|
|
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| | راهنما = [[راهنما:فهرست|فهرست]]
| | #تغییر_مسیر [[ابوذر غفاری]] |
| | درگاه = [[ویکیپدیا:درگاه|درگاه]]
| |
| | الگو = [[ویکیپدیا:فضای نام الگو|الگو]]
| |
| | کاربر = [[ویکیپدیا:صفحههای کاربری|صفحه کاربری]]
| |
| | بحث کاربر = [[ویکیپدیا:صفحههای کاربری|صفحه بحث کاربری]]
| |
| | ویکیپدیا = [[ویکیپدیا:فضای نام ویکیپدیا|صفحه ویکیپدیا]]
| |
| | بحث ویکیپدیا = [[ویکیپدیا:فضای نام ویکیپدیا|صفحه بحث ویکیپدیا]]
| |
| }}}} هماکنون برای {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|{{{2|مدتی کوتاه}}}|{{{1|مدتی کوتاه}}}}} '''تحت ویرایش عمده''' است. این برچسب برای جلوگیری از [[راهنما:تعارض ویرایشی|تعارض ویرایشی]] اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|بخش|صفحه}} انجام ندهید.<br>
| |
| <small>{{#if:{{{زمان|}}}|این پیام در {{{زمان|}}} اضافه شده است.|}} این صفحه آخرینبار در {{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}} ({{کوچک}}ساعت هماهنگ جهانی{{پایان کوچک}}) ({{Time ago|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر [{{fullurl:{{FULLPAGENAME}}|action=history}} ویرایش نشده است]، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید.</small>
| |
| <includeonly>{{#ifeq:{{{category}}}|no||{{#switch:{{NAMESPACE}}
| |
| | کاربر
| |
| | بحث کاربر = <!-- no category -->
| |
| | [[رده:صفحههای سخت در دست ویرایش]]}}}}</includeonly>
| |
| }}<noinclude>
| |
| </noinclude>
| |
| | |
| <div class="wikiInfo">[[پرونده:ابوذر .jpg |جایگزین= ابوذر |بندانگشتی|ابوذر ]]
| |
| {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| |
| !نام کامل
| |
| !جُندب بن جَناده غِفاری
| |
| |-
| |
| |کنیه
| |
| |ابوذرّ
| |
| |-
| |
| |لقب
| |
| |ابوذرّ غِفاری
| |
| |-
| |
| |زادروز
| |
| |۳۳ سال پیش از هجرت
| |
| |-
| |
| |زادگاه
| |
| |
| |
| |-
| |
| |درگذشت
| |
| |۳۲ • قربذه
| |
| |-
| |
| |آرامگاه
| |
| |
| |
| |-
| |
| |محل زندگی
| |
| |مکه • مدینه • شام • ربذه
| |
| |-
| |
| |نسب • قبیله
| |
| |طایفه بنی غِفار بن ملیل
| |
| |-
| |
| |دلیل شهرت
| |
| |یکی از ارکان اربعه
| |
| |-
| |
| |نقشهای برجسته
| |
| |از یاران خاص امام علی(ع) • بیعت نکردن با ابوبکر • مقابله با عثمان • تبعید به شام و ربذه
| |
| |-
| |
| |دیگر فعالیتها
| |
| |مخالفت با خلفاء خصوصاً در واقعه سقیفه، منع نگارش حدیث، بخششهای بیت المال در زمان عثمان
| |
| |-
| |
| |زمان اسلام آوردن
| |
| |چهارمین یا پنجمین نفر
| |
| |-
| |
| |حضور در جنگ ها
| |
| |حضور در غزوات اُحُد یا خندق
| |
| |-
| |
| |}
| |
| </div>
| |
| | |
| '''ابوذر غفاری''' جندب (بریر) بن جنادة بن کعیب بن صعیر از قبیله بنیغفار، معروف به ابوذر غفاری از [[صحابه]] بزرگ [[رسولخدا]] (ص) بود. ابوذر غفاری در اسلام از لحاظ معنوی و اخلاقی چهره برجستهای است، وی پنجمین کسی بود که به اسلام گروید. ابوذر غِفاری از بزرگان صحابه [[پیامبراکرم]](ص) و یاران امام علی(ع) و یکی از [[ارکان اربعه]] اسلام بود.
| |
| | |
| با رحلت پیامبر گرامی(ص) وی از معدود کسانی بود که بر امامت علی(ع) ثابت قدم ماند. در زمان خلافت [[عثمان]]<ref>ر.ک:مقاله عثمان</ref>، به نفوذ اشرافیگری و ثروتاندوزی در جامعه اسلامی و دستاندازی [[بنیامیه]] [[بر بیتالمال]] اعتراض میکرد و این اعتراض به [[خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref> باعث تبعیدش به ربذه شد. وی در ربذه درگذشت و توسط ابن مسعود و [[مالک اشتر]] و همراهانشان دفن شد. امام علی(ع) به نقل از پیامبر(ص) ابوذر را راستگوترین انسانها خوانده است .
| |
| | |
| =ولادت، نسب و اوصاف ظاهری=
| |
| | |
| ابوذر بیست سال پیش از ظهور اسلام، در خانوادهای از طایفه غِفْار که از طوایف اصیل عرب به شمار میرود به دنیا آمد.<ref> اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۲۲۵</ref> پدرش <sub>جناده</sub> از فرزندان غفار و نام مادرش <sub>رمله بنت الوقیعه</sub> از طایفه بنی غفار بن ملیل بود.<ref>الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۵۲</ref> مورّخان میگویند در نام پدر ابوذر اختلاف است و از یزید، جندب، عشرقه، عبدالله و سکن نیز نام بردهاند.<ref>مشاهیر علماء الامصار، ص ۳۰. الثقات، ج ۳، ص ۵۵. تقریب التهذیب، ج ۲، ص ۳۹۵</ref>
| |
| | |
| ابن حجر عسقلانی مینویسد: ابوذر مردی بلند قامت، گندمگون و لاغر اندام بود. <ref>الاصابه، ج ۷، ص ۱۰۷</ref> ابن سعد او را فردی بلند بالا با مو و ریشهای سفید معرفی میکند.<ref> طبقات کبری، ح ۴، ص ۲۳</ref> ذهبی میگوید: ابوذر، مردی درشت و قوی هیکل با ریشهای انبوه بود. <ref> الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۶۵۲</ref>
| |
| =اسماء و القاب=
| |
| | |
| او را به واسطه نام فرزندش <sub>ذَر</sub>، کنیه ابوذر دادهاند؛ و بیشتر از نزد همه با این کنیه شناخته میشود اما نام اصلی او مورد اختلاف است و در کتب تاریخی، نامهای مختلفی مانند بدر بن جندب، بریر بن عبدالله، بریر بن جناده، بریره بن عشرقه، جندب بن عبدالله، جندب بن سکن و یزید بن جناده اشاره شده است.<ref>اسد الغابه، ج ۵، ص ۱۸۶. تهذیب الکمال، ج ۳۳، ص ۲۹۴. سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۴۹. اعیان الشیعه، ح ۴، ص ۲۲۵</ref> اما آنچه مشهور و صحیح به نظر میرسد جندب بن یزید است. <ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۶۵۲</ref>
| |
| | |
| =همسر و فرزند=
| |
| | |
| بنابر آن چه در منابع آمده، او فرزندی به اسم ذَرْ داشته [[کلینی]] و روایتی را نقل میکند که در باب وفات ذَر آمده است.<ref>کافی، ج ۳، ص ۲۵</ref> همسرش را نیز امّ ذر گفتهاند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج ۱۵، ص ۹۹</ref>
| |
| | |
| =خداپرستی ابوذر=
| |
| | |
| ابوذر در [[دوره جاهلی]] نیز خدا را پرستش میکرد و میگفت: خدایی جز خدای یگانه نیست و بتها را پرستش نمیکرد. <ref> ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، انتشارات فرهنگ واندیشه، ۱۳۷۴، ج ۴، ص۲۰۱</ref>
| |
| از گفتههای وی این است که: من سه سال پیش از آنکه نزد رسولخدا (ص) بروم، [[نماز]] میخواندم و در نماز به هر سوی که خدواند اراده میکرد، عبادت میکردم <ref>ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، انتشارات فرهنگ واندیشه، ۱۳۷۴، ج۴، ص۱۶۶</ref>
| |
| | |
| نقل شده روزی برادر ابوذر <sub>انیس</sub> به دنبال وی میگشت، ناگهان منظره شگفتانگیزی را مشاهده کرد که برادرش با حالت خشوعی ایستاده و در حال عبادت است. آنقدر در این عبادت غرق شده بود که متوجه انیس نشد، بعد از تمام شدن نمازش، انیس از او پرسید: چه میکنی؟ گفت: نماز میخوانم انیس دوباره پرسید: برای خدا!...نماز که در پیشگاه منات و [[بت]]های دیگر درست نیست. من در طبیعت نشانهای یافتم که مرا به خدایی غیر از خدای شما رهبری کرد. خدایی که بزرگ و توانا و یکتاست. <ref>جوده السحار، عبدالحمید، ابوذر غفاری خداپرست سوسیالیست، ترجمه دکتر علی شریعتی، مشهد، چاپخانه طوس، ص۳۶</ref>
| |
| | |
| =اسلامآوردن ابوذر=
| |
| | |
| از زندگی پیش از [[اسلام]] ابوذر آگاهی چندان در دست نیست. بر پایه روایتی، در جاهلیت شبانی میکرد <ref>الکافی، ج۸، ص۲۹۷</ref> و دلیرانه یکتنه در برابر کاروانی میایستاد. <ref>الطبقات، ج۴، ص۱۶۷</ref> سه سال پیش از پذیرش اسلام، خدای یگانه را میپرستید و [[نماز]] میگزارد و از بتها دوری میجست. <ref> صحیح مسلم، ج۸، ص۳۶۰؛ الکافی، ج۸، ص۱۶۸</ref> بر پایه گزارشهایی، آیه ۱۷ سوره زمر در مدح او و دو تن دیگر نازل شده است که در جاهلیت نیز از بتپرستی دوری میکردند. <ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۰، ص۳۲۴۹؛ الدر المنثور، ج۵، ص۳۲۴</ref> وی پنجمین فردی بود که اسلام آورد. <ref>الطبقات، ج۴، ص۱۶۹؛ اسد الغابه، ج۱، ص۳۵۷</ref> برخی او را چهارمین [[مسلمان]] دانستهاند. <ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳؛ الاستیعاب، ج۱، ص۲۵۲</ref> بر همین اساس او را از سابقان در اسلام شمردهاند. <ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۳۵</ref> داستان اسلام آوردن او را گوناگون <ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۳۵</ref> و حتی پس از رخدادی اعجازآمیز <ref>المستدرک، ج۳، ص۳۳۹؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۳۲۷</ref> یاد کردهاند. مشهور است که چون خبر [[بعثت]] پیامبر(ص) را شنید، برادرش را برای خبریابی به مکه فرستاد و پس از شنیدن سخن او، خود به مکه آمد و پس از تحمل سختی و برخورد با دشمنان اسلام، پیامبر گرامی(ص) را دیدار نمود و اسلام آورد. <ref>الطبقات، ج۴، ص۱۶۹؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۵۵</ref> او با پیامبر بیعت کرد که در راه خدا از ملامت هیچ سرزنشکنندهای نهراسد و حق بگوید، هر چند تلخ باشد. <ref> تاریخ دمشق، ج۶۶، ص۱۷۶؛ اسد الغابه، ج۱، ص۳۵۷</ref>
| |
| | |
| =ابوذر و تبلیغ اسلام در قبیله=
| |
| | |
| [[پیامبر]](ص) ابوذر را به تبلیغ دین در قبیله خویش تا هجرت به [[مدینه]]، مأمور کرد؛ امّا وی پیش از بازگشت در میان خفقان [[مشرکان]]، شعار توحید سر داد و با ضرب و شتم شدید آنان روبهرو شد. <ref>الطبقات، ج۴، ص۱۷۰؛ الاستیعاب، ج۴، ص۲۱۷</ref> سپس به دیار خویش رفت. با تلاش او نیمی از بنیغفار تا پیش از هجرت به مدینه و نیم دیگر پس از [[هجرت]] مسلمان شدند. <ref>الطبقات، ج۴، ص۱۶۷؛ تاریخ الاسلام، ج۱، ص۱۶۹</ref> بر پایه برخی گزارشها، در این مدت و احتمالاً هماهنگ با سیاست پیامبر در ایجاد ناامنی برای کاروانهای تجاری [[قریش]]، ابوذر در محلی به نام «ثنیه غزال»، کاروانهای تجاری قریش را تهدید میکرد و تنها پس از گفتن [[شهادتین]]، اموالشان را بازپس میداد. <ref> الطبقات، ج۴، ص۱۶۷-۱۶۸؛ انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۵</ref>
| |
| | |
| =حضرت علی (ع) در سفارش ابوذر به مردم=
| |
| | |
| از آن جا که ابوذر همواره امیرالمومنین علی (ع) را اول مسلمان می دانست و از هر نظر او را بر دیگران برتری می داد. <ref>تهذیب التهذیب، ج ۱۰، ص ۱۰۱؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۳۸۴؛ معرفه الصحابه، ج ۱، ص ۴۵۷ و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج ۱۳، ص ۲۲۴ ابوذر را چهارمین مسلمان ذکر کرده و می نویسد: همه محدثان گفته اند که ابوبکر بعد از گروهی از مردان، مسلمان شده است، وی هفت نفر را به ترتیب ایمان نام می برد: ۱ – علی بن ابی طالب ۲ – جعفر بن ابی طالب ۳ – زید بن حارثه ۴ – ابوذر غفاری ۵ – عمرو بن عنبسه سلمی ۶ – خالد بن سعید بن عاص ۷ – خباب بن ارت. و می گوید: ابوبکر بعد از این جماعت مسلمان شده است.</ref> مردم را به برتری آن امام علیه السلام سفارش می نمودند و در هر فرصتی که پیش می آمد، این حقیقت را بازگو می کرد تا حجت بر همگان تمام شود.
| |
| | |
| ابن ابی الحدید از [[ابو رافع]] صحابی پیامبر (ص) نقل می کند: من برای عیادت ابوذر به صحرای [[ربذه]] رفتم، چون می خواستم با او وداع کنم و برگردم، به من و همراهانم گفت: به زودی فتنه ای بپا خواهد شد؛ بنابراین از خدا بترسید و بر شما باد بر آن پیر بزرگوار علی بن ابی طالب و از دامن او دست بر ندارید و از او پیروی کنید؛ چرا که از رسول خدا شنیدم که به او می فرمود:
| |
| | |
| انت اول من آمن بی، و اول من یصافحنی یوم القیامه، و انت الصدیق الاکبر و انت الفاروق الذی یفرق بین الحق و الباطل، و انت یعسوب المومنین و المال یعسوب الکافرین، و انت اخی و وزیری، و خیر منْ اتْرک بعدی، تفْضی دینی و تنجز موعدی؛
| |
| | |
| ای علی، تو نخستین کسی بودی که به من ایمان آورده ای، و اولین کسی خواهی بود که در روز قیامت با من دست خواهی داد، تو صدیق اکبر و فاروق اعظمی که میان حق و باطل فرق می گذاری و تو سالار مومنانی و اموال دنیوی سالار کافران است، تو برادر من و وزیر منی، تو بهترین بازمانده منی که دین مرا ادا می کنی و وعده های مرا برآورده خواهی کرد. <ref>شرح ابن ابی الحدید، ج ۴، ص ۱۱۶٫</ref>
| |
| | |
| =پیمان برادری ابوذر=
| |
| | |
| در اینکه ابوذر در ماجرای [[پیمان مؤاخات]]، با چه کسی برادر شده، اختلاف است. ابن سعد در طبقات اصل آ ن را درباره ابوذر انکار می کند چرا که پیمان ها پیش از [[جنگ بدر]] با نزول [[آیه ارث]] قطع شده و تا آن هنگام وی به [[مدینه]] هجرت نکرده بود. بر همین اساس برادری او با منذربن عمر را که رد جریان بئر معونه در سال سوم هجری به فوت میکند را رد میکنند. بعضی برادری او را با ابن مسعود و برخی با [[بلال]] و برخی با [[سلمان]] و برخی با ابودردا ذکر کرده اند. اما بعضی با استناد به حدیثی از علی بن الحسین و ذکر دو دلیل برادری او را با [[سلمان فارسی]] درست می کنند. <ref>ناصر گذشته (۲۱ خرداد ۱۳۹۹).ابوذر غفاری. مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی</ref>
| |
| | |
| ==برادری ابوذر با سلمان==
| |
| | |
| یکی از معاصران، با استناد به حدیثی از [[امامسجاد]] (ع) و ذکر دو دلیل دیگر، برادری او را با سلمان درست میداند و بر آن است که ابوذر از همان ابتدای هجرت در مدینه بود <ref>عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرةالنبی، ج۴، ص۲۴۴</ref>
| |
| با رحلت پیامبر (ص) ابوذر بر امامت علی (ع) پای فشرد و به تعبیر [[امام صادق]] (ع) یکی از سه تنی بود که بر فرمان رسول خدا استوار ماند <ref> کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۲۴۵</ref> و تا پایان عمر، دیگران را بدان سفارش میکرد؛ <ref>طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۲۵</ref> به همین جهت، خلافت ابوبکر را انکار کرد <ref> یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۴</ref> و با برخی دیگر از بزرگان صحابه، از علی (ع) میخواست تا برای گرفتن حقّ خود بهپا خیزد و در برخوردی که با عمر داشت، در حقّانیّت علی خطبهای خواند. <ref> شیخ صدوق، محمد بن علی، خصال، ج۲، ص۴۶۱-۴۶۳</ref>
| |
| | |
| خود با افتخار به این استواری، در جمعی میگوید: من در روز قیامت از همه شما به پیامبر (ص) نزدیکتر خواهم بود؛ زیرا از حضرت شنیدهام که میفرمود: نزدیکترین شما در قیامت به من، کسی است که از این دنیا به همان صورتی که من او را ترک گفتهام، خارج شود.
| |
| به خدا سوگند! جز من، هیچ یک از شما نیست که به چیزی از دنیا دست نینداخته باشد. <ref> ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات، ج۴، ص۱۷۳</ref>
| |
| | |
| همین رابطه با خاندان پیامبر و علی، او را در جمع محدود و خلوت تشییع کنندگان حضرتفاطمه (علیهاالسلام) که حتّی بسیاری از زنان پیامبر حضور نداشتند، قرار داد. <ref> یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۵</ref>
| |
| | |
| =ابوذر و تشیُع در لبنان=
| |
| | |
| گفته شده زمانی که ابوذر در منطقه [[شام]]<ref>ر.ک:مقاله شام</ref> آن زمان که شامل همه یا قسمتی از [[لبنان]] فعلی نیز می شده است ضمن مبارزه با ثروت اندوزی های [[معاویه]]<ref>ر.ک:مقاله معاویه</ref> شیعه را در آنجا تبلیغ می کرده و شیعه شدن شیعیان لبنان به سبب فعالیت های ابوذر بوده است. <ref>خدمات متقابل اسلام و ایران نویسنده: مرتضی مطهری، جلد : 1 صفحه : 503.</ref>
| |
| | |
| =تبعید به ربذه=
| |
| | |
| عثمان که از اعتراضات مکرر ابوذر بسیار عصبانی شده بود، حکم تبعید وی را که در آن هنگام، پیرمردی نود ساله بود، <ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التثرات العربی، ۱۴۰۳ ه.ق، ج۲۲، ص۴۳۶</ref>
| |
| را به «ربذه» صادر کرد و دستور داد هیچکس او را بدرقه نکند و کسی جرات این کار را نداشت، اما وقتی این خبر به علی (ع) رسید به همراه برادرش [[عقیل]] و فرزندانش حسن و حسین (ع) و صحابی بزرگ رسولخدا (ص)، عمار یاسر، ابوذر را تا دم دروازه مدینه بدرقه کردند و با این حرکت حکم تبعید وی را زیر سوال برده و به حرکات ابوذر مهر تایید زدند. <ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء اتراث العربی، ۱۹۶۵م، ج۸، ص۲۵۲.</ref>
| |
| | |
| و پس از مدتی زندگی در صحرای بیآب و علف ربذه، در آنجا مسجدی بنا نهاد. معاویه بعد از این حادثه، خانواده ابوذر را نیز از شهر بیرون کرد و همگی پیش وی رفتند. <ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۶.</ref>
| |
| ابوذر حتی در ربذه، تبعیدگاه وحشتناک و بیابان سوزان در عقیده و آرمان خود پایدار بود و پیوسته حقانیت امامت علی (ع) و اسلام راستین را بازگو میکرد. <ref> آل الفقیه، شیخ محمدجواد، ابوذر غفاری (وجدان بیدار آدمیت)، ترجمه هوشنگ اجاقی، نشر آفاق، ص۹۷</ref>
| |
| ابوذر، در مدینه هم ساکت ننشست و خطاب به عثمان بن عفان گفت: از مردم فقط به این مقدار راضی نباشید که یکدیگر را آزار ندهند؛ بلکه باید آنان را وادارید تا بذل معروف کنند و پرداختکننده زکات فقط نباید به دادن آن بسنده کند؛ بلکه باید به همسایه و برادران احسان کند و با خویشان پیوند داشته باشد.
| |
| کعب الاحبار که در آن مجلس حضور داشت، در پاسخ ابوذر گفت: کسی که [[زکات]] واجب را داده، آنچه بر او واجب بوده ادا کرده است و دیگر چیزی برعهده او نیست.
| |
| ابوذر با عصای خود بر سر او کوفت و گفت: ای یهودیزاده! تو را چه و اظهار اینگونه مطالب... ! <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۶</ref>
| |
| سخنان او صریح یا نزدیک به صریح است که همه انفاقها را واجب نمیدانسته.
| |
| اینکه برخی گفتهاند: ابوذر به [[اجتهاد]] خود عمل میکرد و میگفت داراییهای زاید بر مقدار ضرورت باید در راه خدا انفاق شود، درست نیست.
| |
| ابوذر میگفت: آنچه را میگویم، از رسولخدا و یا خلیل خودم شنیدهام. <ref>طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۹، ص۲۵۸ -۲۶۱</ref>
| |
| | |
| اعتراض او به عثمان و پافشاری بر حقیقتِ دینداری و پارسایی، موجب تبعیدش به ربذه شد؛ محلّی که آن را هیچ خوش نداشت. <ref> مسعودی، أبو الحسن على بن الحسين، مروجالذهب، ج۲، ص۳۷۵-۳۷۷.</ref>
| |
| این قضیه، بحثهای فراوانی را در تاریخ و کلام اسلامی برانگیخت.
| |
| برخی درصدد برآمدند تا رفتن به ربذه را به میل ابوذر نشان دهند؛ <ref> ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل، ج۳، ص۱۱۵. </ref>
| |
| با این توجیه که او تنهایی را دوست میداشت و فقط برای گریز از اعرابی شدن که پیامبر (ص) آن را بد شمرده بود، به مدینه رفت و آمد داشت. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۶</ref>
| |
| آلوسی با ذکر این نکته که ابوذر در مواجهه با معاویه، به ظاهر آیه تمسّک و تصوّر کرده که باید تمام مال زاید بر نیاز را انفاق کرد، مینویسد: این سخن، مورد اعتراض فراوان واقع و برضدّ ابوذر به آیه ارث استدلال شد و به ناچار عزلت گزید و در مشاوره با عثمان، به ربذه راهنمایی شد و تا آخر عمر در آنجا ماند. <ref> آلوسی، محمود بن عبد الله، روحالمعانی، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۲۷</ref>
| |
| ناسازگاری این دیدگاه که در پی اختیاری نشان دادن رفتن به ربذه است، با آنچه در تاریخ آمده که هرگونه آزادی و اختیار را نفی میکند، عدّهای را به نقد عمل ابوذر و توجیه عمل عثمان کشانده است.
| |
| | |
| =پانویس=
| |
| {{پانویس|3}}
| |
| [[رده:اصحاب پیامبر ]]
| |
| [[رده: صحابه محبوب شیعه ]]
| |
| [[رده:ارکان اربعه شیعه]]
| |