آل بویه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''آل بويه''' یک دولت شيعي است که با همکاري سه برادر از نسل بويه در بغداد تشکيل شد و به عنوان يکي از پرافتخارترين دولت هاي شيعي در تاريخ تشيع به شمار مي آيد. سه برادر بويهي با ابراز لياقت هاي فراوان توانستند ابتدا به عنوان فرماندهان سرزمين ديلم و آنگاه به عنوان مؤسس دولت مستقل بويهي در بغداد ابراز وجود کنند. آل بويه در زنده کردن شعائر شيعي نقشي به سزا داشتند. با وجود اقتدار حکمرانان نخستين دولت آل بويه، و ارائه خدمات متعدد رفاهي و مذهبي بر اثر بروز برخي عوامل، اين دولت نتوانست عمري دراز داشته باشد.
'''آل بویه''' یک دولت [[شیعه|شیعی]] است که با همکاری سه برادر از نسل بویه در بغداد تشکیل شد و به عنوان یکی از پرافتخارترین دولت‌های شیعی در تاریخ تشیع به شمار می‌آید. سه برادر بویهی با ابراز لیاقت‌های فراوان توانستند ابتدا به عنوان فرماندهان سرزمین دیلم و آنگاه به عنوان مؤسس دولت مستقل بویهی در بغداد ابراز وجود کنند. آل بویه در زنده کردن شعائر شیعی نقشی به سزا داشتند. با وجود اقتدار حکمرانان نخستین دولت آل بویه و ارائه خدمات متعدد رفاهی و مذهبی بر اثر بروز برخی عوامل این دولت نتوانست عمری دراز داشته باشد.


=تاریخچه=
==تاریخچه==
نگاهي بيروني به تاريخ تشيع نشان از وجود ادوار مختلف با فراز و نشيب هاي فراوان در اين مکتب دارد. در مقاطعي از تاريخ، تشيع در افول و فشار بوده و برخي مقاطع نيز دوران اوج تشيع به شمار مي آيند. به طور طبيعي وجود دولت هاي شيعي در به اوج رساندن مذهب شيعه نقشي انکارناپذير داشته است که رشد و تعالي علمي و اجتماعي مذهب تشيع در برخي ادوار نتيجه وجود دولت هاي مقتدر شيعي بوده است. ظهور آل بويه و به قدرت رسيدن آنها در جهان اسلام را مي توان از جمله مقاطع اوج تشيع دانست.
نگاهی بیرونی به تاریخ تشیع نشان از وجود ادوار مختلف با فراز و نشیب‌های فراوان در این مکتب دارد. در مقاطعی از تاریخ تشیع در افول و فشار بوده و برخی مقاطع نیز دوران اوج تشیع به شمار می‌آیند. به طور طبیعی وجود دولت‌های شیعی در به اوج رساندن مذهب شیعه نقشی انکارناپذیر داشته است که رشد و تعالی علمی و اجتماعی مذهب تشیع در برخی ادوار نتیجه وجود دولت‌های مقتدر شیعی بوده است. ظهور آل بویه و به قدرت رسیدن آنها در جهان اسلام را می‌توان از جمله مقاطع اوج تشیع دانست.


شهر بغداد به عنوان پايتخت حکومت اسلام همواره به عنوان يک مرکز علمي در جهان اسلام به شمار مي آمده است،‌ با وجود اين، دانشمندان شيعي از آزادي چنداني جهت ارائه نظريات خود برخوردار نبودند، با روي کار آمدن دولت شيعي آل بويه تا حدي از فشار موجود بر دانشمندان شيعي کاسته شد، از اين رو دانشمندان بسياري را مي توان نام برد که معاصر با دولت شيعي آل بويه بوده اند.
شهر بغداد به عنوان پایتخت حکومت اسلام همواره به عنوان یک مرکز علمی در جهان اسلام به شمار می‌آمده است، ‌ با وجود این دانشمندان شیعی از آزادی چندانی جهت ارائه نظریات خود برخوردار نبودند. با روی کار آمدن دولت شیعی آل بویه تا حدی از فشار موجود بر دانشمندان شیعی کاسته شد، از این رو دانشمندان بسیاری را می‌توان نام برد که معاصر با دولت شیعی آل بویه بوده‌اند.


==آل بویه در یک نگاه==
آل بویه از گروهی از ساکنان منطقه دیلم(به معنای عام که شامل گیلان فعلی هم می‌شود)، بودند که پس از پذیرش اسلام، مذهب تشیع را انتخاب کرده بوده و در گروه‌های بزرگی وارد ارتش خلافت شدند.


=آل بويه در يک نگاه=
نام این سلسله از «بویه» پدر سه برادری که آن را بنیان گذاشتند گرفته شده است. بویه پسر «فناخسرو» در دیلم با گمنامی و تنگ دستی زندگی می‌کرد. از اینکه عموم تاریخ نویسان نوشته‌اند که روزیِ او از صید ماهی بوده است، چنین فهمیده می‌شود که مسکن او در ناحیه گیلان فعلی و در یکی از سواحل دریا یا سواحل رودخانه‌ای بوده است.<ref> البته عده‌ای از مورخان این ادعا را رد نموده‌اند و آن را به عنوان ادعایی ساختگی رد می‌کنند (ر. ک تاریخ ایران در قرون نخستین اسلام. برتو(اشپولر).</ref>
آل بويه از گروهي از ساكنان منطقه ديلم(به معناي عام که شامل گيلان فعلي هم مي شود)، بودند که پس از پذيرش اسلام، مذهب تشيع را انتخاب کرده بوده و در گروه هاي بزرگي وارد ارتش خلافت شدند.


نام اين سلسله از «بويه» پدر سه برادري که آن را بنيان گذاشتند گرفته شده است. بويه پسر «فناخسرو» در ديلم با گمنامي و تنگ دستي زندگي مي کرد. از اينکه عموم تاريخ نويسان نوشته اند که روزيِ او از صيد ماهي بوده است، چنين فهميده مي شود که مسکن او در ناحيه گيلان فعلي و در يکي از سواحل دريا يا سواحل رودخانه اي بوده است.<ref> البته عده اي از مورخان اين ادعا را رد نموده اند و آن را به عنوان ادعايي ساختگي رد مي کنند (ر. ک تاريخ ايران در قرون نخستين اسلام. برتو(اشپولر).</ref>
بویه سه پسر داشت که بعداً هر سه به سلطنت رسیدند. پسر بزرگ «علی» نام داشت، پسر دوم «حسن» و سومی «احمد» که بعد‌ها از طرف خلیفه آن زمان القاب «معزالدوله»، «عمادالدوله» و «رکن‌الدوله» به ترتیب به آنها اعطا شد. این سه پسر پس از تحمل سختی‌های زیاد و با کوشش فراوانی که به کار بردند، به پیشرفت فوق‌العاده‌ای نائل شدند و بنا به گفته ابن ابی الحدید چنان سلطنتی تشکیل دادند که در عظمت و شکوه ضرب المثل بود.


بويه سه پسر داشت که بعداً هر سه به سلطنت رسيدند. پسر بزرگ «علي» نام داشت، پسر دوم «حسن» و سومي «احمد»  که بعد ها از طرف خليفه آن زمان القاب «معز الدوله»، «عماد الدوله» و «رکن الدوله» به ترتيب به آنها اعطا شد. اين سه پسر پس از تحمل سختي هاي زياد و با کوشش فراواني که به کار بردند، به پيشرفت فوق العاده اي نائل شدند و بنا به گفته ابن ابي الحديد چنان سلطنتي تشکيل دادند که در عظمت و شکوه ضرب المثل بود.
سلطنت آل بویه در زمان عضدالدوله(پسر رکن‌الدوله) به اوج قدرت و عظمت رسید و از آن پس، روی به انحطاط نهاد.


سلطنت آل بويه در زمان عضد الدوله(پسر رکن الدوله) به اوج قدرت و عظمت رسيد و از آن پس، روي به انحطاط نهاد.
آغاز حکومت آنها ذیقعده سال 321 هجری قمری و پایان آن بنا بر قول صحیح سال 448 هجری بود. دوران حکومت ایشان 120 سال ادامه داشت و هفده تن از آن خاندان به حکومت رسیدند.<ref>ر. ک. آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه. علی اصغر فقیهی ص88-85 و آل بویه، کلودکاهن ترجمه علی بحرانی پور نشریه رشد آموزش تاریخ ص 31.</ref>


آغاز حکومت آنها ذيقعده سال 321 هجري قمري و پايان آن بنا بر قول صحيح سال 448 هجري بود. دوران حکومت ايشان 120 سال ادامه داشت و هفده تن از آن خاندان به حکومت رسيدند.<ref>ر. ک. آل بويه نخستين سلسله قدرتمند شيعه. علي اصغر فقيهي ص88-85 و آل بويه، کلودکاهن ترجمه علي بحراني پور نشريه رشد آموزش تاريخ ص 31.</ref>
==به قدرت رسیدن آل بویه==
در آن دوران مناطق تحت تصرف دولت علویان و سرزمین دیلم به دست سه تن از امیران دیلمی به نام‌­های «ماکان» «مرداویج» و «اسفار» اداره می‌شد. ابوشجاع دیلمی که قبل از این نیز در زمره علویان قرار داشت و به آنان خدمت کرده بود، همراه دو فرزند بزرگش علی و حسن در شمار سربازان ماکان در آورند و در سال 316 هجری در فتح طبرستان شرکت جستند.


=به قدرت رسيدن آل بويه=
علی بن بویه و برادرش حسن که شجاعت و دلاوری را از پدر به ارث برده بودند به دلیل شایستگی‌های فوق‌العاده در جنگ آوری، به عنوان سرداران لشکر ماکان برگزیده شدند.<ref>آل بویه حامیان فرهنگ تشیع ص 23.</ref>
در آن دوران مناطق تحت تصرف دولت علويان و سرزمين ديلم به دست سه تن از اميران ديلمي به نام­هاي «ماکان» «مرداويج» و «اسفار» اداره مي شد. ابو شجاع ديلمي که قبل از اين نيز در زمره علويان قرار داشت و به آنان خدمت کرده بود، همراه دو فرزند بزرگش علي و حسن در شمار سربازان ماکان در آورند و در سال 316 هجري در فتح طبرستان شرکت جستند.


علي بن بويه و برادرش حسن که شجاعت و دلاوري را از پدر به ارث برده بودند به دليل شايستگي هاي فوق العاده در جنگ آوري، به عنوان سرداران لشکر ماکان برگزيده شدند.<ref>آل بويه حاميان فرهنگ تشيع ص 23.</ref>
پس از چندی، مرداویج و اسفار با یکدیگر متحد شده، به قصد توسعه مناطق تحت نفوذ خویش بر ضد ماکان شورش کردند و پس از نبردهای زیاد، سرانجام لشکر ماکان مغلوب شد. پس از این شکست علی و حسن همراه جمعی از سرداران و سربازان لشکر خویش از لشکر ماکان بیرون آمده و به مرداویج پیوستند.<ref>آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی، ص 91.</ref>


پس از چندي، مرداويج و اسفار با يکديگر متحد شده، به قصد توسعه مناطق تحت نفوذ خويش بر ضد ماکان شورش کردند و پس از نبردهاي زياد، سرانجام لشکر ماکان مغلوب شد. پس از اين شکست علي و حسن همراه جمعي از سرداران و سربازان لشکر خويش از لشکر ماکان بيرون آمده و به مرداويج پيوستند.[4]
مرداویج که از جنگ آوری علی و حسن آگاه بود، آن دو و گروه همراهش را به گرمی پذیرفت و از آنان به خوبی استقبال کرد. شجاعت و مدیریت نظامی فرزندان بویه، به ویژه علی، مرداویج را بر آن داشت تا فرمانروایی شهرهایی از مناطق تحت نفوذ خویش را به آنان بسپارد. بر این اساس، فرمانروایی ولایت کرج و شهری در جنوب همدان، به علی و فرمانروایی مناطق دیگری از جمله همدان و دماوند نیز به دیگر دیلمیان پناهنده سپرده شد.


مرداويج که از جنگ آوري علي و حسن آگاه بود، آن دو و گروه همراهش را به گرمي پذيرفت و از آنان به خوبي استقبال کرد. شجاعت و مديريت نظامي فرزندان بويه، به ويژه علي، مرداويج را بر آن داشت تا فرمانروايي شهرهايي از مناطق تحت نفوذ خويش را به آنان بسپارد. بر اين اساس، فرمانروايي ولايت کرج و شهري در جنوب همدان، به علي و فرمانروايي مناطق ديگري از جمله همدان و دماوند نيز به ديگر ديلميان پناهنده سپرده شد.
والیان جدید دیلمی، با گرفتن مأموریت سیاسی و نظامی از مرداویج به سوی مناطق تحت فرمان خویش روانه شدند. آنان ابتدا به ری رفتند تا چند روزی استراحت کرده، سپس به مناطق یادشده بروند.


واليان جديد ديلمي، با گرفتن مأموريت سياسي و نظامي از مرداويج به سوي مناطق تحت فرمان خويش روانه شدند. آنان ابتدا به ري رفتند تا چند روزي استراحت کرده، سپس به مناطق يادشده بروند.
در همین روزها مرداویج از سپردن فرمانروایی به دیلمیان منصرف شد و بلافاصله نامه‌ای به برادرش «وشمگیر» که والی ری بود، نوشت و از او خواست تا مانع خروج دیلمیان از آن شهر شود و چنانچه برخی از آنان خارج شده‌اند از خروج دیگر افراد آنها جلوگیری کند.


در همين روزها مرداويج از سپردن فرمانروايي به ديلميان منصرف شد و بلافاصله نامه اي به برادرش «وشمگير» که والي ري بود، نوشت و از او خواست تا مانع خروج ديلميان از آن شهر شود و چنانچه برخي از آنان خارج شده اند از خروج ديگر افراد آنها جلوگيري کند.
نامه مرداویج ابتدا به دست عمید رسید.<ref>عمید از دوستان علی بن بویه بودر. ک. آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی، ص 92.</ref> او موضوع نامه را مخفیانه به اطلاع علی رساند. علی با شنیدن این خبر، قبل از اینکه وشمگیر آگاه شود، از ری خارج شده و به سوی ولایت کرج به راه افتاد.


نامه مرداويج ابتدا به دست عميد رسيد.[5] او موضوع نامه را مخفيانه به اطلاع علي رساند. علي با شنيدن اين خبر، قبل از اينکه وشمگير آگاه شود، از ري خارج شده و به سوي ولايت کرج به راه افتاد.
پس از خروج علی، وشمگیر از موضوع نامه مرداویج با خبر شده، ولی دیگر دیر شده بود و علی بر سکوی قدرت گام نهاده بود.


پس از خروج علي، وشمگير از موضوع نامه ي مرداويج با خبر شده، ولي ديگر دير شده بود و علي بر سکوي قدرت گام نهاده بود.
سرانجام علی بن بویه وارد کرج شد. علی با مردم و لشکریان بسیار خوب رفتار کرد. وی قلعه‌های آن شهر که به دست خرم اینان بود، را تصرف نمود. مرداویج عده‌ای از مأموران خود را برای انجام امور حکومتی به آنجا اعزام کرد، ولی این عده با مشاهده شیوه رفتار و منش نیکوی علی به او ملحق شدند و از او اطاعت کردند.


سرانجام علي بن بويه وارد کرج شد. علي با مردم و لشکريان بسيار خوب رفتار کرد. وي قلعه هاي آن شهر که به دست خرم اينان بود، را تصرف نمود. مرداويج عده اي از مأموران خود را براي انجام امور حکومتي به آنجا اعزام کرد، ولي اين عده با مشاهده ي شيوه ي رفتار و منش نيکوي علي به او ملحق شدند و از او اطاعت کردند.
علی بن بویه که اینک موقعیت مناسبی پیدا کرده بود و از مقبولیت عمومی و حمایت‌های گسترده مردمی بهره‌مند شده بود، به فکر توسعه محدوده­ جغرافیایی و فرمانروایی خویش افتاد. بر این اساس به جمع­آوری و آماده سازی لشکریان و ساز و برگ نظامی پرداخت و خود را برای برداشتن گامی به جلو آماده کرد و در مدت کوتاهی توانست ابتدا اصفهان و سپس زنجان را فتح نماید.


علي بن بويه که اينک موقعيت مناسبي پيدا کرده بود و از مقبوليت عمومي و حمايت هاي گسترده مردمي بهره مند شده بود، به فکر توسعه ي محدوده­ي جغرافيايي و فرمانروايي خويش افتاد. بر اين اساس به جمع­آوري و آماده سازي لشکريان و ساز و برگ نظامي پرداخت و خود را براي برداشتن گامي به جلو آماده کرد و در مدت کوتاهي توانست ابتدا اصفهان و سپس زنجان را فتح نمايد.
علی بن بویه در اواخر سال 323 ق برادرش حسن را برای فتح بلاد جبل (ری، همدان کاشان، قم، قزوین، نهاوند و لرستان) آماده نبرد کرد، دیری نپایید که حسن به عنوان فرمانروای جبال معروف گشت.


علي بن بويه در اواخر سال 323 ق برادرش حسن را براي فتح بلاد جبل (ري، همدان کاشان، قم، قزوين، نهاوند و لرستان) آماده نبرد کرد، ديري نپاييد که حسن به عنوان فرمانرواي جبال معروف گشت.
بعد از گذشت یک سال علی و حسن تصمیم گرفتند که حکمرانی بخش‌­هایی از مناطق دیگر ایران را به برادر کوچکشان، احمد که 21 سال بیش نداشت، واگذار کنند.


بعد از گذشت يک سال علي و حسن تصميم گرفتند که حکمراني بخش­هايي از مناطق ديگر ايران را به برادر کوچکشان، احمد که 21 سال بيش نداشت، واگذار کنند.
پس از درگیری‌ها و نبردهای کوچک و بزرگ در سال 334 ه ق. علی نواحی، مرزهای جغرافیایی جنوب ایران را در نوردید و به شهر بزرگ بغداد رسید. با ورود علی به بغداد، المستکفی ـ خلیفه عباسی ـ پنهان گردید. پس از آرامش نسبی در بغداد، خلیفه اظهار داشت که بخاطر متفرق شدن ترکان پنهان شده تا علی بتواند به راحتی وارد بغداد شود.


پس از درگيري ها و نبردهاي کوچک و بزرگ در سال 334 ه ق. علي نواحي، مرزهاي جغرافيايي جنوب ايران را در نورديد و به شهر بزرگ بغداد رسيد. با ورود علي به بغداد، المستکفي ـ خليفه عباسي ـ پنهان گرديد. پس از آرامش نسبي در بغداد، خليفه اظهار داشت که بخاطر متفرق شدن ترکان پنهان شده تا علي بتواند به راحتي وارد بغداد شود.
چند روز پس از فتح بغداد علی بن بویه نزد خلیفه رفت. خلیفه به وی خلعت فرمانروایی داده از آمدن وی به بغداد اظهار خوشحالی کرد و به او لقب معزالدوله داد. همچنین به برادرش حسن لقب عمادالدوله و به برادرش احمد لقب رکن‌الدوله داد و دستور داد تا القاب و کنیه آنها بر سکه حک شود.<ref>آل بویه حامیان فرهنگ تشیع ص46-23.</ref>


چند روز پس از فتح بغداد علي بن بويه نزد خليفه رفت. خليفه به وي خلعت فرمانروايي داده از آمدن وي به بغداد اظهار خوشحالي کرد و به او لقب معزالدوله داد. همچنين به برادرش حسن لقب عماد الدوله و به برادرش احمد لقب رکن الدوله داد و دستور داد تا القاب و کنيه ي آنها بر سکه حک شود.[6]
و چنین بود که سه پسر دیلمی فرمانروایانی سه گانه شدند.


و چنين بود که سه پسر ديلمي فرمانرواياني سه گانه شدند.
==علل پیشرفت آل بویه==
آل بویه چنان با سرعت پیش رفتند و به کیفیتی روی کار آمدند که برای هیچ کس قابل تصور نبود و این امر معلول چند علت بود که به بعضی از آنها اشاره می‌شود:


=علل پيشرفت آل بويه=
1. لیاقت، استعداد، هوشیاری و کاردانی و حسن سیاست و حسن تدبیر و دلاوری و نیک نفسی آنان از عوامل بسیار مهمی بود که در پادشاهان نخستین آن سلسله وجود داشت؛
آل بويه چنان با سرعت پيش رفتند و به کيفيتي روي کار آمدند که براي هيچ کس قابل تصور نبود و اين امر معلول چند علت بود که به بعضي از آنها اشاره مي شود:


1. لياقت، استعداد، هوشياري و کارداني و حسن سياست و حسن تدبير و دلاوري و نيک نفسي آنان از عوامل بسيار مهمي بود که در پادشاهان نخستين آن سلسله وجود داشت؛
2. اطاعت محض سپاهیان از آنان؛


2. اطاعت محض سپاهيان از آنان؛
3. نارضایتی مردم از ظلم و ستم‌های عباسیان؛ به گونه‌ای که حتی در آغاز روی کار آمدن آل بویه «خزانه الرؤوس» (محلی که سرهای دریده در آن نگه‌داری می‌شد) از سرها انباشته شده بود که علاوه بر سر، دست و پاهای بریده و قطع شده هم نگهداری می‌شد؛


3. نارضايتي مردم از ظلم و ستم هاي عباسيان؛ به گونه اي که حتي در آغاز روي کار آمدن آل بويه «خزانه الرؤوس» (محلي که سرهاي دريده در آن نگه داري مي شد) از سرها انباشته شده بود که علاوه بر سر، دست و پاهاي بريده و قطع شده هم نگهداري مي شد؛
4. امداد‌های نجات‌بخش که در‌این‌باره داستان‌های زیادی نقل کرده‌اند؛ به عنوان نمونه نقل شده که وقتی علی بن بویه به شیراز آمد، یارانش بر او گرد آمدند و پول خواستند و چنان به وی فشار آوردند که نزدیک بود کارش مختل شود. علی دل‌مشغول و غمگین در حجره‌ای به پشت افتاده بود که دید ماری از یک گوشه سقف بیرون خزید و در گوشه دیگری فرو شد، از ترس آن که مبادا موقع خواب مار به او آسیبی رساند، به مأموران خود دستور داد تا مار را از سقف بیرون بیاورند، معلوم شد که سقف دو لایه است. پس از گشودن غرفه بالا چند صندوق پر از مال یافتند. علی آن اموال را میان لشکریان تقسیم کرد و از سقوط نجات یافت.


4. امداد هاي نجات بخش که در اين باره داستان هاي زيادي نقل کرده اند؛ به عنوان نمونه نقل شده که وقتي علي بن بويه به شيراز آمد، يارانش بر او گرد آمدند و پول خواستند و چنان به وي فشار آوردند که نزديک بود کارش مختل شود. علي دل مشغول و غمگين در حجره اي به پشت افتاده بود که ديد ماري از يک گوشه سقف بيرون خزيد و در گوشه ي ديگري فرو شد، از ترس آن که مبادا موقع خواب مار به او آسيبي رساند، به مأموران خود  دستور داد تا مار را از سقف بيرون بياورند، معلوم شد که سقف دو لايه است. پس از گشودن غرفه بالا چند صندوق پر از مال يافتند. علي آن اموال را ميان لشکريان تقسيم کرد و از سقوط نجات يافت.
5. عامل دیگر پیشرفت علی بن بویه سخاوت و بلند‌نظری او بود که همگان را تحت تأثیر خویش قرار می‌داد.<ref>خلاصه ای از مطالب کتب: بحث‌های مشترک اسلام و ایران، نشریه درس‌هایی از مکتب اسلام. مقاله: به قدرت رسیدن آل بویه، ص 335 و آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 145.</ref>


5. عامل ديگر پيشرفت علي بن بويه سخاوت و بلند نظري او بود که همگان را تحت تأثير خويش قرار مي داد.[7]
به نظر می‌رسد دست استمداد الاهی در کنار آنها بود؛ چرا که آنها لیاقت و شایستگی خویش را به اثبات رسانده بودند و خداوند آنها را در راه رسیدن به اهدافشان یاری رساند، تا شیعیان درد کشیده از حکومت جور عباسی را یاری کنند.


آنچه نگارنده از زندگي برادران بويه اي دانسته است، اين است که دست استمداد الاهي در کنار آنها بود؛ چرا که آنها لياقت و شايستگي خويش را به اثبات رسانده بودند و خداوند آنها را در راه رسيدن به اهدافشان ياري رساند، تا شيعيان درد کشيده ي از حکومت جور عباسي را ياري    کنند.
==شعار‌های آل بویه==
به قدرت رسیدن آل بویه در بغداد باعث تقویت تشیع گردید، با ورود معزالدوله به بغداد خلیفه عباسی ـ رئیس شیعیان بغداد به نام شافعی را بازداشت کرده بود ـ به خواری از مسند خلافت پائین آورده شد.


=شعار هاي آل بويه=
قبل از آل بویه، شعارهای شیعه علنی نبود و به ندرت اتفاق می‌افتاد که بتوانند آشکارا شعارهای خود را برپا کنند. از زمان تسلط آل بویه بر عراق و از میان بردن اختیارات خلیفه فعالیت‌ها و شعارهای شیعه، کم و بیش علنی شد.
به قدرت رسيدن آل بويه در بغداد باعث تقويت تشيع گرديد، با ورود معز الدوله به بغداد خليفه عباسي ـ رئيس شيعيان بغداد به نام شافعي را بازداشت کرده بود ـ به خواري از مسند خلافت پائين آورده شد.


قبل از آل بويه، شعارهاي شيعه علني نبود و به ندرت اتفاق مي افتاد که بتوانند آشکارا شعارهاي خود را برپا کنند. از زمان تسلط آل بويه بر عراق و از ميان بردن اختيارات خليفه فعاليتها و شعارهاي شيعه، کم و بيش علني شد.
===آثار شعارهای آل بویه===
تلاش‌های آل بویه در این زمینه نتایجی را به دنبال داشت که برخی از آنها عبارتند از:


==آثار شعارهای آل بویه==
1- گفتن «اشهد ان علیاً ولی الله» و «حی علی خیر العمل» در اذان.<ref>تشیع در عهد آل بویه. نشریه درس­هایی از مکتب اسلام، ص24.</ref>
تلاش هاي آل بويه در اين زمينه نتايجي را به دنبال داشت که برخي از آنها عبارتند از:


1- گفتن «اشهد ان علياً ولي الله» و « حي علي خير العمل» در اذان.[8]
2- گفتن شعر در مدح ائمه خصوصاً در واقعه کربلا و رسمیت آن از جانب آل بویه.<ref>همان.</ref>


2- گفتن شعر در مدح ائمه خصوصاً در واقعه کربلا و رسميت آن از جانب آل بويه.[9]
3- رفتن به زیارت ائمه اطهار علیهم‌السلام و حتی توجه به زوار و ساختن استراحتگاه برای زائران.<ref> آل بویه حامیان فرهنگ تشیع 51.</ref>


3- رفتن به زيارت ائمه اطهار عليهم السلام و حتي توجه به زوار و ساختن استراحتگاه براي زائران.[10]
4- عزاداری دسته جمعی برای امام حسین که سال‌های سال انجام نشده بود.<ref>آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی، 127.</ref>


4- عزاداري دسته جمعي براي امام حسين که سالهاي سال انجام نشده بود.[11]
==خدمات اجتماعی آل بویه==
آل بویه افزون بر زنده کردن برخی شعائر شیعی، خدمات اجتماعی ارزنده ای نیز برای جامعه اسلامی آن زمان انجام دادند. برخی از آنها عبارتند از:


=خدمات اجتماعي آل بويه=
===خدمات امنیتی===
آل بويه افزون بر زنده کردن برخي شعائر شيعي، خدمات اجتماعي ارزنده اي نيز براي جامعه اسلامي آن زمان انجام دادند. برخي از آنها عبارتند از:
عضدالدوله به عنوان امیر و سرداری توانمند به خوبی می‌دانست که اداره یک کشور اسلامی و ایجاد رفاه و آسایش کامل برای مردم، نیازمند برقراری امنیت است. بر این اساس هنگام ورود به بغداد متوجه شد که راهزنان امنیت راه­‌های منتهی به آن شهر را از بین برده‌اند. از این رو به لشکریان خود مأموریت داد تا دزدان آن مناطق را دستگیر کرده یا از بین ببرند. یکی دیگر از تدابیر امنیتی عضدالدوله گروگان‌گیری سران قبایل غارتگر بود. وی تنی چند از سران قبایل را روانه زندان می‌کرد و هر چند وقت یک بار، گروگان‌ها را با عده‌ای دیگر از آنها جایگزین می‌نمود.


==خدمات امنيتي==
عضدالدوله به منطور ایجاد امنیت خارجی و کنترل آمد و شد اتباع خارجی دستور داد تا نگهبانان مسافرانی که بدون گذرنامه رفت و آمد می‌کردند، را بازداشت کنند.
عضد الدوله به عنوان امير و سرداري توانمند به خوبي مي دانست که اداره ي يک کشور اسلامي و ايجاد رفاه و آسايش کامل براي مردم، نيازمند برقراري امنيت است. بر اين اساس هنگام ورود به بغداد متوجه شد که راهزنان امنيت راه­هاي منتهي به آن شهر را از بين برده اند. از اين رو به لشکريان خود مأموريت داد تا دزدان آن مناطق را دستگير کرده يا از بين بيرند. يکي ديگر از تدابير امنيتي عضد الدوله گروگان گيري سران قبايل غارتگر بود. وي تني چند از سران قبايل را روانه زندان مي کرد و هر چند وقت يک بار، گروگان ها را با عده اي ديگر از آنها جايگزين مي نمود.


عضدالدوله به منطور ايجاد امنيت خارجي و کنترل آمد و شد اتباع خارجي دستور داد تا نگهبانان مسافراني که بدون گذرنامه رفت و آمد مي کردند، را بازداشت کنند.
در سایه چنین تدابیری امنیت نسبی در بغداد حکمفرا شد.


در سايه چنين تدابيري امنيت نسبي در بغداد حکمفرا شد.
===خدمات عمرانی و رفاهی===
برخی از خدمات عمرانی و رفاهی آل بویه به ویژه عضدالدوله عبارتند از:


==خدمات عمراني و رفاهي==
الف. ساختن استراحت‌گاه و پاسگاه‌هایی میان راه‌ها به منظور آسایش مسافران و رهگذران؛
برخي از خدمات عمراني و رفاهي آل بويه به ويژه عضدالدوله عبارتند از:


الف. ساختن استراحت گاه و پاسگاه هايي ميان راه ها به منظور آسايش مسافران و رهگذران؛
ب. مقرر کردن کمک ماهیانه برای افراد بی بضاعت و تنگ دست؛


ب. مقرر کردن کمک ماهيانه براي افراد بي بضاعت و تنگ دست؛
عضدالدوله در‌این‌باره بین مسلمان و غیر مسلمان فرق نمی‌گذاشت.
 
عضدالدوله در اين باره بين مسلمان و غير مسلمان فرق نمي گذاشت.


ج‌. ساختن بازارها و مساجد متعدد؛
ج‌. ساختن بازارها و مساجد متعدد؛


د‌. ساختن بيمارستان عضدي در بغداد؛
د‌. ساختن بیمارستان عضدی در بغداد؛
 
عضد الدوله در احداث اين بيمارستان تلاش فراواني کرد و تمام امکانات پزشکي و داروهاي مورد نياز آن بيمارستان را از شهرهاي ديگر به بيمارستان بغداد منتقل کرد.
 
هـ . احداث بيمارستان اصفهان؛
 
و‌. احداث ساختماني به نام دار الشفاء يا دار المجانين (تيمارستان) در بغداد.[12]
 
==مديريت تنش هاي مذهبي==
عضد الدوله با مشاهده فتنه هاي مداوم ميان شيعه و سني کارهايي در جهت از بين رفتن اين    تنش ها انجام داد. برخي از آن اقدامات عبارتند از:


الف. جلوگيري از داستان سرايي و قصه گويي در مساجد و معابر عمومي؛
عضدالدوله در احداث این بیمارستان تلاش فراوانی کرد و تمام امکانات پزشکی و داروهای مورد نیاز آن بیمارستان را از شهرهای دیگر به بیمارستان بغداد منتقل کرد.


ب. متوقف کردن موقت جشن عيد غدير که باعث حساسيت اهل سنت بود؛
هـ. احداث بیمارستان اصفهان؛


ج. بنيان گذاشتن سازمان اطلاعات و جاسوسي؛
و‌. احداث ساختمانی به نام دار الشفاء یا دار المجانین (تیمارستان) در بغداد.<ref>همان.</ref>


4- معين کردن پيک هاي خبر رساني که مي بايست اخبار بين شيراز و بغداد را هفت روزه منتقل مي کردند.[13]
===مدیریت تنش‌های مذهبی===
عضدالدوله با مشاهده فتنه‌های مداوم میان شیعه و سنی کارهایی در جهت از بین رفتن این تنش‌ها انجام داد. برخی از آن اقدامات عبارتند از:


==خدمات علمي==
الف. جلوگیری از داستان‌سرایی و قصه‌گویی در مساجد و معابر عمومی؛
در دولت عضد الدوله اقشار فرهنگي و علمي جايگاهي ممتاز داشتند و به طور کلي دانشمندان ـ به ويژه دانشمنداني که تخصص آنان کاربرد علمي داشت ـ مورد تشويق آل بويه قرار مي گرفتند. آل بويه وزيراني همچون ابن الاحمه و صاحب بن عباد دو تن از مشهور ترين دانشمندان علوم عربي (مثل نحو و ......) را در خلافت خود داشتند ضمن آنکه گروه برجسته اي از شاعران عرب در دربار آل بويه حضور داشتند.


مرحوم شيخ مفيد در دولت آل بويه، با عظمت و کرامت بود و عضد الدوله بارها به زيارت وي رفت و شيخ صدوق که با دعوت رکن الدوله به ري آمد. سيد رضي ـ يکي از بزرگ­ترين دانشمندان شيعي آن زمان ـ به فرمان بهاء الدوله ديلمي به عنوان نقيب علويان عراق و قاضي القضاه حکومت آل بويه منصوب شد. همچنين مي توان از علماي برجسته اي چون سيد مرتضي، شيخ طوسي و ابن جنيد اسکافي نام برد که با دولت آل بويه همکاري داشتند.[14]
ب. متوقف کردن موقت جشن عید غدیر که باعث حساسیت اهل سنت بود؛


به جز علماي علوم ديني، استخري جغرافيدان، ابوالوفاي بوزجاني رياضي دان، النسوي که اعداد هندي را رايج کرد، يماني فخر الدوله يک رصد خانه براي آنان در بغداد بنا نمود و بالاخره پزشکان برجسته اي چون المجوسي مورد حمايت آل بويه بودند.
ج. بنیان گذاشتن سازمان اطلاعات و جاسوسی؛


کتابخانه هاي شيراز، ري و اصفهان نيز که به وسيله دولت­مردان آل بويه بنا گرديده اند، تحسين جهانيان را برانگيختند. مشهور است که ابن سينا نزد شمس الدوله جايگاه و مقامي عالي، در حد يک وزير داشت.[15]
4- معین کردن پیک‌های خبر‌رسانی که می‌بایست اخبار بین شیراز و بغداد را هفت روزه منتقل می‌کردند.<ref>آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 60.</ref>


=افول آل بويه=
===خدمات علمی===
با در نظر گرفتن محبوبيت و موقعيت يک سؤال پيش مي آيد و آن اين است که چه شد که آل بويه با آن همه اقتدار و عظمت رو به افول و نابودي نهاد؟
در دولت عضدالدوله اقشار فرهنگی و علمی جایگاهی ممتاز داشتند و به طور کلی دانشمندان ـ به ویژه دانشمندانی که تخصص آنان کاربرد علمی‌داشت ـ مورد تشویق آل بویه قرار می‌گرفتند. آل بویه وزیرانی همچون ابن الاحمه و صاحب بن عباد دو تن از مشهور‌ترین دانشمندان علوم عربی (مثل نحو و......) را در خلافت خود داشتند ضمن آنکه گروه برجسته‌ای از شاعران عرب در دربار آل بویه حضور داشتند.


با گذري کوتاه بر تاريخ آل بويه مي توان چند عامل را در افول آنها تأثيرگذار دانست:
مرحوم شیخ مفید در دولت آل بویه، با عظمت و کرامت بود و عضدالدوله بارها به زیارت وی رفت و شیخ صدوق که با دعوت رکن‌الدوله به ری آمد. سید رضی ـ یکی از بزرگ­ترین دانشمندان شیعی آن زمان ـ به فرمان بهاءالدوله دیلمی به عنوان نقیب علویان عراق و قاضی القضاه حکومت آل بویه منصوب شد. همچنین می‌توان از علمای برجسته‌ای چون سید مرتضی، شیخ طوسی و ابن جنید اسکافی نام برد که با دولت آل بویه همکاری داشتند.<ref>آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 104.</ref>


==اختلافات خانوادگي==
به جز علمای علوم دینی، استخری جغرافیدان، ابوالوفای بوزجانی ریاضی دان، النسوی که اعداد هندی را رایج کرد، یمانی فخرالدوله یک رصد‌خانه برای آنان در بغداد بنا نمود و بالاخره پزشکان برجسته‌ای چون المجوسی مورد حمایت آل بویه بودند.
از بين رفتن روح اطاعت از پيشگامان و پاره شدن زنجير هاي اتحاد ميان سران و زمامداران و  نابود شدن وحدت خانوادگي ميان دولتمردان مهمترين عامل در زوال آل بويه بود. در سال هاي پاياني دولت عضد الدوله جرقه هايي از اين گونه مسايل در ميان زمامداران بويه اي زده شد؛ ولي عضد الدوله با کياست و آينده نگري آنها را برطرف کرد.


پس از فوت عضد الدوله برخي از حاکمان و فرمانروايان مناطق مختلف ايران و عراق که ارتباط خانوادگي و نسبت فاميلي، با يکديگر داشتند، بر خلاف روحيه ي پيشينيان، راه خود مختاري و دست اندازي به مناطق تحت نفوذ ديگران را پيش گرفتند، اين گونه توسعه طلبي ها موجب شد تا درگيري هاي کوچک و بزرگ و قتل و غارت هايي رخ دهد، به تدريخ جنگ­هاي داخلي به اوج خود رسيد. دشمناني که در آن سوي مرزها انتظار چنين روزي را مي کشيدند موقعيت را مناسب ديده و فعاليت هاي بنيان کن خود را آغاز کردند.[16]
کتابخانه‌های شیراز، ری و اصفهان نیز که به وسیله دولت­مردان آل بویه بنا گردیده‌اند، تحسین جهانیان را برانگیختند. مشهور است که ابن سینا نزد شمس‌الدوله جایگاه و مقامی عالی، در حد یک وزیر داشت.<ref>آل بویه، کلودکاهن، ص35.</ref>


==نابساماني اقتصادي==
==افول آل بویه==
برخي از فرمانروايان دولت آل بويه بر اثر سوء مديريت موجب کاهش ذخاير مالي دربار شدند. سپاهيان حکومت که از مهمترين اقشار دولتي به شمار مي آورند، به دليل تنگ دستي و اوضاع نابسامان اقتصادي گاهي دست به شورش مي زدند. فخر الدوله که پس از مرگ پدرش در سن چهار سالگي به حکومت ري رسيد، و به کمک مادرش به کشورداري مشغول شده، نتوانست سپاهيان خود را از نظر مالي تأمين کند. لشکريان هر روز براي دريافت پول بيشتر او را تحت فشار قرار داده و آزار مي دادند. نياز مالي آنان باعث شد که فخر الدوله براي رهايي از فشار به يکي از دشمنان خارجي متوسل شود. سلطان محمود غزنوي که وضع را چنين ديد، از تقاضاي او سوء استفاده کرد و در سال 420 ق به ري حمله کرد و به حکومت آل بويه در آن منطقه که روزگاري مهد عظمت و قدرت بويهيان بود خاتمه داد.[17]
با در نظر گرفتن محبوبیت و موقعیت یک سؤال پیش می‌آید و آن این است که چه شد که آل بویه با آن همه اقتدار و عظمت رو به افول و نابودی نهاد؟


==اختلافات مذهبي==
با گذری کوتاه بر تاریخ آل بویه می‌توان چند عامل را در افول آنها تأثیرگذار دانست:
يکي از بحران هاي ريشه دار و پر دامنه در بغداد، اختلافات مذهبي ميان شيعيان و مخالفان آنان بود. بغداد از يک سو مرکز و پايتخت خلافت عباسيان قلمداد مي شد و از سوي ديگر مرکز مذهبي اهل سنت متعصب بود. بر همين دليل توقع کوچکترين حرکتي از تشيع نمي رفت چه بسا هر فعاليتي از شيعيان ضعف و زبوني اهل سنت را به تصوير مي کشيد. ظهور دولت شيعي آل بويه و تصرف مرکز خلافت عباسيان و آزادي­هاي سياسي و مذهبي شيعيان موجب شد اين گونه تنش ها شدت يابد و در بسياري از مواقع وزرا و دولت مردان عباسي خود موجب شعله ور شدن آتش اختلافات مذهبي بودند. البته نبايد از نظر دور داشت که سياست هاي نابخردانه برخي حاکمان آل بويه در ايجاد يا گسترش بحران بي تأثير نبود.[18]


==نظاميان آل بويه==
===اختلافات خانوادگی===
ارتش آل بويه به جاي مواجب نقدي، اقطاع دريافت مي کردند، ولي اقطاع آنها راضي نمي کرد. ارتش آل بويه همانند ارتش سلسله هاي قبل از آن، خود را سنگ بناي کل نظام مي دانستند و از اين موفقيت خود بهره مي بردند. هسته ي اصلي ديلمي در ارتش آل بويه، براي دراز مدت کافي به نظر نمي رسيد. بنابراين، آل بويه حتي پيش از فتح بغداد، همانند مرداويج لشکرهاي بردگان ترک را به ارتش خود افزودند. اين لشکر ها براي هر ارتش اسلامي در شرق ضروري به نظر مي رسيدند. ترکان در برابر ديلميان، هنگامي که از اصول تخطي مي کردند به کار مي رفتند و برعکس اين امر نيز صادق بود. مهم تر اين بود که ترکان عمدتاً سواره نظام بودند، اما ديلميان که زادگاهشان در کوه و جنگل بود، پياده نظام بودند. به تدريج کردها و غيره نيز در ارتش استخدام شدند. علاوه بر رقابت ميان گروه هاي قومي گوناگون اين واقعيت نيز وجود داشت که حداقل در آغاز حکومت  آل بويه ترکاني که جايگزين ديلميان شدند، سني بودند. رفته رفته سربازگيري از ميان نيرو هاي ديلمي کاهش يافت تا آنجا که ارتش آخرين اخاف آل بويه را فقط سربازان ترک تشکيل مي دادند.[19]
از بین رفتن روح اطاعت از پیشگامان و پاره شدن زنجیر‌های اتحاد میان سران و زمامداران و نابود شدن وحدت خانوادگی میان دولتمردان مهمترین عامل در زوال آل بویه بود. در سال‌های پایانی دولت عضدالدوله جرقه‌هایی از این گونه مسایل در میان زمامداران بویه‌ای زده شد؛ ولی عضدالدوله با کیاست و آینده‌نگری آنها را برطرف کرد.


به اين ترتيب آل بويه به پايان خود نزديک شد.
پس از فوت عضدالدوله برخی از حاکمان و فرمانروایان مناطق مختلف ایران و عراق که ارتباط خانوادگی و نسبت فامیلی، با یکدیگر داشتند، بر خلاف روحیه پیشینیان، راه خود‌مختاری و دست‌اندازی به مناطق تحت نفوذ دیگران را پیش گرفتند، این گونه توسعه‌طلبی‌ها موجب شد تا درگیری‌های کوچک و بزرگ و قتل و غارت‌هایی رخ دهد، به تدریخ جنگ­‌های داخلی به اوج خود رسید. دشمنانی که در آن سوی مرزها انتظار چنین روزی را می‌کشیدند موقعیت را مناسب دیده و فعالیت‌های بنیان‌کن خود را آغاز کردند.<ref> آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، 152.</ref>


=سخن پاياني=
===نابسامانی اقتصادی===
از خلال اين نوشتار مطالب زير به دست آمد:
برخی از فرمانروایان دولت آل بویه بر اثر سوء مدیریت موجب کاهش ذخایر مالی دربار شدند. سپاهیان حکومت که از مهمترین اقشار دولتی به شمار می‌آورند، به دلیل تنگ‌دستی و اوضاع نابسامان اقتصادی گاهی دست به شورش می‌زدند. فخرالدوله که پس از مرگ پدرش در سن چهار سالگی به حکومت ری رسید، و به کمک مادرش به کشورداری مشغول شده، نتوانست سپاهیان خود را از نظر مالی تأمین کند. لشکریان هر روز برای دریافت پول بیشتر او را تحت فشار قرار داده و آزار می‌دادند. نیاز مالی آنان باعث شد که فخرالدوله برای رهایی از فشار به یکی از دشمنان خارجی متوسل شود. سلطان محمود غزنوی که وضع را چنین دید، از تقاضای او سوء‌استفاده کرد و در سال 420 ق به ری حمله کرد و به حکومت آل بویه در آن منطقه که روزگاری مهد عظمت و قدرت بویهیان بود خاتمه داد.<ref> همان، 154.</ref>


1. آل بويه يکي از اقوام منطقه ديلم بودند که با ورود به ارتش، لياقت هاي خود را نشان  داده و به پيشرفت هاي فراواني نائل شدند؛
===اختلافات مذهبی===
یکی از بحران‌های ریشه دار و پر‌دامنه در بغداد، اختلافات مذهبی میان شیعیان و مخالفان آنان بود. بغداد از یک سو مرکز و پایتخت خلافت عباسیان قلمداد می‌شد و از سوی دیگر مرکز مذهبی اهل‌سنت متعصب بود. بر همین دلیل توقع کوچکترین حرکتی از تشیع نمی‌رفت چه بسا هر فعالیتی از شیعیان ضعف و زبونی اهل‌سنت را به تصویر می‌کشید. ظهور دولت شیعی آل بویه و تصرف مرکز خلافت عباسیان و آزادی­‌های سیاسی و مذهبی شیعیان موجب شد این گونه تنش‌ها شدت یابد و در بسیاری از مواقع وزرا و دولت مردان عباسی خود موجب شعله‌ور شدن آتش اختلافات مذهبی بودند. البته نباید از نظر دور داشت که سیاست‌های نابخردانه برخی حاکمان آل بویه در ایجاد یا گسترش بحران بی تأثیر نبود.<ref> همان، ص 156.</ref>


2. علي، حسن و احمد بن بويه سه برادري بودند که با همکاري يکديگر دولت آل بويه را در بغداد تشکيل  دادند؛
===نظامیان آل بویه===
ارتش آل بویه به جای مواجب نقدی، اقطاع دریافت می‌کردند، ولی اقطاع آنها راضی نمی‌کرد. ارتش آل بویه همانند ارتش سلسله‌های قبل از آن، خود را سنگ بنای کل نظام می‌دانستند و از این موفقیت خود بهره می‌بردند. هسته اصلی دیلمی در ارتش آل بویه، برای دراز مدت کافی به نظر نمی‌رسید. بنابراین، آل بویه حتی پیش از فتح بغداد، همانند مرداویج لشکرهای بردگان ترک را به ارتش خود افزودند. این لشکر‌ها برای هر ارتش اسلامی در شرق ضروری به نظر می‌رسیدند. ترکان در برابر دیلمیان، هنگامی که از اصول تخطی می‌کردند به کار می‌رفتند و برعکس این امر نیز صادق بود. مهم‌تر این بود که ترکان عمدتاً سواره نظام بودند، اما دیلمیان که زادگاهشان در کوه و جنگل بود، پیاده نظام بودند. به تدریج کردها و غیره نیز در ارتش استخدام شدند. علاوه بر رقابت میان گروه‌های قومی گوناگون این واقعیت نیز وجود داشت که حداقل در آغاز حکومت آل بویه ترکانی که جایگزین دیلمیان شدند، سنی بودند. رفته رفته سربازگیری از میان نیرو‌های دیلمی کاهش یافت تا آنجا که ارتش آخرین اخاف آل بویه را فقط سربازان ترک تشکیل می‌دادند.<ref> آل بویه، کلودکاهن، ص 36.</ref>


3. آل بويه خدمات امنيتي، رفاهي و علمي فراواني جهت رشد جامعه آن عصر انجام دادند؛
به این ترتیب آل بویه به پایان خود نزدیک شد.


4. آل بويه در زنده کردن شعائر شيعي نقش به سزايي داشتند؛
==سخن پایانی==
از خلال این نوشتار مطالب زیر به دست آمد:


5. بزرگان ديني آن دوران همچون شيخ صدوق،‌ شيخ مفيد، سيدرضي، سيد مرتضي و ... در دولت آل بويه جايگاهي رفيع داشتند؛
1. آل بویه یکی از اقوام منطقه دیلم بودند که با ورود به ارتش، لیاقت‌های خود را نشان داده و به پیشرفت‌های فراوانی نائل شدند؛


6. اقتدار دولت آل بويه چندان دوام نياورد و به دليل جاه طلبي لشکريان، اوضاع نابسامان اقتصادي و ... اين دولت منقرض شد.
2. علی، حسن و احمد بن بویه سه برادری بودند که با همکاری یکدیگر دولت آل بویه را در بغداد تشکیل دادند؛


3. آل بویه خدمات امنیتی، رفاهی و علمی فراوانی جهت رشد جامعه آن عصر انجام دادند؛


=منابع=
4. آل بویه در زنده کردن شعائر شیعی نقش به سزایی داشتند؛
1. آل بويه حاميان فرهنگ تشيع. سيد سيف الله نحوي. قم. سازمان تبليغات اسلامي اول. پائيز 1381.


2. آل بويه، کلودکاهن. ترجمه علي بحسراني. نشريه رشد آموزش، تهران، شماره 15.
5. بزرگان دینی آن دوران همچون شیخ صدوق،  شیخ مفید، سیدرضی، سید مرتضی و... در دولت آل بویه جایگاهی رفیع داشتند؛


3. آل بويه نخستين سلسله قدرتمند شيعه با نموداري از زندگي مردم آن عصر، علي اصغر فقيهي انتشارات صبا. چاپ دوم، 1365.
6. اقتدار دولت آل بویه چندان دوام نیاورد و به دلیل جاه طلبی لشکریان، اوضاع نابسامان اقتصادی و... این دولت منقرض شد.


4. بحث هاي مشترک اسلام و ايران، عنوان: به قدرت رسيدن آل بويه. نشريه: درس هايي از مکتب اسلام. شماره 40.
==منابع==
1. آل بویه حامیان فرهنگ تشیع. سید سیف الله نحوی. قم. سازمان تبلیغات اسلامی اول. پائیز 1381.


5. تاريخ ايران در قرون نخستين اسلام. بر تولد اشيولر. ترجمه جواد فلاطوري. نشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب. تهران.1349
2. آل بویه، کلودکاهن. ترجمه علی بحسرانی. نشریه رشد آموزش، تهران، شماره 15.


6. اسلام و ايران. عنوان تشيع در عهد آل بويه. نشريه درس­هايي از مکتب اسلام شماره 4
3. آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه با نموداری از زندگی مردم آن عصر، علی اصغر فقیهی انتشارات صبا. چاپ دوم، 1365.


4. بحث‌های مشترک اسلام و ایران، عنوان: به قدرت رسیدن آل بویه. نشریه: درس‌هایی از مکتب اسلام. شماره 40.


=پانویس=
5. تاریخ ایران در قرون نخستین اسلام. بر تولد اشیولر. ترجمه جواد فلاطوری. نشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب. تهران.1349


6. اسلام و ایران. عنوان تشیع در عهد آل بویه. نشریه درس­هایی از مکتب اسلام شماره 4


[[رده: ]]
==پانویس==
{{پانویس}}
[[رده:حکومت‌ها]]
[[رده:حکومت‌های اسلامی]]
[[رده:تاریخ اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۱

آل بویه یک دولت شیعی است که با همکاری سه برادر از نسل بویه در بغداد تشکیل شد و به عنوان یکی از پرافتخارترین دولت‌های شیعی در تاریخ تشیع به شمار می‌آید. سه برادر بویهی با ابراز لیاقت‌های فراوان توانستند ابتدا به عنوان فرماندهان سرزمین دیلم و آنگاه به عنوان مؤسس دولت مستقل بویهی در بغداد ابراز وجود کنند. آل بویه در زنده کردن شعائر شیعی نقشی به سزا داشتند. با وجود اقتدار حکمرانان نخستین دولت آل بویه و ارائه خدمات متعدد رفاهی و مذهبی بر اثر بروز برخی عوامل این دولت نتوانست عمری دراز داشته باشد.

تاریخچه

نگاهی بیرونی به تاریخ تشیع نشان از وجود ادوار مختلف با فراز و نشیب‌های فراوان در این مکتب دارد. در مقاطعی از تاریخ تشیع در افول و فشار بوده و برخی مقاطع نیز دوران اوج تشیع به شمار می‌آیند. به طور طبیعی وجود دولت‌های شیعی در به اوج رساندن مذهب شیعه نقشی انکارناپذیر داشته است که رشد و تعالی علمی و اجتماعی مذهب تشیع در برخی ادوار نتیجه وجود دولت‌های مقتدر شیعی بوده است. ظهور آل بویه و به قدرت رسیدن آنها در جهان اسلام را می‌توان از جمله مقاطع اوج تشیع دانست.

شهر بغداد به عنوان پایتخت حکومت اسلام همواره به عنوان یک مرکز علمی در جهان اسلام به شمار می‌آمده است، ‌ با وجود این دانشمندان شیعی از آزادی چندانی جهت ارائه نظریات خود برخوردار نبودند. با روی کار آمدن دولت شیعی آل بویه تا حدی از فشار موجود بر دانشمندان شیعی کاسته شد، از این رو دانشمندان بسیاری را می‌توان نام برد که معاصر با دولت شیعی آل بویه بوده‌اند.

آل بویه در یک نگاه

آل بویه از گروهی از ساکنان منطقه دیلم(به معنای عام که شامل گیلان فعلی هم می‌شود)، بودند که پس از پذیرش اسلام، مذهب تشیع را انتخاب کرده بوده و در گروه‌های بزرگی وارد ارتش خلافت شدند.

نام این سلسله از «بویه» پدر سه برادری که آن را بنیان گذاشتند گرفته شده است. بویه پسر «فناخسرو» در دیلم با گمنامی و تنگ دستی زندگی می‌کرد. از اینکه عموم تاریخ نویسان نوشته‌اند که روزیِ او از صید ماهی بوده است، چنین فهمیده می‌شود که مسکن او در ناحیه گیلان فعلی و در یکی از سواحل دریا یا سواحل رودخانه‌ای بوده است.[۱]

بویه سه پسر داشت که بعداً هر سه به سلطنت رسیدند. پسر بزرگ «علی» نام داشت، پسر دوم «حسن» و سومی «احمد» که بعد‌ها از طرف خلیفه آن زمان القاب «معزالدوله»، «عمادالدوله» و «رکن‌الدوله» به ترتیب به آنها اعطا شد. این سه پسر پس از تحمل سختی‌های زیاد و با کوشش فراوانی که به کار بردند، به پیشرفت فوق‌العاده‌ای نائل شدند و بنا به گفته ابن ابی الحدید چنان سلطنتی تشکیل دادند که در عظمت و شکوه ضرب المثل بود.

سلطنت آل بویه در زمان عضدالدوله(پسر رکن‌الدوله) به اوج قدرت و عظمت رسید و از آن پس، روی به انحطاط نهاد.

آغاز حکومت آنها ذیقعده سال 321 هجری قمری و پایان آن بنا بر قول صحیح سال 448 هجری بود. دوران حکومت ایشان 120 سال ادامه داشت و هفده تن از آن خاندان به حکومت رسیدند.[۲]

به قدرت رسیدن آل بویه

در آن دوران مناطق تحت تصرف دولت علویان و سرزمین دیلم به دست سه تن از امیران دیلمی به نام‌­های «ماکان» «مرداویج» و «اسفار» اداره می‌شد. ابوشجاع دیلمی که قبل از این نیز در زمره علویان قرار داشت و به آنان خدمت کرده بود، همراه دو فرزند بزرگش علی و حسن در شمار سربازان ماکان در آورند و در سال 316 هجری در فتح طبرستان شرکت جستند.

علی بن بویه و برادرش حسن که شجاعت و دلاوری را از پدر به ارث برده بودند به دلیل شایستگی‌های فوق‌العاده در جنگ آوری، به عنوان سرداران لشکر ماکان برگزیده شدند.[۳]

پس از چندی، مرداویج و اسفار با یکدیگر متحد شده، به قصد توسعه مناطق تحت نفوذ خویش بر ضد ماکان شورش کردند و پس از نبردهای زیاد، سرانجام لشکر ماکان مغلوب شد. پس از این شکست علی و حسن همراه جمعی از سرداران و سربازان لشکر خویش از لشکر ماکان بیرون آمده و به مرداویج پیوستند.[۴]

مرداویج که از جنگ آوری علی و حسن آگاه بود، آن دو و گروه همراهش را به گرمی پذیرفت و از آنان به خوبی استقبال کرد. شجاعت و مدیریت نظامی فرزندان بویه، به ویژه علی، مرداویج را بر آن داشت تا فرمانروایی شهرهایی از مناطق تحت نفوذ خویش را به آنان بسپارد. بر این اساس، فرمانروایی ولایت کرج و شهری در جنوب همدان، به علی و فرمانروایی مناطق دیگری از جمله همدان و دماوند نیز به دیگر دیلمیان پناهنده سپرده شد.

والیان جدید دیلمی، با گرفتن مأموریت سیاسی و نظامی از مرداویج به سوی مناطق تحت فرمان خویش روانه شدند. آنان ابتدا به ری رفتند تا چند روزی استراحت کرده، سپس به مناطق یادشده بروند.

در همین روزها مرداویج از سپردن فرمانروایی به دیلمیان منصرف شد و بلافاصله نامه‌ای به برادرش «وشمگیر» که والی ری بود، نوشت و از او خواست تا مانع خروج دیلمیان از آن شهر شود و چنانچه برخی از آنان خارج شده‌اند از خروج دیگر افراد آنها جلوگیری کند.

نامه مرداویج ابتدا به دست عمید رسید.[۵] او موضوع نامه را مخفیانه به اطلاع علی رساند. علی با شنیدن این خبر، قبل از اینکه وشمگیر آگاه شود، از ری خارج شده و به سوی ولایت کرج به راه افتاد.

پس از خروج علی، وشمگیر از موضوع نامه مرداویج با خبر شده، ولی دیگر دیر شده بود و علی بر سکوی قدرت گام نهاده بود.

سرانجام علی بن بویه وارد کرج شد. علی با مردم و لشکریان بسیار خوب رفتار کرد. وی قلعه‌های آن شهر که به دست خرم اینان بود، را تصرف نمود. مرداویج عده‌ای از مأموران خود را برای انجام امور حکومتی به آنجا اعزام کرد، ولی این عده با مشاهده شیوه رفتار و منش نیکوی علی به او ملحق شدند و از او اطاعت کردند.

علی بن بویه که اینک موقعیت مناسبی پیدا کرده بود و از مقبولیت عمومی و حمایت‌های گسترده مردمی بهره‌مند شده بود، به فکر توسعه محدوده­ جغرافیایی و فرمانروایی خویش افتاد. بر این اساس به جمع­آوری و آماده سازی لشکریان و ساز و برگ نظامی پرداخت و خود را برای برداشتن گامی به جلو آماده کرد و در مدت کوتاهی توانست ابتدا اصفهان و سپس زنجان را فتح نماید.

علی بن بویه در اواخر سال 323 ق برادرش حسن را برای فتح بلاد جبل (ری، همدان کاشان، قم، قزوین، نهاوند و لرستان) آماده نبرد کرد، دیری نپایید که حسن به عنوان فرمانروای جبال معروف گشت.

بعد از گذشت یک سال علی و حسن تصمیم گرفتند که حکمرانی بخش‌­هایی از مناطق دیگر ایران را به برادر کوچکشان، احمد که 21 سال بیش نداشت، واگذار کنند.

پس از درگیری‌ها و نبردهای کوچک و بزرگ در سال 334 ه ق. علی نواحی، مرزهای جغرافیایی جنوب ایران را در نوردید و به شهر بزرگ بغداد رسید. با ورود علی به بغداد، المستکفی ـ خلیفه عباسی ـ پنهان گردید. پس از آرامش نسبی در بغداد، خلیفه اظهار داشت که بخاطر متفرق شدن ترکان پنهان شده تا علی بتواند به راحتی وارد بغداد شود.

چند روز پس از فتح بغداد علی بن بویه نزد خلیفه رفت. خلیفه به وی خلعت فرمانروایی داده از آمدن وی به بغداد اظهار خوشحالی کرد و به او لقب معزالدوله داد. همچنین به برادرش حسن لقب عمادالدوله و به برادرش احمد لقب رکن‌الدوله داد و دستور داد تا القاب و کنیه آنها بر سکه حک شود.[۶]

و چنین بود که سه پسر دیلمی فرمانروایانی سه گانه شدند.

علل پیشرفت آل بویه

آل بویه چنان با سرعت پیش رفتند و به کیفیتی روی کار آمدند که برای هیچ کس قابل تصور نبود و این امر معلول چند علت بود که به بعضی از آنها اشاره می‌شود:

1. لیاقت، استعداد، هوشیاری و کاردانی و حسن سیاست و حسن تدبیر و دلاوری و نیک نفسی آنان از عوامل بسیار مهمی بود که در پادشاهان نخستین آن سلسله وجود داشت؛

2. اطاعت محض سپاهیان از آنان؛

3. نارضایتی مردم از ظلم و ستم‌های عباسیان؛ به گونه‌ای که حتی در آغاز روی کار آمدن آل بویه «خزانه الرؤوس» (محلی که سرهای دریده در آن نگه‌داری می‌شد) از سرها انباشته شده بود که علاوه بر سر، دست و پاهای بریده و قطع شده هم نگهداری می‌شد؛

4. امداد‌های نجات‌بخش که در‌این‌باره داستان‌های زیادی نقل کرده‌اند؛ به عنوان نمونه نقل شده که وقتی علی بن بویه به شیراز آمد، یارانش بر او گرد آمدند و پول خواستند و چنان به وی فشار آوردند که نزدیک بود کارش مختل شود. علی دل‌مشغول و غمگین در حجره‌ای به پشت افتاده بود که دید ماری از یک گوشه سقف بیرون خزید و در گوشه دیگری فرو شد، از ترس آن که مبادا موقع خواب مار به او آسیبی رساند، به مأموران خود دستور داد تا مار را از سقف بیرون بیاورند، معلوم شد که سقف دو لایه است. پس از گشودن غرفه بالا چند صندوق پر از مال یافتند. علی آن اموال را میان لشکریان تقسیم کرد و از سقوط نجات یافت.

5. عامل دیگر پیشرفت علی بن بویه سخاوت و بلند‌نظری او بود که همگان را تحت تأثیر خویش قرار می‌داد.[۷]

به نظر می‌رسد دست استمداد الاهی در کنار آنها بود؛ چرا که آنها لیاقت و شایستگی خویش را به اثبات رسانده بودند و خداوند آنها را در راه رسیدن به اهدافشان یاری رساند، تا شیعیان درد کشیده از حکومت جور عباسی را یاری کنند.

شعار‌های آل بویه

به قدرت رسیدن آل بویه در بغداد باعث تقویت تشیع گردید، با ورود معزالدوله به بغداد خلیفه عباسی ـ رئیس شیعیان بغداد به نام شافعی را بازداشت کرده بود ـ به خواری از مسند خلافت پائین آورده شد.

قبل از آل بویه، شعارهای شیعه علنی نبود و به ندرت اتفاق می‌افتاد که بتوانند آشکارا شعارهای خود را برپا کنند. از زمان تسلط آل بویه بر عراق و از میان بردن اختیارات خلیفه فعالیت‌ها و شعارهای شیعه، کم و بیش علنی شد.

آثار شعارهای آل بویه

تلاش‌های آل بویه در این زمینه نتایجی را به دنبال داشت که برخی از آنها عبارتند از:

1- گفتن «اشهد ان علیاً ولی الله» و «حی علی خیر العمل» در اذان.[۸]

2- گفتن شعر در مدح ائمه خصوصاً در واقعه کربلا و رسمیت آن از جانب آل بویه.[۹]

3- رفتن به زیارت ائمه اطهار علیهم‌السلام و حتی توجه به زوار و ساختن استراحتگاه برای زائران.[۱۰]

4- عزاداری دسته جمعی برای امام حسین که سال‌های سال انجام نشده بود.[۱۱]

خدمات اجتماعی آل بویه

آل بویه افزون بر زنده کردن برخی شعائر شیعی، خدمات اجتماعی ارزنده ای نیز برای جامعه اسلامی آن زمان انجام دادند. برخی از آنها عبارتند از:

خدمات امنیتی

عضدالدوله به عنوان امیر و سرداری توانمند به خوبی می‌دانست که اداره یک کشور اسلامی و ایجاد رفاه و آسایش کامل برای مردم، نیازمند برقراری امنیت است. بر این اساس هنگام ورود به بغداد متوجه شد که راهزنان امنیت راه­‌های منتهی به آن شهر را از بین برده‌اند. از این رو به لشکریان خود مأموریت داد تا دزدان آن مناطق را دستگیر کرده یا از بین ببرند. یکی دیگر از تدابیر امنیتی عضدالدوله گروگان‌گیری سران قبایل غارتگر بود. وی تنی چند از سران قبایل را روانه زندان می‌کرد و هر چند وقت یک بار، گروگان‌ها را با عده‌ای دیگر از آنها جایگزین می‌نمود.

عضدالدوله به منطور ایجاد امنیت خارجی و کنترل آمد و شد اتباع خارجی دستور داد تا نگهبانان مسافرانی که بدون گذرنامه رفت و آمد می‌کردند، را بازداشت کنند.

در سایه چنین تدابیری امنیت نسبی در بغداد حکمفرا شد.

خدمات عمرانی و رفاهی

برخی از خدمات عمرانی و رفاهی آل بویه به ویژه عضدالدوله عبارتند از:

الف. ساختن استراحت‌گاه و پاسگاه‌هایی میان راه‌ها به منظور آسایش مسافران و رهگذران؛

ب. مقرر کردن کمک ماهیانه برای افراد بی بضاعت و تنگ دست؛

عضدالدوله در‌این‌باره بین مسلمان و غیر مسلمان فرق نمی‌گذاشت.

ج‌. ساختن بازارها و مساجد متعدد؛

د‌. ساختن بیمارستان عضدی در بغداد؛

عضدالدوله در احداث این بیمارستان تلاش فراوانی کرد و تمام امکانات پزشکی و داروهای مورد نیاز آن بیمارستان را از شهرهای دیگر به بیمارستان بغداد منتقل کرد.

هـ. احداث بیمارستان اصفهان؛

و‌. احداث ساختمانی به نام دار الشفاء یا دار المجانین (تیمارستان) در بغداد.[۱۲]

مدیریت تنش‌های مذهبی

عضدالدوله با مشاهده فتنه‌های مداوم میان شیعه و سنی کارهایی در جهت از بین رفتن این تنش‌ها انجام داد. برخی از آن اقدامات عبارتند از:

الف. جلوگیری از داستان‌سرایی و قصه‌گویی در مساجد و معابر عمومی؛

ب. متوقف کردن موقت جشن عید غدیر که باعث حساسیت اهل سنت بود؛

ج. بنیان گذاشتن سازمان اطلاعات و جاسوسی؛

4- معین کردن پیک‌های خبر‌رسانی که می‌بایست اخبار بین شیراز و بغداد را هفت روزه منتقل می‌کردند.[۱۳]

خدمات علمی

در دولت عضدالدوله اقشار فرهنگی و علمی جایگاهی ممتاز داشتند و به طور کلی دانشمندان ـ به ویژه دانشمندانی که تخصص آنان کاربرد علمی‌داشت ـ مورد تشویق آل بویه قرار می‌گرفتند. آل بویه وزیرانی همچون ابن الاحمه و صاحب بن عباد دو تن از مشهور‌ترین دانشمندان علوم عربی (مثل نحو و......) را در خلافت خود داشتند ضمن آنکه گروه برجسته‌ای از شاعران عرب در دربار آل بویه حضور داشتند.

مرحوم شیخ مفید در دولت آل بویه، با عظمت و کرامت بود و عضدالدوله بارها به زیارت وی رفت و شیخ صدوق که با دعوت رکن‌الدوله به ری آمد. سید رضی ـ یکی از بزرگ­ترین دانشمندان شیعی آن زمان ـ به فرمان بهاءالدوله دیلمی به عنوان نقیب علویان عراق و قاضی القضاه حکومت آل بویه منصوب شد. همچنین می‌توان از علمای برجسته‌ای چون سید مرتضی، شیخ طوسی و ابن جنید اسکافی نام برد که با دولت آل بویه همکاری داشتند.[۱۴]

به جز علمای علوم دینی، استخری جغرافیدان، ابوالوفای بوزجانی ریاضی دان، النسوی که اعداد هندی را رایج کرد، یمانی فخرالدوله یک رصد‌خانه برای آنان در بغداد بنا نمود و بالاخره پزشکان برجسته‌ای چون المجوسی مورد حمایت آل بویه بودند.

کتابخانه‌های شیراز، ری و اصفهان نیز که به وسیله دولت­مردان آل بویه بنا گردیده‌اند، تحسین جهانیان را برانگیختند. مشهور است که ابن سینا نزد شمس‌الدوله جایگاه و مقامی عالی، در حد یک وزیر داشت.[۱۵]

افول آل بویه

با در نظر گرفتن محبوبیت و موقعیت یک سؤال پیش می‌آید و آن این است که چه شد که آل بویه با آن همه اقتدار و عظمت رو به افول و نابودی نهاد؟

با گذری کوتاه بر تاریخ آل بویه می‌توان چند عامل را در افول آنها تأثیرگذار دانست:

اختلافات خانوادگی

از بین رفتن روح اطاعت از پیشگامان و پاره شدن زنجیر‌های اتحاد میان سران و زمامداران و نابود شدن وحدت خانوادگی میان دولتمردان مهمترین عامل در زوال آل بویه بود. در سال‌های پایانی دولت عضدالدوله جرقه‌هایی از این گونه مسایل در میان زمامداران بویه‌ای زده شد؛ ولی عضدالدوله با کیاست و آینده‌نگری آنها را برطرف کرد.

پس از فوت عضدالدوله برخی از حاکمان و فرمانروایان مناطق مختلف ایران و عراق که ارتباط خانوادگی و نسبت فامیلی، با یکدیگر داشتند، بر خلاف روحیه پیشینیان، راه خود‌مختاری و دست‌اندازی به مناطق تحت نفوذ دیگران را پیش گرفتند، این گونه توسعه‌طلبی‌ها موجب شد تا درگیری‌های کوچک و بزرگ و قتل و غارت‌هایی رخ دهد، به تدریخ جنگ­‌های داخلی به اوج خود رسید. دشمنانی که در آن سوی مرزها انتظار چنین روزی را می‌کشیدند موقعیت را مناسب دیده و فعالیت‌های بنیان‌کن خود را آغاز کردند.[۱۶]

نابسامانی اقتصادی

برخی از فرمانروایان دولت آل بویه بر اثر سوء مدیریت موجب کاهش ذخایر مالی دربار شدند. سپاهیان حکومت که از مهمترین اقشار دولتی به شمار می‌آورند، به دلیل تنگ‌دستی و اوضاع نابسامان اقتصادی گاهی دست به شورش می‌زدند. فخرالدوله که پس از مرگ پدرش در سن چهار سالگی به حکومت ری رسید، و به کمک مادرش به کشورداری مشغول شده، نتوانست سپاهیان خود را از نظر مالی تأمین کند. لشکریان هر روز برای دریافت پول بیشتر او را تحت فشار قرار داده و آزار می‌دادند. نیاز مالی آنان باعث شد که فخرالدوله برای رهایی از فشار به یکی از دشمنان خارجی متوسل شود. سلطان محمود غزنوی که وضع را چنین دید، از تقاضای او سوء‌استفاده کرد و در سال 420 ق به ری حمله کرد و به حکومت آل بویه در آن منطقه که روزگاری مهد عظمت و قدرت بویهیان بود خاتمه داد.[۱۷]

اختلافات مذهبی

یکی از بحران‌های ریشه دار و پر‌دامنه در بغداد، اختلافات مذهبی میان شیعیان و مخالفان آنان بود. بغداد از یک سو مرکز و پایتخت خلافت عباسیان قلمداد می‌شد و از سوی دیگر مرکز مذهبی اهل‌سنت متعصب بود. بر همین دلیل توقع کوچکترین حرکتی از تشیع نمی‌رفت چه بسا هر فعالیتی از شیعیان ضعف و زبونی اهل‌سنت را به تصویر می‌کشید. ظهور دولت شیعی آل بویه و تصرف مرکز خلافت عباسیان و آزادی­‌های سیاسی و مذهبی شیعیان موجب شد این گونه تنش‌ها شدت یابد و در بسیاری از مواقع وزرا و دولت مردان عباسی خود موجب شعله‌ور شدن آتش اختلافات مذهبی بودند. البته نباید از نظر دور داشت که سیاست‌های نابخردانه برخی حاکمان آل بویه در ایجاد یا گسترش بحران بی تأثیر نبود.[۱۸]

نظامیان آل بویه

ارتش آل بویه به جای مواجب نقدی، اقطاع دریافت می‌کردند، ولی اقطاع آنها راضی نمی‌کرد. ارتش آل بویه همانند ارتش سلسله‌های قبل از آن، خود را سنگ بنای کل نظام می‌دانستند و از این موفقیت خود بهره می‌بردند. هسته اصلی دیلمی در ارتش آل بویه، برای دراز مدت کافی به نظر نمی‌رسید. بنابراین، آل بویه حتی پیش از فتح بغداد، همانند مرداویج لشکرهای بردگان ترک را به ارتش خود افزودند. این لشکر‌ها برای هر ارتش اسلامی در شرق ضروری به نظر می‌رسیدند. ترکان در برابر دیلمیان، هنگامی که از اصول تخطی می‌کردند به کار می‌رفتند و برعکس این امر نیز صادق بود. مهم‌تر این بود که ترکان عمدتاً سواره نظام بودند، اما دیلمیان که زادگاهشان در کوه و جنگل بود، پیاده نظام بودند. به تدریج کردها و غیره نیز در ارتش استخدام شدند. علاوه بر رقابت میان گروه‌های قومی گوناگون این واقعیت نیز وجود داشت که حداقل در آغاز حکومت آل بویه ترکانی که جایگزین دیلمیان شدند، سنی بودند. رفته رفته سربازگیری از میان نیرو‌های دیلمی کاهش یافت تا آنجا که ارتش آخرین اخاف آل بویه را فقط سربازان ترک تشکیل می‌دادند.[۱۹]

به این ترتیب آل بویه به پایان خود نزدیک شد.

سخن پایانی

از خلال این نوشتار مطالب زیر به دست آمد:

1. آل بویه یکی از اقوام منطقه دیلم بودند که با ورود به ارتش، لیاقت‌های خود را نشان داده و به پیشرفت‌های فراوانی نائل شدند؛

2. علی، حسن و احمد بن بویه سه برادری بودند که با همکاری یکدیگر دولت آل بویه را در بغداد تشکیل دادند؛

3. آل بویه خدمات امنیتی، رفاهی و علمی فراوانی جهت رشد جامعه آن عصر انجام دادند؛

4. آل بویه در زنده کردن شعائر شیعی نقش به سزایی داشتند؛

5. بزرگان دینی آن دوران همچون شیخ صدوق، شیخ مفید، سیدرضی، سید مرتضی و... در دولت آل بویه جایگاهی رفیع داشتند؛

6. اقتدار دولت آل بویه چندان دوام نیاورد و به دلیل جاه طلبی لشکریان، اوضاع نابسامان اقتصادی و... این دولت منقرض شد.

منابع

1. آل بویه حامیان فرهنگ تشیع. سید سیف الله نحوی. قم. سازمان تبلیغات اسلامی اول. پائیز 1381.

2. آل بویه، کلودکاهن. ترجمه علی بحسرانی. نشریه رشد آموزش، تهران، شماره 15.

3. آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه با نموداری از زندگی مردم آن عصر، علی اصغر فقیهی انتشارات صبا. چاپ دوم، 1365.

4. بحث‌های مشترک اسلام و ایران، عنوان: به قدرت رسیدن آل بویه. نشریه: درس‌هایی از مکتب اسلام. شماره 40.

5. تاریخ ایران در قرون نخستین اسلام. بر تولد اشیولر. ترجمه جواد فلاطوری. نشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب. تهران.1349

6. اسلام و ایران. عنوان تشیع در عهد آل بویه. نشریه درس­هایی از مکتب اسلام شماره 4

پانویس

  1. البته عده‌ای از مورخان این ادعا را رد نموده‌اند و آن را به عنوان ادعایی ساختگی رد می‌کنند (ر. ک تاریخ ایران در قرون نخستین اسلام. برتو(اشپولر).
  2. ر. ک. آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه. علی اصغر فقیهی ص88-85 و آل بویه، کلودکاهن ترجمه علی بحرانی پور نشریه رشد آموزش تاریخ ص 31.
  3. آل بویه حامیان فرهنگ تشیع ص 23.
  4. آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی، ص 91.
  5. عمید از دوستان علی بن بویه بودر. ک. آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی، ص 92.
  6. آل بویه حامیان فرهنگ تشیع ص46-23.
  7. خلاصه ای از مطالب کتب: بحث‌های مشترک اسلام و ایران، نشریه درس‌هایی از مکتب اسلام. مقاله: به قدرت رسیدن آل بویه، ص 335 و آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 145.
  8. تشیع در عهد آل بویه. نشریه درس­هایی از مکتب اسلام، ص24.
  9. همان.
  10. آل بویه حامیان فرهنگ تشیع 51.
  11. آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی، 127.
  12. همان.
  13. آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 60.
  14. آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 104.
  15. آل بویه، کلودکاهن، ص35.
  16. آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، 152.
  17. همان، 154.
  18. همان، ص 156.
  19. آل بویه، کلودکاهن، ص 36.