کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه را خالی کرد)
برچسب: خالی کردن
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شخصیت
| عنوان = مالک بن عیسی بن سابور
| تصویر = احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg
| نام = جعفر بن محمد بن مالک بن عیسی بن سابور
| نام‌های دیگر =
| سال تولد =
| تاریخ تولد =
| محل تولد =
| سال درگذشت =
| تاریخ درگذشت = 300ق.
| محل درگذشت =
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی |حسن بن عبدالرحمن رواسی |ابویحیی اهوازی |محمدبن شهاب |محمدبن یحیی |محمدبن حسین بن ابی الخطاب (معروف به زیات همدانی) |احمد بن میثم طلحی }}
| شاگردان =  {{فهرست جعبه عمودی |ابوعلی بن همام |ابوغالب زراری }}
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
| آثار = {{فهرست جعبه افقی |غرر الاخبار |اخبار الائمه و موالیدهم علیهم السلام |کتاب النوادر(تازه‏‌های حدیث) |الفتن و الملاحم }}
| فعالیت‌ها = [[راوی]] [[مذهب شیعه|شیعه]]
| وبگاه =
}}
'''جعفر بن محمد بن مالک بن عیسی بن سابور'''، از راویان [[مذهب شیعه|شیعه]] است. وی برادری داشته به نام «حسین» که از شاگردان روایی او به شمار می‌‏آمده است. [[ابوغالب زراری]] و [[ابوعلی بن همام]] هم از شاگردان مشهور وی می‌باشند.


== زندگی‌نامه ==
جعفر بن محمد بن مالک بن عیسی بن سابور، ابوعبدالله بزاز فزاریکوفی. از راویان شیعه و هم‏‌پیمان [[اسماء بن خارجه فزاری]]. ولادت و وفات او معلوم نیست، ولی به گواه این‌که ابوغالب زراری شاگرد و تربیت ‏یافته او بوده، چنین گمان می‌‏رود که وفات او تقریباً در سال 300 هجری اتفاق افتاده است، زیرا [[ابوغالب زراری]] پانزده ساله بود که نزد او تلمذ می‏‌کرد، چنان‌که [[آقا بزرگ تهرانی|آقابزرگ طهرانی]] نیز در الذریعه حدود وفات او را همین تاریخ قرار داده است.
در باره وثاقت او گزارش‏‌های متناقضی دیده می‌‏شود.
* [[نجاشی]] در باره او می‏گوید: «فردی ضعیف‏‌الروایه است و از افراد ناشناخته نقل حدیث می‏کند». 
* [[ابن غضائری]] می‏‌گوید: «تمام عیوب یک راوی ضعیف، در او جمع است». 
* [[علامه حلی]] و ابن داود، وی را در قسم دوم رجال خود قرار داده‌‏اند. (قسم دوم مخصوص راویان ضعیف است). 
* اما [[شیخ طوسی]] با این‌که در فهرست خود نسبت به او سکوت کرده است، ولی در رجال خود وی را توثیق نموده است. 
* [[مامقانی|علامه مامقانی]] نیز (ضمن اقامه ادله کافی) توثیق شیخ طوسی را دلیل بر وثاقت صاحب شرح حال گرفته است؛ چنان‌که مجلسی اول نیز وجه تضعیف او را صرفاً روایات عجیبی که از او در باره ولادت [[امام مهدی|امام عصر(عج)]] نقل شده است می‌‏داند، اما خود او را فی‌‏نفسه فردی راست‌‎گو معرفی می‏‌کند. تفصیل این بحث در تنقیح‏‌المقال مامقانی آمده است.
== استادان ==
وی از اساتید روایی خود «حسن بن عبدالرحمن رواسی»، «ابویحیی اهوازی»، «محمدبن شهاب»، «محمدبن یحیی»، «محمدبن حسین بن ابی الخطاب (معروف به زیات همدانی)»، «احمد بن میثم طلحی» و دیگران نقل حدیث کرده است.
== شاگردان ==
از جمله شاگردان روایی او افراد برجسته‌‏ای همچون «ابوعلی بن همام» و «ابوغالب زراری» هستند که روایت این دو شخصیت بزرگ از وی، موجب تعجب نجاشی شده است، زیرا نجاشی صاحب ترجمه را ضعیف‌‏الروایه معرفی‌کرده است. وی برادری داشته به نام «حسین» که از شاگردان روایی او به شمار می‌‏آمده است.
== آثار ==
از تالیفات او «غرر الاخبار»، «اخبار الائمه و موالیدهم علیهم السلام»، «کتاب النوادر(تازه‏‌های حدیث)» و «الفتن و الملاحم» هستند.
== منابع ==
# رجال نجاشی، ص122 شماره 313؛
# رجال الطوسی، ص418 شماره 6037؛
# الفهرست، شیخ طوسی، ص92 شماره 147؛
# خلاصه الرجال، ص330؛
# رجال ابن داود، ص235 شماره 93؛
# تنقیح المقال(حجری)، ج1ص225 شماره 1870؛
# نقدالرجال تفرشی، ج1ص360 شماره 1017؛
# معجم رجال الحدیث، ج5ص87 شماره 2288؛ و ج7ص88 شماره 3635؛
# الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج4ص298؛ و ج5ص100.
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:محدثان شیعه]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
| عنوان = جعفر بن محمد بن مسعود عیاشی
| تصویر = احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg
| نام = جعفر بن محمد بن مسعود عیاشی
| نام‌های دیگر =
| سال تولد =
| تاریخ تولد =  285ق.
| محل تولد = [[کوفه|کوفه]]
| سال درگذشت =
| تاریخ درگذشت = 350ق.
| محل درگذشت =
| استادان =
| شاگردان =
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
| آثار =
| فعالیت‌ها = [[فقیه]] و [[محدّث|محدث]]
| وبگاه =
}}
'''جعفر بن محمد بن مسعود عیاشی'''، [[فقیه]] و [[محدّث|محدث]] مورد ستایش شیعی. پدرش [[محمد بن مسعود سمرقندی کوفی|محمد بن مسعود عیاشی]] که از دانشمندان مشهور [[مذهب شیعه|شیعه]] است. از معاصران و هم‌بحثان [[ابوعمرو کشی]] و [[حیدر بن محمد سمرقندی]] بوده است. با توجه به کثرت احادیث و روایاتی که وی از پدرش نقل کرده، بدیهی است که او نیز در [[فقه]] و [[حدیث]] و برخی علوم دیگر مانند [[رجال]]، [[تفسیر]] و [[کلام]] نیز به مراتب بالایی رسیده و جزء دانشمندان بزرگ شیعه به‌شمار آمده است.
== زندگی‌نامه ==
جعفر بن محمد بن مسعود عیاشی، فقیه و محدث مورد ستایش شیعی. کنیه او در منابع ذکر نشده است. تولد او احتمالاً در اواخر نیمه دوم سده سوم حدود 285هجری در [[کوفه|کوفه]] روی داده است، زیرا پدرش «محمد بن مسعود عیاشی» که از دانشمندان مشهور شیعه است، در سنین جوانی و بعد از سال 260هجری وارد کوفه شد و احتمالاً ازدواج پدرش بعد از این تاریخ اتفاق افتاده است. در باره تاریخ وفات او نیز این اندازه روشن است که وی از معاصران و هم‌بحثان «ابوعمرو کشی» و «حیدر بن محمد سمرقندی» بوده است. بنابراین وفات او را می‌توان در اواسط سده چهارم حدود 350هجری تخمین زد و این مطلب با توجه به اینکه وی سال‌ها بعد از پدرش زنده بوده و شنیده‌های پدرش را به آیندگان انتقال داده، بیشتر قابل باور به نظر می‌رسد. چنان‌که شاگردی [[جعفر بن قولویه]] نزد او این احتمال را بیشتر تقویت می‌کند که وی پیش از وفات این شاگردش از دنیا رفته بوده است.
وی اصالتاً اهل [[سمرقند]] از بلاد [[خراسان]] است اما در کوفه تولد یافت و از تربیت‌یافتگان پدرش می‌باشد. وی با توجه به این‌که همیشه در رکاب پدرش بود، ظاهراً مسافرت‌هایی که پدرش به [[بغداد]] و [[قم]] داشته، وی نیز همراه او بود و از تجربیات پدرش استفاده می‌نموده است. پدرش در کوفه از [[فقیه|فقهاء]] و [[محدّث|محدثان]] بزرگ شیعه و «افضل اهل مشرق» لقب گرفته است.
شاگردانی که پدرش تربیت نمود، هر کدام از استوانه‌های فقه و حدیث هستند و به گفته [[شیخ طوسی|طوسی]] برخی از شاگردان پدرش تمام [[اصول فقه|اصول]] و کتاب‌های شیعه را روایت کرده و هزار کتاب از کتب شیعه را تعلیم دیده‌اند. در این میان، فرزندش (یعنی صاحب شرح‌حال) نیز از شهرت بسزایی برخوردار است و تمام کتاب‌ها و تصنیفات پدرش را (که بیش از 200کتاب است) برای آیندگان بازگو کرده است. وی در تمام این موارد از پدرش نقل حدیث کرده مگر در موارد اندک و انگشت‌ شماری از [[ابوالفضل جعفر بن معروف]] (استاد کشی) و [[نصر بن احمد]] روایت نموده است. با توجه به کثرت احادیث و روایاتی که وی از پدرش نقل کرده، بدیهی است که او نیز در فقه و حدیث و برخی علوم دیگر مانند رجال، تفسیر و کلام نیز به مراتب بالایی رسیده و جزء دانشمندان بزرگ شیعه به‌شمار آمده است، هر چند هیچ‌گاه به اندازه پدرش از شهرت و منزلت علمی برخوردار نگشته است.  از او هر چند اثر تألیفی معرفی نشده است، اما اگر می‌بینیم که وی دارای تألیفات مستقل نیست، شاید به دلیل آن است که همه آموخته‌های او در آثار پدرش موجود بوده و خود به احادیث و گزارش‌های تازه‌ای دست نیافته است.
== شاگردان ==
از شاگردان او [[مظفر بن جعفر علوی سمرقندی]]، [[ابوالمفضل محمد بن عبدالله شیبانی]] و [[جعفر بن محمد بن قولویه]] هستند که در این میان [[مظفر علوی]] بیش از همه نزد او شاگردی کرده است.
== منابع ==
# الاستبصار، ج2ص47 حدیث153؛
# تهذیب الاحکام، ج4ص81 حدیث232؛
# جامع الرواه، ج1ص161؛
# رجال طوسی، ص418 شماره 6043؛
# طبقات اعلام الشیعه، ج1ص79؛
# معجم رجال الحدیث، ج5ص91 شماره 2291.
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:محدثان شیعه]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
| عنوان = محمد بن ورقاء شیبانی
| تصویر = احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg
| نام = جعفر بن ورقاء بن محمد بن ورقاء شیبانی
| نام‌های دیگر =
| سال تولد =
| تاریخ تولد = 292ق.
| محل تولد = [[سامرا]]
| سال درگذشت =
| تاریخ درگذشت = 352ق.
| محل درگذشت = [[بغداد]]
| استادان =
| شاگردان =
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
| آثار =
| فعالیت‌ها = {{فهرست جعبه افقی |شاعر |نویسنده |امیر شیعی }}
| وبگاه =
}}
جعفر بن ورقاء بن محمد بن ورقاء شیبانی، ابومحمد. شاعر، نویسنده و امیر شیعی «بنی‌شیبان» در [[عراق]]. وی در سال 292 هجری در [[سامرا|سامراء]] چشم به جهان گشود و در سال 352 هجری در [[بغداد]] درگذشت. وی اصالتاً از قبیله بزرگ و معروف «بنی شیبان»(به فتح شین) از نسل «بکر بن وائل» است که نسب او در نهایت به «معد بن عدنان» می‌رسد.
[[سمعانی]] در کتاب «الانساب» نسب کامل این قبیله را معرفی کرده است. «شیبان بن ذهل» نام یکی از نیاکان اوست که در [[کوفه]] مسکن گزید و از مذهب شیعه پیروی می‌کرد. بسیاری از اولاد و احفاد شیبان، عالم، شاعر، فرمانده و جنگ‌جو بودند. وی با همه شهرت و منزلتی که داشت اما اطلاعات اندکی از او در منابع وجود دارد و مطالب موجود نیز، با اهداف این نوشتار که بیشتر جنبه‌های علمی شخص را دنبال می‌کند، مطابقت ندارد. از این‌رو جزئیات حیات علمی و استادان او کاملاً بر ما پوشیده است. وی ظاهراً علوم مقدماتی را در کوفه فرا گرفت و در شعر و ادب به حد کمال رسید و در نظم و نثر، بدیهه‌سرا بود. از میان اشعار او چکامه‌ای بلند در سوگ امام حسین (علیه‌السلام) سروده است که در آغاز آن می‌گوید:
{{شعر}}{{ب |رأس بن بنت محمد و وصیه |للناظرین علی قناه یرفع }}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب |و المسلمون بمنظر و بمسمع |لا جازع منهم و لا متختع }}{{پایان شعر}}
(سر بریده پسر دختر [[حضرت محمد (ص)|محمد]] و جانشینش، در پیش چشم بینندگان بر روی نیزه بالا رفت؛ اما مسلمانان در حالی که این صحنه را می‌دیدند هیچ فریاد و شیونی نکردند).
وی نزد «سیف‌الدوله حمدانی» وجاهتی تمام داشت و مکاتباتی به صورت شعر و نثر با سیف الدوله در [[دمشق]] نیز داشته است. وی در طول حیات خود، هفت [[عباسیان|خلیفه عباسی]] از «مکتفی» تا «مطیع لامرالله» را درک کرد. در دولت «مقتدر عباسی» پیوستگی و نفوذ او در دستگاه چندان بود که هم‌چون [[حمدانیان]] موصل، برای خود قلمروی داشت و امارت چندین ولایت به او سپرده شده بود. وی در زمان وزیر «ابن مقله» به خاطر منزلتی که در بین مردم و دستگاه حکومت داشت، هر روز خواسته‌های آنان را نزد وزیر می‌برد و حاجت شیبانیان کوفه و عراق را برآورده می‌ساخت.
به گفته [[ذهبی]] وی در یک روز بیش از صد برگه از تقاضاهای مردم را نزد وزیر آورد و ابن‌مقله با این‌که از این وضع، سخت ناراحت شده بود، اما حرمت او را نگه داشت و به خواسته‌های او پاسخ داد. بزرگی و منزلت او تنها مربوط به دوران میان‌سالی او نمی‌گردد، بلکه در سنین جوانی نیز در بین قبیله خود از احترام کامل برخوردار بود و در چشم مقتدر نیز حرمتی تمام داشت. به گفته ابن‌اثیر در سال 312 هجری (یعنی در سن بیست سالگی)، امنیت حاجیانی که از بغداد عازم [[مکه]] بودند، بر عهده او بود و او در آن سال که شش‌هزار مرد جنگی در اختیار داشت، از بیم یورش [[قرمطیان]]، پیشاپیش حجاج به راه افتاد و در میانه راه با «ابوطاهر قرمطی» گلاویز شد.
به گفته [[نجاشی]] وی أمیر بنی‌شیبان و دارای مذهبی صحیح (شیعه) بود و در باره امامت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و برتری آن حضرت نسبت به سایر [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت (علیه‌السلام)]]، کتابی با عنوان «حقائق التفضیل فی تأویل التنزیل» نوشته و شاگرد او «اسماعیل بن یحیی عبسی» مطالب این کتاب را به دانشمندانی چون [[ابن غضائری]] و [[شیخ مفید]] انتقال داده است.
== منابع ==
# الاعلام، زرکلی، ج2ص128؛
# اعیان الشیعه(قطع بزرگ)، ج4صص192 تا 194؛
# الانساب، سمعانی، ج3ص482 ذیل شیبانی؛
# تاریخ ابن اثیر، وقایع سال 312 و 326ق؛
# جامع الرواه، ج1ص163؛
# خلاصه الاقوال، ص92 شماره 21؛
# رجال ابن داود، ص66 شماره 337؛
# رجال نجاشی، ص124 شماره 319؛
# سیر اعلام النبلاء، ج15ص227؛
# فوات الوفیات، ج1صص205 و206.
{{جعبه اطلاعات شخصیت
| عنوان = حمدان بن حارث بن لقمان عدوی تغلبی
| تصویر = احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg
| نام = حارث بن سعید بن حمدان بن حارث بن لقمان عدوی تغلبی
| نام‌های دیگر =
| سال تولد =
| تاریخ تولد = 320ق.
| محل تولد =
| سال درگذشت =
| تاریخ درگذشت = 357ق.
| محل درگذشت =
| استادان =
| شاگردان =
| دین =
| مذهب =
| آثار =
| فعالیت‌ها =
| وبگاه =
}}
حارث بن سعید بن حمدان بن حارث بن لقمان عدوی تغلبی، ابوفراس حمدانی. از شاعران توانا و بی‏پروای اهل‏بیت(ع) و از سرداران دلیر دولت شیعی آل حمدان. در سال 320هجری در «منبج» از بلاد شام متولد شد و طبق برخی از گزارش‏ها در روز چهارشنبه 22جمادی‏الثانی سال 357هجری در سن 37سالگی به دست «قرغویه» از سرداران سعدالدوله(فرزند سیف‏الدوله) در منطقه‏ای به نام «صدد» از سرزمین شام به قتل رسید. وی در خانواده‏ای عربی و اصیل دیده به جهان گشود و بیشتر افراد خانواده و بستگانش طی چند سده، نه تنها از ملوك و فرمانروایان پاك‏سیرت سرزمین‏های اسلامی بودند، بلكه همه آنها از شاعران و بدیعه‏سرایان عصر خویش بودند. وی چهار برادر داشت كه از جمله آنها «ابوالهیجاء حرب بن سعید بن حمدان» است و همگی از شاعران زمان او بودند. جد اعلای او «حارث بن لقمان بن راشد» از نوابغ عصر خود بود. پدرش «سعیدبن حمدان» از شاعران بود و با مكر و حیله برادرزاده‏اش ناصرالدوله، در سال 323هجری به قتل رسید. در آن هنگام وی كودكی سه ساله بود و مادرش پس از مرگ شوهرش، وی را نزد «سیف‏الدوله حمدانی»(م356ق) به حلب آورد و وی را تحت سرپرستی او قرار داد. در این فرصت سیف‏الدوله با خواهر ابوفراس ازدواج كرد تا بهتر بتواند تربیت او را بر عهده گیرد. سیف‏الدوله پسرعموی ابوفراس بود و علاقه فراوانی به او داشت از این‏رو در  پرورش او نقش اساسی ایفاء كرده است. ابوفراس این موضوع را به‏خوبی می‏دانست و سیف‏الدوله را همچون پدر می‏نگریست. پس از سپری شدن دوران بلوغ ابوفراس، در شانزده‏سالگی از سوی سیف‏الدوله، به زادگاهش(منبج) منتقل شد و به عنوان فرمانده نظامی آنجا برگزیده شد و علیرغم سن كمی كه داشت در نبرد با قبایل نزاری در صحرای شام، موفقیت‏های زیادی كسب نمود. وی جوانی درخشان، جوانمرد و دلیر بود و كنیه «ابوفراس» نیز از همین‏روی به او داده شد. از آن پس در اثر پیروزی‏های چشم‏گیرش، سیف‏الدوله او را در نبردهای خود با رومیان، پیوسته همراه داشت و احترام زیادی برای او قائل بود. ابوفراس در سال 348هجری به دست رومیان اسیر و در قلعه «خرشنه» زندانی شد لكن با تهوری شجاعانه اسب خود را از فراز قلعه به رود فرات جهاند و از آن مهلكه نجات یافت(الغدیر، ج3ص407). در شوال سال 351هجری در جنگی دیگر با رومیان، زخمی شد و دوباره اسیر گشت. او را به قسطنطنیه(استانبول) بردند و مدت چهارسال در اسارت به‏سر برد. وی در این مدت از سیف‏الدوله تقاضا كرده بود كه برای آزادی‏اش با دولت روم مذاكره كند اما پسرعمویش(به دلایل نامعلومی) نپذیرفت تا اینكه به سال 355هجری با تبادل اسرای طرفین، زمینه آزادی او فراهم گردید. پس از آزادی به امارت «حمص» منصوب گردید. وی گذشته از دلاوری‏ها و آشنایی با فنون رزمی، در شعر و شاعری نیز دستی تمام داشته است چندان‏كه به «شاعر زمان» لقب گرفت و ابوطیب متنبی(م354ق) وی را از خود شاعرتر می‏دانسته است. از هم‏عصران او «صاحب بن عباد» است كه وی را به «ملك الشعراء» لقب داده است. وی مشهورترین اشعار و قصائد خود را كه به «رومیات» یا «حبسیات» معروف است هنگامی سرود كه در زندان‏های روم و استانبول اسیر بوده است. از امتیازات او این بود كه می‏كوشید اسطوره‏های شعر عربی را با صفاتی كه برای خود در اشعارش بر می‏شمرد منطبق سازد و در بزم و رزم، و شمشیر و قلم سرمشق دیگران باشد. به گفته ثعالبی وی یگانه روزگار و خورشید عصر خود بوده است. از سروده‏های او در وصف آل حمدان، قصیده معروف «رائیه» است كه در آن به‏طور ضمنی خود را نیز ستوده است. وی علاوه بر خصال شخصی و مقام ادبی، شیعی پاك‏اعتقاد و شاعر آل‏محمد(ص) بود و با صراحت و شجاعت، فضائل امیرالمؤمنین(ع) و مناقب ائمه معصومین(ع) را شرح داده، مطاعن و مثالب بنی‏عباس را برشمرده است. وی در قصیده میمیه معروف به قصیده «شافیه» كه مشتمل بر هشتاد و پنج بیت است، در برابر «ابن معتز عباسی» به دفاع از آل علی(ع) برخاسته و این چنین سروده است:
«الحق مهتضم و الدین مخترم
و فئ آل رسول الله مقتسم»
(حق پنهان شد و دین پاره پاره گشت، زیرا اموال آل رسول الله تقسیم شده است). (مناقب ابن شهرآشوب، ج2ص53) وی همچنین در باره واقعه غدیر و نیز در رثاء امام حسین(ع) اشعاری دارد كه در نسخه‏های خطی دیوان او به روایت ابن خالویه موجود است اما در دیوان چاپی او درج نشده است. وی بی‏تردید شیعی امامی است زیرا در اشعار او نام پنج تن آل‏عبا و دوازده امام(ع) به عنوان پیشوا و شفاعت كنندگان روز محشر توصیف شده است(مناقب ابن شهرآشوب، ج1ص270). اگرچه اشعار او در این زمینه بسیار اندك است، اما تأثیر آن در جهان تشیع اندك نبوده است. مشهورترین این اشعار «قصیده شافیه» است كه به تندی بر امویان و عباسیان می‌تازد و برتری‌های ادعایی عباسیان را دروغین می‌شمارد. زشت‌كاری‌های آنان را یكایك نام می‌یرد و بر بزرگواری امام موسی كاظم(ع) و امام رضا(ع) تأكید می‌ورزد و هارون‌الرشید را درخور قیاس با آنان نمی‌شمرد، همچنانكه میان نوح پیامبر و فرزندش قرابتی نمی‌یابد. خاندان بنی‌عباس را كه دستشان به خون فرزندان علی‌بن‌ابیطالب(ع) آلوده است از پیامبر(ص) نمی‌داند و سلمان فارسی را به خاندان پیامبر(ص) نزدیك‌تر می‌شمرد. این قصیده حدود 85 بیت است و با اعتراض به غصب خلافت و پایمال كردن حق فرزندان علی بن ابیطالب(ع) و از دست رفتن دین به دست غاصبان آغاز می‌گردد و در آن به فرمان پیامبر(ص) در روز غدیر و نیز نادیده‌گرفته شدن آن در شورای سقیفه اشاره می‌كند. قصیده یادشده همواره مورد توجه شیعیان بوده است، چندانكه گروهی آن را شرح و تخمیس كرده‌اند. اگرچه برخی ابوفراس را شیعی اسماعیلی دانسته‌اند، اما از آنجا كه وی در این قصیده از امام كاظم(ع) و امام رضا(ع) و نیز دردو قطعه دیگر از پیشوایان دوازده‌گانه شیعیان نام برده است، تردید نمی‌توان داشت كه وی شیعه دوازده امامی بوده است. علمای شیعه مانند «ابن شهرآشوب»، «علامه امینی»، «امین عاملی»، «آقابزرگ تهرانی» و بسیاری دیگر او را از شاعران مجاهر اهل‏بیت«ع» (شجاع و بی پروا در اظهار عقیده) به شمار آورده‏اند. وی هم‏عصر با شاعران بزرگی چون: «ابوطیب متنبی»، «ابوالعباس نامی»، «ابوالقاسم زاهی»، «ابن نباته تمیمی»، «ابوالحسن شمشاطی»، «ابوبكر خوارزمی»، «ابوالفرج ببغاء»، «سری بن رفاء» و بسیاری دیگر بوده كه نام آنها در فهرست ابن‏ندیم و یتیمه ثعالبی آمده است. همچنین دانشمندان بزرگی چون «ابونصر فارابی»، «ابوالفرج اصفهانی» و «ابن خالویه نحوی» در دوره او می‏زیسته‏اند. در باره اساتید او چیزی در منابع ذكر نشده است، اما بعید نیست كه وی نزد هم‏عصران خود بویژه «ابوطیب متنبی» تعلیم دیده باشد. مهم‏ترین شاگرد او «ابن خالویه نحوی ابوعبدالله حسین بن محمد بن احمد»(م370ق) است كه دیوان اشعار او را جمع‏آوری نموده است، اما با این حال گفته می‌شود كه خود ابن خالویه در پرورش علمی او نقش داشته است. دیوان اشعار او اكنون در دست است و برخی از قصائد آن به ویژه قصیده «شافیه» شرح‏های متعددی بر آن نگاشته شده است. دیوان او نخستین‌بار در 1873م و سپس در سالهای 1900و 1910م به چاپ رسید. در 1944م سامی دهان آن را در 3جلد، همراه تحقیقات مفصل خویش به چاپ رسانید و در 1961م چاپ دیگری از آن در بیروت صورت گرفت و سرانجام در 1987م محمد تونجی بار دیگر آن را در دمشق به چاپ رساند.
== منابع ==
# حیاه ابی فراس، سید محسن امین عاملی، طبع دمشق، صفحات متعدد؛
# یتیمه الدهر، ثعالبی، ج1ص48 به بعد؛
# وفیات الاعیان، ج1ص349 تا 353؛
# مرآه الجنان، یافعی، ج2ص440؛
# تاریخ مدینه دمشق، ابن عساكر، ج11ص421، شماره 1131؛
# الكامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج8ص194؛
# سیر اعلام النبلاء، ج16ص196، شماره 136؛
# اعیان الشیعه(قطع بزرگ)، ج4ص307 به بعد، شماره 781؛
# الغدیر، ج3ص399 به بعد؛
# دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج6ص120؛
# دائره المعارف تشیع، ج1ص430؛
# معالم العلماء، ص149؛
# مجالس المؤمنین، شوشتری، ص411؛
# أمل الآمل، حرعاملی، ج2ص59 شماره 150؛
# الذریعه، ج9ص47، و ج13صص12 و314؛
# معجم رجال الحدیث، ج5ص171.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۱