حسین بن علی یزدانیار: تفاوت میان نسخهها
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'می بخشد' به 'میبخشد') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
روح مزرعه خیر است زیرا منشأ رحمت است و بدن مزرعه شر است. | روح مزرعه خیر است زیرا منشأ رحمت است و بدن مزرعه شر است. | ||
زیرا شهوت و روح فلزی است که به اراده خیر گرایش دارد و به اراده شر و مغز قوه متفکره بدن و ذهن قوه متفکره روح است و معرفت بین عقل و هوای نفس وجود دارد. معرفت در قلب ساکن است و هوا و عقل در تنازع و جنگ با یکدیگرند. هوای نفس صاحب سپاهیان نفسانی است و عقل صاحب جیوش قلب است. و توفیق از جانب خداوند عقل را وسعت | زیرا شهوت و روح فلزی است که به اراده خیر گرایش دارد و به اراده شر و مغز قوه متفکره بدن و ذهن قوه متفکره روح است و معرفت بین عقل و هوای نفس وجود دارد. معرفت در قلب ساکن است و هوا و عقل در تنازع و جنگ با یکدیگرند. هوای نفس صاحب سپاهیان نفسانی است و عقل صاحب جیوش قلب است. و توفیق از جانب خداوند عقل را وسعت میبخشد و خیانت خزلان هوای نفس را گسترش میدهد و نصرت از آن کسی است که خداوند سعادت او را میخواهد و خیانت برای کسی که خدا بدبختی او را میخواهد.<ref>الحسین بن علی بن یزدانیار</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۱
أَبُوبکر الْحُسَیْن بن عَلیّ بن یزدانیار یکی از بزرگان علمای تصوف اهل سنت در قرن چهارم بود. أبوعبدالرحمن السلمی در مورد او چنین میگوید: «او عالم به علوم ظاهر و باطن بود».[۱] أبوالقاسم القشیری نیز در مورد او میگوید: «او عالمی متقی بود». وی از اهالی شهری به نام أُرْمیَة بود. او روشی در تصوف دارد که مخصوص اوست و برخی از شیوخ عراق را تکذیب میکرد و احادیث زیادی را به او نسبت میدادند.
گفتار
وقتی مردم را دوست میداری، به محبت خدا طمع مکن، و هنگامی که کنجکاوی را دوست میداری، به عشق خدا طمع مکن، و هنگامی که مردم را دوست میداری، به مقامی نزد خدا طمع نکن.
صوفیان خراسان نه کاری و حرفی دارند; صوفیان بغداد میگویند عمل نمیکنند. صوفیان بصره هم گفتار و هم کردار درستی دارند; صوفیان مصر نیز در گفتار و در عمل نادرست هستند.
روح مزرعه خیر است زیرا منشأ رحمت است و بدن مزرعه شر است. زیرا شهوت و روح فلزی است که به اراده خیر گرایش دارد و به اراده شر و مغز قوه متفکره بدن و ذهن قوه متفکره روح است و معرفت بین عقل و هوای نفس وجود دارد. معرفت در قلب ساکن است و هوا و عقل در تنازع و جنگ با یکدیگرند. هوای نفس صاحب سپاهیان نفسانی است و عقل صاحب جیوش قلب است. و توفیق از جانب خداوند عقل را وسعت میبخشد و خیانت خزلان هوای نفس را گسترش میدهد و نصرت از آن کسی است که خداوند سعادت او را میخواهد و خیانت برای کسی که خدا بدبختی او را میخواهد.[۲].