عبدالقادر بن احمد السقاف: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '[[محمد بن علی (باقر العلوم) (ع)' به '[[محمد بن علی (باقر العلوم)') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''عبدالقادر بن احمد | '''عبدالقادر بن احمد السَقّاف''' (1331 - 1431 هجری قمری) از علمای اهلسنت [[شافعیه|شافعی]] و مبلغ اسلام از اهالی [[حضرموت]] بود. او را یکی از شخصیتهای مهم [[تصوف]] در قرن پانزدهم هجری قمری و از برجستهترین علمای آقایان باعلوی در زمان خود میدانند. در سرزمین [[حجاز]] اقامت گزید و برای دعوت به سوی [[خدا]] به بسیاری از کشورهای جهان سفر کرد. بسیاری از واعظان از محضر او کسب علم کردند و فارغالتحصیل شدند که مهمترین آنها علی الجفری بود<ref>المشهور, عبدالرحمن بن محمد (1404 هـ). شمس الظهیرة (PDF). الجزء الأول. جدة، السعودیة: عالم المعرفة. صفحة 222. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 2 ینایر 2020.</ref>. | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
عبدالقادر بن أحمد بن عبدالرحمن بن علی بن عمر بن | عبدالقادر بن أحمد بن عبدالرحمن بن علی بن عمر بن سَقّاف بن محمد بن عمر بن طه بن عمر بن طه بن عمرالصافی بن عبدالرحمن المعلم بن محمد بن علی بن عبدالرحمن السَقّاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن [[جعفر بن محمد (صادق)|جعفر الصادق]] بن [[محمد بن علی (باقر العلوم)|محمدالباقر]] بن علی [[علی بن الحسین (زین العابدین)|زینالعابدین]] بن [[حسین بن علی (سید الشهدا)|الحسین]] بن امام [[علی بن ابیطالب|علی بن أبیطالب]]، و امام علی، همسر [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه]] دختر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمد]]، صلی الله علیه و آله است. | ||
وی سی و پنجمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. | وی سی و پنجمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. | ||
==تولد و تربیت== | == تولد و تربیت == | ||
او در در ماه جمادی الثانی در سال 1331 هجری قمری در شهرستان سیئون در حضرموت متولد شد. مادرش علویه دختر احمد بن محمد الجفری بود. دوران کودکی او تحت سرپرستی والدینش، با تربیتی آگاهانه و هوشیارانه رشد کرد. تحصیلات خود را نزد شیخ طه بن عبدالله باحمید آغاز کرد و در آنجا قواعد نگارش و خواندن را فراگرفت. سپس به دستور پدرش به مدرسه علمیه النهضه راه یافت و این مدرسه سهم زیادی از آموزش داشت. در مدتی نه چندان طولانی به حفظ قرآن پرداخت. وی علاوه بر قرآن به علوم بسیاری از جمله حدیث، تفسیر، فقه، صرف و نحو و سایر علوم مانند بیان، بدیع و عروض، حساب، نجوم، سیره و زندگینامهها و عرفان دست یافت. | او در در ماه جمادی الثانی در سال 1331 هجری قمری در شهرستان سیئون در حضرموت متولد شد. مادرش علویه دختر احمد بن محمد الجفری بود. دوران کودکی او تحت سرپرستی والدینش، با تربیتی آگاهانه و هوشیارانه رشد کرد. تحصیلات خود را نزد شیخ طه بن عبدالله باحمید آغاز کرد و در آنجا قواعد نگارش و خواندن را فراگرفت. سپس به دستور پدرش به مدرسه علمیه النهضه راه یافت و این مدرسه سهم زیادی از آموزش داشت. در مدتی نه چندان طولانی به حفظ قرآن پرداخت. وی علاوه بر قرآن به علوم بسیاری از جمله حدیث، تفسیر، فقه، صرف و نحو و سایر علوم مانند بیان، بدیع و عروض، حساب، نجوم، سیره و زندگینامهها و عرفان دست یافت. | ||
==تدریس== | == تدریس == | ||
یکی از امتیازات مکتب النهضه فراغت زودهنگام شاگردان آن برای انجام وظیفه تدریس در آن بود و حبیب عبدالقادر کسی بود که نسبت به تدریس زودهنگام او تاثیر فراوان داشت. عبدالقادر در آن زمان به دستور پدرش در عرصه عمومی ظهور کرد و دروس عمومی و خصوصی را که در مسجد طه بن عمرالصافی در سیون برگزار میشود، برعهده گرفت و در آنجا برای طلاب به تدریس پرداخت. وی در مدت اقامت خود در حضرموت به ویژه پس از وفات پدرش در سال 1357 هجری قمری در مجالس علمی و تدریس در نقاط مختلف پیشتاز باقی ماند و در آن زمان 25 ساله بود که برای تبلیغ به روستاهای حضرموت میرفت و مانند پدر و جدش مردم را در امور دینی آموزش میداد. وی همچنین همراه با علما و عارفان در احیای مناسبتهای مذهبی از قبیل زیارت هود پیامبر و ولادت علی الحبشی در سیون تا شبهای قدر در مسجد طه و ریاض و زیارت المشهد و حریضه و غیر آن شرکت میکرد. تا زمانی که تغییراتی در جنوب یمن به ویژه در زمینه روابط اجتماعی و رفت و آمدها پدید آمد، همینطور بود. | یکی از امتیازات مکتب النهضه فراغت زودهنگام شاگردان آن برای انجام وظیفه تدریس در آن بود و حبیب عبدالقادر کسی بود که نسبت به تدریس زودهنگام او تاثیر فراوان داشت. عبدالقادر در آن زمان به دستور پدرش در عرصه عمومی ظهور کرد و دروس عمومی و خصوصی را که در مسجد طه بن عمرالصافی در سیون برگزار میشود، برعهده گرفت و در آنجا برای طلاب به تدریس پرداخت. وی در مدت اقامت خود در حضرموت به ویژه پس از وفات پدرش در سال 1357 هجری قمری در مجالس علمی و تدریس در نقاط مختلف پیشتاز باقی ماند و در آن زمان 25 ساله بود که برای تبلیغ به روستاهای حضرموت میرفت و مانند پدر و جدش مردم را در امور دینی آموزش میداد. وی همچنین همراه با علما و عارفان در احیای مناسبتهای مذهبی از قبیل زیارت هود پیامبر و ولادت علی الحبشی در سیون تا شبهای قدر در مسجد طه و ریاض و زیارت المشهد و حریضه و غیر آن شرکت میکرد. تا زمانی که تغییراتی در جنوب یمن به ویژه در زمینه روابط اجتماعی و رفت و آمدها پدید آمد، همینطور بود. | ||
==خروج از حضرموت== | == خروج از حضرموت == | ||
حبیب عبدالقادر در آن زمان در وضعیت بدی قرار داشت و مانند سایر دانشمندان در حبس خانگی و ممنوع الخروج شده بود و با همتایان خود از اهل علم و دین متعهد شد که نام خود را روزانه در کلانتری دولتی ثبت کنند. از این رو تصمیم گرفت که حضرموت را ترک و به شهر عدن سفر کند. در سال 1393 مجوز خروج از حضرموت برای او صادر شد و به عدن رفت. یک ماه در عدن به امر تبلیغ دین مشغول شد و سپس به سنگاپور عزیمت کرد. در آنجا مورد استقبال خیل عظیمی از مردم به رهبری حبیب محمد بن سالم العطاس و سید علی رضا بن ابیبکر | حبیب عبدالقادر در آن زمان در وضعیت بدی قرار داشت و مانند سایر دانشمندان در حبس خانگی و ممنوع الخروج شده بود و با همتایان خود از اهل علم و دین متعهد شد که نام خود را روزانه در کلانتری دولتی ثبت کنند. از این رو تصمیم گرفت که حضرموت را ترک و به شهر عدن سفر کند. در سال 1393 مجوز خروج از حضرموت برای او صادر شد و به عدن رفت. یک ماه در عدن به امر تبلیغ دین مشغول شد و سپس به سنگاپور عزیمت کرد. در آنجا مورد استقبال خیل عظیمی از مردم به رهبری حبیب محمد بن سالم العطاس و سید علی رضا بن ابیبکر السَقّاف قرار گرفت. او مدتی در کنار مردم سنگاپور ماند تا اینکه مجوز استثنایی برای ورود به اندونزی گرفت. پس به آنجا رفت و در میان شهرها و روستاها به تبلیغ دین پرداخت. عدهای از مردم کشور برای بزرگداشت او جلسات، مجالس و مهمانیهایی ترتیب دادند و از ورودش شادی کردند. | ||
==حرکت به حجاز== | == حرکت به حجاز == | ||
او از سرزمین جاوه به عربستان سعودی رفت و مدتی در آنجا اقامت گزید، سپس شیخ محمد صالح الاشقر از او خواست که در مکه مکرمه بر او میهمان باشد. پس از جده به مکه رفت و در منزل الاشقر اقامت گزید. لیکن برای حفظ جلسات جده به آنجا رفت و آمد میکرد. پس از تدارک منزلی در جده با خانوادهاش به آنجا رفت و ساکن شد. پس از آنکه شهرتش فراوان گردید افراد زیادی برای کسب علم و اخلاق از اطراف نزد او میآمدند. به جز روزهای پنجشنبه و جمعه هر روز صبح تا قبل از نماز ظهر نزد آنان مینشست. سالها گذشت و حبیب عبدالقادر بین جده و مکه و مدینه به رسالت تبلیغی خود پرداخت و گاهی به ریاض و دمام سفر میکرد و به مناسبت این دیدار مجلسی برپا میشد و صدها نفر از حضرموت و منطقه در خطبه اش گرد هم میآمدند. | او از سرزمین جاوه به عربستان سعودی رفت و مدتی در آنجا اقامت گزید، سپس شیخ محمد صالح الاشقر از او خواست که در مکه مکرمه بر او میهمان باشد. پس از جده به مکه رفت و در منزل الاشقر اقامت گزید. لیکن برای حفظ جلسات جده به آنجا رفت و آمد میکرد. پس از تدارک منزلی در جده با خانوادهاش به آنجا رفت و ساکن شد. پس از آنکه شهرتش فراوان گردید افراد زیادی برای کسب علم و اخلاق از اطراف نزد او میآمدند. به جز روزهای پنجشنبه و جمعه هر روز صبح تا قبل از نماز ظهر نزد آنان مینشست. سالها گذشت و حبیب عبدالقادر بین جده و مکه و مدینه به رسالت تبلیغی خود پرداخت و گاهی به ریاض و دمام سفر میکرد و به مناسبت این دیدار مجلسی برپا میشد و صدها نفر از حضرموت و منطقه در خطبه اش گرد هم میآمدند. | ||
==سفرها== | == سفرها == | ||
حبیب عمر بن احمد بن سمیت از زنگبار به او نامه نوشت و از او دعوت کرد که به کومور سفر کند و از او خواست که عجله کند. حبیب عبدالقادر در حجاز سکونت داشت و خواهان اسکان دائمی نبود، زیرا امیدوار بود هر از گاهی اسباب بازگشت به وطن را فراهم کند. در همان زمان، شیخ صالح قزاز به الحبیب پیشنهاد کرد که به عضویت سپاه جهان اسلام درآید تا وی مجوز سفر به عنوان واعظ به نام او را بگیرد و وارد لبنان محل سکونت خود شود و به او قول دهد که ترتیبات لازم سفر او به کومور از آنجا را داد. | حبیب عمر بن احمد بن سمیت از زنگبار به او نامه نوشت و از او دعوت کرد که به کومور سفر کند و از او خواست که عجله کند. حبیب عبدالقادر در حجاز سکونت داشت و خواهان اسکان دائمی نبود، زیرا امیدوار بود هر از گاهی اسباب بازگشت به وطن را فراهم کند. در همان زمان، شیخ صالح قزاز به الحبیب پیشنهاد کرد که به عضویت سپاه جهان اسلام درآید تا وی مجوز سفر به عنوان واعظ به نام او را بگیرد و وارد لبنان محل سکونت خود شود و به او قول دهد که ترتیبات لازم سفر او به کومور از آنجا را داد. | ||
===شام=== | === شام === | ||
حبیب عبدالقادر برای سفر به لبنان آماده شد و در بیروت با شیخ سراج کعکی و شیخ بکری رجب ملاقات کرد. وی در مدت اقامت خود در لبنان از بسیاری از بناهای تاریخی و مدارس این کشور دیدن کرد. به مناسبت این سفر، مهمانیهای متعددی برپا شد. سپس از سوریه دیدن کرد و با علما و شیوخ آن از جمله: عبدالله سراجالدین، ومحمد أحمد بادنجکی، وعبدالعزیز عیون السود، والفاتح الکتانی، وحسن حبنکة، محمد کفتارو، وخیر الله الدمشقی، ومحمد عوض کلنجی، وبدرالدین أبوصالح، ومحمد یاسین الدمشقی دیدار کرد. وی حدود دو ماه در سوریه اقامت گزید و در آنجا بیشتر آثار و مناظر اسلامی را زیارت کرد و با بسیاری از اهل حدیث و تفسیر و فقه و عرفان و ادب و صالحان و اولیای الهی تماس گرفت. | حبیب عبدالقادر برای سفر به لبنان آماده شد و در بیروت با شیخ سراج کعکی و شیخ بکری رجب ملاقات کرد. وی در مدت اقامت خود در لبنان از بسیاری از بناهای تاریخی و مدارس این کشور دیدن کرد. به مناسبت این سفر، مهمانیهای متعددی برپا شد. سپس از سوریه دیدن کرد و با علما و شیوخ آن از جمله: عبدالله سراجالدین، ومحمد أحمد بادنجکی، وعبدالعزیز عیون السود، والفاتح الکتانی، وحسن حبنکة، محمد کفتارو، وخیر الله الدمشقی، ومحمد عوض کلنجی، وبدرالدین أبوصالح، ومحمد یاسین الدمشقی دیدار کرد. وی حدود دو ماه در سوریه اقامت گزید و در آنجا بیشتر آثار و مناظر اسلامی را زیارت کرد و با بسیاری از اهل حدیث و تفسیر و فقه و عرفان و ادب و صالحان و اولیای الهی تماس گرفت. | ||
===مصر=== | === مصر === | ||
سپس آماده سفر از دمشق به مصر شد و در قاهره با شیخ حسنین مخلوف و بسیاری از اهل علم و ادب و شعر ملاقات کرد. پس از آن با عدهای از رجال الازهر و پیروان طریقت صوفیه و تعدادی از دوستان و همسنگران خود ملاقات کرد. و از آثار و مناظر زیادی دیدن کرد که مهمترین آنها حرم امام حسین و مسجد ایشان بود. او حدود یک ماه و ده روز در مصر ماند و حبیب عمر بن سمیط پس از پیام از حبیب عبدالقادر خواست که به کومور بیاید و دیر نکند. | سپس آماده سفر از دمشق به مصر شد و در قاهره با شیخ حسنین مخلوف و بسیاری از اهل علم و ادب و شعر ملاقات کرد. پس از آن با عدهای از رجال الازهر و پیروان طریقت صوفیه و تعدادی از دوستان و همسنگران خود ملاقات کرد. و از آثار و مناظر زیادی دیدن کرد که مهمترین آنها حرم امام حسین و مسجد ایشان بود. او حدود یک ماه و ده روز در مصر ماند و حبیب عمر بن سمیط پس از پیام از حبیب عبدالقادر خواست که به کومور بیاید و دیر نکند. | ||
===آفریقای شرقی=== | === آفریقای شرقی === | ||
حبیب عبدالقادر از مصر به نایروبی رفت و در آنجا مهمان آقای طه بن علی الحداد شد. او دو روز در نایروبی ماند و سپس به مومباسا رفت و مورد استقبال جمع کثیری از مردم به رهبری حبیب احمد مشهور بن طه الحداد قرار گرفت و در آنجا چندین روز میهمان بود تا برای سفر به جزایر کومور آماده شد. | حبیب عبدالقادر از مصر به نایروبی رفت و در آنجا مهمان آقای طه بن علی الحداد شد. او دو روز در نایروبی ماند و سپس به مومباسا رفت و مورد استقبال جمع کثیری از مردم به رهبری حبیب احمد مشهور بن طه الحداد قرار گرفت و در آنجا چندین روز میهمان بود تا برای سفر به جزایر کومور آماده شد. | ||
روز شنبه 21 رجب 1394 هجری قمری به همراه الحبیب احمد مشهور برای زیارت عمر بن احمد بن سمیط به کومور رفت و به مورونی پایتخت جزایر رسیدند و مورد استقبال حبیب عمر بن سمیط سید هادی بن احمد الهدار و تعداد زیادی از اهالی جزیرهقرار گرفتند. وی همچنین از بسیاری از | روز شنبه 21 رجب 1394 هجری قمری به همراه الحبیب احمد مشهور برای زیارت عمر بن احمد بن سمیط به کومور رفت و به مورونی پایتخت جزایر رسیدند و مورد استقبال حبیب عمر بن سمیط سید هادی بن احمد الهدار و تعداد زیادی از اهالی جزیرهقرار گرفتند. وی همچنین از بسیاری از زیارتگاهها، مناظر، آثار و مساجد اسلامی دیدن کرد و با جمعی از اهل علم و ادب و صالحان آشنا شد. روزها گذشت تا زمان حرکت فرا رسید، پس او و همراهانش روز سه شنبه 8 شعبان 1394 هجری شمسی فرودگاه کومور را به مقصد دارالسلام در تانزانیا ترک کردند. | ||
فرودگاه دارالسلام مملو از استقبل کنددگان زیادی بود که به رهبری مدیر مرکز اسلامی دارالسلام در آن زمان، شیخ عبدالرحمن بن محمد النجار الازهری، مردم ورود خود را جشن گرفتند و جلسهای برگزار شد. در منزل آقای حضرمی که در آنجا بحث و گفتگوهای علمی صورت گرفت. سپس حبیب احمد مشهور و پسرانش به مومباسا بازگشتند و حبیب عبدالقادر ده روز در دارالسلام ماند. وی در این مدت از مساجد، مدارس و مراکز علمی بسیاری بازدید کرد و با شخصیتهای بسیاری آشنا شد و همچنین با برخی آثار کهن اسلامی که تصویری از ورود اسلام به این منطقه در صدها سال پیش را به تصویر میکشد، آشنا شد. سپس به کنیا بازگشت و از برخی از شهرهای آن در مالیندی، لامو، مومباسا و مبرووه بازدید کرد. و با خیل عظیم دریافت کنندگان دیدار کرد و جشنهایی برای استقبال از وی برپا شد. او بین برگزاری مجالس و مشورت، رفت و آمد به عبادتگاهها و تذکر به مردم در مساجد و گذرگاهها ماند تا زمان بازگشت به سرزمین حجاز فرا رسید. وی در پانزدهم ماه مبارک رمضان سال 1394 هجری شمسی در فرودگاه مامباسا با مردم منطقه وداع کرد و به جده بازگشت. | فرودگاه دارالسلام مملو از استقبل کنددگان زیادی بود که به رهبری مدیر مرکز اسلامی دارالسلام در آن زمان، شیخ عبدالرحمن بن محمد النجار الازهری، مردم ورود خود را جشن گرفتند و جلسهای برگزار شد. در منزل آقای حضرمی که در آنجا بحث و گفتگوهای علمی صورت گرفت. سپس حبیب احمد مشهور و پسرانش به مومباسا بازگشتند و حبیب عبدالقادر ده روز در دارالسلام ماند. وی در این مدت از مساجد، مدارس و مراکز علمی بسیاری بازدید کرد و با شخصیتهای بسیاری آشنا شد و همچنین با برخی آثار کهن اسلامی که تصویری از ورود اسلام به این منطقه در صدها سال پیش را به تصویر میکشد، آشنا شد. سپس به کنیا بازگشت و از برخی از شهرهای آن در مالیندی، لامو، مومباسا و مبرووه بازدید کرد. و با خیل عظیم دریافت کنندگان دیدار کرد و جشنهایی برای استقبال از وی برپا شد. او بین برگزاری مجالس و مشورت، رفت و آمد به عبادتگاهها و تذکر به مردم در مساجد و گذرگاهها ماند تا زمان بازگشت به سرزمین حجاز فرا رسید. وی در پانزدهم ماه مبارک رمضان سال 1394 هجری شمسی در فرودگاه مامباسا با مردم منطقه وداع کرد و به جده بازگشت. | ||
===عراق=== | === عراق === | ||
او به سال 1397 رفته بود که با بهرهبرداریها و صحنهها شناخته میشد و به تعدادی از مساجد زیارت کرد و با تعدادی از علما و بزرگان دیدار کرد و حضور آقای ابوحسن نداوی در آن روزها در عراق، دیدار و شناخت ایشان بود. او تنها چند روزی را در بغداد سپری کرد و سپس در کشور حرکت کرد و به کاظمین و نجف و کوفه و کربلا رسید و با بسیاری از اهل علم و ادب و تاریخ دیدار کرد و گفتوگوهای علمی و گفتگوهای پرمعنای انجام داد و با یک نفر به گفتگو نشست. تعدادی از علمای شیعه که در حضرموت از او سؤالاتی درباره اهل بیت پرسیدند. و از شهر بصره دیدن کرد و از اولاد جدش احمد المهاجر پرسید. و آنهایی که در بصره ماندند، اما یافتن آنها ممکن نشد و او با وجود اشتیاق به آن جا که مهاجر بود، نتوانست به آنجا برسد. | او به سال 1397 رفته بود که با بهرهبرداریها و صحنهها شناخته میشد و به تعدادی از مساجد زیارت کرد و با تعدادی از علما و بزرگان دیدار کرد و حضور آقای ابوحسن نداوی در آن روزها در عراق، دیدار و شناخت ایشان بود. او تنها چند روزی را در بغداد سپری کرد و سپس در کشور حرکت کرد و به کاظمین و نجف و کوفه و کربلا رسید و با بسیاری از اهل علم و ادب و تاریخ دیدار کرد و گفتوگوهای علمی و گفتگوهای پرمعنای انجام داد و با یک نفر به گفتگو نشست. تعدادی از علمای شیعه که در حضرموت از او سؤالاتی درباره اهل بیت پرسیدند. و از شهر بصره دیدن کرد و از اولاد جدش احمد المهاجر پرسید. و آنهایی که در بصره ماندند، اما یافتن آنها ممکن نشد و او با وجود اشتیاق به آن جا که مهاجر بود، نتوانست به آنجا برسد. | ||
===یمن=== | === یمن === | ||
و سفر خود را به آن را از حجاز، سه بار، و در آن او وارد | و سفر خود را به آن را از حجاز، سه بار، و در آن او وارد شهرستانها بسیاری از یمن، و او از نقل مکان کرد صنعا به حدیده، به تعز و البیضاء، و او با آقای بود ابراهیم بن عمر بن عقیل و جناب محمد بن عبدالله الحضر و در شهر البیضا مورد استقبال فراوان قرار گرفت و مردم به استقبال آمدن او و آمدنش به آنجا آمدند و به مساجد آن در سراسر جهان وارد شد و به آنها بخشید. خطبهها و خطبهها و دعوتها را زیارت کرد و به رباط البیضاء رفت و از ادارات و طلاب آن بازدید کرد و جشنهای فراوانی برایش برپا کردند و کلام و اشعار خوشامدگویی ایراد کردند. | ||
=== آسیای جنوب شرقی === | === آسیای جنوب شرقی === | ||
حبیب عبدالقادر در سال 1407 هجری قمری مجدداً به اندونزی سفر کرد و از سنگاپور و مالزی نیز دیدن کرد و پسرش علی و برادرزاده اش طه بن حسن او را همراهی کردند و در آنجا مورد استقبال رجال و علمای کشور قرار گرفت و جشن بزرگی به این مناسبت برگزار کردند. سپس از روستاها و شهرهای زیادی دیدن کرد و مردم را موعظه میکرد و سخنانش بیشتر به زبان آنها ترجمه میشد. | حبیب عبدالقادر در سال 1407 هجری قمری مجدداً به اندونزی سفر کرد و از سنگاپور و مالزی نیز دیدن کرد و پسرش علی و برادرزاده اش طه بن حسن او را همراهی کردند و در آنجا مورد استقبال رجال و علمای کشور قرار گرفت و جشن بزرگی به این مناسبت برگزار کردند. سپس از روستاها و شهرهای زیادی دیدن کرد و مردم را موعظه میکرد و سخنانش بیشتر به زبان آنها ترجمه میشد. | ||
===خلیج فارس=== | === خلیج فارس === | ||
در سال 1402 هجری قمری پس از اصرار فراوان مهاجران به امارات متحده عربی به آن کشور رفت و در فرودگاه ابوظبی مورد استقبال جمع کثیری از بزرگان و طلاب دانش و ساکنان آنجا قرار گرفت و از او تجلیل کردند. در مساجد خطبههای عمومی ایراد کرد، از بسیاری از کتابخانهها و مساجد آنها بازدید کرد، در شهرها و روستاهای آنها گشت زد و سپس به عربستان بازگشت. | در سال 1402 هجری قمری پس از اصرار فراوان مهاجران به امارات متحده عربی به آن کشور رفت و در فرودگاه ابوظبی مورد استقبال جمع کثیری از بزرگان و طلاب دانش و ساکنان آنجا قرار گرفت و از او تجلیل کردند. در مساجد خطبههای عمومی ایراد کرد، از بسیاری از کتابخانهها و مساجد آنها بازدید کرد، در شهرها و روستاهای آنها گشت زد و سپس به عربستان بازگشت. | ||
در ماه محرم سال 1409 هجری قمری به عمان رفت و مدت آن سفر چهار شبانه روز بیشتر نبود و جمعیت زیادی در فرودگاه مسقط در راس آنها آقای یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه سلطنت عمان منتظر او بودند. از مسقط به سوی ظفار حرکت کردند و او قبر جدش محمد بن علی صاحب مرباط را زیارت کرد. حبیب عبدالقادر و همراهان وی در این دیدار گفت و گوی ویژهای با ملکه عمان، مادر سلطان این کشور داشتند که دستور تهیه یک هواپیمای شخصی برای آنها را در مسیر بازگشت به عربستان سعودی صادر کرد. | در ماه محرم سال 1409 هجری قمری به عمان رفت و مدت آن سفر چهار شبانه روز بیشتر نبود و جمعیت زیادی در فرودگاه مسقط در راس آنها آقای یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه سلطنت عمان منتظر او بودند. از مسقط به سوی ظفار حرکت کردند و او قبر جدش محمد بن علی صاحب مرباط را زیارت کرد. حبیب عبدالقادر و همراهان وی در این دیدار گفت و گوی ویژهای با ملکه عمان، مادر سلطان این کشور داشتند که دستور تهیه یک هواپیمای شخصی برای آنها را در مسیر بازگشت به عربستان سعودی صادر کرد. | ||
==اساتید== | == اساتید == | ||
حبیب عبدالقادر در برخی از تعطیلات خود برای برخی از شاگردان خود بخشی از اساتید خود را که میشناخت توضیح داد و بر اساس آنچه ذکر شد، آنها به سه لایه تقسیم میشوند: | حبیب عبدالقادر در برخی از تعطیلات خود برای برخی از شاگردان خود بخشی از اساتید خود را که میشناخت توضیح داد و بر اساس آنچه ذکر شد، آنها به سه لایه تقسیم میشوند: | ||
===اساتید درجه یک=== | === اساتید درجه یک === | ||
* پدرش أحمد بن عبدالرحمن | * پدرش أحمد بن عبدالرحمن السَقّاف | ||
* عمر بن حامد بن | * عمر بن حامد بن عمرالسَقّاف | ||
* عبدالله بن عیدروس العیدروس | * عبدالله بن عیدروس العیدروس | ||
* عبدالله بن علوی الحبشی | * عبدالله بن علوی الحبشی | ||
* حسن بن محمد بلفقیه | * حسن بن محمد بلفقیه | ||
* عمر بن عبدالقادر | * عمر بن عبدالقادر السَقّاف | ||
* حسین بن طاهر الحبشی | * حسین بن طاهر الحبشی | ||
* جنید بن أحمد الجنید | * جنید بن أحمد الجنید | ||
* علی بن محمد | * علی بن محمد السَقّاف | ||
* حسین بن حامد العطاس | * حسین بن حامد العطاس | ||
* شیخ بن محمد الحبشی | * شیخ بن محمد الحبشی | ||
* عبدالله بن علی الحبشی | * عبدالله بن علی الحبشی | ||
* سالم بن محمد بن عبدالقادر | * سالم بن محمد بن عبدالقادر السَقّاف | ||
* أحمد بن محسن الهدار | * أحمد بن محسن الهدار | ||
* عمر بن عبدالرحمن | * عمر بن عبدالرحمن السَقّاف | ||
===اساتید درجه دوم=== | === اساتید درجه دوم === | ||
* محمد بن هادی | * محمد بن هادی السَقّاف | ||
* حامد بن علوی البار | * حامد بن علوی البار | ||
* عمر بن عبدالله الحبشی | * عمر بن عبدالله الحبشی | ||
* عبدالله بن عمر بن حامد | * عبدالله بن عمر بن حامد السَقّاف | ||
* عبدالرحمن بن عبیدالله | * عبدالرحمن بن عبیدالله السَقّاف | ||
* عبدالباری بن شیخ العیدروس | * عبدالباری بن شیخ العیدروس | ||
* حسین بن عبدالله الحبشی | * حسین بن عبدالله الحبشی | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
* حسن بن إسماعیل بن الشیخ أبیبکر بن سالم | * حسن بن إسماعیل بن الشیخ أبیبکر بن سالم | ||
* سالم بن حفیظ بن الشیخ أبیبکر بن سالم | * سالم بن حفیظ بن الشیخ أبیبکر بن سالم | ||
* جعفر بن عبدالله | * جعفر بن عبدالله السَقّاف | ||
* علی بن عبدالقادر العیدروس | * علی بن عبدالقادر العیدروس | ||
* علوی بن طاهر الحداد | * علوی بن طاهر الحداد | ||
* محمد بن علی الحبشی | * محمد بن علی الحبشی | ||
* أبوبکر بن محمد السری | * أبوبکر بن محمد السری | ||
* عبدالإله بن أحمد | * عبدالإله بن أحمد السَقّاف | ||
* محمد بن طه | * محمد بن طه السَقّاف | ||
* محمد بن سالم العطاس | * محمد بن سالم العطاس | ||
* محمد بن محمد باکثیر | * محمد بن محمد باکثیر | ||
* عبدالله بن محمد بن جعفر | * عبدالله بن محمد بن جعفر السَقّاف | ||
* عبدالله بن محمد الحداد | * عبدالله بن محمد الحداد | ||
* عبدالله بن حسین | * عبدالله بن حسین السَقّاف | ||
* أحمد بن عمرالشاطری | * أحمد بن عمرالشاطری | ||
=== اساتید طبقه سوم === | === اساتید طبقه سوم === | ||
* جعفر بن أحمد العیدروس | * جعفر بن أحمد العیدروس | ||
* علوی بن عبدالله | * علوی بن عبدالله السَقّاف | ||
* عمر بن أحمد بن سمیط | * عمر بن أحمد بن سمیط | ||
* حسن بن عبدالرحمن | * حسن بن عبدالرحمن السَقّاف | ||
* أحمد بن موسى الحبشی | * أحمد بن موسى الحبشی | ||
* محمد بن هاشم بن طاهر | * محمد بن هاشم بن طاهر | ||
* محمد بن عوض بافضل | * محمد بن عوض بافضل | ||
* عمر عبید حسان | * عمر عبید حسان | ||
* عمر بن محمد | * عمر بن محمد السَقّاف | ||
* محمد بن حسن بن سمیط | * محمد بن حسن بن سمیط | ||
* أبوبکر بن سالم البار | * أبوبکر بن سالم البار | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
* أحمد بن حسین العطاس | * أحمد بن حسین العطاس | ||
* حسین بن عبدالله عیدید | * حسین بن عبدالله عیدید | ||
* عبدالله بن محمد بن حامد | * عبدالله بن محمد بن حامد السَقّاف | ||
* سالم بن محمد بن حسین | * سالم بن محمد بن حسین السَقّاف | ||
* أبوبکر بن طه | * أبوبکر بن طه السَقّاف | ||
* حسین بن محمد | * حسین بن محمد السَقّاف | ||
* محسن بن عبدالله | * محسن بن عبدالله السَقّاف | ||
* أحمد بن عبدالله الهدار | * أحمد بن عبدالله الهدار | ||
* أحمد بن حسن الحداد | * أحمد بن حسن الحداد | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
* علی بن عبدالرحمن الحبشی | * علی بن عبدالرحمن الحبشی | ||
==وفات== | == وفات == | ||
وی در سحرگاه روز یکشنبه نوزدهم ربیع الثانی 1431 هجری قمری مصادف با چهارم آوریل 2010 میلادی درگذشت. بعد از ظهر همان روز پس از نماز عصر در منزلش در جده بر او نماز خواندند و در [[مسجدالحرام]] [[مکه|مکه مکرمه]] نیز بر او نماز خواندند و در قبرستان المعالی در حوطه به خاک سپرده شد. تشییع جنازه با حضور جمعیت زیادی از علویان برگزار شد، به طوری که بسیاری از سرشناسان و مناصب آل باعلوی از سراسر جهان در مراسم تشییع جنازه وی شرکت کردند و در بسیاری از کشورها مانند یمن، حجاز، شرق آسیا، آفریقا و غیره مراسم عزا برگزار شد. | وی در سحرگاه روز یکشنبه نوزدهم ربیع الثانی 1431 هجری قمری مصادف با چهارم آوریل 2010 میلادی درگذشت. بعد از ظهر همان روز پس از نماز عصر در منزلش در جده بر او نماز خواندند و در [[مسجدالحرام]] [[مکه|مکه مکرمه]] نیز بر او نماز خواندند و در قبرستان المعالی در حوطه به خاک سپرده شد. تشییع جنازه با حضور جمعیت زیادی از علویان برگزار شد، به طوری که بسیاری از سرشناسان و مناصب آل باعلوی از سراسر جهان در مراسم تشییع جنازه وی شرکت کردند و در بسیاری از کشورها مانند یمن، حجاز، شرق آسیا، آفریقا و غیره مراسم عزا برگزار شد. | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
معروف، ابوبکر بن علی (1419ق). برداشت محصول از فضایل و احوال امام، عالم، خلیفه اجداد، عبدالقادر بن احمد بن عبدالرحمن الثقاف (PDF). مدینه، عربستان: دارالمهاجر. | معروف، ابوبکر بن علی (1419ق). برداشت محصول از فضایل و احوال امام، عالم، خلیفه اجداد، عبدالقادر بن احمد بن عبدالرحمن الثقاف (PDF). مدینه، عربستان: دارالمهاجر. | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:شخصیتها]] | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده:عالمان]] | |||
[[رده:عالمان اهل سنت]] | |||
[[رده:یمن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۴۲
عبدالقادر بن احمد السقاف | |
---|---|
نام کامل | عبدالقادر بن احمد السقاف |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1331 ق، ۱۲۹۱ ش، ۱۹۱۳ م |
محل تولد | حضرموت، یمن |
سال درگذشت | 1431 ق، ۱۳۸۸ ش، ۲۰۱۰ م |
محل درگذشت | مکه |
دین | اسلام، اهل سنت، شافعی |
استادان |
|
فعالیتها |
|
عبدالقادر بن احمد السَقّاف (1331 - 1431 هجری قمری) از علمای اهلسنت شافعی و مبلغ اسلام از اهالی حضرموت بود. او را یکی از شخصیتهای مهم تصوف در قرن پانزدهم هجری قمری و از برجستهترین علمای آقایان باعلوی در زمان خود میدانند. در سرزمین حجاز اقامت گزید و برای دعوت به سوی خدا به بسیاری از کشورهای جهان سفر کرد. بسیاری از واعظان از محضر او کسب علم کردند و فارغالتحصیل شدند که مهمترین آنها علی الجفری بود[۱].
نسب
عبدالقادر بن أحمد بن عبدالرحمن بن علی بن عمر بن سَقّاف بن محمد بن عمر بن طه بن عمر بن طه بن عمرالصافی بن عبدالرحمن المعلم بن محمد بن علی بن عبدالرحمن السَقّاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمدالباقر بن علی زینالعابدین بن الحسین بن امام علی بن أبیطالب، و امام علی، همسر فاطمه دختر محمد، صلی الله علیه و آله است.
وی سی و پنجمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
تولد و تربیت
او در در ماه جمادی الثانی در سال 1331 هجری قمری در شهرستان سیئون در حضرموت متولد شد. مادرش علویه دختر احمد بن محمد الجفری بود. دوران کودکی او تحت سرپرستی والدینش، با تربیتی آگاهانه و هوشیارانه رشد کرد. تحصیلات خود را نزد شیخ طه بن عبدالله باحمید آغاز کرد و در آنجا قواعد نگارش و خواندن را فراگرفت. سپس به دستور پدرش به مدرسه علمیه النهضه راه یافت و این مدرسه سهم زیادی از آموزش داشت. در مدتی نه چندان طولانی به حفظ قرآن پرداخت. وی علاوه بر قرآن به علوم بسیاری از جمله حدیث، تفسیر، فقه، صرف و نحو و سایر علوم مانند بیان، بدیع و عروض، حساب، نجوم، سیره و زندگینامهها و عرفان دست یافت.
تدریس
یکی از امتیازات مکتب النهضه فراغت زودهنگام شاگردان آن برای انجام وظیفه تدریس در آن بود و حبیب عبدالقادر کسی بود که نسبت به تدریس زودهنگام او تاثیر فراوان داشت. عبدالقادر در آن زمان به دستور پدرش در عرصه عمومی ظهور کرد و دروس عمومی و خصوصی را که در مسجد طه بن عمرالصافی در سیون برگزار میشود، برعهده گرفت و در آنجا برای طلاب به تدریس پرداخت. وی در مدت اقامت خود در حضرموت به ویژه پس از وفات پدرش در سال 1357 هجری قمری در مجالس علمی و تدریس در نقاط مختلف پیشتاز باقی ماند و در آن زمان 25 ساله بود که برای تبلیغ به روستاهای حضرموت میرفت و مانند پدر و جدش مردم را در امور دینی آموزش میداد. وی همچنین همراه با علما و عارفان در احیای مناسبتهای مذهبی از قبیل زیارت هود پیامبر و ولادت علی الحبشی در سیون تا شبهای قدر در مسجد طه و ریاض و زیارت المشهد و حریضه و غیر آن شرکت میکرد. تا زمانی که تغییراتی در جنوب یمن به ویژه در زمینه روابط اجتماعی و رفت و آمدها پدید آمد، همینطور بود.
خروج از حضرموت
حبیب عبدالقادر در آن زمان در وضعیت بدی قرار داشت و مانند سایر دانشمندان در حبس خانگی و ممنوع الخروج شده بود و با همتایان خود از اهل علم و دین متعهد شد که نام خود را روزانه در کلانتری دولتی ثبت کنند. از این رو تصمیم گرفت که حضرموت را ترک و به شهر عدن سفر کند. در سال 1393 مجوز خروج از حضرموت برای او صادر شد و به عدن رفت. یک ماه در عدن به امر تبلیغ دین مشغول شد و سپس به سنگاپور عزیمت کرد. در آنجا مورد استقبال خیل عظیمی از مردم به رهبری حبیب محمد بن سالم العطاس و سید علی رضا بن ابیبکر السَقّاف قرار گرفت. او مدتی در کنار مردم سنگاپور ماند تا اینکه مجوز استثنایی برای ورود به اندونزی گرفت. پس به آنجا رفت و در میان شهرها و روستاها به تبلیغ دین پرداخت. عدهای از مردم کشور برای بزرگداشت او جلسات، مجالس و مهمانیهایی ترتیب دادند و از ورودش شادی کردند.
حرکت به حجاز
او از سرزمین جاوه به عربستان سعودی رفت و مدتی در آنجا اقامت گزید، سپس شیخ محمد صالح الاشقر از او خواست که در مکه مکرمه بر او میهمان باشد. پس از جده به مکه رفت و در منزل الاشقر اقامت گزید. لیکن برای حفظ جلسات جده به آنجا رفت و آمد میکرد. پس از تدارک منزلی در جده با خانوادهاش به آنجا رفت و ساکن شد. پس از آنکه شهرتش فراوان گردید افراد زیادی برای کسب علم و اخلاق از اطراف نزد او میآمدند. به جز روزهای پنجشنبه و جمعه هر روز صبح تا قبل از نماز ظهر نزد آنان مینشست. سالها گذشت و حبیب عبدالقادر بین جده و مکه و مدینه به رسالت تبلیغی خود پرداخت و گاهی به ریاض و دمام سفر میکرد و به مناسبت این دیدار مجلسی برپا میشد و صدها نفر از حضرموت و منطقه در خطبه اش گرد هم میآمدند.
سفرها
حبیب عمر بن احمد بن سمیت از زنگبار به او نامه نوشت و از او دعوت کرد که به کومور سفر کند و از او خواست که عجله کند. حبیب عبدالقادر در حجاز سکونت داشت و خواهان اسکان دائمی نبود، زیرا امیدوار بود هر از گاهی اسباب بازگشت به وطن را فراهم کند. در همان زمان، شیخ صالح قزاز به الحبیب پیشنهاد کرد که به عضویت سپاه جهان اسلام درآید تا وی مجوز سفر به عنوان واعظ به نام او را بگیرد و وارد لبنان محل سکونت خود شود و به او قول دهد که ترتیبات لازم سفر او به کومور از آنجا را داد.
شام
حبیب عبدالقادر برای سفر به لبنان آماده شد و در بیروت با شیخ سراج کعکی و شیخ بکری رجب ملاقات کرد. وی در مدت اقامت خود در لبنان از بسیاری از بناهای تاریخی و مدارس این کشور دیدن کرد. به مناسبت این سفر، مهمانیهای متعددی برپا شد. سپس از سوریه دیدن کرد و با علما و شیوخ آن از جمله: عبدالله سراجالدین، ومحمد أحمد بادنجکی، وعبدالعزیز عیون السود، والفاتح الکتانی، وحسن حبنکة، محمد کفتارو، وخیر الله الدمشقی، ومحمد عوض کلنجی، وبدرالدین أبوصالح، ومحمد یاسین الدمشقی دیدار کرد. وی حدود دو ماه در سوریه اقامت گزید و در آنجا بیشتر آثار و مناظر اسلامی را زیارت کرد و با بسیاری از اهل حدیث و تفسیر و فقه و عرفان و ادب و صالحان و اولیای الهی تماس گرفت.
مصر
سپس آماده سفر از دمشق به مصر شد و در قاهره با شیخ حسنین مخلوف و بسیاری از اهل علم و ادب و شعر ملاقات کرد. پس از آن با عدهای از رجال الازهر و پیروان طریقت صوفیه و تعدادی از دوستان و همسنگران خود ملاقات کرد. و از آثار و مناظر زیادی دیدن کرد که مهمترین آنها حرم امام حسین و مسجد ایشان بود. او حدود یک ماه و ده روز در مصر ماند و حبیب عمر بن سمیط پس از پیام از حبیب عبدالقادر خواست که به کومور بیاید و دیر نکند.
آفریقای شرقی
حبیب عبدالقادر از مصر به نایروبی رفت و در آنجا مهمان آقای طه بن علی الحداد شد. او دو روز در نایروبی ماند و سپس به مومباسا رفت و مورد استقبال جمع کثیری از مردم به رهبری حبیب احمد مشهور بن طه الحداد قرار گرفت و در آنجا چندین روز میهمان بود تا برای سفر به جزایر کومور آماده شد.
روز شنبه 21 رجب 1394 هجری قمری به همراه الحبیب احمد مشهور برای زیارت عمر بن احمد بن سمیط به کومور رفت و به مورونی پایتخت جزایر رسیدند و مورد استقبال حبیب عمر بن سمیط سید هادی بن احمد الهدار و تعداد زیادی از اهالی جزیرهقرار گرفتند. وی همچنین از بسیاری از زیارتگاهها، مناظر، آثار و مساجد اسلامی دیدن کرد و با جمعی از اهل علم و ادب و صالحان آشنا شد. روزها گذشت تا زمان حرکت فرا رسید، پس او و همراهانش روز سه شنبه 8 شعبان 1394 هجری شمسی فرودگاه کومور را به مقصد دارالسلام در تانزانیا ترک کردند.
فرودگاه دارالسلام مملو از استقبل کنددگان زیادی بود که به رهبری مدیر مرکز اسلامی دارالسلام در آن زمان، شیخ عبدالرحمن بن محمد النجار الازهری، مردم ورود خود را جشن گرفتند و جلسهای برگزار شد. در منزل آقای حضرمی که در آنجا بحث و گفتگوهای علمی صورت گرفت. سپس حبیب احمد مشهور و پسرانش به مومباسا بازگشتند و حبیب عبدالقادر ده روز در دارالسلام ماند. وی در این مدت از مساجد، مدارس و مراکز علمی بسیاری بازدید کرد و با شخصیتهای بسیاری آشنا شد و همچنین با برخی آثار کهن اسلامی که تصویری از ورود اسلام به این منطقه در صدها سال پیش را به تصویر میکشد، آشنا شد. سپس به کنیا بازگشت و از برخی از شهرهای آن در مالیندی، لامو، مومباسا و مبرووه بازدید کرد. و با خیل عظیم دریافت کنندگان دیدار کرد و جشنهایی برای استقبال از وی برپا شد. او بین برگزاری مجالس و مشورت، رفت و آمد به عبادتگاهها و تذکر به مردم در مساجد و گذرگاهها ماند تا زمان بازگشت به سرزمین حجاز فرا رسید. وی در پانزدهم ماه مبارک رمضان سال 1394 هجری شمسی در فرودگاه مامباسا با مردم منطقه وداع کرد و به جده بازگشت.
عراق
او به سال 1397 رفته بود که با بهرهبرداریها و صحنهها شناخته میشد و به تعدادی از مساجد زیارت کرد و با تعدادی از علما و بزرگان دیدار کرد و حضور آقای ابوحسن نداوی در آن روزها در عراق، دیدار و شناخت ایشان بود. او تنها چند روزی را در بغداد سپری کرد و سپس در کشور حرکت کرد و به کاظمین و نجف و کوفه و کربلا رسید و با بسیاری از اهل علم و ادب و تاریخ دیدار کرد و گفتوگوهای علمی و گفتگوهای پرمعنای انجام داد و با یک نفر به گفتگو نشست. تعدادی از علمای شیعه که در حضرموت از او سؤالاتی درباره اهل بیت پرسیدند. و از شهر بصره دیدن کرد و از اولاد جدش احمد المهاجر پرسید. و آنهایی که در بصره ماندند، اما یافتن آنها ممکن نشد و او با وجود اشتیاق به آن جا که مهاجر بود، نتوانست به آنجا برسد.
یمن
و سفر خود را به آن را از حجاز، سه بار، و در آن او وارد شهرستانها بسیاری از یمن، و او از نقل مکان کرد صنعا به حدیده، به تعز و البیضاء، و او با آقای بود ابراهیم بن عمر بن عقیل و جناب محمد بن عبدالله الحضر و در شهر البیضا مورد استقبال فراوان قرار گرفت و مردم به استقبال آمدن او و آمدنش به آنجا آمدند و به مساجد آن در سراسر جهان وارد شد و به آنها بخشید. خطبهها و خطبهها و دعوتها را زیارت کرد و به رباط البیضاء رفت و از ادارات و طلاب آن بازدید کرد و جشنهای فراوانی برایش برپا کردند و کلام و اشعار خوشامدگویی ایراد کردند.
آسیای جنوب شرقی
حبیب عبدالقادر در سال 1407 هجری قمری مجدداً به اندونزی سفر کرد و از سنگاپور و مالزی نیز دیدن کرد و پسرش علی و برادرزاده اش طه بن حسن او را همراهی کردند و در آنجا مورد استقبال رجال و علمای کشور قرار گرفت و جشن بزرگی به این مناسبت برگزار کردند. سپس از روستاها و شهرهای زیادی دیدن کرد و مردم را موعظه میکرد و سخنانش بیشتر به زبان آنها ترجمه میشد.
خلیج فارس
در سال 1402 هجری قمری پس از اصرار فراوان مهاجران به امارات متحده عربی به آن کشور رفت و در فرودگاه ابوظبی مورد استقبال جمع کثیری از بزرگان و طلاب دانش و ساکنان آنجا قرار گرفت و از او تجلیل کردند. در مساجد خطبههای عمومی ایراد کرد، از بسیاری از کتابخانهها و مساجد آنها بازدید کرد، در شهرها و روستاهای آنها گشت زد و سپس به عربستان بازگشت.
در ماه محرم سال 1409 هجری قمری به عمان رفت و مدت آن سفر چهار شبانه روز بیشتر نبود و جمعیت زیادی در فرودگاه مسقط در راس آنها آقای یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه سلطنت عمان منتظر او بودند. از مسقط به سوی ظفار حرکت کردند و او قبر جدش محمد بن علی صاحب مرباط را زیارت کرد. حبیب عبدالقادر و همراهان وی در این دیدار گفت و گوی ویژهای با ملکه عمان، مادر سلطان این کشور داشتند که دستور تهیه یک هواپیمای شخصی برای آنها را در مسیر بازگشت به عربستان سعودی صادر کرد.
اساتید
حبیب عبدالقادر در برخی از تعطیلات خود برای برخی از شاگردان خود بخشی از اساتید خود را که میشناخت توضیح داد و بر اساس آنچه ذکر شد، آنها به سه لایه تقسیم میشوند:
اساتید درجه یک
- پدرش أحمد بن عبدالرحمن السَقّاف
- عمر بن حامد بن عمرالسَقّاف
- عبدالله بن عیدروس العیدروس
- عبدالله بن علوی الحبشی
- حسن بن محمد بلفقیه
- عمر بن عبدالقادر السَقّاف
- حسین بن طاهر الحبشی
- جنید بن أحمد الجنید
- علی بن محمد السَقّاف
- حسین بن حامد العطاس
- شیخ بن محمد الحبشی
- عبدالله بن علی الحبشی
- سالم بن محمد بن عبدالقادر السَقّاف
- أحمد بن محسن الهدار
- عمر بن عبدالرحمن السَقّاف
اساتید درجه دوم
- محمد بن هادی السَقّاف
- حامد بن علوی البار
- عمر بن عبدالله الحبشی
- عبدالله بن عمر بن حامد السَقّاف
- عبدالرحمن بن عبیدالله السَقّاف
- عبدالباری بن شیخ العیدروس
- حسین بن عبدالله الحبشی
- عبدالله بن عمرالشاطری
- علوی بن عبدالله بن شهابالدین
- مصطفى بن أحمد المحضار
- علوی بن محمد المحضار
- عبدالله بن طاهر الحداد
- محمد بن حسن عیدید
- حسن بن إسماعیل بن الشیخ أبیبکر بن سالم
- سالم بن حفیظ بن الشیخ أبیبکر بن سالم
- جعفر بن عبدالله السَقّاف
- علی بن عبدالقادر العیدروس
- علوی بن طاهر الحداد
- محمد بن علی الحبشی
- أبوبکر بن محمد السری
- عبدالإله بن أحمد السَقّاف
- محمد بن طه السَقّاف
- محمد بن سالم العطاس
- محمد بن محمد باکثیر
- عبدالله بن محمد بن جعفر السَقّاف
- عبدالله بن محمد الحداد
- عبدالله بن حسین السَقّاف
- أحمد بن عمرالشاطری
اساتید طبقه سوم
- جعفر بن أحمد العیدروس
- علوی بن عبدالله السَقّاف
- عمر بن أحمد بن سمیط
- حسن بن عبدالرحمن السَقّاف
- أحمد بن موسى الحبشی
- محمد بن هاشم بن طاهر
- محمد بن عوض بافضل
- عمر عبید حسان
- عمر بن محمد السَقّاف
- محمد بن حسن بن سمیط
- أبوبکر بن سالم البار
- صالح بن محسن الحامد
- حسن بن محمد فدعق
- هدار بن محمد الهدار
- أحمد بن حسین العطاس
- حسین بن عبدالله عیدید
- عبدالله بن محمد بن حامد السَقّاف
- سالم بن محمد بن حسین السَقّاف
- أبوبکر بن طه السَقّاف
- حسین بن محمد السَقّاف
- محسن بن عبدالله السَقّاف
- أحمد بن عبدالله الهدار
- أحمد بن حسن الحداد
- علی بن محمد بن عیدروس الحبشی
- زین بن حسن بلفقیه
- حامد بن محمد السری
- عبدالقادر بن سالم البار
- أحمد بن عبود البار
- مصطفى بن شیخ العیدروس
- عبدالله بن شیخ العیدروس
- علی بن عبدالرحمن الحبشی
وفات
وی در سحرگاه روز یکشنبه نوزدهم ربیع الثانی 1431 هجری قمری مصادف با چهارم آوریل 2010 میلادی درگذشت. بعد از ظهر همان روز پس از نماز عصر در منزلش در جده بر او نماز خواندند و در مسجدالحرام مکه مکرمه نیز بر او نماز خواندند و در قبرستان المعالی در حوطه به خاک سپرده شد. تشییع جنازه با حضور جمعیت زیادی از علویان برگزار شد، به طوری که بسیاری از سرشناسان و مناصب آل باعلوی از سراسر جهان در مراسم تشییع جنازه وی شرکت کردند و در بسیاری از کشورها مانند یمن، حجاز، شرق آسیا، آفریقا و غیره مراسم عزا برگزار شد.
منابع
معروف، ابوبکر بن علی (1419ق). برداشت محصول از فضایل و احوال امام، عالم، خلیفه اجداد، عبدالقادر بن احمد بن عبدالرحمن الثقاف (PDF). مدینه، عربستان: دارالمهاجر.
پانویس
- ↑ المشهور, عبدالرحمن بن محمد (1404 هـ). شمس الظهیرة (PDF). الجزء الأول. جدة، السعودیة: عالم المعرفة. صفحة 222. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 2 ینایر 2020.