خیر النساج: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
جز (جایگزینی متن - 'بنده ای' به 'بندهای') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
خیرالنساج در سال 322 هجری قمری وفات یافت و حدود صد سال داشت. | خیرالنساج در سال 322 هجری قمری وفات یافت و حدود صد سال داشت. | ||
از کسی که در وفات خیرالنساج حاضر بود، نقل شده است که هنگامی که در نماز مغرب شرکت کرد از حال رفت سپس چشمانش را گشود و به در خانه اشاره کرد و گفت: برخیز خدا تو را برکت دهد، تو فقط بنده ماموری و من هم | از کسی که در وفات خیرالنساج حاضر بود، نقل شده است که هنگامی که در نماز مغرب شرکت کرد از حال رفت سپس چشمانش را گشود و به در خانه اشاره کرد و گفت: برخیز خدا تو را برکت دهد، تو فقط بنده ماموری و من هم بندهای مامورم آنچه را که به توامر شده از دست نده و آنچه به من امر شده از دست دادم، پس به آنچه به آن دعوت شدم عمل کنم، پس آنچه را که به تو امر شده است انجام ده». پس به آب دعا خواند و [[وضو]] گرفت و [[نماز]] خواند سپس دراز کشید و چشمانش را بست و از دنیا رفت. | ||
=گفتار= | =گفتار= |
نسخهٔ کنونی تا ۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۲
خیر النَسّاج با نام أبوالحسن مُحَمَّد بن إِسمَاعِیل السامریّ (202 هـ/817 - 322 هـ/934) یکی از علمای بنام اهل سنت و تصوف در قرن چهارم هجری بود[۱]. ذهبی او را به فراوانی زهد و دارای حالات و کرامات توصیف میکند[۲]. او اهل شهر سامرا ولی ساکن بغداد بود. گویند که حج به جا آورد، مردی او را به کوفه برد و گفت: تو برای من کار کن و نامت نیکو است. ما با تو اختلافی نداریم، او هم برایشان کار کرد. پس مدتی به بافندگی مشغول شد، از این رو او را به درستی نساج نامیدند.[۳]
اساتید و شاگردان
او از أبا حمزة البغدادی والجنید بهره برده است. در حالی که أحمد بن عطاء الرودباری و محمد بن عبدالله الرازیتاب از او روایت کردهاند و آمده است که إبراهیم الخواص وأبوبکر الشبلی در مجلس او متحول شدند و او از معاصران أبوالحسین النوری بود.
وفات
خیرالنساج در سال 322 هجری قمری وفات یافت و حدود صد سال داشت. از کسی که در وفات خیرالنساج حاضر بود، نقل شده است که هنگامی که در نماز مغرب شرکت کرد از حال رفت سپس چشمانش را گشود و به در خانه اشاره کرد و گفت: برخیز خدا تو را برکت دهد، تو فقط بنده ماموری و من هم بندهای مامورم آنچه را که به توامر شده از دست نده و آنچه به من امر شده از دست دادم، پس به آنچه به آن دعوت شدم عمل کنم، پس آنچه را که به تو امر شده است انجام ده». پس به آب دعا خواند و وضو گرفت و نماز خواند سپس دراز کشید و چشمانش را بست و از دنیا رفت.
گفتار
صبر از اخلاق مردان و رضا از اخلاق کریمان است.
ارث اعمال شما همان چیزی است که شایسته اعمال شماست و به شما میرسد پس از فضل و رحمت او طلب ارث کنید که کاملتر و بهتر است. خداوند متعال فرموده است ﴿قل بِفضل الله وبرحمته فبذلک فلیفرحوا هُوَ خیر مِمَّا یجمعُونَ﴾[۴].