شد. در این هنگام شیخ او را ملامت و سرزنش کرد که درس را از دست داده است. او در آن زمان هجده سال داشت. برای جبران این ماجرا فردای آن شب در جلسه درس جزوهای را با نام «ذریعة الناهض فی علم الفرائض» به استاد تحویل داد. این جزوه شامل تمام مطالب مربوط به موضوع درس استاد از اول تا انتها با تمام قواعد و اصول آن بود و او تمام این مطالب را در کمتر از بیست و چهار ساعت جمعآوری کرد.[۳]
اساتید
بیشترین کسب دانش وی در سرزمین مادری و به دست علمای ارشد حضرموت است، از جمله اساتید او عبارتند از: [۴]
- پدرش عبدالرحمن بن محمد بن شهابالدین
- برادرش عمر بن عبدالرحمن بن شهابالدین
- عبدالرحمن بن محمد المشهور
- علی بن محمد الحبشی
- عیدروس بن عمرالحبشی
- محمد بن إبراهیم بلفقیه
- حسن بن حسین الحداد
- علی بن عبدالله بن شهابالدین
- حامد بن عمر بافرج
- عمر بن حسن الحداد
- عیدروس بن علوی العیدروس
- أحمد بن محمد الکاف
- محسن بن علوی السقاف
- حامد بن عمرالسقاف
- أحمد بن محمد المحضار
- محمد بن عبدالله باسودان
آثار
وی در وطن خود حضرموت و سپس در حیدرآباد هند در مدرسه دولتی به تدریس و فتوا مشغول شد. او اصلاحات عمدهای را در حضرموت و نیز در خارج از کشور انجام داد. همیشه سعی میکرد آتش نزاعی که بین قبایل مسلح حضرموت مانند قبایل تمیمی و کاتیری رخ داده بود را خاموش کند. او در تعامل با رهبران قبایل حضرموت در خاموش کردن آتش نزاع در میان آنها دارای موضعگیریهایی بود که حاکی از شجاعت و هوش اوست.
یکی از بزرگترین اقدامات اصلاحی وی آشتی بین سلاطین الکویتی و الکریری در سال 1294 هجری قمری بود که حدود دو سال جنگی بین آنها شروع شد و مردم حضرمی تحت تأثیر آن قرار گرفتند.
هنگام جنگ جهانی دولت بریتانیا او را تحت فشار قرار داد که او حضرموت را به عنوان پایگاه نظامی علیه ترکان و اعراب مسلح مقیم عدن و لهج قرار دهد. اما او از پول و قدرتی که به او پیشنهاد شد، امتناع کرد و تسلیم خواسته آنها نشد.
علاوه بر آن در زمینه فعالیتهای اقتصادی نیز کارهای مفیدی در امر کشاورزی و احیای آن در حضرموت انجام داد. در زمینه افزایش آگاهی و درک مردم از اسلام راستین نیز تلاش بسیار نمود. با کسانی که از حاکمان اموی و عباسی تمجید میکردند برخورد میکرد. او رفتار دنیاگرایانه معاویه بن ابی سفیان و همدستانش را در غصب جایگاه زعامت امت اسلامی و کسب مال دنیا و همچنین ظلمی که در حق امیرالمومنین علیهالسلام روا داشتند را برای مردم بازگو و مساله را تبیین میکرد. او دراینباره با علمای عصر خود بحثها و مناظرههای حضوری و مکتوب فراوانی داشت. این موضعگیریها تنها به نثر علمی محدود نمیشد، بلکه شامل اشعاری بی شمار بود. او همچنین حکام بعدی اموی و امامان انقلابی اهل بیت علیهمالسلام را با هم مقایسه میکرد و فضل اهل بیت و حقانیت ایشان را اثبات میکرد.
ابن شهاب معتقد بود که برای دفاع از حق و حقیقت و فهم عدالت اجتماعی در اسلام و نیز برای دفاع از حق امامان و اصحاب راستین پیامبر باید اعتقاد و باور مردم نسبت به حاکمان اموی بویژه معاویه بن ابی سفیان اصلاح شود و واقعیت رفتار و عملکرد آنها را بشناسند.
سفرها
او در بسیاری از کشورهای متمدن عربی و غیرعربی برای انجام مراسم حج، مطالعه وضعیت و تجارت تجاری و شخصی سفرها و تورهایی داشته است. اولین سفر به حجاز، جوانی در سال 1286 هجری قمری در همان سال و چندی در مکه زندگی نکرد و با علما و بزرگان حجاز از جمله فاضل پاشا امیر ظفر، احمد زینی دهلان و دیگران تماس گرفت و سپس به طارم اقامتگاه خود را با مشرف به آنجا گذراند و در سال 1288 هجری قمری به عدن، یمن، لهج و سپس به شرق دور، اندونزی و مالایی رفت جایی که جوامع عرب حضرامی در آنجا ساکن هستند و در آنجا تجارت میکرد سپس به حضرموت بازگشت. در سال 1292 هجری قمری و در آنجا اقامت داشت و اصلاحات و رهبری علمی خود را ادامه داد اما با آزارهای شدید و فشار شدید برخی از بستگان و افراد ثروتمند و قدرتمند مواجه شد. به همین دلیل در سال 1302 هجری قمری مجبور به مهاجرت به خارج شد.
وی پس از خروج از تریم به کشورهای زیادی از جمله شرق آفریقا، مصر، شام و سپس ترکیه سفر کرد و سلطان عبدالحمید به او شمشیری هدیه داد و وسام المجیدی نیز به تقلید از سلطان مدال به او اهدا کرد. او در حیدرآباد، دکن، در هند، یکی از مهاجران قوم خود را دید و با او نزد جامعه بزرگی از قوم حضرمی که در آنجا زندگی میکردند رفت و بیش از بیست سال در آنجا زندگی کرد و خانواده دیگری را برای خود در حضراموت ایجاد کرد و مرکز امیدها و آرزوهای همه و رهبر علمی و ادبی آنها بود. در طول سفرهای خود مورد محبت، احترام مردم و شخصیتی علمی برای تبادل تحقیقات علمی و بحثهای ادبی با بزرگان کشورشان قرار گرفت.
با وجود این او همیشه دلتنگ و در آرزوی سرزمین مادری خود بود؛ بنابراین در سال 1332 هجری قمری، پس از مدتها غیبت، به حضرموت بازگشت و مورد استقبال مردمی و دولتی قرار گرفت و با احترام و احترام روبرو شد. پس از حدود دو سال به حیدرآباد رفت تا خانواده خود را به حضرموت منتقل کند، اما شرایط جنگ جهانی اول مانع از آن شد.
اشعار
در شعر ابن شهاب پدیدههای متعددی از جمله لطافت، فصاحت و هنر وجود دارد. او در فصاحت چونان شاعران عرب در قرنهای پیش و در شیوه سرایش و متد روز مانند شاعران عصر خود است. او در شعر خود به زنان و جایگاه اجتماعی او اهتمام داشت و از موضع عدل و انصاف و مطابق با موازین اسلامی به آن میپرداخت.
همچنین اشعار و هجاهای زیادی در دیوان او وجود دارد که در آن به اصلاح جنگ و اختلاف و بیماریهای فرقهای و مشکلات اجتماعی پرداخته است. او به اهل بیت، یعنی امام علی و فرزندانش ارادت داشت و در اشعار خود آنها را بسیار ستایش میکرد و از همه کسانی که با آنها دشمن بودند متنفر بود.
اما شعرهای او به زبان محلی که در گویش حضرمی به "الأشعار الحمینیة" نام دارند و تعداد آن بسیار است، در لطافت و بلاغت و محتوا از اشعار فصیح و حکیمانه او چیزی کم ندارد. اما در اواخر عمرش تمایلی به نشر آنها نداشت هرچند بیشتر آنها را در عنفوان جوانی سروده بود و باقیمانده آن همان بود که مردم حضرموت آن را حفظ کرده بودند و دهان به دهان نقل میکردند.
کتابهای او
وی دارای مجموعههای متعددی از حدود سی اثر است که بیشتر آنها در منطق، توحید، فقه، تاریخ، طبیعت، شجرهنامه، اسناد و سایر علوم است، از جمله: [۵]
- «حدائق ذریعة الناهض إلی تعلّم أحکام الفرائض»
- «رشفة الصادی من بحر فضائل بنی النبی الهادی»
- «التریاق النافع بإیضاح وتکملة مسائل جمع الجوامع»
- «فتوحات الباعث لشرح تقریر المباحث فی أحکام إرث الوارث»
- «تحفة المحقق بشرح نظام المنطق»
- «الشاهد المقبول فی فضل أبناء الرسول»
- «تذکیر الإخوان بتودیع رمضان»
- «نوافح الورد الجوری شرح عقیدة الباجوری»
- «الورد القطیف شرح الورد اللطیف»
- «رفع الخبط عن مسألة الضغط»
- «المقصود بطلب تعریف العقود»
- «إقامة الحجة علی التقی ابن حجة»
- «کشف النقاب عن وجه الصواب لإزالة غریب المرتاب»
- «نزهة الألباب فی ریاض الأنساب»
- «العقود اللؤلؤیة فی أنساب السادة العلویة بالدیار الحضرمیة»
- «إسعاف الطلاب ببیان مساحة السطوح وما یتوقف علیه من الحساب»
- دیوان شعر
هیاهو و طبقه بندی درباره معاویه بن ابی سفیان
وی در مناقشه بر معاویه بن ابی سفیان در بین علمای حضرموت و سپس در میان علمای اسلام نقش برجستهای داشت. شاگرد او محمد بن عقیل بن یحیی تحت نظارت او کتاب «النصائح الکافیة لمن یتولی معاویة» نوشت و آن را نشر داد. انتشار این کتاب سر و صدای فراوانی را ایجاد کرد؛ زیرا در آن خلافت معاویه مغایر با اصول اسلام شمارده شد و او از صحابه پیامبر محسوب نشده است.
توسط پارلمان دولت ترکیه عثمانی حکم مصادره نسخههای این کتاب صادر شد. حسن بن علوی بن شهابالدین یکی از برجستهترین دوستان ابن شهاب و یکی از اعضای قبیلهاش با کتابی به نام «الرقیة الشافیة من سموم النصایح الکافیة» به آنها پاسخ داد. او سعی کرد صحابی بودن معاویه و صلاحیت خلاقت و رهبری او را اثبات کند، اما ابوبکر بن شهاب با کتابی به نام «وجوب الحمیة من مضار الرقیة» به نویسنده رقیه پاسخ داد. از این رو، انقلابی علیه شهاب و ابن عقیل از سوی اکثر فقها و صوفیان حضرموت ایجاد شد و کتابهای آن دو را جزو کتابهای مضر دانستند و به آنها نسبت بدعتگذار و رافضی دادند.
مرگ
وی در پایان عمر بینایی خود را از دست داد و در شب جمعه دهم جمادی الاولای سال 1341 هجری قمری درگذشت. وی در حیدرآباد هند محل زندگی خود به خاک سپرده شد. جمعی از اهل سنت و شیعیان در مراسم تدفین وی در روز جمعه شرکت کردند.
مراجع
الشطری، محمد بن احمد (1415 ق). نقش تاریخ الحضرمی. بخش اول. مدینه، پادشاهی عربستان: دارالمهاجر. صفحه 449
معروف، عبدالرحمان بن محمد (1404 ه. ق.) ظهر آفتاب (PDF). بخش اول. جده، عربستان سعودی: جهان دانش. صفحه 156
پانویس
- ↑ موسوعة شعر الغناء الیمنی فی القرن العشرین، الجزء الأول، الصفحة 31، الطبعة الأولی 2005، رقم الإیداع فی دار الکتب:(297)
- ↑ الکرباسی, محمد صادق محمد (1432 هـ). معجم الشعراء الناظمین فی الحسین. الجزء الثانی. لندن، المملکة المتحدة: المرکز الحسینی للدراسات. صفحة 98.
- ↑ أبوبکر بن عبدالرحمن بن شهابالدین.. شاعر الیمن الأول (1262 - 1341 هـ)". صحیفة الأیام. مؤرشف من الأصل فی 30 یونیو 2020.
- ↑ السقاف, عبدالله بن محمد. تاریخ الشعراء الحضرمیین. الجزء الرابع. القاهرة، مصر: مطبعة العلوم. صفحة 183.
- ↑ الزرکلی, خیر الدین (2002). الأعلام. الجزء الثانی. بیروت، لبنان: دار العلم للملایین. صفحة 65.