انتقاد متفکران صوفیه به برخی صوفیان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' ابن عربی ' به 'ابنعربی ') |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''انتقاد متفکران صوفیه به برخی صوفیان''' نسبت به عقاید و رفتار ایشان که طرز سلوک مناسبی نداشتند و انحراف در | '''انتقاد متفکران [[تصوف|صوفیه]] به برخی صوفیان''' نسبت به عقاید و رفتار ایشان که طرز سلوک مناسبی نداشتند و انحراف در آنها به وجود آمده بود، همیشه وجود داشته است. | ||
=شروع انتقاد صوفیه از تصوف= | =شروع انتقاد صوفیه از تصوف= | ||
از ابتدای شکلگیری | از ابتدای شکلگیری تصوف، عدهای از صوفیه و بویژه مشایخ آنان عقاید و طرز سلوک برخی صوفیان را نقد و ارزیابی میکردند و بیشتر مضامین مربوط به تصوف، که گاه علما و فقها از آنها انتقاد و آنها را رد میکردند، در کلام خود صوفیه نیز نقد و بازاندیشی میشد. | ||
==انتقادها در قرن دوم== | == انتقادها در قرن دوم == | ||
در قرن دوم، پیش از آنکه نامی از تصوف در میان باشد، مشایخ زاهدان، گفتار و کردار یکدیگر را نقد میکردند. | در قرن دوم، پیش از آنکه نامی از تصوف در میان باشد، مشایخ زاهدان، گفتار و کردار یکدیگر را نقد میکردند. | ||
شواهد این امر عمدتاً گفتگوهای انتقادآمیزی است که برخی مضامین | شواهد این امر عمدتاً گفتگوهای انتقادآمیزی است که برخی مضامین آنها بعدها موضوعِ مناقشات و انتقادهای صوفیه از یکدیگر شد؛ از جمله گفتگوی حسن بصری با رابعه عَدَویه <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۷۹، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> و حبیب عجمی <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۶۲ـ۶۳، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref><ref>محمد بن ابراهیم عطار، الهی نامه، بیت ۳۳۶۱ـ ۳۳۶۸، چاپ فاد روحانی، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref> و گفتگوی سفیان ثوری (متوفی ۱۶۱) با ابراهیم ادهم. <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۱۱۳، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> | ||
دامنه این گفتگوهای انتقادی به قرنهای بعد نیز کشیده شد. | دامنه این گفتگوهای انتقادی به قرنهای بعد نیز کشیده شد. | ||
==انتقادها در قرن سوم== | == انتقادها در قرن سوم == | ||
در قرن سوم، با افزایش تعداد مشایخ بزرگ در میان گروههای مختلفِ صوفیه، گفتگوهای انتقادی رواج بیشتری یافت، ولی نقدها بیشتر متوجه افراد بود نه جریان کلیِ تصوف. | در قرن سوم، با افزایش تعداد مشایخ بزرگ در میان گروههای مختلفِ صوفیه، گفتگوهای انتقادی رواج بیشتری یافت، ولی نقدها بیشتر متوجه افراد بود نه جریان کلیِ تصوف. | ||
نمونههای این قبیل انتقادها را میتوان در کلام فاطمه نیسابوریه ( نیشابوری )، <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۱۸ـ۶۱۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> ابوالحسن | نمونههای این قبیل انتقادها را میتوان در کلام فاطمه نیسابوریه (نیشابوری)، <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۱۸ـ۶۱۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> ابوالحسن باروسی، <ref>عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۱۲۲، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.</ref> بایزید بسطامی، <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۱۹۹، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> ابوحفص حدّاد <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۳۹۳ـ۳۹۴، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> و محمد قصاب <ref>محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۲۶۱، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.</ref> یافت. | ||
جُنید بغدادی (متوفی ۲۹۷ یا ۲۹۸)، که از مشایخ عصر خود خرده میگرفت، <ref>عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۵۵۴، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.</ref><ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۴۱۷، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref><ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۴۳۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> خود نیز مورد انتقاد کسانی چون ابوالحسین نوری <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۷۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> و شِبْلی <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۶۲۶ـ۶۲۷، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref><ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۶۳۵ـ۶۳۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> بود. | جُنید بغدادی (متوفی ۲۹۷ یا ۲۹۸)، که از مشایخ عصر خود خرده میگرفت، <ref>عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۵۵۴، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.</ref><ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۴۱۷، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref><ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۴۳۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> خود نیز مورد انتقاد کسانی چون ابوالحسین نوری <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۷۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> و شِبْلی <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۶۲۶ـ۶۲۷، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref><ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۶۳۵ـ۶۳۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> بود. | ||
==انتقادها در قرون بعد== | == انتقادها در قرون بعد == | ||
در قرون بعد از این قبیل اظهارنظرها و مضامین جدال برانگیزتر شد و از | در قرون بعد از این قبیل اظهارنظرها و مضامین جدال برانگیزتر شد و از آنها انتقاد بیشتری گردید. | ||
=آثار نقادانه صوفیان درباره تصوف= | =آثار نقادانه صوفیان درباره تصوف= | ||
با گسترش افکار صوفیانه و ورود عموم به حلقهها و مجامعِ صوفیان، با انگیزههای مختلف و در بسیاری موارد مغایر با منویات خودِ صوفیان، و در نتیجه بروز انحرافات گوناگون در میان منتسبانِ به تصوف، انتقاد صوفیان از معاصرانشان افزایش یافت و برخی از آنان نیز به قصد هشدار دادن | با گسترش افکار صوفیانه و ورود عموم به حلقهها و مجامعِ صوفیان، با انگیزههای مختلف و در بسیاری موارد مغایر با منویات خودِ صوفیان، و در نتیجه بروز انحرافات گوناگون در میان منتسبانِ به تصوف، انتقاد صوفیان از معاصرانشان افزایش یافت و برخی از آنان نیز به قصد هشدار دادن درباره ناراستیها و نشان دادن روش و منش مطلوب و اصلاح خطاهای راه یافته در شیوه تصوف، آثاری تألیف کردند. | ||
برخی از مهمترین اینگونه آثار عبارتاند از: رسالة فی غلطات الصوفیة اثر ابوعبدالرحمان | برخی از مهمترین اینگونه آثار عبارتاند از: رسالة فی غلطات الصوفیة اثر ابوعبدالرحمان سُلَمی، اللُّمَع ابونصر سَرّاج (متوفی ۳۷۸)، <ref>ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۰۹ـ۴۳۶، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.</ref> التعرّف ابوبکر کلاباذی، <ref>ابوبکر محمد بن ابراهیم کلاباذی، التعرّف لمذهب اهل التصوف، ج۱، ص۲۰، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۶۰.</ref> رساله قشیریه ابوالقاسم قُشَیری (متوفی ۴۶۵)، <ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۱۱، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref> کیمیای سعادت امام محمد غزالی (متوفی ۵۰۵)، <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۳۸ـ۳۹، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref><ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۶۵ـ۷۰، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref><ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۲۹۹، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref><ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۴۴ـ ۴۵۴، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref> کشف المحجوب ابوالحسن هُجویری (متوفی ۴۶۵)، <ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۷ـ۹، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۵، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۰، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۸، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۵۲، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۱۰۴ـ۱۰۵، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۶۶۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۶۷۰، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> حدیقة الحقیقه سنایی، <ref>مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۳۹۹ـ ۴۰۰، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.</ref><ref>مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۴۹۴ـ ۴۹۸، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.</ref> انس التابئین <ref>احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، انس التائبین، ج۱، ص۱۱۱ـ۳ ۱۱، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۶۸ ش.</ref> و مفتاح النجات <ref>احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، مفتاح النجات، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۴۷ ش.</ref> هر دو نوشته شیخ احمد جام (ژنده پیل)، الهی نامه <ref>محمد بن ابراهیم عطار، الهی نامه، بیت ۱۸۸۴ـ ۱۸۸۹، چاپ فاد روحانی، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref> و اسرارنامه <ref>محمد بن ابراهیم عطار، اسرارنامه، بیت ۹۷۱ به بعد، چاپ صادق گوهرین، (تهران) ۱۳۶۱ ش.</ref> و مصیبتنامه <ref>محمد بن ابراهیم عطار، مصیبت نامه، ج۱، ص۶۱، چاپ نورانی وصال، تهران ۱۳۵۶ ش.</ref> هر سه از عطار نیشابوری، عوارف المعارف شیخ شهابالدین سهروردی <ref>عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۷۷ـ۸۱، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.</ref> و نفحات الانس جامی. <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۰ـ۱۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> | ||
=ریشههای مناقشه صوفیان= | =ریشههای مناقشه صوفیان= | ||
موضوعات مورد مناقشه صوفیان بسیار متنوع بود. | موضوعات مورد مناقشه صوفیان بسیار متنوع بود. | ||
این موضوعات گاه به اختلافات مکتبهای تصوف (مکتب عراق و خراسان) مربوط میشد و به صورت انتقاد پیرانِ عراق و خراسان از یکدیگر جلوه میکرد <ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۹۲، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref><ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۲۹۵ـ ۲۹۶، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref><ref>عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۲۲۶، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.</ref><ref>عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۴۳۳، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.</ref><ref>مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۴۹۵، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.</ref><ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۸۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref><ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۷۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> و گاه انتقاد از طریقتهای صوفیه بود، مانند انتقاد از | این موضوعات گاه به اختلافات مکتبهای تصوف (مکتب عراق و خراسان) مربوط میشد و به صورت انتقاد پیرانِ عراق و خراسان از یکدیگر جلوه میکرد <ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۹۲، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref><ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۲۹۵ـ ۲۹۶، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref><ref>عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۲۲۶، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.</ref><ref>عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۴۳۳، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.</ref><ref>مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۴۹۵، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.</ref><ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۸۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref><ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۷۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> و گاه انتقاد از طریقتهای صوفیه بود، مانند انتقاد از ملامتیان، <ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۷۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۷۱ـ ۷۵، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.</ref> قلندریه <ref>محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ج۱، ص۱۲۲، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۷ ش.</ref><ref>رکن الدین اوحدی، کلیّات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی، ج۱، ص۵۸۳، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۴۰ ش.</ref> و اهل فتوت. <ref>رکن الدین اوحدی، کلیّات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی، ج۱، ص۵۶۴ ـ۵۶۶، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۴۰ ش.</ref> | ||
=موضوعات انتقاد صوفیان= | =موضوعات انتقاد صوفیان= | ||
انتقاد صوفیان از یکدیگر در دو حوزه بود: عقاید و افکار و نظریهها، و آداب و رسوم و رفتار. | انتقاد صوفیان از یکدیگر در دو حوزه بود: عقاید و افکار و نظریهها، و آداب و رسوم و رفتار. | ||
برخی از موضوعات مورد بحث آنان عبارتاند از: | برخی از موضوعات مورد بحث آنان عبارتاند از: توحید، عشق، ولایت، کرامات، سماع، اسقاط تکلیف، ترک علم، خرقهپوشی (خرقه)، ریا و دنیاطلبی. | ||
==توحید== | == توحید == | ||
اعتقاد به یگانگی | اعتقاد به یگانگی خداوند، که ابتدا میان صوفیه و سایر مسلمانان تفاوت چندانی نداشت، بسرعت با اندیشههایی چون فنا و بقا و تجلی ذاتِ الاهی پیوند یافت و دعوی حلول (یکی پنداشتن ظاهر و مظهر؛ حلول و اتحاد)، در میان برخی صوفیان رایج گردید. | ||
===نظر ابونصر سراج=== | === نظر ابونصر سراج === | ||
ابونصر سراج این عقیده را بشدت طعن و نقد کرد و معتقدان به آن را کافر و گمراه خواند. <ref>ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۲۶، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.</ref> | ابونصر سراج این عقیده را بشدت طعن و نقد کرد و معتقدان به آن را کافر و گمراه خواند. <ref>ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۲۶، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.</ref> | ||
===نظر نجم رازی=== | === نظر نجم رازی === | ||
نجم رازی (متوفی ۶۴۵) <ref>عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۲۳۱، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش.</ref> نیز اعتقاد به حلول را از لغزشگاههای سالکان دانست و گفت که این اعتقاد نتیجه برخی تجلیاتِ انوار و صفات الاهی بر سالک است که او را دچار پندار و غرور میسازد. <ref>عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۲۳۱، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش.</ref> | نجم رازی (متوفی ۶۴۵) <ref>عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۲۳۱، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش.</ref> نیز اعتقاد به حلول را از لغزشگاههای سالکان دانست و گفت که این اعتقاد نتیجه برخی تجلیاتِ انوار و صفات الاهی بر سالک است که او را دچار پندار و غرور میسازد. <ref>عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۲۳۱، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش.</ref> | ||
===نظر شبستری=== | === نظر شبستری === | ||
شیخ محمود شبستری اعتقاد به حلول و اتحاد را، چون مستلزم اذعان به دو وجود «حالّ و محلّ» است، منافی توحید میدانست. <ref>محمود بن عبدالکریم شبستری، گلشن راز، ج۱، ص۴۸، چاپ احمد مجاهد و محسن کیانی، تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> | شیخ محمود شبستری اعتقاد به حلول و اتحاد را، چون مستلزم اذعان به دو وجود «حالّ و محلّ» است، منافی توحید میدانست. <ref>محمود بن عبدالکریم شبستری، گلشن راز، ج۱، ص۴۸، چاپ احمد مجاهد و محسن کیانی، تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> | ||
==شطحگوئی== | == شطحگوئی == | ||
یکی از دلایل مخالفت برخی مشایخ صوفیه، از جمله حارث مُحاسِبی (متوفی ۲۴۳) <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۷۲۳ـ۷۲۴، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> و ابوعبداللّه خفیف (متوفی ۳۷۱)، <ref>علی بن محمد دیلمی، سیرت الشیخ الکبیر ابوعبداللّه ابن الخفیف الشیرازی، ج۱، ص۳۹، ترجمه رکن الدین یحیی بن جنید شیرازی، تصحیح آنه ماری شیمل، به کوشش توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref> با شطحگویی ( شطح )، علاوه بر خطرهای این قبیل سخنان برای تمام صوفیان و بدنام شدن آنان، این بود که بسیاری از این سخنان، متضمن قول به حلول و اتحاد است. | یکی از دلایل مخالفت برخی مشایخ صوفیه، از جمله حارث مُحاسِبی (متوفی ۲۴۳) <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۷۲۳ـ۷۲۴، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> و ابوعبداللّه خفیف (متوفی ۳۷۱)، <ref>علی بن محمد دیلمی، سیرت الشیخ الکبیر ابوعبداللّه ابن الخفیف الشیرازی، ج۱، ص۳۹، ترجمه رکن الدین یحیی بن جنید شیرازی، تصحیح آنه ماری شیمل، به کوشش توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref> با شطحگویی (شطح)، علاوه بر خطرهای این قبیل سخنان برای تمام صوفیان و بدنام شدن آنان، این بود که بسیاری از این سخنان، متضمن قول به حلول و اتحاد است. | ||
برخی صوفیان نیز، به این علت که شطحگویی را تخلف از متابعت پیامبر میدانستند، با آن مخالفت میکردند. <ref>محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۲، ص۱۴۳، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref> | برخی صوفیان نیز، به این علت که شطحگویی را تخلف از متابعت پیامبر میدانستند، با آن مخالفت میکردند. <ref>محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۲، ص۱۴۳، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref> | ||
==وحدت وجود== | == وحدت وجود == | ||
این مباحث به موضوع وحدت وجود نیز کشیده شد و صوفیانی مانند علاءالدوله سمنانی (متوفی ۷۳۶) | این مباحث به موضوع وحدت وجود نیز کشیده شد و صوفیانی مانند علاءالدوله سمنانی (متوفی ۷۳۶) درباره آن با بعضی طرفدارانابنعربی (متوفی ۶۳۸) به مناقشه پرداختند <ref>احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۳۳۷ـ۳۴۶، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref> تا جایی که بعضی پیروان ابن عربی، مانند عبدالوهاب شَعْرانی (متوفی ۹۷۳)، کوشیدند انتساب این قول را بهابنعربی نفی کنند. <ref>محسن جهانگیری، محیی الدین ابن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۴۹۱، تهران ۱۳۷۵ ش.</ref><ref>محسن جهانگیری، محیی الدین ابن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۵۱۷، تهران ۱۳۷۵ ش.</ref> | ||
==عشق== | == عشق == | ||
با همه اعتباری که عشق نزد بسیاری از صوفیان داشت، گروهی از آنان نسبت دادن آن را به خداوند خطا میدانستند. <ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۵۶۰ ـ۵۶۱، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۰۰ـ۴۰۱، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> | با همه اعتباری که عشق نزد بسیاری از صوفیان داشت، گروهی از آنان نسبت دادن آن را به خداوند خطا میدانستند. <ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۵۶۰ ـ۵۶۱، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۰۰ـ۴۰۱، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> | ||
اندیشه عشق نزد صوفیه بتدریج عارضه شاهدبازی را به همراه آورد (شاهد). | اندیشه عشق نزد صوفیه بتدریج عارضه شاهدبازی را به همراه آورد (شاهد). | ||
==نظربازی== | == نظربازی == | ||
گسترش خانقاهها و حضور طبقات گوناگون بویژه جوانان و نوجوانان در | گسترش خانقاهها و حضور طبقات گوناگون بویژه جوانان و نوجوانان در آنها، تهیدستی صوفیان و گاه ممانعت مشایخ از ازدواج مریدان و پدید آمدن اعتقاداتی در توجیه عشق مجازی، سبب شد که برخی مشایخ درباره شاهدبازی و گرایش به ساده رویان (اَمْرَدان) هشدارهای تند و جدّی بدهند و دراینباره قول سفیان ثوری که «با هر زنی یک دیو است و با هر امردی هژده دیو» <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۲۲۵ـ۲۲۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> بسیار معروف است. | ||
قشیری <ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۷۴۱ـ۷۴۲، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref> بزرگترین آفت تصوف را صحبت اَحداث (جوانان) و مجالست با کمسالان دانسته و به اجماعِ پیران، نظر در شاهدان را مایه خواری و خذلان و دوری از خداوند شمرده و سالکان را از خُرد پنداشتن گناه نظربازی بر حذر داشته است. | قشیری <ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۷۴۱ـ۷۴۲، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref> بزرگترین آفت تصوف را صحبت اَحداث (جوانان) و مجالست با کمسالان دانسته و به اجماعِ پیران، نظر در شاهدان را مایه خواری و خذلان و دوری از خداوند شمرده و سالکان را از خُرد پنداشتن گناه نظربازی بر حذر داشته است. | ||
هجویری <ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۵۴۲، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> نیز در نقدی مشابه، تجویز نظر در احداث را کفر خوانده است. | هجویری <ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۵۴۲، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> نیز در نقدی مشابه، تجویز نظر در احداث را کفر خوانده است. | ||
حتی صوفیانی چون روزبهان | حتی صوفیانی چون روزبهان بَقْلی، <ref>روزبهان بقلی، کتاب عبهرالعاشقین، ج۱، ص۹۵ـ۹۶، چاپ هانری کور بن و محمد معین، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> که خود بر طریق عشق بودهاند، درباره انحراف در عاشقی و افتادن در دام شهوت هشدار دادهاند. | ||
در این زمینه نقد تند شمس تبریزی بر اوحدالدین کرمانی (متوفی ۶۳۵) معروف است. <ref>احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۲، ص۶۱۶، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.</ref><ref>احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۲، ص۶۳۰ـ۶۳۱، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.</ref> | در این زمینه نقد تند شمس تبریزی بر اوحدالدین کرمانی (متوفی ۶۳۵) معروف است. <ref>احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۲، ص۶۱۶، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.</ref><ref>احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۲، ص۶۳۰ـ۶۳۱، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.</ref> | ||
شهابالدین سهروردی، <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۸۷ ـ ۵۸۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> ابوالمفاخر باخَرزی <ref>یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۲، ص۱۱۴ـ ۱۱۶، ج ۲: فصول الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref> و عزالدین کاشانی <ref>محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ج۱، ص۲۶۲ـ۲۶۳، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۷ ش.</ref> نیز دراینباره انتقادهایی کردهاند. | |||
==ولایت== | == ولایت == | ||
برخی بزرگان صوفیه در باب | برخی بزرگان صوفیه در باب ولایت، که از محورهای تفکر صوفیه است، تفضیل ولیّ را بر نبی ــ که امثال حکیم ترمذی و ابن ابی الحواری (قرن سوم) به داشتن چنین اعتقادی متهم شدند <ref>عبدالحسین زرین کوب، جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، تهران ۱۳۵۷ ش.</ref> ــ مغایر با تعالیمِ شرع شمردهاند و کراماتی را که در قرآن <ref>کهف/سوره۱۸، آیه۶۰۸۲. </ref><ref>مریم/سوره۱۹، آیه۲۳۲۶. </ref><ref> نمل/سوره۲۷، آیه۳۸ ۴۰. </ref> برای برخی اولیاء اللّه ذکر شده، از برکتِ پیروی آنان از انبیا دانستهاند.<ref>ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۲۲ـ۴۲۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.</ref> | ||
به عقیده ایشان ایمان داشتن ولیّ به نبی واجب است <ref>اسماعیل بن محمد مستملی، خلاصه شرح تعرّف، ج۱، ص۱۸۰، بر اساس نسخه منحصر به فرد مورخ ۷۱۳ هجری، چاپ احمدعلی رجایی، تهران ۱۳۴۹ ش.</ref> و حتی نهایتِ ولایت را بدایتِ نبوت خواندهاند. <ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۰۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> | به عقیده ایشان ایمان داشتن ولیّ به نبی واجب است <ref>اسماعیل بن محمد مستملی، خلاصه شرح تعرّف، ج۱، ص۱۸۰، بر اساس نسخه منحصر به فرد مورخ ۷۱۳ هجری، چاپ احمدعلی رجایی، تهران ۱۳۴۹ ش.</ref> و حتی نهایتِ ولایت را بدایتِ نبوت خواندهاند. <ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۰۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> | ||
==کرامات== | == کرامات == | ||
صوفیه امکان وقوع کرامات را پذیرفته بودهاند، <ref>ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۱۵، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.</ref><ref>ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۳۲، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۲۷۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> ولی بسیاری از مشایخ | صوفیه امکان وقوع کرامات را پذیرفته بودهاند، <ref>ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۱۵، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.</ref><ref>ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۳۲، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۲۷۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> ولی بسیاری از مشایخ دراینباره سخت هشدار داده و التفات به کرامات را برای اولیاء اللّه شایسته ندانستهاند و تصریح کردهاند که حقیقت، کرامات نیست. <ref>عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۴۷۲، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.</ref> | ||
به گفته ابوسعید ابوالخیر (متوفی ۴۴۰) اولیا مأمور به کتمان کراماتاند. <ref>محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۵۴، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.</ref><ref>محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۱۹۹، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.</ref> | به گفته ابوسعید ابوالخیر (متوفی ۴۴۰) اولیا مأمور به کتمان کراماتاند. <ref>محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۵۴، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.</ref><ref>محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۱۹۹، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.</ref> | ||
برخی نویسندگان صوفیه تقسیمبندیهایی از انواع کرامات عرضه کردهاند و از جمله احمد جام <ref>احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، انس التائبین، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۶، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۶۸ ش.</ref> گونهای از | برخی نویسندگان صوفیه تقسیمبندیهایی از انواع کرامات عرضه کردهاند و از جمله احمد جام <ref>احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، انس التائبین، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۶، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۶۸ ش.</ref> گونهای از آنها را کرامتِ مکر و غرور نامیده است، زیرا بدون اخلاص و برای خودنمایی در برابر خلق و حصول تحسین آنان و دنیاطلبی انجام میگیرد. | ||
==رسم سماع== | == رسم سماع == | ||
یکی از مهمترین موضوعات مورد انتقاد صوفیه، رسم سماع بوده است. | یکی از مهمترین موضوعات مورد انتقاد صوفیه، رسم سماع بوده است. | ||
در برابر موافقت اکثر صوفیان با برپایی مجالس سماع <ref>محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۲۲۶، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.</ref> و تمجید و تجویزِ آن، <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۷۵ـ۴۷۷، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref><ref>محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۳۷۸ـ ۳۹۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.</ref><ref> | در برابر موافقت اکثر صوفیان با برپایی مجالس سماع <ref>محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۲۲۶، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.</ref> و تمجید و تجویزِ آن، <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۷۵ـ۴۷۷، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref><ref>محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۳۷۸ـ ۳۹۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.</ref><ref>جلالالدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج ۲، دفتر ۴، بیت ۷۳۳ـ۷۴۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).</ref><ref>محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ج۱، ص۱۸۰ـ۱۸۷، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۷ ش.</ref> دغدغه حفظ حدود شریعت و ترس از ارتکاب لهو و لعب، موجب مخالفت برخی از صوفیان با اینگونه مجالس شده است. | ||
ابوعمر زجاجی <ref>محمد بن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۴۳۲، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.</ref> سماع را ناشی از ناتوانیِ «حال» دانسته و معتقد بوده است که اگر حال قوی باشد، سالک از سماع و ساز بینیاز است. | ابوعمر زجاجی <ref>محمد بن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۴۳۲، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.</ref> سماع را ناشی از ناتوانیِ «حال» دانسته و معتقد بوده است که اگر حال قوی باشد، سالک از سماع و ساز بینیاز است. | ||
به نظر ابوعلی دَقّاق (متوفی ۴۰۵) <ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۳۷۶، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref> سماع شایسته شیخی چون ابوعبدالرحمان سُلَمی نیست. | به نظر ابوعلی دَقّاق (متوفی ۴۰۵) <ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۳۷۶، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref> سماع شایسته شیخی چون ابوعبدالرحمان سُلَمی نیست. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
عزیزالدین نَسَفی (قرن هفتم) <ref>عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۱۲۶، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ ش.</ref> اینگونه مجالس را از رسوم و عاداتِ عوام معرفی کرده، باخرزی <ref>یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۲، ص۱۹۵، ج ۲: فصول الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref> سماع روزگار خود را اسمی بیمعنی و کالبدی بیروح خوانده و اوحدی مراغهای (متوفی ۷۳۸) <ref>رکن الدین اوحدی، کلیّات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی، ج۱، ص۶۲۹ـ۶۳۲، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۴۰ ش.</ref> با برشمردنِ شرایط سماع درست، نارواییهای سماع صوفیان زمانه را برشمرده است. | عزیزالدین نَسَفی (قرن هفتم) <ref>عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۱۲۶، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ ش.</ref> اینگونه مجالس را از رسوم و عاداتِ عوام معرفی کرده، باخرزی <ref>یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۲، ص۱۹۵، ج ۲: فصول الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref> سماع روزگار خود را اسمی بیمعنی و کالبدی بیروح خوانده و اوحدی مراغهای (متوفی ۷۳۸) <ref>رکن الدین اوحدی، کلیّات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی، ج۱، ص۶۲۹ـ۶۳۲، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۴۰ ش.</ref> با برشمردنِ شرایط سماع درست، نارواییهای سماع صوفیان زمانه را برشمرده است. | ||
==اسقاط تکالیف== | == اسقاط تکالیف == | ||
برخی صوفیان، که جامی <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۹ـ۱۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> آنان را «متشبّهان مبطل به صوفیه» خوانده، معتقد بودند که تقید به احکام شریعت وظیفه عوام است و حالِ خواص و اهل حقیقت عالیتر از آن است که به رسوم ظاهر مقید شوند. <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> | برخی صوفیان، که جامی <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۹ـ۱۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> آنان را «متشبّهان مبطل به صوفیه» خوانده، معتقد بودند که تقید به احکام شریعت وظیفه عوام است و حالِ خواص و اهل حقیقت عالیتر از آن است که به رسوم ظاهر مقید شوند. <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> | ||
بسیاری از صوفیان از این عقیده انتقاد کردهاند. | بسیاری از صوفیان از این عقیده انتقاد کردهاند. | ||
===نظر تستری=== | === نظر تستری === | ||
سهل بن عبداللّه تُسْتَری (متوفی ۲۷۳ یا ۲۸۳) <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> این گروه را از زندیقان خوانده، جنید <ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۵۱، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref><ref>عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۷۹، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.</ref> ادعای اباحتیان را بدتر از زنا و دزدی دانسته و هجویری <ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۲۷۵، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۷۰ـ۳۷۱، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> آنان را ملحد معرفی کرده و معتقد بوده است که در هیچ مقامی از مقامات | سهل بن عبداللّه تُسْتَری (متوفی ۲۷۳ یا ۲۸۳) <ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> این گروه را از زندیقان خوانده، جنید <ref>عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۵۱، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref><ref>عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۷۹، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.</ref> ادعای اباحتیان را بدتر از زنا و دزدی دانسته و هجویری <ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۲۷۵، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۷۰ـ۳۷۱، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> آنان را ملحد معرفی کرده و معتقد بوده است که در هیچ مقامی از مقامات سلوک، هیچ یک از ارکان تکالیف شرعی ساقط نمیشود. <ref>احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، انس التائبین، ج۱، ص۸۸، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۶۸ ش.</ref> | ||
===نظر غزالی=== | === نظر غزالی === | ||
امام محمد غزالی <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۶۵ـ ۷۰، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref> در باب گمراهی و جهلِ اهلِ اباحت فصلی گشوده و نادانی آنان را از هفت وجه برشمرده و دعوی آنان را ناشی از غرور و فریفتگی به خویشتن دانسته و تکفیرشان کرده است. <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۶۲، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref><ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۳۰۸ـ۳۰۹، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref><ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۴۲۰، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref> | امام محمد غزالی <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۶۵ـ ۷۰، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref> در باب گمراهی و جهلِ اهلِ اباحت فصلی گشوده و نادانی آنان را از هفت وجه برشمرده و دعوی آنان را ناشی از غرور و فریفتگی به خویشتن دانسته و تکفیرشان کرده است. <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۶۲، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref><ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۳۰۸ـ۳۰۹، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref><ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۴۲۰، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref> | ||
==بیاعتنایی به کسب علم== | == بیاعتنایی به کسب علم == | ||
عدهای از صوفیان نسبت به کسب علم بیاعتنا بودند و تکیه بر دانش را خلاف طریقت میانگاشتند. | عدهای از صوفیان نسبت به کسب علم بیاعتنا بودند و تکیه بر دانش را خلاف طریقت میانگاشتند. | ||
گروهی از صوفیه از این امر انتقاد کردهاند، از جمله ابوعبداللّه خفیف <ref>علی بن محمد دیلمی، سیرت الشیخ الکبیر ابوعبداللّه ابن الخفیف الشیرازی، ج۱، ص۳۷ـ ۳۸، ترجمه رکن الدین یحیی بن جنید شیرازی، تصحیح آنه ماری شیمل، به کوشش توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref> مریدان خود را به اقتدا به مشایخی ترغیب میکرد که علم را با حقیقت جمع کرده بودند. | گروهی از صوفیه از این امر انتقاد کردهاند، از جمله ابوعبداللّه خفیف <ref>علی بن محمد دیلمی، سیرت الشیخ الکبیر ابوعبداللّه ابن الخفیف الشیرازی، ج۱، ص۳۷ـ ۳۸، ترجمه رکن الدین یحیی بن جنید شیرازی، تصحیح آنه ماری شیمل، به کوشش توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref> مریدان خود را به اقتدا به مشایخی ترغیب میکرد که علم را با حقیقت جمع کرده بودند. | ||
غزالی <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۳۸ـ ۳۹، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref> بر صوفیانی که بیبهره از علمِ حال از علم مَقال میگریزند، نقدی تند دارد و آنان را اباحتی خوانده است. | غزالی <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۳۸ـ ۳۹، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref> بر صوفیانی که بیبهره از علمِ حال از علم مَقال میگریزند، نقدی تند دارد و آنان را اباحتی خوانده است. | ||
==خرقهپوشی== | == خرقهپوشی == | ||
خرقهپوشی در نظر بعضی صوفیان، رسمی مقدس بود، اما به نظر برخی مشایخ این کار نشان ناسپاسی در برابر نعمتهای الاهی یا مبیّن زهدفروشی بود. <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۴۲۲، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref><ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۶۶۸، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> | خرقهپوشی در نظر بعضی صوفیان، رسمی مقدس بود، اما به نظر برخی مشایخ این کار نشان ناسپاسی در برابر نعمتهای الاهی یا مبیّن زهدفروشی بود. <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۴۲۲، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref><ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۶۶۸، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> | ||
غزالی <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۳۰۸، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref><ref>محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۸۶ ـ۸۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.</ref> بشدت از صوفی نمایانی که با پوشیدن خرقه و آراستنِ ظاهر میکوشند تا خود را صوفی حقیقی بنمایانند، انتقاد کرده است. | غزالی <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۳۰۸، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref><ref>محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۸۶ ـ۸۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.</ref> بشدت از صوفی نمایانی که با پوشیدن خرقه و آراستنِ ظاهر میکوشند تا خود را صوفی حقیقی بنمایانند، انتقاد کرده است. | ||
سنایی <ref>مجدود بن آدم سنایی، مثنویهای حکیم سنائی، ج۱، ص۱۱۸، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> و مولوی <ref> | سنایی <ref>مجدود بن آدم سنایی، مثنویهای حکیم سنائی، ج۱، ص۱۱۸، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref> و مولوی <ref>جلالالدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج ۳، دفتر ۵، بیت ۳۶۲ـ ۳۶۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).</ref> نیز دراینباره مطالبی دارند. | ||
==زهدفروشی== | == زهدفروشی == | ||
مشایخ از زهدفروشی و ریا نیز بشدت انتقاد میکردند و صوفیه را از آن برحذر میداشتند. | مشایخ از زهدفروشی و ریا نیز بشدت انتقاد میکردند و صوفیه را از آن برحذر میداشتند. | ||
برخی متفکران صوفیه نیز با تقسیمبندیهای مفصّل، اجزای این آفت را برشمرده و در نقد آن کوشیدهاند. <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۲۱۲ـ ۲۱۵، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref><ref>محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۸۵ ـ ۱۲۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.</ref> | برخی متفکران صوفیه نیز با تقسیمبندیهای مفصّل، اجزای این آفت را برشمرده و در نقد آن کوشیدهاند. <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۲۱۲ـ ۲۱۵، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref><ref>محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۸۵ ـ ۱۲۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.</ref> | ||
==دنیاطلبی== | == دنیاطلبی == | ||
بررسی آثار صوفیه در زمینه انتقاد از دنیاطلبی، نشان میدهد که آنان از ابتدای پیدایی و رواج | بررسی آثار صوفیه در زمینه انتقاد از دنیاطلبی، نشان میدهد که آنان از ابتدای پیدایی و رواج تصوف، به این موضوع توجه داشته و در مورد آن هشدار داده <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۸۵ ـ۸۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref><ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۱۴، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref><ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۱۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> و درباره آن مناظره و گفتگو میکردهاند. <ref>عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۵۳۹، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.</ref><ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۲۷۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> | ||
در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم، از صوفیانِ دنیاطلب و مراجعه کنندگان به حکام و سلاطین انتقادهای صریح شد، مثلاً سنایی <ref>مجدود بن آدم سنایی، دیوان، ج۱، ص۵۵۶ ـ ۵۵۸، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۵۴ ش).</ref><ref>مجدود بن آدم سنایی، دیوان، ج۱، ص۶۸۵ـ۶۸۶، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۵۴ ش).</ref> با تعابیری تند، صوفیان را از توجه به قید و بند دنیا برحذر داشته است. <ref>رکن الدین اوحدی، کلیّات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی، ج۱، ص۶۰۵ـ۶۰۶، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۴۰ ش.</ref><ref>نعمت اللّه ولی، کلیات اشعار شاه نعمت اللّه ولی، ج۱، ص۷۳۴ـ ۷۳۶، چاپ جواد نوربخش، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref> | در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم، از صوفیانِ دنیاطلب و مراجعه کنندگان به حکام و سلاطین انتقادهای صریح شد، مثلاً سنایی <ref>مجدود بن آدم سنایی، دیوان، ج۱، ص۵۵۶ ـ ۵۵۸، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۵۴ ش).</ref><ref>مجدود بن آدم سنایی، دیوان، ج۱، ص۶۸۵ـ۶۸۶، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۵۴ ش).</ref> با تعابیری تند، صوفیان را از توجه به قید و بند دنیا برحذر داشته است. <ref>رکن الدین اوحدی، کلیّات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی، ج۱، ص۶۰۵ـ۶۰۶، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۴۰ ش.</ref><ref>نعمت اللّه ولی، کلیات اشعار شاه نعمت اللّه ولی، ج۱، ص۷۳۴ـ ۷۳۶، چاپ جواد نوربخش، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref> | ||
موضعگیریِ صوفیان در برابر توجه یا بیتوجهی به دنیا، سبب اختلاف آنان | موضعگیریِ صوفیان در برابر توجه یا بیتوجهی به دنیا، سبب اختلاف آنان درباره توکل و رسم دریوزه و جواز دریافت کمک و فُتوح از مردم شد. | ||
==توکل== | == توکل == | ||
صوفیان در باب توکل سخن فراوان گفته و | صوفیان در باب توکل سخن فراوان گفته و دراینباره با یکدیگر مباحثات متعددی داشتهاند. <ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۱۷۳ـ۱۷۴، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref><ref>محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۲۹۸، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.</ref><ref>عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۲۰۱، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.</ref> | ||
===معنای توکل=== | === معنای توکل === | ||
بسیاری از آنان، توکل را منافی عمل و به معنای ترک اسباب نمیدانستند و برای تأمین معاش خود کار میکردند، اما برخی صوفیان از این دسته انتقاد میکردند، از جمله ابومحمد رُوَیم بن احمد بغدادی مورد انتقاد قرار گرفت. <ref>علی بن محمد دیلمی، سیرت الشیخ الکبیر ابوعبداللّه ابن الخفیف الشیرازی، ج۱، ص۸۵ ـ۸۶، ترجمه رکن الدین یحیی بن جنید شیرازی، تصحیح آنه ماری شیمل، به کوشش توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref> | بسیاری از آنان، توکل را منافی عمل و به معنای ترک اسباب نمیدانستند و برای تأمین معاش خود کار میکردند، اما برخی صوفیان از این دسته انتقاد میکردند، از جمله ابومحمد رُوَیم بن احمد بغدادی مورد انتقاد قرار گرفت. <ref>علی بن محمد دیلمی، سیرت الشیخ الکبیر ابوعبداللّه ابن الخفیف الشیرازی، ج۱، ص۸۵ ـ۸۶، ترجمه رکن الدین یحیی بن جنید شیرازی، تصحیح آنه ماری شیمل، به کوشش توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref> | ||
===رسم گدایی=== | === رسم گدایی === | ||
از سوی دیگر، رسم گدایی و دریوزه، که برخی صوفیان آن را با رعایت شرایطی مجاز میدانستند، <ref>ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۶۷ـ ۴۶۸، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۷۰، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۲، ص۲۷۴ـ ۲۷۵، ج ۲: فصول الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref> میتوانست به زیادهرویِ برخی صوفیان تن آسان بینجامد و حیثیت جمعیِ متصوفه را در خطر افکند؛ ازینرو عدهای از صوفیان از افراط در این کار و رعایت نکردن موازین سال و دریوزه انتقاد کردند. <ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۶۴، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> | از سوی دیگر، رسم گدایی و دریوزه، که برخی صوفیان آن را با رعایت شرایطی مجاز میدانستند، <ref>ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۶۷ـ ۴۶۸، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۷۰، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref><ref>یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۲، ص۲۷۴ـ ۲۷۵، ج ۲: فصول الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.</ref> میتوانست به زیادهرویِ برخی صوفیان تن آسان بینجامد و حیثیت جمعیِ متصوفه را در خطر افکند؛ ازینرو عدهای از صوفیان از افراط در این کار و رعایت نکردن موازین سال و دریوزه انتقاد کردند. <ref>علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۶۴، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.</ref> | ||
برخی نیز همچون مولوی <ref>احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۲۴۵، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.</ref> بصراحت مخالف گدایی صوفیه بودند و «دَرِ سال را بر یاران خود» میبستند. | برخی نیز همچون مولوی <ref>احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۲۴۵، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.</ref> بصراحت مخالف گدایی صوفیه بودند و «دَرِ سال را بر یاران خود» میبستند. | ||
==پرخوری و شکمچرانی== | == پرخوری و شکمچرانی == | ||
متفکران صوفیه برخی رفتارهای دیگر صوفیه، همچون پرخوری و مسافرت به شهرهای مختلف برای شکمچرانی را نیز مذمت کردهاند. <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۶۱، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۶۱، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.<ref>مجدود بن آدم سنایی، دیوان، ج۱، ص۸۲، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۵۴ ش).</ref><ref>مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۶۶۷، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.</ref><ref>محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۱۹۰ـ۱۹۱، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref><ref>محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۲۳۶، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref><ref>محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۲، ص۷۶، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref><ref>ج ۳، دفتر ۵، بیت ۲۸۴۵ـ۲۸۵۰، | متفکران صوفیه برخی رفتارهای دیگر صوفیه، همچون پرخوری و مسافرت به شهرهای مختلف برای شکمچرانی را نیز مذمت کردهاند. <ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۶۱، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.</ref>محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۶۱، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.<ref>مجدود بن آدم سنایی، دیوان، ج۱، ص۸۲، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۵۴ ش).</ref><ref>مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۶۶۷، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.</ref><ref>محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۱۹۰ـ۱۹۱، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref><ref>محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۲۳۶، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref><ref>محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۲، ص۷۶، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref><ref>ج ۳، دفتر ۵، بیت ۲۸۴۵ـ۲۸۵۰، جلالالدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).</ref> | ||
=فهرست منابع= | =فهرست منابع= | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
# محمود بن عبدالکریم شبستری، گلشن راز، چاپ احمد مجاهد و محسن کیانی، تهران ۱۳۷۱ ش. | # محمود بن عبدالکریم شبستری، گلشن راز، چاپ احمد مجاهد و محسن کیانی، تهران ۱۳۷۱ ش. | ||
# محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش. | # محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش. | ||
# محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، چاپ | # محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۷ ش. | ||
# محمد بن ابراهیم عطار، اسرارنامه، چاپ صادق گوهرین، (تهران) ۱۳۶۱ ش. | # محمد بن ابراهیم عطار، اسرارنامه، چاپ صادق گوهرین، (تهران) ۱۳۶۱ ش. | ||
# محمد بن ابراهیم عطار، الهی نامه، چاپ فاد روحانی، تهران ۱۳۶۴ ش. | # محمد بن ابراهیم عطار، الهی نامه، چاپ فاد روحانی، تهران ۱۳۶۴ ش. | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۷: | ||
# محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش. | # محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش. | ||
# اسماعیل بن محمد مستملی، خلاصه شرح تعرّف، بر اساس نسخه منحصر به فرد مورخ ۷۱۳ هجری، چاپ احمدعلی رجایی، تهران ۱۳۴۹ ش. | # اسماعیل بن محمد مستملی، خلاصه شرح تعرّف، بر اساس نسخه منحصر به فرد مورخ ۷۱۳ هجری، چاپ احمدعلی رجایی، تهران ۱۳۴۹ ش. | ||
# | # جلالالدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا). | ||
# عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش. | # عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش. | ||
# عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ ش. | # عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ ش. | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۶: | ||
{{پانویس|3}} | {{پانویس|3}} | ||
= | == منابع == | ||
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «انتقاد متفکران صوفیه»، شماره۳۵۹۰. | دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «انتقاد متفکران صوفیه»، شماره۳۵۹۰. | ||
[[رده: تصوف]] | [[رده:تصوف]] | ||
[[رده: | [[رده:صوفیه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۷
انتقاد متفکران صوفیه به برخی صوفیان نسبت به عقاید و رفتار ایشان که طرز سلوک مناسبی نداشتند و انحراف در آنها به وجود آمده بود، همیشه وجود داشته است.
شروع انتقاد صوفیه از تصوف
از ابتدای شکلگیری تصوف، عدهای از صوفیه و بویژه مشایخ آنان عقاید و طرز سلوک برخی صوفیان را نقد و ارزیابی میکردند و بیشتر مضامین مربوط به تصوف، که گاه علما و فقها از آنها انتقاد و آنها را رد میکردند، در کلام خود صوفیه نیز نقد و بازاندیشی میشد.
انتقادها در قرن دوم
در قرن دوم، پیش از آنکه نامی از تصوف در میان باشد، مشایخ زاهدان، گفتار و کردار یکدیگر را نقد میکردند. شواهد این امر عمدتاً گفتگوهای انتقادآمیزی است که برخی مضامین آنها بعدها موضوعِ مناقشات و انتقادهای صوفیه از یکدیگر شد؛ از جمله گفتگوی حسن بصری با رابعه عَدَویه [۱] و حبیب عجمی [۲][۳] و گفتگوی سفیان ثوری (متوفی ۱۶۱) با ابراهیم ادهم. [۴] دامنه این گفتگوهای انتقادی به قرنهای بعد نیز کشیده شد.
انتقادها در قرن سوم
در قرن سوم، با افزایش تعداد مشایخ بزرگ در میان گروههای مختلفِ صوفیه، گفتگوهای انتقادی رواج بیشتری یافت، ولی نقدها بیشتر متوجه افراد بود نه جریان کلیِ تصوف. نمونههای این قبیل انتقادها را میتوان در کلام فاطمه نیسابوریه (نیشابوری)، [۵] ابوالحسن باروسی، [۶] بایزید بسطامی، [۷] ابوحفص حدّاد [۸] و محمد قصاب [۹] یافت. جُنید بغدادی (متوفی ۲۹۷ یا ۲۹۸)، که از مشایخ عصر خود خرده میگرفت، [۱۰][۱۱][۱۲] خود نیز مورد انتقاد کسانی چون ابوالحسین نوری [۱۳] و شِبْلی [۱۴][۱۵] بود.
انتقادها در قرون بعد
در قرون بعد از این قبیل اظهارنظرها و مضامین جدال برانگیزتر شد و از آنها انتقاد بیشتری گردید.
آثار نقادانه صوفیان درباره تصوف
با گسترش افکار صوفیانه و ورود عموم به حلقهها و مجامعِ صوفیان، با انگیزههای مختلف و در بسیاری موارد مغایر با منویات خودِ صوفیان، و در نتیجه بروز انحرافات گوناگون در میان منتسبانِ به تصوف، انتقاد صوفیان از معاصرانشان افزایش یافت و برخی از آنان نیز به قصد هشدار دادن درباره ناراستیها و نشان دادن روش و منش مطلوب و اصلاح خطاهای راه یافته در شیوه تصوف، آثاری تألیف کردند. برخی از مهمترین اینگونه آثار عبارتاند از: رسالة فی غلطات الصوفیة اثر ابوعبدالرحمان سُلَمی، اللُّمَع ابونصر سَرّاج (متوفی ۳۷۸)، [۱۶] التعرّف ابوبکر کلاباذی، [۱۷] رساله قشیریه ابوالقاسم قُشَیری (متوفی ۴۶۵)، [۱۸] کیمیای سعادت امام محمد غزالی (متوفی ۵۰۵)، [۱۹][۲۰][۲۱][۲۲] کشف المحجوب ابوالحسن هُجویری (متوفی ۴۶۵)، [۲۳][۲۴][۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰] حدیقة الحقیقه سنایی، [۳۱][۳۲] انس التابئین [۳۳] و مفتاح النجات [۳۴] هر دو نوشته شیخ احمد جام (ژنده پیل)، الهی نامه [۳۵] و اسرارنامه [۳۶] و مصیبتنامه [۳۷] هر سه از عطار نیشابوری، عوارف المعارف شیخ شهابالدین سهروردی [۳۸] و نفحات الانس جامی. [۳۹]
ریشههای مناقشه صوفیان
موضوعات مورد مناقشه صوفیان بسیار متنوع بود. این موضوعات گاه به اختلافات مکتبهای تصوف (مکتب عراق و خراسان) مربوط میشد و به صورت انتقاد پیرانِ عراق و خراسان از یکدیگر جلوه میکرد [۴۰][۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵][۴۶] و گاه انتقاد از طریقتهای صوفیه بود، مانند انتقاد از ملامتیان، [۴۷][۴۸] قلندریه [۴۹][۵۰] و اهل فتوت. [۵۱]
موضوعات انتقاد صوفیان
انتقاد صوفیان از یکدیگر در دو حوزه بود: عقاید و افکار و نظریهها، و آداب و رسوم و رفتار. برخی از موضوعات مورد بحث آنان عبارتاند از: توحید، عشق، ولایت، کرامات، سماع، اسقاط تکلیف، ترک علم، خرقهپوشی (خرقه)، ریا و دنیاطلبی.
توحید
اعتقاد به یگانگی خداوند، که ابتدا میان صوفیه و سایر مسلمانان تفاوت چندانی نداشت، بسرعت با اندیشههایی چون فنا و بقا و تجلی ذاتِ الاهی پیوند یافت و دعوی حلول (یکی پنداشتن ظاهر و مظهر؛ حلول و اتحاد)، در میان برخی صوفیان رایج گردید.
نظر ابونصر سراج
ابونصر سراج این عقیده را بشدت طعن و نقد کرد و معتقدان به آن را کافر و گمراه خواند. [۵۲]
نظر نجم رازی
نجم رازی (متوفی ۶۴۵) [۵۳] نیز اعتقاد به حلول را از لغزشگاههای سالکان دانست و گفت که این اعتقاد نتیجه برخی تجلیاتِ انوار و صفات الاهی بر سالک است که او را دچار پندار و غرور میسازد. [۵۴]
نظر شبستری
شیخ محمود شبستری اعتقاد به حلول و اتحاد را، چون مستلزم اذعان به دو وجود «حالّ و محلّ» است، منافی توحید میدانست. [۵۵]
شطحگوئی
یکی از دلایل مخالفت برخی مشایخ صوفیه، از جمله حارث مُحاسِبی (متوفی ۲۴۳) [۵۶] و ابوعبداللّه خفیف (متوفی ۳۷۱)، [۵۷] با شطحگویی (شطح)، علاوه بر خطرهای این قبیل سخنان برای تمام صوفیان و بدنام شدن آنان، این بود که بسیاری از این سخنان، متضمن قول به حلول و اتحاد است. برخی صوفیان نیز، به این علت که شطحگویی را تخلف از متابعت پیامبر میدانستند، با آن مخالفت میکردند. [۵۸]
وحدت وجود
این مباحث به موضوع وحدت وجود نیز کشیده شد و صوفیانی مانند علاءالدوله سمنانی (متوفی ۷۳۶) درباره آن با بعضی طرفدارانابنعربی (متوفی ۶۳۸) به مناقشه پرداختند [۵۹] تا جایی که بعضی پیروان ابن عربی، مانند عبدالوهاب شَعْرانی (متوفی ۹۷۳)، کوشیدند انتساب این قول را بهابنعربی نفی کنند. [۶۰][۶۱]
عشق
با همه اعتباری که عشق نزد بسیاری از صوفیان داشت، گروهی از آنان نسبت دادن آن را به خداوند خطا میدانستند. [۶۲][۶۳] اندیشه عشق نزد صوفیه بتدریج عارضه شاهدبازی را به همراه آورد (شاهد).
نظربازی
گسترش خانقاهها و حضور طبقات گوناگون بویژه جوانان و نوجوانان در آنها، تهیدستی صوفیان و گاه ممانعت مشایخ از ازدواج مریدان و پدید آمدن اعتقاداتی در توجیه عشق مجازی، سبب شد که برخی مشایخ درباره شاهدبازی و گرایش به ساده رویان (اَمْرَدان) هشدارهای تند و جدّی بدهند و دراینباره قول سفیان ثوری که «با هر زنی یک دیو است و با هر امردی هژده دیو» [۶۴] بسیار معروف است. قشیری [۶۵] بزرگترین آفت تصوف را صحبت اَحداث (جوانان) و مجالست با کمسالان دانسته و به اجماعِ پیران، نظر در شاهدان را مایه خواری و خذلان و دوری از خداوند شمرده و سالکان را از خُرد پنداشتن گناه نظربازی بر حذر داشته است. هجویری [۶۶] نیز در نقدی مشابه، تجویز نظر در احداث را کفر خوانده است. حتی صوفیانی چون روزبهان بَقْلی، [۶۷] که خود بر طریق عشق بودهاند، درباره انحراف در عاشقی و افتادن در دام شهوت هشدار دادهاند. در این زمینه نقد تند شمس تبریزی بر اوحدالدین کرمانی (متوفی ۶۳۵) معروف است. [۶۸][۶۹] شهابالدین سهروردی، [۷۰] ابوالمفاخر باخَرزی [۷۱] و عزالدین کاشانی [۷۲] نیز دراینباره انتقادهایی کردهاند.
ولایت
برخی بزرگان صوفیه در باب ولایت، که از محورهای تفکر صوفیه است، تفضیل ولیّ را بر نبی ــ که امثال حکیم ترمذی و ابن ابی الحواری (قرن سوم) به داشتن چنین اعتقادی متهم شدند [۷۳] ــ مغایر با تعالیمِ شرع شمردهاند و کراماتی را که در قرآن [۷۴][۷۵][۷۶] برای برخی اولیاء اللّه ذکر شده، از برکتِ پیروی آنان از انبیا دانستهاند.[۷۷] به عقیده ایشان ایمان داشتن ولیّ به نبی واجب است [۷۸] و حتی نهایتِ ولایت را بدایتِ نبوت خواندهاند. [۷۹]
کرامات
صوفیه امکان وقوع کرامات را پذیرفته بودهاند، [۸۰][۸۱][۸۲] ولی بسیاری از مشایخ دراینباره سخت هشدار داده و التفات به کرامات را برای اولیاء اللّه شایسته ندانستهاند و تصریح کردهاند که حقیقت، کرامات نیست. [۸۳] به گفته ابوسعید ابوالخیر (متوفی ۴۴۰) اولیا مأمور به کتمان کراماتاند. [۸۴][۸۵] برخی نویسندگان صوفیه تقسیمبندیهایی از انواع کرامات عرضه کردهاند و از جمله احمد جام [۸۶] گونهای از آنها را کرامتِ مکر و غرور نامیده است، زیرا بدون اخلاص و برای خودنمایی در برابر خلق و حصول تحسین آنان و دنیاطلبی انجام میگیرد.
رسم سماع
یکی از مهمترین موضوعات مورد انتقاد صوفیه، رسم سماع بوده است. در برابر موافقت اکثر صوفیان با برپایی مجالس سماع [۸۷] و تمجید و تجویزِ آن، [۸۸][۸۹][۹۰][۹۱] دغدغه حفظ حدود شریعت و ترس از ارتکاب لهو و لعب، موجب مخالفت برخی از صوفیان با اینگونه مجالس شده است. ابوعمر زجاجی [۹۲] سماع را ناشی از ناتوانیِ «حال» دانسته و معتقد بوده است که اگر حال قوی باشد، سالک از سماع و ساز بینیاز است. به نظر ابوعلی دَقّاق (متوفی ۴۰۵) [۹۳] سماع شایسته شیخی چون ابوعبدالرحمان سُلَمی نیست. هجویری [۹۴][۹۵] سماعِ فاسقانه تقلیدکنندگان از سماع صوفیان حقیقی را محکوم کرده است. احمد جام، [۹۶] ضمن انتقاد از سماع فسادآمیز، شرایط سماع درست را برشمرده است. عزیزالدین نَسَفی (قرن هفتم) [۹۷] اینگونه مجالس را از رسوم و عاداتِ عوام معرفی کرده، باخرزی [۹۸] سماع روزگار خود را اسمی بیمعنی و کالبدی بیروح خوانده و اوحدی مراغهای (متوفی ۷۳۸) [۹۹] با برشمردنِ شرایط سماع درست، نارواییهای سماع صوفیان زمانه را برشمرده است.
اسقاط تکالیف
برخی صوفیان، که جامی [۱۰۰] آنان را «متشبّهان مبطل به صوفیه» خوانده، معتقد بودند که تقید به احکام شریعت وظیفه عوام است و حالِ خواص و اهل حقیقت عالیتر از آن است که به رسوم ظاهر مقید شوند. [۱۰۱] بسیاری از صوفیان از این عقیده انتقاد کردهاند.
نظر تستری
سهل بن عبداللّه تُسْتَری (متوفی ۲۷۳ یا ۲۸۳) [۱۰۲] این گروه را از زندیقان خوانده، جنید [۱۰۳][۱۰۴] ادعای اباحتیان را بدتر از زنا و دزدی دانسته و هجویری [۱۰۵][۱۰۶] آنان را ملحد معرفی کرده و معتقد بوده است که در هیچ مقامی از مقامات سلوک، هیچ یک از ارکان تکالیف شرعی ساقط نمیشود. [۱۰۷]
نظر غزالی
امام محمد غزالی [۱۰۸] در باب گمراهی و جهلِ اهلِ اباحت فصلی گشوده و نادانی آنان را از هفت وجه برشمرده و دعوی آنان را ناشی از غرور و فریفتگی به خویشتن دانسته و تکفیرشان کرده است. [۱۰۹][۱۱۰][۱۱۱]
بیاعتنایی به کسب علم
عدهای از صوفیان نسبت به کسب علم بیاعتنا بودند و تکیه بر دانش را خلاف طریقت میانگاشتند. گروهی از صوفیه از این امر انتقاد کردهاند، از جمله ابوعبداللّه خفیف [۱۱۲] مریدان خود را به اقتدا به مشایخی ترغیب میکرد که علم را با حقیقت جمع کرده بودند. غزالی [۱۱۳] بر صوفیانی که بیبهره از علمِ حال از علم مَقال میگریزند، نقدی تند دارد و آنان را اباحتی خوانده است.
خرقهپوشی
خرقهپوشی در نظر بعضی صوفیان، رسمی مقدس بود، اما به نظر برخی مشایخ این کار نشان ناسپاسی در برابر نعمتهای الاهی یا مبیّن زهدفروشی بود. [۱۱۴][۱۱۵] غزالی [۱۱۶][۱۱۷] بشدت از صوفی نمایانی که با پوشیدن خرقه و آراستنِ ظاهر میکوشند تا خود را صوفی حقیقی بنمایانند، انتقاد کرده است. سنایی [۱۱۸] و مولوی [۱۱۹] نیز دراینباره مطالبی دارند.
زهدفروشی
مشایخ از زهدفروشی و ریا نیز بشدت انتقاد میکردند و صوفیه را از آن برحذر میداشتند. برخی متفکران صوفیه نیز با تقسیمبندیهای مفصّل، اجزای این آفت را برشمرده و در نقد آن کوشیدهاند. [۱۲۰][۱۲۱]
دنیاطلبی
بررسی آثار صوفیه در زمینه انتقاد از دنیاطلبی، نشان میدهد که آنان از ابتدای پیدایی و رواج تصوف، به این موضوع توجه داشته و در مورد آن هشدار داده [۱۲۲][۱۲۳][۱۲۴] و درباره آن مناظره و گفتگو میکردهاند. [۱۲۵][۱۲۶] در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم، از صوفیانِ دنیاطلب و مراجعه کنندگان به حکام و سلاطین انتقادهای صریح شد، مثلاً سنایی [۱۲۷][۱۲۸] با تعابیری تند، صوفیان را از توجه به قید و بند دنیا برحذر داشته است. [۱۲۹][۱۳۰] موضعگیریِ صوفیان در برابر توجه یا بیتوجهی به دنیا، سبب اختلاف آنان درباره توکل و رسم دریوزه و جواز دریافت کمک و فُتوح از مردم شد.
توکل
صوفیان در باب توکل سخن فراوان گفته و دراینباره با یکدیگر مباحثات متعددی داشتهاند. [۱۳۱][۱۳۲][۱۳۳]
معنای توکل
بسیاری از آنان، توکل را منافی عمل و به معنای ترک اسباب نمیدانستند و برای تأمین معاش خود کار میکردند، اما برخی صوفیان از این دسته انتقاد میکردند، از جمله ابومحمد رُوَیم بن احمد بغدادی مورد انتقاد قرار گرفت. [۱۳۴]
رسم گدایی
از سوی دیگر، رسم گدایی و دریوزه، که برخی صوفیان آن را با رعایت شرایطی مجاز میدانستند، [۱۳۵][۱۳۶][۱۳۷][۱۳۸] میتوانست به زیادهرویِ برخی صوفیان تن آسان بینجامد و حیثیت جمعیِ متصوفه را در خطر افکند؛ ازینرو عدهای از صوفیان از افراط در این کار و رعایت نکردن موازین سال و دریوزه انتقاد کردند. [۱۳۹] برخی نیز همچون مولوی [۱۴۰] بصراحت مخالف گدایی صوفیه بودند و «دَرِ سال را بر یاران خود» میبستند.
پرخوری و شکمچرانی
متفکران صوفیه برخی رفتارهای دیگر صوفیه، همچون پرخوری و مسافرت به شهرهای مختلف برای شکمچرانی را نیز مذمت کردهاند. [۱۴۱]محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۶۱، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.[۱۴۲][۱۴۳][۱۴۴][۱۴۵][۱۴۶][۱۴۷]
فهرست منابع
- ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
- احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
- عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
- رکن الدین اوحدی، کلیّات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۴۰ ش.
- یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج ۲: فصول الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
- عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- محسن جهانگیری، محیی الدین ابن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، تهران ۱۳۷۵ ش.
- علی بن محمد دیلمی، سیرت الشیخ الکبیر ابوعبداللّه ابن الخفیف الشیرازی، ترجمه رکن الدین یحیی بن جنید شیرازی، تصحیح آنه ماری شیمل، به کوشش توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.
- روزبهان بقلی، کتاب عبهرالعاشقین، چاپ هانری کور بن و محمد معین، تهران ۱۳۶۰ ش.
- عبدالحسین زرین کوب، جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۵۷ ش.
- احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، انس التائبین، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۶۸ ش.
- احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، مفتاح النجات، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۴۷ ش.
- محمد بن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
- مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
- مجدود بن آدم سنایی، دیوان، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۵۴ ش).
- مجدود بن آدم سنایی، مثنویهای حکیم سنائی، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- محمود بن عبدالکریم شبستری، گلشن راز، چاپ احمد مجاهد و محسن کیانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
- محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش.
- محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
- محمد بن ابراهیم عطار، اسرارنامه، چاپ صادق گوهرین، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
- محمد بن ابراهیم عطار، الهی نامه، چاپ فاد روحانی، تهران ۱۳۶۴ ش.
- محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- محمد بن ابراهیم عطار، مصیبت نامه، چاپ نورانی وصال، تهران ۱۳۵۶ ش.
- احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
- محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
- محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.
- ابوبکر محمد بن ابراهیم کلاباذی، التعرّف لمذهب اهل التصوف، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۶۰.
- محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.
- اسماعیل بن محمد مستملی، خلاصه شرح تعرّف، بر اساس نسخه منحصر به فرد مورخ ۷۱۳ هجری، چاپ احمدعلی رجایی، تهران ۱۳۴۹ ش.
- جلالالدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).
- عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش.
- عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ ش.
- نعمت اللّه ولی، کلیات اشعار شاه نعمت اللّه ولی، چاپ جواد نوربخش، تهران ۱۳۶۹ ش.
- علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
پانویس
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۷۹، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۶۲ـ۶۳، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، الهی نامه، بیت ۳۳۶۱ـ ۳۳۶۸، چاپ فاد روحانی، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۱۱۳، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۱۸ـ۶۱۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۱۲۲، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۱۹۹، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۳۹۳ـ۳۹۴، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۲۶۱، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.
- ↑ عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۵۵۴، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۴۱۷، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۴۳۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۷۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۶۲۶ـ۶۲۷، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۶۳۵ـ۶۳۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۰۹ـ۴۳۶، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
- ↑ ابوبکر محمد بن ابراهیم کلاباذی، التعرّف لمذهب اهل التصوف، ج۱، ص۲۰، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۶۰.
- ↑ عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۱۱، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۳۸ـ۳۹، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۶۵ـ۷۰، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۲۹۹، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۴۴ـ ۴۵۴، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۷ـ۹، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۵، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۰، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۸، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۵۲، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۱۰۴ـ۱۰۵، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۶۶۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۶۷۰، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۳۹۹ـ ۴۰۰، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
- ↑ مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۴۹۴ـ ۴۹۸، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
- ↑ احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، انس التائبین، ج۱، ص۱۱۱ـ۳ ۱۱، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۶۸ ش.
- ↑ احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، مفتاح النجات، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۴۷ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، الهی نامه، بیت ۱۸۸۴ـ ۱۸۸۹، چاپ فاد روحانی، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، اسرارنامه، بیت ۹۷۱ به بعد، چاپ صادق گوهرین، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، مصیبت نامه، ج۱، ص۶۱، چاپ نورانی وصال، تهران ۱۳۵۶ ش.
- ↑ عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۷۷ـ۸۱، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۰ـ۱۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۹۲، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.
- ↑ عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۲۹۵ـ ۲۹۶، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.
- ↑ عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۲۲۶، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
- ↑ عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۴۳۳، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
- ↑ مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۴۹۵، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
- ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۸۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۷۹، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۷۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۷۱ـ ۷۵، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- ↑ محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ج۱، ص۱۲۲، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
- ↑ رکن الدین اوحدی، کلیّات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی، ج۱، ص۵۸۳، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۴۰ ش.
- ↑ رکن الدین اوحدی، کلیّات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی، ج۱، ص۵۶۴ ـ۵۶۶، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۴۰ ش.
- ↑ ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۲۶، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
- ↑ عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۲۳۱، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش.
- ↑ عبداللّه بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۲۳۱، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش.
- ↑ محمود بن عبدالکریم شبستری، گلشن راز، ج۱، ص۴۸، چاپ احمد مجاهد و محسن کیانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۷۲۳ـ۷۲۴، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ علی بن محمد دیلمی، سیرت الشیخ الکبیر ابوعبداللّه ابن الخفیف الشیرازی، ج۱، ص۳۹، ترجمه رکن الدین یحیی بن جنید شیرازی، تصحیح آنه ماری شیمل، به کوشش توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.
- ↑ محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۲، ص۱۴۳، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش.
- ↑ احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۳۳۷ـ۳۴۶، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
- ↑ محسن جهانگیری، محیی الدین ابن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۴۹۱، تهران ۱۳۷۵ ش.
- ↑ محسن جهانگیری، محیی الدین ابن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، ج۱، ص۵۱۷، تهران ۱۳۷۵ ش.
- ↑ عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۵۶۰ ـ۵۶۱، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۰۰ـ۴۰۱، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۲۲۵ـ۲۲۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۷۴۱ـ۷۴۲، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۵۴۲، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ روزبهان بقلی، کتاب عبهرالعاشقین، ج۱، ص۹۵ـ۹۶، چاپ هانری کور بن و محمد معین، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۲، ص۶۱۶، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
- ↑ احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۲، ص۶۳۰ـ۶۳۱، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
- ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۵۸۷ ـ ۵۸۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۲، ص۱۱۴ـ ۱۱۶، ج ۲: فصول الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
- ↑ محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ج۱، ص۲۶۲ـ۲۶۳، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
- ↑ عبدالحسین زرین کوب، جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، تهران ۱۳۵۷ ش.
- ↑ کهف/سوره۱۸، آیه۶۰۸۲.
- ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۲۳۲۶.
- ↑ نمل/سوره۲۷، آیه۳۸ ۴۰.
- ↑ ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۲۲ـ۴۲۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
- ↑ اسماعیل بن محمد مستملی، خلاصه شرح تعرّف، ج۱، ص۱۸۰، بر اساس نسخه منحصر به فرد مورخ ۷۱۳ هجری، چاپ احمدعلی رجایی، تهران ۱۳۴۹ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۰۳، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۱۵، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
- ↑ ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۳۲، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۲۷۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۴۷۲، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
- ↑ محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۵۴، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.
- ↑ محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۱۹۹، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.
- ↑ احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، انس التائبین، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۶، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۶۸ ش.
- ↑ محمد بن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، ج۱، ص۲۲۶، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۶۶ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۷۵ـ۴۷۷، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۳۷۸ـ ۳۹۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
- ↑ جلالالدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج ۲، دفتر ۴، بیت ۷۳۳ـ۷۴۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).
- ↑ محمود بن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ج۱، ص۱۸۰ـ۱۸۷، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
- ↑ محمد بن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۴۳۲، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
- ↑ عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۳۷۶، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۵۱۹ ـ ۵۲۰، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۵۳۳ـ۵۳۴، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، انس التائبین، ج۱، ص۲۲۱ـ۲۳۲، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۶۸ ش.
- ↑ عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۱۲۶، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ ش.
- ↑ یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۲، ص۱۹۵، ج ۲: فصول الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
- ↑ رکن الدین اوحدی، کلیّات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی، ج۱، ص۶۲۹ـ۶۳۲، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۴۰ ش.
- ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۹ـ۱۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رسالة قشیریه، ج۱، ص۵۱، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۴۵ ش.
- ↑ عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۷۹، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۲۷۵، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۷۰ـ۳۷۱، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ احمد بن ابوالحسن ژنده پیل، انس التائبین، ج۱، ص۸۸، چاپ علی فاضل، تهران ۱۳۶۸ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۶۵ـ ۷۰، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۶۲، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۳۰۸ـ۳۰۹، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۴۲۰، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ علی بن محمد دیلمی، سیرت الشیخ الکبیر ابوعبداللّه ابن الخفیف الشیرازی، ج۱، ص۳۷ـ ۳۸، ترجمه رکن الدین یحیی بن جنید شیرازی، تصحیح آنه ماری شیمل، به کوشش توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۳۸ـ ۳۹، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۴۲۲، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۶۶۸، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۳۰۸، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۸۶ ـ۸۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
- ↑ مجدود بن آدم سنایی، مثنویهای حکیم سنائی، ج۱، ص۱۱۸، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ جلالالدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج ۳، دفتر ۵، بیت ۳۶۲ـ ۳۶۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).
- ↑ محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۲۱۲ـ ۲۱۵، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۸۵ ـ ۱۲۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۸۵ ـ۸۶، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۱۴، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۱۸، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ عبداللّه بن محمد انصاری، طبقات الصوفیّة، ج۱، ص۵۳۹، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
- ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۲۷۰، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ مجدود بن آدم سنایی، دیوان، ج۱، ص۵۵۶ ـ ۵۵۸، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۵۴ ش).
- ↑ مجدود بن آدم سنایی، دیوان، ج۱، ص۶۸۵ـ۶۸۶، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۵۴ ش).
- ↑ رکن الدین اوحدی، کلیّات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی، ج۱، ص۶۰۵ـ۶۰۶، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۴۰ ش.
- ↑ نعمت اللّه ولی، کلیات اشعار شاه نعمت اللّه ولی، ج۱، ص۷۳۴ـ ۷۳۶، چاپ جواد نوربخش، تهران ۱۳۶۹ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۱۷۳ـ۱۷۴، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۲۹۸، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
- ↑ عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۲۰۱، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ علی بن محمد دیلمی، سیرت الشیخ الکبیر ابوعبداللّه ابن الخفیف الشیرازی، ج۱، ص۸۵ ـ۸۶، ترجمه رکن الدین یحیی بن جنید شیرازی، تصحیح آنه ماری شیمل، به کوشش توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.
- ↑ ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۶۷ـ ۴۶۸، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۷۰، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ یحیی بن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب، ج۲، ص۲۷۴ـ ۲۷۵، ج ۲: فصول الا´داب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
- ↑ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۶۴، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
- ↑ احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۲۴۵، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
- ↑ محمد بن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۶۱، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ ش.
- ↑ مجدود بن آدم سنایی، دیوان، ج۱، ص۸۲، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۵۴ ش).
- ↑ مجدود بن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ج۱، ص۶۶۷، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
- ↑ محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۱۹۰ـ۱۹۱، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش.
- ↑ محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۲۳۶، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش.
- ↑ محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۲، ص۷۶، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ ش.
- ↑ ج ۳، دفتر ۵، بیت ۲۸۴۵ـ۲۸۵۰، جلالالدین محمد بن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).
منابع
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «انتقاد متفکران صوفیه»، شماره۳۵۹۰.